تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

تربیت کودک در سبک زندگی اسلامی

16 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

زندگی انسان، ابعاد مختلف، دارد و هر بعد، ناظر بر یکی از نیازهای اوست. هریک از جنبه‌های زندگی انسان وسعت و دامنه وسیعی دارد. ما ناگزیریم که براساس نیازهایمان، طرح و برنامه، آماده و هدف تعیین کنیم. تعیین هدف‌های مطلوب، به دقت در تشخیص نیاز بستگی دارد. با اینکه تعیین هدف، گامی بسیار مهم و اساسی است، اما نباید فراموش کرد که به تن‌هایی، مفید نخواهد بود. باید روش‎ها و وسایل رسیدن به هدف را نیز آماده کنیم تا با به کار بردن اصول دقیقی، هدف‎هایمان را تحقق بخشیم.

یادگیری و آموزش، یکی از ابعاد زندگی انسان و از مهم‌ترین لوازم زندگی او محسوب می‌شود و شاید وجه تمایز او و حیوان باشد. به همین دلیل آموزش از ابتدای خلقت، به همواره انسان وجود داشته است و تا به حال دوران مختلفی را پشت سر گذاشته است. کودکان به عنوان، بخش مهمی از این جامعه، مستثنی از این قضیه نخواهند بود.

یکی از نیازهای مهم در حوزه کودکان، مساله آموزش و یادگیری آن‌ها در زمینه‌های مختلف است. امروزه اهمیت وضرورت آموزش و پرورش پیش دبستانی پیش از قبل مد نظر و توجه می‌باشد. افزایش متقاضیان این دوره، ضرورت غنا و کیفیت این دوره را افزایش داده است.

دوره دوم کودکی که سنین سه تا شش سالگی را دربر می‌گیرد، دوره پیش‌ از دبستان نامیده می‌شود. بنا به اعتقاد بسیاری از بزرگان، علما و مربیان تربیتی، نخستین سال‌های زندگی کودک، بهترین زمانی است که کودک بیش از هر زمان دیگر، برای رشد، یادگیری و آموزش آماده‌تر است بنابراین اگر امکانات لازم و زمینه‌های مناسب برای کودک فراهم شود، شخصیت، یادگیری و هوش او گسترش قابل ملاحظه‌ای می‌یابد. بدون تردید هر کودکی دارای مجموعه‌ای از استعدادهای نهفته و توانایی‌های بالقوه است و تجارب سال‌های اولیه هر کودک در چگونگی تشکیل شخصیت و رشد و کمال نهایی او بسیار مؤثر است. در این زمینه یکی از روانشناسان به نام «آدلر» اظهار می‌دارد: به طور کلی در چهار تا پنج سالگی شخصیت، منش، رفتار و سبک خاص زندگی هر فرد مشخص می‌شود و این روال تقریباً تا آخر عمر ادامه می‌یابد. لذا باتوجه به اهمیت تأثیرپذیری آموخته‌های کودک در آینده و آمادگی او برای رشد و تکامل و سهولت در امر یادگیری مطالب، به هیچ وجه نباید فرصت آموختن و فراگرفتن را، از کودکانی که سال‌های اولیه زندگی خود را سپری می‌کنند، دریغ کرد. اگر چه هیچ چیز نمی‌تواند جای پرمهر خانواده را بگیرد، ولی خانواده‌ها به تنهایی نمی‌توانند نیازهای آموزشی و تربیتی فرزندان خود را برطرف کنند. به‌ عنوان مثال، یکی از مهم‌ترین احتیاجات کودکان در دوره پیش‌دبستانی، معاشرت و بازی با همسالان خود است، که والدین به راحتی نمی‌توانند این موقعیت را در خانه برای فرزندان خود، مهیا کنند.

رشد هوشی کودک بین تولد تا ۴سالگی است یعنی ۵۰درصد از رشد هوش در این سن وحدود ۳۰درصد بین چهار تا هشت سالگی و۲۰درصد ماباقی از هشت سالگی به بعد شکل می‌گیرد.

براساس تجربیات و بررسی‎های روان شناختی و تربیتی، سال‎های اولیه زندگی کودکان نقش اساسی در رشد و پرورش آنان ایفا می نماید. چرا که۸۰درصدشخصیت کودک ظرف ۶ سال اولیه حیات او شکل می گیرد. براین اساس آموزش و پرورش پیش دبستانی از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده و تلاش عمده دولت‎ها براین بوده است که همه روزه تعداد بیشتری از کودکان تحت پوشش آموزش‎های این دوره قرار گرفته وبا توجه به ویژگی‌ها و نیازهای فردی از آموزش‌های مناسب وسازنده برخوردار گردند. اولین ارتباطات انسانی اجتماعی کودکان در دوران پیش دبستانی شکل گرفته و درواقع پایه‌های اولیه اعتماد به نفس، مسئولیت پذیری و استقلال و خلاقیت کودکان در دوران پیش از دبستان استوار می‎گردد. توجه دقیق و مناسب به رشد و شکوفائی استعدادهای کودکان کمک می نماید.

سرمایه‌گذاری در امور کودکان پیش دبستانی آثار پیش‎گیرانه به آسیب‌های دوران نوجوانی و جوانی و بزرگسالی دارد. بسیاری از انحرافات اخلاقی ریشه در کمبودهای روحی و روانی دوران کودکی دارند. ارتباط اولیه کودک با الگوهای شخصیتی، آینده او را رقم می‌زنند. برخلاف نگرش عمومی مبنی برعدم سود‌آوری، سرمایه‌گذاری در مراکز پیش دبستانی به معنای تربیت خلاق، هدفمند و آگاه آینده هر ملت و عامل بازدارنده بسیاری از آسیب‌های اجتماعی می‌باشد. در مقطع آموزشی پیش دبستانی، والدین و مربیان کودک به شناسایی توانایی‌های بالقوه کودکان و رشد و توسعه چنین توانایی‎هایی مبادرت نموده، شعور و رفتارهای روانی کودک شکل گرفته و هدایت صحیح تجربیات کودک به خصوصیات روانی می‌انجامد که شخصیت او را پرورش می‌دهند.

در جریان آموزش پیش دبستانی است که کودک شناخت نزدیک و واقعی از خود به دست آورده و خواسته‌های او به عنوان تبلوری از رشد عاطفی و عقلی و اجتماعی شکل می‌گیرد.

بنابراین آموزش پیش دبستانی به عنوان بخشی از مراحل آموزش و پرورش از اهمیت بسیاری برخوردار است سال‎های اولیه‌ی کودکی دوره‌ای حساس در رشد فیزیکی، ذهنی و شخصیتی کودکان محسوب می‌گردد. تأثیر آموزش‎های این دوره در شکل دهی موفقیت‌های تحصیلی کودکان در سال‎های بعد، افزایش روز افزون متقاضیان این دوره، مبین ضرورت تهیه‎ی برنامه‌های کیفی و غنی در این دوره می‌باشد. مبانی تعلیم و تربیت، نگرش در آموزه‌ها و سیره‌ی زندگی پیشوایان دین و نظریه‌های دانشمندان و روان شناسان نیز بر این نکته تأکید دارد.

در کشور ما مراکز پیش دبستانی زیادی، فعالیت می‎کنند. این مراکز در تبلیغات خود برنامه‌های بسیاری را به عنوان، طرح‌های آموزش خود معرفی می‌کنند. متاسفانه در برنامه‌های اکثر این مراکز، توجه‌ای به نیازهای ضروری کودکان، رشد فکری و ارزش‌های اخلاقی و دینی جامعه نمی‎شود. حتی برنامه‎های موجود هم در عمل به خوبی اجرا نمی‌شوند. درواقع بیشتر این مراکز، در واقع محلی برای نگهداری کودکان و سرگرم کردن آن‌هاست و البته گرفتن عکس‌های یادگاری دوران کودکی و آموزش رقص! در مراکز پیش دبستانی موجود، فعالیت‌های جدی و هدفمند، به ندرت صورت می‌گیرد و مراکز کمی هستند که به پشتوانه تجربه و علم، ضرورت و اهمیت این مقطع را درک کرده و به طوری جدی به تربیت کودکان می‎پردازند. اغلب مراکز پیش‎دبستانی روش خاصی برای تعلیم و تربیت کودکان در نظر نگرفته و ساعات حضور کودکان در مراکز را با تماشای کارتون، رقص و بازی‎های بی‎هدف پر می‎کنند و نسبت به درونی کردن و آموزش ارزش‎های دینی و اخلاقی توجه جدی نداشته و به بازگویی و بیان چند گزاره اخلاقی و دینی به کودکان، اکتفا می‎کنند. متاسفانه متولیان امر تعلیم و تربیت کودکان، به حساسیت و اهمیت این دوره پی نبرده و به سادگی از کنجکاوی، پرسشگری کودکان می‎گذرند. این در حالی است که در دین مبین اسلام هم، بر آموزش و پرورش کودکان به دلیل انعطاف و آمادگی ذهنی، تاکید زیادی شده است. آموزش برای تفکر و حفظ روحیه‎ی پرسشگری، از همین سنین آغاز می‎شود و راهگشای مقاطع و دروه‎های بعد زندگی خواهد بود.

 نظر دهید »

خطری به نام فضای مجازی و بازیهای رایانهای

16 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

اینترنت امروزه جایگاه ویژه‌ای در ساختار زندگی خانواده‌ها پیدا کرده است و کامپیوتر به عنوان یک وسیله اما با کاربردی متفاوت‌تر، متنوع‌تر و شخصی‌تر وارد خانه شده و عرصه زندگی اجتماعی را دچار تغییر و تحول نموده و روابط اجتماعی جدیدی با ویژگی‌های نوین در جامعه حاکم ساخته است.

دلیل اصلی خانواده‌ها از خرید کامپیوتر و ارتباط با شبکه اینترنت در منزل، آموزش می‌باشد. والدین اعتقاد دارند که این ابزار نگرش کودک را به مدرسه بهبود می‌بخشد. اما با گسترش سریع استفاده از این فناوری سوال مهمی که ایجاد می‌شود تاثیر آن بر ارتباطات بین اعضای خانواده است. استفاده از اینترنت به چند دلیل بر روابط خانواده تاثیر می‌گذارد:

– استفاده از اینترنت یک فعالیت زمانگیر است پس می‌تواند مدت تعامل کودک با خانواده‌اش را کاهش دهد. زمان اختصاص داده شده برای تعامل با یکدیگر پیش شرط ارتباط با کیفیت می‌باشد.

در یک مطالعه ۵۰درصد خانواده‌ها بیان کردند که مدت زمانی که آنلاین هستند کمتر باهم صحبت می‌کنند و ۴۱درصد موافق یادگیری رفتارهای ضد اجتماعی در این مدت بودند.

–  اینترنت کشمکش‌های جدیدی را در خانواده ایجاد می‌کند.  وجود فقط یک کامپیوتر در منزل رقابتی بین کودک و والدین برای استفاده از کامپیوتر ایجاد می‌کند که گاهی سبب کشمکش می‌شود.
– استفاده از صفحات وبی که از نظر محتویات متناسب سن کودک نمی‌باشد سبب بحث و کشمکش بین والدین و کودکان می‌شود.

– گاهی این کشمکش ناشی از دستیابی کودکان به اطلاعات خصوصی والدین می‌باشد.
– والدین نگران هستند که اینترنت کودک را از سایر فعالیت‌ها منحرف کند و همچنین اثر ایزوله کننده‌ای بر او داشته باشد.

 

اعتیاد الکترونیکی

مطالعات نشان داده است که الگوهای رفتاری اعتیاد در بین مصرف کنندگان سنگین اینترنت وجود دارد. بررسی‌ها شیوع آن را از ۶‌درصد تا بیش از ۸۰درصد گزارش کرده‌اند. نگران کننده‌ترین جنبه اعتیاد به اینترنت، آسیب دیدن کودکان است. آنهاد به راحتی به بازی‌های چند نفره حتی بخش‌های مبتذل وابسته می‌شوند.
معتادین به اینترنت ساعت
‌های بسیار طولانی در طول روز را به استفاده از این وسیله ارتباطی می‌گذرانند به نحوی که عملکرد شغلی و اجتماعی آنها تحت تاثیر قرار می‌گیرد، کارشناسان این نوع استفاده غیر طبیعی از اینترنت را اصطلاحا اعتیاد به اینترنت می‌نامند.

علت اعتیاد به اینترنت در بسیاری از این افراد، دستیابی به راهی برای سرکوبی اضطراب‌ها و تنش‌های زندگی است به گفته پژوهشگران احتمال اعتیاد به اینترنت در افراد گوشه گیر و افرادی که در ارتباط‌های اجتماعی و بین فردی خود مشکل دارند بیش از سایرین است.

 

علایم شناخته شده این اختلال

الف) استفاده از کامپیوتر برای خوشگذرانی، شادی یا تسکین استرس.
ب) احساس تحریک پذیری غیر قابل کنترل و افسردگی زمانی که از آن استفاده نمی‌کنند.
ج) صرف زمان طولانی و هزینه زیاد برای نرم افزار و سخت افزار، روزنامه‌ها و فعالیت‌های مربوط به کامپیوتر.
د) بی خیال شدن نسبت به کار، مدرسه و خانواده.

به آنهایی که نمی‌توانند از صفحه کامپیوتر دور شوند توصیه می‌شود:

- به یک شبکه حمایت شده و سالم متصل شوند.

– زمانی که حس می‌کنند باید کامپیوتر را روشن کنند با کسی تماس بگیرند و با او صحبت کنند. این روش رفتار شناختی است به این ترتیب به افراد کمک می‌شود تا الگوی ذهنی خود را دریابند و بدانند چگونه باید آنرا تغییر دهند.

 

بازی‌های رایانه‌ای

امروزه گسترش بازی‌های الکترونیکی و رایانه‌ای به تهدید بزرگ برای قشر جوان تبدیل شده است و این امر می‌تواند به بروز بیماری‌های روانی و افسردگی در قشر جوان نیز منجر شود. امروزه دسترسی کودکان و قشر جوان به بازی‌های الکترونیکی به سادگی امکان پذیر است در حالی که اکثر والدین نسبت به خطرات استفاده بیش از حد این بازی‌ها بی‌اطلاع هستند.

در گذشته بازی‌ها از طریق ارتباط کودکان با یکدیگر انجام می‌شد اما امروزه کودکان از زمان درک و فهم این بازی‌ها بیشترین ساعات روز را صرف این‌گونه بازی‌ها می‌کنند در حالی که این ارتباط هیچ‌گونه رابطه عاطفی و انسانی ایجاد نمی‌کند و در صورتی‌که اگر بازی‌ها فکری نیز نباشد تاثیر گذاری نامطلوب بر روحیات کودک خواهد داشت.

تاثیر بازی‌های رایانه‌ای به‌ویژه در ایجاد خشونت در کودکان و نوجوانان است. تحقیقات نشان می‌دهد که تاثیر بازیها ی رایانه‌ای بر رفتار خشونت آمیز کودکان و نوجوانان بستگی به وجود چند عامل دارد. اولین عامل اینکه درجه شدت خشونت در بازی چه اندازه است.

دوم توانایی کودک برای تشخیص و تمیز بین دنیای تخیلی و واقعیت زندگی است. عامل سوم قدرت کودک برای مهار کردن تمایلات و انگیزه‌های وجودی است و بلاخره عامل چهارم چارچوب ارزشی است که کودک در آن رشد کرده است و یا هم اکنون زندگی می‌کند و نیز ارزش‌هایی که در متن و محتوی بازی مستتر است.
تحقیقات اخیر دلالت دارد که بازی‌های رایانه‌ای سبب صدمات مغزی طولانی مدت می‌شود. بازی‌های رایانه‌ای فقط قسمت‌های از مغز را که به بینایی و حرکت اختصاص دارد تحریک می‌کند و به تکامل دیگر نواحی مغز کمک نمی‌کند.کودکانی که ساعت‌های زیادی را به بازی اختصاص می‌دهند لب فرونتالشان تکامل پیدا نمی‌کند. لب فرونتال نقش بسزایی در تکامل حافظه، احساس و یادگیری دارد. افرادی که لب فرونتال آنها تکامل پیدا نکرده بیشتر مستعد اعمال خشونت آمیز هستند و کمتر توانایی کنترل رفتارهایشان را دارند.
در مقابل فعالیت‌هایی مانند محاسبات ریاضی فعالیت این قسمت از مغز را تحریک می‌کند.
بازی‌های رایانه‌ای پر تحرک باعث بروز بیماری‌های استخوانی و عصبی در ناحیه دست‌ها و بازوها می‌شود. یکی از دلایل شب ادراری در کودکان بازی‌های ترسناک رایانه‌ای می‌باشد. در بازی‌های رایانه‌ای کودک به تنهایی بازی می‌کند و گاه بدون برنامه‌ریزی ساعت‌ها مشغول بازی می‌شود. تجربیات دوران کودکی در بزرگسالی تداوم می‌یابد.

فردی که منفعل بازی می‌کند تا انتهای عمر منفعل می‌شود. برخی خانواده‌ها مانع انجام بازی‌های الکترونیکی از سوی فرزندان خود می‌شوند و در واقع با مخالفت کردن فرزندان را نسبت به استفاده از این بازی‌ها حریص‌تر می‌کنند و از طرفی کودکان از هر فرصتی حتی پنهانی سعی در استفاده از این بازی‌ها دارند.

 

نتیجه گیری

در چند سال اخیر کامپیوتر و اینترنت به تدریج تا حدی جای تلویزیون را گرفته است و احتمال می‌رود که در آینده‌ای نزدیک نقش عمده‌تری از تلویزیون را در زندگی کودکان و نوجوانان داشته باشد. در صورتی‌که از این فناوری صحیح استفاده شود اثرات مثبتی دارد. در حالی که تحقیقات بیانگر خطراتی ناشی از کاربرد بی رویه و غلط از آن است که تمامی کاربران به‌ویژه کودکان را تهدید می‌کند.

برای اطمینان از استفاده بهینه و اینکه کامپیوتر زندگی کودکان را در حال و آینده بهبود ببخشد، به‌طورکلی توجه به پیشنهادهای زیر کمک کننده است:

– آشنایی والدین با کامپیوتر و گذراندن دوره‌های آموزشی در این زمینه و در صورت لزوم یادگیری برخی نکات از کودکان.

– صحبت با کودکان در مورد نحوه استفاده از کامپیوتر از سوی آنان و خطراتی که در هنگام آنلاین شدن ممکن است آنها را تهدید کند.

– قرار دادن کامپیوتر در مکانی از منزل که بتوان فعالیت‌های کودک را تحت نظر داشت.
– محدود کردن زمان استفاده از کامپیوتر، در صورتیکه وی از تماس‌های اجتماعی خود کاسته باشد. استفاده بیش از حد از کامپیوتر معمولا نشانگر یک مشکل است.

– همراهی با کودکان هنگام حضور آنان در اتاق‌های گفت‌وگو اینترنتی.

– بررسی نامه‌های الکترونیکی کودکان و حذف پیام‌های نامتناسب.

– استفاده از نرم‌افزارهای فیلتر کننده برای جلوگیری از مشاهده محتویات نامناسب. چنین نرم افزارهایی همچنین می‌توانند نشانی تمام سایت‌های که کودک به آنها سر زده را ثبت کنند تا والدین بعدا آنها را بررسی کنند. البته هیچ یک از نرم افزارها نمی‌توانند جایگزین همراهی والدین با کودکان شوند.

– برنامه‌ها متناسب با رشد و تکامل کودک باشند.

– تشویق کودک به تعامل با خانواده بجای استفاده بیش از حد از کامپیوتر.

– کامپیوتر بعنوان ابزار مکمل آموزشی باشد نه تنها راه آموزشی.

– تهیه برنامه‌های آموزشی برای والدین، معلمین و دیگر افرادی که با کودکان کار می‌کنند.
– پژوهش‌های در مورد اثرات استفاده از کامپیوتربر تکامل فیزیکی، هوشی، عقلی، اجتماعی و روانی کودکان انجام گیرد.

 نظر دهید »

از ترویج تا مقابله

16 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

در هر قرنی دنیا رنگی تازه و نو به خود گرفته و به گونه‌ای  جدید، خود‌نمایی می‌کند و انسان این موجود پیچیده و چند بعدی، با تحولاتی که به دست خود او رقم زده شده، روبه‌رو می‌شود.در قرن حاضر نیز که زندگی بشر از نظام سنتی کشاورزی به جامعه ای مبتنی بر فناوری های نوین و پیشرفته تبدیل شده، آداب و سنن و اصول اخلاقی نیز با تحول روبه رو شده و تحت تأثیر قرار گرفته است.پیشرفت جامعه صنعتی و دنیای ماشینی، رفاه، اسایش ولذت مادی فراوانی را به ارمغان آورده وآن‌گاه که انسان به حضور محصولات جدید، عادت کرد و آن‌ها را از ضروریات زندگی روزمره خویش تلقی نمود،نوبت به ایجاد تنوع و ابداع شکل ها و رنگ های جدید و تازه رسید که این مسأله، سرانجام به ظهور پدیده‌ای به نام مد منتهی شد؛ امری که امروزه در جوامع و در میان توده مردم،می‌تواند نقش یک رسانه را داشته باشد، چرا که این پدیده در جهان امروز و در میان پاره‌ای از مردم، به ابزاری برای انتقال پیام به جامعه تبدیل شده است.

در این میان، با توجه به این که در عصر ارتباطات و رسانه به سر می‌بریم، نباید از نقش عمده رسانه‌ها در فرایند مد و مدگرایی غافل ماند. لذا لازم است مد و مدگرایی در ارتباط با رسانه‌ها، به عنوان یکی از مهم ترین ابزار مؤثر در ایجاد و اصلاح این پدیده، مورد توجه قرار گیرد.

بر همین اساس در ادامه به پاره‌ای از عوامل ترویج مدگرایی منفی و افراطی در جامعه که توسط رسانه‌ها دنبال می‌شود، می‌پردازیم و سپس به برخی راهکارها که می‌توانند در عرصه مقابله با مدگرایی افراطی مورد استفاده رسانه قرار گیرد، اشاره خواهم کرد.

چگونگی ترویج مدگرایی افراطی توسط رسانه‌ها

در این بخش، به برخی از عواملی که رسانه‌ها از طریق آن‌ها، موجب ترویج مدگرایی افراطی و نامعقول می‌شوند، می‌پردازم:

 

الف) ترویج نیازهای کاذب

به وجود آمدن نیاز کاذب در جامعه موجب احساس محرومیت و احساس شکاف طبقاتی و تبعیض اجتماعی در میان افرادی که خود را به دلیل ناتوانی در برآوردن آن نیاز، محروم می‌بینند، می‌شود که این امر ترویج هوس و مدگرایی در جامعه را به دنبال خواهد داشت. احساس محرومیت به‌وجود آمده، موجب عقده‌های روانی در افراد محروم شده و در شخصیت فرد، ایجاد اختلال می‌کند که در این صورت، شخص سرخورده برای حفظ شخصیت به مکانیسم روانی یا دفاعی «جبران» متوسل می‌شود. بخش عمده‌ای از این ایجاد نیاز کاذب، بر عهده تبلیغات بازرگانی رسانه‌هاست. تبلیغات بازرگانی و همچنین ابزارهای بازاریابی، در مردم احساس نیاز به کالاهایی که واقعاً به آن‌ها نیازی ندارند و یا اساساً از هنجارهای زندگی روزانه مردم به دورند، ایجاد کرده و مردم را به سمت مصرف نمایشی سوق می‌دهند.

 

ب)ترویج ظاهرگرایی

ترویج ظاهرگرایی می‌تواند موجب افزایش مدگرایی در سطح جامعه شود، زیرا زمانی که افراد ظاهرگرا شوند و مسائل ظاهری برای آن‌ها در اولویت قرار گیرد و اصالت پیدا کند، طبیعتاً مسائل ظاهری زندگی برای این افراد، اهمیت زیادی خواهد یافت و امیالی همچون میل به خودآرائی که از عوامل مؤثر بر مدگرایی است، در وجود این افراد شدت بیشتری پیدا خواهد کرد که در نتیجه، مدگرا شدن را به دنبال خواهد داشت. این امر- یعنی ترویج ظاهرگرایی- به نحو چشمگیری در رسانه‌ها وجود داشته و رسانه‌ها بواسطه آن، به موج مدگرایی دامن می‌زنند. اصالت چهره در رسانه‌ها، ساختن نوع فیلم‌ها در میان طبقات مرفه جامعه، دکوراسیون‌های تجملاتی و پرداختن به داستان‌های ظاهرگرا از جمله مصادیقی است که در رسانه‌ها به چشم خورده و موجب ترویج فرهنگ ظاهرگرایی می‌شوند.

 

ج)بخشیدن کارکرد هویتی به کالاها

رسانه‌ها در قالب‌های مختلف از جمله در قالب تبلیغات بازرگانی، سعی در معرفی کالاهای مادی به عنوان یک ابزار هویتی و هویت‌ساز می‌نمایند، که این امر، به ترویج مدگرایی افراطی و سوق پیدا کردن به سمت به روز بودن در داشتن کالاها می‌انجامد، چرا که وقتی افراد خودشان را در کالاهای تحت مالکیت‌شان معنا کنند و معنای زندگی را در خرید اشیاء جست‌وجو نمایند، قطعا برای این‌که وجود داشته باشند، هر روز باید به تعداد کالاهای‌شان بیفزایند و کالاهای جدیدی که وارد بازار می‌شود را خریداری کنند که این، چیزی جز مدگرایی افراطی نخواهد بود. به‌طور مثال تبلیغات تجاری با استفاده از عباراتی نظیر «می‌خرم، چون فکر می‌کنم»، «می‌خواهم بخرم، چون هستم» یا «آهنگ زندگی با …»، نقشی هویت‌ساز و زندگی بخش برای کالاهای مورد تبلیغ قائل می‌شود، بگونه‌ای که مخاطب گمان می‌کند اگر آن کالا را نداشته باشد هویت خود یا حقیقت زندگی را از دست داده است.

 

د)الگوسازی از افراد مدگرا

رسانه‌ها با تبلیغات وسیعی که برای برخی چهره‌ها مثل چهره‌های مشهور سینمایی، ورزشی، موسیقی و … که معمولا افرادی مدگرا هستند، انجام می‌دهند، این افراد را به عنوان الگوی جامعه معرفی کرده و از این طریق مدگرایی را رواج می‌دهند.

 

ه)مدل‌سازی

بر مبنای نظریه «مدل سازی»، یک راه برای اینکه مردم، مدل جدید را برای عمل برگزینند مشاهده رفتار توسط سایرین در وسایل ارتباط جمعی و تقلید از آن رفتار است.

در واقع، بر این اساس نوعی همسان‌سازی صورت می‌گیرد و مخاطب از رفتار مدل خاص ارائه شده کلیشه برداری کرده و آن را تأیید و یا مانند آن رفتار می‌کند. از این‌رو، می‌توان گفت زمانی که رسانه‌ها در برنامه‌های گوناگون به‌ویژه در برنامه‌های نمایشی خود، مخاطب را در معرفی جلوه‌های مختلف مدگرایی بر افراط قرار می‌دهند، به ترویج مدگرایی پرداخته و گرایش به مدگرایی افراطی را موجب می‌شوند و در واقع به‌طور غیرمستقیم مخاطبین را به مدگرایی افراطی دعوت کرده و آن را به عنوان یک ارزش معرفی می‌کنند.

 

و)تضعیف هویت ملی و ایجاد از خود بیگانگی فرهنگی

همچنان که در عوامل مؤثر و زمینه‌ساز مدگرایی گذشت، از خود بیگانگی می‌تواند به ترویج مدگرایی نامعقول و افتادن در دام الگوها و مدهای فراوان کشورهای بیگانه، منجر شده و از این طریق مدگرایی منفی و افراطی را در جامعه رقم بزند. حال گاهی رسانه‌ها از همین طریق به رواج مدگرایی منفی و روی آوردن به سمت، مدهای بیگانه می‌پردازند. از جمله شیوه‌هایی که رسانه‌ها با بهره‌گیری خودآگاه یا ناخودآگاه از آن‌ها، موجب رواج از خود بیگانگی منجر به مدگرایی غلط می‌شوند، می‌توان به پخش کردن فراوان فیلم‌ها و برنامه‌های خارجی و نشان دادن کشورهای بیگانه و اهالی آن کشورها به صورت آرمانی- که در بسیاری موارد در قالب همین فیلم‌ها اتفاق می‌افتد- اشاره کرد.

همچنین رسانه‌ها با تقویت قوم‌گرایی، پرورش تفاوت‌های مذهبی و اقلیت‌ها و اشاعه ارزش‌های گوناگون در جامعه که موجب تجزیه اعضاء جامعه و رفتن هر گروه به‌دنبال یک ارزش می‌شود، موجب تضعیف هویت ملی خواهند شد.

 

راهکارهای مقابله رسانه با مدگرایی منفی

برخی از راهکارها که رسانه می‌تواند با بهره‌گیری از آن‌ها به مقابله با مدگرایی افراطی برخیزد، از این قرارند:

 

الف) مقاوم سازی مخاطبین در مقابل ماهواره‌ها و رسانه‌های بیگانه

از آن‌جا که بخش عمده‌ای از گرایش به مد و مدگرایی افراطی و منفی، ریشه در برنامه‌ها و تبلیغات رسانه‌های بیگانه و ماهواره‌ها دارد، یکی از راهکارهایی که رسانه‌های ملی و محلی باید در راستای مقابله با مدگرایی افراطی و منفی دنبال کنند، مسأله مقاوم‌سازی مخاطبین در مقابل هجمه‌ رسانه‌های بیگانه است.

برخی از گام‌هایی که رسانه می‌تواند در این مسیر بردارد عبارتند از:

 

۱٫ رسانیدن مخاطبین به مرحله رشد: رشید به کسی گفته می‌شود که استوار در راهی قدم می‌نهد و استقامت و ماندگاری در راه حق دارد. بنابراین رسانه‌های ملی برای این که مخاطبین خود را در مسیر حق مقاوم کرده تا تحت تأثیر امور باطلی همچون مدگرایی منفی که رسانه‌های بیگانه به ترویج آن می‌پردازند، قرار نگیرند، لازم است در مسیر رشد آن‌ها گام بردارند. در این مسیر، با توجه به آن‌چه از منابع دینی به دست می‌آید، لازم است که تقویت خردورزی و ترویج تعقل، مورد توجه رسانه‌ها قرار گیرد.

 

۲٫هدایت مخاطب به سمت نیازهای عالی انسانی: کسانی که در سطح نیازهای عالی انسانی زندگی می‌کنند و از سطح حیوانیت رسته‌اند و همت و هدف اصلی خود را این‌گونه نیازها قرار داده‌اند. طبیعتا به سمت دعوت‌های پست که از سوی اغیار صورت می‌گیرد، گرایش پیدا نمی‌کنند و متأثر از آن‌ها نمی‌شوند. بر این اساس، می‌توان این‌گونه نتیجه گرفت که رسانه می‌تواند با ارتقاء مخاطبین خود به سطح نیازهای عالی، موجبات خود شکوفایی و در نتیجه مقاوم شدنشان را فراهم آورد و این در حالی است که امروزه می‌بینیم غالب رسانه‌ها به سمت نیازهای پایین مخاطب خود همچون نیاز جنسی و یا سایر نیازهای مادی، روی آورده و پاسخگویی به این موارد را در صدر توجه خود دارند.

 

۳٫ آشنا کردن مخاطبین با شگردهای رسانه‌های بیگانه:آگاهی و احاطه علمی، ظرفیت و صبر انسان را بالا می‌برد و موجب می‌شود تا انسان به نوعی به مقاومت در برابر دعوت‌های ناروا و ناصحیح دست بزند.

 

۴٫ توجه به نیازهای طبیعی مخاطب: به‌طور طبیعی اگر زمینه پاسخگویی به نیازهای طبیعی انسان فراهم نشود و امکان ارضای آن‌ها از طریق مشروع وجود نداشته باشد، احتمال ارضای آن نیازها از طریق نامشروع دور از انتظار نخواهد بود. بر این اساس می‌توان گفت که اگر رسانه‌های خودی، نیازهای طبیعی مخاطبان خود  ـ مثل نیاز به اطلاعات و یا نیاز به ارائه مدل‌های جدید که با توجه به نیاز تنوع‌جویی در انسان وجود دارد ـ را پاسخگو نباشند، مخاطبان به سمت رسانه‌های بیگانه و بهره‌گیری از آن‌ها در راستای پاسخ به نیازهای طبیعی‌شان روی خواهند آورد. پس می توان نتیجه گرفت که رسانه‌های ملی با توجه به نیازهای طبیعی مخاطبان خود و فراهم کردن ‌آنها، می‌توانند تا حدودی از گرایش مخاطبان خود به سمت رسانه‌های بیگانه و تأثیر گرفتن از آن‌ها، جلوگیری کنند.

 

۵٫ ترویج عضویت در گروه‌های مذهبی و ارزشی: بر اساس نظریه تأثیر مختار یعنی اثرات مشروط، یکی از مقوله‌هایی که می‌تواند در کاهش یا افزایش اثرات رسانه‌ها دخیل باشد، عضویت‌های گروهی است. بنابراین اگر افراد در گروه‌هایی عضو باشند که با انحرافات و امور ضدارزش مخالف هستند، بر فرض این که به سراغ رسانه‌های بیگانه هم بروند، آن‌چنان تحت تأثیر قرار نمی‌گیرند و یا اگر هم تحت تأثیر قرار گیرند، اثر آن درازمدت نخواهد بود.

بنابراین اگر رسانه‌های خودی، به ترویج عضویت در این گروه‌ها بپردازند و این گروه‌ها را در جامعه تقویت نمایند، این امر می‌تواند از اثرات رسانه‌های بیگانه در انحراف افراد و ترغیب آن‌ها به مدگرایی منفی، بکاهد از این‌رو رسانه‌ها باید رویکرد برنامه‌های دینی و مذهبی خود را به سمتی ببرند که باعث ترغیب افراد به شرکت در مسجد و گروه‌های ارزشی و مذهبی شوند؛ نه این که، خود، جای این مراکز مذهبی قرار گرفته و فرد از حضور در این مراکز و عضویت در آن، احساس بی‌نیازی کند.

 

ب) تضعیف گروه‌های مدگرا

بر مبنای نظریه اثرات مشروط، عضویت‌های گروهی می‌تواند به تحکیم نگرش افراد کمک کند و افرادی که در عضویت گروهی قرار داشته باشند، به طرز فکرها و ارزش‌های آن گروه، به‌طور جدی ملتزم و پای‌بند هستند. بنابراین اگر کسی بخواهد به تغییرات اجتماعی دست بزند و یا نگرش فردی را تغییر دهد باید توجه داشته باشد که هر چند در درجه اول این فرد است که باید تغییر کند، اما این فرد با افراد دیگر در گروه زندگی می‌کند و تجارب اولیه خودش را که راهنمای رفتار و طرز فکر اوست، در گروه بدست می‌آورد.

از این‌رو می‌توان گفت یکی از راهکارهایی که رسانه‌ها می‌توانند در مسیر مقابله با مدگرایی منفی و افراطی دنبال نمایند. تضعیف غیرمستقیم گروه‌های مدگرایی است که افرادی بواسطه قرار گرفتن در آن‌ها به سمت مدهای افراطی و منفی سوق پیدا کرده‌اند. رسانه‌ها باید ابتدا سعی کنند تا افراد را از عضویت در این گروه‌ها، خارج نمایند تا از این طریق بتوانند از مدگرایی آن‌ها جلوگیری کرده و در واقع به طور غیرمستقیم به تغییر نگرش افراد، بپردازند.

 

ج) به‌وجود آوردن گروه‌های مرجع مثبت

رسانه‌ها می‌توانند با ایجاد گروه‌های مرجع مثبت و مناسب برای افراد یک جامعه، به نوعی به مقابله با مدگرایی‌های منفی که در بسیاری موارد ریشه در الگو قرار دادن بیگانگان و مرجع‌های نامناسب دارد بپردازند.

 

د) افزایش دادن عزت نفس

عزت نفس پایین می‌تواند از عوامل گرایش به مدگرایی افراطی باشد. رسانه‌ها می‌توانند در مبارزه با مدگرایی افراطی، افزایش دادن عزت نفس را به عنوان یکی از فاکتورهای اساسی در نظر گیرند. روان‌شناسان برای عزت نفس که در متون دینی از آن تعبیر به کرامت انسانی شده، دو جنبه وابسته به یکدیگر در نظر می‌گیرند: یکی حس سودمندی و دیگری حس ارزشمندی فرد.

 1 نظر

پانزده دقیقه شرمنده شهدا شدیم

15 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

داریوش احمد رضا بهمنیار در وبلاگ خود نوشت:
آقای روحانی و هیئت همراهشان در سازمان ملل نشان دادند که روی اصول ایستاده‌اند و در مسیر انقلاب اسلامی، چارچوب‌ها و سیاست‌های نظام و مقام معظم رهبری را رعایت می کنند و جدای از سخنرانی خوب اقای روحانی در سازمان ملل ولی مذاکره پانزده دقیقه ای ایشان با اوباما نمی تواند به هیچ عنوان رنجشی را که به روح شهدا و آرمانهای امام و مردم غیور ایران وارد کرده است را توجیه کند مگر چقدر شیعه باید در1400 سال ساده لوحانه فکر کند و بارها فریب بخورد؟ آیا نباید این خوش بینی مرز و اندازه ای داشته باشد.
مذاکره ایران و امریکا به مهمترین نماد ظلم ستیزی انقلاب اسلامی ایران در بین مردم ایران و همه ملت های منطقه و مردم آزادیخواه و روشن فکران جهان درآمده است و این به برکت خون شهداست به برکت اشک آن مادری است که وقتی آیفون خانه اش و یا تلفن منزلش به صدا در می آید امیدی در دلش روشن می شود که نکند خبری از بچه مفقودالاثرش برایش آورده باشند و جنازه اش را جستجو کرده و پیدا کرده اند تا جنازه بچه اش را که در یک گونی می باشد به او تحویل بدهند، آری، پسرش را آن جوان رشید را که بازمانده سرباز پاک لشکر خدا بود را بیاورند تا بتواند سر مزار فرزندش برود و از ته دل اشک بریزد و هنوز هم مادران زیادی هستند که بعد از حدود سی سال منتظر پیکر پاک فرزندانشان هستند درود بر شیر شما مادران که چنین فرزندانی را پرورش دادید هر چند می دانیم در آن پانزده دقیقه روح آن عزیزان کمی از ما رنجیده خاطر شدند که تقاضای بخشش از آنها را داریم.
طبق معمول هیچ چیزی نگرفتیم و مجانی به آنها اعتبار رسانه ای دادیم تا رجز خوانی کنند و بگویند که تحریم ها باعث شده ایرانیان از ما درخواست مذاکره کنند ولی ما همچنان گزینه نظامی را برای ایران روی میز داریم آقای روحانی خود غربیان مثلی دارند که می گویند اگر یک بار فریبم دادی شرمم باد ولی دفعه دیگر نخواهی توانست و نگارنده متعجبم که چطور شما اجازه میدهید که فریبتان بدهند.
آقای روحانی اگر ما دشمن امریکا هستیم چون به فرموده امام راحل شیطان بزرگ است و به خاطر خوی درنده خوئی اش امام راحل حتی رابطه ایران و آمریکا را به رابطه گرگ و گوسفند تشبیه کرده بودند، ذات گرگ را شما نمی توانید عوض کنید.
آقای روحانی مگر تا الان متوجه نشده اید که ایستادگی ایران در سوریه در برابر جنگی بدتر از جنگ جهانی که بیش از دو سال و نیم علیه کشور سوریه با تمام قوا و امکانات مادی و رسانه ای شان راه اندازی شده است موجب شده است تا نشانه ‌های پیچ تاریخی که مقام رهبری فرموده اند آشکارتر شود و همچنین شکل گیری نظامی نوین و عدالت خواه و آزدیخواه در پرتو جهان اسلام در افق عرصه بین المللی به رهبری معنوی ایران و جبهه مقاومت نمایان تر می شود.
ایران به خوبی به مستضعفان و ستم دیدگان جهان نشان داده است که شمشیر مقاومت قوی تر از تحریم ها و جنگ ها و تفرقه های بیگانگان است، آمریکایی که ایران هراسی را تبلیغ می کند و سرمایه گذاری های زیادی برای این مسئله انجام داده و می دهد چه مذاکره ای میتواند با دولت ایران داشته باشد حتی یک نکته مثبت در رابطه با دوستی با ملت ایران چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب در کارنامه خود ندارد آن از زمان دوستی اش با ایران که دولت قانونی مصدق را با کودتا سرنگون کردند و آن از شهریور1320 که از غرب و جنوب با انگلیسی ها به ایران حمله کردند و ایران را اشغال کردند و حدود نزدیک به نیمی از ملت ایران بر اثر این تجاوز از قحطی و بیماری مردند و چه مصیبت ها که حتی در زمان دوستی شان برای ایرانیان به ارمغان نیاوردند، حال بگذریم از دشمنی شان که تا آنجا پیش رفتند که اجازه استفاده از بمب شیمیایی را به صدام دادند تا بر سر رزمندگان ایرانی و حتی بر سر شهروندان عادی مردم شهرهای ایران در سردشت بمب شیمیایی بریزد و یا به کسی که سیصد ایرانی را کشته مدال شجاعت بدهند و بارها مسئولین طراز اول امریکایی گفته اند و هنوز هم می گویند که ایران خوب وجود ندارد ایران خوب ایرانی مرده است.
مذاکره با آمریکا جبهه حق و باطلی است که با کلماتی چون نرمش قهرمانه و قشنگ تر و بزرگتر از این حرف ها هم چاله اش پر نمی شود و هر رئیس جمهوری و مسئولی حق ندارد نظر شخصی خودش را و یا برای طرفداری افراد و عده ای خاص و عام در جامعه خارج و داخل از حق آن شهدا و پدران و مادران داغدیده و آرمانهای بزرگ امام راحل و مردم عزیز ایران بدون دلیل عقلی محکم برای مذاکره با آمریکا مایه بگذارند، فقط مسئول این مهم شخص مقام معظم رهبری حضرت آقا (حفظ اله) می باشند که در موقع لزوم اگر لازم باشد به میدان می آیند و نظر خودشان را اعلام می کنند و حرف اول و آخر را می زنند چرا که با وجود ولایت فقیه و ولی امر بودن مسلمین جهان و همچنین درایت سیاسی ایشان و هم وسعت فکری و در اختیار داشتن امکانات لازم در ریز و درشت همه نوع اطلاعات و خبرها در جامعه ایران و منطقه و جهان هستند و مشاوران ایشان بیشترشان از شناخته شده های به نام و دولتمردان و سیاستمداران و نخبگان جامعه ایران هستند.
اینک پس از گذشت 30 ماه از بحران سوریه که در انواع و اشکال متعدد و مختلف و مورد حمایت کشورهایی موسوم به جبهه غربی عربی ترکی علیه ایران و محور مقاومت در تمام سطوح تسلیحاتی و اطلاعاتی و امنیتی و تبلیغاتی و دیپلماتیک علیه این کشور راه اندازی کرده اند و چون شکست خورده اند به هر طریق ممکن می خواهند از ناکامی و شکست بیشترشان در این کشور پیشگیری کنند و عجیب است که واشنگتن به خوبی این را می داند ولی بعضی از سیاستمداران نمی توانند درک کنند که ناکامی و شکست در سوریه چه بازتاب‌ها و عواقب وخیمی منطقه‌ای و بین المللی بر وجهه آمریکا گذاشته است و در این بین تهدید به حمله به سوریه هم نتوانست ذره‌ای تغییری در موازنه حاکم بر عرصه های میدانی و سیاسی سوریه و در منطقه بر جای بگذارد جز اینکه مقاومت هر روز قوی تر و ارتش سوریه و نیروهای مردمی سوریه هر روز بیشتر از روز قبل به پاکسازی تروریست ها و مخالفان مسلح می پردازند.
همه فهمیده اند که امریکا و خصوصا اسرائیل به بن بست رسیده اند و حال کفه ترازو آشکارا و عیان به سود محور مقاومت در منطقه در جریان است، و شکست جبهه عربی غربی ترکی تازه شروع شده است، صرف نظر از دلایل عقب نشینی آمریکا از تهدید سوریه به اقدام نظامی علیه سوریه، این اقدام شکست بزرگی برای دشمنان سوریه به شمار آمده است و بیانگر اختلاف زیاد دیدگاه‌ها و مواضع غیر قابل انکار کشورهایی همچون عربستان، قطر، فرانسه، انگلیس، اسرائیل، آمریکا و ترکیه در تمام سطوح در جنگ علیه سوریه می باشد و بدون تردید بازتاب‌های این شکست ها و ناکامی ها هنوز به طور کامل نمود پیدا نکرده است.
مگر امام راحل در زمان جنگ تحمیلی بارها نگفتند جنگ را رزمندگان در میدانهای جنگ مشخص می کنند و اگر هم اینک آنها در حال باختن به ایران و مقاومت در سوریه هستند به خاطر ایستادگی و مقاومت جبهه مقاومت به رهبری ایران در منطقه است که موجب عزت و سرافرازی ایران و هم پیمانانش شده است نه مذاکره کردن تلفنی و غیر تلفنی و آنها دیگر فهمیده اند با بودن ایران در منطقه طرحی به نام خاور میانه بزرگ به زباله دانی تاریخ رفته است و آن دردی که خانم رایس در سال2006 و در زمان جنگ اسرائیل با حزب الله لبنان گفته بودند آن درد اینک به جان اسرائیل افتاده است که در حال سقط شدن است و به زودی شرش از منطقه برداشته خواهد شد.انشالله.

 نظر دهید »

ساخت ایران، گلزار، شبکه‌ی آی‌فیلم و پازلی که جور در نمی‌آید

15 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

بگذارید از اولش بگویم. سریال ساخت ایران را به خاطر دارید؟ سریالی که حدود یک سال و نیم پیش در شبکه‌ی نمایش خانگی پخش شد و در آن بازیگر معلوم‌الحالی چون گلزار به ایفای نقش می‌پرداخت.حالا گویا به تازگی این سریال از شبکه‌ی آی‌فیلم به نمایش درآمده است. شبکه‌ای که رسالت اصلی‌اش تحت پوشش قرار دادن مخاطبان عرب زبان و کشورهای همسایه است.

شاید بپرسید چه ایرادی در این بین وجود دارد که باعث شده تا دوباره به عملکرد رسانه‌ی ملی انتقاد داشته باشیم؟ جواب واضح است: نمایش سریالی که در آن فردی چون گلزار بازی کرده از یک‌طرف و پخش آن سریال از شبکه‌ای که قرار است هویت فرهنگی ما ایرانیان مسلمان را به دنیا و یا حداقل به همسایگان‌مان نشان دهد. و این یعنی نمایش و گسترش فساد و نماد ابتذال از آنتن جمهوری اسلامی.

ما قبلا هم در خصوص پخش بعضی برنامه‌ها و سریال‌ها از این شبکه‌ی مهم هشدار داده بودیم و حتی به بعضی از مصادیق آن انتقاداتی داشتیم. اما انگار مدیران شبکه‌ی آی‌فیلم دچار فراموشی هستند و یادشان می‌رود که در چه جای حساسی مشغول به فعالیت بوده و چه نکاتی را باید رعایت کنند. بارها از همین تریبون و از سایر رسانه‌ها به صدا و سیما هشدار داده شده بود که سعی کنند برنامه‌هایی را از شبکه‌ی آی‌فیلم پخش کنند که تناسب بیشتری با کلیت فرهنگ جامعه‌ی ایران اسلامی دارد.
سوال: آیا نمایش سریالی که در آن گلزار بازی کرده، تلاش در جهت گسترش فرهنگ ایرانی‌ست؟ دیگر کمتر کسی در این روزها پیدا می‌شود که سری در مسائل فرهنگی و سیاسی داشته باشد و خبر از مشکلات اخلاقی و سیاسی این هنرمندنما نداشته باشد. فردی که روزگاری سودای سوپراستاری سینما را در سر داشت و چه کسانی که کمک نکردند تا این اتفاق بیافتد، اما وقع ماوقع…



بازداشت‌های چندباره توسط نیروی انتظامی به علت شرکت در پارتی‌های مختلط و غیراخلاقی، گزارش‌های رسمی و غیررسمی من‌باب روابط غیراخلاقی، حضور در مراسمات و جشن‌های افرادی که مشکل اعتقادی و ساختاری با جمهوری اسلامی دارند و این نکته را در بوق و کرنا کرده و از سوی دیگر از حضور گلزار برای موجه نشان دادن خود استفاده می‌کردند.

اما این همه‌ی مشکلات اخلاقی و سیاسی این هنرمندنما نیست. زیرا در این یکی دو سال اخیر که وی به خارج از کشور رفته، چنان رفتارهای هنجارشکنانه‌ای از خود بروز داده که جای هیچ حرف و حدیثی را باقی نگذاشته است. به طور مثال، همانطور که قبلا هم از همین رسانه اعلام کرده بودیم، حضور وی در کنسرت‌های موسیقی خوانندگان لس‌آنجلسی همچون گوگوش و عکس یادگاری گرفتن با آنها در حالی که در آغوش یکدیگر هستند، یکی از این نمونه‌هاست.
و یا حضور در مراسم و مجالس عناصر ضدانقلاب خارج نشین که دشمنی‌شان با مردم و نظام ایران بر همگان مبین و مبرز است. و همچنین شرکت در پارتی‌های مبتذل در کشورهای حاشیه‌ی خلیج فارس که نشان دهنده‌ی رسوخ ارزش‌های غیراخلاقی در این شخصیت است. اما ای‌کاش گندهای جناب گلزار به همین‌جا ختم می‌شد. زیرا آخریش واقعا دلخراش است.
جالب است بدانید که وی در عاشورای سال پیش توسط پلیس دبی در آن شهر دستگیر شده است. شرح ماجرا را از زبان روزنامه‌ی عربی‌ زبان الوفاق بخوانید و ببینید چگونه آنها از این فرصت برای تخریب چهره‌ی جمهوری اسلامی بهره برده و مخاطبان شبکه‌ی آی‌فیلم را تنها با یک خبر، نسبت به محتوای پخش شده از آن دچار تردید و شک می‌کنند:
«جمهوری اسلامی باید به داشتن چهره‌های هنری مانند بازیگر سرشناس سینمای کشورش (گلزار) به خودببالد که در مهمترین مناسبت عزاداری شیعیان (روز عاشورا) به همراه چند فاحشه در حالی که مست بوده با پلیس دبی درگیر شده و اقدام به فحاشی میکند…»
این خبر که متأسفانه حقیقت دارد، نه احتیاج به شرح و تفصیر دارد و نه لازم است بگوییم که چه تأثیرات فرهنگی مخربی در مخاطبان هدف شبکه‌ی آی‌فیلم می‌گذارد. حالا فکرش را بکنید که این شبکه، در اقدامی عجیب دست به پخش سریالی زده که این آدم با ویژگی‌های اخلاقی فوق در آن بازی کرده. انصافا اگر شما جای بینندگان کشورهای عرب زبان باشید چه فکری پیش خودتان می‌کنید؟ آیا نمی‌گوید:«چه طور ممکن است بازیگری که تا این اندازه به ارزش‌های اخلاقی و دینی جامعه‌اش بی‌اعتناست، توسط آنتن رسمی کشورش حمایت می‌شود؟ پس یا آن ارزش‌ها چندان مهم نیستند و یا اینکه آنتن رسمی، خودش را مقید به رعایت آنها نمی‌داند.»



آیا واقعا رسانه‌ی ملی با کمبود برنامه مواجه است که دست به پخش بین‌المللی سریالی می‌زند که یکی از بازیگران اصلی آن تا این اندازه مشکل دارد؟ آیا در همین شبکه‌ی توزیع خانگی، سریال دیگری پیدا نمی‌شد که بجای ساخت ایران پخش شود؟ اصلا مدیران آی‌فیلم این سریال را دیده‌اند؟ اصلا مدیران آی‌فیلم خبر از شرایط هنرمندنمایی چون گلزار دارند؟ اگر دارند و سریال را هم دیده‌اند و پخش کرده‌اند که واویلا. اگر خبر از شرایط گلزار ندارند هم باز واویلا. اگر اصلا سریال را ندیده‌اند که … هر جور نگاه کنی نمی‌شود توجیهی برای این عمل غیرمعقول پیدا کرد.
و همه‌ی این‌ها در حالی‌ست که رسالت اصلی هنر، سینما و صدا و سیما، یعنی آنچه که خمینی کبیر در قالب “هنر پابرهنگان” و رهبر انقلاب در ذیل مفهوم عمیق اما مهجور و به ابتذال کشانده شده‌ی “جنگ نرم” بیان داشتند، در این مملکت معطل مانده است. واقعا نمی‌دانیم که تا کی باید برای بهبود شرایط محتوایی رسانه‌ی ملی آرزوی خیر کنیم و انشالله بگوییم. هرچند نباید بی‌انصاف بود و از نقاط مثبت چشم پوشی کرد، اما گاهی آنچنان لکه‌ی سیاه اقدامات منفی رسانه‌ی ملی بزرگ است که کمترین نور امیدی برای بهبود کیفیت صدا و سیما را هم از خود عبور نمی‌دهد.



این همه مثلا مدیر فرهنگی با سابقه. این همه مثلا ناظر و بازرس پخش. این همه عوامل تولید و پخش. یعنی حتی یک نفر هم در این بین پیدا نمی‌شد که چنین اشکال بزرگی را به مدیران آی‌فیلم متذکر شود به نحوی که موثر بیافتد؟ یعنی در بین همکاران و زیردستان آقای ضرغامی کسی نیست که تنها کمی فراست داشته و مانع پخش ایرادات محتوایی دائما تکرار رسانه‌ی ملی بشود؟ پس خیل بچه حزب‌اللهی‌های فعال در فرهنگ این سرزمین در کجای سازمان آقای ضرغامی جا دارند تا نگذارند چنین اتفاقاتی رخ ندهد؟ آیا اصلا چنین کسانی را می‌شود در آن سازمان پیدا کرد؟
از قدیم گفته‌اند ناامید شیطان است. ما هم امیدمان را از دست نمی‌دهیم و باز دعا می‌کنیم تا این رسانه‌ی ملی روزی نه چندان دور، به افق‌های فرهنگی ترسیم شده توسط امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب(مدظله) نزدیک شود و از اسلام ناب بگوید. از اخلاق و مقاومت صحبت کند و سختی‌های زندگی در عصر انتظار به فانتزی تبدیل نسازد. حرف جدی برای گفتن داشته باشد حتی در طنزترین برنامه‌هایش. از همه‌ی مردم ایران و برای همه‌ی آنها باشد و آزادی معنوی را فریاد بزند. انشالله

 نظر دهید »

رسانه‌ ای به نام ملت به کام هیچکس!

15 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

در رابطه با اتفاقات سفر اخیر رئیس جمهور محترم به نیویورک و درستی یا نادرستی اقدامات تیم سیاست خارجی دولت یازدهم مطالب زیادی در رسانه ها بعنوان موافق و مخالف مطرح شده است؛اما زاویه ای دیگر از این سفر که مغفول ماند نوع پوشش غول رسانه ای کشور یعنی صداوسیما از این رویداد مهم بود.بنده به شخصه پس از پیگیری اخبار از طریق رسانه‌ی ملی(!) شدیداً راغب شدم از طریق دیگر رسانه ها جویای موضوعات مطروحه و حواشی آن شوم!-البته نه از طریق ماهواره ها که بیشتر پایگاه های خبری از سلایق مختلف داخلی و خارجی-

http://s3.picofile.com/file/7958332361/28361.jpg

رسانه ای بر پایه افزایش شبکه های سرگرمی!
درحالی‌که رسانه های غربی و ایضاً جدیداً شرقی آخرین متدهای کنترل ذهن و مهندسی افکار عمومی را پیاده می کنند،رسانه‌ی ملی ما تازه به فکر افزایش تعداد شبکه های سرگرمی است تا اشرافی گری،خوش گذرانی و مصرف گرایی و بیخیالی و هجو را تبلیغ کند!
هیچکس مخالف ارتقاء کمی در کنار افزایش کیفیت نیست  ولی تا اینجای کار جناب آقای مهندس ضرغامی و مجموعه ایشان شبکه های بسیاری را پدید آورده اند که برنامه ای مناسب برای پخش ندارد.بارها شده بیش از 4شبکه یک برنامه واحد را تکرار می کنند! و حاصل میلیاردها تومان هزینه برای ایجاد شبکه های جدید درحالی که قبلی ها با مشکلات عدیده دست و پا می زنند هنوز مشخص نیست.

رسانه ای منفعل و درگیر ، که همیشه دست زیر را دارد
شبکه‌ی خبر یا کانال 6 سیمای جمهوری اسلامی ایران بر این مبنا تاسیس شد تا بتواند آخرین اخبار داخلی و خارجی را بی کم و کاست و بصورت 24ساعته پوشش دهد ولیکن آنچه ما از خبرهای شبکه 6 و دیگران شبکه ها می بینیم عمدتاً اخبار دستمالی شده و بیات خبرگزاری ها و پایگاه های خبری داخلی و خارجی است،اگر چند گزارش حوادث و مشکلات مردم لابلای اخبار پخش نشود حتماً گمان می کنید کسی از روی کاغذ یکسری اخبار کپی شده را در حال قرائت کردن است(!)
خبر 20:30 شبکه 2 سیما در یک ربع ساعت توانسته تاحدودی جور تمام بخشهای خبر صداوسیما را بکشد و آنهم بدلیل اندکی تفاوت در دیدگاه و عملکرد این بخش خبری است که چندماه قبل از انتخابات 84 شروع به کار کرد و هنوز هم ادامه دارد ولی آیا واقعاً این کافیست؟
با اینکه زبان انگلیسی بنده زیاد خوب نیست ولیکن به شبکه PressTV بدلیل تولید محتوای فوق العاده و بخش های خبری مستند گونه و تأثیرگذار می توان نمره ای با معدل بالا داد که برای اکثر مخاطبان ایرانی متأسفانه قابل استفاده نیست.به عقیده بنده اگر شبکه 6سیما تعطیل و قسمت کمی از بودجه آن صرف زیرنویس کردن شبکه PressTV شود حتماً مردم استفاده بیشتری خواهند برد.
اما نکته مهم اینکه در قضایای بزرگ کشور و جهان شما نمی توانید به رسانه ملی بعنوان اغنا کننده مردم ایران نگاه کنید و نیروهای ارزشی همیشه نگران این هستند که خلاء به این بزرگی را معمولاً چه رسانه ها و گروه های مرجعی پرمی کنند،دشمن نیز دقیقاً این نقطه ضعف را فهمیده و با سرمایه گذاری هنگفت در تولید و پخش برنامه های متنوع سعی دارد اصل نظام را از طریق این منفذ به چالش بکشد؛در صدا و سیمای ما تقریباً روال عادی شده که شبکه های آنطرف آبی برنامه ای را پخش کنند و بعد اینها اگر از خواب بیدار شدند جوابی برای آن بیابند،در اصول ارتباطات خبر اول همیشه از تاثیرگذاری و مخاطب بیشتری برخوردار است تا خبر دوم و معمولاً صدا وسیمای ما دست زیر را می گیرد! رسانه ای درگیر بروکراسی اداری و ویژه نگری و ویژه خواری با تفکرات خطی و لختی در انجام امور که دچار همان آفت ادارات کشور است،نمی تواند تریبون مناسب و در شأن انقلاب اسلامی ایران و مردم باهوشش باشد.رسانه ای که شما انتظار ایجاد موج های مداوم و تحول را از آن  نباید داشته باشید.

اولویت های رسانه ای که نمی خواد بیدار شود
رک و راست فوتبال،سریال های سرگرمی،برنامه های تبلیغ محصولات مصرفی، آشپزی و فیلم های سینمایی اولویت اول رسانه ملی هستند.
برنامه هایی نیز که قرار است مطالب جدی را با مردم مطرح کنند یا در نیمه‌ی پخش تعطیل می شوند یا دچار رکود و تعدیل خواهند شدند مانند آنچه در برنامه “دیروز،امروز،فردا” به وضوح دیدیم.
هالیوود با شعار غیرسیاسی بودن و فانتزی گرایی اما عملا بعنوان بازوی رسانه ای هژمونی آمریکا حتی برنامه های سرگرمی خود را در جهت منافع گردانندگانش تنظیم می کند ولیکن رسانه ملی ما بی توجه به آرمانهای انقلاب اسلامی و رسالت های بر دوشش ، سریال ها و برنامه هایی را سردست گرفته که جز پوچی و نهلیسم افراطی چیزی را نصیب و قسمت مردم نمی کند.حتماً آنها برای توجیه به تک ستاره هایی اشاره می کنند ولی توجه ندارد که تعداد آن تک ستاره ها در طول سی و اندی سال به 20تا نمی رسد.همین روزها سریال های مبتذل و سخیفی چون “کلاه پهلوی” ، “اولین انتخاب” ، “جمشید” ، “ساخت ایران” و … بر روی آنتن رسانه ملی است که در آن از هیچ پرده دری و وقاحتی خود داری نمی کنند.توجیه یکی از عوامل و دست اندرکاران سریال کلاه پهلوی در رابطه با اعتراض منتقدین مبنی بر نمایش روابط آزادانه زنان و مردان با یکدیگر ،ترویج عشقهای مثلثی و ضرب دری و آرایش های آنچنانی و صحنه های رمانتیک و سکس پنهان قریب به این مضمون است که می گوید: چرا رودربایستی کنیم،مردم ما خیلی صحنه های آزادتری را در ماهواره می بینند و بالاخره ما می بایست یکجوری نشان می دادیم که آن زمان چه اتفاقات بدی افتاده(!!!)
بر سر در صدا وسیما باید این مَثل را بعنوان هدف بزرگ نوشت که:«ادب از که آموختی،  از بی ادبان» رسانه ای که بجای مقابله با ماهواره ها می خواهد خودش را شبیه آنها کند تا مگر مخاطبی به چنگ آورد،غافلانه میلیون ها مخاطب متدین خود را در سایه این بی توجهی از دست می دهد ،یعنی دقیقاً کسانی که دارند این رسانه را فقط تحمل می کنند ولی سراغ ماهواره ها به دلایل پایبندی به اعتقاداتشان نرفته اند.مگر می شود  بی ادبی،بی اخلاقی،روابط نامشروع،شراب خواری و هرزگی را 100 قسمت تبلیغ کنی و بعد انتظار داشته باشی مردم بنا به همان مثل معروف که ذکر شد ، ادب و فرهنگ آموزند!
اولویت های رسانه ملی و سند چشم انداز آن مشخص نیست و گویی مدیران آن رسانه محترم نمی خواند بیدار شوند.

رسانه ای که شعور مردم را در مسائل کلان به بازی می گیرد
تابحال توفیق شده(!) چندباری توانستم برنامه‌ی 90 را که به مسائل فوتبال ایران می پردازد ببینم.اکنون در مقام این نیستم که بگویم منافع و ضررهای چنین برنامه ای چقدر است ، اما آنچه توجه بنده را بعنوان نیمچه کارشناس رسانه جلب کرده تعداد انبوه مخاطب و کار حرفه ای این برنامه بود،گویی در لیگهای فوتبال ایران جا افتاده است که برنامه 90 دادگاه افکار عمومی است و همه خود سعی دارند در این برنامه پاسخگوی اعمال و اتفاقات باشد و مردم نیز باتوجه به اقبال بالا حتماً این دادگاه را پذیرفته اند؛ بنده نیز وقتی خبر فساد در فوتبال همه جا پیچید و مسئولین یک تیم مدعی برخی مسائل شدند ،  از سر کنجکاوی حدوداً 4 ساعت(!) از نیمه شب را با این برنامه همراه شدم تا ببینم آخر ماجرا کجاست.در خلال مباحث دو طرف تأکید داشتند نباید شعور مردم را به بازی گرفت و مجری برنامه نیز براین أمر صحه می گذاشت و هرکدام دلایلی مطرح کردند.اصولاً در چنین برنامه هایی مردم هم نظاره گر هستند و حتماً قضاوت می کنند.
گرچه آگاهم که پیچیدگی مسائل سیاسی بسیار فراتر از فوتبال است ولیکن جای تعجب اینجاست که چطور رسانه ملی می تواند میلیاردها تومان هزینه تهیه و پخش بازی های فوتبال کند و تیمی حرفه ای در برنامه 90 طی یک هفته همه‌ی این فیلم ها را از زوایای مختلف آنالیز کنند و گزارش بگیرند و تجزیه و تحلیل کنند و از کارشناسان مختلف بهره ببرند ولیکن در مسائل کلان کشور گویی هیچ اتفاقی نمی افتد تا نیاز به چنین سرمایه گذاری ای باشد! برای مثال برنامه 90 و کارهای ترکیبی رسانه ای آنرا با مناظرات عصر جمعه که توسط آقای حیدری اجرا می شود،مقایسه کنید.آن کجا و این کجا…باقی برنامه ها بماند.
مثالی نقد و عینی بزنم از غفلتهای رسانه ملی و آسیب های آن: همین چند روز پیش رئیس جمهور محترم از سفر نیویورک به کشور بازگشتند،جدایی از اینکه رسانه ملی قبل و در طول سفر و بعد از آن سردرگم بود و باز تحلیل های آبکی از سرافرازی و اقتدار کشورمان را بدون آوردن شاهد و تحلیل می خواست به شیوه‌ی رپرتاژ به خورد خلق الله بدهد و مدام بازار سکه و ارز را دنبال می کرد(!) گروهی از دانشجویان در مراسم استقبال از رئیس جمهور اعتراضی مسالمت آمیز را برپا کردند.در حالی که اکثر رسانه های بیگانه این خبر را پوشش دادند رسانه ملی بی توجه از روی این مسئله گذشت تا راه برای گروهی از افراطیون سیاسی کشور باز شود تا هر منتقدی را به بهانه یک اتفاق کوچک در استقبال از رئیس جمهور بکوبند و خفه کنند.درحالی که حتماً این اتفاق و اصل سفر نیویورک از بازی فوتبال لوله سازی فلان شهر و اره برقی مرکز خیلی مهمتر بود تا از زوایای مختلف،شاهدین عینی و مسئولین و تحلیل گران بررسی شود و مردم بتوانند قضاوت درست در مورد اتفاقات پیش آمده و روایت های مختلف و اصلاً کل سفر داشته باشند.
منش رئیس جمهور همانی است که ایشان در سخنرانی بازگشایی مدارس ایراد فرمودند که:« چه خوب است که در زنگ انشاء دانش آموزان یاد بگیرند از رییس جمهور انتقاد کرده، نقائص و کاستی هایی که در کار او می بینند و در می یابند را مکتوب کرده و پیشنهادات خود برای رفع این کاستی ها را ارائه کنند و چه بهتر است که مدارس این گونه انشاء ها را برای رییس جمهور ارسال کنند تا پیوند و ارتباط او با فرزندان عزیزش در مدارس بیشتر و محکم تر شود.»
همچنین رئیس جمهور در اولین کنفرانس خبری خود نقد را موجب بالندگی مسئولین دانستند ولی همین سهل انگاری صداوسیما باعث شد فضا در دست گروه های خاص فشار بی افتد و با یک برنامه دقیق از سوی رسانه های بیگانه همراه شد و  اصل سفر ایشان و اتفاقات نیویورک به مراسم استقبال و پرتاب یک لنگه کفش خلاصه شد! از اینجا به بعد راه برای هرگونه انتقاد و تحلیل و نقدی سخت می شود زیرا همین افراد خاص با پروپاگاندا و هجمه‌ی انبوه و وارد شدن عناصر معلوم الحال ،رئیس جمهور محترم را که منش و خواست ایشان ذکر شد وادار کردند برخلاف میل و با اشاره به مسائل پیش آمده در مراسم استقبال ،بدون اطلاع از اصل ماجرا با زبان تهدید بفرمایند:« در سال اول نمی‌خواهیم شکایتی از کسی بکنیم اما تندروی را به انزوا خواهیم کشاند. »
مطمئن هستیم رئیس جمهور شأن و شخصیت دانشجویان را کمتر از دانش آموزان نمی دانند و حتماً نمی خواهند دانش آموزان در انشاء هایشان رئیس جمهور را نقد کنند ولیکن دانشجویان سکوت پیشه سازند.
گناه صدا و سیما اینست که با بی تفاوتی از مسئله گذشت و روشن نکرد که واقعاً جریان اعتراض چه بوده،تنشی در کار نبوده و بخاطر کج سلیقگی تیم حفاظت در آخر مراسم استقبال و تندروی یکی دو نفر که معلوم نیست از کجا وسط جمع حاضر شده بودند و اصلاً منتسب به کدام گروه و جریان بودند مختصر تنشی پیش می آید که متضرر اصلی آن رئیس محترم جمهور و دانشجویان ارزشی و دلسوز نظام بوده اند و سود ماجرا را گروه های ورشکسته سیاسی داخلی و طرف های غربی با رسانه های هوشیار برده اند.
سوال اینجاست چرا در یک بازی ساده فوتبال که حکم سرگرمی را دارد،رسانه ملی به شعور مردم احترام می گذارد و دانستن را حق آنها می داند ولیکن در مسائل کلان و حیاطی کشور شعور مردم را به بازی می گیرد و مردم را نامحرم می داند و راه را برای اینکه دشمنان از دریچه و نگاه خودشان اطلاع رسانی کنند باز می گذارد!

رسانه‌ ای به نام ملت به کام هیچکس!
چرا رسانه های غربی و برخی رسانه های خاص داخلی حق دارند هرچه دلشان خواست بگویند ولیکن رسانه ملی از ترس اینکه انگ حزب اللهی بودن بخورد(!) از بیان حقایق طفره می رود.براستی رسانه ملی در خدمت کدام آرمان و کدام ناکجا آباد است؟! رسانه ای که به فرموده امام(ره) قرار بود دانشگاه باشد آیا امروز واقعاً دانشگاه است یا کانون بدآموزی.
چرا امروز خانواده های متدین حتی در برنامه کودک نیز مجبورند کنار فرزندان خود بنشینند و مراقب باشند چیزی در قالب رقص و آواز و کارتون به خورد دلبندشان ندهند که فردا مصیبت به بار آورد.براستی مدیران رسانه ملی می توانند پاسخوی نیازها و سوالات بی شمار مردم فهیم و باهوش ایران باشند یا به شیوه گذشته سکوت اختیار می کنند و صورت مسئله را می خواهند پاک کنند؟مدیران صدا و سیما در هرسطحی باید پاسخگو باشند که “رسانه‌ ای به نام ملت و به کام هیچکس” در کدام زمین بازی می کند؟رسانه ای که نه ضد انقلاب قبولش دارد و نه حزب اللهی تکلیفش با خودش مشخص است؟!می خواهید بالاخره کدام طرف باشید؟


اگر وقت گذاشتید و مطالب بنده را از نظر گذراندید حیف است اصل کار را نخوانید:
«باید این دستگاه ، دستگاهی باشد که بعد از چند سال تمام قشر ملت را روشن کند تمام را مبارز باربیاورد، تمام را متفکر بار بیاورد، تمام اینها را مستقل بار بیاورد،آزادمنش بار بیاورد، از غرب‌زدگی بیرون کند، استقلال به مردم بدهد …» (امام خمینی ،صحیفه نور، جلد 5، صفحه 203 )
—————————
«باید رادیو تلویزیون مربی جوان های ما، مربی مردم كشور باشد. نه اینكه مطالبی در او گفته شود كه مخالف با وضعیت كشور است، مخالف با مصلحت كشور است، و جوان های ما را جوری بار می آورند كه برای خودشان نباشند، برای دیگران باشند.» (امام خمینی (ره) بیانات در 31/2/59)
——————————-
از وظایف رادیو و تلویزیون و مجلات و سایر جاها این است که مسایلی که واقع شده است، بگویند …
(251 امام خمینی ، صحیفه نور، جلد 3، صفحه  )
———————————-
«چند آفت عمده را بطور خلاصه مطرح می‌کنم که اولین آن فراموش کردن این هدفهاست.
اگر دستگاه اداره کننده رسانه‌های جمعی ما فراموش کنند که هدف از تاسیس این دستگاه چیست، از تبلیغ اسلام، و یا تحکیم انقلاب و یا رشد و آگاهی سیاسی دادن به مردم،اگر فراموش کنند که هدف اینهاست،مطمئناً دستگاه رادیو تلویزیون منحرف خواهد شد…. آفت دوم این است که دستگاه رسانه‌های عمومی ما محتوایش کمتر از حجم آن باشد….کم‌ محتوایی یک خطر و آفتی است که گاهی انسان ترجیح می‌دهد که برنامه‌ای نباشد تا اینکه برنامه‌ای بدون محتوا باشد.
یک آفت دیگر که باید شدیداً از آن پرهیز شود تسلط جو بیگانه از انقلاب است… مسئولین وکارکنان کلیدی و اساسی صداوسیما باید شدیداً مراقبت کنند که تسلیم جو بی‌تفاوتی نسبت به انقلاب نشوند که این هم آفت بسیار مهمی است. یک آفت دیگر هم این است که ما سرگرمی را اصل قرار دهیم… جاذبه، سرگرمی و تفریح « کیفیت بیان و کیفیت ارائه مطلب است » و این اصل نیست … بعنوان آخرین آفتی که می‌خواهم ذکرکنم این است که اگر در صداوسیما، وحدت و یکپارچگی جامعه مورد توجه قرار نگیرد و احیاناً جناح‌ها و باندها سر رشته و کلید برنامه‌ها را در دست بگیرند که این از آفت‌های بزرگ است …»(بیانات امام خامنه ای در نماز جمعه، 29/9/64)

———————————-

اما نکته ای ظریف و جالب از مقام معظم رهبری:
ایشان در دیدار با مسئولان صدا و سیما در ۱۱ آذرماه ۱۳۸۳ درباره جذب مخاطب و لزوم عدم وجود تناقض در پیام های برنامه های صدا و سیما می فرمایند:
«مرحوم سیدقطب جریانى را در یکى از کتابهایش مى‏ نویسد، که من پیش از انقلاب آن کتاب را ترجمه کردم. مى گوید به یکى از شهرهاى امریکا رفتم و دیدم دم درِ یک کلیسا اطلاعیه‏ یى نصب کرده ‏اند: “امشب یک برنامه‏ ى رقص و شادى و شام سبک و موسیقى اجرا مى ‏شود!” تعجب کردم که کلیسا به چه مناسبت اینها را اعلام کرده!
مى ‏نویسد: کنجکاو شدم در آن ساعتِ معین بروم ببینم چه خبر است. دیدم بله، یک سالن رقص در کنار سالن کلیساست؛ زوجهاى جوان مى‏ آیند و مى ‏رقصند؛ موسیقى‏ هاى محرک و شهوانى هم پخش مى ‏شود! افرادِ یک‏خرده مسن‏تر هم کنار نشسته‏ اند و تماشا مى‏ کنند و از نگاه کردن لذت مى ‏برند! کشیش هم اواخر شب روى سن ظاهر شد و با رفتار خیلى آرام و ملایم رفت نور چراغها را تنظیم کرد!
مى ‏گوید فردا رفتم سراغ کشیش؛ گفتم شما کشیش هستید یا کاباره‏ دار؟! این‏جا کلیساست یا سالن رقص؟! کشیش گفت من به این وسیله مى‏ خواهم جوانها را به کلیسا جذب کنم! این‏طورى مى‏ شود جوانها را به کلیسا جذب کرد؟! جوانها به کلیسا جذب نشدند، بلکه به سالن رقصِ متعلق به کلیسا جذب شدند! سالن رقصِ متعلق به کلیسا مگر امتیازى دارد؟
اگر بناست فیلم یا برنامه‏ یى پخش شود و تأثیر سوئى بگذارد، چه فرقى مى ‏کند که من پخش کنم یا رقیب من؛ در هر دو صورت بد است؛ پس چرا من پخش کنم؟ به نظر من این منطق مهمى است و باید به آن توجه داشت.»

منبع : نمل

 نظر دهید »

توجیه آقای روحانی برای مذاکره تلفنی با اوباما جلوگیری از تحقیر او بود

15 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

حمید رسایی نماینده تهران در گفتگو با مشرق در خصوص مباحث مطرح شده در اولین دیدار مجلس و دولت گفت: شب گذشته رئیس جمهور محترم در خصوص برنامه های خود برای رفع برخی مشکلات اقتصادی نکاتی را مطرح کردند که عمدتا همان مباحث مطرح شده تاکنون بود. علاوه بر این گزارشی از ملاقات های صورت گرفته با مسئولان دیگر کشورها بیان شد که به تفصیل صدا وسیما گزارش های آن را در طول سفر ایشان گزارش کرده بود. از جمله نکات مهم دیشب بیان  دست آوردهای و مواضعی بود که ایشان در سخنرانی های خود اتخاذ کرده بود. به نظرم همانطور که بنده در نطق دو روز قبل اعلام کردم ، دست آوردهای سفر را در مجموع می توان عزت و عبرت دانست.
رسایی در خصوص توجیهات رئیس جمهور برای انجام مکالمه تلفنی با رئیس جمهور آمریکا گفت: متأسفانه دلایل و توجیهاتی که ایشان برای این کار بیان کرد نه تنها قانع کننده نبود بلکه تعجب ما را برانگیخت.
نماینده تهران گفت : آقا روحانی در توجیه این اقدام گفتند که وقتی آمریکایی ها چندین بار برای انجام ملاقات پیگیری کردند و بنده نپذیرفتم، در رسانه های آمریکا خیلی اوباما را تحقیر کردند و من هم در مصاحبه هایم گفته بودم که ما به دنبال حقمان هستیم نه تحقیر کسی. آقای روحانی گفتند که رسانه های آمریکا هم این سخنان من را منتشر کرده بودند، وقتی کاخ سفید به تلفن سفیر ما زنگ زد من قصد صحبت نداشتم ولی دوستان اصرار داشتند که صحبت خوب است . گفتم خب حرفشان چیست؟ گفتند مکالمه عادی است و اوباما می خواهد به شما سفر به خیری بگوید! آقای روحانی گفتند که من دیدم اگر پاسخ تلفن را ندهم، اوباما بیشتر تحقیر می شود برای همین صحبت کردم و البته بیشتر محتوای این مکالمه هم موضوع هسته ای بود.
رسایی گفت : من واقعا از این دلایل آقای روحانی تعجب کردم و آن را نتیجه کوتاهی و عملکرد غلط وزارت خارجه می دانم! چون در کنار همه ظلم هایی که آمریکا برای تحقیر هویت ملت ایران در این سال ها انجام داده، ما فقط سی و چهار سال بعد از انقلاب هزینه داده ایم تا یک مستکبر  خونریزی را به دلیل رفتار استکباریش  تحقیر کنیم و ملت ایران این کار را کرده است به طوری که آمریکا دیگر آن وجه را برای زور گفتن به دیگر مظلومین عالم ندارد. بدیهی است که تحقیر دشمن مستکبر رفتاری بر خلاف اخلاق نیست.
عضو کمیسیون اصل ۹۰ گفت: این توجیهات به هیچ وجه پذیرفته نیست و به عقیده من برخی چهره ها در درون دولت و در وزارت خارجه که به جریان سازش در بیرون دولت وصل است، با راهنمایی و هدایت این جریان که امروز دائما از رابطه و کرنش در برابر آمریکا سخن می گوید و حتی خاطرات جعلی از کوتاه آمدن امام امت در برابر آمریکا نقل می کند، این زمینه را فراهم آورد تا این اقدام غلط پس از سی و چهار سال مقاومت، بدون هیچ دست آوردی صورت بگیرد. آقای روحانی هم معتقد است که مشکل ما با آمریکا لکنت زبان دیپلماتیک یا بهانه هولوکاست بوده در حالی که این نگاه سطحی ای است.
رسایی گفت :  ما فعلا بنا نداریم در برابر مسیری که فکر می کند می تواند از آن مسیر مشکلات را حل کند مانعی ایجاد کنیم تا وقتی بطلان این  تفکر مشخص شد، بهانه ای برای توجیهات شکست خود نداشته باشد اما تردید نداریم که به زودی باطل بودن این خوش بینی مشخص می شود. اگر رعایت برخی مصلحت ها نبود قطعا استیضاح وزیر امور خارجه را در مجلس دنبال می کردیم اما فعلا این موضوع را در حد سئوال پیگیری می کنیم. ای کاش آقای روحانی به همان میزان نرمش قهرمانانه ای که رهبری انقلاب در برابر اصرارهای دولت برای حل مشکلات اجازه فرمودند، اکتفا می کردند و با  رعایت سه اصل عزت، حکمت و مصلحت، تن به این گفتگو که اوباما به آن نیاز داشت نمی داد بویژه که امروز می بینیم آمریکا جری تر شده و از ادبیات فشار بیشتر استفاده می کند.

 نظر دهید »

مادری بود و جوان رفت ...

14 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی
عده ای بی سر و پا، دور و برش خندیدند
پاسخ ناله و سوز و جگرش، خندیدند


مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار
همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند

همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید
به پریشان شدن بال و پرش خندیدند

درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف
دست می برد به سوی کمرش، خندیدند

آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین
همگی جمع شدند دور سرش خندیدند

یک نفر نیست که از خاکِ سرش بردارد
بر نفس های بدون اثرش خندیدند

زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است
بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند

دست پا می زند و نیست کنارش پدری
تا ببیند به عزای پسرش خندیدند

کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود
لشگری دور تن مختصرش خندیدند

هر چه می گفت حسین “یاولدی یاولدی…”
عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند

قاسم نعمتی

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس