دشمن سینه به سینه شما ایستاده است
«غرب در دهه بیداری اسلامی و بهویژه در سالهای اخیر پس از شکستهای پیاپی از ایران و افغانستان تا عراق و لبنان و فلسطین و اینک مصر و تونس و… کوشیده است تا پس از شکست تاکتیک اسلامستیزی و خشونت علنی، به تاکتیک بدلسازی و تولید نمونههای تقلبی دست بزند و در این راستا «عملیات تروریسم ضدمردمی» را بهجای «شهادتطلبی»، «تعصب و تحجر و خشونت» را بهجای «اسلامگرایی و جهاد»، «قومیتگرایی و قبیلهبازی» را بهجای «اسلامخواهی و امتگرایی»، «غربزدگی و وابستگی اقتصادی و فرهنگی» را بهجای «پیشرفت مستقل»، «سکولاریزم» را بهجای «علمگرایی»، «سازشکاری» را بهجای «عقلانیت»، «فساد و هرج و مرج اخلاقی» را بهجای «آزادی»، «دیکتاتوری» را به نام «نظم و امنیت»، «مصرفزدگی، دنیاگرایی و اشرافیگری» را به نام «توسعه و ترقی» و «فقر و عقبماندگی» را به نام «معنویتگرایی و زهد» قلمداد کند.»
«آری، استکبار از اینکه ملتی در حال و هوای سنتهای جاهلی خود زندگی کند، ولی درهای خزائن مادی خود را به روی آنان بگشاید و تسلیم فزونخواهی و سلطهطلبی آنان شود و فرهنگ فساد و فحشا و مصرفزدگی و میخوارگی و شهوترانی را از آنان بپذیرد، نه تنها نگران نیستند، بلکه بسی خشنودند! آنان از بازگشت ملتها به گذشتهای که به آنان عزت و عظمت را یادآوری کند؛ راه جهاد و شهادت را به روی آنان باز کند؛ کرامت انسانی را به آنان برگرداند؛ آیه «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» را به آنان بیاموزد؛ آیه «و لله العزه و لرسوله و للمؤمنین» را به آنان یادآوری کند؛ و خلاصه دست طواغیت مستکبر و مستبد و سلطهطلب را از زندگی آنان قطع کند، از ناخشنود و سراسیمه و بیمناکند و به هر بهایی میخواهند از آن جلوگیری کنند.»۲
«ما تا به کار ایرانی و سرمایه ایرانی احترام نگذاریم، تولید ملی شکل نمیگیرد؛ و اگر تولید ملی شکل نگرفت، استقلال اقتصادی این کشور تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال اقتصادی جامعهای تحقق پیدا نکرد، استقلال سیاسی آن جامعه تحقق پیدا نمیکند؛ و اگر استقلال سیاسی جامعهای تحقق پیدا نکرد، بقیه حرفها، جز حرف چیز دیگری نیست. تا یک کشور اقتصاد خود را قوی نکند؛ پایدار نکند؛ متکی به خود نکند؛ مستقل نکند؛ نمیتواند از لحاظ سیاسی و فرهنگی و تأثیرگذار باشد.»۳
«در این مرحله از انقلاب، هدف عمده عبارت است از ساختن کشوری نمونه که در آن، رفاه مادی همراه با عدالت اجتماعی و توأم با روحیه و آرمان انقلابی، با برخورداری از ارزشهای اخلاقی اسلام تأمین شود. هریک از این چهار رکن اصلی ضعیف یا مورد غفلت باشد، بقای انقلاب و عبور آن از مراحل گوناگون ممکن نخواهد شد.
رفاه مادی به معنای ترویج روحیه مصرفگرایی نیست بلکه بدین معنی است که کشور از نظر آبادی و عمران، استخراج معادن و استفاده از منابع طبیعی، تأمین سلامت و بهداشت جامعه، رونق اقتصادی و رواج تولید و تجارت، با تکیه بر استعدادهای ذاتی نیروی انسانی خود به حد قابل قبولی برسد و علم و فرهنگ و تحقیق و تجربه همگانی شود و نشانههای فقر و عقبافتادگی رخت بربندد.»۴
«امروز بدون تردید همه آن صفآراییهایی که روز اول علیه این انقلاب بود، وجود دارد؛ بعضی شکل عوض کرده و بعضی صفآراییها هم به مرور زمان اضافه شده است. امروز متأسفانه مصرفگرایی و مسابقه تجملگرایی و پول درآوردن، طبقه جدیدی درست کرده است. نظام اسلامی با تولید ثروت مخالف نیست، بلکه مشوق آن است. اگر تولید نباشد و اگر ایجاد ثروت نباشد، حیات و بقای جامعه به خطر خواهد افتاد و جامعه اقتدار لازم را به دست نخواهد آورد؛ این یک اصل اسلامی است. اما این که آحاد مردم دلشان لک بزند برای مسابقه اشرافیگری و برای تجملپرستی؛ یک چیز بسیار نامطلوب است؛ این چیزی است که متأسفانه در درون ما هست؛ اسراف و مصرفگرایی افراطی.»۵
«مصرفگرایی افراطی و گرایش به تفاخر در استفاده از محصولات خارجی در مقابل نمونههای داخلی آن، معنایش این است که کارگر ایرانی را به نفع کارگر خارجی بیکار کنند. باید افتخار به استفاده از مصنوعات داخلی در مردم و مسئولان بیدار شود. در درجه اول خود مسئولان و دستگاههای دولتی و قوای سهگانه و در درجه بعد آحاد مردم باید به این نکته توجه کنند و اهمیت دهند.»۶
«عادتهای ما، سنتهای ما و روشهای غلطی که از این و آن یاد گرفتهایم، ما را سوق داده است به زیادهروی در مصرف بهنحو اسراف. یک نسبتی باید در جامعه میان تولید و مصرف وجود داشته باشد؛ یک نسبت شایستهای به سود تولید؛ یعنی تولید جامعه همیشه باید بر مصرف جامعه برتری داشته باشد. جامعه از تولید موجود کشور استفاده کند؛ آنچه که زیادی هست، صرف اعتلای کشور شود.
امروز در کشور ما اینجوری نیست. مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب میبرد؛ این، ضررهای مهم اقتصادی بر ما وارد میکند.»۷
«برای اقتصاد یک کشور، مهمترین بخشی که میتواند یک شکوفایی پایدار را بهوجود بیاورد، تولید است؛ به خصوص آن بخش اقتصاد تولیدی که متکی است به دانش، متکی است به علم؛ این، شایسته ملت ایران است.
جهاد اقتصادی، صرفا تلاش اقتصادی نیست. یک وقت شما میخواهید یک تلاشی را انجام دهید که بهخصوص یک دشمنی سینه به سینه شما ایستاده است؛ این میشود جهاد. اگر بخواهیم در ادبیاتِ امروز ما برای «جهاد» معادلی پیدا کنیم، میشود «مبارزه». جهاد اقتصادی یعنی مبارزه اقتصادی.
همه هم مسئولند. نیت اگر نیت خدایی باشد، میشود جهاد فیسبیلالله. وقتی انسان برای اعلای کلمه حق، اعلای کلمه اسلام، عزت بخشیدن به امت اسلامی و ملت مؤمن و مسلمان ایران تلاش میکند، این جهاد میشود جهاد فیسبیلالله. آن وقت در این تلاش، برکات و عظمت و شأن جهاد فیسبیلالله وجود دارد.
من ضمن تشکر از همه کارکنان، متخصصان و فعالان این عرصه به صورت جدی میخواهم که کار خودتان را جهاد فیسبیلالله بدانید؛ احساس خستگی نکنید و بدانید وعده الهی بر پیروزی جهاد فیسبیلالله است. وقتی برای خدا و در راه خدا حرکت میکنید، به پیروزی خواهید رسید.»۸
پینوشتها
۱) خطبههای نماز جمعه تهران ۱۴/۱۱/۱۳۹۰
۲) پیام به کنگره عظیم حج ۲۶/۰۳/۱۳۷۰
۳) بیانات در اجتماع کارگران کارخانجات تولیدی داروپخش ۱۰/۰۲/۱۳۹۱
۴) پیام به ملت شریف ایران در چهلمین روز ارتحال امام خمینی (رحمتاللهعلیه) ۲۳/۰۴/۱۳۶۸
۵) بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز ۱۴/۰۲/۱۳۸۷
۶) بیانات در اجتماع بزرگ مردم همدان ۱۵/۰۴/۱۳۸۳
۷) خطبههای نماز جمعه تهران ۰۴/۱۰/۱۳۷۷
۸) بیانات در جمع مردم و کارکنان صنعت نفت عسلویه ۰۸/۰۱/۱۳۹۰
هفته نامه پنجره شماره۱۴۰