قحطی عروسک دارا و ته انباری عروسک سارا
اسباببازیها با فرهنگ کودکانمان چه میکنند؟
ما در مقابل سربازان به ظاهر کوچک ولی جذاب غرب (اسباب بازی ها) چه جبهه ای گرفته ایم؟
عملکرد نهادهای فرهنگی در حوزۀ اسباب بازی کودکان را چگونه می توان ارزیابی کرد؟
دختر جوان در ابداعی فردی، لباسهای ایرانیرا تنپوش عروسکهایی کرده بود که از آن سوی آبها میآیند برای تحمیل فرهنگ غربی بر فرزندان ایرانیانی که قرار است آیندهساز کشور اسلامیمان باشند، اما در برابر پرسش پدران و مادران مشتاق خریدن این عروسکها برای فرزندانشان از علت گرانی قیمتها، با شرمی ایرانی ابراز میکرد که هزینه تولید لباسها و خود عروسکها به میزانی است که نمیتوانم به قیمتی کمتر عروسکها را بفروشم؛ و این سؤال برای پدران و مادرانی مانده بود که به راستی ما برای آنکه خانههایمان خانه باربی که رهآورد غرب است و فرهنگ خانهمان را به یغما خواهد برد در اتاق کودکانمان به کجا باید سر بکشیم و خواسته خود را بجویم.
آیا به راستی نهادهای فرهنگی مکلف به ادای دین خویش در حوزه اسباببازی کودکان ایرانی چه کردهاند وقتی خبرها حاکی از آن است که در سایه بیتفاوتی مسئولان،۸۰ درصد اسباب بازی بهعنوان کالای فرهنگی وارداتی و عمده ۲۰ درصد باقی نیز کپیبرداری از مدل خارجی است و به این شکل همدم بهترین و مؤثرترین ساعات عمر فرزندانمان را کارخانهداران بزرگ خارجی شکل میدهند. کارخانهدارانی که بیش از همه به انباشتهشدن ثروت خویش میاندیشند و نه چیز دیگر.
امروز تقریباً برای بسیاری از مردم این معنا مشخص گردیده که اسباببازی کودکان تنها یک وسیله سرگرمی نیست و این کالا علاوه بر اینکه کودک و نوجوان ما را سرگرم میکند وسیله مؤثری برای تأثیر بر اخلاق، رفتار و شکلگیری شخصیت اوست.
اگرچه گاهی ما به جهت روزمرهگی و گرفتاریها این تأثیرات را فراموش میکنیم ولی وقتی از شخصی در این باره سؤال کنید او به شما خواهد گفت که از تأثیرات فرهنگی یک اسباب بازی روی فرزند خود مطلع است و آن را یکی از موارد مؤثر در سبک زندگی میداند.
بهرغم این، حساسیتی که امروز مردم و دولت باید در این مورد مهم نشان دهند وجود ندارد. این مورد از آنجا نگرانکننده است که بیشتر اسباب بازیهای موجود در بازار «وارداتی» و حامل فرهنگ کشور سازنده است که بعضاً هیچ قرابتی با ما ندارند؛ اسباب بازیهایی که بر ارزشها، هنجارها و نوع پوشش فرزندان ما تأثیر میگذارند. بیش از ۳۰ درصد از کل فروش اسباب بازیها مربوط به عروسکهاست که حدود ۷۰ درصد آنها وارداتی هستند. ضمن اینکه از این ۳۰ درصد تولید داخل نیز حدود ۴۵ درصد آن کپی برداری از کارهای وارداتی است که هیچ شباهتی به فرهنگ ما ندارد.
با کمی دقت متوجه میشویم که طی سالهای اخیر شکل و حجم عروسکهای وارداتی وسیلهای برای ترویج سکس، شکل پوشش، تبلیغ شکلی از اندام، موسیقیهای مبتذل و خصوصاً رقص هستند و اگر عروسکهای موزیکال تا دیروز حجم کمی از عروسکهای در دست بچهها را تشکیل میداد امروز دیگر کمتر عروسکی را مییابید که موزیکال نباشد و صاحب خود را به «رقص» ترغیب نکرده و او را آرزومند داشتن اندام شبیه خود نکند.
این مورد به خصوص درباره عروسکهای باربی بسیار مشهور شده به طوری که «باربی» در فرهنگ لغات عده زیادی از مردم معادل واژه «زیبایی» و «اندام متناسب» شده است؛ عروسکی که نه به گفته ما بلکه به اذعان بسیاری از کارشناسان خارجی معرف و تبلیغکننده فرهنگ آمریکایی و ارزشهای آن است و امروزه نه تنها در ایران بلکه در بیش از ۱۵۰ کشور جهان بیش از یک میلیارد آن به فروش میرسد و به نوعی سربازان آمریکا در خاک کشورهای دیگر هستند.
خبرگزاری فارس طی گزارشی اعلام کرده است که گردش مالی اسباب بازی در دنیا بیش از ۷۰ هزار میلیارد دلار است که حدود ۷۰ میلیون دلار آن (حدود ۵۰ میلیون دلار از مبادی رسمی و حدود ۲۰ میلیون دلار به صورت قاچاق) مربوط به ایران است که البته با احتساب تولید داخل چیزی حدود ۸۰ میلیون دلار حجم بازار اسباب بازی در کشورمان است که این رقم نشاندهنده جایگاه این کالا در خانوادههای ایرانی است.
اسباب بازی بهعنوان یک کالای فرهنگی از بدو تولد تا حساس ترین سنین رشد فکری و فرهنگی کودک با او همراه است. جالب اینکه امروزه این کالا از دنیای کودکان به وسیله رفع مشکلات روانی و جسمانی کهنسالان نیز ورود پیدا کرده و دامنه خود را گسترش داده است.
بر طبق نظرسنجیها هنوز صدا و سیما بزرگترین گروه مرجع برای خانوادهها در تهیه اسباب بازی است و نقش آن در مقایسه با دیگر گروههای مرجع مثل مهدکودک و بعضاً مدارس غیر قابل رقابت است .
صدا و سیما از طریق مستقیم یعنی تبلیغ اسباب بازی و از طریق غیر مستقیم یعنی معرفی شخصیتهای کارتونی بیشترین تاثیر را بر بازار مصرف داخلی دارد. مثلا عروسکهای کلاه قرمزی، پسرخاله و تابهتا سالها در بازار، قابل رقابت با انواع خارجی خود بودند و امروز هم عروسکهای شکرستان علی رغم قیمت بالای آن محبوب بچههاست و این نشان میدهد که شخصیتهای کارتونی «تلویزیون» بیشترین طرفدار را بین بچهها دارند.
تلویزیون نشان داده به راحتی میتواند در جلب نظر کودکان به شخصیتهای ایرانی نقش ایفا کند. سازمان ها و ارگانهای دیگر هم میتوانند این روند را تکمیل کنند ولی مشکل اینجاست که اساسا به غیر موارد استثنا کاری در این مورد صورت نگرفته است. امروز دختران ما دوست دارند مانند باربی لباس بپوشند، آرایش کنند و اندامشان را مثل آن درآورند یا پسران ما شبها خواب بن تن و اسپایدرمن را میبینند.
همینها اتفاقا مظاهر ملموس «سبک زندگی» است؛ همان چیزی که هم اکنون همه در تکاپوی برگزاری سمینار و دادن بیلان کاری درباره آن هستند و تنها چند هفته دیگر اصل آن هم فراموش میشود. دستگاههای مسئول البته اسباب بازی را جدی نگرفتهاند وگرنه در حدود بیست و چند سال گذشته همه فعالیتها به این موارد محدود نمی شد.
وزارت ارشاد، آموزش و پرورش، حوزه هنری، کانون پرورش فکری و شورای فرهنگ عمومی باید در این عرصه پاسخگو باشند که چه اقدامی برای میهمانان ناخوانده خانههای ما کردهاند.
سری به مغازههای اسباببازی فروشی بزند تا بدانید اساساً چیزی به عنوان عروسک دارا و سارا که قرار بود جای خالی عروسکهای ایرانی را برای کودکانمان پر کند و پاتکی باشد در برابر تک عروسکهای غربی حتی در فروشگاه مرکزی کانون پروش فکری کودکان و نوجوانان نیز قریب است و این عروسکها حتی به قیمت گران نیز قابل دسترسی نیستند.
آخرین بازدید از فروشگاه مرکزی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در هفته گذشته حاکی از این است که تنها چند عروسک سارا در این فروشگاه و فقط با دو طرح لباس که شاید ته مانده بار این عروسکها باشند، در این فروشگاه قابل تهیه است.
سایت سیاست روز