ملکه، فیلمی که در آن باید بر مظلومیت افسر بعثی گریست!/ وقتی آدم خوبه فیلم بعثی ها می شوند
آخرین فیلم محمد علی باش آهنگر از ژانر دفاع مقدس فقط لوکیشن آن را ارائه می دهد. در این فیلم نه تنها خبری از ارزش های دفاع مقدس نیست بلکه جای ظالم و مظلوم، شاکی و متشاکی و متجاوز و تحت تجاوز عوض شده است! اگر رزمندگان در جبهه های نبرد سالها زحمت کشیدند تا قدرتهای ظالم جهان رأی به تجاوزگری صدام دهند، بیست و پنج سال پس از اتمام جنگ و صدور قطعنامه 598، آقای باش آهنگر در فیلم ملکه نیروهای ایرانی را متخاصم و آغازگر درگیری معرفی می کند!
در فیلم ملکه، همیشه آغازگر درگیری ایران است و پس از حملات توپخانه ای ایران است که عراقی ها برای تلافی به آن پاسخ می دهند و فیلم بصورت مستقیم و غیرمستقیم اینگونه القا می کند که حملات عراق واکنشی است طبیعی به تهاجمات توپخانه ای ایران و اگر کسانی در این حملات کشته می شوند، مقصر ایرانیانی هستند که باعث واکنش نیروهای بعثی شده اند؛ از این رو قهرمان فیلم سیاوش، همواره تلاش می کند گراهایی به توپخانه دهد که هیچ سرباز عراقی مورد حمله قرار نگیرد! حتی اگر قرار باشد در شرایط سخت کمبود گلوله توپ، مجبور باشد به جای یک گلوله از دو گلوله استفاده کند.
در ملکه، هیچ خبری از اذان و وضو و نماز در جبهه ایران نیست اما سروان بعثی در کنار رود وضو می گیرد، آنهم وضویی مطابق با فقه شیعه اثنی عشری! پس از وضو، درجه دار ارتش بعث نیروهای بعثی را به خط می کند و دیده بان ایرانی، گرای آنها را به توپخانه می دهد؛ بعثی ها تلفات سختی می دهند و از اینجاست که دوران مظلومیت نیروهای بعثی و سروان متشرع آغاز می شود و دیده بان ایرانی دچار عذاب وجدان می شود که چرا گرای سربازان متخاصم بعثی را به توپخانه داده است! نکته جالبتر اینجاست که جمشید که معلوم نیست تصویری ذهنی در توهمات سیاوش است یا روح رزمنده ای شهید که از طرف خداوند برای یاری سیاوش فرستاده شده است، عذاب وجدان سیاوش را بیشتر می کند و ندای مظلومیت سربازان بعثی را فریاد می زند! ملکه شاید تنها فیلم ایرانی باشد که در آن باید به مظلومیت افسر بعثی و سربازان تحت فرمانش خون گریست!
اما نکته تأسف بارتر در مورد این فیلم کشته شدن نیروهای ایرانی به دست خودشان و به دلیل اشتباهات یا سوءتفاهمات است! هیچ ایرانی به دست عراقی ها کشته نمی شود الا سیاوش و اگر سیاوش در بالای برج دیدگاه مورد اصابت گلوله های تانک های عراقی قرار می گیرد، تقصیر خودش است، چون نیش زده است!
زیر سوال بردن کینه انقلابی رزمندگان، سوژه دیگری است که در این فیلم به آن پرداخته شده است. سیاوش برای محکومیت سیف الله اصرار دارد که او کینه دارد و از روی کینه است که سربازان عراقی را می کشد! و سیف الله که محکوم شده است، اصرار دارد که هیچ کینه ای از کسانیکه خانواده اش را کشته اند و به کشورش تجاوز کرده اند در دل ندارد! این در حالی است که وجود کینه انقلابی علیه ظالم یکی از فروع دهگانه اسلام است که با عنوان تبری از آن یاد می شود. مگر حضرت امام رحمه الله علیه در پیام حج خود در سال 66 نفرمودند(1) که :” از ابراز بغض و كينه خود نسبت به دشمنان خدا و خلق غافل نشوند. مگر تحقق ديانت جز اعلام محبت و وفادارى نسبت به حق و اظهار خشم و برائت نسبت به باطل است؟” حال چگونه است که وجود کینه در دل رزمنده ای که تمام خانواده خود را به خاطر زیاده خواهی های صدام و بعثی ها از دست داده است، باید محکوم شود؟
بی اخلاص نشان دادن رزمندگان و دعوای سیف الله بر سر اسم کسی که به دسته دشمن خسارت سنگین وارد کرده است نیز از نکاتی است که در فیلم بدان پرداخته شده است. دعوایی که نه بر سر خدمت و ادای تکلیف که به خاطر شهرت، حفظ جایگاه و احساس مهتری رخ می دهد و هر دو طرف (سیف الله و سرگرد) تلاش دارند که این افتخار را به اسم خود ثبت کنند! مسئله ای که خلاف مطلق روح حاکم بر جبهه حق در هشت سال دفاع مقدس بوده است.
در نهایت باید اذعان کرد که از ساختن فیلم دیگری در ژانر دفاع مقدس به نام “ملکه” و اختصاص جوایزی در جشنواره فجر برای فیلمی در این ژانر اصلا نباید خرسند شد، چرا که این فیلم نه برای نمایش فضائل و صفات نیکوی رزمندگان اسلام و روایت فضای معنوی جبهه ها که برای دفاع از سربازان بعثی و محکومیت خودی ها ساخته شده است. این که بالاخره صلح خواهد شد پس نباید زیاد سخت گرفت از نقاط اتکای این فیلم است که در تقابلی آشکار با آرمان های رزمندگان و امام شهدا است و شعار اصلی شان “جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان” است. حتی چنین رویکردی با روال کاری کشورهای ظالم و مستکبر غربی نیز در تعارض است! و جز تضعیف جبهه خودی هیچ دستاورد دیگری ندارد.
(1) صحیفه نور، جلد 20، صفحه 314
منبع:صابر نیوز