عرفان های حقیقی و عرفان های کاذب / قسمت سوم
تولتک شمنیزم
«تولتک شمنیزم» از جمله عرفان هاى سرخ پوستى آمریکایى است. تولتک ها خردمندانى از مردان و زنان بودند که هزاران سال پیش آیین باستانى را شکوفا کرده و براى رهایى از رنج و هدایت واقعى انسان و حفظ معرفت معنوى به وجود آمدند.42 براساس افسانه هایى که درباره تولتک ها گفته مى شود، امپراتورى «تولتک» در سال 968م و در ناحیه مکزیک مرکزى شکل گرفت. پایتخت آنها شهرى به نام «تولا» بود و بدین سبب، آنها خود را «تولتک» نامیدند. واژه «تولتک» به زبان «ناواتل» به معناى «ملت تولان» (نیزار) است.43
اصول و محورها:
1. رؤیابینى: از نظر تولتک ها، زندگى بیش از یک رؤیا نیست و هر کس با قابلیت رؤیا دیدن به دنیا مى آید و این قابلیت با توجه و تمرکز بر دانستنى ها به وجود مى آید و از طریق توجه به نظام هنجارها و باورها به آن دست مى یابد و تمام اینها رؤیاهاى انسان را شکل مى دهند.44
2. استفاده از گیاهان اقتدار: «گیاهان اقتدار» گیاهانى است که به صورت طبیعى مواد مخدر، توهم زا، روان گردان و نیروزا از آنها تهیه مى شود. بنابر نظر آنها، سالک براى کسب معرفت ناب و حقیقى، باید از آنها استفاده کند.45
3. رؤیاى سیاره زمین: بنابر نظر آنها، تمام انسان ها رؤیا مى بینند. این رؤیاها گسترش مى یابد و در هم متداخل مى شود و از این تداخل و اشتراک، رؤیاى بشریت یا «رؤیاى سیاره زمین» به وجود مى آید. این رؤیا مشتمل بر تمام قوانین اجتماعى، باورها، مذاهب و فرهنگ هاى مختلف و چگونگى اداره حکومت ها، مدارس و وقایع اجتماعى است.46
4. چهار میثاق: تولتک ها چهار میثاق به منظور دگرگونى انسان ارائه داده اند که عمل به آنها موجب تغییر نظام اعتقادى و بیدارى خود حقیقى انسان مى شود. این چهار میثاق عبارت است از:الف. «با کلام خود گناه نکنید»؛ مهم ترین و دشوارترین میثاق بوده و به معناى معصوم بودن در کلام و استفاده درست و مناسب از انرژى بیان است؛ زیرا در این صورت، حقیقت در انسان تجلى مى کند و تمام سموم عاطفى شست وشو داده مى شود.
ب. «هیچ چیز را به خودتان ربط ندهید»؛ یعنى بى اعتنایى به گفته هاى دیگران، اعم از تمجیدها و سرزنش ها. در این صورت، از رؤیاى دوزخ و رنج در امان مانده، به آزادى قابل توجهى دست مى یابید. ج. «تصورات باطل نکنید»؛ ریشه همه غم ها و رنج ها در تصورات و حدس ها و گمان هاى انسان است. از این رو، تسلط بر دیگران و دگرگونى زندگى تنها از طریق اصلاح تصورات امکان پذیر است؛ بدین صورت که انسان آنچه را در نظر دارد بیان کند و با دیگران ارتباط صریح و روشن برقرار نماید تا از هرگونه سوءتفاهم در امان بماند.
د. «بیشترین تلاش خود را انجام دهید»؛ انسان باید در همه شرایط خوب و بد، نهایت تلاش خود را انجام دهد؛ زیرا در این صورت، احساس پشیمانى و گناه نمى کند و زندگى فعال و خلّاقى خواهد داشت و از هر کارى لذت مى برد و به آزادى شخصى مى رسد.47
یوگاناندا
یوگاناندا در سال 1893 در «گوراکپور» هند به دنیا آمد. پس از اتمام دبیرستان، در معبدى در «سرامپور»، نزدیک کلکته، تحت تربیت استادش به نام سوآمى شرل یوکتشوار قرار گرفت و تا سال 1920 در آنجا بود. پس از فارغ التحصیلى از دانشگاه، به طور رسمى وارد نظام رهبانیت شد و نام یوگاناندا را، که به معناى «سرور و بهجت از طریق اتصال الهى» است، انتخاب کرد. وى در اقامت 15 ساله خود در آمریکا، «انجمن خودشکوفایى» را در لس آنجلس تأسیس کرد و به سخنرانى هاى متعددى پرداخت و در سال 1952 در لس آنجلس در گذشت. آثار متعددى از او به زبان فارسى منتشر شده است؛ از جمله سرگذشت یک یوگى، انسان در جستجوى جاودانگى، و زندگى بدون هراس.48
تعالیم و اندیشه ها: یوگاناندا در بخشى از اندیشه هایش، جهان، خدا و انسان را مورد بررسى قرار داده و در بخشى دیگر، به اصول اخلاقى به عنوان سلوک عملى مى پردازد. بنابراین، مکتب عرفانى وى اخلاق محور است. اصول تعالیم و اندیشه هاى وى عبارت است از:
1. خداشناسى: محورهاى خداشناسى یوگاناندا عبارت است از:
الف. سرور مطلق: از نظر وى، خداوند شادمانى عظیم و بهجت ابدى است که فعالانه هرگونه شکل و نیرو را حفظ مى کند و ماوراى تعالى و سرشار از سرور است.49
ب. جلوه هاى خدا: از نظر او، خداوند داراى جلوه هاى متعددى است؛ همچون «ایشوره» (حکمران بودن)، «کالى» (مادر الهى) که جلوه فعال در آفرینش است و جلوه روح القدس و طبیعت.50
ج. تثلیث: وى در بحث خداشناسى، معتقد به تثلیث است و آن را این گونه تبیین مى کند که خداوند خالق فراسوى خلقت است و پسر، هوشیارى همه جا حاضر خداوند در خلقت، و روح القدس قدرت ارتعاشى خالق است که به صورت آفرینش تجلى مى کند و هنگام قیامت، این سه اقنوم در روح مطلق مستحیل مى شوند.51
د. راه رسیدن به خدا: وى نیاز به رفع رنج، نظم یابى در جهان و اصل علّیت را راه هاى رسیدن به خدا مى داند.52 و. جایگاه خدا: وى معتقد است: خداوند ماوراى عقل و خرد است و ذهن انسان توانایى درک واقعى خدا را ندارد.53
2. جهان شناسى: وى آفرینش را براساس رؤیاى خدا تشبیه مى کند و بر این باور است که تمام خلقت بازتاب اندیشه و زاینده ذهن خداوند است.54
3. انسان شناسى: انسان شناسى یوگاناندا مبتنى بر سه اصل است:
الف. روح و بدن هاى سه گانه: از نظر او، انسان علاوه بر بدن مادى، داراى بدن اخترى و علوى است که در عالم اثیرى و علوى موطن دارد و پس از مرگ و خروج از دنیاى مادى، با بدن علوى زندگى مى کند که این بدن یک قالب فکرى و ذهنى براى بدن هاى مثالى است.55
ب. نوزایى: براساس قانون «تناسخ»، انسان در حرکت تکاملى دایم تولد دارد و در زندگى هاى بالاتر حیات مى یابد و تلاش هاى معنوى این حرکت را سرعت مى بخشد و تا مرحله تطهیر کامل و اتحاد با هستى ادامه مى یابد.56
ج. کرمه: «کرمه» همان قانون عمل و عکس العمل، کاشتن و درو کردن و عدالت است که مبتنى بر تأثیر اعمال گذشته در زندگى کنونى یا آینده است. بنابراین، انسان با اعمال و افکارش، سرنوشت خود را شکل مى دهد و هر انرژى که بى خردانه یا خردمندانه به حرکت درآورد، به صورت نقطه شروع اعمالش به او باز مى گردد و کرمه هر شخص از تناسخى به تناسخ دیگر، او را دنبال مى کند تا تعادل کامل روحى براى او حاصل شود.57
4. اتحاد با خدا:
الف. یوگا: «یوگا» در لغت، سانسکریت به معناى «ارتباط» است و در تفکر یوگا، به معناى فنونى است که از طریق آن، اتحاد هر نفس با خدا حاصل مى شود. این فنون متفاوت بوده و داراى هشت مرتبه است: 1. رفتار اخلاقى؛ 2. انجام تکالیف مذهبى؛ 3. وضعیت جسمى درست به منظور متوقف کردن بى قرارى؛ 4. کنترل جریانات ظریف زندگى؛ 5. درون نگرى؛ 6. تمرکز؛ 7. مراقبه؛ 8. فراهوشیارانه.58
ادامه دارد…