تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

یک دیدگاه فرهنگی بسیار حیاتی از امام خامنه ای

04 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

«امروز سلطه گران در همه جای دنیا – هر جایی به تناسب – در فکر سلطه فرهنگیند؛ یک نمونه اش هم همین ماهواره است که حالا باز هم می بینم بحث ماهواره را مطرح کرده اند. این منطق درست نیست که ما بگوییم چون تا پنج سال دیگر فنآوری ماهواره پیشرفت خواهد کرد و بدون بشقاب هم مردم ممکن است تصاویر ماهواره را بگیرند، پس از حالا جلویش را باز کنیم! این منطق، منطق صحیحی نیست. آن کسی که این منطق را مطرح می کند، باید بگوید برای جلوگیری از آن [فناوری جدید هم]، چه کار تازه ای باید کرد. این منطق و استدلال، این گونه باید نتیجه بدهد.

البته دشمن فنآوری را پیشرفته می کند. در مقابل، شما باید فکر کنید که با تطوّر و پیشرفت فنآوری ماهواره، چه کارهایی را می توانید انجام دهید تا از نفوذ ماهواره جلوگیری کنید. اما این استدلال، که چون دشمن پیشرفت می کند، پس ما بیاییم هر مانعی را از جلوِ راهش برداریم، منطقی نیست. این مانع، علی العجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهای ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمی توانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفی است؟! قانون ممنوعیت ماهواره – که مجلس شورای اسلامی، چند سال قبل از این، آن را تصویب کرد – یک قانون کاملاً درست و بجا بود. حدّاقلش این است شما توانسته اید چند سال این نفوذ را به عقب بیندازید و ان شاءالله باز هم خواهید توانست».

 نظر دهید »

زندگی به سبک رایتل

04 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

حریم همگانی، خانه ی شیشه ای، دسترسی به پستوی خانه من و تو، کانکت به انواع تارها و تارنماهای مجاز و غیر مجاز، و ده ها اسم و صفت دیگر، نشانه های یک سبک از زندگی است؛ سبک رایتل. سبکی که با یک انتخاب یا یک خطا، تمام حریم زندگی شما در قابی از تصویر در مقابل نگاه دیگران خواهد بود. دیگر همسر و دختر و مادر من و تو، حتی در خانه باید لباس رسمی بپوشند. وقتی به خط رایتل شما زنگ بزنند، اگر حواست نباشد و گزینه تماس تصویری را انتخاب کنی، انگار که دیوار خانه ات از شیشه باشد. آنسوی خط هر چند نفر که باشند تو و خانه و اهلش را می بینند. دیگر نمی توانی مطمئن باشی که اگر دختر یا پسرت از خانه بیرون نرفت حتما کسی هم به خانه ات نمی آید. چرا که قبلا کلید خانه ات را به رایتل داده ای که بی صدا وارد خانه ات می شود. همراه اول و دوم هم همین طور است؛ اما اگر همراه اول مارمولک بود، این افعی است. جذاب است؛ ولی نیشش کشنده است.
این یک سبک زندگی است. سبکی که دیگر حریمی وجود ندارد. سبکی که شما مجبورید با کلاس باشید. سبکی که مجبورید دلتان برای دیدن دخترکتان تنگ شود. و بعد مجبورید که رایتل بخرید تا امکان تماس تصویری داشته باشید و بعد فلان سازمان و بهمان مجموعه به درآمد از پیش تعیین شده اش می رسد. و بعد بگویند این تقصیر جامعه ماست که فرهنگ تکنولوژی و استفاده از آن را ندارد. کسی هم نیست که بگوید یا بشنود که این همه تکنولوژی برای درمان کدام درد من و تو است؟ راستی درد خیلی بزرگی بود اگر تماس فقط صوتی بود؟ حالا خواستی اینترنتت را پر سرعت کنی، دستت هم درد نکند؛ اتفاقا این یک مشکل بزرگ است اما حالا که حس مردم دوستی و خدمت رسانی بعضی¬ها گل کرده، چرا همان اینترنت ملی را پشتیبانی نمی کنند؟
این هم یک سبک زندگی است که اگر همه چیزهایی که به دردت نمی خورد را نداشته باشی، جهان سومی هستی! جهان اولی شدن، یعنی هر آنچه را که دیگران به هر منظوری ساختند، تو هم برایش احساس نیاز کنی و داشته باشی.
این یک سبک زندگی است که هر چیز جدیدی که به بازار آمد، ما مجبوریم بخریم، استفاده کنیم، به آن وابسته شویم و اخلاق و رفتار و زندگیمان را قربانی این سبک از زندگی کنیم.
کدام ستون زندگی داشت فرو می¬ریخت و سقف زندگی را روی سر ما هوار می¬کرد که مجبور شدیم زندگیمان را به سبک رایتل یعنی زندگی به سبک تماس تصویری و اینترنت سیار پرسرعت با تمام معایب قهری اش تغییر دهیم؟
اگر زندگیمان به سبک رایتل تغییر کند، کجا برویم که دیگران ما را نبینند؟ کجا برویم که ناموسمان در امان باشند؟ کجا برویم که از خانه و خانواده ما با یک گوشی تلفن، فیلم نگیرند و …
اگر رایتل بیاید، ما کجا برویم؟

وقتی مشکلات زیاد می شود، باید اهم و مهم کرد؛ یعنی هرکدام واجب تر است را زودتر انجام داد. هرکدام حیاتی ترست را بگیریم و کم اهمیت ها را رها کنیم. آخر مگر ما چه قدر توان داریم که همه مشکلات را یکجا حل کنیم. همه عقلای عالم هم همین کار را می کنند. حالا چون مشکلات سیاسی، اقتصادی و امنیتی، تحریم، گرانی اجاره مسکن، شهریه دانشگاه و ده ها مشغله دیگر یکباره سر ما ریخته، خوب معلوم است که ما هم مثل همه عقلای قدیم و جدید عالم، اولویت سنجی می کنیم. هر کدامش که مسأله مرگ و زندگی است را زودتر انجام می دهیم؛ پی گیری می کنیم تا مشکلات قانونی و غیر قانویش را حل کنیم. این بود که در تورم مشکلات و کارهای زمین مانده، رفتیم سراغ آنکه از همه واجبتر بود! همان نیاز اساسی که اگر حل نمی شد از غصه می مردیم! نان؟ نان که مهم نیست. کجا شنیدید که کسی از درد نان بمیرد؟ نان مشکل شکمی است و اساسا مسائل شکمی اصلا قابل توجه نیستند. وقتی نیاز مهم و اساسی زمین مانده ای مانند تماس تصویری وجود دارد دیگر چه جای صحبت از آب و نان شب؟
همه آدمهای پیشرفته دنیا تماس تصویری دارند؛ آنوقت ما که اشرف مخلوقات عالمیم همینطوری بدون تصویر صحبت کنیم! آنوقت عقلای عالم به ما نمی خندند که چقدر عقب مانده هستیم؟ این بود که همه دست به دست هم دادیم تا این مشکل اساسی واجب تر از نان را هر طور شده حل کنیم و نسل جوان آینده ساز کشور را به قله های پیشرفت برسانیم. اما مشکل نان که مهم نیست خدا روزی رسان است. نان چه اهمیتی دارد. رایتل را بچسبید که اگر نباشد، همه نیازهای انسان بی پاسخ مانده است.

 1 نظر

یک ژست قبیح برای دختران ایرانی

02 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

شواهد حاکی از آن است که نگاه منفی به پدیده “زنان و دختران سیگاری” به تدریج در حال رنگ باختن است؛ به طوری که این روزها دیدن دختران سیگار به دست در کافی‌شاپ‌های دود گرفته، پارک‌ها و ماشین‌های مدل بالا چندان عجیب نیست و شاید مانند ایام قدیم مشاهده چنین صحنه‌هایی دیگر چشم‌ها را به خود خیره نکند. حال سوال این است؛ آیا قبح اجتماعی و فرهنگی سیگار کشیدن دختران در جامعه امروزی از بین رفته است؟

زنان سیگاری

از طرف دیگر هر چند آمار مشخصی از تعداد زنان سیگاری کشور وجود ندارد اما به گفته مسوولان حدود سه درصد زنان ایرانی سیگاری هستند؛ آماری که بی‌تردید طی سال‌های اخیر به ویژه در جوان‌ترها فزونی یافته است.

کارشناسان درحالی خطر افزایش مصرف سیگار در دختران بویژه دختران دبیرستانی و دانشجو را گوشزد می‌کنند که “قلیان” به تهدیدی جدی‌تر بدل شده و آمار مصرف آن نیز بسیار بیشتر از سیگار است؛ به طوری که بر اساس اعلام جمعیت مبارزه با دخانیات مصرف قلیان در دختران از افزایش 10 درصدی برخوردار بوده که البته عمده مصرف باز هم در دختران جوان‌تر یعنی دختران دانشجو و دبیرستانی است. این افزایش مصرف در شرایطی است که خانواده‌ها نسبت به قلیان کشیدن دختران‌شان چندان حساس نیستند و چه بسا که در جمع‌های خانوادگی و تفرج‌گاه‌ها، دور یکدیگر جمع شده و نعنا و سیب و دوسیب است که دست به دست می‌چرخد و تعارف می‌شود و متاسفانه امروز قلیان به عنوان نوعی تشریفات ویژه جای خود را در خانواده‌ها باز کرده است.

سوداگری کمپانی‌های دخانی با وسوسه زیبایی

در کشاکش این ژست‌های “روشنفکری” و “استقلال طلبی” کمپانی‌های دخانیاتی نیز بیکار ننشسته و زیرکانه با همسو کردن پیام‌های تبلیغاتی خود با تمایلات زنان و دختران جوان‌ به نفس‌هایی که می‌شد همچنان سپید بمانند، دود مرگ می‌فروشند. به این ترتیب است که صنایع دخانی دنیا جیب جوامع بویژه جوانان را نشانه گرفته و حتی با بهره بردن از حس زیبایی طلبی آنها، با استفاده از عناوینی چون سیگارهای لاغری، سیگارهای مخصوص زنان باردار و سیگارهای لایت و با رنگ‌های حیات‌بخش محصولات سیاه خود را به کام آنها می‌نشانند.

زهرا حسامی، معاون مرکز تحقیقات پیشگیری و کنترل دخانیات نسبت به تبلیغات گسترده و فریبنده سیگارهای لاغری، لایت و … هشدار می‌دهد و می‌گوید: سیگارهای لایت، سیگارهای لاغری و نظیر آن عمدتا از طریق قاچاق وارد کشور می‌شوند. لازم است مراقب طراحی تبلیغات هوشمندانه کمپانی‌های دخانیاتی برای گسترش مصرف سیگار باشیم.

دکتر محمدرضا مسجدی، دبیر کل جمعیت مبارزه با دخانیات نیز با هشدار نسبت به این که کمپانی‌های بزرگ دخانیاتی دنیا جوانان و نوجوانان را هدف گرفته‌اند، بر لزوم انجام اقدامات فرهنگی گسترده‌تر برای زنان تاکید می‌کند و می‌گوید: چرا که این کمپانی‌ها در زمینه افزایش مصرف دخانیات بر روی دختران و زنان جوانان ما سرمایه‌گذاری کرده‌اند.

سیگار

مردم سالانه 3250 میلیارد تومان صرف خرید سیگار می‌کنند

البته در این میان آمار و ارقام مصرف سیگار و سایر مواد دخانی در کشور در هر دو جنس زن و مرد نیز حائز اهمیت است؛ به طوری که به گفته دکتر مسجدی آمار مصرف سالانه سیگار در کشور به 65 میلیارد نخ می‌رسد که از این میان 25 میلیارد نخ سیگار تولید داخل و تولید مشترک است و حدود 20 تا 25 میلیارد نخ سیگار نیز از طریق واردات تامین می‌شود. متاسفانه حدود 15 تا 25 میلیارد نخ از طریق قاچاق به دست مصرف‌کنندگان می‌رسد.

وی با بیان اینکه در حال حاضر به طور متوسط ارزان‌ترین پاکت سیگار 800 و گران‌ترین آن با قیمت حدود 8000 تومان عرضه می‌شود، می‌گوید:« اگر به طور میانگین قیمت یک پاکت سیگار را 1000 تومان در نظر بگیریم، با احتساب مصرف 60 میلیارد نخ سیگار در سال، مردم سالانه 3250 میلیارد تومان صرف خرید سیگار می‌کنند. درواقع می‌توان گفت ایرانی‌ها روزانه حدود 10 میلیارد تومان سیگار می‌خرند، این در حالی است که سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است هر کشور دو برابر هزینه‌ای که مردمش برای خرید سیگار صرف می‌کنند، برای درمان بیماری‌های ناشی از مصرف سیگار هزینه می‌کنند. به این ترتیب درواقع کشور سالانه 7200 میلیارد تومان برای درمان بیماری‌های ناشی از مصرف سیگار و سایر مواد دخانی می‌پردازند. این میزان معادل کل بودجه وزارت بهداشت است.»

مالیات سیگار در ایران پایین است

وی همچنین از وضعیت مالیات بر سیگار در کشور انتقاد کرده و می‌گوید:« مالیات سیگار باید مطابق قوانین بین‌المللی 60 تا 70 درصد قیمت خرده‌فروشی سیگار باشد. این در حالی است که میزان کل مالیاتی که دولت از سیگار دریافت می‌کند، حدود 19 درصد است. از طرف دیگر تحقیقات نشان داده که با هر 10 درصد گران‌تر شدن سیگار، هشت درصد از میزان مصرف آن کاسته خواهد شد.

مسجدی در ادامه با بیان این که مطابق قانون جامع کنترل دخانیات، استعمال هر گونه مواد دخانی در اماکن عمومی ممنوع است، می‌افزاید: بر این اساس استعمال دخانیات در اماکن عمومی از جمله مطب‌ها، مدارس، آموزشگاه‌ها، ورزشگاه‌ها، رستوران‌ها و سینماها و … ممنوع است.

سیگار

وی در عین حال تاکید می‌کند که مصرف سیگار در جامعه باید مشکل شود تا به تدریج برخی به ترک آن نیز فکر کنند.

در هر حال قبح این پدیده غریب در جامعه دختران کشور به عنوان مادران آینده، در شرایطی در حال فرو ریختن است که تلفات ناشی از امراض و بیماری‌های ناشی از استعمال دخانیات در کشور سالانه به 60 هزار نفر می‌رسد و مطالعات متعدد نیز سقط جنین ناخواسته، تولد زودرس، مرده‌زایی، اختلالات قاعدگی و بیماری‌های ریوی و قلبی - عروقی را از جمله عوارض استعمال دخانیات در زنان دانسته‌اند. چروکیدگی زودرس پوست، تغییرات تن صدا و … نیز از جمله عوارضی هستند که نمی‌توان آنها را در زنان سیگاری انکار کرد.

کلام آخر…

هر چند که شواهد حاکی از افزایش مصرف مواد دخانی در زنان و دختران ایرانی است اما هنوز هم نگاه ایرانی‌ها به این پدیده طوری است که دختران شرم دارند که مانند پسران آزادانه در کوچه و خیابان سیگار به دست گیرند؛ شاید بتوان گفت جز برخی مکان‌های خاص، سیگار به دست گرفتن دختران در ملاء عام هنوز هم قبح و زشتی خاص خود را دارد. حال که چنین است بی‌تردید مسوولان امر باید هر چه سریع‌تر فکری کنند؛ شاید که فردا دیر باشد

 4 نظر

تب پسران انگلیسی در ایران؟! / قسمت دوم

02 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

پوشش و ظاهر افراد یک جامعه برخاسته از فرهنگ، آداب و رسوم، عرف و سنت­های آن است. هنگامی که افراد جامعه از پوششی غیر بومی استفاده کرده و به آن خو بگیرند، به تدریج از فرهنگی که منشاء آن پوشش است، نیز دور می­شوند.

این امر همواره یکی از راهکارهای گردانندگان نظام سلطه برای ایجاد تغییر در فرهنگ و سبک زندگی مردم سرزمین­های دیگر بوده است. در واقع راه صدور سبک زندگی از میان انتشار محصولات و یا امور به ظاهر فرهنگی می­گذرد. فیلم سینمایی، سریال تلویزیونی، کتاب، برنامه رادیویی، کنسرت موسیقی، ورزش و امثالهم از جمله ابزارهای لازم و اثرگذار که بازدهی مطلوبی داشته و کارایی خود را اثبات کرده اند، محسوب می­شوند.

بدین ترتیب نمی­توان تبلیغ یک خواننده و یا بازیگر برای یک برند پوشاک را صرفاً امری تبلیغاتی در نظر گرفت بلکه این موضوع یک مقوله فرهنگی است که افراد بسیاری در پشت آن نقش دارند و اگر چه ممکن است اجرا کنندگان و عروسک­های جلوی دوربین عامدانه وارد این معرکه نشده باشند، اما افرادی که آنها را در آن جایگاه قرار داده اند، قطعا عمد و غرضی را دنبال می­کنند.

در واقع آن­ها هستند که ابتدا از یک چهره گمنام یک فرد مشهور و به اصطلاح سلبریتی (Celebrity ) می­سازند و سپس برای پیاده سازی نیات خود از وی استفاده می­کنند و رسانه ­ها در این روند اصلی ترین نقش را بر عهده دارند، افراد زیادی آمده و رفته اند اما همچنان رسانه­ها در جای خود ایستاده و از یکسو قهرمانان، الگوها، چهره ­ها و نمادها را برای جوامع علم می­کنند و از سوی دیگر از همان افراد برای صدور انواع عناصر دخیل در سبک زندگی و فرهنگ جوامع مختلف خودی و بیگانه بهره می­برند و هر زمان که دیگر نیازی به آن افراد نبود آن­ها را از حافظه­  جوامع پاک کرده و به دست فراموشی می­سپارند.

البته وان دایرکشن تنها یک نمونه از الگوسازی رسانه های غربی برای جهت دادن به نوجوان جهان است، برای پوشش دادن طیف های مختلف و گوناگون مخاطبان الگوهای تفاوتی ساخته و پرداخته می شوند.گروه وان دایرکشن مشمول الگوسازی رسانه ­های غربی قرار گرفته و به عنوان نماد پسران و رباینده قلب دختران نوجوان ایفای نقش می­کند. تبلیغ برندهای پوشاک و مواد خوراکی تنها یکی از ابعاد تاثیرگذاری­های این گروه است. برای مثال می­توان به گرایش نوجوانان به تفریحات تجملی مانند اسکیت، موج سواری و … که در کلیپ­های این گروه دیده می­شود، اشاره کرد.

نوجوان پسری که غرق در خلسه موسیقی است، با دیدن این تصاویر و این نحو تفریح، یک زندگی رویایی و خلاف واقع برای خود ساخته و از دنیای خارج دور می­شود، و هنگامی که امکان محقق شدن این نوع زندگی را برای خود نمی­بیند، سرخورده و مایوس شده و در ابتدای جوانی بسیاری از انرژی­های مفید خود را از دست خواهد داد.

در این دختران نیز در ذهن خیال پرور خود همسری را تصور می­کنند که جذابیت، هیجان، شهرت و رفاهی همچون وان دایرکشن را برای آن­ها به ارمغان آورد. از طرف دیگر در برخی از ویدئو کلیپ­های این گروه، اعضاء پوشش مناسبی ندارند، آثار خالکوبی بر روی بدن آنها محرز است و ترانه هایی را به زبان می­آورند که فراتر از سن و تجربه آنها است. این موضوع بار روانی بسیار نامطلوبی را در پی دارد و مخالف هنجارهای فرهنگی بسیاری از کشورها همچون ایران است.

یکی از پدیده های فرهنگی مخربی که همواره حول گروه هایی از این دست شکل می گیرد، فن فیکشن (fan fiction ) است. فن فیکشن داستان هایی است که طرفداران یک فرد، گروه،کاراکتر سینمایی، تلویزیونی و کارتونی و … و در قالب متن، انیمیشن، نقاشی و مانند این ها تولید می کنند.

در این داستان فرد با قهرمان یا قهرمانان مورد علاقه خویش زندگی کرده و خود را در جای یکی از کاراکترهای داستان قرار می دهد. برای فن فیکشن سایت ها و وبلاگ های فراوانی وجود دارد. از جمله تبعات چنین داستان پردازی هایی گرفتار شدن به زنای ذهنی است.

هنگامی که پسران و مردان با کاراکترهای زن و دختران و زنان با کاراکترهای مرد در ذهن خود زندگی تشکیل داده و روابط عاطفی برقرار کنند، زنای ذهنی شکل می گیرد که این امر به شکل جدی بنیان خانواده ها و عفت عمومی جوامع را تهدید کرده و به سمت فروپاشی سوق می دهد. متاسفانه رشد بی رویه گرایش به سمت زندگی دوم و آواتارسازی این پدیده را تشدید کرده و به افراد فرصت می دهد که آن چه را که پیشتر در ذهن ساخته اند را بر روی مانیتور خود تماشا کنند.

در ماه های در میان طرفداران ایرانی وان دایرکشن و طبعاً در میان دختران نوجوان تمایل به فن فیکشن نویسی افزایش یافته و مسابقاتی به همین منظور در وبلاگ های مربوطه برگذار می شود.


تمایل دختران و زنان جوان به کاراکترها، الگوها، چهره ها و قهرمانان مذکر در تمام جوامع دیده می شود و به سبب ذهن خیال پرداز، رویا پرور و عواطف جوشان این قشر، بعضاً انحرافات ایجاد شده در آن ها عمیق تر بوده و آسیب ها و پیامدهای ناشی از مواجهه با واقعیت برای آن ها دردناک تر خواهد بود. این افراد که مدت ها در ذهن خود با افراد مختلف روابط عاطفی داشته و زندگی کرده اند، به ندرت می توانند یک همسر امین و وفادار و یک مادر قابل اعتماد باشند.


شاید بتوان گفت مهم ترین عنصری که گردانندگان دستگاه رسانه­ای غرب را نسبت به این گروه پسرانه ی انگلیسی حساس کرد و آنها را به حمایت از آن واداشت نام گروه باشد. وان دایرکشن، یک جهت!، نام هوشمندانه­ای که به نظر نمی­رسد فردی چون سایمون کاول در انتخاب آن دخیل نبوده باشد. وان دایرکشن یعنی تمام نوجوانان جهان همراه یکدیگر و البته با جلوداری چند پسر انگلیسی، در یک جهت و به طور قطع بر روی جاده­ی لیبرالیسم حرکت کنند.


نوجوانانی که با وان دایرکشن بزرگ شده و دوران حساس بلوغ را پشت سر می­گذارند، به شکلی ظریف و البته درآمیخته با هیجان، موسیقی و جنب و جوش­های اقتضای سن خود برای پذیرش یک جامعه و فرهنگ جهانی(Global Culture ) آماده می­شوند، جامعه­ای که در آن افراد از فرهنگ ها، قومیت­ها و نژادهای مختلف همه در یک جهت و همسو با یکدیگر به پیش می­روند.

این افراد در بزرگسالی و هنگام در دست گرفتن سکان رهبری جامعه خود بیشتر تمایل به هضم شدن در نظام بین الملی را دارند تا حفظ فرهنگ ها، عرف­ها و عناصر بومی جامعه خود و ترجیح می­دهند وجهه  مطلوب جهانی داشته باشند تا بر اختلافات فرهنگی و عقیدتی کشور خود پافشاری کنند؛ زیرا در نوجوانی خود یاد گرفته اند که با افراد سایر ملت­ها در یک جهت، آن هم به رهبری آنگلوسکسون ها باشند.


سبک زندگی وان دایرکشنی آن چیزی است که از یکسو وان دایرکشنرها(Directioner ) آن را برای آینده تمرین کرده و به آن افتخار می کنند، و از سوی دیگر نوجوانان آنگلوساکسونی برای رهبری جامعه ای جهان شمول که در جهت اهداف و آرمان های لیبرالیسم حرکت می کند، پرورش پیدا می کنند.

سرسپردگی نوجوانان ملت ها و جوامع مختلف به سبک زندگی وان دایرکشنی امری انکارناپذیر است؛ نوجوانان در فضای وب محتوای قابل توجهی را تولید و منتشر کرده اند و بارها تاکید کرده اند که یک طرفدار ساده و یا یک نوجوان نیستند، بلکه یک دایرکشنر هستند.نکته قابل اهمیت این است که باید بستر اطلاع رسانی به افرادی که در سن نوجوانی قراردارند آماده شود و خانواده­ها توجه بیشتری بر روی الگوهایی که فرزندانشان انتخاب می­کنند، صورت دهند.

 1 نظر

Apple همان سیب گاز زده است؟! + تصاویر

02 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

سیب یا به قول فرنگی‌ها اپل (Apple)، میوه‌ای است که پیشینه‌ای قوی در اسطوره‌ها و داستان‌های نمادین اقوام مختلف دارد.
در اقوال مختلف به طور عمده سیب نماد دانش، جاودانگی، وسوسه و گناه بوده و البته در کنار این موارد سیب به عنوان نمادی از زندگی، باروری، سلامتی و مانند این‌ها نیز آورده شده است. در یک تصویر بسیار قدیمی اسکلتی دیده می‌شود که یک سیب، به عنوان سمبلی از وسوسه و گناهانی که منجر به مرگ می‌شود، در دست دارد.


صحنه‌ای از انیمه‌ Death Note
سیب سمی در برخی افسانه‌ها به کار رفته است، همچون داستان کودکانهٔ «سفید برفی».


همچنین در افسانهٔ محبوب کشف جاذبه زمین توسط نیوتون، سیب را عامل این کشف معرفی می‌کنند.
سیب در ادبیات فولکلور و فرهنگ عامه بسیاری از کشورهای اروپایی نیز مطرح است. از سال ۱۹۹۰ روز اپل (Apple Day) در انگلستان توسط یک موسسه خیریه برگذار می‌شود، همچنین در روسیه و اوکراین نوزدهم اوت، روز جشن ناجی اپل (Savior of the Apple Feast Day) می‌باشد.

از قرن نوزدهم تا کنون، در برخی مناطق سنتی ایالات متحده، دانمارک و سوئد، سیب تازه و جلا داده شده هدیه کودکان به معلم است.
اما با این همه مهم‌ترین ظهور و بروز سیب به شکل نمادین به داستان هبوط انسان و به عنوان میوه ممنوعه باز می‌-گردد.
از آنجا که خوردن میوه ممنوعه در مسیحیت به عنوان گناه نخستین مطرح می‌گردد، در نقاشی‌های به جا مانده از هنرمندان مسیحی نیز می‌توان سیب را در موقعیت‌های مختلفی مشاهده کرد، برای مثال در برخی آثار مربوط به تولد مسیح، وی در حالی که برای رسیدن به سیب تلاش می‌کند، نمایش داده شده است، صورتی نمادین از اینکه او گناهان جهان را بر خود تحمیل می‌کند. همچنین سیبی که بر روی درخت کریسمس گذاشته می‌شود، سمبلی است از امکان بازگشت انسان به حالت بی‌گناهیِ پیش از هبوط.
بر اساس نگاه تحریفی به داستان هبوط انسان، سیب در جایگاه میوه ممنوعه نمادی است از معرفت، علم، دانش و منطقی که از انسان دریغ شده بود. در این نگاه درخت معرفت (Tree of Knowledge) و یا درخت معرفت نیک و بد (درخت معرفت خیر و شر- Tree of Knowledge of Good and Evil)‌‌ همان درخت ممنوعه‌ای است که انسان نباید به آن نزدیک می‌شد، چرا که با خوردن از میوهٔ آن به دانایی رسیده و می‌توانست نیک و بد را تشخیص دهد.
استاد شهید مرتضی مطهری تعبیر درخت ممنوع به درخت معرفت را از زیان‌بار‌ترین تحریفات طول تاریخ بشریت می‌داند و عقیده دارد اندیشه تضاد بین علم و دین که پس از قرون وسطی در جوامع غربی مطرح شد، ریشه در این تحریف دارد.
در واقع انسان غربی که پی به قدرت تفکر و تفلسف برده بود و هستی خود را بر اساس «من فکر می‌کنم، پس هستم»، برابر با تفکر می‌دانست؛ پس از آنکه خدای خالق را به خدای ساعت ساز تقلیل داد، با طرح اینکه «خدا مرده است»، او را از صحنهٔ زندگی انسان حذف کرد.


در این حالت نیاز بود که توده و عوام جامعه نیز نسبت به خدا بدبین شده و به مخالف با او بپردازند و در سرکشی و طغیان علیه خدا فیلسوفان و متفکران منحرف و منحط جامعهٔ خود را همراهی نمایند.
بدین شکل نگاه ادیان تحریف شده پیرامون داستان آدم و حوا از اهمیت ویژه‌ای پیدا کرده و در جوامع غربی بیش از پیش منتشر شد. چرا که در این داستان خدا انسان را جاهل و فانی می‌خواست و او را از دانایی و جاودانگی محروم کرده بود.  
البته در متن کتب مقدس یهودیت و مسیحیت به طور مستقیم به سیب اشاره نشده است اما به حال رسانه‌ها و هنرمندان این دو قوم سیب را به عنوان میوه ممنوعه مطرح کرده‌اند. نتیجه آنکه امروز بر اساس داستانی موهوم، سیب به واسطهٔ آثار هنری مسیحیت قرون گذشته و پشتیبانی رسانه‌ای سال‌های اخیر به نمادی برای دانش و به تبع آن تکنولوژی (میوه و ثمره دانش) دریغ شده از انسان تبدیل گردیده است.    
اگر چه سیب در آثار هنری از نقاشی گرفته تا فیلم سینمایی به مثابه نمادی از عشق، شهوت، اغواء و برخی انگاره‌های جنسی دیگر به تصویر کشیده می‌شود، اما ماهیت فلسفی و معرفتی آن‌‌ همان سمبل علم دانش بودن است. دانشی که انسان با خوردن سیب به آن دست یافت و به سبب این رویداد بر عیوب و برهنگی خود که پیش‌تر از وجود آن‌ها آگاه نبود، اطلاع پیدا کرد و سعی کرد با برگ درختان آن‌ها را بپوشاند.



ساخت و پرداخت داستان هبوط انسان به منظور بیان و برجسته کردن موضوع سرکشی انسان در برابر خالق صورت می‌گیرد. به همین ترتیب سیب در طراحی لوگوی شرکت‌ها، انجمن‌ها و گروه‌هایی در سراسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است که برجسته‌ترین نمونهٔ آن لوگوی شرکت کامپیوتری اپل (Apple Computer Inc) است.


جابز و وازنیاک در گاراژ منزل پدرخوانده جابز، جائی که اپل متولد شد، ۱۹۷۶

اگرچه بعید به نظر می‌رسد استیو جابز که علاوه بر نبوغش در کارهای فنی بیشتر دنبال ذن، مراقبه و تعالیم بودا بود و همچنین به ال. اس. دی، باب دیلن و عناصری از این دست علاقه داشت تا مفاهیم مطرح در ادیان؛ و استیو وازنیاک که صرفاً یک مهندس سخت افزار نابغه بود، در نامگذاری اپل تعبیری سمبلیک را مدنظر داشته باشند، اما به هرحال در دنیای امروز رسانه‌ها تصمیم گیرنده هستند.

در کتاب زندگی نامه جابز نوشتهٔ وال‌تر آیزاکسون چنین مطرح شده که وی هنگام بازگشت از مزرعه گراونشتین (مزرعه‌ای که آخر هفته‌ها با دوستان خود در آن ال. اس. دی مصرف می‌کردند) این نام را انتخاب کرده است. حتی اگر ایجادکنندگان ابتدایی اپل برای انتخاب این لوگو چنین هدفی را دنبال نکرده باشند، اما امروز رسانه‌ها لوگوی شرکت اپل را به عنوان اصلیترین نماد تکنولوژیِ مورد استفادهٔ عموم مطرح کرده‌اند.  سمبلی که تحت تأثیر فضاسازی رسانه‌ای، صد‌ها هزار نفر در سراسر جهان شبانه جلوی درب فروشگاه‌ها به منظور خرید محصولات تازهٔ آن صف می‌کشند.
در برخی کشور‌ها سیب گاز زدهٔ اپل را به علت تداعی کردن گناه نخستین، نشانی از کفر می‌دانند و نسبت به حضور اپل در آن‌ها اعتراضاتی صورت گرفته است. برای مثال برخی مسیحیان ارتودکس روسیه به دنبال قوانین ضد کفری هستند که بتوان بر اساس آن اپل را مجبور کرد لوگوی خود را در روسیه تغییر دهد. 
اما به هر روی اپل سیبی است که بسیاری از مردم جهان در آرزوی در دست گرفتن آن شب را به صبح می‌کنند!



 نظر دهید »

«پسران انگلیسی» چه چیزی را عرضه می‌کنند؟+ تصاویر /قسمت اول

02 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

موسیقی که امروز از بزرگ‌ترین سرگرمی‌ها و جزئی از تفریحات قشر نوجوان و جوانان به حساب می‌آید، قدمتی بسیار دیرینه داشته و در گذر زمان دچار تغییرات و تحولات عمده‌ای شده است. موسیقی در قرن بیستم از صورت کلاسیک، سنتی و محلی به سمت پاپ تغییر جهت داد. در دهه‌های اخیر موسیقی پاپ در میان جوانان و نوجوانان از محبوبیت بسیار بالایی برخوردار است. این سبک موسیقی شامل تقسیم بندی‌های مختلفی چون هی پاپ، راک، کانتری و…. می‌باشد.
از نگاه جامعه‌شناسان و منتقدان موسیقی این نوع موسیقی بیشتر از آنکه جنبه هنری داشته باشد، جنبه تجاری دارد و بخش عمده‌ای از افراد دخیل در آن نگاهی صنعت گونه و منفعت طلبانه دارند. ملودی‌های پاپ به قسمی است که توجه بسیاری از مردم را به خود جلب می‌کند، ترانه‌های آن به دل می‌نشیند و بسیار زود‌تر قابل یادگیری می‌باشد؛ به همین علت جوانان و نوجوانان بیشتر به سمت این سبک از موسیقی گرایش پیدا می‌کنند. 

کمتر جوان و نوجوانی است که به یک خواننده، گروه یا سبک موسیقی خاص علاقه نداشته باشد و درصد بالایی از زمان شبانه روز خود را به موسیقی اختصاص ندهد. برخی افراد با موسیقی بیدار می‌شوند، بخواب می‌روند، کار می‌کنند، آن را زنگ تلفن همراه‌شان قرار داده و جزئی جدانشدنی از زندگی روزمره خودشان می‌دانند، و در واقع نوعی وابستگی و اعتیاد به موسیقی پیدا کرده‌اند.
این موضوع در آغاز سنین نوجوانی بسیار پررنگ‌تر است چرا که اقتضای سنی نوجوان به علت مواجهه با بلوغ جسمی و روحی، او را به این موضوع سوق می‌دهد. نوجوانان بسیار تاثیرپذیر و به جمع دوستان خود گرایش دارند و اغلب فعالیت و تفریح با دوستان را به مورد خانوادگی مشابه ترجیح می‌دهند.
در این بین گرایش بالایی که برای گوش دادن به موسیقی در بین افراد گروه وجود دارد سبب می‌شود این موضوع به یکی از تفریحات جمعی تبدیل گردد. افراد گروه پیرامون سبک موسیقی و خواننده مورد علاقه خود صحبت کرده و یکدیگر را در جریان جدید‌ترین اخبار این حوزه قرار می‌دهند. چه بسا در این سن یک خواننده خاص رویای زندگی نوجوان شود، به طوریکه کلکسیونی از آثار وی را جمع آوری و در و دیوار اتاقش را با پوسترهای خواننده مذکور تزئین می‌کند.
سبک پوشش و حتی مدل موی آن خواننده را برای خود بر می‌گزیند و او را ستارهٔ طلایی زندگی‌اش قرار می‌دهد، و آروزیش رسیدن به جایگاه و یا حتی دیدار با وی است. این شواهد نشان دهنده تاثیرپذیری و الگو پذیری فراون قشر نوجوان یا جوان از خوانندگان و اهالی موسیقی می‌باشد.      
در همین راستا کشورهای اروپایی و امریکایی برنامه‌های استعدادیابی مختلفی را با هزینه‌های بسیار بالا برگزار می‌نمایند که اغلب این برنامه‌ها متمرکز بر کشف نوابغ موسیقی و خوانندگی است و سالانه هزاران نفر در این مسابقات شرکت می‌کنند. از جمله آن‌ها می‌توان به امریکن آیدل، ایکس فاکتور و پاپ آیدل اشاره کرد.
در این قبیل برنامه‌ها که زمینه ورود چهره‌های جدید به عرصه هنر و موسیقی را فراهم می‌آورند، داوران می‌کوشند افرادی را که به جهات مختلف، با معیارهای مورد نظرشان تناسب دارند را انتخاب کنند. این مسابقات در رده‌های سنی مختلف، به صورت گروهی یا تک خوان و در چند مرحله برگزار می‌شود.     
یکی از گروه‌هایی که در چندسال گذشته از دل این برنامه‌ها سربرآورده و توانسته جای خود را در دنیای موسیقی باز کند، گروه وان دایرکشن (One Direction) است.

گروه پسرانه وان دایرکشن از سال ۲۰۱۰ میلادی شروع به فعالیت کرده و در طی سه سال اخیر پیشرفت چشم گیری داشته است. این گروه به اندازه‌ای توانسته نظرات مخاطبان را به خود جلب کند که آثار متعددی از آن در صدر جداول مختلف حوزه موسیقی قرار گرفته است.
هواداران آن‌ها بصورت خودجوش دست به طراحی تعداد زیادی سایت و وبلاگ گوناگون جهت تبادل نظر درباره این گروه زده‌اند و در شبکه‌های اجتماعی برای ساعت‌ها به این موضوع می‌پردازند.
اعضای این گروه به صورت تک نفره در فصل هفتم سری مسابقات ایکس فاکتور در سال ۲۰۱۰ میلادی شرکت کردند. ایکس فاکتور برنامه‌ای است که بدنبال کشف نوابغ خوانندگی می‌باشد؛ ورژن بریتانیایی آن از سال ۲۰۰۴ میلادی و ورژن امریکایی آن از سال ۲۰۱۱ میلادی شروع به فعالیت کرده است.
این برنامه به تهیه کنندگی «سایمون کاول» (Simon Cowell) و کمپانی او به نام «سایکو» (Syco) آغاز به کار کرد.
«سایکو» حاصل یک سرمایه گذاری مشترک جهانی بین کمپانی «Sony Music Entertainment» و کاول به منظور تمرکز بر تولید و بازاریابی آثار موسیقی، فیلم، محصولات تلویزیونی و محتوای دیجیتال می‌باشد.
سایمون کاول (متولد ۱۹۵۹) تهیه کننده تلویزیونی انگلیسی است که به اجرا و داوری مسابقات موسیقی، بازیگری و… نیز اشتغال دارد.
هر ساله افراد زیادی برای شرکت در این ماراتن ثبت نام می‌کنند. این مسابقه جوایز چند میلیون دلاری برای نفر بر‌تر در نظر گرفته است که علاوه بر آن، هزینهٔ ضبط و بازاریابی موسیقی خواننده بر‌تر را نیز به عهده می‌گیرد.

e="text-align: justify;">در آغاز فعالیت ایکس فاکتور افراد می‌توانستند در دو رده سنی ۲۹-۱۲ و بالای ۳۰ سال شرکت کنند. در مراحل بعد این دسته بندی تخصصی‌تر شد و سه گروه دختران و پسران ۱۷-۱۲، ۲۴-۱۸ و بالای ۲۵ سال شکل گرفت و همچنین شرکت کنندگان گروهی نیز دسته بندی شدند. 
این موضوع نشان دهنده توجه عمیق به تاثیرگذاری بر رده‌های سنی مختلف از سوی تهیه کنندگان این برنامه می‌باشد، چرا که در این صورت می‌توانند تعداد بیشتری از افراد را پوشش داده و بیش از پیش به اهداف تجاری و فرهنگی خود نایل شوند. نسخه آمریکایی ایکس فاکتور نیز به تهیه کنندگی سایمون کاول که پیش‌تر در نسخه بریتانیایی آن و همچنین در برنامه امریکن آیدل دواری فعالیت کرده بود، تهیه و به نمایش در آمد.
اعضای گروه وان دایرکشن در مرحله انتخاب افراد بر‌تر برای راه یابی به مراحل نهایی بصورت تک نفره انتخاب نشدند و به پیشنهاد نیکول شرزینگر (داور مسابقه)، از خوانندگان پاپ، رقاص و مدل آمریکایی، در یک گروه قرار گرفتند.


«زین مالیک» تنها عضو مسلمان گروه می‌باشد، که به نسبت سایر اعضا آثار خالکوبی بیشتری بر بدنش دیده می‌شود. 
این گروه پس از انتخاب شدن جهت انجام کار گروهی برای مدتی در منزل یکی از اعضاء اقامت کردند و در این بین به پیشنهاد هری استایلز نام وان دایرکشن (یک جهت) را برای خود برگزیدند.
این گروه با پشت سر گذاشتن مرحله «خانهٔ داوران» توانست به رهبری سایمون کاول رتبه سوم مسابقات ایکس فاکتور ۲۰۱۰ را کسب کند. کاول در ادامه راه گروه را تنها نگذاشت و بهترین ترانه سرا‌ها و تهیه کننده‌ها را گرد هم آورد تا بتواند آلبوم «Take Me Home» را روانه بازار کند.

نوامبر ۲۰۱۱ میلادی                                      نوامبر ۲۰۱۲ میلادی

در عرض سه سال این گروه توانست ضمن کنار زدن مرز‌ها، طرفداران بسیاری را در داخل و خارج بریتانیا جذب نماید. آن‌ها توانستند با شهرت جهانیشان در سال ۲۰۱۳ جایزه موفقیت جهانی (Global Success Award) را بدست بیاورند.

۲۰۱۳ میلادی - Brits Global Success Award

اعضای وان دایرکش برای نشان دادن بین الملی بودن گروه، به کشورهای مختلف سفر کرده و با پوشیدن لباس آن‌ها با نژاد‌ها و اقشار گوناگون همراه می‌شوند. نمادهای مختلفی از کشور‌ها همچون پرچم در کلییپ‌های ویدئویی گروه به چشم می‌خورد.
این محبوبیت جهانی به افرادی را که در پرورش و برجسته کردن گروه نقش داشته‌اند، یاری می‌رساند تا بتوانند زود‌تر و بهتر به اهداف فرهنگی و تجاریشان برسند. روز به روز به دایرکشنر‌ها اضافه می‌شود، و با یک جستجوی ساده در فضای مجازی می‌توان به این موضوع پی برد.
نوجوانان با درست کردن سایت‌ها و وبلاگ‌های مختلف در فضای مجازی به تبادل نظر درباره گروه و اعضای آن می‌پردازند. عکس‌های مختلف و اخبار زندگیشان را منتشر می‌کنند و مثل یک دوربین بر زندگی آن‌ها سایه انداخته‌اند، به طوری که حوادث و هیجانات زندگی آن‌ها بخشی از زندگی خودشان شده است. این طرفداران که در ایران و بخصوص در میان دختران نوجوان کم نیستند، هر روز به انتشار اخبار، عکس‌ها و خاطرات زندگی اعضای وان دایرکشن پرداخته و درباره نوع پوشش، مدل مو، سفر‌ها، آثار و هر چیز دیگری که به آن‌ها مربوط باشد، تبادل نظر می‌کنند.
چشمگیر بودن طرفدارن این گروه و شکستن مرز‌ها توسط آن‌ها بر این موضوع بیشتر صحه می‌گذارد که موسیقی پاپ بیش از آنکه هنر باشد، صنعت است؛ صنعتی برای عرضه و تبلیغ کالاهای مختلف فرهنگی و با هدف کسب سود مالی. با وجود عمر کوتاه گروه تصویر آن‌ها بر روی جلد مجلات و نشریات مختلف دیده می‌شود، عروسک آن‌ها ساخته شده و دفترهای یادداشت با رو جلدی از تصویر آن‌ها روانه بازار شده است. همچنین بسیاری از شرکت‌های تجاری برای تبلیغ محصولات خود از اعضای وان دایرکشن به عنوان هنرور در ساخت کلیپ‌های تبلیغاتی ویدئویی استفاده می‌کنند تا بتوانند از شهرت و محبوبیت جهانی آن‌ها در جهت فروش بیشتر محصولات، گسترش و پیدا کردن بازارهای بیشتر بهره ببرند.  
این موضوع در استفاده ابزاری از آن‌ها در صنعت مد نیز به چشم می‌خورد. لباس‌ها و رنگ‌هایی که اعضای گروه برای پوشش استفاه می‌کنند، مخصوص‌‌ همان سال بوده و آن‌ها نقش پررنگی در همه گیر شدن آن مد در بین هم‌سالان خود دارند، چرا که با پوشیدن یک مد خاص و بر روی صحنه رفتنشان اثر قدرتمندی را بر طرفدارن خود می‌گذارند. اگر به پوشش آن‌ها دقت شود می‌توان به حمایت ابر شرکت‌هایی چون آدیداس، نایک و…. که جزء برندهای بر‌تر و قیمتی جهان هستند، پی برد.

e="text-align: justify;">


بسیاری از اجراهای زنده آن‌ها با اسپانسریِ شرکت‌های قدرتمند بین المللی صورت می‌گیرد. این شرکت‌ها می‌توانند مدل پیراهن، شلوار، مو، کفش، و… موردنظرشان را از این طریق به مردم بویژه نوجوانان دیکته کنند.
تبلیغات مرتبط با وان دایرکشن به پوشاک پسران نوجوان و جوان محدود نشده و دختران را نیز در بر می‌گیرد:
اعضای وان دایرکشن از آنجایی که از سنین نوجوانی پا به عرصه شهرت گذاشته‌اند توانسته‌اند نظر بسیاری از هم سن و سالان خودشان را جلب کنند. سنین نوجوانی آغاز شکل گیری بلوغ فکری است. در این مقطع نوجوانان قدرت تصمیم گیری قاطعانه را ندارند و بسیار از این شاخه به آن شاخه می‌شوند. بسیار الگوپذیرند و تحت تاثیر هم سن و سالان خودشان قرار می‌گیرند.
سعی می‌کنند با الگو برداری از افراد مشهور و عامه پسند خودشان را به جامعه معرفی کنند و نظرات بیشتری را نسبت به خود جلب نمایند.

"text-align: justify;">یک خواننده، بازیگر و یا بازیکن مشهور را الگو قرار داده و سبک لباس، مو و حتی حرکات آن‌ها را تقلید می‌کنند. همین موضوع باعث می‌شود که بسیاری شرکت‌های پیشرو در صنعت مد و پوشاک با در نظر گرفتن این موضوع، از افراد مشهور و مورد پسند جوانان و نوجوانان که سهم زیادی در انتخاب سبک پوش آن‌ها دارند، استفاده کنند تا به اهدافشان برسند.
 2 نظر

ققنوس فاتح

02 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

سلام؛ باز دلم برات تنگ شده. چر؟! درسته، همین چند روز قبل پیشت بودم. ولی این روزا بیشتر دلم برات تنگ میشه. نمی دونم چرا؟ با این که دیگه واسه خودم مردی شدم، ولی هنوز هم فکر می کنم برای تو همون داداش سالهای دور هستم…
 …تو هر وقت می اومدی مرخصی، اولین جایی که سر می زدی همون مسجد بود. می اومدی برای بچه های مسجد از جبهه می گفتی، از رشادت بچه ها، از ملاقات با آقا امام زمان می گفتی و از مظلومیت رزمنده ها. بعد با هم می رفتیم خونه. تو اول از همه دست مامان و آقا جون رو می بوسیدی، بعد هم با خنده می گفتی: «مامان! من فردا سی چهل تا مهمون دارم. بچه های گردانن. می خوام از اون خورش قیمه های خوشمزه براشون درست کنی.» مامان هم می گفت: «قدم شون روی چشم. کی بیاد بهتر از اینها؟!»
ولی خودمونیم داداش، اون دوستهای تو هم عجب خوش اشتها بودن! دیس دیس غذا می آوردم طبقه بالا ولی یه ذره هم از اون غذا ها پائین برنمی گشت.
مامان به شوخی می گفت: محسن! این دوستای تو انگار از افریقا برگشتن. اما عیب نداره نوش جون شون…»

***
«ققنوس فاتح» مجموعه روایات شفاهی از سرگذشت دانشجوی شهید «محسن وزوایی» است. «گل علی بابایی» نویسنده ی این کتاب می گوید: «از سال 1375 که به همراه حسین بهزاد، در گیر نگلارش کتاب اول از مجموعه حماسه 27 کارنامه ی عملیاتی لشکر 27 محمد رسول الله شدیم. در جریان پژوهش و نگارش مدام با مدارک و اسناد صوتی، تصویری و مکتوبی مواجه بودیم که بلا استثنا در تمامی آنها، یکی از ستارگان درخشان «شهید محسن وزوایی» بود.
چاپ دهم این کتاب در سال 1390، توسط انتشارات شاهد به چاپ رسیده است.

 1 نظر

پروژه ضدامنیتی «رفع فیلتر فیس‌بوک» را چه کسی کلید زد؟

02 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی
به گزارش پایگاه 598 به نقل از رجانیوز، جرقه اول در این زمینه را سایت شخصی اکبر هاشمی رفسنجانی زد. چند روز پس از روی کار آمدن رسمی دولت آقای روحانی، سایت هاشمی رفسنجانی در اقدامی معنادار، جمله‌ای مثبت از او را که سال گذشته بیان شده بود بازنشر کرد.

این سایت در مطلبی با عنوان «نظر هاشمی درباره فیس بوک چیست؟»، مسدود شدن این شبکه اجتماعی در ایران را غیرقابل قبول دانست و به نقل از رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نوشت: «امروز عصر انفجار اطلاعات است و این مهم‌ترین تفاوت شرایط زمانی برای انقلاب ما و انقلابهای امروز منطقه است. قیام ۱۵ خرداد را که مردم ما انجام داده‌‌اند و شهدای بسیاری داشت در دنیا بسیار کم مطرح شد. روزنامه‌های خارجی تنها چند کلمه‌ای و آن هم حرف‌های رژیم را می‌نوشتند اما اکنون وقتی یک خبرنگار به زندان می‌رود در کل دنیا پخش می‌شود. رسانه‌های آزاد و مخصوصاً سایت‌ها که درگیر دولت نیستند گاهی هم با اغراق و بزرگ‌نمایی این موضوعات را مطرح می‌کنند. این گونه انفجار اطلاعات دیگر بسته نمی‌شود البته عوارض بدی هم دارد اما ما برخلاف عده‌ای که فکر می‌کنند این جریان‌ها خطرناک است فکر می‌کنیم این جریان به سعادت بشریت کمک می‌کند و چیز مبارکی در دنیاست. امروز یک صفحه فیس بوک که هزینه‌ای برای مردم ندارد تبدیل به موضوع خبری در تمام تلویزیون‌ها و دستگاه‌های دنیا می‌شود.»

اما این ابراز ارادت سایت هاشمی به فیس‌بوک پایان ماجرا نبود. روزنامه «هفت صبح» هم در یکی از شماره‌های اخیر خود، تی‌تر و عکس نخست را به انتشار خبری درباره صفحه محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جدید کشورمان اختصاص داد و از فعالیت رسمی این صفحه به عنوان صفحه ضخصی مسئول دیپلماسی ایران خبر داد.

فارغ از اینکه آیا فعالیت در یک سایت اینترنتی که بنا به هر دلیلی در داخل کشور مسدود است و طبق قوانین، فعالیت در آن جرم محسوب می‌شود، از سوی یک مقام رسمی آن هم در جایگاه بالایی مانند وزارت امور خارجه قابل پذیرش است یا خیر، به نظر می‌رسد همزمانی این رویداد‌ها خبر از یک برنامه مدون خبر می‌دهد.

از سوی دیگر، روزنامه «فایننشال تایمز» در گزارشی در مورد محمدجواد ظریف، صفحه فیس بوک او را مورد توجه قرار داده است. این روزنامه انگلیسی نوشته است: «دو هفته پس از معرفی ظریف به عنوان وزیر خارجه، این دیپلمات کارآزموده ۵۳ ساله، طرفداران زیادی را برای صفحه فیس بوک خود جذب کرده است. ظریف که نماینده سابق ایران در سازمان ملل بوده، چهار سال پیش به فیس بوک ملحق شد.»

پیش از این نیز گزارش‌های متعددی در مورد صفحه‌های فیس بوک و توییتر منصوب به روحانی منتشر شده بود و حالا فعالیت‌های مجازی وزیر خارجه جدید ایران مورد توجه قرار گرفته است.

یک سایت نزدیک به دولت یازدهم هم درباره این مساله نوشته است: «هم اکنون فرزندان و دیگر اعضای خانوادهٔ بسیاری از مقامات کشوری و نیز برخی از مسولان رده پایین‌تر و همچنین بسیاری از فعالان سیاسی و تقریبا اکثریت فعالان مطبوعاتی و همچنین بسیاری از چهره‌های شناخته شدهٔ دیگر حوزه‌ها، صفحاتی به نام خود در فیسبوک دارند که هر از گاهی برخی از آن‌ها در رسانه‌ها هم بازتاب پیدا می‌کند.»

این مساله در حالی صورت گرفته که پیش از این، مدیریت شبکه اجتماعی فیس بوک صفحات مرتبط با جریان مقاومت مانند صفحات مرتبط با سیدحسن نصرالله، حزب الله لبنان و گروه‌های مقاومت فلسطینی و سوریه‌ای را نیز مسدود کرده بود.

به نظر می‌رسد با توجه به رویکرد ضدارزشی و ضدایرانی مدیران فیس‌بوک و نقش آفرینی این شبکه اجتماعی در کودتاهای مخملی مدرن، اصرار عجیب برخی سیاسیون بر طرح موضوع لزوم رفع مسدودیت این سایت در داخل کشور، مشخص می‌کند که پروژه مشخصی در این زمینه مورد اقدام قرار گرفته و احتمالا رفع فیلتر فیس‌بوک، گام اولیه در اجرای آن خواهد بود؛ پروژه‌ای که با توجه به سابقه استفاده از این شبکه اجتماعی در جریان آشوب‌های خیابانی سال ۸۸، لزوم توجه ویژه مقامات امنیتی به این مساله را گوشزد می‌کند.
 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 14
  • 15
  • 16
  • ...
  • 17
  • ...
  • 18
  • 19
  • 20
  • ...
  • 21
  • ...
  • 22
  • 23
  • 24
  • ...
  • 79
مرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس