صلح طلبی بهایی در دوربین مخملباف !
در خبرها آمده بود که محسن مخملباف ، فیلمی به نام “باغبان” جلوی دوربین برده که قرار است از 4 جولای در جشنواره اورشلیم اسراییل به نمایش درآید. فیلم به سبک و سیاق برخی آثار مخملباف مثل “تست دمکراسی” با حضور و شرکت خود مخملباف ساخته شده که در کنار پسرش میثم ، آن را بازی و فیلمبرداری و کارگردانی و تدوین و تهیه کرده است.
داستان فیلم از این قرار است که یک فیلمساز ایرانی و پسرش ( محسن مخملباف و میثم ) برای تحقیق دربارهی بهائیت به اسرائیل سفر میکنند. گفته می شود پیروان این فرقه از سراسر جهان به شهر حیفا در اسراییل میآیند تا در باغی که مرکز این فرقه است، خدمت کنند و از طریق کار در طبیعت گویا خود را صلحطلب بار بیاورند!
فیلم نشان می دهد فیلمساز پدر (مخملباف) از طریق همراهی و گفتگو با باغبانی که در باغ های بهایی کار می کند ، در مییابد که افکار او و فرقه اش با افکار صلح طلبانه و به دور از خشونت کسانی چون گاندی و ماندلا شباهت دارد در فیلم “باغبان” برای پدر این سوال مطرح میشود که اگر نگاه دینی اصلاح طلبانهای در ایران وجود داشت، آیا حکومت ایران امروز، هنوز به دنبال ساخت بمب اتمی میرفت؟! ( انگار مخملباف حتی در جزییات فیلم هم سعی نموده که نظر اسراییلی ها را تامین کند ، چراکه امروزه حتی بسیاری از کارشناسان محافظه کار و تندروی آمریکایی و انگلیسی هم باوری به ساخته شدن بمب اتمی در ایران ندارند ، چنانچه چندی پیش 16 سازمان اطلاعاتی آمریکا گزارشی انتشار دادند که در ایران حتی تصمیم سیاسی برای انجام چنین کاری وجود ندارد ! )
در واقع فیلم “باغبان” روایت سفر پدر و پسری فیلمسازست که برای تحقیق درباره یک فرقه به نام بهاییت، به اسراییل و به باغ های بهایی سفر می کنند و با یک باغبان بهایی و چند بهایی دیگر آشنا می شوند . پدر گویا سرخورده از همه ادیان و آیین های الهی (که به نظر وی خشونت طلب هستند) هنوز امیدوار است که دینی پیدا شود که بتواند راهی برای پیشبرد صلح و مهربانی در جهان ارائه دهد اگرچه پسرش مخالف این نظر و دیدگاه اوست. پدر خوش بین ، مفتون خشونت پرهیزی باغبان بهایی و باغش می شود و پسر تلاش می کند پدر را هشدار دهد. اما پدر که آداب باغبانی آموخته، دوربینش را می کارد و به آن آب می دهد! (به نظر می آید سینمای شعاری و سطحی مخملباف از “توبه نصوح” تا امروز کوچکترین تغییری نکرده و همچنان سرشار از شعر و شعار است چنانچه کلیت ساختار فیلم را جدل و گفت و گوی پدر و پسر فیلمساز با جملات و کلمات و عباراتی به شدت شعاری و به اصطلاح گل درشت تشکیل می دهد که برروی نماهایی شبه مستند از گوشه و کنار باغ بهایی قرار گرفته و به گونه ای فوق آماتوری ، کلمات و عبارات فوق را ترجمه می کند!!)
بقیه فیلم به لحاظ تصویری حاصل چند مصاحبه با پیروان فرقه بهایی، تصاویر آرشیوی و همچنین صحنه هایی از باغ های بهایی در"حیفا ” است.
چقدر این صحنه های فیلم “باغبان” با صحنه هایی از فیلم “تست دمکراسی” مخملباف از مجموعه “قصه های جزیره" شبیه است که در آن فیلم می خواست با همین زبان شعاری به تبلیغ مثلا اصلاح طلبی و حزب مشارکت بپردازد و دوربینش را به جلسات سخنرانی و کنفرانس این حزب می برد.
به هر حال در فیلم “باغبان” ، محسن مخلمباف به عنوان یک فیلمساز به شیوه ای کاملا غیر هنری و ضد سینمایی با شعارهای تصویری و کلامی کلیشه ای 30-40 سال پیش ، به تبلیغ و پروپاگاندای نخ نما شده و جاهلانه برای فرقه ای می پردازد که امروز حتی در دنیای غرب به دلیل وابستگی های دیرینش با رژیم صهیونیستی ، مورد تنفر آزادیخواهان و روشنفکران قرار دارد.
بدون اینکه بخواهم به نقد و تحلیل فیلم “باغبان” بپردازم یا راجع به مسیر فاجعه بار شخصی به نام محسن مخملباف بنویسم که چگونه از “توبه نصوح” و “استعاذه” و “دو چشم بی سو” به “سکس و فلسفه” و “فریاد مورچه ها” و بالاخره تبلیغ برای فرقه ضاله بهاییت با حمایت های رژیم ضد بشری اسراییل رسید ، تنها به بهانه ادعایی که مخملباف ( البته براساس دستورالعمل رژیم صهیونیستی) در فیلمش درمورد صلح طلبی فرقه ضاله بهاییت نموده براساس اسناد و مدارک خود این فرقه و برخی مستندات منتشره از سوی مراکز اسنادی غرب ، به بخش کوچکی از آنچه اعضای این فرقه در تاریخ ایران و در حق مردم این سرزمین انجام داده اند ، می پردازم.
آنچه در این باب می آید ، بخش هایی از قسمت های 20 و 21 مجموعه مستند “راز آرماگدون 4 : پروژه اشباح” است که به نویسندگی و کارگردانی سعید مستغاثی و تهیه کنندگی رضا جعفریان در زمستان 1389 از شبکه خبر پخش شد و پس از آن نیز از شبکه های جام جم ، مستند و …بازپخش شد.
فرقه بهاییت از زمانی که در بستر تاریخ معاصر این سرزمین شکل گرفت، همگام و همپای سایر سازمان ها و فرقه های استعماری و صهیونیستی مانند فراماسونری ، در خیانت به مردم ایران و تخریب و ویرانی و همچنین فروش منابع مادی و معنوی این سرزمین نقش مهمی را ایفا کرد.
در حالی که همواره مسئولان و رهبران بهاییت مدعی عدم دخالت در سیاست شده اند اما گویا که این “عدم دخالت” ، تنها در جهت میدان دادن به مانورها و عملیات استعماری کانون های صهیونیستی بوده است ولی درمواردی که میدان مانور کانون های فوق، تنگ شده ، صریحا معروف ترین عوامل خویش را به نفع آنها وارد میدان کرده تا فضای مورد نظر را بوجود آورند.
صفحات: 1· 2