مقدمه بی مقدمه
اکنون که دوران غیبت امام عصر (عج الله تعالی فرجه الشریف) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج هم روا نیست، تشکیل حکومت لازم می آید. عقل هم به ما حکم می کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آوردند بتوانیم جلوگیری کنیم؛ اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم. شرعی مقدس هم دستور داده که باید همیشه در مقابل اشخاصی که می خواهند به شما تجاوز کنند برای دفاع آماده باشید. برای جلوگیری از تعدیات افراد نسبت به یکدیگر هم حکومت و دستگاه قضایی و اجرایی لازم است. چون این امور به خودی خود صورت نمی گیرند، باید حکومت تشکیل داد.
چون تشکیل حکومت و اداره جامعه بودجه و مالیات می خواهد، شارع مقدس بودجه و انواع مالیاتش را نیز تعیین نموده است؛ مانند خراجات، خمس، زکات و غیره.
اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امور حکومت در دوره غیبت تعیین شده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی خواهید؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام تکلیف را معین کرده است؟ (امام خمینی (ره)،ولایت فقیه، ص 50)
متکی هستیم بر یک ارزش هایی در باب حکومت که آن ارزش ها را اگر ما بیان بکنیم، هر شنونده ای که با انصاف باشد، آن را قبول خواهد کرد به شرطی که اسمش را نیاوریم؛ اسمش ولایت فقیه است. تا گفتیم ولایت فقیه یک پیش داوری هایی فوراً به وجود می آید در ذهن مخاطب … اما اگر همین را شما بیان بکنید، بگویید ما معتق هستیم، مثلاً کسی باید در راس کار قرار بگیرد که مرتکب گناه نشود؛ عدالت؛ عمداً گناه نکند. کسی باید باشد که نسبت به مردم دلسوز باشد، کسی باید باشد که از هوای نفس خود پیروی نکند. هر کدام شخصیت سیاسی است که در دنیا که اینها را قبول نداشته باشد؟ ( بیانات در دیدار با سفرا و کارداران وزارت امور خارجه ، 4/6/1372)