راه برون رفت از جهل مصداقي تبعيت از ولي امر است
انَّ هَـذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَن سَبِيلِهِ. دنبال راههاي انحرافي نرويد چون شما را از راه مستقيم جدا مي کند.. اگر راه هاي انحرافي وجود نداشت «اهدنالصراط المستقيم» معني نداشت و براي همين روزانه ده بار دستور داده است که بگوييد «اهدناالصراط المستقيم». اگر اين جريان ها فرمانده نداشت"اهدنا” معنا پيدا نمي کرد چرا که اگر او دست ما را نگيرد شيطان “يخوف اوليائه” يا “يأمرکم بالفحشاء". فحشاء در اينجا همان جريان انحراف است پس هم صراط، سبيل و … برگردان فارسي اش “جريان” مي شود. نکته اصلي اين است که قرآن کريم هم وارد جريان ها شده و هم دعوت به جريان شناسي کرده است. « قل هذه سبيلي ادعوا الي الله علي بصيره ». يعني پيامبر با بصيرت است که مردم را به راه خدا دعوت مي کند. اينجا لازم است فرق ظريف “بصيرت” و “علم” را توضيح دهم. بصيرت يعني مصداق شناسي و فردشناسي اما علم يعني شناخت فرد به شکل کلي که در تطبيق خارجي ممکن است دچار مشکل شد. بصيرت مطلق براي معصوم است. به همين جهت پيامبر مي فرمايد: «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا بعدي» . اگر به اين دو متمسک شديد دچار مشکل نمي شود. يعني قرآن بدون اهل بيت در انطباق مشکل پيدا مي کند.
«وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا» کساني که در اطراف ائمه کساني که خوب عمل کنند بصيرت بالعرض پيدا مي کنند. صاحب بصائر مي شود. ايشان بصير بالعرض هستند و در مسير اشتباه نمي افتد چرا که اگر او به اشتباه بيفتد امتي به اشتباه مي افتند. امروز ولي فقيه بصير بالعرض است يعني اينکه ائمه بايد دستش را بگيرند. براي همين است که حضرت حجت مي فرمايند: « فانهم حجتي عليکم وانا حجة الله عليهم». اينها علمشان من الائمه است. هدايت و کنترل در غيبت صغري به وسيله ارتباط فيزيکي است اما هدايت عامه ي خاصه يعني براي عموميت شيعه هدايت دارند و به طور خاص براي ولي فقيه هم هدايتگري دارند. کيفيت اين هدايت بر ما پوشيده است اما مشخص است که سرپيچي از دستور او يعني سرکشي بر رسول الله و ائمه اطهار عليهم السلام: «الراد عليه کالرّاد علينا و الرادّ علينا الرادّ علي الله » حوزه عمل و تبعيت از ولي فقيه همان حوزه تبعيت بصير بالذات است.