تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

14 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

شاید در سال‌های دور حضور کشور ما در دنیای بازی‌های رایانه‌ای به “شاهزاده پارسی” و بازی‌های استراتژیک محدود می‌شد که در آنها ردپای داستان‌های هزار و یک شب و سلسله‌ی باستانی سرزمین ما قابل مشاهده بود. اما حالا پای ایران به بازی‌های اکشن با مایه‌های سیاسی هم باز شده‌است.

پس از بازی جنجالی “بتلفیلد ۳″ که در سال گذشته منتشر شد و در یکی از مراحل آن تهران مورد حمله‌ی نظامی ارتش آمریکا قرار می‌گرفت، حالا جدیدترین قسمت از سری بازی‌های “اسپیلنتر سل” هم همان کار را تکرار میکند اما از طریق دیگر!

سری بازی‌های اسپلینتر سل که همیشه استقبال منتقدان و بازیبازها همراه بوده، داستان ماموری امنیتی به نام سم فیشر را روایت می‌کند که برای انجام ماموریت‌های مخفی آژانس امنیت ملی آمریکا در به گوشه و کنار دنیا می‌رود. این سری بازی‌ها که با الهام از داستان‌های تام کلنسی نویسنده‌ی مشهور رمان‌های جاسوسی آمریکایی طراحی شده، همیشه با زمینه‌های سیاسی همراه ‌بوده و پیش از این در قسمت‌های قبلی درگیری‌های سیاسی در گرجستان، قفقاز و آسیای شرقی هم در بازی انعکاس داشته‌است. داستان جدیدترین بازی اسپلینتر سل هم  با نام “لیست سیاه” منتشر شده و به رسم سال‌های اخیر هالیوود در خاورمیانه می‌گذرد.

بر پایه گزارش وب سایت جنبش سایبری ۳۱۳ : در این بازی شما برای جاسوسی به کشورهایی نظیر لیبی , افغانستان , پاکستان , ایران و همچنین کشورهای اروپایی نظیر لندن و چند کشور در آمریکا خواهید رفت . نکته جالب این بازی دقت سازندگان آن برروی زبان فارسی است . در کشورهای پاکستان افغانستان و ایران سربازان و شخصیت های اصلی داستان به زبان فارسی صحبت میکنند و همچنین در جای جای فضای بازی دیوارنوشته هایی به زبان فارسی به چشم میخورد که جالب توجه است .

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

در عکس زیر پرچم جمهوری اسلامی ایران به طور واضح مشاهده میکنید

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

شخصیت های اصلی داستان هم در بعضی از مراحل “ایرانی” هستند و نام هایی ایرانی دارن .

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

شهدا را یاد کنید با یک صلوات !

نکته جالب دیگر در مرحله ای که شما در تهران هستید دکورهایی قرار داده شده که در آنها پرچم آمریکا قرار دارد .

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

و تابلوهای زیر در اتاق های ایرانی ها قرار داشت .

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

حمله Splinter Cell: Blacklist به ایران + تصاویر

غرب و آمریکا برای کنترل ذهن جوانان از هر ابزاری در حال استفاده کردن هست به طوریکه فارسی صحبت کردن شخصیت های بازی و همچنین منوی بازی که زبان فارسی نیز دارد نشان دهنده ی اهمیت ایران در تفکرات بازی سازان غربی است .

امید است که با حمایت از بازی سازان داخلی و ساخت بازی هایی با کیفیت بالا و سناریوی قوی بتوان در صنعت بازی سازی جهان نقشی داشته باشیم و بتوانیم نظریات و تفکرات دینی و ملی خود را به جهانیان برسانیم .

 3 نظر

تفاوت دیدگاه اسلام و دیدگاه اشو درباره مفهوم عشق

14 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی
تفاوت دیدگاه اسلام و دیدگاه اشو درباره مفهوم عشق

با مراجعه به آموزه‌های اشو، مشاهده می‌شود که وی عشق را محور اصلی تعالیم خود قرار داده و به همین دلیل در بین عده ای از مردم جهان مقبولیتی یافته است. در واقع نظریه اصلی او و نوآوری بزرگش این است که عشق جنسی و مراقبه را به هم آمیخته، ترکیبی از این دو را برای تأمین معنویت بشر دنیایی این روزگار پیشنهاد می کند.

عشق جنسی و مجازی در آموزه‌های اشو، چه تفاوتی با دیدگاه اسلام دارد؟ آیا عشق مجازی می‌تواند، پلی برای رسیدن به عشق حقیقی قرار گیرد؟

با مراجعه به آموزه‌های اشو، مشاهده می‌شود که وی عشق را محور اصلی تعالیم خود قرار داده و به همین دلیل در بین عده ای از مردم جهان مقبولیتی یافته است. در واقع نظریه اصلی او و نوآوری بزرگش این است که عشق جنسی و مراقبه را به هم آمیخته، ترکیبی از این دو را برای تأمین معنویت بشر دنیایی این روزگار پیشنهاد می کند.
اما مسئله‌ای که در اینجا لازم است به آن پرداخته شود، تفاوت دیدگاه اشو، با دیدگاه اسلامی می‌باشد.
بدون تردید در روابط جنسی عاشقانه نیز خداوند حضور دارد همانطور که همه جا هست، و اگر این رابطه مورد رضای او باشد می‌تواند پل ارتباط با او باشد. بنابراین لازم است برای جدا کردن و برجسته کردن نکات مثبت اندیشه او و اشکالات وارد شده بر تعالیم‌اش، به تبیین یک دیدگاه اسلامی فراموش شده دربارة عشق مجازی می پردازیم و آن عشق جنسی در روابط زناشویی در نظام تربیتی عرفان اسلامی است.
نگرش اسلام به عشق مجازی در دو طرح پیدایی و پایایی مورد تحلیل قرار می‌گیرد.به طور کلی عشق مجازی در دو مرحله یا دو طرح مختلف راه دست‌یابی به عشق حقیقی را هموار می‌سازد. طرح اول به هجران می‌انجامد و طرح دوم با وصال آغاز می‌شود. در اولی باید عشق را مهار کرد و پنهان داشت، دومی را باید با مهارت آشکار نمود و بر آن پایداری ورزید. اولی برای کشف و گزینش عشق حقیقی است و دومی برای تمرین حفظ و نگهداری آن. اولی به جنسیت ربطی ندارد اما دومی میان دو جنس مخالف صورت می‌گیرد.
با اینکه در تعالیم اسلام هر دو مدل عشق مجازی مورد توجه بوده و بر مدل دوم بیشتر تأکید شده؛ اندیشمندان جهان اسلام اما بیشتر بر عشق مجازی در طرح نخست تأمل ورزیده، عشق بدون شهوت را گذرگاه عشق حقیقی دانسته‌اند.۱ و عشق مجازی در طرح دوم را کمتر در رابطه با عشق حقیقی تبیین کرده، فقط توصیه‌های اخلاقی درباره‌اش ارائه داده‌اند. و فضای عرفانی ازدواج و زناشویی و عشق جنسی را شفاف نکرده‌اند. در این خلاء بینشی اندیشه‌های خام و خالی از حقیقت بازار گرمی پیدا کرده، رویاروی دین و فطرت می‌ایستند و هوس‌رانی را به نام عرفان و معنویت ترویج می‌کنند.
بدون تردید در روابط جنسی عاشقانه نیز خداوند حضور دارد همانطور که همه جا هست، و اگر این رابطه مورد رضای او باشد می‌تواند پل ارتباط با او باشد. اما این حضور را چگونه می‌توان درک نمود و با او ارتباطی پویا و متعالی برقرار کرد؟
متاسفانه، خلاء پاسخ به این پرسش زمینة هرزنگاری‌هایی به نام عرفان شده است و افرادی چون اشو در این زمینه، سعی کرده‌اند تعالیم خود را به مخاطب خود القاء کنند و بین سکس با معنویت رابطه برقرار نمایند.

 نظر دهید »

رهبر انقلاب کدام کتاب را به فرماندهان سپاه توصیه کردند

11 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

درست سه سال پیش رهبر انقلاب در دیدار نخبگان جوان فرمودند: من يقين دارم شما جوان‌ها كمتر هم به تاريخ و به اين چيزها اهميت می‌دهيد. يك‌هزارمِ آنچه را كه اتفاق افتاده را هم شما در تبليغات و در حرف‌ها نشنيده‌ايد. این سخن كه در ضمن بیان و توضیحی در مورد شرح جنایات انگلیسی‌ها در همین تاریخ معاصر ما مطرح شد، به یك نویسنده مستند شده بود: جواهر لعل نهرو. مردی انقلابی و ضدانگلیسی.

در تابستان سال ۱۹۲۸ ایندیرا، دختر نهرو كه در آن وقت ده ساله بود در شهری ییلاقی دور از پدرش به سر می‌برد. در آن تابستان نهرو یك سلسله نامه برای دخترش نوشت كه در آن‌ها با زبانی ساده داستان آفرینش زمین و پیدا شدن زندگی و تشكیل نخستین قبایل و اجتماعات بشری را نقل كرد. بعد مجموعه‌ی آن‌ها را كه ۳۰ نامه‌ی كوتاه بود به صورت كتابی منتشر نمود.نشیب و فراز زندگی اجتماعی و سیاسی نهرو كه اهداف بلند انقلابی اصیل را در سر داشت بارها و بارها به زندان كشاند. در سال ۱۹۳۰ كه نهرو یكی از دوران‌های متعدد زندانش را می‌گذراند درصدد برآمد از فرصت و فراغتی كه در زندان پیش می‌آید استفاده كند و نامه‌های تازه‌ای برای دخترش بنویسد. این نامه‌های تازه در مدتی نزدیك سه سال از اكتبر ۱۹۳۰ تا اوت ۱۹۳۳ در دو دوران مختلف زندان نوشته شد و در آن‌ها یك دوره تاریخ جهان منعكس می‌گشت. در اواخر سال ۱۹۳۳ كه نهرو زندان خود را به پایان رساند، نامه‌های خود را مروری كرد و آماده‌ی چاپ ساخت اما چون به زودی در ۱۲ فوریه ۱۹۳۴ یكبار دیگر زندانی شد، خواهرش ویجایالكشمی پاندیت مجموعه‌ی آن‌ها را تنظیم كرد، «نگاهی به تاریخ جهان» نامید و در دو جلد به چاپ رساند.




استقبال از این كتاب به حدی بود كه در سال ۱۹۳۸ نگاهی به تاریخ جهان نایاب شد. نهرو بار دیگر نوشته‌هایش را برای تجدید چاپ مورد بازنگری قرار داد و اصلاحاتی در آن به عمل آورد و یك فصل هم بر آن افزود. بدین ترتیب كتاب بار دیگر روانه بازار كتاب شد و آن قدر اعتبار یافت كه هنوز پس از گذشت ۷۵ سال همچنان جزو كتاب‌های خوب تاریخ به شمار می‌آید.
نهرو با مقاومت و پافشاری بر اهداف استقلال‌طلبانه و مبارزه برای ایجاد هندوستان بزرگ و پس از طی سال‌ها مرارت و سختی بعد از استقلال هند، اولین نخست وزیر و رهبر انقلابی هند نو شد. بنابراین بسیاری از تحلیل‌ها و توضیحات جواهر لعل نهرو برای كسانی كه می‌كوشند از تاریخ برای خود الهام و راهنمایی كسب كنند و برای آینده ای كه می‌سازند درس بیاموزند معنی و مفهوم بزرگ‌تری یافته است. نهرو در این كتاب خود را تاریخ نویس نمی‌داند. او یادداشت‌هایی را برای دخترش نوشته كه پر از توضیح و تعلیل و روشنگری درباره رخدادهای تاریخی است. در واقع نوعی تاریخ تحلیلی است با تاكید بر حفظ نگاه هند و آسیا.
مترجم كتاب مرحوم محمود تفضلی است. او مردی فرهنگی و كاردان بود كه سال‌ها در قامت رایزن فرهنگی ایران در كشورهای آسیایی از جمله هند خدمت كرده بود و نظر به دغدغه و شناخت خود از آثار مهم فرهنگی كشورها دست به ترجمه آثار بسیاری به زبان فارسی زد. «نگاهی به تاریخ جهان» در سه جلد ترجمه و بطبع رسیده است. بخش اول شامل ۹۵ نامه از «تاریخ باستان» آغاز و تا اواخر قرن هجدهم و تا آستانه انقلاب‌های بزرگ آن قرن دامه یافته است. بخش دوم ۶۰ نامه در خود دارد و تا جنگ اول جهانی را روایت كرده است. بخش سوم هم ۴۲ نامه شامل دنیای پس از جنگ می‌باشد. این تقسیم‌بندی از سوی مترجم صورت گرفته به جهات فنی و عملی كار انتخاب شده است و الا كتاب یك واحد متصل و به هم پیوسته است. ترجمه فارسی این كتاب از روی چاپ چهارم آن كه در ژانویه ۱۹۴۹ در لندن انتشار یافت صورت گرفته است و مستقیما از متن انگلیسی برگردانده شده است.
نكته جالب اینكه ترجمه كتاب در سال ۱۳۳۵ هجری شمسی پس از اینكه ترجمه كتاب قبلی نهرو تحت عنوان “زندگی من” از سوی محمود تفضلی آغاز شد. نهرو بعد از دریافت كتاب زندگی خود از تفضلی خواست كتاب تازه‌اش كه همین “نگاهی به تاریخ جهان باشد” را ترجمه نماید. نهرو كه در آن سال نوشته بود: خوشوقت خواهم شد كه شما كتاب “نگاهی به تاریخ جهان” مرا نیز ترجمه و منتشر كنید. سه سال بعد و در سال ۱۳۳۸ (ه ش) مرحوم تفضلی یك نسخه از ترجمه كتاب “نگاهی به تاریخ جهان” را به سفیر كبیر هند در تهران تحویل داد تا با حفظ مراتب احترام به دفتر نخست وزیری جایی كه جواهر لعل نهرو بر آن تكیه زده بود بفرستند. نهرو پس از دریافت كتاب برای مترجم كتابش در ایران نوشت:



آقای محمود تفضلی عزیز
سفیر كبیر ما در تهران یك نسخه از ترجمه فارسی كتاب “نگاهی به تاریخ جهان” را كه شما ترجمه كرده بودید را برایم فرستاده است. از شما سپاسگزارم و آن را تقدیر می‌‌كنم. چون زبان فارسی نمی‌دانم، شاید نتوانم درباره این ترجمه قضاوت كنم، اما شنیده‌ام كه این كتاب در ایران موقعیت خوبی كسب كرده است و استقبال شایانی از جانب دانشجویان و عموم مردم از آن شده است. امیدوارم این كتاب سبب تفاهم بیشتر میان ایران و هند بشود.

با احساسات صمیمانه. ارادتمند. جواهر لعل نهرو
كتاب همانطور كه سفیر كبیر هند به جناب نخست وزیر گفته بود در ایران به شدت مورد اقبال قرار گرفته بود و موفق شد برنده جایزه بهترین ترجمه سال ۱۳۳۸ انجمن كتاب ایران شود. ترجمه‌ای كه در پی گذشت پنج دهه از آن اكنون كمی قدیمی و كندخوان به نظر می‌رسد، اما هنوز قوت و استحكام بیانی خود را در نوشتن جملاتی كوتاه و با افعال و كلمات درست حفظ كرده است.



جواهر لعل و نهرو در ابتدای كتاب نوشته است:
در زندانی بودم كه كتابخانه‌ای وجود نداشت و كتاب هایی كه بتواند مورد رجوع قرار گیرد در اختیار زندانی نیست. در چنین وضعی كتاب نوشتن درباره هر موضوع و مخصوصا درباره تاریخ كاری گستاخانه و دشوار است. در زندان مقداری كتاب به دستم رسید اما نمی‌توانستم آن‌ها را با خود نگاه دارم. كتاب‌ها می‌آمدند و می‌رفتند. بنابراین خودم را عادت دادم كه از كتاب‌هایی كه می‌خوانم یادداشت بردارم. دفترچه‌های یادداشت من كه بعد از مدتی تعدادشان خیلی زیاد شده بود در هنگام نوشتن نامه‌ها به كمك من آمدند. در این زمان فقدان كتاب‌های خوب كه بتواند طرف مراجعه قرار گیرد كاملا محسوس بود و به همین جهت بعضی دوران‌‌ها از قلم افتاده و ناگفته مانده‌اند. نامه‌های من شخصی‌‌اند و در آن‌ها بسیاری مسایل خصوصی هست كه فقط برای دخترم معنی و مفهوم دارد. نمی‌دانم با آن‌ها چه باید كرد، زیرا بیرون كشیدن آن‌ها كاری نیست كه به آسانی امكان‌پذیر باشد. نهرو می‌نویسد: روش برخورد من با حوادث مثل كار یك تاریخ‌نویس نیست. اصولا من ادعای تاریخ‌نویسی ندارم. آنچه در این نامه‌ها هست مخلوط ناموزونی است از نوشته‌های ابتدایی برای جوانان با بحث و گفتگویی از منظر بزرگ‌سالان.
محور اصلی این كتاب سرزمین هند است. یعنی در كتاب “نگاهی به تاریخ جهان"، نگاه كننده در هند نشسته است. ابتدا به تاریخ دور می‌نگرد و در بستر زمان جلو می‌آید تا به تاریخ معاصر خود می‌رسد. روایت و تحلیل تاریخ از این نوع كه نهرو انجام داده است توجه ویژه‌ای به جغرافیای رخدادهای هم دارد. بنابراین آسیا و تقابل تاریخی شرق و غرب دیگر محور اصلی كتاب است. از دیگر ارزش‌های كتاب باید به توالی و ارتباط رخدادهای جهان با یكدیگر نام برد. رویكرد تاریخی اثر درس گرفتن از تاریخ است و در این بین نویسنده هرگز ادای بی‌طرفی و خنثی‌منشی ندارد. او یك هندی اصیل است كه در نقل تاریخ كشورش و جهان به استعمار و استبداد از همان ابتدا حساسیت ویژه‌ای نشان می‌دهد. می‌توان گفت “نگاهی به تاریخ جهان” یكی از واقعی‌ترین تاریخ‌هایی است كه نوشته شده است. تاریخی به زبان مردمی كه عادت كرده بودند حتی تاریخ‌شان را هم غربی‌ها بنویسند.


3 ویژگی اصلی كتاب عبارتند از اینكه اولا تاریخی بومی است. دوم اینكه تحلیلی و توضیحی است و سوم آنكه به زبان ساده و برای جوانان و نوجوانان نوشته شده است. گو اینكه هیچ كتاب بدون اشكال در برداشت و نوشتار نیست اما تمام آنچه ذكر شد از این كتاب یك پیشنهاد خوب برای مطالعه تاریخ ساخته است.
حضرت آیت الله خامنه‌ای در دیدار اخیر خود با فرماندهان سپاه پاسداران ذیل بحث استحكام ساخت درونی فرمودند: اين كتاب جواهر لعل نهرو ـ نگاهى به تاريخ جهان ـ را بخوانيد؛ در بخشى كه دخالت و نفوذ انگليس‌ها در هند را بيان ميكند، تصوير ميكند، تشريح ميكند ـ او آدمى است هم امين، هم مطّلع ـ مي‌گويد صنعتى كه در هند بود، علمى كه در هند بود، از اروپا و انگليس و غرب كمتر نبود و بيشتر بود. انگليسی‌ها وقتى وارد هند شدند، يكى از برنامه‌هايشان اين بود كه جلو گسترش صنعت بومى را بگيرند. خب، بعد كار هند به آنجا مي‌رسد كه ده‌ها ميليون آن وقت‌ها، صدها ميليون در دوره‌هاى بعد، فقير و گدا و خيابانْ‌خواب و گرسنه به معناى واقعى داشته باشد.

 1 نظر

"چکش عظیم" برای نابودی فطرت انسان غربی

11 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

در دنیای مدرن صنعت سینما جایگاه ویژه­ ای پیدا کرده­ و هالیوود سالانه با ساخت بیش از 900 فیلم سینمایی در جهت به دست گرفتن اذهان عمومی و پیش برد قدرت نرم خود میلیارد­ها دلار هزینه می­ کند. امروزه، ساخت فیلم­ های سینمایی از ُبعد سرگرمی صرف خارج شده و به یک صنعت استراتژیک عظیم برای بقای تمدن غرب تبدیل شده است. در جهان امروز کسانی برنده مبارزات فکری هستند که بتوانند القائات فکری خود را به دیگر انسان ها خورانده و توسط سلطه بر قلب­ها، مدیریت جهان را به دست بگیرند.

اثرگذاری و آبستن کردن ذهن­ها توسط آثار سینمایی در کشور­های اسلامی بالأخص ایران، کاملاً محسوس است. تعداد انبوهی از این آثار مانند فیلم “ثور”، که با هزینه ساخت150 میلیون دلار یکی از پر هزینه ترین فیلم­ های تاریخ سینمای آمریکا محسوب می­ شود، به مسائل ماورالطبیعه اشاره دارند.

القائات انبوه این فیلم­ها در ذیل انکار ولایت الله و سرپرستی شیطان در دنیای امروز موضوعی کاملاً عادی قلمداد می‌شود، به طوری که در اکثر ساخته­ های هالیوود و یا شاید تمام ساخته­ هایش، هیچ نشانی از خدا وجود ندارد و درست در مقابل انکار وجود خداوند، بزرگ نمایی قدرت شیطان به خوبی به نمایش در می­آید.

نهادینه کردن مدیریت کسی بر این عالم جز خداوند و پروارسازی شدید تخیل و توهم در کودکان و نوجوانان و حتی بزرگان، باعث جلوگیری تفکر و تعقل نسبت به حقایق عالم می­ شود.

ثور(Thor ) در اساطیر نورس، خدای آذرخش است که به ظاهر مردی قوی پیکر با ریش­ه ای قرمز و چشمانی دارای درخشش به نقش در آمده­است. ثور پسر پادشاه‌ اودین (Odin ) است که به دلیل نافرمانی از او، به زمین تبعید می‌شود. در اساطیر نورس، اودین خدای خدایان بوده و تنها دارای یک چشم می­ باشد. در این میان برادرخوانده­ او لوکی (Loki ) از نسل فراست جاینتس (Frost Giants ) دشمن آزگاردهاست و اودین پادشاه آزگارد (Asgard ) او را بزرگ کرده­ است. لوکی در پی به دست گرفتن قدرت است و ثور بعد از تبعید شدن به زمین با دوستان جدیدی آشنا می‌شود. او پس از اصلاح خویش در مقابل پدر و یا خدایش اودین، دوباره توانایی به دست گرفتن سلاح مخصوص خود “چکش عظیم” (Hummer Mjolnir ) را به دست آورده و برادرش را شکست می ­دهد و بقای تمدنش را حفظ می­ کند.


نگاهی کلی به داستان فیلم:

ثور یا قهرمان قصه فیلم فردی است که می­ بایست برای پادشاهی سرزمین خدایان آماده شود اما به خاطر تکبر جنگجویانه ­اش توسط اودین به زمین تبعید می‌شود.

برادرش لوکی فرزند لافی پادشاه فراست جاینتس­ها (Frost Giants) تصمیم می‌گیرد از موقعیت استفاده کرده و جانشین اودین شود. فراست جاینتس­ها در اساطیر نورس نسلی از غول­ های یخی هستند که در دنیای یوتنهام که سرزمین سرد و تاریکی می ­باشد، زندگی می‌کردند.

اودین در جنگ­ هایی که در دوران جوانی با لافی داشته، منبع انرژی که قدرت سرزمین یوتنهامی­ها (Jotunheim) است را به دست می­ آورد و فراست جاینتس­ها را تضعیف می­ کند. در این میان اودین، لوکی فرزند لافی را در معبد می‌بیند و به فرزندی قبول می­ کند. لوکی در دوران جوانی این موضوع را متوجه شده و ذهنیتش نسبت به مسائل پیرامونش عوض می‌شود. در طرف دیگر ثور باید برای برطرف کردن تبعیدش در راستای خواسته­ های اودین خود را اصلاح کند تا شایستگی پادشاهی را به دست آورد و برای قدرتمند شدن باید از سلاح مخرب و شکست ناپذیر چکش عظیم استفاده کند اما در دوران تبعید به زمین توان استفاده از آن از او سلب شده است.

برای فهم صحیح فیلم ثور، باید آن را در افسانه­ های اسکاندیناویایی جستجو کرد. این افسانه که حاصل اوهام در اساطیر نورس می ­باشد با تلفیقی از داستان­­ها و نوشته­ های شکسپیر که نوعی بازی با روح انسانی است و همچنین استفاده از ابزار­­های ساخت تصاویر گرافیکی، سبکی جالب در فیلم سازی را رقم زده است و در خروجی فیلم تصاویری ایجاد شده که حتی تصور آن به ذهن انسان گذر هم نمی­ کند.

به عبارتی دیگر می­توان ادعاء کرد که سنگین ترین نوع توهم و تخیل را می ­توان در فیلم ثور مشاهده کرد و افزون بر نکات ذکر شده آمیختن سکانس های­ حماسی در فیلم، نبرد­های سنگین با اسلحه­ های شکست ناپذیر و نیز دیدن فیلم به حالت سه بعدی در سینما، شدیدترین حس خلاء را به وجود می­آورد و باید اعتراف کرد فیلم ثور یکی از سنگین­ ترین فیلم­ های تخیلی در دوران ترنس مدرن است.

برای تحلیل موشکافانه فیلم ثور باید از زوایای مختلف داستان فیلم را بررسی کرد. اودین برای جایگزینی خود دو فرزند دارد که فقط یکی از آن ها از حق پادشاهی برخوردار است.

لوکی از سرزمین یوتنهام با موهای مشکی به ظاهر شرقی­ها و ثور با موی بلوند و چشمان رنگی از نسل آنگلاساکسون ها که باید نجات دهنده جهان هستی باشد. ثور در مقابل برادرش برای نجات دنیا می­ ایستد و همچون سوپرمن که سکانس هایی در فیلم به خوبی بیننده را به یاد ابر قهرمان هالیوود می­اندازد به یاری آزگارد می‌شتابد.

او به علت آن­ که از سلاحی شکست ناپذیر برخوردار است هیچ وقت شکست نمی­ خورد و جهان باید بداند آنگلاساکسون ها نیز مانند ثور شکست ناپذیرند.


خط تعلیق فیلم و بستر تعلیق فیلم:

خط تعليق اصلي فيلم: دانستن سرنوشت ثور که آیا او پادشاه آزگارد(خدای جهانیان) خواهد شد.

· خط تعليق فرعي1: تقابل لوکی با ثور و دانستن سرنوشت لوکی. او می­خواهد به جای ثور بر تخت پادشاهی بنشیند اما ثور در مقابل او وجود دارد.

· خط تعلیق فرعی2: آتش بس و یا صلح بین دو سرزمین آزگارد و یوتنهام(تقابل لافی با اودین به طور ریشه­ ای بر سر حمایت و جنگ با انسان هاست که بعد از جنگ بین آن­ها و پیروزی اودین و به دست گرفتن انرژی آن­ها نزاعشان گسترده ­تر می­ شود).

· خط تعلیق فرعی3: آینده رابطه ثور با جین.(جین محقق فیزیک نجوم در پی اتفاقی با ثور که از دنیای آزگارد آمده است، آشنا می­ شود).


بستر تعلیق فیلم:

بستر تعلیق فیلم، مقوله مهم جهان موازی است. وجود جهانی دیگر در راستای زمین و مقابله آن با یوتنهام ها در حمایت از انسان، در راستای القای عدم وجود معاد بستر تعلیق فیلم است.

وجود جهان­ های دیگر در مقابل جهان ما و پرداختن به نظریه انیشتین در فیلم در جهت نبود عالم.


نماد گرایی در فیلم:

اگر بخواهیم به واکاوی فیلم توسط نماد­ها بپردازیم به سادگی به این حقیقت دست پیدا می­ کنیم که قدرت آزگارد ها نشئت گرفته از شیطان است.

· اولین نماد: نماد تک چشم(دجال) در قصر آزگارد­ها و در مکانی که منبع انرژی وجود دارد، است و فراست جاینتس­ها تصمیم بر گرفتن آن دارند.

· دومین نماد: نمادی مربوط به شیطان پرست­ها می­باشد که در چند صحنه­ی متفاوت روی چکش ثور ظاهر می­ شود. چکشی که نجات دهنده ثور و عالم است و از او در مقابل بدی­ها حمایت می‌کند و آن چکش، چکش دجال است.

برای اثبات نماد شیطان پرست­ها و یا فراماسونرها بر روی چکش باید آن را در کتاب مقدس جستجو کنیم. عدد اسرار آمیز 666 به(عدد شیطان: The number of the beast) یا(نشان شیطان: sign of the beast) معروف است. این عدد به کتب ضدمسیح(Antichrist) تعلق دارد و همچنین در کتاب مقدس مکاشفه یوحنا (Revelation) در بخش 13 و شعر 18 با عنوان(کامل بودن: to be exact) این عدد ذکر شده است که متن آن چنین است:

Here is wisdom. Let him that hath understanding count the number of the beast: for it is the number of a man; and his number is 666

در اینجا خرد هست. بگذار آنکه فهمی دارد عدد شیطان را بشمارد، زیرا آن عدد مردی است و عدد او 666 است.

همچنین علامت انسان، نشانه جانور(هیولا) - مکاشفات 13:18« … پس هركس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد، زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است» که بر روی چکش مشاهده می­ کنید.

· سومین نماد: ظاهر شدن خود شیطان در فیلم اما در ظاهر خدای خوب و خردمند. او در فیلم با هنرمندی، یک شخصیت کاملاً سفید نشان داده شده است.


القائات استراتژیک فیلم:

· القاء نجات بشر و ضعف مفرط او در برابر موجودات جهان دیگر

· القاء وجود موجودات فضایی در راستای سیتنیزم

· القاء آمپریسیسم(اصالت حس و تجربه)



· القاء نجات همیشگی بشر توسط آنگلاساکسون­ های فضایی

· القاء جنگ خدایان در سرزمین­ های متفاوت در راستای جهان موازی و انکار معاد

· القاء چکش عظیم(در اساطیر نورس یکی از مهیب ترین سلاح­ های مخرب است) به عنوان سلاح مخرب و شکست ناپذیر؛ در بخش­ های متفاوتی از فیلم به قدرت چکش و حتی به تشعشع رادیو اکتیو آن اشاره می­ شود که این خود القایی است در راستای قدرت بمب اتم و شکست ناپذیری آن.

· القاء وجود تفوق و هژمونی شیطان

· القاء نئو پاگانیسم و کفر کیشی نوین


عظمتی به نام انرژی:

جنگ بین فراست جاینتس­ها و آزگارد­ها بر سر حمایت از انسان­ها و جنگ با انسان­ها شروع شد، اما آزگارد­ها با پیروزی بر دنیای یوتنهامی­ها و به دست گرفتن انرژی آن­ها، موجب تضعیف فراست جاینتس­ها می‌شوند و آن­ها در صدد پس گرفتن منبع انژی خود بر می­ آیند. به طور کلی اصل نزاع و جنگ در فیلم ثور بر سر انرژی می­ باشد که به زیبایی القاء شده است.


ناتالی پورتمن در نقش جین به عنوان یک محقق فیزیک نجوم می­ باشد که در بررسی موضوعات نجومی با ثور روبرو می­ شود.

صحبت­ های آن­ها درباره علم و جادو با چاشنی عشق، وجود عالم نه گانه و کمک به او برای تحقیقاتش در زمینه نجوم و نظریه پل روزن و انیشتین است. در سکانسی از فیلم که جین برای تحقیقاتش احساس نا امیدی می­ کند ثور به او می­گوید: «حق با توست و نا امید نشو، برای فهمیدن موضوع باید نظریه پل روزن و اینشتین (Einstein-Rosen bridge) را بررسی کنیم» که خلاصه­  نظریه پیرامون سفر­های بین جهانی می­ باشد که در این فیلم در راستای جهان موازی به کار گرفته شده است.

از نگاه دیگر می­ توان انتخاب ناتالی پورتمن را در این فیلم به خاطر زادگاه مذهبی مشترک او با اینشتین و علاقه هر دو آن­ها به اسرائیل دانست.

تحقیق جین در جهت نظریه­ های اینشتین که از خانواده یهودی بود، خود بار مفهومی دیگر دارد. اینشتین تا جایی برای صهیونیست­ها ارزشمند بود که حتی عزرائیل کارلیباخ، روزنامه‌نگار پرنفوذ اسرائیلی در نامه‌ای به آلبرت اینشتین پیشنهاد داد که مقام رئیس‌جمهوری اسرائیل را بپذیرد، اما اینشتین این پیشنهاد را نپذیرفت و گفت که فاقد توانایی لازم برای این کار است. با این وجود، اینشتین بقیه عمر خود را وقف رفاه اسرائیل و مردم آن کرد تا جایی که در سال 1968 میلادی عکس وی بر روی پول­ های اسرائیلی چاپ شد.



داستان تاریخی افسانه­ ای فیلم:

Thor در اساطیر اسکاندیناوی، خدای آذرخش و یکی از قوی­ترین خدایان به شمار می­آید و فرزند اودین و یورد است. ثور با یکی از خدایان باروری به نام سیف ازدواج می­ کند و همچنین با ماده غولی به نام یارسانکسا(به معنی قمه آهنی) رابطه برقرار کرده که حاصل آن پسرانی به نام­ های ماگنی و مودی و دختری به نام ثراد است و خدمت­گزار و همدم ثور، تیالفی(قاصد خدایان) می­ باشد.

ثور به عنوان حامی و نگهبان خدایان و همچنین انسان­ها در مقابل نیروهای شر شناخته می­ شود، و از این رو پرستش وی از پدرش اودین که خواستار از جان گذشتگی انسان­ها بوده نیز بیشتر بوده است.

وایکینگ‌ها بر این باور بودند در زمان توفان­ های صاعقه، ثور در آسمان ها بر روی ارابه اش که به وسیله ی دو بز با نام­ های تانگریسنی و تانگنوست کشیده می­ شود، سوار شده و هر بار که چکش خود را پرتاپ می­ کند صاعقه ای به وجود می­آید و وی برای استفاده از آن دستکشی به نام یارنگریپر به دست خود می­ کند.

ثور همچنین کمربندی به نام مگینگیارد دارد که قدرت او را دو برابر می­ کند. ثور در قسمتی از آزگارد به نام ثرادهایم (یعنی محل اقتدار) تالاری به نام بیلسکیرنیر دارد. بزرگ‌ترین دشمن ثور، مار جهانی یورمونگاند(فرزند لوکی) است و ثور در روز راگناروک، یورمونگاند را از بین می­ برد اما در اثر زهر مار خود نیز می­ میرد و پسرانش پتک او را به ارث می­ برند.

معادل ثور در اسطوره‌های تیوتونیک، خدایی به نام دونار است و رومی ها ثور را معادل ژوپیتر، خدای خدایان خود می‌دانستند. روز ثور روز پنجشنبه است.



به این ترتیب ثور با داستان پیچیده خود موفق به القای فضایی توأم با تخیل شده است. به داستان کشیدن پسرکی مغرور که بدون اذن پدر به جگ فرسات جاینس ها می­ رود و مغضوب پدر واقع شده و به دنیای زمین تبعید می­ شود. آشنایی او در زمین با گروهی محقق نجوم و روابط عاطفی او با جین از وی شخصیتی متفاوت می­ سازد و در نهایت مبارزه او با برادرش لوکی برای نجات دنیا او را از تبعید به زمین نجات می­دهد و به آزگارد بر می ­گردد. داستان فیلم به القای فضای کلی نزاع ما بین خیر و شر به وجهی کاملاً دراماتیک می­ پردازد، از این رو ثور را می ­توان از جمله فیلم­ های موفق در به تصویر کشیدن تنازع خیر و شر و در اولی درجه جنگ میان خدا و شیطان دانست. امری که به وضوح در کاراکتر پردازی داستان قابل دیدن است.

ثور نماینده خدای خوب ها و لوکی نمای شیطان در فیلم ثور و ضعف شدید انسان ها در مقابل آنها همگی با هدف نفی وحدانیت و ترویج بی دینی مختصری از خاستگاه فیلم ثور است.

در مجموع باید چرایی ساخت روز افزون اینگونه فیلم ها را در پی مدیرت جهانی و جهان شمولی دانست و ساخت فیلم ثور و فیلم هایی هم چون آن را در تئوریزه کردن سیطنیسم بررسی کرد.

هالیوود با تخریب کامل تئوئیسم در غرب و دیگر جوامع و پروار سازی اومانیسم در پی بستر سازی برای رشد دادن هر چه سریع تر سیطنیسم می­باشد و در جهت دیگر تشدید تخیل و توهم، دور کردن فکر ها از تفکر و تعقل، کنترل ذهن و نگه داشتن اندیشه ها در قوطی هایی در بسته برای رسیدن به خواسته هایشان از اهداف اصلی این فیلم هاست. برای همین لازم است با داشتن بصیرتی قوی و چشمانی تیزبین، در رصد این محصولات ضد فرهنگی براییم .

 نظر دهید »

چرا این سیاه نمایی فرانسوی را به اسکار فرستادید؟

11 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

شاید بتوان گفت همه چیز برنامه ریزی شده بود. حدود 6 ساعت پیش از معرفی دو نامزد نهایی (گذشته و دربند) برای ارسال به اسکار 2014 یکی از سایت های سینمایی کشور خبر انتخاب این دو فیلم را با عنوان “پیش بینی” به روی خروجی قرار داد و در خط انتهایی خبر هم با رنگ قرمز نوشت: “گذشته” گزینه اصلی خواهد بود!
بعد از ظهر همان روز وقتی خبر انتخاب گزینه اصلی از طرف بنیاد سینمایی مطرح شد و این برایمان جالب بود که چطور یک سایت سینمایی توانسته از میان 12 فیلم دقیقا به همان دو گزینه ای اشاره کند که مد نظر داوارن بوده است.

هنوز چند ساعتی از این تصمیم جنجالی نگذشته بود که امیر سماواتی، تهیه کننده فیلم سینمایی “دربند” با انتقاد از این انتخاب گفت: این تحقیر سینمای ایران است که فیلمی بدون هیچ ارتباطی با زبان و فرهنگ ایران، نماینده سینمای ما در اسکار می‌شود. با وجود علاقه‌ای که به اصغر فرهادی و آثارش دارم، معتقدم «گذشته» به ایران هیچ ربطی ندارد و آقای اسفندیاری باید توضیح بدهد که کدام بخش از مقررات اسکار تغییر کرده که ما می‌توانیم فیلمی را که زبان بومی ندارد، به عنوان نماینده کشور به این آکادمی معرفی کنیم؟

پس از حرف های تند سماواتی نوبت جمال شورجه، کارگردان و فعال فرهنگی کشور بود که از انتخاب هیئت تصمیم گیرنده انتقاد کند و بگوید: صرف نظر از محتوای این فیلم اعتقاد دارم که ایرانی نیست و نماینده ایران محسوب نمی شود. «دربند» هم علیرغم مشکلاتی که داشت نماینده بهتری برای معرفی سینمای ایران در سطح جهانی بود. در حالت کلی انتخاب تدبیرانه ای نبوده و با توجه به جوانب امر امید زیادی برای کسب جایزه از این فیلم نیست.

انتقاد ها به همین جا ختم نشد و محمد صادق کوشکی، تحلیلگر مسائل فرهنگی نیز در مصاحبه ای این انتخاب را نادرست نامید و گفت: متاسفانه حرکتی در زیرمجموعه معاونت سینمایی صورت گرفت و فیلم «گذشته» را به عنوان نماینده ایران معرفی کرد که اگر وزارت فرهنگ و هنر پهلوی هم بود چنین انتخابی نمی‌کرد و با این کار دوستان روی وزارت فرهنگ پهلوی را سفید کردند. وزارت ارشاد و معاونت سینمایی با این اقدام خود به تاریخ و فرهنگ ایران اهانت کردند و باید از این افراد سؤال کرد که آیا ملت ایران آنقدر حقیر شده است که فیلمی به زبان فرانسه را به عنوان نماینده کشور به خود به اسکار معرفی کنیم؟ از آقای جنتی خواهش می‌کنیم تا آبروی خود را به کسانیکه مفتون غرب هستند، گره نزنند و هرچه زودتر افرادی را که مرعوب تفکر غربی هستند از خود و وزارت ارشاد طرد کنند، چرا که این افراد با آبرو و اصالت خانوادگی آقای جنتی بازی می‌کنند.
کوشکی در ادامه اظهار داشت: انتخاب چنین فیلمی به عنوان نماینده یک کشور اهانت به فرهنگ، زبان و تاریخ چند هزارساله ایران است و منجر به خدشه‌دار شدن قدرت فرهنگی ما خواهد شد و به نظر می‌رسد چنین افرادی پیروان سید حسن تقی‌زاده هستند که می‌گفت از فرق سر تا نوک پا باید غربی بشوید و امیدوارم هرچه زودتر چنین تصمیم اشتباهی اصلاح بشود.
وی در خاتمه اظهار داشت: من به هیچ عنوان در مورد «دربند» و یا بقیه فیلم‌ها صحبت نمی‌‌کنم و از هیچ فیلم دیگری نیز دفاع نمی‌کنم اما اگر قرار است از کشور ایران فیلمی به اسکار معرفی شود بسیار زشت است که زبان آن فارسی نباشد و حداقل توقع این است که فیلمی را معرفی کنند که به زبان فارسی در آن صحبت کنند.

سیروس الوند نیز از مخالفان چنین اتفاقی بود و عنوان کرد: «گذشته»‌ نه به زبان فارسی تولید شده، نه تهیه کننده ایرانی دارد و نه حتی در ایران فیلم برداری شده و علیرغم حضور یک کارگردان و بازیگر ایرانی این فیلم اصلا محصول سینمای ایران محسوب نمی‌شود. علیرغم علاقه ای که به مضمون این فیلم دارم و آن را فیلم قشنگی می دانم ولی تا جایی که من از اسکار شناخت دارم این فیلم اساسا نباید شرکت می کرده و جایی در بین برندگان خواهد داشت زیرا سابقه نداشته است اسکار 2سال پیاپی به یک کارگردان جایزه بدهد. ذشرایطی که بر سینما ما حاکم است به هیچ وچه بر «گذشته» حاکم نیست و «دربند» گزینه‌ای به مراتب بهتر بود.

ابراهیم فیاض کارشناس علوم ارتباطات و رسانه نظر مشابهی در مورد معرفی فیلم «گذشته» به آکادمی اسکار داشت و گفت: فیلم قبلی فرهادی یک سیاه‎نمایی در مورد ایرانی‎های داخل کشور بود که در حال مهاجرت هستند و فیلم «گذشته» در رابطه با  بدبختی ایرانی‎های خارج از کشور است. من این نوع نگاه را در خارج از کشور عملا دیدم. آن‎ها می‎گفتند مشتری‎های خانه‎های فساد در اروپا همین افراد مهاجر هستند و معتقد بودند؛ مهاجرین افرادی فاسد، بی‎اخلاق، بی‎کار و معتاد هستند.

استاد علوم ارتباطات دانشگاه تهران در اعتراض به انتخاب این فیلم، گفت: فیلم «گذشته» برای ایران نبوده است بلکه برای سازمان های امنیتی اروپاست. این‎که چطور به‎عنوان یک فیلم ایرانی انتخاب شده است جای سوال دارد. او گفت: این فیلم سفارش سازمان امنیتی آن‎هاست که در مورد امنیت خودشان و بر ضد ما ساخته شد. و معرفی فیلم هم عملا این را نشان داد که در راستای راهبردهای امنیتی آن‎ها بوده است.

و امروز پرویز شیخ طادی بود که واکنشی منفی به این اتفاق نشان داد. کارگردان فیلم های شکارچی شنبه و روزهای زندگی اظهار داشت: فیلمی که متعلق به کشور ایران نیست،چگونه طبق مقررات اسکار می تواند به عنوان نماینده ایران شرکت کند؟ فیلم گذشته ساخته و تولید شده ایران نیست. حتی اگر فیلم «گذشته» را ملی و ایرانی نیز خطاب کنیم نباید به نمایندگی ایران معرفی می شد زیرا نشان دادن کسی که در دوره گذشته هم در اسکار نماینده ایران بوده برای جهانیان این درک ایجاد می شود که ایران فقط و فقط یک کارگردان دارد و هیچ فیلم دیگری نیز تولید نمی کند. باید برای ایجاد تنوع هم که شده فیلمی دیگر به اسکار معرفی می شد، برای کشوری با  تمدن غنی فرهنگی و این همه کارگردان کاربلد پسندیده نیست اینگونه در افکار جهانیان قرار بگیرد، که تنها یک کارگردان در حال فیلم سازی است ویا او فقط فیلم خوب تولید می کند دنیا نباید این نگاه را به کشور ما داشته باشد.

این اظهار نظرها بالاخره یک مقام مسئول را مجبور به پاسخگویی کرد. البته پاسخی که به درد هیچ کس نخورد. حجت الله ایوبی رئیس سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: درباره معرفی «گذشته» به عنوان نماینده ایران در اسکار باید از هیأت داوران بپرسیم. آن‌ها از مدت‌ها قبل گزینه‌ها را بررسی می‌کردند. ما هم از اول اعلام کردیم که به نظر هیأت دوران احترام می‌گذاریم. هیچ جایی برای نفود ما نبوده، نیست و هرگز نخواهد بود و به نظر داوران احترام می‌گذاریم. تا حالا پیش آمده اثری به عنوان نماینده معرفی شود و انتقادهایی را در پی نداشته باشد؟

سخن آخر:

برای اصغر فرهادی و فیلمی که بر خلاف میل ما معرف فرهنگ ایرانی خواهد بود آرزوی موفقیت در اسکار 2014 را می کنیم. اما دوست داشتیم تصمیم عاقلانه تری گرفته می شد و ای کاش چهره های فرهنگی که امروز از این اتفاق انتقاد می کنند قبل از انتخاب گزینه نهایی این حرف ها را می زدند و امروز برای بازگشتن آب رفته از جوی تلاش نمی کردند.

 نظر دهید »

نرمش قهرمانانه در نگاه قرآن

08 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

از زمانی که رهبر انقلاب در دیدار با فرماندهان سپاه واژه نرمش قهرمانانه را به کار بردند، بازار تحلیل ها و برداشت ها رونق گرفته است. عده ای، این تعبیر را – بدون توجه به سابقه آن در کلام رهبر انقلاب- ناشی از استیصال تفسیر کردند و عده ای تغییر تاکتیک نظام.

جدای از این تحلیل ها، در ابتدای امر، باید به این سوال پاسخ داده شود که در شرایطی که دشمن دست دوستی دراز می کند، وظیفه رهبر مسلمین چه چیز خواهد بود؟

وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ (61) وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ (62) سوره مبارکه انفال
بنا به آیات فوق، شاید بتوان اینگونه استنباط کرد که اگر یقینی بر وجود خدعه و فریب در پیشنهاد دشمن وجود نداشته باشد، تکلیف رهبر مسلمین، نرمش در مقابل پیشنهاد آنان است. البته اگر به یقین شواهدی دال بر نیرنگ و فریب در این پیشنهاد دیده شد قطعا ماجرا متفاوت خواهد بود. مروری بر صحبتهای رهبر انقلاب نیز موید همین معناست. آنجا که ایشان فرمودند به این گفتگوها خوشبین نیستند اما مخالفتی هم ندارند. و این یعنی که برمبنای تحلیل ایشان، در رفتار آمریکایی ها، نشانه ای از حسن نیت واقعی دیده نمی شود اما تجربه شرایط جدید نیز خالی از فایده نیست.
نکته دیگر اینکه در همین سوره و در آیه 60 (و اعدوا لهم ما استطعتم …)، قرآن دستور بر تجهیز مسلمین و تقویت ساخت درونی و بنیه دفاعی می­دهد و پس از آن بر  پذیرش درخواست صلح دستور می دهد. شاید تعبیر نرمش قهرمانانه نیز ناظر به همین منطق باشد.

تفسیر شهید مطهری در مورد این آیات نیز قابل توجه است:
” این آیه مسئله ی صلح و سَلم با آنها را بیان می كند. صورت مسئله این است… اگر [دشمنان] اعلام صلح كنند یعنی تمایل به صلح نشان بدهند، برای پیغمبر چه وظیفه ای است؟ البته اختصاص به پیغمبر ندارد؛ برای رهبر مسلمین كه می خواهد با اصول اسلامی عمل كند چه وظیفه ای است؟ می فرماید اگر آنها تمایلی به صلح و صفا و به اصطلاح امروز به همزیستی و متاركه جنگ نشان دادند تو هم مضایقه نكن، تو هم تمایل نشان بده: وَ اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها اگر تمایل به صلح و صلاح نشان دادند تو هم چنین كن، یعنی تو هم حاضر شو.
اینجا كلمه ی «جَنَحَ» آمده است كه لغت «جناح» كه به معنی بال مرغ است از همین كلمه است. این لغت به معنی متمایل شدن است. «جَنَحَ» یعنی تمایل نشان داد.
در اینجا وقتی می فرماید: جَنَحوا لِلسَّلْمِ كأنّه اینجور تشبیه شده است كه مرغ وقتی پرواز می كند اگر بخواهد به طرفی گردش كند قهراً بالش به آن طرف كج می شود.
همین طور است هواپیما. پس كأنّه اِنْ جَنَحوا لِلسَّلْمِ یعنی اگر اینها بال خودشان را به سوی صلح و سلامت كج كردند تو هم همین كار را بكن. سپس می فرماید: وَ تَوَكَّلْ عَلَی اللّهِ اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ، چون مردمی كه ایمان ندارند فرض این است كه به قول و پیمانشان اعتمادی نیست. آنها اعلام صلح كرده اند، ما هم می خواهیم صلح و سلامت باشد، اما از كجا بشود به اینها اعتماد كرد؟ تكلیف چیست؟ در اینجا قرآن می فرماید: نترس و به خدا توكل كن؛ به خدا اعتماد كن اِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ كه خدا هم شنوا و هم داناست؛ یعنی تو كارت را بر اساس حق و بر مُرّ حق قرار بده، خدا خودش با اسباب و وسائلی كه دارد شما را حفظ می كند؛ شما مطابق اصول رفتار بكنید دیگر باقی اش را به خدا توكل كنید.
آیه ی بعد مربوط به همین قسمت است كه به خدا توكل كن و از مكر و خدیعه هم نترس وَ اِنْ یُریدوا اَنْ یَخْدَعوكَ فَاِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ اگر بخواهند تو را بفریبند یعنی اگر این اظهار صلح و سلامشان خدعه و فریب باشد خدا تو را كافی است. اینها همه برای این گفته می شود كه نمی شود به قول دشمن اعتماد كرد هر چند انسان جستجو و تحقیق كند. البته اینها معنایش این نیست كه لازم نیست در این زمینه تحقیق كنی كه آیا دشمن قصد خدعه دارد یا ندارد؛ نه، سخن این است كه یك چیزهایی مخفی می ماند، ولی تو به خاطر این احتمال كه نكند خدعه و نیرنگ باشد، اگر دست صلح و سلام به سوی تو دراز شد این دست را رد نكن. این جمله كه به خدا توكل كن، اگر بخواهند تو را بفریبند تو خدا را داری، نترس، همه برای این است كه می خواهد به پیغمبر (و نه تنها به پیغمبر بلكه پیغمبر مخاطب است؛ بیشتر، مقصود دیگران هستند كه زمامدار مسلمین می شوند) بگوید اگر دشمن دست صلح و سلام به سوی تو دراز كرد تو تحت تأثیر این افكار و اندیشه ها كه نكند دروغ باشد، نكند خدعه و مكر باشد، امتناع نكن، تو هم دست صلح و سلام به سوی او دراز كن. در این نگرانیها كه برای هركسی پیدا می شود كه هیچ كس نمی تواند صد درصد مطمئن بشود كه دشمن راست می گوید، تو به خدا توجه كن، به خدا اعتماد كن. فَاِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ خدا تو را بس است.
هُوَ الَّذی اَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ در گذشته هم همین طور بوده. ای پیغمبر! مگر در گذشته تو را عده و عُده ی ظاهری حمایت كرده است؟ ! در گذشته حامی تو تأیید الهی بود، بعد از این هم همین طور خواهد بود. هُوَ الَّذی اَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ خدا همان است كه تو را با آن نصرتی كه از آسمان نازل كرد (ظاهراً مقصود از نصرت آسمانی، نزول فرشتگان [در جنگ بدر] است) و به وسیله ی نیروهای زمینی كه مؤمنین بودند یاری كرد، یعنی خدا تو را از آسمان و زمین یاری كرد؛ بنابراین جای این نیست كه ترس و بیمی در كار باشد؛ نه، هُوَ الَّذی اَیَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ.”
شهید مطهری، آشنایی با قرآن، ج 3. صص 163-165
 1 نظر

از 'دکترین گالیوريسم' تا 'خاورميانه اسلام'

08 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

روزنامه نیویورک‌تایمز امروز در مطلبی با اشاره به اینکه نقشه خاورمیانه را می‌توان دوباره ترسیم کرد، به تشریح این تقسیم‌بندی پرداخت و نوشت: در مورد سوریه، رقبای فرقه‌ای و قومی می‌توانند حداقل به سه بخش تقسیم شوند.
این روزنامه در توضیح این تقسیم‌بندی نوشت: سوریه می‌تواند به سه بخش علوی، کردستان سوریه و سرزمین سنی‌ها تقسیم شود. علوی‌ها، اقلیتی هستند که به مدت چند دهه است، سوریه و مسیر ساحلی آن را تحت کنترل خود گرفته‌اند. کردستان سوریه می‌تواند از این کشور جدا شود و در نهایت با کردهای عراق یکی شود. سرزمین سنی‌ها نیز می‌تواند جدا شود و با استان‌هایی از عراق تلفیق شود تا سنی‌ستان را تشکیل دهد.
این روزنامه آمریکایی در بخش دیگری از مطلب خود به تقسیم‌بندی عراق پرداخت و نوشت: در میان امکان‌پذیرترین احتمالات، کردهای شمال می‌توانند به کردهای سوریه بپیوندند. بسیاری از مناطق مرکزی، که تحت کنترل سنی‌هاست، به سنی‌های سوریه بپیوندد و جنوب عراق نیز شیعه‌ نشین شود.



نیویورک‌تایمز در ادامه به توجیه خود برای تقسیم‌بندی لیبی پرداخت و افزود: به خاطر رقابت‌های منطقه‌ای و قبیله‌ای قدرتمند، لیبی می‌تواند به دو بخش تاریخی خود تقسیم شود؛ «طرابلس‌تا‌نیا» و «سیرنایسا» و احتمالا کشور سومی با نام «فزان» در جنوب غربی.
در بخش دیگری از این مطلب به تقسیم‌بندی عربستان سعودی پرداخته شده و آمده است: مدتهاست، عربستان سعودی با اختلافات داخلی روبروست که این مسئله می‌تواند در صورت انتقال قدرت به نسل بعدی پادشاهان از میان برود. در واقع، اختلافات قبیله‌ای، اختلافات شیعه و سنی و چالش‌های اقتصادی، اتحاد این پادشاهی را تهدید می‌کند. بنابراین عربستان می‌تواند به پنج منطقه تقسیم شود.
نیویورک‌تایمز همچنین به تقسیم‌بندی یمن اشاره کرد و نوشت: به دنبال برگزاری رفراندوم بالقوه‌ در جنوب یمن برای استقلال این بخش، این فقیرترین کشور عربی می‌تواند به دو کشور تبدیل شود.
به نوشته این روزنامه، در یک حرکت قدرتمند، همه یا بخشی از جنوب یمن می‌تواند بخشی از عربستان سعودی شود. تقریبا همه تجارت سعودی‌ها از طریق دریاست و دسترسی مستقیم به دریای عربی می‌تواند به کاهش وابستگی این کشور به خلیج فارس و نیز کاهش نگرانی از توانایی ایران برای بستن تنگه هرمز منجر شود.
اما سابق تجزيه‌گري آمريکايي مناطق بزرگ به کجا برمي‌گردد؟ با فروپاشي شوروي سابق و تأسيس جمهوري­‌هاي تازه‌استقلال‌يافته قفقاز (گرجستان، آذربايجان و ارمنستان) و آسياي مركزي (تركمنستان، ازبكستان، قرقيزستان، تاجيكستان و قزاقستان) و انقلاب­‌های غربگرای پس از آن در بخشی از این نواحی، ظن این می‌رفت که آمریکا به دنبال تغییر مرزبندی­‌های سیاسی موجود، براي آسان‌تر کردن مدیریت خود بر جهان است. روشی که لااقل بین اقتصاددانان امریکایی که شعار “کوچک‌تر، زیباتر” سر می­‌دهند، سنتی کهنه است و ظاهرا جامعه سیاسی- اطلاعاتی آمریکا چندان بي‌علاقه به استفاده از آن نیستند. از این روست که منطقه خاورمیانه نیز به عنوان قطب نفت و گاز جهان همواره در معرض خطر این زیباسازی به سبک آمریکایی است.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

کاهش رشد اجتماعی کودک، مهم‌ترین پیامد "تک‌فرزندی"

07 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

رضا اسماعیلی با اشاره به اینکه برخی از زوج‌ها به دلایل متعدد از جمله مسایل اقتصادی و مشکلات آینده از داشتن فرزند دوم منصرف می‌شوند،‌ اظهار کرد: برخی والدین تک فرزندی را ترجیح می‌دهند و از چند فرزندی فاصله می‌گیرند زیرا رسیدگی به امور یک فرزند و هم‌چنین مراقبت و تربیت از یک فرزند ساده‌تر است.
وی با بیان اینکه تک فرزندان از امکانات، مزایا و شرایط بهتری نسبت به هم سالان خود برخور دارند، افزود: فرصت‌ها و موقعیت‌ها همواره به راحتی در اختیار تک فرزندان قرار می‌گیرد به همین دلیل این افراد به راحتی نمی‌توانند در موقعیت‌های رقابتی خوب عمل کنند و از توانایی کمتری در این زمینه برخوردارند.

تک فرزندان در رقابت با هم سالان کم تحمل‌ترند
این جامعه شناس با اشاره به اینکه اولین روابط اجتماعی از خانواده شکل می‌گیرد، ادامه داد: میزان روابط اجتماعی در خانواده‌های تک فرزند کمتر است و در خانواده کم جمعیت تعداد و نوع روابطی که شکل می‌گیرد با یک خانواده پر جمعیت متفاوت است.
اسماعیلی گفت: به دلیل اینکه در محیط خانواده کم جمعیت فرآیند رقابت حتی با دیگر فرزندان ایجاد نمی‌شود، تک فرزندان در برخورد با محیط بیرونی و در رقابت با هم سالان خود تحمل ناملایمات و مشکلات را ندارند.
وی اضافه کرد: تلاش والدین برای برطرف کردن تمام خواسته‌های فرزند در واقع آن‌ها را در مقابل وقایع پیش رو ناتوان و کم حوصله می‌کنند و از کمیت و کیفیت روابط اجتماعی فرزندان با سایر افراد کاسته می‌شود.
این جامعه شناس مهم‌ترین پیامد تک فرزند بودن را آسیب رسیدن به رشد اجتماعی فرد دانست و افزود: میزان کم تعامل و روابط اجتماعی در خانواده‌های کم جمعیت موجب افت رشد اجتماعی تک فرزندان می‌شود.

حمایت و کنترل بیش از حد، فرزند را ناتوان می‌کند
اسماعیلی افزود: هر چه میزان حمایت والدین از فرزند بیشتر باشد، تحمل و قدرت کودک در برخورد با مشکلات کاهش می‌یابد و این کودکان اغلب در برخورد با مشکلات آسیب پذیرترند.
وی تصریح کرد: اگر چه تک فرزندی مزایا و امکانات قابل توجهی برای کودک نسبت به هم سالان خود فراهم می‌کند، اما والدین باید در نظر داشته باشند حمایت و کنترل بیش از حد فرزند را ناتوان می‌کند و در آینده با مشکلات بیشتری مواجه می‌شود.

این جامعه شناس یکی دیگر از معایب تک فرزندی را تاثیر آن بر مراحل رشد کودک دانست و ادامه داد: به دلیل اینکه کودک همراه و هم بازی ندارد حس رقابت را تجربه نمی‌کند و هم چنین نمی‌تواند فرصتی برای مدیریت و کنترل این حس داشته باشد.
اسماعیلی با بیان اینکه برخی والدین حمایت و کنترل بیشتری بر فرزند خود دارند، اضافه کرد: حمایت بیش از اندازه از توانایی کودک برای رشد و بلوغ احساسات می‌کاهد.

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • ...
  • 5
  • ...
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس