شوخی جنسی؟
فرض کنید سینمایی دارید که با بحران مخاطب روبروست؛ و نیز فرض کنید مخاطبی دارید که به سینمای کمدی علاقهی وافری دارد، اما در عین حال، به هر فیلمی هم نمیخندد و اصولاً در خندیدن سختگیر است. با چنین فرضیاتی احتمال آنکه شما با سینما و مخاطبی از جنس سینما و مخاطب ایرانی روبرو باشید، اصلاً بعید نیست. بنابراین اگر در چنین سینمایی شما تهیهکننده باشید، باید احتمالاً برای بازگشت سرمایه، نیم نگاهی به ساخت فیلمهای کمدی داشته باشید و برای اینکه کمدی شما، خندهدار و مخاطب پسند از آب دربیاید، نیاز به شوخیهای کمیک و خندهدار دارید و مسئله دقیقاً از همین جا آغاز میشود؛ کدام شوخی بهتر و خندهدارتر از شوخی جنسی؟ این روزها سینمای کمدی ما بیش از هر وقت دیگری، آغوش به روی شوخیهای جنسی گشوده است و پی بردن به این موضوع، نه نیازمند بصیرت که فقط محتاج داشتن بصر و بینایی است. البته هستند کسانی که احتمالاً با خواندن این سطور برآشفته شده و با مقایسهی کمدی سکس آمریکایی و کمدی تینایجری دبیرستانی و حتی کمدی رومانتیکهای هالیوودی با کمدی در سینمای ایران، این سینما را به شدت شریف بخوانند و نگارنده را به عدم شناخت از مفهوم کمدی جنسی متهم کنند. حقیقت آن است که این گروه درست میگویند؛ چرا که سینمای ایران هنوز راه زیادی تا رسیدن به قلهی کمدی جنسی دارد، اما فقط یک مقایسهی ساده بین شوخیهای فیلمهای کمدی در دههی هفتاد با آنچه که در کمدیهای دههی هشتاد موجب خندهی مخاطب میشد، ما را به این نتیجه میرساند که اگرچه سینمای ایران در ابتدای راه است، اما سرعت مناسبی در رسیدن به قلهی این نوع از کمدی دارد. از «اجاره نشینها» تا «لیلی با من است»؛ کمدی اخلاقی و موفق دهه ۷۰ اگر در دهه هفتاد با «اجاره نشینها» (داریوش مهرجویی) و ترسیم آلام عدهای مستأجر میشد گیشه را فتح کرد، اگر با «روز فرشته» (بهروز افخمی) میشد مفاهیم عمیقی را در قالب یک کمدی عرضه نمود، اگر «آپارتمان شماره ۱۳» یا «دو نفر و نصفی» (یدالله صمدی) را میشد خانوادگی از تلویزیون دید و سرگرم شد، اگر «مرد آفتابی» (همایون اسعدیان) یک داستان کمیک و سرگرمکننده را با رعایت تمام نکات اخلاقی برایمان روی پرده تداعی میکرد، اگر «همسر» (مهدی فخیمزاده) بر این مدعا که میتوان کمدی زن و شوهری موفق ایرانی با رعایت مولفههای اخلاقی هم داشت، صحه میگذاشت، اگر «لیلی با من است» خنده و گریه را توأمان میکرد و مفهوم جنگ دوست داشتنی را تئوریزه مینمود و اگر با «مومیایی ۳» میشد در عرصهی کمدی فانتزی گام مهمی برداشت، حالا دیگر سینمای ایران سالهاست که تلاشی برای ارائه کمدی اخلاقی خانوادگی ارائه نمیدهد. البته در دهه هشتاد هم میتوان ردپای نمونههای موفقی از کمدی که مولفههای اخلاقی را تمام و کمال رعایت کرده باشند، مشاهده کرد. چنانکه «دختر شیرینی فروش»، «مهمان مامان»، «بیپولی» و «اخراجیها ۱» در همین دهه، یادآور روزهای خوش کمدی ایرانی در گذشته شدند. اما جریان غالب سینمای کمدی و حتی کل سینمای ایران در دههی هشتاد، همین کمدیهای نازل غیر اخلاقی بودند که با دست گذاشتن روی موضوعات سخیف، چند سالی معدود جماعت هنوز با سینما قهر نکرده را جذب فیلمهای خود کردند. عبور از خطر قرمزها از آغاز دهه ۸۰ شاید یکی از اولین مصادیق این نوع شوخیها و موقعیتهای جنسی در سینمای کمدی بعد از انقلاب را بتوان در «مرد عوضی» (محمدرضا هنرمند) یافت. داستان فیلم ــ ماجرای مردی که بعد از عمل جراحی حالا به دو زن تعلق دارد ــ و برخی سکانسهای آن، مثل سکانس معروف آرایش کردن منشی (با بازی خوب زهره مجابی) و یا سکانسهای معاشقهی مرد با همسرانش (افسانه بایگان و فاطمه معتمدآریا)، خود گواهی بر این مدعا بودند که «مرد عوضی» از این حیث، یک کمدی خط شکن در دوران خود محسوب میشود. «نان، عشق، موتور هزار» (ابوالحسن داوودی) و «خواب سفید» (حمید جبلی) دو کمدی مهم دیگر در سالهای ابتدایی دههی هشتاد بودند که رگههایی ــ هر چند کمرنگ ــ از کمدی جنسی را در خود داشتند. به طور مثال، سکانسی که برزو (سروش صحت) در فیلم «نان، عشق، موتور هزار» در اولین مواجهه با باران (بهاره رهنما)، به او خیره شده و یادش میرود که با جک مشغول بالا دادن ماشین است، از جمله سکانسهایی بود که برای مخاطب آن زمان، به نوعی عبور از خطر قرمز محسوب میشد. با این وجود، هیچ یک از این فیلمها مصادیق بارزی از بی حیایی جنسی را در خود ندارند و فقط از حیث نخستین بودن، حائز اهمیتند. اما به زودی و تنها یک سال بعد، تولید فیلمهایی چون «عروس خوشقدم» (ماجرای عروسی که با هر مردی ازدواج میکند، او میمیرد)، «دنیا» (قصهی یک حاجی متدین بازاری که زنی جوان را صیغه میکند)، «دختر ایرونی» (ماجرای دختری که به خواستگاری یک پسر میرود)، «توکیو بدون توقف» (برادری مجنون، خواهری معصوم، عمهای عجیب، پسری عاشق و پررو و بلیتی برای توکیو!)و خلاصهی یک خطی داستان آنها، خود به وضوح نشان میداد که سینمای ایران در این سالها تا چه حد مستعد ساخت کمدیهای بیپرواتر و دختر پسری است.
صفحات: 1· 2