دروغهایی که زنان باور میکنند و حقایقی که آنها را آزاد میسازد
این کتاب که توسط نانسی لیدوموس نوشته و بوسیله پریسا پورعلمداری ترجمه شده و دفتر نشر معارف در سال ۸۷ آن را وارد بازار کتاب کردهاست، از جمله سلسله کتابهای ” فمنیسم در ترازوی نقد” است که به تدوین کتابها و مقالاتی درباره نقد فمنیسم میپردازد.
نویسنده کتاب که یک زن مبلغ مسیحی است با اشاره به سر درگمی های روزانه زنان سعی کرده است به آنها کمک کند تا فریبهایی را که در نهایت به ناامیدی و استیصال ختم کشانده بشناسند. وی همچنین در تلاش است تا با استفاده از مثالهای مستند و حقیقی، خواننده را راهنمایی کند تا به سوی حقایقی باز گردد که تنها در آموزههای دینی قابل یافتن است.
از ظواهر کتاب گذشته، باطن آن به تجربه نشان داد که با کلمات بسیار ساده و صدالبته عمیق، میتوان به بسیاری از حقایقی که تا به حال به آن حتی فکر هم نکردهاید راه پیدا کنید.
در جای جای کتاب، مطالب گوناگونی وجود دارد که به صورت مستقیم و غیرمستقیم به نقد بعضی عقاید فمنیسم پرداخته بود.
مطالب به قدری جذاب و ساده نوشته شدهبود که هر زن کم سواد و باسواد هر جا، آن را دست من میدید، مشتاقانه میگرفت، ورق میزد و آدرس فروشگاهی که کتاب در آن عرضه شدهبود را میپرسید.
با وجود حجم کم این کتاب(۱۳۶ صفحه)، نکات و صحبتهای عمیق بسیاری وجود داشت که تا مدتها میتوانست در ذهن بماند و با رویارویی باورهای غلط مقاومت کند، اما نقطهی عطفی که در این کتاب عامل شد تا با آن بیشتر احساس دوستی کنم، صفحهی ۶۶ کتاب با عنوان « وقت کافی برای انجام کارهای که بر عهده من است ندارم» بود:
«یادم میآید وقتی بچه بودم با مدرم به یک نمایشگاه بین المللی با عنوان شیوه زندگی در آینده رفتیم. آن جا صحبت از این بود که استفاده از تکنولوژی پیشرفته و وسایل الکترونیکی در ساخت انواع لوازم خانگی باعث میشود، کارهای روزانه به حداقل برسد و افراد بتوانند راحت بنشینند، آرامش داشته باشند و ا وقتشان برای انجام کارهای مهم تر استفاده کنند.
اکنون آن آینده این جاست. ما لوازم و وسایلی که در اختیار داریم که خلاقترین ذهنها، وقتی من یک دختر کوچک بودم، نمیتوانست تصور کند. پس چرا زندگی امروز ما، اینقدر پراسترس و بدون آرامش است؟»
به راستی که حقیقت را میگفت و این جملات بسیار شبیه جملاتی بود که شهید سیدحسین علم الهدی در نامه به خواهر گرامیشان نوشته بودند.
«تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم زیرا مرتباً از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود … آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایدهآلهای مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او (الله)؟ نه برای بدست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن. یک دور باطل دور حماقت، کار- استراحت- خوردن- خوابیدن، همین و بس!!!»
و خانم لیدوموس(نویسنده کتاب) چه زیبا پیشنهاد داده بود که: «حقیقت این است که آن چه ما واقعا باید انجام دهیم، همان کاری است که خداوند برایمان تعیین کرده است. چقدر احساس آزادی و رضایت خواهیم داشت اگر بپذیریم که برای انجام آن چه خدا در زندگی به ما محول کرده است، وقت کافی د اریم.»
درست مطابق با صحبتهای شهید علم الهدی در همان نامه و البته چندگام جلوتر، زمانی که بسیاری از گوشهای از موارد تقلید کورکورانه و مصرفگرایی را متذکر شده، به برخی از زیانهای این عمل اشاره کردهبودند، نوشته بودند: « به سوره کهف آیه ۷ – سوره اعراف آیه ۳۱ – سوره حدید ۲۰ – سوره کهف ۲۸ – سوره قصص ۷۸ و ۷۹ – سوره احزاب ۲۸ – سوره توبه ۳۸ – سوره نسا ۷۷ – سوره آل عمران ۱۸۵ – سوره نحل ۱۱۷ – سوره یونس ۲۳ و ۷۰ – سوره رعد ۲۶ – قصص ۶۰ و ۶۱ – سوره غافر ۳۹ – سوره شورا ۳۶ – سوره زخرف ۳۵، مراجعه کنید با دقت به سخن خدا گوش کنید تا چگونگی زندگی و راه و هدف و نوع نیازها و خواستهایمان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه زمانهاست و عمل کردن آن برای همه نسلها .»