تبار انحراف - قسمت آخر
10 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
در مقاله قبل گفتيم که جلسه اي در سازمان ملل تشکيل شد و در آن به تقسيم فلسطين به دو بخش يهودي و فلسطيني با دو حکومت متفاوت راي دادند . انگليس بعد از اين اتفاق اعلام کرد که تا روز 14 ماه مه فلسطين را به طور کامل تخليه مي کند. البته تخليه از نوع انگليسي!
آنها تخليه نيروهايشان را از مناطق يهودي شروع کردند و مراکز دولتي، اردوگاهها و فرودگاهها را به يهوديان واگذار کردند و موقع رفتن بيشترابزار جنگي، اسلحه ها و هواپيماهاي خودشان را به يهوديان فروختند. در صورتيکه همان موقع در مناطق عربي فلسطين، نيروهايشان همه کارها را در دست داشتند. اثر اين عمل چند وقت بعد يعني دهم آوريل 1948 خودش را نشان داد. در اين روز صهيونيست ها به يکي از روستاهاي نزديک بيت المقدس يعني “دير ياسين” حمله کردند و دويست و پنجاه نفر از اهالي آن را با بريدن دست و پا، دريدن شکمها و بيرون آوردن چشمها کشتند و 150 جسد مثله شده را داخل يک چاه ريختند. نيروهاي انگليسي که در نزديکي همان دهکده بودند و حفظ امنيت را بر عهده داشتند کوچکترين حرکتي انجام ندادند. چند وقت بعد مشابه همين جنايت در روستاي ديگري به نام “ناصرالدين” تکرار شد. اتحاديه عرب که تازه حساب کار دستش آمده بود جلسه اي تشکيل داد و قرار شد همان روزي که انگليس آخرين نيروهايش را از فلسطين خارج مي کند؛ نيروهاي عربي وارد فلسطين شوند.
بالاخره روز موعود فرا رسيد و بعد از خروج آخرين نيروي نظامي انگليس، نيروهايي از کشورهاي مصر، عراق، سوريه و لبنان از شمال و شرق و جنوب وارد خاک فلسطين شدند. در همين اثنا کمي آن طرف تر در تل آويو اتفاقات ديگري در حال رخ دادن بود. شوراي ملي يهود تشکيل جلسه داد و ديويد بن گوريون رسماً تولد دولت اسرائيل را اعلام کرد. اين اولين جنگ رسمي دولت اسرائيل بود. در اين جنگ ابتدا پيروزي با نيروهاي عربي بود و تقريبا بر تمام منطقه اي که در قرار تقسيم به عنوان خاک فلسطين شناخته شده بود مسلط شدند و به نزديکي تل آويو رسيدند. صهيونيست ها که سقوط دولت نوشکفته شان را نزديک مي ديدند دست تضرعشان به سمت آمريکا که در شوراي امنيت نفوذ داشت دراز شد. با فشارهايي که آمريکا، انگليس و شوراي امنيت وارد کردند نيروهاي عربي به قبول آتش بس يک ماهه وادار شدند. در مدت اين يک ماه سيل اسلحه، هواپيما، توپهاي سبک و سنگين به سمت يهوديان سرازير شد و آنها را تا دندان مسلح کرد. بعد از تمام شدن مدت آتش بس جنگ دوباره شروع شد. جنگ به اوج خود رسيده بود و نيروي هوايي مصر و ارتش اردن مواضع صهيونيستها را زير آتش بمب و گلوله گرفته بودند که نيروهاي اردن دست به عقب نشيني زدند و دو منطقه تحت نفوذشان را به صهيونيستها واگذار کردند. سقوط اين دو منطقه باعث شد تا نيروهاي عراقي هم عقب نشيني کنند و ورق به سمت صهيونيستها برگردد.
طي اين جنگ ، صهيونيستها 78 درصد از خاک فلسطين را به چنگ آوردند و بخش وسيعي از خانه ها، مزرعه ها و باغهاي فلسطيني ها را در يک حاتم بخشي به مهاجران يهودي واگذار کردند و حدود يک ميليون فلسطيني، آواره بخشهاي باقي مانده فلسطين و کشورهاي همسايه شان شدند.
بالاخره روز موعود فرا رسيد و بعد از خروج آخرين نيروي نظامي انگليس، نيروهايي از کشورهاي مصر، عراق، سوريه و لبنان از شمال و شرق و جنوب وارد خاک فلسطين شدند. در همين اثنا کمي آن طرف تر در تل آويو اتفاقات ديگري در حال رخ دادن بود. شوراي ملي يهود تشکيل جلسه داد و ديويد بن گوريون رسماً تولد دولت اسرائيل را اعلام کرد. اين اولين جنگ رسمي دولت اسرائيل بود. در اين جنگ ابتدا پيروزي با نيروهاي عربي بود و تقريبا بر تمام منطقه اي که در قرار تقسيم به عنوان خاک فلسطين شناخته شده بود مسلط شدند و به نزديکي تل آويو رسيدند. صهيونيست ها که سقوط دولت نوشکفته شان را نزديک مي ديدند دست تضرعشان به سمت آمريکا که در شوراي امنيت نفوذ داشت دراز شد. با فشارهايي که آمريکا، انگليس و شوراي امنيت وارد کردند نيروهاي عربي به قبول آتش بس يک ماهه وادار شدند. در مدت اين يک ماه سيل اسلحه، هواپيما، توپهاي سبک و سنگين به سمت يهوديان سرازير شد و آنها را تا دندان مسلح کرد. بعد از تمام شدن مدت آتش بس جنگ دوباره شروع شد. جنگ به اوج خود رسيده بود و نيروي هوايي مصر و ارتش اردن مواضع صهيونيستها را زير آتش بمب و گلوله گرفته بودند که نيروهاي اردن دست به عقب نشيني زدند و دو منطقه تحت نفوذشان را به صهيونيستها واگذار کردند. سقوط اين دو منطقه باعث شد تا نيروهاي عراقي هم عقب نشيني کنند و ورق به سمت صهيونيستها برگردد.
طي اين جنگ ، صهيونيستها 78 درصد از خاک فلسطين را به چنگ آوردند و بخش وسيعي از خانه ها، مزرعه ها و باغهاي فلسطيني ها را در يک حاتم بخشي به مهاجران يهودي واگذار کردند و حدود يک ميليون فلسطيني، آواره بخشهاي باقي مانده فلسطين و کشورهاي همسايه شان شدند.
اما جنگ شش روزه اعراب و اسرائيل!
اسرائيل آماده جنگ با سوريه مي شد و مقامات سوريه كه خطر را جدى مى ديدند، از مصر درخواست كمك كردند.
جمال عبدالناصر فرمانده مصري ها هم که خيلي به نيروهايش اطمينان داشت اسـرائيـل را تـهـديـد كـرد كه در صورت حمله به خاك سوريه، مصر با وى مقابله خواهد كرد. آمـريـكـا و شـوروى هم که ديدند آتش ناصر تند است به سراغش رفتند که شما خون خودت را کثيف نکن و حمله کجا بود و … .
در سمت ديگر ماجرا کابينه صهيونيستها بطور ناگهانى ،"موشه دايان” را به سمت وزير دفـاع اسـرائيـل مـنـصـوب کرد و چهار روز بعد بيش از صد فروند جـنـگـنـده بـمـب افـكـن اسرائيل به پايگاههاي نظامي مصر و سوريه و اردن حمله کردند و ظرف سه ساعت ، 90 درصـد تـوان نـيـروى هـوايـى اين سه کشور را از بين بردند.
رژيم صهيونيستى که خيالش از بابت نيروي هوايي کشورهاي عربي راحت شد؛ حمله زمينى خود را آغاز كرد. صحراى سيناي مصر، بلنديهاى جولان از سوريه، بخش شرقى بيت المـقـدس و كـرانـه غربى رود اردن به دست صهيونيستها افتاد. اين جنگ که در سال 1967 اتفاق افتاد و با شکست سخت اعراب خاتمه پيدا کرد. شش روز طول کشيد و به همين دليل به جنگ شش روزه معروف شد.
جنگ شش روزه پايان ماجرا نبود. اعراب که به قصد صواب بدجوري کباب شده بودند به فکر تلافي و پس گرفتن سرزمينهايشان بودند. اين بود که شش سال بعد يعني اکتبر 1973 با تمام قوا از زمين و هوا به اسرائيل حمله کردند.
پيروزي هايي که اعراب در ابتداي کار به دست آوردند، طوري صهيونيستها را نقره داغ کرد که موشه دايان به زبان آمد و گفت:
بر خلاف تصور اعراب ما هرگز در منطقه زورگو نبوده و نيستيم و مخالفيم كه از ما يك هيولا بـسازند!! ما قلدر نيستيم و اين جنگ و “سقوط استحكامات “بارلو” نشان داد كه اين مصريها هستند كه زورگو و قلدرند. ما چه پيروز شويم و چه شكست بخوريم، محق هستيم.”
آمريكا که ديد با ادامه اين روند شکست اسرائيل نزديک است، مصر را تهديد به مداخله نظامى كرد. انور سادات (رئيس جمهور وقت مصر) که ظاهرا نمي خواست از گذشته درس بگيرد بـا آتـش بـس در بـرابـر اسـرائيـل موافقت کرد به شرط آنکه اسـرائيـل تـمـام مناطقي که در جـنـگ شـش روزه اشغال کرده بود را بـطـور كامل تخليه كند.
صهيونيستها به دنبال اعلام آتش بس، دست به تجديد قوا زدند و حـمـله را از سر گرفتند و ظـرف يـك هـفـتـه، تـمـامـى صـحـراى سـيـنـا را دوبـاره اشغال كردند، سوريه اي ها هم كه خود را در برابر اسرائيل تنها ديدند، آتش بس را پذيرفتند و اينگونه بود که اعراب بازي برده را واگذار کردند.
بعد از اين جنگ کشورهاي عربي به اين نتيجه رسيدند که بهتر است کلاه خودشان را دو دستي بچسبند اين بود که چهار سال بعد از جنگ اکتبر، انور سادات رئيس جمهور مصر براي تکميل شيرين کاري هايش با اسرائيل وارد معامله شد و در ازاي پس گرفتن صحراي سينا، اسرائيل را به رسميت شناخت. قرارداداين معامله در کمپ ديويد به امضا رسيد. اين آغاز روند صلح و سازش کشورهاي عربي با اسرائيل و تنها گذاشتن فلسطيني ها بود.
منابع: کتاب سرگذشت فلسطین نوشته اکرم زعیتر، سایت راسخون ، مجله موعود شماره 101
جمال عبدالناصر فرمانده مصري ها هم که خيلي به نيروهايش اطمينان داشت اسـرائيـل را تـهـديـد كـرد كه در صورت حمله به خاك سوريه، مصر با وى مقابله خواهد كرد. آمـريـكـا و شـوروى هم که ديدند آتش ناصر تند است به سراغش رفتند که شما خون خودت را کثيف نکن و حمله کجا بود و … .
در سمت ديگر ماجرا کابينه صهيونيستها بطور ناگهانى ،"موشه دايان” را به سمت وزير دفـاع اسـرائيـل مـنـصـوب کرد و چهار روز بعد بيش از صد فروند جـنـگـنـده بـمـب افـكـن اسرائيل به پايگاههاي نظامي مصر و سوريه و اردن حمله کردند و ظرف سه ساعت ، 90 درصـد تـوان نـيـروى هـوايـى اين سه کشور را از بين بردند.
رژيم صهيونيستى که خيالش از بابت نيروي هوايي کشورهاي عربي راحت شد؛ حمله زمينى خود را آغاز كرد. صحراى سيناي مصر، بلنديهاى جولان از سوريه، بخش شرقى بيت المـقـدس و كـرانـه غربى رود اردن به دست صهيونيستها افتاد. اين جنگ که در سال 1967 اتفاق افتاد و با شکست سخت اعراب خاتمه پيدا کرد. شش روز طول کشيد و به همين دليل به جنگ شش روزه معروف شد.
جنگ شش روزه پايان ماجرا نبود. اعراب که به قصد صواب بدجوري کباب شده بودند به فکر تلافي و پس گرفتن سرزمينهايشان بودند. اين بود که شش سال بعد يعني اکتبر 1973 با تمام قوا از زمين و هوا به اسرائيل حمله کردند.
پيروزي هايي که اعراب در ابتداي کار به دست آوردند، طوري صهيونيستها را نقره داغ کرد که موشه دايان به زبان آمد و گفت:
بر خلاف تصور اعراب ما هرگز در منطقه زورگو نبوده و نيستيم و مخالفيم كه از ما يك هيولا بـسازند!! ما قلدر نيستيم و اين جنگ و “سقوط استحكامات “بارلو” نشان داد كه اين مصريها هستند كه زورگو و قلدرند. ما چه پيروز شويم و چه شكست بخوريم، محق هستيم.”
آمريكا که ديد با ادامه اين روند شکست اسرائيل نزديک است، مصر را تهديد به مداخله نظامى كرد. انور سادات (رئيس جمهور وقت مصر) که ظاهرا نمي خواست از گذشته درس بگيرد بـا آتـش بـس در بـرابـر اسـرائيـل موافقت کرد به شرط آنکه اسـرائيـل تـمـام مناطقي که در جـنـگ شـش روزه اشغال کرده بود را بـطـور كامل تخليه كند.
صهيونيستها به دنبال اعلام آتش بس، دست به تجديد قوا زدند و حـمـله را از سر گرفتند و ظـرف يـك هـفـتـه، تـمـامـى صـحـراى سـيـنـا را دوبـاره اشغال كردند، سوريه اي ها هم كه خود را در برابر اسرائيل تنها ديدند، آتش بس را پذيرفتند و اينگونه بود که اعراب بازي برده را واگذار کردند.
بعد از اين جنگ کشورهاي عربي به اين نتيجه رسيدند که بهتر است کلاه خودشان را دو دستي بچسبند اين بود که چهار سال بعد از جنگ اکتبر، انور سادات رئيس جمهور مصر براي تکميل شيرين کاري هايش با اسرائيل وارد معامله شد و در ازاي پس گرفتن صحراي سينا، اسرائيل را به رسميت شناخت. قرارداداين معامله در کمپ ديويد به امضا رسيد. اين آغاز روند صلح و سازش کشورهاي عربي با اسرائيل و تنها گذاشتن فلسطيني ها بود.
منابع: کتاب سرگذشت فلسطین نوشته اکرم زعیتر، سایت راسخون ، مجله موعود شماره 101