تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

یک عصر جمعه با رزماری؛ یک گردش‌گر ایتالیایی

08 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

بلوز سفید و دامنی که بدون جوراب پوشیده بود، با روسری رها و پوست خیلی روشن، از همان دورها آدم را دو به شک می‌کرد که آیا ایرانی است یا توریست! شاید هم این‌ها دلایل کاملا مضحکی باشد. چون مثلا ۱۰ سال پیش می‌توانست آدم را به شک بیندازد اما این روزها، نه متاسفانه! بگذریم.

همین‌جا بگویم فعلا قصد آن نیست که بحث‌کنیم مثلا اگر ده سال پیش بود، دیدن چنین چهره‌ای از دور عجیب و خارجی به نظر می‌آمد چون اکثر خانم‌ها حجاب کامل‌تری داشتند و امروز دیگر بین خودمان هم امری عادی است و ای‌وای و چرا و این‌ها. فعلا هدف از آوردن این خاطره، تلنگری است برای این‌که فرهنگ‌مان را به طور مستقیم و غیر مستقیم داریم انتقال می‌دهیم.

شکر خدا بر خلاف تمام تبلیغاتی که می‌شود، آن‌هایی که به قول خودشان خطر می‌کنند و پا روی تمام ضد تبلیغ‌ها می‌گذارند و با کنجکاوی می‌آیند تا ببینند در ایران چه خبر است! با چیزی متفاوت از شنیده‌ها و دیده‌های‌شان مواجه می‌شوند. هنر ایرانی را می‌ستایند، فرهنگ ایران و اخلاق ما ایرانی‌ها را بسیار دوست دارند. کافی است از یکی دوتای‌شان بپرسید: نظرت در مورد مردم ایران چیست؟ آن‌وقت می‌شنوی که در صمیمیت، رفتار دوستانه و گرم، اتفاق نظر دارند.

این‌ها خوب اما چه‌قدر سعی می‌کنیم از پس وظیفه‌مان که انتقال درست فرهنگ به گردش‌گران است، درست بربیاییم؟ چه اندازه قدرت خنثی‌سازی ضد تبلیغ‌هایی که بر ضد ایران و ایرانی می‌شود را داریم؟ اصلا چه‌قدر داریم روی ارتقای فرهنگ خودمان کار می‌کنیم تا آن را درست جلوه دهیم و چه اندازه روی تبلیغ صحیح با ادبیات مناسب؟ آیا به همان اندازه‌ای که زشت جلوه‌مان می‌دهند، سعی می‌کنیم از آن حرف‌های دروغ پرده برداریم و واقعیت را نشان‌شان دهیم؟! منظور هم صرفا سازمان‌ها و ارگان‌های بزرگ فرهنگی در کشور نیستند، بلکه خود ماها! بله، هر کدام از ما چه می‌کند؟! کارهایی که باعث شود آن‌ها در برخورد اولیه با مردم ایران، با واژه‌های خوب و تخصصی‌تر و بیش‌تری برای توصیف ایرانی بهره بگیرند. خلاصه آن‌که انتقال مثبت فرهنگ‌مان، وظیفه‌ای است که روی دوش تک‌تک ماست.

رزماری ایتالیایی
برگردم سر خاطره.
شاید چهره‌اش نشانی از شرقی‌ها نداشت و این تابلو بود اما خب توی ایستگاه اتوبوس نشسته بود و کمی غیر عادی به نظر می‌رسید که یک توریست را آن‌جا ببینی. رفتم جلوتر. سمت صندلی‌های ایستگاه. لبخندی زدم. فارسی گفت: سلام! اما با لهجه‌ای که زبان مادری‌اش نبود. دستش آتل شده و تنها نشسته بود. شروع کردیم به حال و احوال‌پرسی. اسمش رزماری بود و همه‌اش این اسم برایم آشنا بود و آن‌وقت مغزم قفل کرده و جواب نمی‌داد که رزماری در ادبیات ما چیست تا برایش توضیح دهم ما هم رزماری داریم!

یک نماینده کوچک از ایران
حالا دیگر من شده بودم یک نماینده کوچک ایرانی! که احتمالا قرار است رفتار و حرف‌هایش، انتقال داده شود.

روز بعد از ۱۵ شعبان بود. چراغانی‌ها و کیک و شیرینی و جشن برایش شده بود سوال. پرسید: مثل این‌که این روزها یک برنامه مذهبی خاصی دارید. برای چیست؟

باید شروع می‌کردم به توضیح درباره امام زمان(عج) و جشن ولادت و این‌ها. اصلا این‌که امام زمان(عج) کیست؟ برای ما چه جایگاهی دارد و…

این‌جور وقت‌ها هم که مشکل اصلی، دامنه لغات ضعیف است و تا آخر کار، گریبان‌گیر مکالمه می‌ماند. این‌جاست که احساس می‌کنی چه‌قدر به تسلط بر یک زبان خارجی قوی احتیاج داری؛ کلی ای‌کاش و اگر توی ذهنت وول می‌خورد که «اگر زبانم بهتر بود، الآن می‌توانستم یک سفیر خوب فرهنگی و مذهبی باشم و…» اما حالا فقط می‌توانستم برایش توضیح بدهم که این همه شادی برای یک جشن خاص و بزرگ مذهبی برای ما مسلمان‌هاست. جشن تولد کسی که عیسی مسیح را دوست دارد و عیسی هم او را. تا حدی متوجه حرف‌هایم شد، آن‌قدر که سرش را به نشانه «فهمیدم» تکان داد که انگار کاملا می فهمد چه‌کسی را می‌گویم اما نفهمیدم که واقعا چه‌قدر فهمید!

او ایتالیایی، من فارسی یا ایتالیایی شرقی
تشنه‌ بود. پرسید: این دور و بر آب نیست؟! رفتم از یک جایی آب پیدا کردم و با لیوان یک‌بار مصرف برایش آوردم. تشکر کرد و بعد شروع کرد از سن و سالم پرسیدن. شغل، تحصیلات، سن، ازدواج و…

خودش روان‌شناس بود؛ اصالتا ایتالیایی و الآن برای گذران یک دوره تخصصی در آلمان زندگی می‌کرد. یک دختر ۱۷ ساله داشت که برای درس خواندن رفته بود ایرلند. تا که گفت ایتالیایی‌ام، یادم افتاد به این‌که یک قرابت زبانی داریم. برایش این مثال معروف را گفتم که فرض کن من فارسی حرف بزنم و شما ایتالیایی و یک شخص سومی که نه فارسی می‌داند نه ایتالیایی، دارد حرف‌های ما را گوش می‌دهد و از هیچ‌کدام هم سر در نمی آورد اما فکر می‌کند ما هر دو به یک زبان داریم حرف می‌زنیم و هم‌زبانیم نه دو زبانه! گویا به فارسی می‌گویند: «ایتالیایی شرقی» و چنین مضمون‌هایی!

لطفا زباله‌های خشک و تر، جدا
بلند شدیم تا کمی راه برویم. دوست داشت برود و بازار را ببیند. لیوانش را برداشت که بیندازد توی سطل. شکر خدا آن منطقه از شهر، سطل زباله‌هایش دوقلو است؛ یکی برای زباله‌های خشک و بازیافتی، یکی برای زباله‌های تر. تا که آمد بیندازد، به سطل زباله‌های بازیافتی اشاره کردم و گفتم: باید توی این یکی بیندازی. بعد هم برایش توضیحات فرهنگ شهروندی دادم. گفت: آره! ما هم زباله‌ها را جدا می‌کنیم.

اعتراف می‌کنم کمی این پیشنهاد حس نمایشی داشت اما من نماینده فرهنگ ایرانی بودم و از سر کوچک‌ترین اتفاقات خوب نمی‌توانستم بگذرم. ارتقای فرهنگ شهروندان را هم نمی‌توانستم نادیده بگیرم به خصوص که در ارتباط با شخصی بیرونی بودم. بعد هم همه مردم به چشم می‌بینند که اصفهان شهر تمیزی است و این حرف بلوف زدن به حساب نمی‌آمد!

هنرمند بنام اصفهانی را ایران می‌شناسد، حیف است جهان نشناسد
حدود ۲۰ دقیقه‌ای راه داشتیم که برویم. آن روزها استاد حسن کسایی هم تازه فوت شده بود. یک‌دفعه چشمم افتاد به اعلامیه‌اش که به در مغازه‌ای زده بودند.

یادم نرفته بود که نماینده ایرانم. پس علاوه بر معرفی فرهنگ، باید با هنرمند برجسته ایران هم او را آشنا می‌کردم.

یک لحظه نگهش داشتم، دستم را از پشت شیشه روی عکس گذاشتم و استاد برتر و خاص نی‌نواز ایران‌زمین را بهش معرفی کردم.

«مگر دنیا مسخره‌بازی است که به هیچی اعتقاد نداشه باشی؟»
توی راه با هم خیلی حرف زدیم. ازم پرسید برای خودت آواز می‌خوانی؟ نقاشی می‌کنی؟ بعد از حال و روز خودش گفت که سالی دو هفته را کلا جدا از خانواده و تنهایی زندگی می‌کند تا خودش را وارسی کند، حالات معنوی پیدا کند و آرام و خالی شود. از عقاید هم پرسیدیم یا بهتر بگویم از میزان تقیدمان. جوری حرف می‌زد که احساس می‌کردم با یک انسان مومن موحد دارم حرف می‌زنم؛ مقید بود که قوانینی باید برای بشر وجود داشته باشد تا او را کنترل کند و انسان از آن خط‌ها عدول نکند و دستورات دین، در حکم همین خط قرمزهاست. به خصوص که وسط حرف‌هایش داستانی تعریف کرد که «از یک جوان اهل ترکیه پرسیدم: به دنیای بعد از مرگ اعتقاد داری؟ گفت: نه! گفتم: به خدا ایمان داری؟ گفت: نه! پرسیدم: اصلا به چه چیزی اعتقاد داری؟ گفت: هیچی! گفتم: پس مگر این دنیا مسخره‌بازی‌است که فقط بیاییم و بخوریم و بخوابیم و بعدش هیچی؟!»

هدفت توی زندگی چیست؟
رسیده بودیم به میدان امام (نقش جهان) که ما اصفهانی‌ها از دیدن آن همه زیبایی‌اش سیراب نمی‌شویم، چه برسد به او که برای چند ساعتی می‌توانست آن‌جا را ببیند؛ ذوق‌زده می‌کند آدم را! بزرگی، عظمت، هنر، کاشی‌های فیروزه‌ای مسجد امام و…

تقریبا میدان را دور زدیم؛ آرام آرام. با دیدن مغازه‌هایی که پر از صنایع دستی اصفهان‌اند. توی قدم‌زدن‌ها ازش پرسیدم: برای چه چیزی زندگی می‌کنی؟ توی زندگی‌ات چه چیزهایی هست که الگوی رفتاری‌ات باشند؟ دوست دارم برایم بگویی!

«اول این‌که با پدر و مادرت خوب رفتار کن»
باورم نمی‌شد اولین حرفی که می‌زند، اولین نکته‌ای که می‌گوید، سفارش درباره پدر و مادر باشد! این‌که ما این‌همه در دین‌مان خوانده‌ایم و برای‌مان گفته‌اند که احترام پدر و مادرتان را داشته باشید و حالا خانمی از آن سر دنیا با یک دین و آیین دیگر جوری حرف می‌زند که می‌توانی عمل به این سفارش را در تمام وجودش ببینی؛ حتی معتقد است این حسن ارتباط و تاثیر آن را حتی تا بعد از فوت آن‌ها هم می‌تواند تاثیرگذار باشد. (البته حرف همه ادیان هم در حقیقت یکی است.)

«دوم این‌که به ندای دلت گوش بده»
برای دومین نکته می‌گوید: این‌که به ندای دلت گوش بدهی، اما نه آن دلی که می‌گوید: این را می‌خواهم، آن را می‌خواهم و دنبال هوا و هوس است‌ها! نه! دلی که حرف حق را می‌شنود.

هرچه بیش‌تر حرف می‌زند، بیش‌تر خوش‌حال می‌شوم که با او دوستم. این خوش‌حالی را بهش می‌گویم و ازش می‌خواهم چیزی از میدان انتخاب کند تا برایش هدیه بگیرم. اول قبول نمی‌کند. بعد می‌گوید به شرطی که گران نباشد. کاشی‌های تزیینی را خیلی دوست دارد و می‌گوید: یکی از همین‌ها! وقتی بهش هدیه می‌دهم، می‌گوید: این را در یک جای خاصی توی منزلم می‌گذارم که همیشه ببینمش و به یادت باشم…

حتی عطاری‌ها هم یادم نیاورد؛ رزماری‌را
بین راه عطاری هم می‌بینیم و فرهنگ پزشکی سنتی‌مان را هم برایش در حد اشاره توضیح می‌دهم. باز هم این ذهن قفل‌کرده قفلش باز نشد که این‌جا همان‌جایی است که رزماری دارند و می‌تواند مظهر اسمش را در زبان فارسی ببیند!

هزینه اعتماد را باید پرداخت
تقریبا دم‌دمای غروب است و باید برود هتل. همسرش منتظر است. همه این تنهایی‌ها و با من آمدن‌ها به خاطر این بود که با شوهرش بحث‌شان شده بود. همسرش دوست داشته برود و اصفهان را بیش‌تر بگردد اما او دیگر نای رفتن نداشته! کارت هتل هم همراهش نییست. نکته عجیب برایم این بود که به یک آدم غریبه اعتماد کرد و با او همراه شد! نمی‌دانم در ازای این اعتماد، تا چه اندازه توانستم حق فرهنگ و هنر شهر و کشور و دین و آیینم را در این ارتباط دو سه ساعته ادا کنم. نمی‌دانم آیا از ما ایرانی‌ها همواره به نیکی یاد خواهد کرد یا نه فقط امیدوارم توانسته باشم قدمی مثبت حتی اگر کوچک در راه انتقال فرهنگی اسلامی‌ـ‌ایرانی‌مان برداشته باشم.

منبع : چارقد

 1 نظر

ارمیا؛ نماد ضعف فرهنگی ما!

08 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

سری سوم از آکادمی موسیقی گوگوش که از شبکه من و تو پخش گردید، با یک تفاوت محسوس نسبت به سال‌های گذشته همراه بود و آن هم حضور یک زن محجبه برای مسابقه بود که در نهایت نیز موفق به کسب مقام اول و کسب جایزه ۲۵ هزار دلاری شد.

این موضوع در سایت‌ها و رسانه‌های مختلف با واکنش‌های متفاوتی همراه بود که مخالفان و موافقان زیادی را با خود همراه نمود که هر یک استدلال‌های متفاوتی را در این زمینه بیان نمودند؛ اما در این نگارش قصد داریم به مباحث قدیمی و جدید دیگری در این موضوع بپردازیم.

یکم. فتاوا

مهمترین بحثی که در پیرامون شخصیت ارمیا صورت پذیرفت، بحث خوانندگی زنان بوده است که عده‌ای آن را مطلقا حرام و ناصحیح برشمردند و عده‌ای نیز آن را امری بلا اشکال در نظر گرفته‌اند.

فتاوای مراجع پیرامون خوانندگی زنان متفاوت می‌باشد که عده‌ای از مراجع اعظام آن را مطلقا حرام و عده‌ای نیز منوط به غنا و نظر شنونده قرار داده‌اند.

آیت‌الله العظمی سیستانی
سؤال: گوش‌دادن به موسیقى، چه مردٰ خواننده آن باشد و چه زن و همچنین داخلى باشد و یا توسط خواننده‌هاى خارج از کشور باشدٰ، چه ایرانى باشد و چه به زبان غیر ایرانىٰ چه حکمى دارد؟

پاسخ: اگر مناسب لهو و لعب باشد جایز نیست.

مقام معظم رهبری
اگر صداى زن (چه به صورت تک‌خوانی و یا همخوانی با زنان و یا با مردان) به صورت غنا نباشد و گوش‌دادن به صداى او هم به قصد لذت و ریبه نباشد و مفسده‏‌اى هم بر آن مترتّب نگردد، اشکال ندارد. اگر مفسده داشته باشد و یا تحریک شهوت بکند، جایز نیست.

خواندن به صورت غنا توسط هر یک از مرد یا زنٰ چه از طریق نوار کاست باشد و یا از طریق رادیو و چه همراه موسیقى باشد و یا نباشد، چه حکمى دارد؟

غنا حرام است و خواندن به صورت غنا و گوش دادن به آن جایز نیست، اعم از اینکه توسط مرد باشد یا زن و بطور مستقیم باشد یا از طریق نوار و همراه با نواختن آلات لهو باشد یا نه.

آیت‌الله بهجت
گوش دادن به آواز زن خواننده بنابر احتیاط واجب جایز نیست، هرچند قصد ریبه و لذت نباشد.

یا برخی دیگر فرموده‌اند: «گوش‌فرا دادن به خواننده زن، جایز نیست>

لذا ادله اینکه تمامی مراجع آن را مطلقا حرام می‌دانندٰ صحیح نمی‌باشد ولی در بحث غنا تفاوتی میان زنان و مردان نیست، لذا محوریت موضوع با توجه به مباحث فوق خوانندگی زنان تغییر می‌یابد.

دوم. حجاب؛ رفتار است نه پوشش!
خوانندگی زنان با حجاب منوط به این بحث می‌گردد که آیا حجاب تنها پوشش است یا رفتار؟

موضوعی که در جامعه ما به طور جدی موردتأکید قرار گرفته است و تاکید بر آن می‌شود بدینگونه است که فرایند پوشش ظاهری اهمیت بالایی دارد و لزوما به رفتار صحیح منجر می‌گردد. حال اینکه فرآیند دقیقا به‌طور معکوس باید تعریف گرددٰ. یعنی ابتدا فرد باید ارزش‌هایش به رفتار تبدیل گردد و این رفتار به سمت پوشش ظاهری یا حجاب برون‌داد داشته باشد. در غیر اینصورت نمی‌توان به طور قطع اعلام نمود که فردی که محجبه است لزوما رفتار صحیحی نیز صورت می‌دهد.

حال بر سر مصداق که داریم این موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم، پوشش ظاهری ارمیا در حالت عادی بلا اشکال و کامل و در مسابقه نیز به مانند بخشی از جامعه ما در روابط فامیلی و دوستانه بود اما از نظر برخوردی چندین نکته وجود داشت که عملا حجاب داشتن وی را تحت تاثیر قرار می‌داد:

اولا در خوانندگی حرکات بدن و گاهی ابراز احساسات و گاهی عشوه‌گری را با خود به همراه دارد که عملا کارکرد حجاب را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

ثانیا ارتباط با جنس مخالف یا به اصطلاح رایج نامحرم به صرف داشتن حجاب صحیح نمی‌گردد، بلکه رفتار مهم می‌باشد، یعنی نوع رفتار، نوع صحبت‌کردن، میزان صمیمیت با فرد مقابل تعیین‌کننده می‌باشد و إلا بسیاری از افراد بی‌حجاب وجود دارند که در نوع برخورد بسیار عفیفانه‌تر از افراد با ظاهر محجبه برخورد می‌کنند.

سوم. ارمیا نماد یکی از شبهات نسل سوم و چهارم
رفتار ارمیا باعث علنی‌ترشدن شبهه‌ای شده است که در ذهن بسیاری از دختران نسل سوم و چهارم در بسیاری از مسائل وجود دارد که یکی از آن‌ها خوانندگی است. این سوال در کنار سوالاتی دیگری که در سال‌های گذشته از طریق آکادمی گوگوش و سایر برنامه‌های ماهواره قرار گرفته است. سوالاتی نظیر “چرا ما نمی‌توانیم بخوانیم"، “چرا ما با یکدیگر دست نمی‌دهیم"، “مگر ما به دوستانمان شک داریم که نمی‌توانیم همدیگر را بغل کنیم” و موارد مشابه دیگر ایجاد شده بود؛ نسل را برای تغییر سبک زندگی آماده می‌نماید و افراد جامعه را دچار درگیرشدن با سوالاتی می‌نماید که در جامعه و رسانه‌ها چندان پاسخی برای آن‌ها وجود ندارد و این تبعات ننگین و درگیری میان افراد و جامعه را به همراه دارد.

بخش پایانی: ضعف‌های فرهنگی ما مشهود است.
ارمیا نشان داد که ما در فرآیند دینی‌کردن و نهادینه‌کردن ارزش‌ها در جامعه دچار مشکل جدی هستیم. در جامعه نتوانسته‌ایم با توجه به وضع بروز شدن آن پاسخ مناسبی را برای شبهاتی که بوجود می‌آید ارائه نماییم و این سبب گردیده است که دچار مشکلات فرهنگی که شاهد هستیم داشته باشیم.

باید پذیرفت که سوالات و شبهات جدید پاسخ‌های جدید و متقن می‌خواهد و ارمیا نمادی از این بی‌پاسخی‌های ما بود.

 نظر دهید »

بايسته هاي «سبک زندگي اسلامي» در ۳۰ حديث از امام حسن عسکري(ع)

07 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

بي ترديد، سنت قولي و فعلي امامان معصوم(ع) بهترين منبع براي ترسيم خطوط اصلي و زواياي گوناگون سبک زندگي اسلامي است، از همين رو بهره گيري مدام از اين منبع گرانسنگ ضرورتي انکارناپذير براي تمامي مسلمانان و به ويژه پيروان مکتب اهل بيت عليهم السلام است. به مناسبت فرارسيدن سالروز ولادت حضرت امام حسن عسکري عليه السلام، ۳۰ حديث از اين امام همام را که پايگاه خبرآنلاين منتشر کرده و در آن ها بايسته هاي سبک زندگي اسلامي تبيين شده است، در پي مي آوريم.

پندى گويا و جامع
«أُوصيکُمْ بِتَقْوَى ا…ِ وَ الْوَرَعِ فى دينِکُمْ وَالاِْجْتَهادِ لِلّهِ وَ صِدْقِ الْحَديثِ وَ أَداءِ الأَمانَةِ إِلى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ مِنْ بَرٍّ أَوْ فاجِر وَ طُولُ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجَوارِ. فَبِهذا جاءَ مُحَمَّد ٌ(صلى ا… عليه وآله وسلم) صَلُّوا فى عَشائِرِهِمْ وَ اشْهَدُوا جَنائِزَهُمْ وَ عُودُوا مَرْضاهُمْ وَ أَدُّوا حُقُوقَهُمْ، فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ إِذا وَرَعَ فى دينِهِ وَ صَدَقَ فى حَديثِهِ وَ أَدَّى الاَْمانَةَ وَ حَسَّنَ خُلْقَهُ مَعَ النّاسِ قيلَ: هذا شيعِىٌ فَيَسُرُّنى ذلِکَ. إِتَّقُوا ا… وَ کُونُوا زَيْنًا وَ لا تَکُونُوا شَيْنًا، جُرُّوا إِلَيْنا کُلَّ مَوَدَّة وَ ادْفَعُوا عَنّا کُلَّ قَبيح، فَإِنَّهُ ما قيلَ فينا مِنْ حَسَن فَنَحْنُ أَهْلُهُ وَ ما قيلَ فينا مِنْ سُوء فَما نَحْنُ کَذلِکَ.»: لَناحَقٌّ فى کِتابِ ا… وَ قَرابَةٌ مِنْ رَسُولِ ا… وَ تَطْهيرٌ مِنَ ا… لا يَدَّعيهِ أَحَدٌ غَيْرُنا إِلاّ کَذّابٌ. أَکْثِرُوا ذِکْرَ ا… وَ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَ تِلاوَةَ الْقُرانِ وَ الصَّلاةَ عَلَى النَّبِىِّ(صلى ا… عليه وآله وسلم)فَإِنَّ الصَّلاةَ عَلى رَسُولِ ا… عَشْرُ حَسَنات، إِحْفَظُواما وَصَّيْتُکُمْ بِهِ وَ أَسْتَوْدِعُکُمُ ا… وَ أَقْرَأُ عَلَيْکُمْ السَّلامَ.»: شما را به تقواى الهى و پارسايى در دينتان و تلاش براى خدا و راستگويى و امانتدارى درباره کسى که شما را امين دانسته ـ نيکوکار باشد يا بدکار ـ و طول سجود و حُسنِ همسايگى سفارش مى کنم. محمّد(صلى ا… عليه وآله وسلم) براى همين آمده است. در ميان جماعت هاى آنان نماز بخوانيد و بر سر جنازه آنها حاضر شويد و مريضانشان را عيادت کنيد و حقوقشان را ادا کنيد، زيرا هر يک از شما چون در دينش پارسا و در سخنش راستگو و امانتدار و خوش اخلاق با مردم باشد، گفته مى شود: اين يک شيعه است، و اين کارهاست که مرا خوشحال مي کند. تقواى الهى داشته باشيد، مايه زينت باشيد نه زشتى، تمام دوستى خود را به سوى ما بکشانيد و همه زشتى را از ما بگردانيد، زيرا هر خوبى که درباره ما گفته شود ما اهل آنيم و هر بدى درباره ما گفته شود ما از آن به دوريم. در کتاب خدا براى ما حقّى و قرابتى از پيامبر خداست و خداوند ما را پاک شمرده، احدى جز ما مدّعى اين مقام نيست، مگر آن که دروغ مى گويد. زياد به ياد خدا باشيد و زياد ياد مرگ کنيد و زياد قرآن را تلاوت کنيد و زياد بر پيغمبر(صلى ا… عليه وآله وسلم) سلام و تحيّت بفرستيد. زيرا صلوات بر پيامبر خدا(صلى ا… عليه وآله وسلم) ده حسنه دارد. آنچه را به شما گفتم حفظ کنيد و شما را به خدا مى سپارم و سلام بر شما.

تواضع در نشستن
«مَنْ رَضِىَ بِدُونِ الشَّرَفِ مِنَ الَْمجْلِسِ لَمْ يَزَلِ ا… وَ مَلائِکَتُهُ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ حَتّى يَقُومَ.»: هر که به پايين نشستن در مجلس خشنود باشد، پيوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخيزد.

هلاکت در رياست طلبي و افشاگرى
«دَعْ مَنْ ذَهَبَ يَمينًا وَ شِمالاً، فَإِنَّ الرّاعِىَ يَجْمَعُ غَنَمَهُ جَمْعَها بِأَهْوَنِ سَعْى وَ إِيّاکَ وَ الاِْذاعَةَ وَ طَلَبَ الرِّياسةِ، فَإِنَّهُما يَدْعُوانِ إِلَى الْهَلَکَةِ.»: آن که را به راست و چپ رود واگذار! به راستى چوپان، گوسفندانش را به کمتر تلاشى گِرد آوَرَد. مبادا اسرار را فاش و سخن پراکنى کنى و پى رياست باشى، زيرا اين دو، آدمى را به هلاکت مى کشانند. 

گناهى که بخشوده نشود
«مِنَ الذُّنُوبِ الَّتى لا تُغْفَرُ : لَيْتَنى لا أُؤاخَذُ إِلاّ بِهذا. ثُمَّ قالَ: أَلاِْشْراکُ فِى النّاسِ أَخْفى مِنْ دَبيبِ الَّنمْلِ عَلَى الْمَسْحِ الاَْسْوَدِ فِى اللَّيْلَةِ الْمُظْلِمَةِ.»: از جمله گنـاهانى کـه آمرزيده نشود ايـن است که [آدمى ] بگويد: اى کاش مرا به غير از اين گناه مؤاخذه نکنند. سپس فرمود: شرک در ميان مردم از جنبيدن مورچه بر روپوش سياه در شب تار نهان تر است.

دوستى نيکان و دشمنى بدان
«حُبُّ الاَْبْرارِ لِلاَْبْرارِ ثَوابٌ لِلاَْبْرارِ، وَ حُبُّ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ فَضيلَةٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الْفُجّارِ لِلاَْبْرارِ زَيْنٌ لِلاَْبْرارِ، وَ بُغْضُ الاَْبْرارِ لِلْفُجّارِ خِزْىٌ عَلَى الْفُجّارِ.»: دوستى نيکان به نيکان، ثوابست براى نيکان و دوستى بدان به نيکان، فضيلت است براى نيکان و دشمنى بدان با نيکان، زينت است براى نيکان و دشمنى نيکان با بدان، رسوايى است براى بدان.

سلام نشانه تواضع است
«مِنَ التَّواضُعِ أَلسَّلامُ عَلى کُلِّ مَنْ تَمُرُّ بِهِ، وَ الْجُلُوسُ دُونَ شَرَفِ الَْمجْلِسِ.»: از جمله تواضع و فروتنى، سلام کردن بر هر کسى است که بر او مى گذرى، و نشستن در پايين مجلس است.

خنده بيجا
«مِنَ الْجَهْلِ أَلضِّحْکُ مِنْ غَيْرِ عَجَب.»: خنده بيجا از نادانى است.

همسايه بد
«مِنَ الْفَواقِرِ الَّتى تَقْصِمُ الظَّهْرَ جارٌ إِنْ رَأى حَسَنَةً أَطْفَأَها وَ إِنْ رَأى سَيِّئَةً أَفْشاها.»: از بلاهاى کمرشکن، همسايه اى است که اگر کردار خوبى را بيند نهانش کند و اگر کردار بدى را بيند، آشکارش کند. 

انديشه در کار خدا
«لَيْسَتِ الْعِبادَةُ کَثْرَةَ الصِّيامِ وَ الصَّلوةِ وَ إِنَّما الْعِبادَةُ کَثْرَةُ التَّفَکُّرِ فى أَمْرِ ا…»: عبادت کردن به زيادى روزه و نماز نيست، بلکه [حقيقتِ] عبادت، زياد در کار خدا انديشيدن است.

پليدى خشم
«أَلْغَضَبُ مِفْتاحُ کُلِّ شَرٍّ.»: خشم و غضب، کليد هر گونه شرّ و بدى است.

ويژگى هاى شيعيان
«شيعَتُنا الْفِئَـةُ النّاجِيَةُ وَالْفِرْقَةُ الزّاکِيَةُ صارُوا لَنا رادِئًا وَصَوْنًا وَ عَلَى الظَّلَمَةِ أَلَبًّا وَ عَوْنًا سَيَفْجُرُ لَهُمْ يَنابيعُ الْحَيَوانِ بَعْدَ لَظْىِ مُجْتَمَعِ النِّيرانِ أَمامَ الرَّوْضَةِ.»: پيروان ما، گروه هاى نجات يابنده و فرقه هاى پاکى هستند که حافظان [آيين] مايند، و ايشان در مقابل ستمکاران، سپر و کمک کار ما [هستند]. چشمه هاى حيات [منجىِ بشريّت] بعد از گدازه توده هاى آتش، براى آنان خواهد جوشيد.

ناآرامى کينه توز
«أَقَلُّ النّاسِ راحَةً أَلْحُقُودُ.»: کينه توز ، ناآرام ترينِ مردمان است.

پارساترين مردم
«أَوْرَعُ النّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، أَعْبَدُ النّاسِ مَنْ أَقامَ عَلَى الْفَرائِضِ أَزْهَدُ النّاسِ مَنْ تَرَکَ الْحَرامَ، أَشَدُّ النّاسِ اجْتَهادًا مَنْ تَرَکَ الذُّنُوبَ.»: پارساترين مردم کسى است که در هنگام شبهه توقّف کند. عابدترين مردم کسى است که واجبات را انجام دهد. زاهدترين مردم کسى است که حرام را ترک کند. کوشاترين مردم کسى است که گناهان را رها کند. 

محصول اعمال
«إِنَّکُمْ فى آجال مَنْقُوصَة وَ أَيّام مَعْدُودَة وَ الْمَوْتُ يَأْتى بَغْتَةً، مَنْ يَزْرَعْ خَيْرًا يَحْصِدُ غِبْطَةً وَ مَنْ يَزْرَعْ شَرًّا يَحْصِدُ نِدامَةً، لِکُلِّ زارِع ما زَرَعَ لا يُسْبَقُ بَطىءٌ بِحَظِّهِ، وَ لا يُدْرِکُ حَريصٌ ما لَمْ يُقَدَّرُ لَهُ، مَنْ أُعْطِىَ خَيْرًا فَاللّهُ أَعْطاهُ، وَ مَنْ وُقِىَ شَرًّا فَاللّهُ وَقاهُ.»: شما عمر کاهنده و روزهاى برشمرده اى داريد و مرگ به ناگهان مى آيد، هر کس تخم خيرى بکارد به خوشى بِدْرَوَد، و هر کس تخم شرّى بکارد به پشيمانى بِدْرَوَد. هر که هر چه بکارد همان براى اوست. کُندکار را بهره از دست نرود و آزمند آنچه را مقدرّش نيست در نيابد، هر که به خيرى رسد خدايش داده، و هر که از شرّى رهد، خدايش رهانده است.

شناخت احمق و حکيم
«قَلْبُ الأَحْمَقِ فى فَمِهِ وَ فَمُ الْحَکيمِ فى قَلْبِهِ.»: قلب احمق در دهان او و دهان حکيم در قلب اوست.

تلاش براى رزق مقدّر
«لا يَشْغَلْکَ رِزْقٌ مَضْمُونٌ عَنْ عَمَل مَفْرُوض.»: رزق و روزىِ ضمانت شده، تو را از کار واجب باز ندارد.

عزّتِ حق گرايى 
«ما تَرَکَ الْحَقَّ عَزيزٌ إِلاّ ذَلَّ، وَلا أَخَذَ بِهِ ذَليلٌ إِلاّ عَزَّ.»: هيچ عزيزى حقّ را رها نکند، مگر آن که ذليل شود و هيچ ذليلى به حقّ نياويزد، مگر آن که عزيز شود.

دوست نادان
«صَديقُ الْجاهِلِ تَعَبٌ.»: دوست نادان، مايه رنج است.

بهترين خصلت ها
«خَصْلَتانِ لَيْسَ فَوْقَهُما شَىْءٌ: أَلاِْيمانُ بِاللّهِ وَ نَفْعُ الاِْخْوانِ.»: دو خصلت است که بهتر و بالاتر از آنها چيزى نيست:ايمان به خدا و سود رساندن به برادران. 

نتيجه جسارت بر پدر
«جُرْأَةُ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ فى صِغَرِهِ تَدْعُوا إِلَى الْعُقُوقِ فى کِبَرِهِ.»: جرأت و دليرى فرزند بر پدرش در کوچکى، سبب عاقّ و نارضايتى پدر در بزرگى مى شود.

بهتر از حيات و بدتر از مرگ
«خَيْرٌ مِنَ الْحَياةِ ما إِذا فَقَدْتَهُ أَبْغَضْتَ الْحَياةَ وَ شَرُّ مِنَ الْمَوْتِ ما إِذا نَزَلَ بِکَ أَحْبَبْتَ الْمَوْتَ.»: بهتر از زندگى چيزى است که چون از دستش دهى، از زندگى بدت آيد، و بدتر از مرگ چيزى است که چون به سرت آيد مرگ را دوست بدارى.

وابستگى و خوارى
«ما أَقْبَحَ بِالْمُؤْمِنِ أَنْ تَکُونَ لَهُ رَغْبَةٌ تُذِلُّهُ.»: چه زشت است براى مؤمن، دلبستگى به چيزى که او را خوار دارد.

نعمت بلا
«ما مِنْ بَلِيَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فيها نِعْمَةٌ تُحيطُ بِها.»: هيچ بلايى نيست، مگر اين که در آن از سوي خدا نعمتى است.

اکرام بدون افراط
«لا تُکْرِمِ الرَّجُلَ بِما يَشُقُّ عَلَيْهِ.»: هيچ کس را طورى اکرام مکن که بر او سخت گذرد.

ارزش پند پنهان
«مَنْ وَعَظَ أَخاهُ سِرًّا فَقَدْ زانَهُ، وَ مَنْ وَعَظَهُ عَلانِيَةً فَقَدْ شانَهُ.»: هر که در نهان، برادر خود را پند دهد او را آراسته، و هر که آشکارا برادرش را پند دهد او را کاسته است.

تواضع و فروتنى
«أَلتَّواضُعُ نِعْمَةٌ لا يُحْسَدُ عَلَيْها.»: تواضع و فروتنى، نعمتى است که بر آن حسد نبرند. 

شادى بيجا
«لَيْسَ مِنَ الأَدَبِ إِظْهارُ الْفَرَحِ عِنْدَ الَْمحْزُونِ.»: اظهار شادى نزد غمديده، از بى ادبى است.

کليد تمام گناهان
«جُعِلَتِ الْخَبائِثُ فى بَيْت وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ الْکَذِبَ.»: تمام پليدى ها در خانه اى قرار داده شده و کليد آن دروغگويى است.

چشم پوشى از لغزش و يادآورى احسان
«خَيْرُ إِخْوانِکَ مَنْ نَسِىَ ذَنْبَکَ وَ ذَکَرَ إِحْسانَکَ إِلَيْهِ.»: بهترين برادران تو کسى است که خطايت را ناديده گيرد و احسانت را يادآور شود.

پرهيز از جدال و شوخى
«لا تُمارِ فَيَذْهَبَ بَهاؤُکَ وَ لا تُمازِحْ فَيُجْتَرَأَ عَلَيْکَ.»: جدال مکن که ارزشت مي رود و شوخى مکن که بر تو دلير شوند. 

 1 نظر

نگاه از بیرون و اعتراف سبز

07 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

دو کتاب جدید دیگر از دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و دفتر نشر معارف با هدف تبیین و ثبت حقایق فتنه ۸۸ منتشر شد. دفتر دوم کتاب «نگاه از بیرون» با زیر عنوان «فتنه ۸۸ در نگاه تحلیلگران آمریکا» با ترجمه علی فتحعلی آشتیانی از یکی از این کتب می باشد که  منتشر شده است.

دفتر دوم کتاب «نگاه از بیرون» با زیر عنوان «فتنه ۸۸ در نگاه تحلیلگران آمریکا» با ترجمه علی فتحعلی آشتیانی از سوی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و دفتر نشر معارف منتشر شد.
در دنیای امروز، هیچ بحرانی، به ویژه مسائل سیاسی در محدوده مرزهای جغرافیایی باقی نمی‌ماند و هر قدرتی به دنبال منفعت خود در آن است. فتنه سال ۸۸ فقط بر مبنای یک دروغ شکل گرفت. دروغ بزرگی به عنوان تقلّب! تقلّبی که برای اثبات آن، هیچ‏گاه فتنه‏گران قانون‏شکنِ مدعی قانونگرایی و مردم‏سالاری، از مجاری قانونی ادعاهای خود را پیگیری نکردند و نه حتی دلایل مستدلی ارایه کردند! در این ایام، شاهد ائتلاف نامبارک رسانه‏های غربی و حکومتی کشورهای عربی بودیم که علیه مردم‌سالاری دینی ایران قیام کرده بودند. حجم بالای نگاشته‌ها درباره انتخابات ایران بدون شک بیان‌گر جایگاه مهم و راهبردی ایران در روابط بین‌الملل و مناسبات منطقه است.
بازخوانی، نقد و تحلیل فتنه ۸۸ از نگاه بیرونی بسیار خواندنی است و ابعاد ناشناخته‌ بین‏المللی این فتنه‌ فراگیر را آشکار می‌کند. با توجه به اهمیت ثبت تاریخ مبارزات و حوادث انقلاب اسلامی برای آیندگان و تحلیل درست از آنها، گزیده نظرات تحلیلگران و روزنامه‏نگاران آمریکایی در خصوص حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ ایران اسلامی، در رسانه‌های آمریکایی گردآوری و به همت علی فتحعلی آشتیانی ترجمه است.
در این مجموعه، سه مقاله به قلم روزنامه‏نگاران و تحلیلگران آمریکایی که در نقد و تحلیل فتنه ۸۸ نوشته شده و به سئوالات و شبهات درباره انتخابات سال ۸۸ در ایران پاسخ می‏دهند، ترجمه و منتشر ‏شده است. یک مقاله هم از منظر شکاف طبقاتی جامعه، به حوادث پس از انتخابات می‏پردازد.
این کتاب از مقالات زیر تشکیل شده است: «حقه‏ای به نام تقلب» (جیمز پتراس، استاد ممتاز جامعه‏شناسی در دانشگاه بینگهمتون نیویورک)، «تقلب در انتخابات ایران: ادعایی بدون سند و مدرک»(گلن کسلر و یان کوهن، اعضای تحریریه واشنگتن پُست)، «تفرقه در میان ملت»(علیرضا دوستدار، دانشجوی دوره دکترای مردم‏شناسی و مطالعات خاورمیانه دانشگاه هاروارد)، «آیا احمدی‏نژاد، نتایج انتخابات سال ۲۰۰۹ ایران را به نفع خود دستکاری کرد؟»(اریک آلن بریل)،
چاپ اول این کتاب در ۱۳۹۲، در ۷۲ صفحه و قطع رقعی، تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۱۷۰۰ تومان به جامعه فرهنگی و سیاسی کشور عرضه شده است.

کتاب «اعتراف سبز: گزیده‏ای از نوشتار وبلاگ‏نویسان شورش سبز و مخالفان دکتر احمدی‏نژاد در رفع شبهه تقلب» از سوی دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و دفتر نشر معارف منتشر شد.
فتنه سال ۸۸ با تمام عظمتش بر مبنای یک دروغ شکل گرفت. دروغ بزرگی به اسم تقلب! تقلبی که برای اثباتش هیچگاه دلایل مستدلی مطرح نشد. این کتاب به این تقلب بزرگ سران فتنه می‏پردازد. آن هم توسط کسانی که به طرف پیروز انتخابات رأی ندادند. «اعتراف سبز» مجموعه‏ای است از ۵۴ یادداشت، مصاحبه، خاطره و… افرادی که مخالف رأی آوردن آقای احمدی‏نژاد در نهمین دوره انتخابات ریاست‏جمهوری ایران بودند. مطالب این کتاب جمع‏آوری شده از وبلاگ‏ها و سایت‏های اینترنتی در دوران قبل و بعد از انتخابات است. همه مطالب کتاب در همان روزگار به عنوان سندی برای اثبات عدم وجود تقلب در انتخابات سال ۸۸ توسط دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در وبلاگی با عنوان اعتراف سبز جمع آوری شد.
مطالب این کتاب، یادداشت‏های وبلاگی و اینترنتی هستند برای از دست نرفتن سندیت، مطالب با همان نوع نگارش نویسنده نقل شده‏اند و در انتهای کتاب عکس‏هایی از صفحات این وبلاگ‏ها در بخش پیوست آورده شده است. نویسندگان این مطالب هم در چند گونه قابل تقسیم‏بندی هستند. بعضی در داخل چارچوب نظام می‏گنجند و مشکلشان رأی آوردن احمدی‏نژاد است و تمایل به غیر ایشان داشتند. بعضی دیگر دشمن نظام اسلامی هستند و حتی در انتخابات شرکت نکرده‏اند! گروه دیگری هم هستند که با نظام اسلامی مشکل دارند و فکر می‏کردند اگر میرحسین موسوی یا مهدی کروبی رأی بیاورند فضای کشور آن به چیزی که آنها علاقه دارند نزدیک‏تر خواهد شد. فصل مشترک گردآوری مطالب این کتاب مخالفت با احمدی‏نژاد و پرداختن به عدم وجود تقلب در انتخابات است.
چاپ اول «اعتراف سبز» در ۱۳۹۲، در ۲۴۸ صفحه و قطع رقعی، تیراژ ۱۰۰۰ نسخه و قیمت ۶۰۰۰ تومان به جامعه فرهنگی و سیاسی کشور عرضه شده است.

گفتنی است دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی و دفتر نشر معارف برای تبیین و ثبت حقایق فتنه ۸۸ تاکنون کتابهایی چون «تیغ دودم»، «نگاه از بیرون» (دفتر اول: فتنه ۸۸ از نگاه روزنامه‏نگاران خاورمیانه و دفتر دوم: فتنه ۸۸ از نگاه تحلیلگران آمریکایی) و «تقلب سبز: طنز سیاسی در فتنه ۸۸» را منتشر کرده است.

 1 نظر

سبک همسایه داری؛ دیروز، امروز، فردا!؟

07 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

1034_society.jpg


منبع: بوتیانیوز

 1 نظر

آگاهی؛ لازمه سبک زندگی مهدوی

07 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

آنکه به وضع موجود راضی است هیچ‌گاه آمدن منجی را انتظار نمی‌کشد.

1- بر این اعتقادیم که جلوه‌ای از ایمان و اعتقاد آدمی باید در رفتار و کردار آدمی تجلی داشته باشد. از همین روست که راست‌گویی و راست کرداری و پرهیز از دروغ و غیبت و کج رفتاری و… را باید در رفتار آنکه به یگانگی خداوند و روز جزا اعتقاد دارد دید و انتظار از آنکه به پیامبری انبیای الهی شهادت داده است عمل به دستورات آن‌هاست.
 

2- انتظار به منجی آخرین و ظهور موعود امم و ملل از مواردی است که در تمام ادیان الهی به آن اشاره شده است. بشریت از دیر باز به انتظار اوست که عدالت را در بستر گیتی جاری می‌کند. همین مسئله در ادیان و مذاهب و فرقه‌های گوناگون به شکل‌های متفاوتی ذکر گردیده است و همین مسئله موجب ایجاد انحرافات و فرقه‌های متعددی شده است.
 

3- «منتظران مصلح خود باید صالح باشند» این شاید قدیمی‌ترین جمله‌ای است که به اختصار سبک زندگی انسان منتظر را توصیف می‌کند. مگر تعریف انسان مؤمن جز آن‌هایی هستند که ایمان آوردند و عمل صالح انجام می‌دهند.
 

1000_sodiety.jpg

4- اعتراض به وضع موجود یکی از شاخص‌های اصلی‌ترین انتظار است. آنکه به وضع موجود راضی است هیچ‌گاه آمدن منجی را به انتظار نمی‌کشد و آنکه از وضع موجود ناراضی است یا آنکه با اندکی اصلاح و تغییر بهبود میابد نمی‌توان منتظر دانست. پس لازم است ترسیمی از شرایط موجود و وضع ایده‌آل داشته باشد تا به کم موجود قانع نشده باشد. «اللهم انا نشکو الیک فقد نبینا و غیبه ولینا و…»
 

5- آگاهی شرط انتظار است بدانی چه محقق می‌شود و جامعه آرمانی موعود چه شاخصه‌هایی دارد و بر چه مبنایی شکل گرفته است. امام خمینی (ره) با تبیین دوگانه اسلام ناب محمدی (صلوات الله علیه و آله) و اسلام آمریکایی مواجهه دو برداشت متفاوت اسلام در عرصه غیبت را تبیین کرد:

اسلام ناب محمدى است؛ یعنى اسلام ظلم‌ستیز، اسلام عدالت‌خواه، اسلام مجاهد، اسلام طرفدار محرومان، اسلام مدافع حقوق پابرهنگان و رنج‌دیدگان و مستضعفان. در مقابل این اسلام، امام اصطلاح «اسلام آمریکائى» را در فرهنگ سیاسى ما وارد کرد. اسلام آمریکائى یعنى اسلام تشریفاتى، اسلام بى‌تفاوت در مقابل ظلم، در مقابل زیاده‌خواهى، اسلام بى‌تفاوت در مقابل دست‌اندازى به حقوق مظلومان، اسلام کمک به زورگویان، اسلام کمک به اقویا، اسلامى که با همه‌ى این‌ها می‌سازد. این اسلام را امام نام‌گذاری کرد: اسلام آمریکائى.
 

6- ظهور منجی آخرین جز در چارچوب سنت‌های الهی رخ نخواهد داد از همین روست که تلاش برای مقدمه و زمینه سازی ظهور امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) جز وظایف شیعه تعیین گردیده است و این- جز از طریق خودسازی فردی و اجتماعی و تلاش برای ایجاد بسترهای جامعه مهدوی و استقرار آن محقق نمی‌شود و از سوی دیگر دعا و دست تضرع به سوی خالق بی‌نیاز برای ظهور آن عدل گستر حقیقی را می‌طلبد.

 1 نظر

اعترافات ۹ نجات‌یافته از بهائیت: باید کمر مسلمانان را شکست

07 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

به نقل از شیعه نیوز نشست خبری نجات یافتگان تشکیلات بهائیت عصر روز گذشته (دوشنبه) در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان البرز برگزار شد.در این نشست ایمان شجاعی، سیدجواد زمانی، همت فهیمی، سیدبهنام هاشمی، مهناز رئوفی، فخری داوری، حسین جهانگیری، عطا‌الله قادری و بهرام کمالی از نجات یافتگان این تشکیلات و سیدکاظم موسوی به عنوان کارشناس به سوالات خبرنگاران پاسخ دادند.
سیدکاظم موسوی در ابتدای این نشست با بیان اینکه قدرت‌های سلطه‌گر برای خارج‌کردن شیعه از صحنه و برای رسیدن به آمالشان سعی کردند با امام شیعه مقابله کنند، گفت: 170 سال قبل دشمنان توسط میرزا علی‌محمد شیرازی شروع به نمونه‌سازی کردند و با دادن وعده‌هایی او را وادار کردند که مدعی امامت شود.وی با اشاره به تداوم این تشکیلات در طول تاریخ افزود: ما شاهد بوده‌ایم که چگونه حمایت‌های خارجی باعث تداوم حضور این فرقه شده است؛ تاریخچه این تشکیلات براساس گفته‌های اندیشمندان براساس خیانت بوده است.
این کارشناس ادیان با تاکید بر اینکه جریان باب و بهائیت جزو دین به حساب نمی‌آیند، خاطرنشان کرد: این جریان براساس ساختار یک جریان حزبی شکل گرفته و به دین ارتباطی ندارد. بابیت و بهائیت دو حزب صهیونیستی هستند که توسط نظام سلطه ادامه حیات داده است؛ آن روز با حضور انگلیس و روسیه شکل گرفت و امروز با حمایت آمریکا و اسرائیل تداوم حیات داده است. موسوی با اشاره به ترس عده‌ای از بهائیان جدا شده از این تشکیلات برای اعلام رسمی این جریان، گفت: اینها از گروه سفاک صیانت می‌ترسند و توان اقرار به شیعه شدن را ندارند. این گروه به فرزند فردی که شیعه شده است، دارویی خورانده‌اند که دچار بیماری روانی شده است.
وی در پاسخ به این سوال که تشکیلات بهائیت تحت رهبری چه فردی هستند و چگونه فعالیت می‌کنند، اظهار داشت: پایداری بهایئت حاکی از حمایت‌های بیرونی از این جریان است که اگر این حمایت نبود، این تشکیلات 170 سال ماندگاری نداشت. مدیریت این مجموعه از لندن، واشنگتن و تل‌آویو است. عطاالله قادری یکی از نجات‌یافتگان تشکیلات بهایئت درباره نحوه جذب این فرقه گفت: بهائیت افراد خاص را تحت عنوان مبلغ با شیوه‌های مختلف جذب می‌کند و در کلاس‌های مختلف شیوه‌های خاص را به این افراد تعلیم می‌دهد تا این افراد با شگردهای خاص خودشان را در دل مسلمانان جا بیندازند و آنان را مجذوب خود سازند.
وی ادامه داد: این ابتدای کار است که مسلمان را وادار کنند که درباره فرد بهایی‌ای که همسایه‌اش است، بازنگری کند؛ همین مرحله اول گرایش و جذب را ایجاد می‌کند تا بعد از این، فرد مسلمان به دنبال پاسخ‌هایی برای خود می‌رود. اشکال کار اینجاست که فرد به جای رجوع به روحانیت، خود به تنهایی دنبال جواب می‌رود و در این راه از کتب بهائیت استفاده می‌کند که این نتیجه‌ای جز پیروزی بهائیان ندارد. این نجات یافته بهائیت تاکید کرد که مردم نباید تحت تاثیر این رفتارها قرار بگیرند. در گذشته نسبت به حضور یک بهایی در یک محله حساسیت وجود داشت ولی اکنون این حساسیت وجود ندارد و این وظیفه مسئولین است که این حسیاسیت را در مردم بوجود بیاورند.
قادری یکی دیگر از شگردهای جذب مسلمانان را به کارگیری آنان در کارخانه‌های بهائیت دانست و تصریح کرد: به عنوان مثال یک بهایی، یک مسلمان را در کارگاهش استخدام می‌کند و بالاجبار در حین کار او را تحت تعلیمات خاص قرار می‌دهد تا فرد جذب تشکیلات شود. مهناز رئوفی از دیگر نجات‌یافتگان بهائیت نیز در این‌باره گفت: یک بهائی از کودکی تا کهن‌سالی هویت تبلیغی دارد و هیچ‌گاه یک فرد عادی به حساب نمی‌آید. کودک در سال‌های ابتدایی در کلاس‌های گلشن توحید (مهدکودک) و پس از آن کلاس‌های درس اخلاق و بعد کلاس‌های ضیافت 19 روزه و کمیسیون‌های نوجوانان و جوانان و… شرکت می‌کند؛ در تمام این مقاطع به فرد بهائی آموزش می‌دهند که در برخورد با مسلمانان چه بگوید و چه روشی را برای جذب به کار گیرد.
وی ادامه داد: همه بهائیان در ابتدای ساکن با برخورد حسنه و اخلاق محترمانه کاری می‌کنند تا همه تصور کنند این فرد بهایی انسانی با اخلاق و مهربان است اما من چون خود مبلغ بودم، می‌گویم که تمام بهائیان به غیر از جامعه خود هیچ جامعه دیگری را به اندازه یک انسان محترم، به حساب نمی‌آورند. آنها راحت می‌گویند که باید کمر مسلمانان را شکست. این جدا شده از فرقه بهائیت از طرح مسائلی برای جذب افراد خوشگذران و مادی‌گرا گفت و تصریح کرد: این فرقه اصلاً سمت علما نمی‌روند و بیشتر به سوی عوام و روستائیان می‌روند و شروع به ایرادگیری پی‌در‌پی می‌کنند و با نشان دادن در باغ سبز که پاسخ پرسش‌های شما در آنجاست، افراد را جذب کنند.
رئوفی درباره آداب و رسوم‌های فرقه بهائیت نیز گفت: بهائیت آداب و رسوم خاصی از خود ندارد. به عنوان مثال در بیت‌العدل که در اسرائیل مستقر است، 9 نفر عالم بهائیت هر دستوری در هر رابطه‌ای بدهند، باید همه بهائیان از آن اطاعت کنند؛ حتی اگر در مسائل شخصی باشد. ایمان شجاعی نیز در پاسخ به این سوال که آیا در زمانی که جزو مجموعه بهائیت بودید، تبعیض و ظلمی علیه شما از سوی نظام اعمال شد و اینکه آیا مورد شکنجه قرار گرفتید، گفت: هیچ جای دنیا به خاطر بهایی بودن ظلمی علیه فرد صورت نمی‌گیرد. تا جرمی صورت نگیرد، هیچ موقع دستگاه‌های انتظامی وارد عمل نخواهند شد.
وی افزود: ما به خاطر بهائی بودن هیچ‌گاه مورد آزار و اذیت قرار نگرفیتم ولی در سازمان ملل نماینده بهائی‌ها مدعی می‌شود که به خاطر بهائی بودن با افراد برخورد می‌شود. من این ادعاها را از اساس رد می‌کنم. این نجات‌یافته از فرقه بهائیت در ادامه به یک نمونه از برخورد با بهائیت پرداخت و تصریح کرد: با اینکه بهائیت می‌گوید ‌در سیاست دخالت نکنید ولی در سال 88 بهائیان از رای دادن سخن می‌گفتند. بعد از انتخابات هم در جریان آشوب‌ها زمانی که چند بهایی را گرفتند، ماجرا و نقش آنان مشخص شد. چه کسی مجوز شرکت در انتخابات را 4 سال پیش داد؟ چرا امسال در انتخابات شرکت نکردند؟
شجاعی با تاکید بر اینکه تبعید و بازداشت بهائیان به جهت انجام جرم بوده است، خاطرنشان کرد: در طایفه ما افرادی بودند که بازداشت شدند ولی این افراد بدون مجوز اقدام به تاسیس مهدکودکی کردند که در آن جزوه‌های بهائیت تدریس می‌شد.وی درباره پذیرش آزادی مذهب در تشکیلات بهائیت گفت: اگر آنها آزادی را قبول داشتند که ما را طرد نمی‌کردند. یکی از ستون‌های فرقه ضاله بهائیت جستجوی حقیقت است اما آیا فرد در 15 سالگی می‌تواند بگوید ‌می‌خواهم مسلمان شوم؟ در این صورت خانواده او را طرد می‌کند. این نجات یافته از بهائیت با بیان اینکه آزادی یعنی اینکه زمانی که من مسلمان شدم، پدرم جلوی ازدواج مرا نمی‌گرفت، خاطرنشان کرد: این فرقه به برادر کوچک من همه چیز داد تا من تحت تاثیر قرار بگیرم و بازگردم. کدام بهائی اجازه دارد ردیه بهائیت بخواند؟
شجاعی به وضعیت خود در دوران پیش از اسلام آوردن اشاره کرد و گفت: اگر من به جلسه اخلاق روز جمعه نمی‌رفتم، پدرم را در می‌آوردند. اگر نمی‌رفتم، هیئت صیانت به در خانه می‌آمد و تذکر می‌داد. حسین جهانگیری نیز در تکمیل سخنان شجاعی گفت: قبل از انقلاب کسانی را که از بهائیت جدا می‌شدند، می‌زدند ولی الان طرد می‌کنند؛ من از زمانی که مسلمان شده‌ام، خیلی رنج کشیدم و فهمیدم که این فرقه دست‌نشانده است. عطاءالله قادری نیز درباره نگاه این فرقه به حقوق بشر گفت: زمانی بهائیت سعی دارد خود را مظلوم نشان دهد و در مراجع بین‌المللی علیه کشور فعالیت کند که یا جامعه غافل است و یا اینکه کسی کاری به آنها ندارد؛ اینها در این شرایط سعی می‌کنند برای خودشان مشکل ایجاد کنند تا علیه کشور از آن استفاده کنند.
وی با اشاره به فعالیت کاظم‌زاده به عنوان رئیس محفل ملی بهائیت در آمریکا درخصوص قطعنامه ضدحقوق بشری علیه کشورمان، تصریح کرد: بهائیت هم که زاده صهیونیسم است، همچون صهیونیست که با هولوکاست تلاش کرد کشوری را برای خود ایجاد کند، کاری می‌کند که مردم را نسبت به خود بدبین کند و آن را علیه کشور به کار گیرد. قادری اظهار داشت: این فرقه به دنبال این است که در مجامع بین‌المللی نامش تکرار شود؛ خواه این تکرار له او باشد یا علیه‌اش، فرقی نمی‌کند. کارشناس بهائیت نیز درباره سابقه فعالیت این فرقه علیه انقلاب اسلامی گفت: پس از تسخیر لانه جاسوسی اسنادی به دست آمد که بهائیان 12 روز پس از پیروزی انقلاب، نخسیتن پرونده را علیه کشورمان فعال کردند.
به گزارش تسنیم، همچنین فخری داوری درباره تفاوت‌های زن مسلمان و زن بهایی خاطرنشان کرد: زن مسلمان اخلاق پسندیده بانو فاطمه زهرا را دارد. او پاکدامن است و سعی می‌کند فرزندان خوبی را به جامعه تحویل دهد اما بهائیت هیچ ندارد و تنها شعار می‌دهد. اگر فرزندان به کلاس‌های اخلاق نمی‌رفتند، ما را محکوم می‌کردند. تعلیم و تربیتی که آنها به فرزندان ما می‌دادند، باعث فساد می‌شد ولی مادر مسلمان چنین چیزی را برای فرزندش نمی‌پسندد. مهناز رئوفی نیز در تکمیل سخنان داوری اظهار داشت: در بهائیت یک الگو بیشتر نیست و آن هم فردی به نام زرین‌تاج است که بها او را قره‌العین نامید و بعدها به خاطر کتمان سوابق فسادش او را طاهره (پاک) نام نهادند. این زن در قلعه شیخ طبرسی با لباس حریر و بی‌حجاب در جمع مردان ظاهر شد و عملاً از آن زمان کشف حجاب آغاز شد و از عدم تفاوت زن و مرد گفتند.
وی با بیان اینکه در تعالیم بهائی مرزی برای حجاب تعیین نشده است، افزود: برای ما مبلغینی از خارج کشور می‌آمد و سیستم می‌گفت که اینها باید برای شما الگو باشند. این نجات یافته از بهائیت تصریح کرد: در بهائیت می‌گویند زن می‌تواند 9 الی ما شاالله همسر داشته باد و می‌تواند اگر در خانه شوهر بچه‌دار نشد، در خارج از منزل فرزند‌دار شود و به خانواده بازگردد. کارشناس تشکیلات بهائیت نیز در پاسخ به این سوال که منابع مالی بهائیت از کجا تامین می‌شود، گفت: هر گروهی سعی می‌کند منابع مورد نیاز خود را تامین کند و این جریان هم از فضای باز کشور برای این موضوع استفاده کرده و اکنون در حال درآمدزایی است.
وی با تاکید بر عدم سالم بودن این مجموعه، به بحت پولشویی و فرار از مالیات آنها اشاره کرد و اظهار داشت: در سال 1362 دادستان وقت که اعلام غیرقانونی بودن این تشکیلات را کرد، بدین خاطر بود که اینها دست به احتکار کالا زده بودند‌ البته این جریان در هر کشوری قرار بگیرند، همینگونه عمل می‌کنند. به عنوان مثال در سال 2006 علیه کشور هندوستان جاسوسی می‌کردند، در ایران نیز شرکت آچیلان‌در برای تامین منافع فرار مالیاتی داشت.جهانگیری درباره ممانعت از فعالیت اقتصادی بهائیان در ایران و چگونگی کسب ثروت آنان گفت: در زمان جنگ که ملت دنبال جنگ بودند، اعضای بهائیت زمین‌های شهرهای بزرگ را به مفت خریدند و ارباب شدند. امروز یک سری از مشاغل همچون عینک‌سازی و واردکنندگی قطعات بوش آلمان در دست بهائیان است.
مهناز رئوفی نیز با بیان اینکه بهائیان از نظر فعالیت مالی و صنفی مشکلی ندارند، خاطرنشان کرد: اگر آنها در فعالیتشان به مشکلی برمی‌خورند، به خاطر مشکلاتی است که در جامعه همچون تخریب اسلام و روحانیت و اعتقاد به امامت ایجاد می‌کنند.شجاعی نیز درباره رویکرد بهائیت نسبت به ملی‌‌گرایی با بیان اینکه یکی از اصول بهائیت عدم دست گرفتن اسلحه است، گفت: در جنگ تحمیلی هیچ بهائی اجازه شرکت در جنگ را نداشت ولی در جنگ آمریکا با عراق سربازهای بهائی مردم مسلمان عراق را می‌کشتند. موسوی کارشناس فرقه بهائیت نیز با تاکید بر اینکه در ایران بهائیان تا پیش از تبلیغ بهره‌مند ار موهبت‌های نظام هستند، گفت: کشورهای اروپایی نیز اجازه تبلیغ فرقه‌ها را در کشورشان نمی‌دهند.

 1 نظر

به خدا حالمان بد است

07 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

 به خدا حالمان بد است

مولای عشق ! حال زمین و زمان بد است
آلوده  است آب  و  هوا  ، آسمان بد است
بی پرده و بی مقدمه عرض کنم : وقتی فیلم هجوم کفتارهای سلفی را به خانة یکی از شیعیان در شهر جیزة مصر ديدم و مُثله کردنشان را به جرم «برگزاری جشن نیمة شعبان» ، گویی آسمان بر سرم آوار شد .
چه بد مردمانی دارد شیطان ، زمین را آکنده از نامردمی ، نامردی و تباهی می کنند و از آسمان و زمین نیز شرم ندارند.
و چه خوب انسان هایی دارد خدا ، آسمان را به زمین می آورند و در ازدحام خصومت و خباثت ، رنگ خدا را فریاد می کنند و از مثله شدن نیز بیم به دل راه نمی دهند. در قحط آباد این زمین؛
از حال و روزمان ، تو چه می پرسی ای عزیز!
پنهان  نمی کنیم ،  به  خدا  حالمان  بد است
خبر ساده منتشر شد امّا خبری ساده نبود.
گويي؛ زمین و زمینیان از رنگ  آسمان می هراسند و از مردان آسمانی؛ که قلبی به بزرگی آسمان دارند و دلبستگی به ؛ مردی آسمانی که امان زمین است و روزی رسان زمینیان .
وای بر کافر نعمت هایی که در عین روزی خواری ، نمکدان ها را می شکنند و بر خود نام «آدمی » می نهند.
آدم ؟ قسم به نور تو ! « آدم» نمی شویم
هم سفره ایم با  هوس و نانمان بد است
در همیشة تاریخ ، فرزندان نان های آلوده و دامن های آلوده ترازنان؛ چونان کفتار ، بر مظلومان همیشة تاریخ هجوم آوردند و همچنان نیز؛ مباد که زنجیرة فرزند خواندگان ابلیس پاره شود و نام و نشانشان از صفحة زمین محو. گویی فریاد برآورده اند :
ما همچنان به حال هبوطیم و در سقوط
آری ،  قبول ،  پلة  این نردبان بد است!
بی پرده و بی مقدمه عرض می کنم ؛ وقتی فیلم پیکرهای خون آلود مردانی مرد را دیدم که در هجوم کفتارها از این سوی میدان به آن سو کشیده می شدند، فریاد سکوتشان را در ازدحام آدمی خواران می شد شنید. آنان همة تنهایی و غربت آسمانی ترین رنگ خدا را فریاد می زدند تا شاید غایبان همیشة تاریخ به خود آیند و دریابند که :
از شش جهت امام زمان می کند ظهور!
دارم یقین که آخر این داستان بد است
آخر داستان همة نامردمی ها و نامردی ها بد است، کافر نعمتی در ذات خود بد است و رقم زننده به سرنوشتی بدتر از بد.
بی پرده و مقدمه عرض می کنم : وقتی در جغرافیای وسیع مظلومیت «مولای عشق» و « عاشقان مولا» شهرمان را سوت و کور ، بی عشق و نور و خاموش از هلهله و شادی دیدم ، پیش خود گفتم گويا:
از چشـم مـهربـان تـو افتاده ایم ما
افتادن از نگاه شما بی گمان بد است
پشت سر شما و خدا بد … چقدر بد!
مارا‌ببخش‌،حضرت جان، کارمان بد است
بی پرده و بی مقدمه ، عرض می کنم : وقتی در جغرافیای شیعه خانة امام زمان و در میان هلهله های بی امان ، شهری را سرمست از بادة «توپ و میدان» به تماشا نشستم ،
آهسته زمزمه کردم : مولای مظلومان!
کوچکترم از آن که بگویم بیا و یا…
خط و نشان برای امام زمان بد است
جان کلام ! این که شما حیً و حاضری
ما غایبان منتظریم و «همین» بد است.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 58
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس