تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

استراتژی «تخته قاپو کردن» فرقه‌ها

14 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

پس از چند سال حركت خزنده، امّا فراگیر فرقه‌های نوظهور و فرقه‌های تجدید حیات یافته در «ایران»، درج تدریجی اخبار و مقالات در مطبوعات و سخنرانی‌های مردان اهل درد و هوشیار در اقصا نقاط كشور موجب شد تا موجی فراگیر در میان گروه‌های اجتماعی، به ویژه جوانان متديّن، علیه این جریان خطرناك و طرّاحی شده از سوی غرب، به عنوان استراتژی انهدام از درون، علیه شیعه‌خانه امام زمان(عج)، به راه بیافتد. متأسّفانه، به‌رغم انتشار اخبار و اطّلاعات مفصّل و حتّی وظایف تعریف شده برای بسیاری از سازمان‌ها و نهادهای مسئول فرهنگی، اقدامات جدّی و برنامه‌ریزی شده‌ای برای مقابله با این جریانات معاند و جبران مافات صورت نپذیرفته؛ امّا از پرده بیرون افتادن راز طرّاحان این پروژه، نوعی بازدارندگی مقطعی را در پی داشته است.
آنچه كه بیش از همه دل را می‌آزارد، دل‌بستگی بیش از حدّ برخی از مدیران ارشد به اقدامات و تحلیل‌های كارشناسان حقوق بگیر و كارمند خود است كه همواره از ضعف اطّلاعات دقیق و به روز و تحلیل‌های جامع و قدرت طرّاحی استراتژیك رنج می‌برند.
حسب وقایع مشاهده شده در گوشه گوشه ایران، زمینه‌های تخته قاپو كردن و تمركز پیروان فرقه‌های سابق‌الذّكر در مناطق مهم، فراهم شده است. این عمل به منظور اجرای استراتژی ایجاد مجمع الجزایر فرقه‌ها در «ایران» صورت می‌گیرد. نباید فراموش كرد كه عموم فرقه‌ها ـ چه فرقه‌های نوظهور و چه تجدید حیات یافته، مانند بهائيّت ـ از یك آبشخور سیراب، هدایت و حمایت می‌شوند.
اجرای این استراتژی، كه در واقع صورت نوین محلّه‌های سابق یهودیان یا همان گتوها است، این امكان را به وجود می‌آورد تا هر یك از فرقه‌ها در نقاط مهم و استراتژیك كشور، صاحب پایگاه شوند.
خرید زمین در شهرهای مهمّی چون «اهواز»، «اصفهان»، «مشهد»، «شیراز»، «زاهدان» و ایجاد شهرك‌های مسكونی، موقعيّت‌های تجاری یا صنعتی و حتّی تأسیس مساجد، بی‌شباهت به خرید و تملّك تدریجی زمین‌های ملّت «فلسطین» و تصرّف شهرها و شهرك‌های آنان نیست.
نتایح حاصله از تحقّق این استراتژی، عبارتند از:
1. متمركز شدن هواداران و پیروان فرقه‌ها در مناطقی خاص و امن كه امكان ارتباط از درون را برایشان به وجود می‌آورد. (دالان‌های به هم پیوسته خانه‌های یهودیان در محلّه‌ها)؛
2. تسهیل در ایجاد جلسات و محفل‌ها به دور از چشم مردم متديّن و عوامل امنيّتی و انتظامی و ایجاد پناهگاه متّهمان و فراریان؛
3. ایجاد نوعی حق (ادّعای ملكيّت) در انظار عمومی و مجامع جهانی مورد نظر دستگاه استعماری غربی؛
4. ایجاد امكان لازم برای جاسوسی از تأسیسات صنعتی، نظامی و …؛
5. ایجاد پایگاه امن برای خروج از كشور، نگهداری ادوات مخابراتی و حتّی اسلحه؛
6. ایجاد پایگاه برای جلب هوادار، تبلیغات مسلكی، تربیت نیروهای عمل كننده و …؛
7. بر هم زدن تعادل جمعيّتی در مناطق مهم، به ویژه مناطق مرزی و حاشیه‌ای؛
8. اخذ برخی امتیازات (تجاری، صنعتی، تولیدی، یا واردات كالایی استراتژیك و خاص) و سوء استفاده از آن امتیازات در مواقع ضروری و حسّاس؛
9. و …
بر هیچ كس پوشیده نیست كه نحله‌های ساخته و جعلی استعمار، همچون وهّابیت و بهائيّت از طریق زایشگاه و پرورشگاه خود، «انگلیس» به همزیستی مسالمت‌آمیزی در نظر و عمل با یهوديّت صهیونیستی رسیده‌اند و از همین رو، بدل به عامل اجرای طرح‌ها و اهداف آن جرثومه پلیدی در كشورهای اسلامی شده‌اند.
خصومت آنها با جریان فكری و فرهنگی جهادی شیعی در همین راستا قابل شناسایی است. از همین رو، به هیچ وجه به عنوان یك جریان مذهبی مانند اهل تسنّن قابل شناسایی و تأیید نیستند.
ضمن آنكه عملكرد آنان از گذشته و هم اكنون نیز مؤيّد این عناد و جدایی هست.
تأسیس آشكار یا مخفیانه هر پایگاه، اعمّ از مسجد، شهرك و … از سوی فرقه‌های نوظهور و سابق‌الذّكر ـ به تبع استراتژی تخته قاپو كردن پیروان فریب خورده فرقه‌ها ـ شیعه‌خانه امام عصر(عج) را با مشكلات جدّی بی‌شماری روبه‌رو خواهد ساخت.
تنها عامل بازدارنده، هوشیاری حافظان جغرافیای فرهنگی و خاكی این سرزمین در برابر طرح‌ها و پروژه‌های خصم است.
نباید از نظر دور داشت كه اشتغال گسترده مدیران ارشد به امور جاری، آنان را بیش از هر زمان، نیازمند مشاوران مطّلع و هوشیار می‌سازد. مطالعه مستمرّ اخبار و تحلیل‌های منتشر شده در شبكه‌های اطّلاع‌رسانی و مطبوعات و دسته‌بندی اطّلاعات و تحلیل‌های ارائه شده، می‌تواند جلوی بسیاری از خطرات، تصمیمات عجولانه و حتّی اعلام وعده‌ها و صدور موافقت‌نامه‌های احتمالی را سد كند.

اسماعیل شفیعی سروستانی

دوستانی که تمایل دارند مطالب بیشتری در این مورد مطالعه کنند به کتاب زنجیره های نامرئی نوشته اسماعیل شفیعی سروستانی مراجعه کنند ( برای تهیه این کتاب از اینجا اقدام فرمائید)

 نظر دهید »

فوتبال، افیون توده ها

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

سال هاست که تبلیغ می کنند، ورزش دشمن اعتیاد است. حال بماند که در جامعه ما هر چیزی را ورزش و هر ورزش را مفید می دانند هیچ تمایزی را را بین ورزش، صنعت، سرگرمی قائل نیستد.

ار نرمش، دویدن در پارک، شنا، کوهنوردی، بازیهای فکری و رایانه ای، منچ و مار و پله، تا تماشای مسابقات فوتبال چه در خانه و یا رفتن به استادیوم را ورزش می داند. مدام در جامعه دم از این می زنند که شما اگر به سمت یکی از این موارد بروی دیگر از خطر مواد مخدر مصون می مانی، به عبارت دیگر با اینها مشغول باش تا به سرت نزند معتاد شوی. البته ما را با ورزشکاران معروفی که به بلای خانمان سوز اعتیاد مبتلا شده اند و کم هم نیستند کاری نیست.

در فواید ورزش گفته می شود ورزش موجب نشاط و شادابی و شادی می شود. نمی دانم این چه شادی است که حتی کودکان نیز که فوتبال بازی می کنند، به خصوص زمانی که تیم شان گل می خورد یا موقعیت مهمی از کفشان می رود یکدیگر را به بی عرضگی متهم می کنند، فحش و ناسزا می گویند، از فرط عصبانیت گاها کتک کاری هم می کنند. اگر این سخن را گزافه می دانید حتما رفته و خود نظاره گر واقعه شوید. سر برد و باختی که هیچ قیمتی ندارد و زود گذر و آنی است با یکدیگر گلاویز می شوند. البته این فقط مختص دنیای کودکان نیست دنیای بزرگسالان را نیز شامل می شود. در این فوتبال که یه عده پول های چندصد میلیونی را مفت به چنگ می آورند و اصلا برایشان برد و باخت تیم خود مهم نیست، صرفا این مهم است که سر موعد پولشان را بگیرند تا خانواده خود از گشنگی نمیرند. در مقابل عده کثیری هم هستند که به استادیوم می روند پولشان را به باد می دهند و در مقابل خود را تسکین. نمی دانم این چه هواداری است؟ این چه شادابی است؟ این چه نشاطی است؟


می گویند ورزشگاه و مکان مقدسی است. کدام مقدس، مگر قرآن است. ما که به غیر از فحش و موارد غیر اخلاقی و جاروجنجال چیز دیگر نمی بینیم. اینها همه بهانه است. چون اگر تماشاگر پول خود را خرج نکند، عده ای نباشندکه از این فوتبال به مجلس نروند و به نون نوایی نرسند و با خود به فوتبال پول نیاورند، دیگر نه فوتبال می ماند و نه مجری برنامه فوتبال و همه بی کار می شوند. آنهایی که که مدام نق می زنند که مردم سرگرمی ندارند و فقط همین فوتبال است دیگر نمی مانند چون درآمدشان از این راه است. این را نگویند چه بگویند؟ حتما تا کنون برنامه 90 را دیده اید، چه تماشاگرانی که بعد از بازی با عصبانیت نعره ها زده اند، چه فحش ها که نداده اند، و حتی از فرط خوشحالی و هیجان زیاد به مرحله سکته و به جهان برزخ رسیده اند.

با دقت که می نگرم با خود می گویم اینها واقعا چه به دست می آورند، وقت خود را که بزرگترین سرمایه زندگی است و پول خود را که با مشقت فراوان به دست آورده اند به باد فنا می دهند و عاقبت باز هم ناراضی اند و تنها به جای آن استرس و فشار روحی و حرص نصیبشان می شود. به قول بعضی ها، یه عده ای پولش را می گیرند و دیگران سر آنها دعوا. با دامن زدن به مسئله فوتبال همه را به نوعی مشغول کرده اند. همه سرگرمند و باید سرشان را مثل کبک در زیر برف کنند تا از همه جا شوند غافل، این که از اعتیاد هم خانمان سوز تر است، اعتیاد را می توان ترک کرد اما تماشای فوتبال را نمی شود( اگر می توانید یک بار امتحان کنید). خیلی سخت است. پا بر هوس خود گذاشتند جهاد اکبر می خواهد به قول مارکس که می گفت دین افیون توده هاست، به نظر می رسد که که فوتبال افیون توده هاست که یه عده را سرگرم و مشغول خود کرده تا از زندگی و حال خود غافل باشند. البته در این راه راه شیطان هم بی کار نیست و با اغوا کردن مداوم، انسانها را در دام غفلت می اندازد. اگر فقط به اندازه زمان یک مسابقه فوتبال با خود تامل و تعقل می کردند شاید راهشان جدا می شد بی خود نیست که می گویند یک ساعت تعقل کردن از هفتاد سال عبادت افزون تر است. به قول استاد قرائتی که می فرمود” انسان پول داشته باشد خیلی خوب است. تماشای فوتبل مثل این است که برویم پول های بانک را بشماریم در حالیکه خود پولی نداریم". پولمان می رود، وقت با ارزش تر از پول می رود اما در مقابل چه سودی برایمان دارد؟ واقعا فوتبال به چه دردی می خورد؟ آیا مشکلات مردم را حل می کند، گرانی حل می شود؟ مردم به خدا نزدیک تر می شوند؟

آورده اند که شعبده بازی نزد امیر کبیر رفت و هنر خویش را شرح داد. می گفت “سوزن خود را بر تخته ای پرتاب می کنم و سوزن بعدی را در سوراخ پشت سوزن پیشین می اندازم و می توانم بیست سوزن متوالی پرتاب کنم“. امیر کبیر از او می پرسد برای این کار چند سال به تمرین پرداختی، پاسخ می دهد بیست سال. امیر دستور می دهد نخست بیست ضربه به او تازیانه زنند و سپس پولی به شعبده باز می دهد و می گوید” ای مرد برو هنری فراگیر که به کار مردم بیاید و از آن امرار معاش کن“.

 1 نظر

آمریکا چگونه با چند عکس کار فرهنگی می کند + تصاویر

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

این تصاویر متعلق به حمله سربازان آمریکا به سواحل نرماندی فرانسه در 6 ژوئن سال 1944 و در خلال جنگ جهانی دوم است. در واقع، این تصاویر، تنها تصاویری هستند که از آن لحظات و توسط یک عکاس حاضر در آن لحظات گرفته شده است.


نبرد در نرماندی که به شکست آلمان نازی در جبهه فرانسه شمالی منجر شد اگرچه مربوط به حملات متفقین به جبهه نازی ها بود اما عمده آن به نام آمریکاست و آمریکایی ها خود را صاحب نام اصلی در نبرد نرماندی می دانند.
نکته مهم در رابطه با این تصاویر آن است که آمریکا و سیستم های فرهنگی این کشور حتی از همین چند عکس باقیمانده از یک عملیات نظامی این کشور، که بر خلاف سایر اقدامات نظامی آمریکا، وجبهه ای تجاوزکارانه ندارد؛ نهایت استفاده را برده اند.




گام اول آنها ساخت فیلم مشهور “نجات سرباز رایان” با بازی تام هنکس و به کارگردانی استیون اسپیلبرگ است. فیلمی که در سال 98 و در آستانه سال 200 ساخته شد و در مدت کوتاهی  تبدیل به ملهم اصلی فیملسازان جهان در ساخت فیلم های جنگی شد.
تصویرسازی های اولیه فیلم دقیقاً برگرفته از همین تصاویر و داستان نبرد نرماندی است.


گام دوم آمریکا نیز ساخت بازی مشهور “مدال آف آنور” (مدال افتخار) بر اساس داستان حمله آمریکا به نرماندی و بازی سازی بر اساس همین تصاویر است.
بازی بزرگی که تا قبل از ورود بازی “کال آف دیوتی” به بازار بازی های رایانه ای، اصلی ترین بازی سه بعدی جنگی به شمار می رفت و حتی هنوز هم طرفداران فراوانی در دنیا و در میان جوانان و نوجوانان دارد. جالب آنکه این بازی نیز در سال 1999 و بلافاصله پس از تولید فیلم نجات سرباز رایان به بازار آمد.


این رفتار فرهنگی دشمن در حالی صورت می گیرد که ما علیرغم توصیه مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه دفاع مقدس ما یک گنج است که باید استخراج شود و با وجود هزاران هزار قطعه عکس و اسناد رسانه ای دیگر از 8 سال مقاومت ما در مقابل دشمنان، در استفاده از این منابع، کار فرهنگی لازم را انجام نمی دهیم و گام های چندان موثری برنمی داریم.
باشد که رفتارهای فرهنگی دشمن ما را به خود آورد.

 نظر دهید »

شیوه های جنگ خنک آمریکا علیه ایران

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

جان آرکوئیلا، استراتژیست بنیاد رند و نظریه پرداز جنگ اطلاعاتی با درج مقاله ای در سایت فارن پالسی به پدیده جنگ خنک (cool war) پرداخت و نوشت آیا عصر جنگ سایبری ما را به آینده ای روشن تر هدایت می کند؟

در این مقاله امده است: تا اندازه ای به نظر می رسد که جنگ شاید دیگر خیلی هم ترسناک نباشد خب این چگونه ممکن شده است؟ مجرم بیت ها و بایت هایی هستند که سلاح اصلی جنگ سایبری محسوب می شوند. حالا دیگر دخالت سریع و مخفیانه در هر جایی از جهان ممکن شده است و برای اینکار از زیرساختهای جهانی اطلاعات برای حمله بر هر نوع دشمنی بهره گرفته می شود. چنین حمله ای با حداقل خطر کشف و دستگیری صورت می گیرد و یافتن مدارک و شواهد محکمه پسند برای متهم نمودن مهاجم بسیار دشوار است.

مهمتر از مخفی کاری، صرفه اقتصادی قضیه است. پیچیده ترین سلاح های سایبری با کم ترین هزینه نسبت به هرگونه دخالتی طراحی و عملیاتی می شود. نه نیازی به هواپیما است و نه سربازانی که به منطقه رفته و تیری شلیک نمایند. در عوض، اتاق جنگی کوچک و تاریک مملو از سربازان هکر و کامپیوترهای قدرتمند با سیستم تهویه هوای عالی و خنک کفایت می کند. اتاق خنک، جنگ خنک.

زود بازده بودن به نظر بیانگر تاثیرگذاری فراوان این نوع جدید نزاع است. برای مثال، کرم استاکس نت – برنامه پیچیده ای از صفر و یک ها – بخش عمده ای از سانتریفیوژهای ایران را آلوده کرده و باعث شد آنها با سرعت بیشتر و بیشتر بچرخند تا نابود شوند. نتیجه این بود که توانایی غنی سازی هسته ای ایران خسارت دید.

خرابکاری بدون حتی شلیک یک موشک یا حمله کوماندویی صورت گرفت و در حال حاضر اگرچه گزارشگران انگشت اتهام را به سوی آمریکا و اسرائیل نشانه رفته اند ولی برای این خرابکاری هیچ مقامی، مسئولیت آن را برعهده نگرفته است.

مثال دیگر از جنگ خنک نوظهور، بد افزار شعله (flame) است که به دنبال جمع آوری اطلاعات از طریق جاسوسی سایبری از کشورهای هدف در خاورمیانه بود. بدافزار مذکور ثابت کرد وقتی که با مامورین اطلاعاتی مصنوعی می توانیم به عمیق ترین اسرار دست یابیم، دیگر احتیاجی به مامورین واقعی نداریم.


این مقاله می افزاید: فراتر از خرابکاری سایبری (cybotage) از نوع استاکس نت و جاسوسی های نرم افزاری، جنگ خنک در حال ظهور ممکن است بر چگونگی وقوع جنگ های سنتی نیز تاثیر بگذارد. خبر خوب اینست که حمله سایبری پیشدستانه روی سیستم های نظامی فرماندهی و کنترل دو کشوری که آماده جنگ واقعی با یکدیگر می شوند ممکن است موانعی ایجاد کند و وقوع جنگ را به عقب بیندازد. در این مرحله، هکرهایی که چنین حملاتی را طراحی کردند بهتر است اقدامات خود را علنی اعلام کنند – حتی شاید ذیل حمایتهای سازمان ملل – تا مبادا کشورهای هدف تصور کنند که دشمن به این کار دست زده و خصومت و دشمنی بین طرفین بیش از پیش عمیق تر شود. شکی نیست که حملات سایبری پیش دستانه از این دست با خطراتی همراه است، اما وقتی با این اقدامات، شانس جلوگیری از یک جنگ خونین را داریم، ریسک آن پذیرفتنی خواهد بود.

دیگر قابلیت بالقوه و مثبت جنگ خنک – علاوه بر خنثی سازی بحران نظامی بین کشورها – در ردگیری چند جانبه جرایم فراملی و شبکه های تروریستی نهفته است. در کل به نظر می رسد قابلیت های جنگ سایبری پتانسیل واقعی برای حل برخی از مشکلات مهلک جهانی – از جرایم و تروریسم گرفته تا اشاعه تسلیحات اتمی - را دارد. در مقابل نبردهای سنتی که جان هزاران سرباز را در خطر قرار می دهد، طبیعت نبرد در عرصه جدید ممکن است با عملیاتهای انسانی تر هماهنگ شود. جنگ در این معنا، به جای نابودی، با خود تعلیق و وقفه به همراه دارد و همچنانکه نتایج آن قاطع بوده ولی در عین حال کمتر مهلک و ویرانگر است.

در مقابل این مزایا، باید جنبه منفی نبرد سایبری را نیز مدنظر قرار دهیم: شروع جنگ هابزی همه علیه همه. مسئله اینست که آیا ما باید تسلیم جاذبه های جنگ سایبری شویم. ما به تازگی یکی از خونین ترین قرون در تاریخ بشر را پشت سر گذاشته ایم و در حال حاضر در عصری هستیم که در آن جنگ ها اگرچه کوچکتر شده اند ولی همچنان ناگوار هستند. حال ما این فرصت را داریم تا از شدت این زد و خوردها بکاهیم. و در واقع، چاره دیگری هم نداریم. زمانی که اولین شبکه یا کشوری قدم به این راه بگذارد – همانطوری که برخی از ناظران معتقدند ایالات متحده این کار را کرده است – قطع به یقین بقیه نیز اینکار را خواهند کرد و رقابت تسلیحاتی جدیدی به راه خواهد افتاد که این بار نه در تسلیحات بلکه در طراحی برنامه های مهلک و مخفی نظیر استاکس نت و ویروس شعله ظهور خواهد نمود. جالب است که آمریکا به عنوان قدرتی که سنتا بی میل آغاز جنگ بوده اما در موقع جنگ آتشین عمل می کند، حالا مشغول تغییر موضع خود است. به نظر می رسد تاخیر در برنامه هسته ای ایران با بیت ها و بایت ها در مقایسه با هزینه های نظامی و انسانی آن، بسیار ارزشمندتر است.

بیایید به آینده بنگریم، چگونه آمریکا نسبت به کسانی که از ابزارهای سایبری برای دستیابی به اهدافشان بهره می برند – شاید حتی به ما نیز حمله کنند - پاسخ می دهد؟ به هر حال استاکس نت محدود به تاسیسات ایران نشد و حتما توسط بسیاری از کشورها در حال مطالعه، مهندسی معکوس و بهینه سازی است. هیچ کشوری احمق نیست تا با ارتش آمریکا در یک نبرد سنتی درگیر شود، اما به نظر برای موس های کامپیوتری گزینه چندان سختی نیست.

این مقاله در پایان نتیجه گیری می کند : علی رغم همه این نگرانی ها، زندگی در عصر جنگ خنک به مراتب بهتر از دوران جنگ سرد است. نزاع در سال های آتی همچنان ادامه خواهد داشت اما تهدیدات خود نابودی تمدنی را کاهش خواهد داد. این داستان می تواند پایان خوشی داشته باشد: همچنان که جنگ “خنک تر” می شود، آینده بشر ممکن است به آرمان شهری که ما به دنبالش هستیم نزدیکتر شده باشد.

جان آرکوئیلا

 نظر دهید »

جایگزینی برای «ربا» در سبک زندگی

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

پیتر آندریاس تِیل یک آمریکایی آلمانی تبار که در سال 1967 در آلمان متولد شد. او لیسانس خود را در رشته‌ی فلسفه در سالِ 1989 از دانشگاه استنفورد اخذ کرد. در سال 1992 موفق به کسب مدرک دکترای تخصصی در همین دانشگاه شد. او یکی از موسسان شرکت پی پال(شرکت سرمایه گذاری) می‌باشد که به عنوان رئیس هیئت مدیره در آن مشغول به فعالیت شد. او در حالِ‌ حاضر به عنوان رئیس clarium capital (صندوق سرمایه‌گذاری کلان جهانی) می‌باشد. علاوه بر این او مدیرِ یک صندوق سرمایه‌گذاری جسورانه Venture Capital Fund به نامِ صندوقِ موسسین The Founders Fund ، می‌باشد. او در واقع نماد تمام‌‌قدِ یک سرمایه‌گذارِ جسور Venture Capitalist یا فرشته‌ی سرمایه‌گذار، Angel Investor است.


«پیتر تیل یک سرمایه‌گذار جسور»


سرمایه‌‌های جسورانه Venture Capitals چیست؟ سرمایه‌گذارانِ جسور Venture Capitalists به چه کسانی گفته می‌شود؟

وِنچور کَپیتال، یک سرمایه‌ی مالی است که به طرز جسورانه‌ای در اختیار شرکت‌ها و کسب و کارهایی قرار می‌گیرد که در مراحلِ اولیه‌ی شکل‌گیری خود به نقدینگی نیازِ مبرم دارند. از این جهت به این سرمایه‌‌ها صفت جسورانه داده می‌شود که در عینِ پتانسیل بالا، ریسک بالایی هم دارند. به دلیل این ریسکِ بالاست که بازارهای سرمایه‌ی معمولی و بانک‌ها از تامینِ‌ مالی این کسب و کارها سر باز می‌زنند. با این حساب ونچور کپیتالیست‌ها Venture Capitalists، سرمایه‌دارانی هستند که حاضرند سرمایه‌گذاری جسورانه انجام داده و بخشی از سرمایه‌ی خود را در اختیار شرکت‌هایی که در مراحلِ اولیه‌ی رشد هستند قرار ‌دهند.


«سرمایه‌گذاری جسورانه زمینه‌سازِ رشد شرکت‌های نوپا»

گروهی از این ونچور کپیتالیست‌ها علاوه بر سرمایه‌ی‌شان دانش و تخصصِ فنی خود را نیز در اختیار این کمپانی‌ها می‌گذارند. به طور معمول سرمایه‌گذاریِ جسورانه زمانی اتفاق می‌افتد که سرمایه‌گذاریِ اولیه‌ یا Seed Founding برای شکل‌گیری کسب و کار، صورت گرفته باشد، و کسب و کار سامانِ اولیه‌ی خود را یافته باشد. حال زمانی که صاحبان اولیه‌ی شرکت تلاش می‌کنند تا از طریق یک واقعه‌ی تعیین کننده مثلِ فروشِ تجاریِ یک شرکت، یا عرضه‌‌ی سهامِ آن به عمومِ‌ مردم، برای توسعه‌ی بیشتر شرکتِ خود اقدام کنند، سر و کله‌ی سرمایه‌گذارانِ جسور پیدا می‌شود.

ونچور کپیتالیست‌ها بیشتر از شرکت‌هایی حمایت می‌کنند که یک تکنولوژیِ بدیع دارند یا به عبارتی بر لبه‌ی برنده‌ی تکنولوژی حرکت می‌کنند.

یکی از آشناترین مثال‌ها برای خروجی این دست سرمایه‌گذاری‌های جسورانه، دره‌ی سیلیکون در آمریکاست. بسیاری از شرکت‌های نام آشنایی که امروز در حوزه‌ی تکنولوژیِ اطلاعات و فضای سایبر ‌شناخته شده‌اند، طیِ فرآیندِ یک سرمایه‌گذاری جسورانه ایجاد شده‌اند. شرکتی مثلِ گوگل Google در اوایل شکل‌گیریِ خود در سالِ 1999، چیزی حدودِ 25 میلیون دلار سرمایه‌ی جسورانه از بنگاهِ ونچور کپیتالِ کلینِر پِرکینز، Kleiner Perkins Caufield & Byers (KPCB) دریافت کرده است. این شرکت که در خیابانِ سَند هیل Sand Hill Road در مِنلو پارکMenlo Park،‌ در دره‌ی سیلیکون Silicon Valley قرار دارد، در بیش از 300 شرکتِ فعال در حوزه‌ی تکنولوژیِ اطلاعات IT سرمایه‌گذاری کرده است. جز گوگل، شرکت‌های معرفی مثلِ آمازون Amazon.com، کامپک Compaq، و شرکتِ بازی‌سازیِ الکترونیک آرتز Electronic Arts، از سرمایه‌گذاری‌های جسورانه‌ی این شرکت بهره برده‌اند.

این مفهوم، مدل یا رویه می‌تواند در حوزه‌ی سبک رندگی به خصوص سبک زندگیِ اقتصادی کاربرد داشته باشد. اینکه در حوزه‌ی کارآفرینی افرادی با سرمایه های هنگفت بخواهند از شرکت ها و مشاغلی که نیاز به محرک سرمایه دارند حمایت به عمل بیاورند. امروزه در جامعه‌ افرادی با گذاشتن سرمایه‌های بزرگ در بانک‌ها، ماهانه سود‌هایی عظیم دریافت می‌کنند بدون این که در کاری تولیدی شریک شده یا از متخصصین حرفه‌ایی حمایت مالی کرده باشند. حال همین سرمایه‌داران اگر سرمایه‌ی خود را در کارهای تولیدی و کسب و کارها دخیل کنند نه تنها از افراد نیازمندِ سرمایه حمایت می‌کنند بلکه در آخر سودی نصیبشان می‌شود که در آن مشارکت داشته‌اند، چرا که از یک سو سرمایه‌ی خود و از سوی دیگر دانش و مدیریت خود را در این امر صرف کرده‌اند.

سرمایه‌گذاریِ جسورانه، به عنوان سبک زندگی اقتصادی که جنبه‌ی نرم‌افزاری تمدن است می‌‌‌تواند زمینه‌ساز رفع نقیصه‌ی بانک و ریشه کن کردن بانک داری ربوی باشد. چون، اولاً نقش بانک و بازار سرمایه را به حداقل می‌رساند؛ و ثانیاً کسب و کارهای با ریسکِ بالا را، که پتانسیل زیادی برای ایجاد تحول و نوآوری در تولید دارند و عمدتاً نیز از سرمایه‌های در اختیار سیستمِ محتاط و ترسوی بانک محرومند، مورد حمایت قرار می‌دهد. البته این مدل، مدل‌های مکملی مثلِ سرمایه‌گذاران فرشته‌ Angel Investor دارد که به تامین مالیِ اولیه‌ی کسب و کار در همان ابتدای شکل‌گیری می‌پردازد، آن‌هم در ازای تضمین بدهی در قبال اوراقِ قرضه یا سهام شرکت در آینده.


«مراحل سرمایه‌گذاریِ جسورانه»


اگر به مدل‌هایی مثلِ سرمایه‌گذاریِ جسورانه، ونچور کپیتال، یا سرمایه‌گذاران فرشته‌ Angel Investor کارکردی نگاه شود، مهم‌ترین کارکردها این‌ها خواهند بود:

ریشه کن کردن ربا

پایین آوردن نقش بازار و بانک

بالا بردن تولیدات

حمایت از گروه‌ها و ایده‌ها‌ی نو

البته این‌دست سرمایه‌گذاری‌ها، چه از نوعِ جسورانه و چه از انواعِ دیگر، در اسلام در قالبِ مدل‌ کامل‌تری به نام قرض و قرض حسنه، وجود داشته است. فردِ هم‌جنس‌بازی مثلِ پیتر تیل که عضو بنیادِ بیلدربرگ هم هست، شاید بتواند برای سیستمِ اقتصادی ناقصِ غرب، نمادی باشد برایِ یک مدلِ جایگزین، اما اسلام در نظامِ اقتصادی خود قرن‌ها قبل مدلِ قرض را داشته که عمدتاً بدونِ چشم‌داشتِ مادی انجام می‌شده است. ‌ آنجا که خدا در قرآن می‌فرماید: «مَن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ»، (سوره‌ی حديد، آيه 11) ؛ «كيست كه به خدا وام نيكو دهد و از اموالي كه به او ارزاني داشته انفاق كند تا خداوند آن را براي او چندين برابر كند؟ و براي او پاداش و ارزش است!»


«قرض جسورانه، زمینه‌‌ای برای رشد»

نکته‌ی مهم این است که اگر افراد در مدلِ اسلام، نخواهند از حالتِ حداکثریِ‌ قرض‌الحسنه و قرض بدونِ چشم‌داشتِ مادی استفاده کنند، نباید آن‌ها را در دامنِ سیستمِ ربوی بانک انداخت. سیستمِ ربوی بانک، در کشورِ بانکداریِ مدرن یعنی آمریکا هم جواب‌گو نبوده و همان‌گونه که گفته شد از مدل‌‌های مکملِ مالی‌ای مثلِ صندوق‌های سرمایه‌گذاریِ جسورانه استفاده شده است. امروز صندوق‌هایی از این دست برای گسترش و پیشرفتِ تکنولوژی و صنعت در آمریکا، به وفور یافت می‌شوند و حتی نهادهایی مثلِ سی‌.آی‌.اِی CIA‌ هم از بنگاهِ سرمایه‌گذاریِ جسورانه In-Q-Tel استفاده می‌‌کند تا از شرکت‌هایی حمایت کنند که تنها، نهاد‌های اطلاعاتی آمریکا از جمله سی‌آی‌اِی، را از آخرین‌ فناوری‌های حوزه‌ی تکنولوژی اطلاعات برخوردار سازد.

در کشور ما نیز می‌توان ساز و کارهای بینا بینی مثلِ مدل‌های سرمایه‌‌گذاری یا قرضِ جسورانه را ایجاد کرد، تا ضمنِ از بین بردنِ ناکارآمدی‌هایِ اثباتِ شده‌ی سیستمِ ربوی بانک، راه‌ برای به میدانِ آوردنِ استعداد‌های مالی افرادِ سرمایه‌دار برای گسترشِ تولید، ابداع و نوآوری باز شود و سبکِ زندگیِ اقتصادیِ افرادِ‌ سرمایه‌داری که به دنبال کسبِ سودِ مادی هستند، به سبک‌هایی جز رجوع به بانک‌ها و سپرده‌گذاری در آن‌ها تغییر یابد.

 نظر دهید »

چند درصد کاربران ایرانی از فیس بوک استفاده می کنند + اینفوگرافی

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

اولین گروه تحقیقاتی برخط ایران، به تازگی مجموعه‌ای از نکات برجسته پژوهش هم‌زمان خود با عنوان “ایران وب 2.0” را منتشر کرده است. [جمعیت] نمونه این تحقیق شامل 2300 نفر از افراد ساکن ایران است که بین بیست و سوم تا بیست و هشتم اکتبر سال 2012 [دوم تا هفتم آبان ماه سال جاری] به سوالات آن پاسخ داده‌اند.

وقتی از پاسخ‌دهندگان سوال شده که اغلب از چه رسانه اجتماعی استفاده می‌کنند؟ 58 درصد از افراد فیس‌بوک، 37 درصد گوگل پلاس و 14 درصد کلوب (شبکه اجتماعی داخلی در ایران)، 12 درصد توییتر و 12 درصد نیز Linkedin را انتخاب کرده‌اند. حدود یک سوم افراد مزبور نیز گفته‌اند که روزانه دست‌کم یک ساعت از وقت خود را صرف رسانه‌های اجتماعی می‌کنند. از لحاظ محتوای مورد استفاده کاربران و مواردی که حداقل دوبار در هفته منتشر می‌کنند، 23 درصد عکس و 20 درصد موسیقی و فیلم‌کوتاه را عنوان کرده‌اند. همچنین 22 درصد پاسخ دهندگان گزینه دارا بودن وبلاگ شخصی را انتخاب کرده‌اند. در ادامه 45 درصد افراد نیز گفته‌اند صفحات بحث و تبادل نظر و میزگردهای آنلاین را مطالعه کرده و یا در آن عضویت دارند.

امیراسماعیل بزرگزاده، عضو هیات مدیره شرکت کانوی ( صاحب اصلی گروه تحقیقاتی فوق ) در همین رابطه می‌گوید: ایرانیان در میان بالاترین مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان محتوا در منطقه قرار دارند. سطح بالای مشارکت و علاقه‌مندی، آنها را با همه ابزار دیجیتال همگام ساخته است.

همچنین در ادامه، یک سوم پاسخ‌گویان عقیده دارند که فناوری‌هایی مانند رسانه اجتماعی موجب کم‌رنگ شدن ارتباط میان اعضای خانواده‌ها شده است؛ چرا که به طور روزافزونی افراد وقت خود را به صورت آنلاین سپری می‌کنند. در پاسخ به انتخاب نوع ارتباط با دوستان، 65 درصد افراد پیام‌های نوشتاری؛ 43 درصد، گفتگوی برخط و 38 درصد، [نرم‌افزارهای] پیام‌رسان آنی و 36 درصد شبکه‌های اجتماعی را به عنوان مجرای ارتباطی خود عنوان کرده‌اند.

مشرق این گرافیک اطلاع رسان را به فارسی ترجمه کرده است.

 


 1 نظر

دختران آماج بازی های موبایل آمریکا

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

دیپلماسی عمومی آمریکا با استفاده از بازی های موبایل زنان و دختران را آماج قرار داده است.

آژانس توسعه بین المللی امریکا بازی های موبایل را در دسترس زنان و دختران می گذارد. هدف از این برنامه ها آموزش برابری و توانمندسازی زنان و دختران عنوان شده است .

راجیو شاه، مدیر آژانس توسعه بین المللی می گوید: “این بازی های جدید موبایل دو تا از مهمترین اولویت های ما– ترویج برابری جنسیتی و استفاده از علم و فناوری برای تسریع توسعه- را پیش می برند .”

آژانس توسعه بین المللی ایالات متحده 1.4 میلیون دلار را به یک سازمان غیرانتفاعی اهدا کرد تا بازی هایی را براساس داده های سازمان های غیردولتی طراحی کنند تا به زنان در بهبود بخشیدن به کیفیت زندگی خود و خانواده هایشان کمک شود .

این بازی های طوری طراحی شده اند که میلیون ها تلفن موبایل کم هزینه که در کشورهای در حال توسعه توسط سازمان های غیردولتی از طریق فروشگاه های شرکت های تلفن های موبایل زیر چتر حمایت جنبش نیمۀ آسمان به طور رایگان توزیع می شوند، به کار گرفته شوند .

یک بازی به نام نه دقیقه به زنان و دختران می آموزد که چگونه می توان از یک دوره بارداری سالم برخوردار شد .


بنا به گفته نیمه آسمان، ائتلافی از گروه هایی که در سال 2009 در پی انتشار کتاب پرفروش نیمه آسمان: تبدیل ستم به فرصت برای زنان در سراسر جهان، نوشته نیکولاس کریستوف و شریل وودان شکل گرفت، شصت و پنج درصد تلفن های موبایل در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه مورد استفاده قرار دارند. این جنبش دستیابی به راه حل برای مشکلاتی مانند قاچاق انسان و بردگی جنسی، خشونت مبتنی بر جنسیت، مرگ میر هنگام زایمان، روسپیگری اجباری، و ترک تحصیل دختران را با تاکید بر سازمان هایی که بر آموزش در باره این مسائل تمرکز دارند، تشویق می کند .”

بازی هایی که برای زنان و دختران طراحی شده اند عبارتند از:

9 دقیقه؛ این بازی زنان و دختران را قادر می سازد که بیاموزند چگونه می توان یک مادر آینده و نوزاد بدنیا نیامده را سالم و خوشحال نگه دارند. در 9  دقیقه، بازیکنان ماجراهای نه ماه بارداری را تجربه می کنند. این بازی همچنین شوهرها و سایر مردان را به عنوان مخاطبان ثانوی هدف می گیرد.

حمله کرمها! این بازی بصری برای کودکان هفت سال به بالا طراحی شده است. دخترها و پسرها باید با استفاده از قرص های ضد کرم خود و اعضای جامعه شان را از کرمهای روده رها سازند و سالم بمانند.

گزینه های خانوادگی؛ یک داستان تعاملی و دنباله دار مبتنی بر گزینه های بازیکنان. این فرآیند تعاملی دیدگاه دختران را در مورد ارزش خود برای خانواده هایشان ارتقاء می بخشد و بر ماندن در مدرسه و ادامه تحصیل به جای اشتغال یا ازدواج زودهنگام تاکید می کند. بازیکنان تصمیم می گیرند که آیا “آنو” در هند یا “مرسی” در کنیا روزی به رویای خود، برای اشتغال به کار پرستاری و داشتن استقلال مالی ، تحقق خواهد بخشید.

این بازی ها به زبان انگلیسی، هندی و کیسواهیلی در دسترس هستند. ویدیوهای کوتاه و تکمیلی در باره موضوعات مرتبط و کتابچه راهنما نیز برای تسهیل استفاده از این بازی ها در دسترس قرار دارند.

آسی باراک، یکی از مدیران شرکت بازی برای تغییر، که در نیویورک مستقر است گفت، بیش از صد بازی دیجیتال و غیردیجیتال طراحی کرده است که بازیکنان گروه های سنی گوناگون را در رابطه با مسائل اجتماعی مانند حقوق بشر، فقر، محیط زیست، بهداشت عمومی، و علم به تعامل دعوت می کنند.

آمریکا از ابزارهای متنوعی برای بهبود وجهه خود در میان جوامع بویژه زنان و دختران استفاده می کند.

 1 نظر

بی عفتی با طعم دوچرخه + فیلم

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

چندماهی است که بحث دوچرخه سواری زنان و دختران مجددا دستمایه اظهار نظر رسانه‌‌های داخلی و خارجی شده است. یکی از این رسانه‌‌ها تلویزیون دولتی صدای آمریکا است.
این شبکه ضمن پرداختن به موضوع دوچرخه سواری دختران و زنان ایرانی، برخی از صحبت‌‌ها و نظرات تکراری و بارها گفته شده پیرامون این موضوع را دوباره بر روی آنتن منعکس ساخته است.
اگرچه برنامه با این سوال که “چرا دوچرخه سواری زنان تبدیل به موضوعی شده که دولت و حکومت در آن امر و نهی کرده و تصمیم گیری می کند؟” آغاز می‌‌شود، اما تنها چیزی که در طول برنامه به آن پرداخته نشد، پاسخ به این سوال می‌باشد.


در واقع این برنامه ملغمه‌‌ای بود از حرفه‌‌ای تکراری درباره حسرت دختران از آزاد نبودن دوچرخه سواری در خیابان‌‌ها و تصاویر دوچرخه سواری دختران و زنان که با دو هدف کنار هم چیده شده بود:
1. تحریک جوانان و نوجوانان امروز که دوچرخه سواری را حق قانونی منع شده خود بدانند.
2. ادای دین به پایه گذار دوچرخه سواری زنان در بعد از انقلاب اسلامی ایران.
کسانی که طرفدار دورچرخه سواری زنان و دختران اند، همچون گردانندگان صدای آمریکا، بر این باورند که آرزوی بسیاری از زنان و دختران ایرانی این است که فاصله میان خانه تا مدرسه، محل کار تا منزل دوست (دختر یا پسر) و … را به قصد ورزش و تفریح، راحت و آزاد رکاب بزنند؛ اما از گشت نیروی انتظامی و نگاه خیره مردم و متلک عابرین و بوق ماشین های مزاحم می‌ترسند.




این افراد به لحاظ اینکه منع قانونی برای دوچرخه سواری زنان وجود ندارد، سعی می‌‌کنند زنان و دختران را در مقابل عرف قرار داده و با تاکید بر عدم وجود منع قانونی، آن‌‌ها را برای دوچرخه سواری به کوچه و خیابان بکشانند.
در این رویکرد، دولت و حکومت به وضع قوانین ضد زن محکوم نمی‌‌شوند، بلکه باید برای عدم فرهنگسازی مناسب در قبال دوچرخه سواری زنان و جلوگیری از اعمال سلیقه‌‌های گوناگون مورد بازخواست قرار گرفته و توبیخ شوند؛ و این یعنی یک گام رو به جلو در ترویج بی‌‌عفتی در جامعه.
با وجود اینکه روشن است چرا استقبال دختران از دوچرخه سواری در پیست‌‌های شهرداری تهران بیشتر از پسران می‌‌باشد، اما منادیان حقوق بشر این امر را به عنوان نشانه اشتیاق بالای زنان و دختران ایرانی برای دوچرخه سواری مطرح می‌‌کنند، اشتیاقی که اگر محدودیت‌‌های دوچرخه سواری در کوچه و خیابان نبود، کاهش ترافیک، کاهش آلودگی هوا و بهبود سلامت زنان و دختران را در پی خواهد داشت.


موافقان دوچرخه سواری زنان در حالی حکومت را به کم کاری در حوزه فرهنگسازی پیرامون این موضوع متهم می‌‌کنند که زنان عموما تحرک قابل قبولی ندارند، نه در ایران، بلکه در تمام جوامع شهری، اکثر مردان و زنان کم تحرک‌‌اند.
فمینیست‌‌ها اغلب فراموش می‌‌کنند در سایر حوزه‌‌هایی که امکانات مناسب ورزشی هم وجود دارد تنها درصد کمی از زنان تهرانی ورزش می‌‌کنند و بیشترین آمار ورزش زنان به ورزش صبح گاهی درون پارک مربوط می‌‌شود. ورزشی که در ملاء عام و بدون گشت نیروی انتظامی و بوق ماشین‌‌های مزاحم انجام می‌‌شود.
همچنین مدافعان حقوق زنان و دختران از آمار دوچرخه سواری مردان در ایران و جهان سخنی به میان نمی‌‌آورند و پاسخ نمی-دهند چرا مردان که دوچرخه سواری برایشان آزاد است در کوچه و خیابان و برای تردد از آن استفاده نمی‌‌کنند؟
هم اکنون اکثر دوچرخه‌‌های تعبیه شده در ایستگاه‌‌های سطح شهر، پارک ها و … بجز در ایام تعطیل بلا استفاده‌‌اند و این طبیعت زندگی شهری است.



بر این اساس اگرچه ورزش بانوان از حیث سازماندهی، بودجه و امکانت، ایرادات و مشکلات بسیاری دارد، اما دوچرخه سواری مساله‌‌ی زن ایرانی نیست.
به این ترتیب اگرچه این دوچرخه سواری زنان است که مطرح می‌‌شود، اما در واقع دوچرخه سواری جزء علاقمندی‌‌های بخشی از دختران نوجوان و جوان به حساب می‌‌آید و زنان و مادران بسیار معدودی هستند که تمایل به دوچرخه سواری داشته باشند. علت مطرح کردن دوچرخه سواری در بازه های زمانی مختلف توسط رسانه های مغرض نیز استفاده از شور نوجوانی و جوانی دختران و تشویق آن ها به پرده دری و ایستادن روبروی عرف است. به عنوان مثال امروز دوچرخه سواری برای اغلب دختران متولد دهه 60 نه مساله است، نه فرصت انجام آن را دارند و علاقه دوران نوجوانی شان هم فروکش کرده است، در مقابل متولدین دهه 70 که امروز دبیرستان و دانشگاه را در دست دارند به شدت از مطرح شدن چنین بحث هایی استقبال می‌‌کنند، زیرا اقتضای سن و هیجاناتی است که دارند. برای بخشی از این دختران دوچرخه سواری ابزاری است برای نشان دادن توانایی هایشان در رقابت با پسران در کنار حس خودنمایی زنانه، بخشی دیگر نیز دوچرخه سواری را برای ایستادن مقابل حکومت، سنت ها و عرف انتخاب می‌‌کنند و البته هستند کسانی که آن را به عنوان ورزش و تفریح دنبال می‌‌کنند.

دانلود فیلم

در گزارش خبرنگار خیابان زندگی عدم وجود منع قانونی درباره دوچرخه سواری زنان از زبان چند مسئول مطرح شد، همچنان که در تمام رسانه‌‌هایی که به این موضوع می‌‌پردازند همیشه از زبان افراد مسئول بر نبود منع قانونی تاکید می‌‌شود.
نکته ای که در این میان حائز اهمیت است این است چرا برخی با وجود اینکه اظهارنظر در مسائل دینی و احکام شرعی بر کسانی که صاحب نظر نیستند جایز نیست، حسب تصدی پست و منسبی دولتی و حکومتی، اجازه اظهار نظر را به خود می‌دهند.
وچرخه سواری زنان و دختران مساله‌‌ای نیست که به راحتی، با یک اظهارنظر درباره بودن یا نبودن منع قانونی بتوان برای آن نسخه پیچید. مگرنه نتیجه همان می‌‌شود که برای موتورسواری زنان مجوز صادر می‌‌گردد، مجوزی که ممکن است روزی به تردد خیابانی زنان موتورسوار منجر شود.


گزارشگر خیابان زندگی در پایان گزارش خود از فائزه هاشمی به عنوان پایه گذار دوچرخه سواری دختران در پس از انقلاب، به عنوان چرخی که اگرچه می‌‌چرخد ولی کند می‌‌چرخد، نیز یاد می‌‌کند، کسی که این روزها در زندان است.


 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 27
  • 28
  • 29
  • ...
  • 30
  • ...
  • 31
  • 32
  • 33
  • ...
  • 34
  • ...
  • 35
  • 36
  • 37
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس