تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

زنده به گور کردن اعتقادات با پیامک!

06 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

 عصر ایران نوشت: «نسخه‌های الكترونیكی و مدرن، همان جهل نوشته‌های قدیمی در پشت كتب موجود در اماكن مذهبی هستند. همان نوشته‌هائی كه بارها و بارها مراكز و متولیان دینی و عقلای قوم به باطل بودن ادعاها، خوابها، نقل قول‌ها، تبشیرها و تهدیدهای آنها گواهی داده و صراحتاً اعلام كرده‌اند كه نباید به آنها اعتنائی كرد.»

پیامک - تلفن همراه

«پرده اول: این پنج اسم خداوند را به پنج نفر بفرست. بزرگترین مشكلت حل می‌شود:
یا الله، یا كریم، یا اول، یا آخر، یا مجید. قبل از حذف یكبار امتحان كن. تو رو به روح حضرت محمد (ص) كوتاهی نكن!

پرده دوم: طرح قرائت…. سهم شما 10 صلوات و ارسال به 10 نفر دیگر. مهم نیست كه حتی چندین بار از افراد مختلف این پیام را دریافت كنی، مهم آن است كه هر چه بیشتر افراد مختلف آن را ببینند. لطفاً قطع‌كننده زنجیره نباش.

پرده سوم: بنا به فرمایش معصوم (ع)، هركس كه دعای زیر را تا قبل از پایان ماه بخواند همه دعا‌هایش مستجاب شده و مشكلاتش رفع می‌شود. تنبلی نكن، به دوستانت پیامك بفرست و بگذار دیگران هم بهره ببرند. اگر نفرستادی منتظر اتفاقات بدی در زندگیت طی یك هفته آتی باش!

نكات مشترك همه این متنها و بسیاری از متنهای مشابه عبارتند از:
1- سوء استفاده و بهره‌برداری (بعضاً افراطی) از اعتقادات مخاطبین
2- طرح‌های هرمی (یك به چند) كه می‌تواند به سرعت (به صورت تابع نمائی) یك پیام را تبدیل به میلیون‌ها عدد كند!
3- همراه نبودن با هیچ سند و مدركی دال بر معتبر بودن ادعاهای مطروحه در آنها (رفع مشكلات، استجابت دعا، گرفتار شدن در صورت نفرستادن و…)
4- تعارض ادعاهای بسیاری از آنها با متون معتبر دینی، عقل سلیم و منطق در حقیقت این‌ها

حالا كه پیامك‌هایی با مضمون و كلمات سخیف درباره دكتر شریعتی، شهید مطهری و شهید چمران به دستم رسیده است، می‌اندیشم كه گویا این تنها یك زیاده روی عادی و عوامانه نبوده بلكه احتمالا اشخاص یا جریانی قصد دارند با سست كردن اندیشه‌ها و گفتار بزرگان ما از طریق همین روش نرم و به ظاهر سرگرم‌كننده و خنده‌دار، شخصیت‌های ارزشمند ما را تحقیر كنند و هنگامی كه بزرگان یك ملت كه موجب افتخار انسان و انسانیت هستند به بازی گرفته شوند، گویی هویت تمام مردم آن سرزمین به بازی گرفته شده است

اما در عین حال این جهل نوشته‌های مدرن دارای چند خصوصیت منحصر به فرد و جدید هم هستند:
1- ارسال آنها به سادگی فشردن چند كلید است و بنابراین در صورت همراهی دریافت كنندگان كم توجه با انتشاردهندگان اولیه آنها، با سرعتی حیرت آور در سطح جامعه منتشر می‌شوند.
2- روز به روز بیشتر به محتوا و لایه‌های تمسخر و توهین آمیزشان كه با ظرافت در بطن متن پنهان شده‌اند افزوده می‌شود. آیا واقعاً دستی در كار است كه با ارسال چنین مطالب سخیفی با آب و رنگ دینی، اعتقاد مردم را از بین ببرند؟!
3- یك سۆال مهم: چرا غالباً اینگونه مطالب از طریق پیامك ارسال می‌شوند و نه رایانامه؟ چه كسی از حجم عظیم پیامك‌های ناشی از چنین مواردی منتفع می‌شود؟! آیا ممكن است بتوان گفت شاید دست‌های پنهانی با استفاده از زودباوری عده‌ای و با تحریك یا میانداری شركت‌های مخابراتی، هر چند وقت یكبار چنین موج‌هایی را در سطح جامعه راه می‌اندازند تا تجارتی میلیاردی (ناشی از هزینه ارسال پیامك كه از مشتركین دریافت می‌شود) شكل بگیرد؟!

خانم زهرا جواهری در این زمینه معتقد است: من كمابیش اهل پیامك زدن هستم، اما دوست دارم آنها را از صافی اعتقاداتم عبور بدهم و بعد ارسال كنم. بعضی پیامك‌ها واقعا آن قدر لطیف و شیرین هستند كه شاید همیشه در ذهنمان حك شوند، اما حتی یك بار خواندن بعضی هم بیهوده است. در مقابل، برخی از پیامك‌ها وقتی با ارزشتر می‌شوند كه از قول بزرگی نقل شده باشند.

وی می‌افزاید: متأسفانه اخیراً شوخی با بعضی از این بزرگان هم باب شده مثل مثال‌های متعددی كه از این جمله دكتر شریعتی ساخته شده: “ترجیح می‌دهم با كفش‌هایم در خیابان راه بروم و به خدا فكر كنم تا این كه در مسجد نماز بخوانم و به كفش‌هایم فكر كنم"! حالا هر كس بنابر ذوق و سلیقه‌اش این مفهوم را به چیزهای دیگری تعمیم داده كه شاید نتوان از بعضی‌هاشان كه شیرین و مۆدبانه است به علت شوخ طبعی ذاتی ما ایرانی‌ها ایرادی گرفت. اتفاقا به همین دلیل هم بود كه اوایل كه از این دست پیام‌ها را می‌شنیدم لذت می‌بردم، اما كم كم دیدم كار به دختر و عمه و خانم این شخصیت‌ها! هم كشیده شد كه از قضا دیگر نه آن قدر لطیفه گونه بودند و نه متاسفانه مۆدبانه …

خانم جواهری ادامه می‌دهد:آن وقتها از این ناراحت شده بودم كه چرا مردم در هر چیز لطیفی آن قدر اغراق می‌كنند كه كار را به این جا می‌رسانند اما…اما حالا كه پیامك‌هایی با مضمون و كلمات سخیف درباره دكتر شریعتی، شهید مطهری و شهید چمران به دستم رسیده است، می‌اندیشم كه گویا این تنها یك زیاده روی عادی و عوامانه نبوده بلكه احتمالا اشخاص یا جریانی قصد دارند با سست كردن اندیشه‌ها و گفتار بزرگان ما از طریق همین روش نرم و به ظاهر سرگرم‌كننده و خنده‌دار، شخصیت‌های ارزشمند ما را تحقیر كنند و هنگامی كه بزرگان یك ملت كه موجب افتخار انسان و انسانیت هستند به بازی گرفته شوند، گویی هویت تمام مردم آن سرزمین به بازی گرفته شده است.

روز به روز بیشتر به محتوا و لایه‌های تمسخر و توهین آمیزشان كه با ظرافت در بطن متن پنهان شده‌اند افزوده می‌شود. آیا واقعاً دستی در كار است كه با ارسال چنین مطالب سخیفی با آب و رنگ دینی، اعتقاد مردم را از بین ببرند؟!

وی ادامه می‌دهد: اگر كلاهمان را قاضی كنیم، خواهیم دید در صورت تكرار این مسائل به طور ناخودآگاه ارزش سخنان و زندگی انسانی بزرگانمان خدشه‌دار خواهد شد كه این مطلب از نظر علوم ارتباطات نیز قابل اثبات است.

وی در ادامه می‌گوید: دوستان عزیز لطفا به این موضوع هم فكر كنید كه اگر به راستی این كار یك جریان منحرف باشد و در مراحل بعد به خودشان نیایند و به راه راست هدایت نشوند، این به ظاهر شوخی‌ها را به بقیه بزرگان ارجمند و شهدای مظلوم و امام عزیز و نعوذبالله به ائمه اطهار هم می‌رسانند؛ كه باید گفت: اعوذبالله من الشیطان الرجیم.»

منبع: وعده صادق

 1 نظر

آگهی‌های ضداسلامی در ایستگاه‌های مترو شهر نیویورک

06 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

آگهی ضد اسلامی که بر روی آن نوشته شده است «در هر جنگی بین انسان متمدن و وحشی، از انسان متمدن حمایت کنید. حمایت از اسرائیل، شکست جهاد»

در پی حکم دادگاه امریکا برای نصب آگهی‌های نفرت‌انگیز در اماکن عمومی، آگهی تبلیغاتی در حمایت از رژیم اسرائیل که در آن مسلمانان را با بربرها مقایسه می‌کند به زودی در ایستگاه‌های متروی شهر نیویورک به نمایش گذاشته می‌شود.

احتمالا هزینه مالی این آگهی تحریک‌آمیز را که قرار است در ۱۰ ایستگاه مترو شهر نیویورک نصب شود، پاملا گلر، وبلاگ‌نویس محافظه‌کار تندرو تامین کرده است؛ آگهی که روی آن نوشته شده است «در هر جنگی بین انسان متمدن و وحشی، از انسان متمدن حمایت کنید. حمایت از اسرائیل، شکست جهاد».

این در حالی است که بر پایه گزارش‌ها «سازمان حمل‌ونقل شهری نیویورک» پیشتر با درخواست گلر برای نصب این پوستر توهین‌آمیز مخالفت کرده بود، اما وی به بهانه آزادی بیان پرونده آن را به مقام‌های قضایی ارجاع داد تا دادگاه درباره آن تصمیم بگیرد.

پل انگلیمیر، قاضی فدرال امریکا در نیویورک نیز بر اساس «متمم نخست حق آزادی بیان قانون اساسی امریکا»، با صدور حکمی به مقام‌های این شهر دستور داد این پوستر ضد اسلامی را برای نمایش عمومی در ایستگاه‌های مترو نصب کنند.

در همین حال، منیر عواض، رئیس شعبه نیویورک «شورای روابط امریکا-اسلامی» با انتقاد از مقام‌های امریکایی تاکید کرد این سازمان به «مسائل مربوط به آزادی بیان و حق [گلر] برای متعصب و نژادپرست بودن واقف است»، اما مقام‌های شهری نیویورک دست‌کم باید از تلاش‌های گلر برای شیوه زشت و زننده ابراز نفرت و تعصب خود انتقاد کنند.

گلر یکی از بنیان‌گذاران بنیاد «اسلامی‌شدن امریکا را متوقف کنید» است؛ نهادی که سازمان‌های بین‌المللی غیردولتی آن را گروه نفرت توصیف می‌کنند.

در ماه‌های اوت و سپتامبر نیز یک آگهی اسلام‌هراسانه مشابه بر روی اتوبوس‌های عمومی شهر سانفرانسیسکو نصب شد.

پوستر اخیر در حالی قرار است در شهر نیویورک در معرض دید عموم گذاشته شود که میلیون‌ها معترض در سراسر جهان اسلام همچنان با برگزاری تظاهرات خشم خود را از انتشار فیلم موهن به ساحت پیامبر اسلام (ص) نشان می‌دهند.

 نظر دهید »

چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟!!!

06 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

بی شک انیمیشن به عنوان یکی از جذابترین محصولات فرهنگی باید در دایره ی سیاستگذاری دقیق غرب و امریکا فهمیده شود. برخلاف عمده ی تحلیلگران که این آثار را نوعی تهاجم فرهنگی به عالم غیرغربی معرفی میکنند، این نوشتار کوتاه می خواهد به اثر شگرف تربیتی این آثار بر مخاطبان غربی و امریکایی توجه کند.

انیمیشن چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم» (how to train your dragon) نیز مانند بسیاری دیگر از محصولاتی که مخاطب کودک و نوجوان را نشانه گذاری کرده اند، اصرار ویژه ای در ساختن یک عالم رویایی از آینده دارد. چندی پیش هم انیمیشن برجسته ی «دلیر» (brave) همه ی چشم ها را به خود خیره کرد. در هردو اثر دو کودک علیرغم سرزنش هایی که از جامعه و اطرافیان به تن خریده اند اما با اعتماد به نفس و اتکای به توانایی های فردی سرنوشت قهرمانان را برای خود رقم می زنند. این دو اثر در ادامه ی فیلم های سینمایی و انیمیشن های بلند کودک و نوجوان، با تکیه بر توانایی های منحصر به فرد کودکان ساخته می شود. فرزندانی که هوش و قدرتی فراتر از پدران و مادران خود دارند و گشایش دهنده ی مسیر آینده اند. طبعاً خواننده می تواند این فهرست را ادامه دهد و بسیاری از فیلمهای سینمایی که قهرمان سازی از کودکان را به عنوان تم اصلی خود انتخاب کرده است، بیاد آورد. قهرمانان این قصه ها بی لیاقتی نسل گذشته را با هوشمندی خود جبران می کنند و آینده ی خود را خودشان می سازند.

این درحالیست که آثار فرهنگی ایرانی عموماً بر برجسته کردن شکاف نسل ها و گسست میان نسل جدید از نسل گذشته و نهایتاً توبیخ نسل جدید به عنوان گونه ای نامتجانس با فرهنگ و ادب ایرانی اسلامی اصرار عجیبی دارند. آثار کودک و نوجوان در داخل کشور عموماً در پارادایم گسست نسل ها و آسیب شناسی اجتماعی معنا می یابند. قصه های کلیشه ای است از ناراحتی پدر و مادر ها از فرزندانی که ناخلف اند و مصیبت هایی که ناشی از خطاهای متعدد آنها در گسست از گذشته ی فرهنگی شان است. صرف نظر از اینکه واقعاً پارادایم گسست نسل ها چقدر قابل تطبیق بر ایران امروز است و چقدر توانایی تحلیل وضعیت ما را دارد، باید دانست محصولات فرهنگی قرار بوده الگوسازی و عالم سازی و رویا سازی از آینده را برای فرزندان امروز ایران هدف اصلی خود بداند نه مرثیه سرایی برای آسیب ها و معضلات را.

متاسفانه کار از پارادایم انتقادی و آسیب شناسانه عبور کرده و به فضای هجو و تمسخر رسیده است. امروزه از شبکه های تلویزیونی برنامه هایی برای کودکان و خانواده ها پخش می شود که فرزندان ایرانی را به عنوان تیپ های خنده آور به تصویر می کشاند. کودکان ایرانی غالباً سربه هوا، خوشگذران، تنبل، فرصت طلب، اهل لاف و دروغ و درس نخوان به تصویر کشیده می شوند. نمونه ی این شخصیت ها را غالباً در انیمیشن هایی چون «شکرستان» دیده ایم. سال ها پیش هم برخی چهره های فرهنگی به پخش همزمان برنامه ی موهن «مبصر ۵ ساله کلاس» با کارتون جذاب «ایکیوسان» که دانش آموزان ایرانی را در قیاس با کودکان نخبه ی ژاپنی، کودکانی کودن و تنبل نشان میداد، اعتراض کرده بودند(در این میان باید تلاش هایی چون انیمیشن پهلوانان را ستایش کرد).

همزمانی تصویرسازی قهرمانانه از کودکان موطلایی و چشم رنگی اروپا و امریکا و بازنمایی تحقیرآمیز از کودکان بی قواره و کودن از فرزندان ایرانی تبعات آشکاری دارد. اما چه باید کرد که حوزه ی کودکان و نوجوانان غالباً از توجه و تمرکز سیاستگذارن و دغدغه مندان فرهنگ و رسانه بی بهره است.

 1 نظر

جبهه امروز: کفر مدرن

06 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

هر چیزی که برای انسان مقصد شد آن چیز جای خدا نشسته است، و امروز با کمی دقت متوجه می شویم بشر مدرن مقصد خود را در داشتن مدرن ترین تکنولوژی جستجو می کند، درست است که در ابتدای امر می پنداریم تکنولوژی ابزاری است تا بشر به کمک آن کارهای خود را آسان تر انجام دهد ولی اگر جایگاه تکنولوژی را در روان انسان مدرن تجزیه و تحلیل نماییم، متوجه می شویم چیزی ماوراء ابزار خواهد بود. چرا که اولاً، انسان غربی شخصیت خود را در ساختن بهترین ابزار جستجو می کند و نه ماوراء آن. ثانیاً، صِرف بهترین ابزار برای او مقصد شده است به طوری که اگر با ابزار های در دست خود بتواند به حوائج خود برسد، باز نمی تواند به آن قانع باشد، زیرا روح انسان به دنبال کمال مطلق است. حال وقتی کمال را در داشتن ابزاری کامل تر جستجو کند پس کمال مطلق را در کاملترین ابزار جستجو می کند و اینجاست که چه بداند و چه نداند، جای خدا را با ابزارهای پیچیده جابه جا کرده است.

گر در طلب منزل جانی، جانی/گر در طلب لقمه نانی، نانی
این نکته به رمز گویمت تا دانی/ هر چیز که اندر پی آنی، آنی

 2 نظر

صنعت گیم و جنگ نرم

05 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

دنیای جذاب بازیهای رایانه که امروزه به یک صنعت پردرآمد وپرطرفدار تبدیل شده زمینه مناسبی را برای فعالیت دشمنان اسلام فراهم کرده که به فعالیت در این زمینه بپردازند. چرا که طرفداران بازیهای رایانه را عموما جوانان و کودکان تشکیل می دهند.و با تغییر عقاید و تفکرات جوانان به سود خود باعث آسیب پذیری و تحت کنترل درآمدن این معادن استعداد و انرژی میشوند.
چند وقتی است که شاهد تحرکات دشمن در این زمینه هستیم در بازی های مثل بتلفیلد3 در زمان عرضه خود استاندارد های یک بازی شوتر اول شخص را تغییر داد و با گرافیک خیره کننده خود به یکی از بهترین عناوین شوتر تاریخ تبدیل شد…اما نکته قابل توجه در این بازی حمله نیروهای آمریکایی به ایران و تهران و نابودی تهران بود این دست از بازی ها که به صورت مستقیم مفهومی را میرساند به مراتب خطرات کمتری نسبت به بازی هایی دارند که بر روی ناخودآگاه تاثیر میگذارند دارند.و هدف بنده از ایجاد این تاپیک معرفی چند نمونه از این بازی ها بود:

angry birds(پرندگان عصبانی):

بازی فوق محبوب پرندگان عصبانی توسط کمپانی rovio بر روی گوشی های هوشمند و رایانه عرضه شد ملیون ها دانلود این بازی در دانلود سنترها حکایت از محبوبیت فوق العاده این بازی در بین جوانان دارند اما در این بازی به صورت نیمه آشکار چندین چند بار به اسلام و ایران توهین شده که البته شرکت تولید کننده از این بابت عذر خواهی کرده و این مطلب را اتفاقی دانسته اما آیا می توان تمام اینها را اتفاقی دانست:
[تصویر:  54265730271477999290.jpg]

[تصویر:  23841_717.jpg]



Assassin’s Creed(کشیش قاتل):
یک بازی اکشن ماجراجویی میباشد که توسط یکی از بزرگترین کمپانی های صنعت گیم یعنی یوبی سافت ساخته شده است.داستان درباره فردی به نام دزموند است که توسط یک دستگاه به زمان جنگ های صلیبی سفر میکند و ماجرای یک گروه تروریستی به نام حشاشین به رهبری حسن صباح را روایت میکند.
[تصویر:  21114464578156441432.jpg]

call of duty(ندای وظیفه):
یک بازی اکشن شوتر(تیراندازی)است ساخته کمپانی اکتیویژن از داستان قوی بهره نمی برد و بیشتر توجه بازی بر روی قسمت اکشن بازی میباشد تصویر زیر قسمتی از بازی است که در قاب عکس حدیثی از امام صادق(ع) رو مشاهده میکنید چیزی بسیار برای من دردآور محل نصب عکس میباشد.
[تصویر:  63733420596539836462.jpg]

devil may cry:
یک بازی با داستانی آخرالزمانی!!!با ته مزه شیطان…

داستان این بازی درباره شخصیت اصلی بازی که یک نیمه شیطان به اسم دانته است دنبال میشود.
نکته قابل توجه درباره وی این است که او یک حرامزاده است که حاصل رابطه نامشروع یک شیطان با یک فرشته است.
[تصویر:  03416259299663176796.jpg]

guitar hero:
یک بازی که بازیکن به وسیله گیتارهایی که همراه بازی فروخته میشود و مخصوص اتصال به کنسول است بازی را اجرا میکند و به نواختن گیتار به سبک راک که چندان برای کودکان جالب نیست میپردازد.
به مکان کلمه الله توجه کنید:
[تصویر:  12966468997232095148.jpg]

شاهزاده ایرانی:
در آخرین نسخه این بازی شاهد حضور دو جن در کنار شخصیت بازی بودیم که نام آنها راضیه و دیگری که نامش زهرا بود.
در تصویر نام حضرت فاطمه زهرا رو مشاهده میکنید که در تصاویر منتشر شده از بازی با زیرکی قرار گرفته است:
[تصویر:  17106006738464056786.jpg]

اقامتگاه شیطان5:
یکی از محبوبترین بازی ها در ژانر وحشت میباشد این بازی درباره ی شیوع ویروسی توسط یک گروه تروریستی است که انسان ها را به موجوداتی شیطانی تبدیل میکند در این تصویر شاهد تصرف اقامتگاه رهبران گرو تروریستی هستیم که در اتاق رهبر گروه یک قرآن مشاهده میشود.
[تصویر:  64081022608989307473.jpg]

clive barkers:
بازی در دوره های مختلف تاریخی اتفاق می افتد. تمدن سومر، روم باستان، دوران قرون وسطی، جنگ جهانی دوم و زمان حال دوره هایی هستند که بازیکن با همراهی گروه جریکو به آنها سفر می کند.

از نقاط برجسته بازی می توان به خلق محیط ها، تنوع دشمنان و هیولاها و قابلیت ها و جادو های افراد اشاره کرد.

داستانه بازی انطور شروع میشود که شما در نقش یه افسر عالی رتبه هستین که نیمه شب به شما تلفن زده میشه که احتیاج به کمک شما دارن و در صحنه بعد یک کودک سیه چرده رو میبینید که رو به سوی تخت جمشید کرده و شما رو به اون سمت هدایت میکنه,در سکانس بعد شما در یک هلی کوپتر پیشرفته هستید که در حال طی کردن مسیری است و بعد از آن خارج میشوید و داستان رو در تخت جمشید بر علیه نیروهای اهریمنی پی میگیرید.

در این بازی به وفور با نام الله مواجه خواهید شد:
[تصویر:  10698854896084829663.jpg]

اقامتگاه شیطان 4:
بازی همان چهارچوب نسخه اقامتگاه شیطان را داراست.
در تصویر زیر دربی شبیه درب مسجد النبی مشاهده میشود که برای مبازه با انسان هایی که حالا تبدیل به موجوداتی شیطان صفت شده اند باید از این درب عبور کرد:

همسنگرا امیدوارم مفید باشه میلاد حضرت محمد(ص) و امام صادق(ع) رو هم تبریک میگم.


[تصویر:  04212925823427560436.jpg]

 1 نظر

جهاد در ایستگاه اتوبوس!

05 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

مانده بودم چیزی بگویم یا نه. این امر به معروف و نهی از منکر هم از سخت ترین واجبات است. دلم را زدم به دریا و بهش نزدیک شدم. پسر خوش تیپ و خوش هیکلی بود که یک تی شرت سفید پوشیده بود و مثل من توی ایستگاه اتوبوس منتظر ایستاده بود. گفتم آقا ببخشید. گفت بفرمایید. گفتم می خواستم نکته ای رو خدمتتون عرض کنم. نگاهی با تعجب به من انداخت. بلافاصله ادامه دادم می دونین روی تی شرتتون چی نوشته. یه لبخندی زد و گفت آره یعنی اینقدر تابلوئه؟ گفتم برای کسی که توجه کنه بله، تازه شما خوش تیپ هم هستید و همه هم نگاهتون می کنن، زیاد خوب نیست. گفت همین دیروز خریدمش فقط می خواستم یه چیزی بپوشم که ارزون باشه. گفتم مگه چند خریدی؟ گفت سه تومن خریدمش، از میدون شوش. چند لحظه ای به سکوت گذشت بعد خودش با لبخندی که کمی شرمندگی هم داشت گفت تازه فروشنده موقع فروش تبلیغ هم می کرد، می گفت بخرید روش نوشته اسرائیل.
اتوبوس رسید. سوار شدم، پسری با تی شرت سفید که با فونت بزرگ و به رنگ آبی رویش نوشته بودISRAEL هم همین طور. و من به این فکر می کردم چقدر احتمال دارد توی قلب تل آویو یا بیت المقدس فروشنده ای پیدا بشود که تی شرتی بفروشد که رویش نوشته شده باشد IRAN و تازه برای تبلیغ، این موضوع را بلند هم داد بزند!

 

 نظر دهید »

پیامد پخش سریال‌های ترکیه‌ای چیست؟

05 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی


در نگاه کلی، روشن‌فکری حاصل عامی‌گری در دین است. روشن‌فکری به معنی مصطلح آن، یعنی «غرب‌زدگی همراه با توهم علم‌گرایی»، وقتی به وجود می‌آید که بخشی از جامعه که درک صحیحی از مبانی دینی ندارند و معرفت دینی را از سرچشمه‌ی اصلی و به درستی و کفایت دریافت نکرده‌اند، در مقابل معرفت غیردینی و فلسفه‌ی غربی قرار می‌گیرند. این افراد به لحاظ فهم از دین، در میان اهل دین، عوام و بی‌سواد هستند و از لحاظ فهم اندیشه‌ی غربی نیز، در مقایسه‌ی با اندیشمندان غربی، بی‌سواد و عامی به شمار می‌آیند.

البته این عوام بودن نسبی است و نسبت در اینجا میزان ادعایی که این افراد دارند و طبقه‌ی علمی آن‌هاست؛ یعنی روشن‌فکری و عوامی یک بازیگر با سایر بازیگران مقایسه می‌شود و عوامی یک مدعی فلسفه و دین‌پژوهی، مانند عبدالکریم سروش، با فیلسوفان و دین‌پژوهان هم‌سطح خودش. در میان مردم کم‌سواد نیز روشن‌فکری و گرایش به اندیشه‌ی غربی اندازه و مختصات خودش را دارد.

بخشی از مردم عادی نیز که آموزه‌های عام دینی را به اندازه‌ی کافی و به درستی دریافت نکرده‌اند، وقتی در مقابل آموزه‌های اندیشه‌ی غربی قرار می‌گیرند، بر اساس خلأهایی که در آموخته‌هایشان وجود دارد، جذب آن می‌شوند. این افراد همان‌هایی هستند که شاید بارها در اتوبوس و مترو آن‌ها را در حال تکرار کردن حرف‌های روشن‌فکران سطح بالاتر دیده باشیم. این افراد نه جذب انجمن‌های فراماسونی شده‌اند، نه جاسوس سفارت انگلیس هستند و نه آنچه ممکن است درباره‌ی روشن‌فکران سطح بالاتر صدق کند. آن‌ها حتی به حرف‌هایی که می‌زنند نیز اعتقاد ندارند. در واقع آن‌ها افرادی هستند که در معرض آموزش عمومی جامعه‌ی اسلامی قرار نگرفته‌اند. نه آموزش و پرورش ما توانسته است با اندک کتاب‌های شعاری خودش مبانی دینی و نیازهای فطری را به این افراد آموزش بدهد و نه رسانه‌های عمومی مثل رادیو و تلویزیون.

بخشی از مردم عادی نیز که آموزه‌های عام دینی را به اندازه‌ی کافی و به درستی دریافت نکرده‌اند، وقتی در مقابل آموزه‌های اندیشه‌ی غربی قرار می‌گیرند، بر اساس خلأهایی که در آموخته‌هایشان وجود دارد، جذب آن می‌شوند.
این افراد یا مسجد نرفته‌اند و پای منبر علمای دینی ننشسته‌اند یا اینکه به علت‌های بسیاری که در این نوشته فرصت پرداختن به آن‌ها نیست، در مساجد و محافل مذهبی نیز جواب سؤال‌های فطری خود را نگرفته‌اند. دقیقاً این افراد هستند که وجودشان برای وضعیت اخلاقی و اخلاق اسلامی در جامعه خطری بزرگ محسوب می‌شود. این افراد هستند که بسیاری از ناهنجاری‌های اجتماعی را رقم می‌زنند و نمود ظاهری جامعه را این افراد تشکیل می‌دهند، چرا که هم اکثریت هستند و هم به سرعت تحت تأثیر قرار می‌گیرند و البته چیزی که در اینجا مد نظر ماست این است که این افراد مهم‌ترین جامعه‌ی هدف رسانه‌ی ملی را تشکیل می‌دهند.

رسانه‌ی ملی و سریال‌های ترکیه‌ای

چند سالی است که سریال‌های ترکیه‌ای به صورت چراغ خاموش در جدول پخش شبکه‌های تلویزیونی قرار می‌گیرند؛ سریال‌هایی که به سرعت مخاطب عام خود را پیدا کرده‌اند و تا آنجا پیش رفته‌اند که روی سریال‌ها و حتی فیلم‌های سینمایی تولید داخل تأثیر گذاشته‌اند. این سریال‌ها مفاهیم به ظاهر دینی و اخلاقی را مطرح می‌کنند و به واسطه مفاهیم سطحی، این سریال‌ها اغلب در مناسبت‌های مذهبی مانند ماه محرم و ماه مبارک رمضان پخش می‌شوند. ظاهراً مسئولین رسانه‌ی ملی به واسطه‌ی همین مفاهیم این سریال‌ها را دینی می‌دانند، چرا که از حلال و حرام و حق‌الناس و مال یتیم و… سخن به میان می‌آورند.

اتفاقاً این‌ها از مفاهیم بسیار مهم دینی است که در قرآن کریم نیز از آن‌ها سخن به میان آمده است. اگر نخواهیم به نحوه‌ی پردازش نادرست آن‌ها بپردازیم و فرض را بر این بگیریم که همه‌ی پیام این سریال‌ها درست است، باز یک نکته باقی می‌ماند و آن اینکه به تصویر کشیدن جامعه‌ای که همه‌ی ارزش‌های اخلاقی اسلام در آن مهم است و عدم رعایت آن‌ها موجب قهر الهی می‌شود و فقط حجاب و مسئله‌ی محرم و نامحرم در آن مستثناست، چه نتیجه‌ای در ذهن مخاطب ایرانی دارد؟ آیا جز بی‌اعتبار شدن مفهوم حجاب نتیجه‌ای دارد؟

یکی از علت‌های گسترش بدحجابی در میان قشر کم‌سوادتر الگو گرفتن از افراد بدحجاب است؛ از هنرپیشه‌ها گرفته تا چهره‌های علمی و ورزشی، از مسلمانان بی‌حجاب گرفته تا غیرمسلمانانی که به نیکی و کار خیر مشهورند. وقتی از این قشر از مردم می‌پرسید که چرا فلان زن بدحجاب را الگو قرار می‌دهید، اغلب در جواب این جمله را می‌گویند: «فلانی حجاب ندارد، ولی دلش پاک است.» این دقیقاً پاشنه‌ی آشیلی است که غرب در جهت سکولارسازی جوامع اسلامی آن را هدف قرار می‌دهد؛ یعنی جلب توجه مردم به افرادی که حجاب ندارند، ولی سایر سجایای اخلاقی را به صورت پررنگ دارند.

این جمله یک جواب عامیانه نیست، بلکه نماد یک استراتژی و نوعی پُز روشن‌فکری عامیانه است که ریشه در برنامه‌ریزی‌های استعمار دارد. گواه این ادعا قصه‌ها، اشعار و مقالاتی است که در اواخر مشروطه و اوایل حکومت پهلوی در روزنامه‌ها و مجلات به چاپ می‌رسیدند که در آن‌ها سعی می‌شد افراد بدون حجاب را دارای عفت معرفی کنند یا چادر و حجاب را در عفت بی‌تأثیر بدانند. این بخشی از پروژه‌ی سکولاریسم در ایران بود که در حوزه‌های مختلف پیگیری می‌شد.

در حوزه‌ی شعر یکی از مهم‌ترین نمونه‌ها در این زمینه، اشعاری است که ایرج میرزا در نکوهش حجاب می‌سراید و افراد محجب را فاسد معرفی می‌کند. این نوع برخورد با حجاب در سینمای آن دوران نیز وجود دارد. در این نوع از سکولارسازی، معمولاً سعی می‌شود الگوهایی از افراد بدحجاب در جامعه معرفی شود که به اصول اخلاقی مانند راست‌گویی، مردم‌داری، عدم تجاوز به حقوق دیگران (معادل حرام و حلال در فرهنگ دینی) و… پایبند هستند و همواره به همسر قانونی خود وفادارند، ولی اعتقادی به الگوهای پوششی و رفتاری اسلام ندارند.

می‌بایست تحقیقی در بین خانواده‌های مذهبی انجام شود و میزان استقبال این خانواده‌ها از سریال‌های ترکیه‌ای و تأثیرات فکری این سریال‌ها در میان این خانواده‌ها به طور کیفی سنجیده شود. چنین تحقیقی اگر صرفاً آماری باشد، مطمئناً حاکی از استقبال بسیار بالای طیف سنتی و مذهبی جامعه خواهد بود، اما اگر تأثیرات منفی این استقبال سنجیده شود، بدون شک آسیبی که این سریال‌ها به باورهای مردم وارد می‌کنند بسیار بیشتر از سریال‌های شبکه‌های ماهواره‌ای است؛ چرا که اکثریت مردم ایران که مردمی دین‌محور و تربیت‌یافته بر اساس باورهای دینی هستند، هیچ نقطه‌ی مشترکی بین خود و برنامه‌های سرشار از ابتذال شبکه‌های ماهواره‌ای پیدا نمی‌کنند و حتی اگر در اثر برخی سیاست‌های نادرست و جذابیت‌های جنسی به دیدن برخی برنامه‌ها روی بیاورند، تأثیر عمیقی بر آنان نخواهد داشت و حداقل همه‌ی مؤلفه‌هایی که این شبکه‌ها ترویج می‌دهند به طور کامل در اکثریت مخاطبان ایرانی بروز نخواهد کرد.

گواه این ادعا برنامه‌ای است که یکی از شبکه‌های ماهواره‌ای (pmc) پخش می‌کرد و خانواده‌ها را تشویق می‌کرد تا فیلم‌های عروسی خود را برای پخش به این شبکه بفرستند. هرچند انگیزه‌ی کسب جایزه و دیده شدن و شهرت باعث می‌شد عروس و دامادهای جوان به این امر تن در دهند، اما در خود فیلم بخش قابل توجهی از خانواده‌ها با حجاب ظاهر می‌شدند. البته نمی‌شود منکر تأثیر این شبکه‌ها بر همه‌ی جامعه‌ی ایران شد، چرا که بسیاری از خانواده‌ها، با توجه به اینکه پشتوانه‌ی فکری، فرهنگی و دینی درستی ندارند، به سرعت تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار می‌گیرند، اما قشر مذهبی به هیچ وجه جامعه‌ی هدف این شبکه‌ها نیست. در مقابل، این قشر بزرگ به طور کامل گرایش به شبکه‌های رسانه‌ی ملی دارند و تحت تأثیر این شبکه‌ها هستند.

مخاطب مسلمان ایرانی بین خود و شخصیت‌های سریال‌های ترکیه‌ای، سوری و مصری که در بیست سال گذشته از شبکه‌های رسانه‌ی ملی پخش شده‌اند نسبت‌های زیادی می‌بیند. نام‌ها، رسوم، قواعد، تعاملات بین افراد و حتی نژاد مشترک باعث می‌شود که مخاطب مسلمان ایرانی خود را در آیینه‌ی این سریال ببیند، به راحتی با شخصیت‌ها همذات‌پنداری نماید، آن‌ها را باور کند و دنبال ما‌به‌ازای بیرونی آن‌ها باشد.
سریال‌های سوریه‌ای که در سال‌های گذشته پخش می‌شدند بیشتر موضوعات اجتماعی داشتند و چندان به مسائل اعتقادی نمی‌پرداختند. سریال‌های مصری هم بیشتر اجتماعی یا عاشقانه بودند، اما سریال‌هایی که اخیراً از کشور ترکیه خریداری شده‌اند و در مناسبت‌های مذهبی بیشتر پخش می‌شوند تم مذهبی‌ـ‌اخلاقی دارند. وقتی مخاطب ایرانی شخصیت‌هایی را می‌بیند که تمام ارزش‌های اخلاقی را منهای حجاب رعایت می‌کنند، امر بر او مشتبه می‌شود که حجاب چندان حکم مهمی نیست. از طرف دیگر، افراد محجبی را که در جامعه می‌بیند با شخصیت‌های بسیار اخلاقی این سریال‌ها مقایسه می‌کند و می‌بیند که اگر حجاب را از مقایسه‌ی خود حذف کند، شخصیت‌های سریال‌ها از آنان که در اطراف خود می‌بیند بسیار ارزشی‌تر و مسلمان‌تر هستند. پس ناخودآگاه حجاب را از مؤلفه‌های انسان مسلمان حذف می‌کند یا اینکه دیگر چندان اهمیتی برای آن قائل نمی‌شود.

باید پرسید علت قرار دادن این سریال‌ها در باکس پخش، آن هم در مناسبت‌های مذهبی، چیست؟ آیا مسئولین رسانه‌ی ملی فکر می‌کنند هر نوع حرف زدن از حلال و حرام می‌تواند یک اثر هنری را تبدیل به اثر دینی کند؟ آیا این دوستان از خودشان پرسیده‌اند که مختصات سریال‌های مذهبی و مناسبتی چه چیزی باید باشد؟ متأسفانه به واسطه‌ی تولید و پخش چندین ساله‌ی سریال‌های مذهبی ضعیف، که تنها رابطه‌شان با دین این بود که به طور مثال یک داستان طنز در ماه رمضان اتفاق می‌افتاد یا آخر یک درام خانوادگی یک نفر خواب امام حسین (علیه السلام) را می‌دید و متحول می‌شد، استاندارد سریال‌ها و برنامه‌های مناسبتی به قدری پایین آمده است که شعار مذهبی دادن به عنصر لاینفک آن‌ها تبدیل شده است.

تنها ربط سریال‌های اخیر سر دادن شعارهای مذهبی است؛ شعارهایی که کل سریال را در حد برنامه‌های شعاری و بی‌محتوا پایین می‌آورد و این آثار شعاری، به جای جلب نظر بیننده به محتوا، توجه او را به حاشیه‌ها می‌راند؛ حاشیه‌هایی مثل نحوه‌ی لباس پوشیدن، سبک زندگی و… علت این شعاری بودن دقیقاً عدم شناخت سازندگان ترکیه‌ای فیلم با تفکر دینی است؛ فیلم‌سازانی که محصول سیستم‌های رسانه‌ای سکولار ترکیه هستند و سال‌هاست که با ریشه‌های فرهنگی خود بیگانه‌اند.

آن‌ها حتی رسم‌الخط خود را تغییر داده‌اند و اندک ارتباط خود را با متون اسلامی از دست داده‌اند. ارتباط این جماعت با مفاهیم دینی به واسطه کتبی است که نظام سکولار ترکیه ترجمه کرده و طبق خواست خود، آن را تغییر داده است؛ یعنی هر آنچه از دین که مخالفتی با سکولاریسم ندارد در این کتاب‌ها باقی مانده است و هر آنچه سکولاریسم را برنمی‌تابد حذف شده است. این فیلم‌ساز در بهترین حالت فردی است که در دوره‌ی اخیر اسلام‌گرایی، با اندک بضاعت خود خواسته است فیلم دینی بسازد، اما با توجه به اینکه اسلام‌گرایی اخیر در ترکیه نمود پررنگی در موضوع حجاب دارد، این تلقی اخیر دور از ذهن به نظر می‌رسد.

این سریال‌ها، سرشار از مفاهیمی چون حلال و حرام، راست و دروغ، وفای به عهد، امانت‌داری و… است. این مفاهیم، دینی و مشترک بین همه‌ی ادیان است و در اسلام و قرآن کریم نیز بر آن‌ها تأکید شده است؛ اما نحوه‌ی پردازش این مفاهیم در سریال کاملاً دنیوی و این‌جهانی است.

محتوای سریال‌های ترکیه‌ای چیست؟

این سریال‌ها، چنان که گفته شد، سرشار از مفاهیمی چون حلال و حرام، راست و دروغ، وفای به عهد، امانت‌داری و… است. این مفاهیم، دینی و مشترک بین همه‌ی ادیان است و در اسلام و قرآن کریم نیز بر آن‌ها تأکید شده است؛ اما نحوه‌ی پردازش این مفاهیم در سریال کاملاً دنیوی و این‌جهانی است. درست است در مکتب اسلام هم این اعتقاد وجود دارد که برخی در دینا و قبل از مرگ با نتیجه‌ی اعمال خود روبه‌رو می‌شوند، اما این بخشی از عقوبت الهی است و شرایطی دارد که شامل همه‌ی گناه‌ها و همه‌ی افراد نمی‌شود؛ در حالی که در سریال‌های اشاره‌شده، همه‌ی گناه‌ها در همین دنیا عقوبت می‌شوند. از لحاظ مبانی دینی، نمی‌شود این امر را منکر شد، ولی وقتی نگاه عام داشته باشیم و نتایج درازمدت پخش چنین سریال‌هایی را بررسی کنیم، با تفکری ویرانگر روبه‌رو می‌شویم که پشت این سریال‌هاست؛ یعنی این‌جهانی کردن بهشت و جهنم. در واقع به جز اندک مواردی، اکثر قسمت‌ها و موضوعات این سریال‌ها عقوبت‌های این‌جهانی است.

خرافات بخش بزرگی از سکولاریسم است

تفکر این‌جهانی، که به دنبال نفی دین است، سعی دارد ارتباط دنیا با آخرت و ماده با عالم معنا را قطع کند؛ اما از آنجا که برای برخی از رخدادها و وقایع عالم امکان جوابی زمینی ندارد، به ناچار دست به دامن خرافات می‌شود. این خرافه‌گرایی در سطوح متفاوت افراد سکولار، از متفکرین بزرگ تا عوام، مشاهده می‌شود. گرایش به فال‌گیری از نوع مدرن آن، یعنی فال قهوه، در میان افراد سکولار و مدرن جامعه اگر بیشتر از عوام سنتی نباشد، کمتر نیست و گرایش به عرفان‌های زمینی، خدایان بی‌سواد و… از شرق دور تا مهد تمدن غربی و از اشو تا کابلا و… محصول تفکر این‌جهانی است.

سریال‌هایی که سعی در این‌جهانی کردن مفاهیم دینی دارند به ناچار دست به دامن خرافات می‌شوند. سریال‌های ترکیه‌ای اخیر را نیز اگر با دقت بررسی کنیم، می‌بینیم به ترویج خرافاتی مانند خواب‌نما شدن و… می‌پردازند. وقتی فیلم‌ساز می‌خواهد همه‌ی عواقب گناه را در همین دنیا به تصویر بکشد، ناچار به طراحی وقایع و باورهای ابداعی بدون ریشه دست می‌زند و به ناچار به دام خرافه می‌خزد. بعضی وقت‌ها مرز بین خرافات و مفاهیم دینی خیلی کم و باریک است. متأسفانه عدم دقت مسئولین به این نکات ریز باعث می‌شود سریال‌های فوق به نام دین به ترویج خرافه‌گرایی بپردازند.

هرچند در زمانه‌ای که کتاب‌های سرشار از خرافه مثل اشو و کارلوس کاستاندا و… به راحتی و با مجوز وزارت ارشاد چاپ و روانه‌ی بازار می‌شود، شاید انتظار زیادی باشد که مسئولین صداوسیما به این نکات ریز توجه وافی و کافی داشته باشند، اما حداقل می‌توانند به اصطلاح، سری را که درد نمی‌کند دستمال نبندند و همان سریال‌های خارجی غیردینی معمول را پخش کنند و به بهانه‌ی دین به ترویج خرافه نپردازند.

در این سال‌ها که تمام هجمه‌ی رسانه‌ای دشمن به سمت باورهای دینی به خصوص حجاب جوانان ایرانی متمرکز شده است، متأسفانه موضوع حجاب در رسانه‌ی ملی با غفلت مواجه شده است. به نظر می‌رسد یک مرکز راهبردی و یک اندیشه‌ی دقیق و نکته‌سنج می‌بایست بر همه‌ی برنامه‌های رسانه‌ی ملی در موضوع حجاب احاطه و نظارت داشته باشد. چه برنامه‌های نمایشی و چه برنامه‌های دیگر اعم از اخبار و مستندهای داخلی و خارجی، ممکن است القائات پنهانی را در تلقی جامعه‌ی ایرانی از حجاب در پی داشته باشند که بدون توجه به ابعاد مختلف آن از منظر روان‌شناسی، مردم‌شناسی و… فهم و پیشگیری از آن ناممکن است. استفاده از متخصصین و صاحبان فکر و تجربه در این امر بی‌شک لازم و ضروری است.

حسین امیری؛ کارشناس مسائل فرهنگ

 نظر دهید »

لعنت خدا بر جدا شونده از رهبری

05 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

«اگر كسي اشكال كند چنانكه اشكال هم كرده‌اند و گفته‌اند كه بلي، مثل امام خميني كجاديگر پيدا مي‌شود در دوره‌هاي قبل نبوده ايشان نابغه بوده است و بعد از اين هم ديگر مثل ايشان پيدا نخواهد شد. ممكن است يك فقيهي بعد از ايشان بيايد و چطور و چطور بشود، آن‌وقت ما دچار ديكتاتوري روحانيت خواهيم شد. تمام اين‌ها شبهه‌هاي واهي است البته بدانيد و مي‌دانيد، جسارت نكنم، تذكر است هرگاه اكثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولي امر و فقيه عادل، والله خداي‌تعالي مثل خميني و بهتر از او براي‌شان پيدا خواهد كرد «ما نَنْسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَيْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها»… اين حرف شيطاني است كه پس از آيت‌الله خميني چكار خواهيم كرد، همان كسي كه آقاي خميني را به‌وجود آورد، بعد از ايشان بهتر از او يا مثل ايشان را در رأس مسلمين قرار خواهد داد. مسلمانان را حيران نمي‌گذارد ولي شرطش حاضر بودن مسلمين مثل حالا هست. مادامي كه خلق حاضرند اطاعت كنند از ولي امر، خدا ولي امر را براي‌شان مستقر خواهد داشت. اين اولاً، و ثانياً بر فرض بگوييم نعوذ باللّه فقيهي كه بعد مي‌آيد ممكن است منحرف شود و ممكن است ديكتاتوري كند، ممكن است حب رياست داشته باشد، ممكن است فساد داشته باشد، اولاً اين احتمال در رياست جمهوري هم هست. هر مقامي را كه شما فرماندهي كل قوا به او بدهيد بلكه در او صد برابر است. چطور اگر بگويند فرماندهي كل قوا براي رياست جمهور باشد، هيچ‌كس هيچ حرفي نمي‌زند؟ در حالي كه صد برابر احتمال است كه فساد كند و ديگر اينكه ممكن است در همين قانون قيد شود كه هرگاه آن فقيهي كه رهبر شده اگر انحرافي در او پيدا شد، از همان مجرايي كه تثبيت شده از همان مجرا منعزل مي‌گردد.

از چه مجرايي فقيه را تثبيت كرديد در قانون؟ از مجراي اكثريت خلق. خلق، خبرگان را معين كردند و خبرگان هم اين رهبر را معين كرده‌اند. تا اين رهبر منحرف شد فوراً دو مرتبه اكثريت خلق، خبرگان را تأسيس مي‌كنند و همان خبرگان عزلش مي‌كنند و فقيه ديگري را سرجاي او مي‌نشانند. اين چه خطري است كه شما را به وحشت انداخته است كه چطور خواهد شد؟ اين‌ها موهومات است.»(1)

■

«كيست كه اين ناله مرا به گوش عمامه [به] سر‌هاي ايران برساند، هر كسي مي‌خواهي باش! خودت را مجتهد مي‌داني، مقدمات خوان مي‌داني، نمي‌دانم، هر چه خودتان مي‌دانيد. بر تو واجب است امروز تبعيت از يك نفر، تو حق نداري درمقابل رهبر حرفي بزني، تماماً بايد تبعيت كنند… هر عمامه سري كه از رهبر مكرم فاصله بگيرد، لعنت خدا برش باد. تمام عمامه سرها همه بايد مطيع، همه بايد مطيع يك رهبر، امام يكي نائب امام هم يكي، ديگري هيچ تقدم ندارد. همه بايد فرمان ببرند، همه بايد اطاعت بكنند.

حتي مكرر گفته‌ام، حسن و حسين(ع) يكي‌شان امام بود، حسن امام، حسين مأموم، هيچ‌وقت حسين تا حسن بود در عرض نبود، تابع، تابع، هر چه بهش مي‌گفتند، مي‌گفت هر چه حسن بفرمايد، دو تا امام نمي‌شود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر غلط است. واي به امتي كه از رهبر الهي خود فاصله بگيرد، هلاك است، هلاك است، طعمه دشمن است…»


پي‌نوشت‌ها:

1. صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران، جلد دوم، انتشارات مجلس شوراي اسلامي،صفحه

شهید آیت الله دستغیب

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 68
  • 69
  • 70
  • 71
  • 72
  • 73
  • ...
  • 74
  • ...
  • 75
  • 76
  • 77
  • ...
  • 78
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس