اقتدا به محمد(ص)نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر
چندین سال است که در اروپا و آمریکا، رسانه های جمعی که متاثر از افکار سیاسیون آن کشورها هستند، نوعی اسلام هراسی را به مردم آن کشورها القا می کنند؛ به گونه ای که دامنه این بحث از این هم فراتر رفت و جنگ تمدن ها مطرح شد که در واقع جنگی بین اسلام و دنیای غرب بود و یا سخن از جنگ های صلبیی جدیدی به میان آوردند. در برابر این تهاجم، ما شاهد موضع گیری هایی از جانب مسلمانان و حتی انسان های روشنفکر و آزاده ای بودیم. پروفسور «کارل ارنست» از جمله کسانی بود که در این جریان بی تفاوت نماند و موضع گیری کرد. در حقیقت وی بر این تصور بود که نگاه غرب به اسلام نگاه ظالمانه و همراه با کینه و عدم درک درست از اسلام است. از اینرو نگاشتن کتاب اقتدا به محمد (ص)در پاسخ به این جریان را، وظیفه خود دانست، چنان که در مقدمه آورده است:
«من طی سالها با شماری از مسلمانان روابطی عمیق برقرار کرده ام به گونه ای که مرا به خانه هایشان دعوت کرده و در جمع خانواده های خود پذیرا شده اند. بنابراین مطرح کردن مباحث این کتاب، حداقل کاری است که به پاس آن روابط باید انجام دهم»
با این حال، نگارش این کتاب ارزشمند و محققانه زمانی به پایان رسیده که واقعه ۱۱ سپتامبر۲۰۰۱ به وقوع پیوست و از اینرو پروفسور کارل ارنست تحت شدید ترین فشارها از سوی گروه های افراطی مسیحی و افراطی ضد اسلام قرار گرفت، لذا مجبور شد تغییراتی در مقدمه و نتیجه و حتی فصول مختلف انجام دهد و در نهایت این کتاب در سال ۲۰۰۳منتشر گردید.
کارل ارنست در بخش دیگری از مقدمه خود درباره شیوه نگارش این کتاب می نویسد:«کتاب حاضر بدین منظور نگارش شده است تا جایگزین کاملا متفاوتی باشد برای کتاب های که در مورد اسلام شایع و رایج شده است.آنچه در اینجا ارائه می شود دیدگاهی جانبدارانه و در عین حال مدلل و تحلیلی است در مورد سنت دینی اسلام و مسائلی که اخیرا مسلمانان با آن مواجه اند. من از برداشت های متعارف به جد فاصله می گیرم تا فهمی غیر بنیادگرایانه از اسلام ارائه دهم».
وی در جای دیگری هدف از نگارش این کتاب را این گونه بیان می کند:«…کتاب اقتدا به محمد بدین منظور نگاشته شده است که ابرهای بدگمانی و سوء فهم را بزداید و بستری فراهم آورد تا خوانندگان بتوانند به فهمی مستقل از وضعیت تاریخی و موضوعات کلیدی موثر بر مسلمانان و غیر مسلمانان جهان امروز نائل آیند»
جان کلام پروفسور ارنست در این است که نباید در مورد مسلمانان که مردمی هستند با ملیتهای مختلف و دارای نژادهای گوناگون و اوضاع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی متفاوت، نظر واحدی ابراز داشت و مثلا نمیتوان عمل جمعی از مسلمانان بنیادگرا و سلفی را به حساب همه مسلمانان گذاشت، علاوه بر آن که عمل مسلمانان بنیادگرا و سلفی نیز ریشه در اسلام ندارد بلکه متاثر از اوضاع و احوال سیاسی خاص و به خصوص عکسالعملی است نسبت به استعمار.
پروفسور کارل ارنست درباره دین مقدس اسلام به دو رکن «قرآن» و «پیامبر(ص)» میپردازد و قرآن را در بسیاری از موارد قدسیتر از انجیل و تورات تلقی میکند و پیامبر(ص) را نیز «رحمةللعالمین» مینامد و اخلاق و خلقیات پیامبر(ص) را به رخ غربیان میکشد و به خصوص تصویری که علی(ع) از پیامبر(ص) در نهجالبلاغه ارائه میدهد را مورد توجه قرار می دهد. همچنین به برخی از انتقاداتی که مسیحیان نسبت به قرآن، پیامبر(ص) و برخی از احکام فقهی مثل حجاب دارند از موضعی بیطرفانه پاسخ میگوید.
کارل ارنست درباره روش نگارش این کتاب می نویسد:« روش اصلی این کتاب توصیفی و تفسیری است و بر سر آن است که سوالات کلیدی و مفاهیمی را که برای فهم بحث و جدلهای اخیر در مورد اسلام لازم است به خواننده ارائه دهد. من قصد آن ندارم که بر موضع گیری خاصی صحه بگذارم، ولی رویکرد مبتنی بر مطالعات دینی و زمینه های تاریخی مستلزم برخوردی انتقادی با موضوع است…»
پروفسور کارل ارنست هر چند در اثر فوق از زبان پیچیده فنی و تخصصی اجتناب کرده است ولی چون پرداختن به موضوع این کتاب، بخصوص آنجا که پای دین در میان است در سطح بینالمللی حساسیتهای فراوانی ایجاد میکند، وی سعی کرده است با احتیاط سخن بگوید و به جای تصریح، از کنایه و استعاره، زیادتر استفاده کند این امر باعث میشود که در برخی موارد زبان ایشان تا حدودی با طرز سخن گفتن سیاستمداران شبیه شود، که قابل تفسیر و تاویلهای متعدد است. استفاده از جملات بلند و نیز کاربرد جملات معترضه، خود نیز ناشی از همین مراعات، احتیاط و احترام به عقاید مختلف است.
اما درباره خود کارل ارنست باید بگوییم که وی،یکی از مطرح ترین اندیشمندان در سطح بین الملل وشاگرد اسلام و عرفانپژوه معروف«آنه ماری شیمل» است. وی هر چند تصریح کرده که مسلمان نیست ولی در میان دانشگاهیان امریکا به عنوان یکی از سرسخت ترین مدافعان اسلام و مسلمانان شناخته می شود.وی در سال ۱۳۸۶ برای شرکت در کنفرانس مولانا و دین همراه همسرش جودیت ارنست به ایران سفر کرد و بعد از بازگشت به امریکا در نامه سرگشاده ای خطاب به بوش رئیس جمهور وقت امریکا از سیاست های وی به ایران و ایجاد جو ایران هراسی در امریکا بشدت انتقاد کرد.
کارل ارنست در سال ۱۹۵۰ در امریکا به دنیا آمده است. مدرک کارشناسی خود را در سال ۱۹۷۳ در رشته«دین تطبیقی» از دانشگاه استانفورد اخذ کرد و تحصیلات تکمیلی خود را در همین رشته در دانشگاه هاروارد پی گرفت و در سال ۱۹۸۱ به اخذ درجه دکتری از این دانشگاه نائل آمد.وی بعدها به عضویت هیئت علمی دانشگاه کارولینای شمالی درآمد.تخصص اصلی وی در مطالعات اسلامی با تمرکز بر غرب و جنوب آسیاست.اما در این میان بیشترین علاقه شخصی اش به عرفان اسلامی و تصوف است.
از مهمترین آثار وی می توان به : ۱-روزبهان بقلی ۲-شهدای صوفی عشق ۳-تعالیم صوفی ۴-بهشت برین ۵-شطحیات در عرفان ۶-اقتدا به محمد اشاره کرد.
نگاهی به محتوای کتاب :
این کتاب در یک مقدمه و شش فصل تنظیم شده است:
فصل اول تحت عنوان «اسلام در چشم غربیان»، ابتدا نگاهی اجمالی به اسلام دارد سپس به تفصیل و به لحاظ تاریحی دیدگاههای اسلام ستیزانهی غرب را از قرون وسطی تا عصر حاضر بررسی میکند. جنگهای صلیبی، مسألهی استعمار و غرضورزیهای مستشرقان از جمله موضوعات این فصلند.
پروفسور ارنست در این فصل، از زوایای مختلفی به دشمنی غرب با پیامبر اسلام پرداخته است. وی در جایی از این فصل می نویسد:«در دوران قرون وسطی، نویسندگان مسیحی تمام آن فضایلی که حقانیت محمد (ص) را در چشم مسلمانان نشان می داد واژگون کردند و به شکل عیب و نقص در آوردند. این امر صرفا به این خاطر بود که ایشان این دیگاه را بر نمی تافتند که بعد از مسیح پیامبری آمده باشد…».
فصل دوم تحت عنوان «رویکرد به اسلام در قالب دین»، به تاریخچهی واژهی «دین» (religion) و تطور معنای آن از صدر مسیحیت تا اوایل عصر استعمار میپردازد. و بر آن است تا به سوء فهمهای ناشی از آمیخته شدن اسلام با مسایل قومی و نژادی خاتمه دهد.«این امر راهگشای نگاهی نو به چگونگی تلقی محققان از اسلام، چگونگی تعریف اسلام توسط حکومت های ملی و دولتمردان و چگونگی در آمیختن این تعاریف با اصلاحات خود مسلمانان خواهد بود».
فصل سوم به «منابع قدسی اسلام» یعنی به قرآن و سنت اختصاص دارد. این فصل با زندگی پیامبر اسلام(ص) آغاز میشود و با نگاهی اجمالی به قرآن، ساختار و محتویات آن ادامه مییابد. این تفسیر بدون آنکه بخواهد همه مطالب یا جزئیات را در بگیرد، بر نقش محوری پیامبر(ص) در آگاهی دینی عالم اسلام تاکید می ورزد. همچنین این فصل فرصت بررسی دوباره منازعات پر دامنه بین المللی را بر سر اهانتی گه در نوشته های تخیلی و ژورنالیستی اخیر نسبت به قرآن صورت پذیرفت، به دست می دهد.
فصل چهارم تحت عنوان «اخلاق و زندگی دنیوی» به جنبههای عملی آموزههای اسلام از جمله اخلاق و فقه میپردازد. در این فصل همچنین به مباحث دیگری از جمله اسلام و لیبرالیسم، مسایل مربوط به جنسیت و حقوق زن، مسألهی حجاب و نیز رابطهی اسلام و علم…می پردازد.
فصل پنجم تحت عنوان «معنویت در عمل» با تاکید ویژه بر نقش ائمه شیعه(ع) و مشایخ صوفیه به عنوان رهبران و سرچشمههای معنوی،معنویت و عرفان در دو سنت تشیع و تصوف را بررسی میکند. در ادامه این فصل مباحثی همچون مخالفت وهابیان با مفهوم ولایت نیز مورد بررسی قرار میگیرد. این فصل همچنین به ماهیت هنر اسلامی میپردازد و مباحثی چون هنر قدسی، هنر سکولار با بنمایههای دینی، هنر اسلامی از دیدگاه مسلمانان و هنر اسلامی از دیدگاه غربیان را در بردارد.
فصل ششم که خاتمه و نتیجهگیری است تحت عنوان «ایجاد تصویری جدید از اسلام در قرن بیست و یکم» نگاهی به مسألهی اسلام و مقتضیات زمان و نیز مسألهی سنت و تجدد دارد و بر آن است تا نشان دهد که چگونه «ایدئولوژی» و «تکنولوژی» دایماً طرز تلقی مسلمانان و غیر مسلمانان از اسلام را تغییر میدهد. در سرتا سر این کتاب، نقش پیامبر اسلام به عنوان شخصیت شاخص اصلی در متمایز ساختن معنا و روح اسلام مورد تاکید قرار می گیرد.
* ارنست،کارل، اقتدا به محمد(ص): نگرشی نو به اسلام در جهان معاصر؛ ترجمه قاسم کاکایی، تهران ، انتشارات هرمس،