فیلمی برای رسوایی نااهلان
لو انزلنا هذا القرآن علی الجبل لرایته خاشعا
بهانه اي شد تا به سبب اكران نوروزي رسوايي نقدي كوتاه اما ديرهنگامي در مورد آن بنويسم رسوايي محصولي ديگري از كار گردان اخراجي هاي پر فروش است . كار گرداني كه بايد اورا به جهت ساختن آثاري جذاب،غير كليشه اي ، مردم پسند ستود . تفاوتي كه رسوايي با ساير كارهاي ده نمكي داردآن است كه اين بار ده نمكي به روحانيت پرداخته وداستان زيبا وعرفاني را در مورد يك روحاني نقل مي كند علي رغم آنكه عده اي به رسوايي از باب فيلمنامه نقد دارند اما معتقدم هم شخصيت پردازي ده نمكي عالي بوده، هم داستان پردازي او كه بر گرفته از يك داستان قديميست به هر حال سنتي بودن داستان را فيلم فاقد جذابيت نكرده. آنان كه منتقد ده نمكي و فيلمش هستند اين نكته را بايد توجه داشته باشندمگر يوسف پيامبر در قرآن نبوده داستاني كه ما سالها از زبان بزرگان شنيده ايم اما فرج الله سلحشور با هنرش آن را به طور زيبا ومهيج به مردم عرضه مي كند از اين حيث نمي توان به ده نمكي اشكال گرفت . عده اي ديگر نيزنقد شان به داستان فيلم است و عدم امكان چنين داستاني جواب اين اشكال تراشي آن است كه چنين داستاني در تاريخ سابقه دارد (باكمي تاخير) دوما اين عده بيشتر سر جنگ شان با شخصيت روحاني داستان است وجودش در اين زمان منكر مي شوند كه جاي تعجب دارد ! اين نشان از جهل وكينه با گفتمان ارزشي دارد . عده اي نيز معتقدند اين داستان بيشتر شعاري ! ومحتوايي است و جاي آن در كتاب ها وروزنامه هاست ! مشكل اين آدم ها همان مشكل امروز ماست عدم توانايي عده اي در رساندن پيام دين به جامعه در قالب هنر هفتم است .
براي فهم كامل فيلم به موضوع فيلم بايد به سه كاركتر اصلي فيلم پرداخت:
حاج يوسف
رسوايي رنگ و بويي مردمي دارد رسوايي داستانيست در مورد يك عالم وارسته ، بي ادعا كه آبرو خود را فدا مي كند براي آنكه آبرو ديگري نرود. ده نمكي در فضايي اين فيلم را مي سازد كه عده اي در صدد آن اند كه روحانيت را از جامعه كنارگير ، منزوي و مذموم نشان دهند ده نمكي خواسته تا به مردم بفهماند حاج يوسف ها هنوز هستند حاج يوسف ها در جامعه مانده و دنبال حل مشكلاتند به تعبيري حاج يوسف آن روحانيست كه همه انتظارش را دارند روحاني عارف وارسته كه هواي نفسش را در وجودش كشانده ده نمكي با هوشياري تمام سعي برآن داشته تا شخصيت اصلي روحانيت را كه زير غبارآلوده رسانه هاي غرب براي بعضي ناشناس مانده را نشان دهد از اين منظر ده نمكي اثر بديعيست . نقش حاج يوسف را اكبر عبدي بازي مي كند ابتدا زماني كه دانستم عبدي عهده دار نقش روحانيست شگفت زده شدم ! اما زماني كه بازي اكبر عبدي را ديدم او را ستودم .عبدي به تمام معنا توانسته نقش شيخ يوسف رابازي كند آن چنان زيبا بازي كرده كه هنگام ديدن فيلم فراموش كردم كه عبدي بازيگر طنر است البته طنر خواه يا ناخواه در بهتر اجرا كردن نقش اين روحاني به اكبر آقا كمك كرد!
حاج شريف رسوايي
حاج شريف فرديست متضاد حاج يوسف فردي رياكار ، هوس ران، دغل كه با پول خود وبه سبب قرضي كه از پدر افسانه دارد سعي در تصاحب دختر دارد واز هر حربه اي استفاده مي گيرد خشك ومقدس مآبي او در برخورد با يوسف نماينگر بخش كوچكيست كه به اين مرض گرفتارند البته پرداختن ده نمكي به اين موضوع در آثارش افراطيست وبه نظر من لازم نيست به آن زياد و اين گونه برجسته پرداخته شود .
محمدرضا شريفي نيا بازهم در نقش يك فرد مقدس مآب البنته به گفته خودش اين اخرين بار است كه او در اين گونه نقش ها بازي مي كند داستان بر مي گردد به انساني مقدس مآب كه در ظاهر بر خورد به اصطلاح مقدسي دارد اما باطن چيز ديگري دارد در اين جا بايد به ده نكي نمره پاييني داد استفاده از شريفي نيا درا ين نقش كلشيه اي شده و مخاطب را در فهم داستان دچار شتابزدگي مي شود يا به تعبيري همين علت بازهم باعث مي شد تا مخاطب كل داستان را همان اول داستان حدث بزند كه اين نقد به رسوايي وارد است
شخصيت افسانه
افسانه نماد دختر جوان اما هرزه امروزيست دختري سراسر عشوه گر كه با زيبايي خود در صدد جذب مردان هوس ران و دزدي از آن هاست افسانه در صحنه اي به شيخ يوسف بر مي خورد و شيخ يوسف را در دوراهي قرار مي دهد كه بين آبروي او وخودش آبروي او را انتخاب مي كند
در انتخاب شخصيت داستان شخصيت خوبي انتخاب شده زيرا الناز شاكردوست ثابت كرده در ميان هنرمندان زن هنر مند تر بازي طبيعي تري دارد اما مشكلي كه رسوايي دچار آن شده وهمان كه در اخراج ها هم ديده شد آن است كه ده نمكي بازهم در نشان دادن تعارض ها در دين از چاشني ابتذال بيش از حد استفاده كرده كه براي يك كار گردان مومن و متقيد عجيب است .آرايش زننده وغير متعارف النار شاكر دوست به هيچ وجه قابل پذيرش نيست و حتي همين موضوع باعث شده تا بعضي مخالفان فيلم ده نمكي را فيلم فارسي بدانند ! كه البته بسيار غير منصفانه است
و در پايان
ده نمكي در اين فيلم سعي در نشان دادن خود يا ساختن يك ملودرام دمده نداشته بلكه هدف ده نمكي ارتباط برقرار كردن با مردمو ساخت يك داستان جذاب ولي عبرت آموز وعرفاني بوده است .براي آقاي ده نمكي كار گردان مومن و تكليف گراي ملت آرزوي موفقيت مي كنم و رسوايي اورا همانند آثار ديگرش تحسين مي كنم اما نكته اي كه مي خواهم به اين اشاره كنم ايشان باتيد توجه داشت هميشه براي نشان دادن نيكي حتما نبايد همه چيز را بديد بايد بعضي موقع ها خيلي چيزها را صاف ديد بعضي موقع ها به جاي آنكه در بيابان خاري را ببينيم وبدان دل خوش كنيم بايد در جنگل درختان را ببينيم .
رسوايي سندي است براي رسوايي نا اهلان براي آنان كه از هيچ تلاشي براي كوبيدن بر طبل جدايي مردم از روحانيت دريغ نمي كنند اين اثر نشان داد كه ادعاي اين اأم توهمي بيش نيست و پيوند مردم وروحانيت ناگسستني است.