جهاد در ایستگاه اتوبوس!
05 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
مانده بودم چیزی بگویم یا نه. این امر به معروف و نهی از منکر هم از سخت ترین واجبات است. دلم را زدم به دریا و بهش نزدیک شدم. پسر خوش تیپ و خوش هیکلی بود که یک تی شرت سفید پوشیده بود و مثل من توی ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده بود. گفتم آقا ببخشید. گفت بفرمایید. گفتم می خواستم نکته ای رو خدمتتون عرض کنم. نگاهی با تعجب به من انداخت. بلافاصله ادامه دادم می دونین روی تی شرتتون چی نوشته. یه لبخندی زد و گفت آره یعنی اینقدر تابلوئه؟ گفتم برای کسی که توجه کنه بله، تازه شما خوش تیپ هم هستید و همه هم نگاهتون می کنن، زیاد خوب نیست. گفت همین دیروز خریدمش فقط می خواستم یه چیزی بپوشم که ارزون باشه. گفتم مگه چند خریدی؟ گفت سه تومن خریدمش، از میدون شوش. چند لحظه ای به سکوت گذشت بعد خودش با لبخندی که کمی شرمندگی هم داشت گفت تازه فروشنده موقع فروش تبلیغ هم می کرد، می گفت بخرید روش نوشته اسرائیل.
اتوبوس رسید. سوار شدم، پسری با تی شرت سفید که با فونت بزرگ و به رنگ آبی رویش نوشته بودISRAEL هم همین طور. و من به این فکر می کردم چقدر احتمال دارد توی قلب تل آویو یا بیت المقدس فروشنده ای پیدا بشود که تی شرتی بفروشد که رویش نوشته شده باشد IRAN و تازه برای تبلیغ، این موضوع را بلند هم داد بزند!