تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

اهانت بزرگ گوگل به پیامبر(ص) و مسلمانان/ سند

31 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

به نقل از ابنا پایگاه اینترنتی روزنامه “الوفد” چاپ قاهره روز دوشنبه 28 مردادماه خبری مبنی بر “اهانت سیستم ترجمه گوگل (http://translate.google.com) به پیامبر اسلام(س)” منتشر کرد که در برخی مطبوعات واکنش هایی را به همراه داشت.
اگر کلمه “lier” (به معنی دروغگو) را در قسمت انگلیسی این سایت درج کرده و معنای آن را به زبان عربی بخواهید، کلمه “الکذاب” را به شما نشان می‏دهد که تا این مرحله همه چیز عادی به نظر می‏رسد.
پس از اینکه گزینه “show example usage of words” را کلیک کنید، عبارتی هایی را برای نمونه و آشنایی شما با کلمه جستجو شده ارایه می‏دهد.
پس از اینکه چند گزینه دیگر برای مشاهده نمونه های این کلمه در جملات را درخواست می‏کنید، ناگهان با عبارت “أنتم المسلمون لستم سوى جهلاء، و قتلة وإرهابيين، و عباد الله أكبر الشيطان، و محمد النبي الكذاب". مواجه می‏شوید که معنای آن “شما مسلمانان نیستید جز نادان‏ها، قاتلان، تروریست‏ها و بندگان بزرگ شیطان. محمد پیامبر دروغگو است [نستجیر بالله] می‏باشد.

این نمونه نشان داده شده از سوی قسمت ترجمه جستجوگر گوگل به گونه ای تکان دهنده است که هرگز نمی توان آن را تفسیر کرد. اما این حادثه در نوع خود اولین نمی‏باشد چراکه سیستم ترجمه گوگل بارها دست به تحریف و دروغ زده بود.
آخرین تحریف سیستم جستجوگر گوگل به ترجمه “اسراییلی ها فلسطینی ها را می کشند” برمی‎گردد که در سال 2010 سیستم مذکور آن را از زبان عربی به سایر زبان ها برعکس ترجمه کرده و به شکل “فلسطینی ها اسراییلی ها را می کشند” نشان داد.
سوالی که در مورد کلمه دروغگو ذهن همگان را به خود جلب می‏کند این است که آیا پایگاه معروف، بزرگ و وسیعی همچون گوگل در آرشیو پهناور کلمات خود نتوانست برای کلمه دروغگو مثالی غیر از این جمله بیابد؟
به گزارش ابنا، امروز ـ چهارشنبه 30 مردادماه ـ وقتی کلمه “lier” را در همان سیستم ترجمه گوگل جستجو کردیم، همانند دو روز گذشته، کلمه “الکذاب” را ارائه داد ولی این‏بار اتفاقی عجیب رخ داد.
هنگامی که گزینه “show example usage of words” را کلیک کردیم، با عبارت “No examples found for الکذاب” مواجه شدیم که جای بسی تامل داشت.

این اقدام گوگل شاید به دلیل متوجه شدن از اهانت خود بوده ولی به هیچ عنوان نمی‏توان آن را یک اشتباه سهوی خواند چراکه تمام اشتباهات این شرکت معروف همه و همه درمورد مقدسات اسلامی اتفاق می‏افتد(!).
این نشان می‏دهد که گوگل هنوز از تظاهرات مسلمانان جهان علیه فیلم موهن پیامبر(ص) درس نگرفته است.

 2 نظر

چرا رسانه‌هاي آمريکا بدون تماشاچي مي ماند؟

31 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

از زمان جنگ سرد، فرهنگ و سياست‌هاي آمريکا در سراسر جهان از طريق هفت خروجي‌ خبري تحت حمايت دولت، منتشر شده است. شبکه خبري راشاتودي در اين خصوص به طرح يک پرسش مي پردازد که، چه اتفاقي مي‌افتد وقتي مردم شروع به روي گرداندن از اين رسانه‌ها مي‌کنند؟
صدها ميليون دلار از طرف دولت آمريکا در راستاي سياست خارجي آن در سراسر جهان خرج شده است. از سال 1942، آمريکا سياست‌ها و فرهنگ خود را از طريق خروجي‌هايي مانند صداي آمريکا، راديو آزاد اروپا و راديو آزادي، در سراسر جهان منتشر ساخته است. سال گذشته، “شوراي پخش دولتي” BBG - سازمان مسئول نظارت بر رسانه‌هاي خارجي تحت حمايت مالي آمريکا - بودجه سالانه‌ 747.5 ميليون دلار داشت. اما چه اتفاقي مي‌افتد وقتي مردم شروع به روي گرداندن از اين رسانه‌ها مي‌کنند؟
بيشتر رسانه‌هاي تحت حمايت مالي آمريکا کانال‌هايي هستند که به دنبال يک مخاطب مي‌گردند.
آمريکا تقريبا يک ميليارد دلار براي شبکه الحره که يک شبکه خبري عرب زبان است، خرج کرده است. “فيليپ سيب” مدير مرکز ديپلماسي عمومي دانشگاه کاليفرنياي جنوبي و مولف کتاب “تاثير الجزيره: چگونه رسانه‌هاي جهاني جديد سياست‌هاي جهان را شکل مي‌دهند"، بر روي شبکه الحره مطالعه گسترده‌اي انجام داده است. سيب گفت: مشکل الحره اين است که با اينکه رقابت الان در درون جهان عرب است و به وسيله الجزيره و العربيه سيطره دارد اما در واقع مخاطب زيادي از خارج عراق ندارد.
“فولرتون نانسي اسنو” استاد ارتباطات دانشگاه ايالتي کاليفرنيا مي‌گويد: مردم آمريکا از اين که چرا ما اين همه دلارهاي مالياتي را به برنامه‌هايي اختصاص مي‌دهيم که خيلي‌ها آن را مشاهده نمي‌کنند، ناراحت هستند. آنها حتي تقريبا از تاثير الجزيره يا حتي تلويزيون العربيه چيزي نمي‌دانند.
نظرسنجي دانشگاه مريلند نشان مي‌دهد در حاليکه 53 درصد عرب‌ها الجزيره‌ را تماشا مي‌کنند، فقط دو درصد از مخاطبان عرب شبکه الحره را مي‌بينند که از حومه “اسپرينگفيلد” ايالت ويرجينيا پخش مي‌شود. بر اساس گزارش‌هاي تحقيقي شبکه “سي‌بي‌اس” و “پرو-پابليکا"، الحره در چندين زمينه ناموفق بوده است. در ابتدا، بسياري از عوامل اجراي الحره عربي حرف نمي‌زدند و بسياري از گزارشگران نخستين اين شبکه مسيحيان لبناني بودند، با اين همه الحره براي جذب حداکثري مخاطبان مسلمان طراحي شده بود. اما تحليگران بر اين باورند بيشتر از همه مردم کشورهاي عربي نمي‌خواهند اخبار خود را از خروجي دريافت کنند که توسط جرج دابليو بوش رئيس جمهور سابق آمريکا پيشنهاد شده است.
“ميلين آلونسو چيونگ” روزنامه نگار کوبايي گفت: در خصوص کوبا، “راديو و تلويزيون مارتي” که در ميامي مستقر است و آمريکا آن را تامين مالي مي‌کند شنونده‌اي ندارد. علاوه بر اين، در کوبا سيگنال آن با پارازيت روبروست.
گزارش‌هاي مربوط به کنگره آمريکا که سال گذشته توسط سناتور “جان کري” ارائه شد به عدم رعايت اصول روزنامه نگاري پذيرفته شده در راديو و تلويزيون مارتي نيز اشاره مي‌کند.
آلونسو گفت: هيچ چيزي که نزديک به بي طرفي و بي غرضي باشد در آن وجود ندارد، تمام برنامه‌هاي مارتي پروپاگانداست که شامل تحريک براي خشونت و تروريسم رسانه‌اي است. ما درباره يک نمايش راديويي صحبت مي‌کنيم که به مردم مي‌گويد بيرون بيايند و رهبران کوبايي را بکشند، از نقطه نظر اخلاق روزنامه نگاري اين بسيار ناراحت کننده است.
با اين همه، راديو و تلويزيون مارتي در سال 2008، 15 ميليون دلار بودجه داشت که به مخالفان کوبايي در آن کشور به عنوان خبرنگاران خود پرداخت مي‌کند و هزينه دو هواپيماي “گلف استريم” را مي‌دهد تا براي پخش برنامه‌هاي تلويزيون مارتي اطراف کوبا چرخ بزنند. دولت آمريکا فقط براي اخبار پول پرداخت نمي‌کند.
دلارهاي وزارت خارجه آمريکا همچنين هزينه “عقاب چهار” يک سريال پليسي افغاني را مي‌دهد که داستانش مانند سريال معروف آمريکايي 24 است. “جک ديليبرتو” تفنگدار سابق ارتش آمريکا که افغانستان خدمت کرده است گفت که اين سريال با هدف خاصي پخش مي‌شود.
وي گفت: اين سريال روي فرهنگ افغانستان براي حمايت از ارتش و نيروي پليس تاثير زيادي دارد. در بسياري جهات، اين سريال به صورت گسترده همان کاري را انجام مي‌دهد که 24 در آمريکا انجام داده است. 24 نيز براي حمايت از دکترين شکنجه ساخته شد و بيشتر حجم تبليغاتي عقاب چهار در افغانستان در تلاش براي تقليد آن است و سعي مي‌کند بگويد که مقابله با شورشيان و ترويست‌ها چيز خوبي است و اينکه مردم افغانستان بايد از آن حمايت کنند. سريال عقاب چهار نيروي جنايي و ارتش را بزرگ جلوه مي‌دهد. اما از آنجايي که رسانه‌هايي که برچسب دولت آمريکا را دارند بينندگان خود در سراسر دنيا را از دست داده است برخي در وزارت دفاع و دانشگاه دفاع ملي خواستار بازگشت به عمليات‌هاي رواني شده‌اند.
“جوليانا پيلون” تحليلگر مي‌گويد که آمريکا بايد در اقدامات مخفي بيشتري سرمايه‌گذاري کند… مانند عمليات‌هاي رواني.
پيلون که استاد دانشگاه دفاع ملي است گفت: عمليات‌هاي رواني بايد تغيير رفتار تهاجمي در سطح عملياتي و تاکتيکي جنگ داشته باشند.

 نظر دهید »

کاش صداوسيما جنایات دشمن را بیشتر نشان می‌داد تا مردم بدانند دشمن یعنی چه ؟

31 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

حجت الاسلام علیرضا پناهیان در سخنرانی هفتگی خود در هیئت محبین امیرالمومنین(ع)، پس از اشاره به فرمایش رسول خدا که فرمودند: «بدترین دشمن تو، نفس تو است»، اینکه خیلی‌ها قبول ندارند که نفس آنها موجود بدی است و از آن احساس خطر نمی‌کنند و حتی با نفس خودشان رفیق هستند را یک آسیب جدی دانست و بر لزوم درک معنای واقعی دشمن و جدی گرفتن خطر آن تاکید کرد و گفت: «ای کاش صدا و سیمای ما این راهبرد را می‌پذیرفت که جنگ منطقه و جنایات دشمن را یک‌مقدار بیشتر به مردم نشان می‌داد تا مردم بدانند دشمن یعنی چه؟ مثلاً یک مقدار به آن چندصد نفری که سر بریده شدند یا یکی یکی با گلوله کشته شدند، می‌پرداخت تا مردم ببیند و مفهوم «دشمن» را درک کنند.»
پناهیان با بیان اینکه ما دشمن‌شناسی و دشمن‌باوری خوبی نداریم و این‌گونه مفاهیم، کمی در ادبیات ما غریب هستند. گفت: «ابلیس هم خیلی سعی می‌کند ما را خام کند و از دشمن غافل کند. الان که دشمن هست چرا نباید متوجه باشیم و چرا باید حضور او را نادیده بگیریم؟ هیچ آدم عاقلی به دشمن خونی و تا دندان مسلح خود بی‌اعتنایی نمی‌کند. هیچ آدم با شعوری در کنار دشمن بی‌رحم خود احساس امنیت نمی‌کند. آن فیلمی که نشان می‌دهد سر یک کشیش مسیحی را می‌بُرند باید یک بار نگاه کنیم و بارها به آن فکر کنیم. باید قیافۀ آن کسی که خیلی راحت دارد سرِ آن کشیش را جدا می‌کند ببینیم که چگونه این کار را انجام می‌دهد تا رذالت و خباثت دشمن را باور کنیم. اگر چنین دشمنی به دست شما بیفتد او را نمی‌زنید؟ امام صادق(ع) می‌فرماید: «نفس ما بدتر از آن دشمن است». باید این برای ما جا بیافتد که نفس ما دشمن ماست و باید همان‌طور که دشمن خود را می‌زنیم، نفس خودمان را هم بزنیم و آن را ذلیل کنیم.»

 نظر دهید »

آزمایشگاه سرّی Google X کجاست و چه می‌کند؟

31 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که نام گوگل (Google) را نشنیده باشد؛ این کمپانی عظیم آمریکایی از بزرگ ترین شرکت های اینترنتی است که در میان جهانیان با موتور جستجوی خود نامی آشنا را برای همگان رقم زده است.

شاید در ۴ سپتامبر سال ۱۹۹۸ و با آغازِ کار شرکت گوگل، برای کسی باور پذیر نبود که در کمتر از پانزده سال این شرکت به یک امپراطوری در فضای سایبر تبدیل شده و شعار خود که از آغاز «سازماندهی کردن اطلاعات دنیا و دسترس‌پذیر کردن آن‌ها برای عموم» بود، را جامع عمل بپوشاند و با در اختیار قراردادن انواع و اقسام خدمات به کاربران، هیمنه ای جهانی برای خود ایجاد کند. 
در جهان سایبری شده امروز، دیگر نمی توان به شرکت هایی نظیر گوگل تنها به چشم یک موتور جستجو نگاه کرد، چرا که هر یک از این شرکت ها به تنهایی توانسته اند عامل تحولات زیادی در زندگی افراد باشند.
شرکت گوگل در طول سال‌های گذشته با سرعت زیادی در حال پیشرفت و گسترش روز افزون دامنه کاری خود است و با بسط دادن دایره‌ی فعالیتش، گام های مهمی در جهت اهداف خود برداشته است. اما گویا این کمپانی برای جاه طلبی های خود حد یقفی ندارد و با در دستور کار قرار دادن پروژه های جهانی همچنان با سرعت و قوت به مسیر خود ادامه می‌دهد.
اما نکته اساسی درباره گوگل این است که ارتباط تنگاتنگ سرویس های امنیتی و اطلاعاتی ایالت متحده آمریکا با این شرکت و استفاده از آن برای کنترل اعمال و رفتار شهروندان و استفاده ابزاری از این کمپانی برای تسلط اطلاعاتی بر جهان، گوگل را تبدیل به یک جاسوس‌خانه کارآمد کرده است.
استفن آرنولد(Stephen Arnold) که در گذشته در شرکت اطلاعاتی “بوز آلن همیلتون” (Booz Allen Hamilton) فعالیت داشته و همچنین در کارنامه خود سابقه اشتغال به عنوان يكي از مشاوران شركت گوگل را نیز دارد، در یک سخنراني در سال 2006 در حضور مقامات سياسي و اطلاعاتيِ واشنگتن، در گزارشی اعلام کرد که کمپانی گوگل به شکل کامل، در اختیار سرويس‌هاي اطلاعاتي ايالات متحده قرار دارد و کلیه كليك ها و جريان رفت و شد داده‌ها و یا هر چيز ديگري كه در آرشيو گوگل است، مورد تفتیش قرار می‌گیرد.
شرکت گوگل در ژوئن سال 2007 ميلادي، توسط آژانس حريم خصوصي بين‌الملل، به عنوان بدترين مجرم در نقض حريم خصوصي افراد در ميان شركت‌هاي اينترنتي معرفي شد.

در جهان سایبری شده امروز، دیگر نمی توان به شرکت هایی نظیر گوگل تنها به چشم یک موتور جستجو نگاه کرد

این شرکت روابط اجتماعی افراد را از طریق شبکه اجتماعی خود، گوگل پلاس(+Google)، عادات تلفن‌هاي کاربران را از طريق گوگل ویس (Google voice)، سوابق پزشكي و نسخه‌هاي دارويي را از طریق گوگل هلث (Google health)، عكس‌هاي خانوادگی و شخصی را از طرق گوگل پیکسا ایمیج (Google Picassa image)، تحقیقات، نیازها، علاقمندی ها و … را از طریق موتور جستجو، رصد و ذخیره سازی و در کنار سایر امکاناتش، اطلاعات کاربران جمع آوری، بررسی و چک کرده و در اختیار نهاد های امنیتی قرار می‌دهد.
اما هم اکنون پس از گذشت چند سال از افشاگری ها و برقرای رابطه عمیق بین این کمپانی با دیگر سرویس های امنیتی و اطلاعاتی، استفاده از ظرفیت گوگل برای پیش برد اهداف ایالت متحده آمریکا بر کسی پوشیده نیست.
اخیراً نیز با افشاگری-های صورت گرفته توسط “ادوارد اسنودن(Edward Snowden)"، دستيار فني اسبق در سرويس اطلاعاتي سيا مشخص شده است كه برنامه‌اي محرمانه و جامع برای نظارت و مراقبت كامل بر ارتباطات جهان اينترنتي در حال اجرا بوده و از این طریق آژانس امنيت ملي‌ آمريكا(NSA) که وابسته به وزارت دفاع آمریکاست، بي‌واسطه به شركت‌هاي مشهور اينترنتي مانند فيسبوك، گوگل، توييتر، ياهو و دیگر شرکت های مطرح دسترسي مستقيم داشته و مكاتبات و مكالمات و کلیه اعمال کاربران در فضای سایبر را مورد کنکاش قرار می‌دهد.


ادوارد اسنودن

گذشته از شهرت گوگل در زمینه خدمات اینترنتی و کمک ابزاری به ایالت متحده در پیشبرد اهداف امنیتی و اطلاعاتی، ظرفیت گوگل بسیار بیشتر از مسائل مزبور است. داشتن چشم انداز و نگاه به افق دور دست توسط کمپانی گوگل، به تبع ایالت متحده آمریکا موجب شده است پروژه های عظیم توسط این کمپانی به اجرا در آید.

یکی از پروژه هایی که شاید در میان کاربران گوگل کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد، آزمایشگاه سری گوگل است. آزمایشگاهی که پروژه های سری این کمپانی در آن اجرا می‌شود و اطلاعات دقیق و چندانی از آن در دسترس نیست و اخبار موجود تنها بخشی از اطلاعات فیلتر شده و درز کرده توسط گوگل است که برای ارضای حس کنجکاویِ کنجکاوان، در اختیار افکار عمومی قرار گرفته است.
آزمایشگاه پنهانی گوگل، “گوگل ایکس(Google X)"نام دارد، که ایکس در آن به معنای ناشناخته به کار می‌رود. دانشمندان فعال در گوگل ایکس می‌توانند بر روی اختراعات و ایده های دور از ذهن و خارق العاده به فعالیت بپردازند.

یکی از پروژه هایی که شاید در میان کاربران گوگل کمتر کسی از آن اطلاع داشته باشد، آزمایشگاه سری گوگل است.

در این باره رادنی بروکز، از پیشگامان روباتیک و از اساتید علوم رایانه و هوش مصنوعی ام.آی.تی(MIT) توصیف جالبی از کمپانی گوگل می‌کند: «آن‌ها همین الان هم خیلی جلو هستند. گوگل یک شرکت معمولی نیست!»


رادنی بروکز (Rodney Brooks):گوگل یک شرکت معمولی نیست!
راه اندازی این مجموعه توسط کمپانی گوگل، با توجه به سوابق امنیتی و اطلاعاتی آن بدون شک مورد حمایت سیاست-گذاران آمریکایی است. به این جهت بررسی این مجموعه سرّی و اهداف آن برای آینده و تبعات فعالیت کمپانی گوگل در ابعاد جهانی نیاز به بررسی عمیق  تری دارد.


گوگل ایکس چیست و چه می‌کند؟

کمپانی گوگل، لابراتواری تحت عنوان گوگل ایکس و دور از دید عموم در سال 2010 میلادی راه اندازی کرد. این آزمایشگاه سرّی در پایگاه “گوگل پلکس(Googleplex)” واقع در مانتین ویوی(Mountain View) کالیفرنیا(California) و دیگری در نقطه‌ای نامعلوم در آمریکا واقع شده است؛ عده ای از کارشناسان نیز آزمایشگاه گوگل ایکس را در حد مراکز امنیتی نظیر سی.آی.ای مرموز می‌دانند.

در سال 2009 میلادی بود که ثرون در گوگل تحقیقاتش بر روی خودروی بدون سرنشین را آغاز کرد تا بتواند خودرویی با برد 1600 کیلومتر حرکت بدون خطا در جاده های مارپیچ بسازد که سرانجام وی به همراه گروه مهندسی خود بعد از 15 ماه موفق به ساخت این خودرو شد. بعد از این موفقیت بود که پیج به همراه ثرون و دیگر موسسین گوگل تصمیم به راه اندازی آزمایشگاهی کاملاً پیچیده و مجهز تحت عنوان گوگل ایکس گرفتند.

این آزمایشگاه هم اکنون تحت نظارت سِرگِئی میخایلوویچ برین، یکی از موسسین یهودی و روسی شرکت گوگل فعالیت می‌کند.

هدف اصلی ایجاد این پایگاه، فعالیت بر روی ایده های دست نیافتی است. به واقع گوگل ایکس کارخانه سخت افزاری و نرم افزاری ساخت پروژه های به ظاهر غیر عملی و دور از دسترس است، کارخانه ای که هدف خود را به سمت اختراعات جدید و محیرالعقول تنظیم کرده است.
از آغاز به کار این آزمایشگاه، سرگی برین تمرکز گوگل ایکس را به ابعاد سخت افزاری متمرکز کرد. وی که عضو هیئت مدیره گوگل ایکس است تاریخ راه اندازی این پژوهشگاه سری را ژانویه 2010 میلادی اعلام ولی از بیان میزان بودجه رسمی آن خودداری کرده است.
هر چند طبق آمار اعلام شده توسط شرکت گوگل بودجه تحقیق و توسعه برای کل مجموعه گوگل در سال 2012 میلادی برابر با 6.8 میلیارد دلار بوده که نسبت به دو سال قبل نزدیک به 80 درصد رشد نشان می دهد، و به طور قطع رقم قابل توجهی از آن نصیب آزمایشگاه گوگل ایکس خواهد شد.
گوگل ایکس تا کنون به طور رسمی بر روی بیش از صد موضوع فعالیت داشته که بخش قابل توجهی از آنها رسانه ای نشده است.
استرو تلر، مدیر اجرایی آزمایشگاه سری گوگل می ‌گوید: «هر چیزی که برای بشریت مشکلی بزرگ است در گوگل ایکس می‌توان روی آن تحقیق کرد تا ببینیم برای حل کردنش راهی می‌توان پیدا کرد یا خیر؟»

گوگل ایکس با راه‌اندازی این آزمایشگاه سعی برای رسیدن به فناوری‌های پیچیده و بعضاً تخیلی دارد که در گذشته تنها در فیلم‌های هالیوودی به تصویر کشیده شده‌اند، مانند ابزارآلات و فناوری‌های مورد استفاده در فیلم‌های “من، روبات” (I, Robot)، پیشتازان فضا (Star Trek)‏، نابودگر (The Terminator) و …
به‌واقع گوگل ایکس میل زیادی برای از بین بردن سدهای به‌ظاهر ناشکستنی داشته و بنا دارد تا آرزوهای خود را که در گذشته به تصویر کشیده، هم اکنون به اجرا در آورد.

گوگل ایکس به‌رغم داشتن نگاه بلندمدت، تقاضای سهامداران مبنی بر کسب سود بیشتر را نیز در نظر دارد. گذشته از جنبه¬های علمی و سیاسی این پروژه سود سرشاری از خروجی های این آزمایشگاه نصیب گوگل خواهد شد.
از پروژه های مطرح این آزمایشگاه که تا کنون معرفی شده است می‌توان اتوموبیل بدون سرنشین، عینک هوشمند، وسایل خانگی متصل به اینترنت، توربین های بادی و بالن اینترنتی را نام برد.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

درآمدزایی به هر نحو ممکن!

30 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

 

تلویزیون به عنوان پیش قراول سیاست‌گزاری برای کل مجموعه صداوسیما از جمله رادیو، در شش ماه اخیر رویکردی را در دستور کار قرار داده که نه در شان یک رسانه رسمی دولتی است و نه در شان ده‌ها میلیون ایرانی است که برای تماشایش از کیسه‌شان هزینه صورت می‌پذیرد؛ اقداماتی که می‌تواند به جایگاه رسانه ملی لطمات جدی وارد سازد.

گویا سرنوشت بد رسانه ملی به دلیل افزایش هزینه به همان سمتی می رود که تا پیش از این به دلیل حرکت به سوی تبلیغاتی شدن شبکه های ماهواره به سمت آن می رفت؛ سرنوشت سازمان صداوسیما دقیقاً همین گونه شده و رسانه‌ای که در حال حرکت رو به جلو بود، با افزایش شبکه‌ها بدون افزایش زیرساخت‌های کیفی، بزرگ تر از حد معمول شده و با بی‌پولی، مجبور به پخش دوباره تمامی برنامه‌های سالهای اخیرش برای پر کردن آنتن و سرپا نگه داشتن شبکه‌ها شده است  در چنین شرایطی طبیعی است که اکر تخته پاره‌ای هم بر آب باشد، گرفته شود و در کوره موتورخانه کشتی پرتاب شود و این گونه است که شاهد ورود برخی تبلیغات عجیب به تلویزیون هستیم؛ تبلیغاتی که دقیقاً حکم همین تخته پاره‌ها را دارد .

در همین راستا برخی تبلیغات ماهواره‌‎نکته ای که پیش از این شیوه و کیفیتش مورد نقد قرار می‌گرفت و حتی در تلویزیون خودمان برای به چالش کشیدن و نازل بودن سطح شبکه‌های ماهواره‌ای به شکل کمدی طرح می‌شد، سر از تلویزیون خودمان درآورده و از کرم‌ها رنگارنگ تا منقل کباب و کفش‌های لاغری با همان مدل تبلیغ ماهواره‌ای در تلویزیون خودمان تبلیغ می‌شود و ظاهراً سخت گیری‌های سابق که تبلیغات تلویزیونی می‌بایست از یک استاندارد کیفی حداقلی برخوردار بود نیز دیگر جدی گرفته نمی‌شود و هر تبلیغی با هر نوع طراحی پخش می‌شود.

بعد از همه ی این قصه ها امروز شاهد آن هستیم که تبلیغات برخی شرکت ها از حالت یک تبلیغ تلویزیونی خارج شده و نظیر شبکه های بی خاصیت لس انجلسی دیگر تبلیغات برای شرکت ها و افراد خاص تبدیل به یک برنامه پانزده دقیقه ای در پر بازدید ترین شبکه رسانه ملی یعنی شبکه یک سیما شده است که با توجه به نوع ساختار آن بیشتر به یک برنامه تولیدی برای پر کردن آنتن شبه است تا یک تبلیغ تلویزیونی!

روند پخش آگهی های بازیرگانی به حدی غیر قابل تحمل شده که به نظر می رسد هر فردی که از تمکن مالی برخوردار باشد می تواند برای خود در تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی که متعلق به ۷۰ میلیون آدم است برنامه شخصی داشته باشد و نمونه آن را چند روزی است در پخش یک برنامه که متعلق به شرکت یک سرمایه دار ایرانی است مشاهده می کنیم.

ویژه برنامه های یک شرکت هواپیمایی شخصی که در شبکه یک سیما روی آنتن می رود این نکته را به ذهن نزدیک می کند که هر کس در ایران پول داشته باشد می تواند برای خودش برنامه ای بسازد و آن را با هر شکل و طریقی که می خواهد در ساعت دلخواه خودش از رسانه ملی پخش کند همانطور که در تبلیغات این شرکت هواپیمایی مشاهده می شود که یک خانم مهماندار با لباسی رنگی و جذب کننده همراه با آرایشی غلیظ برای جلب مشتری برنامه های شرکت هواپیمایی مورد نظر را تبلیغ می کند .

در هر حال تبلیغات رسانه ها مخصوصاً رسانه های دیداری و شنیداری جدای از تاثیرات مستقیم اقتصادی دارای لایه های پنهان فرهنگی و اجتماعی است،‌ ترکیبی از تصاویر و افکت های ویژه که هر روز چندین ساعت در مقابل دیدگان هزاران مخاطب قرار دارد  پروپاگاندا  (propaganda) یا همان جنجال رسانه‌ای عنوانی است که در غرب به مجموعه روشهای شناخته شده ای اطلاق می شود که هدف آن تاثیر بر ذهن مخاطب است  این واژه گرچه در ابتدا کاربرد سیاسی داشت اما رفته رفته بر سایه وجوه زندگی بشر نیز سایه افکند  و از زمان جنگ جهانی دوم نه تنها جنگ بمب‌ها و گلوله‌ها، بلکه جنگ کلمات و تبلیغات و بی شک با توجه به اهمیت حیاتی این مسئله برای یک ملت نباید به راحتی اجازه داد که به سادگی در رسانه ای که خصوصی نیست و در اختیار یک ملت است اشخاصی بتوانند به دلیل سرمایه دار بودن برای تبلیغات شرکت های خود پا را از حوزه تبلیغات بازرگانی خارج کنند و برای خود برنامه سازی کنند .

فرهنگ نیوز

 

 نظر دهید »

شیخ فتنه؛ از حمایت مالی القاعده تا فتوای جهاد علیه اسد

30 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

اختلاف و تفرقه میان امت اسلام از جمله دستاویزهایی است که غرب از ابتدای اسعمار تاکنون با تمسک به آن در حکمرانی میان مسلمین موفق بوده است و تعبیر مشهور «فرق تسد» (تفرقه بینداز و حکومت کن) به راهبرد اصلی غرب در جهان اسلام بدل گشته است.
این استراتژی زمانی خطر بیشتری را متوجه امت اسلام می نماید که علمای اسلام نیز وارد این بازی خطرناک شوند و با توجه به نقش تعیین کننده آنها در رهبری امت، به افزایش دامنه اختلافات دامن زنند و بدین تربیب آب در آسیاب دشمن بریزند.
از جمله علما و افراد سرشناسی که هم اکنون در جهان اسلام به نقش آفرینی در پازل غرب می پردازد، شیخی از شیوخ الازهر است که از سویی داعیه رهبری بیداری اسلامی یا به قول خودشان بهار عربی را دارد و از سوی دیگر با اظهارات و موضع گیری های خود عملا به اختلاف میان مسلمین دامن می زند.


از جمله علما و افراد سرشناسی که هم اکنون در جهان اسلام به نقش آفرینی در پازل غرب می پردازد، شیخی از شیوخ الازهر است؛نام او قرضاوی است

«یوسف محمد قرضاوی» از جمله تاثیرگذارترین افراد در سطح جهان اسلام شناخته می شود که اظهارات او پیرامون سوریه، ایران، حزب الله و نوری مالکی بسیار مورد توجه رسانه های غرب قرار دارد و در این گزارش سعی داریم که به بررسی ابعاد شخصیتی او بپردازیم.

فتوای قتل معمر قذافی

قرضاوی در 21 فوریه(تنها 3 روز پس از ورود به عرصه سیاسی مصر) در حمایت از محالفان لیبیایی سخن گفت و فتوای حلیت قتل معمر قذافی را صادر کرد.
او در این باره گفت:«افسران و سربازانی که قادر به کشتن قذافی هستند و هر کسی که می تواند با شلیک یک گلوله به کشور و بندگان خدا خدمت کند، این کار را انجام دهد که من این فتوا را صادر کردم.
همانطور که من با این فتوا می خواهم از مردم محافظت کنم، این مرد(قذافی) نابودی مردم را می خواهد.  هيچ کس نبايد از اين فرد گناهکار و ظالم که در حال فساد است اطاعت کند.
کشتار زيردستان توسط حاکم با اين ابزار جهنمي، از بزرگترين گناه ها نزد خداوند است. قذافي عاقل نيست و از قديم او را فردي ديوانه توصيف کرده اند.»
قرضاوی همچنین از سفرای لیبی در سراسر جهان خواست که از رژیم قرضاوی فاصله بگیرند.


قرضاوی و شیطان خواندن حزب الله

با وجود آنکه قرضاوی در غرب به عنوان یکی از تئورسین های تروریسم شناخته می شود که کمک به گروه های اسلامی مبارز در نوار غزه از جمله اتهامات وی بود و بانک وی(بانک التقوی) تا مدتها در لیست موسسات مالی حمایت کننده از سازمان های تروریستی قرار داشت، اما در عین حال او با حزب الله لبنان به عنوان یکی از مهم ترین گروه های مبارز در برابر رژیم صهیونیستی، تنها به دلیل شیعه بودن به شدت در مبارزه است و حتی آن را حزب شیطان می خواند.

قرضاوی حزب الله لبنان را حزب الشیطان نامید.به اعتقاد محققین، دلیل اصلی چنین سخن گزافی «شیعه» بودن حزب الله است

وي در سال 2006 در پاسخ به سوال محقق سعودي «عبدالله بن جبرين» در رابطه با كمك به حزب الله و پشتيباني از اين گروه مبارز لبناي صريحا مي گويد كه حمايت از آنها حرام است چرا كه آنها شيعه هستند.
قرضاوی در یکی از خطبه های نماز جمعه ضمن رد سید حسن نصرالله، گفت:« نصرالله مرا متهم می کند که به قتل شهروندان دعوت می کنم، ممکن نیست که من به چنین چیزی دعوت کنم، بلکه به کشتار کسانی که شهروندان را می کشند دعوت می کنم. در حزب الله هیچ اثری از خیر و دین نیست چرا که در راه طاغوت و کمک به سوریه می جنگد و در واقع حزب الله، حزب شر، طغیان و شیطان است. نصرالله هزاران سرباز را به سوریه اعزام می کند و خداوند آنها را نابود خواهد کرد چرا که در راه طاغوت می جنگند. نظام سوریه، کمک های مالی و تسلیحاتی را از ایزان، عراق و حزب الله دریافت می کند و از دولت های عربی و اروپایی می خواهد که به نابودی معارضین اهتمام ورزند.»

قرضاوی و دخالت در امور عراق

این ستیز قرضاوی با شیعیان و اختلاف انگیزی های او تنها به حزب الله لبنان ختم نمی شود و هرگاه که بویی از تشیع را در کسی حس کند به سرعت ورود می کند.

قرضاوی: همه شیعیان بر ضد اهل تسنن عمل می کنند، اینها مفسد فی الارض هستند
قرضاوی با هجوم به نخست وزیر عراق نوری مالکی و اتهام به او مبنی بر کشتار اهل تسنن با همکاری ایران و حزب الله، تصریح می کند:

«برادران اهل سنت ما در عراق می جنگند و از جان و دین شان دفاع می کنند، عراق تنها برای شیعیان و مالکی زورگو شده است.
برادران ما مدت هاست که در این باره صبر می کنند و نوری مالکی نیز همچنان به کار خود ادامه می دهد… او آنچه که در سوریه اتفاق می افتد را می بیند و در همین حال با ایران و حزب الله شریک شده است. همه شیعیان بر ضد اهل تسنن عمل می کنند، اینها مفسد فی الارض هستند… به مالکی و هر کسی که او را تایید می کند هشدار می دهیم که این خطر بزرگی است که شما به جنگ با امتی به پا خاسته اید که 90 درصد آن را اهل تسنن تشکیل می دهند و تا زمانی که این راه را در پیش گیرید و اهل سنت را به قتل رسانید ما این را نمی پذیریم.»

دعوت دکتر قرضاوی برای مقابله با نظام سوریه

قرضاوی از جمله فعالان سیاسی است که در عمل معتقد به وجود و لزوم نابودی مثلث شیعی در منطقه است و در همین راستا علاوه بر حمله به حزب الله و نوری مالکی در عراق، به سراغ حکومت سوریه رفته و با قدرت هر چه تمام تر در راه تحقق نقشه امنیتی غرب ئر خاورمیانه بازی می کند.
قرضاوی از هر کسی که توان جهاد و مبارزه را دارد خواست که به نفع مردم سوریه مدت دو سال است توسط نظام و حزب الله لبنان به قتل می رسند، بایستد.
قرضاوی همچنین از امیر دولت قطر به دلیل حمایت از انقلاب های مردمی و خصوصا انقلاب مردم سوریه !!! تشکر و قدردانی کرد.

وی در سخنرانی خود در جشنواره ای که توسط اتحادیه علمای جهان اسلام  در دوحه قطر برگزار شد، گفت:  «بر همه دولت های عربی و اسلامی واجب است که به یاری ملت مظلوم سوریه برخیزند که حکومت آنها روزانه دهها تن از فرزندان شان را می کشد و هزاران تن را آواره می کند. تاکید می کنم که از امور واجب جهان مساعدت به انقلاب سوریه و ملت سوریه است که تاکنون میلیون ها نفر از آنها آوره و صدهزار نفر از آنها کشته شده اند.»
قرضاوی با اشاره به آغاز بحران در سوریه یادآور شد زمانی که انقلاب های عربی در تونس، مصر، لیبی و یمن آغاز شد، ملت سوریه نیز بدون سلاح خواهان تغییر و آزادی شدند و در این هنگام نظام بشار اسد با حمایت مالی عراق، روسیه، ایران و حزب الله، به مقابله با مردم و کشتار آنها پرداخت.

قرضاوی: همانا کسانی که بشار را تایید می کنند، لعنت و غضب خداوند به آنها می رسد و خداوند از آنها انتقام خواهد گرفت
قرضاوی گفت: همانا کسانی که بشار را تایید می کنند، لعنت و غضب خداوند به آنها می رسد و خداوند از آنها انتقام خواهد گرفت و از همه مسلمین در همه سرزمین ها دعوت می کنم هر گاه که می توانند برای دفاع از برادرانشان به آنجا بروند و اگر می توانند بجنگند پس برای جنگ بروند.

قرضاوی از دول غربی خواست که به تجهیز تسلیحاتی معارضین سوری بپردازند و در کنار آنها بایستند.
همچنین قرضاوی در خطبه های نماز جمعه در مسجد «عمر ابن خطاب» دوحه از مردم خواست که به جهاد در مقابله با بشار اسد و نیروهایش و حزب الله بپردازند که مسیحیان، اهل تسنن و کردها را می کشند.
قرضاوی در این خطبه به حزب الله، ایران و نوری مالکی به شدت حمله کرد و گفت که آنها به مبارزه با اهل سنت و قتل آنها می پردازند.

اختلاف با علمای الازهر

قرضاوی با اظهارات تند و بی پروای خود در رابطه با مسائل داخلی مصر و جهان اسلام مورد انتقاد علمای مصر و الازهر قرار گرفته است و بارها او را به دلیل این اظهارات مورد شماتت قرار داده اند.
در ماجرای یکی از اظهارات تند، قرضاوی به تعریف و تمجید فراوان از حسن البنا(موسس اخوان المسلمین) پرداخت که این موضوع واکنش هایی را  در داخل مصر در بر داشت.
قرضاوی در توصیف حسن البنا گفته بود:«او از معدود افرادي است كه ارزش آن براي امت ما در طي دورها شناخته مي شود و براي حركت از جمود به سمت قيام تلاش كرده است، حسن بنا آمد و براي ادامه حيات از روح خود در امت بزرگ ما دميد و از خون خود درخت آن را آبياري كرد تا رشد كند و امتداد يابد.» تعریف و تمجید قرضاوی از «حسن البنا»(موسس گروه اخوان المسلمین) خشم برخی از علمای الازهر را برانگیخت.
شیخ محمد شحات الجندی، عضو مجمع گفتگوهای اسلامی در این باره گفت:
«بر ماست که به قرضاوی یادآوری کنیم که اشخاص الگو و پیشوای ما نیستند بلکه اسلام پیشوای ماست، اسلام دینی است که به اجتماع بین مسلمین دعوت می کند نه تفرقه میان آنها و بین مردم مساوات برقرار می کند و به توسعه و رفاه دعوت می نماید.» الجندی اضافه کرد:«قرضاوي بنا را به صفات بزرگي تشبيه كرد و اين در حالي است كه او مي بايست در ابتدا مردم را به اخوان المسلمين دعوت كند و در اين شرايط مصلحت كشور را به هر چيزي ترجيح دهد و مردم را به راه و روش بنا بازگرداند.

همچنین شیخ عبدالحمید الاطرش(رئیس سابق گروه فتوای الازهر)، قرضاوی را به دلیل چنین حمایتی از حسن البنا مورد عتاب قرار داد و به کلام خداوند متعال استناد کرد که«فلا تزکوا انفسکم».

دومین اختلاف جدی قرضاوی با علمای مصر در ماجرای ایراد خطبه وی در زمان بازدید اردوغان از مصر بروز کرد.
شيخ محمد البسطويسي رئيس اتحاديه ائمه جماعات و روحانيون مصر در حاشیه این ماجرا گفت: شيخ يوسف القرضاوي را از سخنراني در الازهر منع خواهيم كرد.
روزنامه “اخبار اليوم” به نقل از البسطويسي نوشت: «وزير اوقاف مصر از القرضاوي خواسته است خطبه نماز جمعه آتي الازهر را هنگام سفر رجب طيب اردوغان نخست وزير تركيه ايراد كند.»
وي افزود: «اتحاديه ائمه جماعات به دلايل مختلف با سخنراني القرضاوي مخالف است. مهمترين اين دلايل اين است كه نفوذ قطر در مصر از طريق القرضاوي زياد نشود و دليل دوم اين است كه وي وابسته به اخوان المسلمين است و اعطاي خطبه به وي به معني تشويق وابستگي هاي سياسي در ميان روحانيون است.»

قرضاوی و رابطه با اسرائیل

اگرچه ژست ضد صهیونیستی قرضاوی بسیار مورد توجه جهان اسلام قرار گرفته است. در سال های اخیر اسنادی از رابطه قرضاوی با رژیم صهیونیستی منتشر شده است که قرضاوی تا کنون هیچ موضعی در برابر این شایعات نگرفته است.
ماجرا از زمانی جالب شد که در سال 2010 میلادی کتابی در فرانسه با عنوان« قطر؛ دوستی که برای ما شر می خواهد» منشر شد که در آن داستان تاسیس شبکه الجزیریه قطر و اهداف آشکار و پنهانی آن و نقش خبیثش در تحریف بهار عربی سخن گفت.
«نیکولا پو» و «ژاک ماری بورژیه» به عنوان مولفان کتاب، از رابطه پنهانی میان امیر قطر و یوسف قرضاوی از یک سو، و میان موساد و کنگره آمریکا از سوی دیگر سخن گفتند.
مولفان این کتاب در اثبات ادعای خود در خصوص بازدید قرضاوی از تل آویو، به سخنان نائب رئیس مجلس الجزایر و همسر سوم قرضاوی، «اسماء بن قاده» استناد می کنند که تاکید کرده بود که قرضاوی در سال 2010 به طور پنهانی به اسرائیل رفته است.
بن قاده از رابطه میان شیخ با دستگاه اطلاعاتی اسرائیل سخن گفت و اینکه این رابطه پنهانی به واسطه امیر قطر برای استفاده از موقعیت دینی شیخ در جهان اسلام جهت استمرار خط صهیونیستی آمریکایی، در کنست اسرائیل به وجود آمد.
نکته اعجاب برانگیز برای رسانه های عرب آن بود که شیخ حتی پس از انتشار تصاویر دیدارش با خاخام های یهود هیچ عکس العملی در رد این گفته همسرش نشان نداد و با سکوت از کنار ماجرا گذشت.
در سال های اخیر اسنادی از رابطه قرضاوی با رژیم صهیونیستی منتشر شده است که قرضاوی تا کنون هیچ موضعی در برابر این شایعات نگرفته است.

و این چنین است که یوسف قرضاوی با اتهام جدی رابطه با رژیم صهیونیستی همچنان به اظهارات تفرقه انگیز خود ادامه می دهد و به خیال خود به مقابله با رژیم صهیونیستی نیز می پردازد.
اما تناقض جدی در اعمال قرضاوی آن هنگامی ظاهر می شود که او ضمن خط بطلان کشیدن بر آرمان امت واحده، مهم ترین دشمان رژیم صهیونیستی را تنها به اتهام شیعه بودن حذف می کند و به خوبی به نقشه صهیونیست ها تحقق می بخشد.

 نظر دهید »

مهد كودك يا يتيم‌خانه‌هاي مدرن؟!

30 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

«پیشرفت» لوازمی دارد و یکی از این لوازم مهدکودک است. با گذری بر تاریخ مهدکودک و تحلیلی بر آن، شاید بالاخره پیش‌فرض پیشرفت مورد تردید قرار گیرد، و مهم‌تر از آن، این تلقی که «تنها شکل پیشرفت، پیشرفتن به سمت آرمان‌های نظام سرمایه‌داری است» اندکی مورد تأمل واقع شود. هرچند غرب‌زدگی ما  چنان ریشه‌دار است که این روزها، با این‌که حتی مردم در وال‌استریت نیز پایان دوران سرمایه‌داری و شکست شعارهایش را فریاد می‌زنند، روشنفکران ما در مجلات عالمانه‌ی خود آسمان را به عقد ریسمان درمی‌آورند تا نشان دهند بحران‌های اخیر، عارضی بر گل رخسار سرمایه‌داری بیش نیست و شجره‌ی طیبه‌ی سرمایه‌داری در اصل و ذات خود هیچ اشکالی ندارد! متن زير را كه از مجله سوره انديشه انتخاب شده است بخوانيد تا شايد با ما هم داستان شويد.

بشر هیچگاه در طول هزاران سال حیاتش، به نهادی به نام مهدکودک احساس نیاز نکرده بود؛ پس چه شد که در دورهي جدید به ناگاه به چنین نیازی پی برد؟ چه شده است که در ایران، روز به روز بر تعداد مهدکودکها افزوده میشود؟ وقتی ما زندگی کنونی انسان و شرایط خانواده را نگاه میکنیم، تردید نمیکنیم که یکی از نهادهای ضروری در جامعه مهدکودک است.
این ضرورت از ابعاد مختلف احساس می شود؛ امروزه اکثر زنان تمایل دارند تحصیلات خود را تا سطح عالی ادامه دهند، برای همین ازدواج و فرزنددار شدن را تا حد زیادی به تأخیر می اندازند. بعد از اتمام تحصیل به دنبال کاری با درآمد مناسب هستند. نزد اغلب زنان، خانه داری مساوی با احساس سرافکندگی و پوچی است.
زنی که محصل و یا شاغل است نمی تواند فرزند کوچکش را در خانه یا خیابان رها کند، و ناچار است به مهدکودک روی بیاورد. حتی در ساعاتی که میتواند در خانه با کودکش باشد، برای تمدد اعصاب، استراحت و نیز رسیدگی به کارهای مختلف، ترجیح میدهد فرزندش را کس دیگری حداقل چند ساعت نگه دارد تا او به کارهایش برسد. او وقت، حوصله و توان خود را صرف کار دیگر کرده است و مهدکودک به یاری‌اش آمده است.
مهدکودک کمک میکند تا نیرو و توان زن بتواند در خدمت پیشرفت اجتماعی و رشد اقتصادی قرار بگیرد. از طرف دیگر در مهدکودک محیط و وسایلی برای بازی کودکان فراهم است که در خانه های آپارتمانی کنونی یافت نمی‌شود. بنابراین در شرایط کنونی، وجود مهدکودک برای رشد جامعه ضروری به نظر میرسد. مراجعه به تاریخ مهدکودک نیز نشان میدهد، بخشی از رشد صنعتی جوامع، مرهون وجود مهدکودک بوده است. مروری بر تاریخ شکل‌گیری مهدکودک، ما را در دستیابی به تحلیلی بهتر از آن یاری می‌کند.

اولین مؤسسات مراقبت از کودک با الگو قرار دادن یتیم‌خانه‌ها، 261 سال پیش؛ یعنی در سال 1129 شمسی (1750 میلادی) در کشور اتریش شکل گرفت. این مؤسسات در کنار کارگاه‌های تولیدی و در ساعات کاری زنان کارگر، به امر حمایت و نگهداری کودکان و کمتر به آموزش آنان می‌پرداخت. مؤسسات مراقبت از کودک برای خانواده‌های فقیر طراحی شده بود تا زمانی که زنان در شرایط سخت مشغول به کار هستند، کودکان آنها به دنبال بزهکاری نباشند و برای جامعه دردسر جدید درست نکنند.
در سال 1219 (1840 میلادی) بر اساس طرحی از «فريدريش فروبل» اولین کودکستان با نام kindergarten به معنای «باغ کودک» با شکل جدید در آلمان ساخته شد؛ در مهدکودک‌های جدید، آموزش در کنار بازی گنجانده شده بود که به مرور از لحاظ کیفی و کمی پیشرفته‌تر میشد؛ تشکیل اتحادیه شغلي مربيان مهدکودک، وضع قوانين مربوط به تأسيس، برنامه‌ريزي، اداره، نظارت و مراقبت‌هاي تربيتي، تغییر در ساختار ظاهري و فضا و مسائل آموزشي از جمله پشتیبانی هایی است که زمینه گسترش مهدکودکها را فراهمتر ساخت. قابل توجه است که از سال 1264 تا سال 1291 (1885 تا 1912)  تعداد مهدکودکها در اتریش بیش از چهار برابر شد.
به تدریج از سال 1299 (1920 ميلادي) به بعد، مراكز مراقبتي به سمت حاشيه رانده شدند و سیاستگذاریهای کلان به سمت مهدكودكهای همراه با آموزش میرفت. در این سالها بیشتر پايتختهاي جهان داراي مهدكودك بودند و برنامه ریزیها بسیار دقیقتر صورت میگرفت. تفکیک گروههای سنی، تهیه اسباب بازیهای مفید برای هر گروه، تنظیم کلاسهای ژیمناستیک و تدریس موسیقی از جمله این برنامه ها بود.
با گذشت زمان، گردانندگان دولتی (دولت، ايالتها، بخشداريها، انجمنهاي بخشداري) رقیبان سرسختی پیدا کردند. بخش خصوصی مثل كليساها، انجمنهاي مذهبي، مؤسسات درماني، كارگاهها و اشخاص خصوصي كه شرايط لازم را داشتند، اقدام به تأسیس مهدکودک میکردند. البته همیشه يك «انجمن حمايتي» در منافع اين مهدها همكاري ميكرد که در سیاستگذاریها نقش مهمی داشت. اکنون مهدهای الکترونیک در کشورهای اروپایی رایج شده است که از طریق اینترنت کودک را با برنامهی درخواستی والدین سرگرم میکنند و آموزشهایی به آنان میدهند.
در ایران اما علت تأسیس مهدها کاملا متفاوت بود! اولین مهدکودک را 92 سال پیش (در سال 1298 شمسی) مسيونرهاي مذهبي و اقليتهاي ديني در تهران احداث کردند. سال 1303 جبار باغچهبان در تبريز «باغچه اطفال» را تأسیس کرد و چند سال بعد (1307) كودكستان ديگري در شيراز داير نمود.

اهدافی که مهدها در ایران به دنبال داشتند بیشتر سیاسی و تربیتی بود؛ برای ترویج تفکرهای مختلف، کودکان خانواده‌های مرفه و کارمندان عالیرتبه ادارات در مهدکودکها ثبتنام می‌شدند. استقبال اين خانواده‌ها از عملكرد كودكستانها باعث شد در زمان كوتاهي در تهران و چند شهر بزرگ ديگر، مهدکودکهايي توسط بخش خصوصي داير شود. از جمله مهمترين برنامه‌هاي اين مراكز بازي با کودکان، آموزش مقدماتي خواندن و نوشتن، آموزش اشكال هندسي و نقاشي بود.
با وجود اینکه امتیاز مهدکودک از گذشته تا امروز به نهادهای مختلفی مثل وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه (1310)، وزارت فرهنگ (1334)، اداره تعلیمات ابتدایی (1340)، آموزش و پرورش و در آخر سازمان بهزیستی واگذار شده، اما تنظیم برنامه‌های روزانه در مهدکودکها سلیقه‌ای است. امروزه در ایران برنامه‌های آموزشی مهدها بر محوریت قرآن، ورزش، موسیقی و یا زبان انگلیسی طراحی می‌شود؛ به عبارت دیگر در هر مهدکودکی سیاست خاصی دنبال میشود و برنامه تربیتی منسجمی در سطح کشور و یا حتی یک استان وجود ندارد.
افزایش تعداد مهدکودکها در کشور بسیار چشمگیر است؛ طبق آمار ثبت شده سال 1322 در سراسر كشور تنها تعداد 7 كودكستان وجود داشت، در حالي كه سال 1331 به 74 و سال 1351 به 431 مرکز گسترش یافت. گروه سنی پذیرش شده ابتدا 4 تا 7 سال بود که به تدریج دامنه این گروه وسعت یافت؛ امروزه بیش از 14000 مهدکودک فعال هستند، مهدهایی که حتی آمادگی پذیرش کودکان یک ماهه را نیز دارند.

با توجه به افزایش کمی مهدکودک‌ها میتوان نتیجه گرفت که از سال 1350 به بعد، انگیزه و میل سپردن کودکان به مهدکودک در خانوادههای طبقه متوسط بیشتر شد، در حالی که امروزه حتی خانواده‌های طبقه ضعیف نیز در تلاشند تا از امکانات مهدکودک استفاده کنند. با شکل‌گیری مهدهای ساعتی که بیشتر به «خانه بازی محله» معروفند، این امکان فراهم شده تا هر ساعتی که مادر نیاز داشت با پرداخت بهایی اندک، کودک خود را برای زمانی مشخص به این مراکز بسپارد. کودکان در این مراکز از انواع اسباب بازیها، وسایل نقاشی و خمیربازی استفاده کرده و یا مربیان با حوصله، برایشان کتاب و شعر میخوانند تا مادر به خرید و یا کارهای دیگر خود رسیدگی کند.
با توضیحات فوق روشن شد که در زندگی صنعتی امروز، پیشرفت اقتضا میکند که محل‌هایی برای نگهداری کودکان و حتی نوزادان وجود داشته باشد. اما سخن اینجاست که این پیشرفت، پیشرفتن به سمت چه چیزی است؟ و آیا دست‌آوردهای این پیشرفت در مقابل زیانها و آسیب‌هایش ارزشی دارد؟ و مهمتر اینکه آیا تنها شکل پیشرفت همین شکل موجود است و نمیتوان به شکلی از پیشرفت دستیافت که خسارات کنونی را نداشته باشد؟
امروزه یکی از مؤلفه‌های ارزیابی خانواده رشد فرهنگی است و یکی از نمودهای رشد فرهنگی میزان مهارت‌ها و اطلاعاتی است که کودک یک خانواده دارد. و پندار بر این است که کودکان فقط در مهدکودک میتوانند این اطلاعات و مهارتها را به دست آورند.
اگر بیشتر دقت کنیم، خواهیم دید که کودک پنج ساله ما بیشتر از اینکه نیاز به حفظ شعر، مکالمه ناقص انگلیسی و یا خواندن کتاب داستانش داشته باشد، نیازمند محبت و توجه مادر است. این حق اوست که در هر ساعتی که دوست داشت از خواب بیدار شود، با آرامش صبحانه بخورد، در طول روز در کنار مادر مهربانش بازی کند و کسی برایش برنامه درسی نداشته باشد.
در بعضی تحلیل‌ها گفته میشود که امروزه با توجه به پیشرفت تکنولوژی و تأمین امکانات رفاهی، مادران فرصت بیشتری برای رسیدگی به کودکان خود دارند!! در حالی که در گذشته با توجه به تعداد زیاد فرزندان، و نبودن وسایل مدرن، مادر همیشه مشغول پخت و پز و شست‌وشو بوده و کمتر فرصتی برای محبت و رسیدگی کردن به کودک خود را پیدا میکرد. اما واقعیت زندگی امروز به‌گونه‌ای است که اغلب مادران حتی حوصله تنها فرزندشان را نیز ندارند.
بازی کردن، نقاشی کشیدن و یا قصه گفتن برای کودکان آنقدر سخت شده که همه به دنبال راهکار مفید و زود بازده هستند. بعضی به وسایل کمک آموزشی دیجیتالی، بازیهای کامپیوتری و یا فیلمهای کارتنی روی می‌آورند و بعضی دیگر به مهدکودکها رجوع میکنند. و برخی از هردو برای فاصله بیشتر با فرزند مدد می‌گیرند. مادری که نمیداند برای بهترین ساعات روز کودکش، با چه تفکری برنامه‌ریزی شده، چگونه در آینده با فرزندش ارتباط برقرار میکند؟
قهرمانهای بازی کامپیوتری، شخصیتهای کارتونی و یا حتی خاله و عموهایی که ما آنها را به نام مجری برنامه کودک می‌شناسیم، هیچکدام به صورت تصادفی کاری نمیکنند، حرکات و کلامشان همه درسی ماندگار به کودک ما می‌دهد و مادر فارغ از این ماجرا مشغول کارهای دیگری است.
در مهدکودکها وضعیت بحرانی‌تر است؛ مادر در آنجا حضور فیزیکی ندارد و اصلا مطلع نیست که روح کودکش با چه آموزشی رشد میکند. از خصوصیات اخلاقی مربی و همبازی‌های کودکش بی‌اطلاع است و فقط صبحها کودک خواب‌آلودش را تحویل میدهد و بعدازظهر او را خسته و بی‌حوصله به خانه می‌آورد. کودک نیز وقتی به خانه بازگشت با خواندن یک شعر کوتاه و یا کشیدن یک نقاشی ساده، آبی بر آتش عذاب وجدان و البته نهفته مادر ریخته و او را خوشحال میکند.

رجا نیوز

 1 نظر

یاران! اینجا حیرتکده عقل است

30 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

کتاب فتح خون کتاب شرح ادبی عرفانی و ناتمام ماجرای کربلا و به عبارت دیگر شرح بخش عاشورایی کتاب «موسوعه الکلمات الامام حسین (ع)» باشد.

متن نهایی پس از شهید آوینی منتشر شده است و حتی به نظر می‌رسد عنوان فتح خون از او نباشد! و عبارتی هم در کتاب نیست که معنای مورد نظر از فتح خون را توضیح دهد.
این کتاب را می‌توان در دسته بندی‌های مختلفی جای داد: تأویل عرفانی، مقتل امام حسین (ع)، نثر ادبی و تحلیل تاریخی همه برای آن قابل تعریفند؛ به نظرم شأن کتاب هم به عنوان اثری ادبی و هم اثری تحلیلی تاریخ و هم به مثابه یک روضه و یک مقتل قابل تأمل است؛ انصافاً باید گفت که کلمات نافذ و عبارات مؤثر سیدمرتضی آوینی در قلب خوانندگانش مستقر می‌شود.
گاهی سوالاتی از تاریخ مطرح می‌کند که نشان از ذهنی پرسشگر دارند؛ مثلاً از شخصیت‌های تاریخی و پرسش پاسخ‌های قابل تأمل صورت می‌گیرد: «عبدالله بن زبیر که بود؟». (ص12)
یا می‌خوانیم که: «مردانی چون حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه که در کوفه نیز مسلم را همراهی می‌کردند… اما چه شد که چون مسلم بن عقیل از مسجد بیرون آمد، هیچ کس با او نبود؟ خدا می‌داند؛ روایات در این باره گویایی ندارند». (ص28)
سوال مهم دیگری که ممکن است برای عده‌ای چندان مهم نبوده یا حتی آزارشان دهد این بود که امام بعد از گفت‌وگو با حر تصمیم به مراجعه گرفت، این سخن در بستری از تواریخ آمده است، اما به راستی آیا امام قصد مراجعت داشته‌اند؟ (ص50) پاسخی داده نمی‌شود و پرسش از تاریخ در جان پرسشگر سید باقی می‌ماند تا شاید عنایتی ببیند.
مسئله مهم این است که پاسخ عجولانه‌ای برای این پرسش‌ها جعل نمی‌شود و تنها پرسش به صورت جدی مطرح می‌شود.
گاهی قلم به اوج غنای  ادبی و معنایی می‌رسد: «زمین و آسمان در انتظارند؛ فرات تشنه است و بیابان از فرات تشنه‌تر و امام از هر دو تشنه‌تر؛ فرات تشنه مشک‌های اهل حرم است و بیابان تشنه خون امام و امام از هر دو تشنه‌تر است؛ اما نه آن تشنگی که با آب سیراب شود او سرچشمه تشنگی است». (ص69)
یا مثلاً: «یاران! اینجا حیرتکده عقل است … و تا «خود» باقی است، این «حیرت» باقی است؛ پس کار را باید به «مِی» واگذاشت؛ آن مِی که تو را از «خویش» می‌رهاند و من و ما را در مسلخ او به قتل می‌رساند آه! ان الله شاء ان یراک قتیلا».
کتاب فتح خون یک اثر فاخر است که عباراتش را می‌توان در گوشه و کنار فضای هیئتی و ادبی کشور دید؛ ویژگی اصلی آن را می‌توان پیوند عقل و احساس و همگامی ادبیات و تحلیل‌های تاریخی دانست، ویژگی‌ای که در آثار مشابه مانند آثار سیدمهدی شجاعی کمتر یافت می‌شود؛ اینجاست که باید گفت این اثر در کارنامه سیدمرتضی آوینی یک متن منحصر به فرد است.
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 22
  • ...
  • 23
  • 24
  • 25
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس