تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

نیلوفرهای مرداب

14 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

خانه ساکت بود. عبدالأعلی درون اطاق، زانو در بغل، به فکر فرو رفته بود. احساس بدی داشت. نمی توانست آرام بگیرد. از یک طرف عبیدالله بن زیاد با خدعه و نیرنگ پنجه بر کوفه افکنده بود و نقشه های شیطانی خود را یک به یک به انجام می رساند؛ و از طرف دیگر یاران قسم خورده ای که اولین نامه های خود را به جانب حسین بن علی فرستاده بودند، به یکباره رنگ عوض می کردند و از یاران قسم خورده ی عبیدالله می شدند…
عبدالأعلی سرش را بالا گرفت و اندیشید: «بهتر است به خانه ی هانی بن عروه بروم» خواست از جای بلند شود که صدای در خانه به گوشش خورد. کسی به شتاب کوبه در را می کوبید. عبدالأعلی خود را به در رساند و آن را گشود. عمر بن سعد در آستانه ی در ایستاده بود. عمر لبخندی زد و گفت: «پسر یزید بن کلبی! آیا اجازه می دهی داخل شوم؟»

 و آن وقت لبخندی زد و قدری نزدیک تر شد:
- من از جانب عبیدالله بن زیاد  پیغامی برای تو دارم.
- برای من؟!
- البته نه تنها برای تو… برای تو و همه ی بزرگان کوفه! عبیدالله از شما می خواهد…

فریاد خشمگین عبدالأعلی رشته ی سخن او را پاره کرد:

- عمر بن سعد! چه بیشرمانه سخن می گویی. تو اینک می بایست در کنار پسرعم حسین بن علی باشی، در حالی که مدافع سیه روی ترین انسان روی زمین شده ای.

ابن سعد که سعی می کرد خود را آرام نشان دهد، گفت: «عبدالأعلی! قدری آرام بگیر. ما هم دوستدار حسین و اهل بیت اوییم. ولی ما که نمی توانیم اموالمان، مقاممان و زن و فرزندانمان را رها کنیم و به حسین بپیوندیم. آیا اینان سرپرستی نمی خواهند؟»

لبخند تمسخر بر لبان عبدالأعلی نشست:
- آری همین گونه است که تو می گویی! دنیا را به این آسانی نمی توان از خود دور کرد…

ابن سعد به طرف در خانه به راه افتاد و عبدالأعلی آخرین حرفش را به او زد:
- پس به اربابت بگو شما دنیا را از دست ندهید و ما را با دینمان و رهبر دینمان، حسین بن علی، آزاد بگذارید.
خانه دوباره در سکوت فرو رفت و سخنان عمر بن سعد همچنان در گوش عبدالأعلی زنگ می زد:
- عبدالأعلی آبنده ی بدی برای تو و اهل بیتت پیش بینی می کنم.

عبدالأعلی نگران از جای خود بلند شد و همان گونه که از خانه خارج می شد، با خود گفت: «زمانه برای اهل حق، بس ناگوار و تنگ است.»

***
«نیلوفرهای مرداب» درباره ی مردمی است که در ظاهر بسیار فریبنده و زیبا جلوه می کردند امّا ریشه های سست آنها، در مرداب بود؛ مردمی که با نامه فرستادن به امام حسین (علیه السلام)، ایشان را به دروغ فراخواندند اما در مقابل اهداف دنیایی، امام را در میان گرگان رها ساختند.
نیلوفرهای مرداب، داستان ماست؛ داستانی که در سال 60 هجری در کوفه اتفاق افتاد و مردم کوفی آن را رقم زدند و امروز، ما ندانسته آن را تکرار می کنیم.
ماجرای مسلم بن عقیل و هانی، خیانت مردم کوفه و مومنان و منافقان در این کتاب، به گونه ای دیگر و از دید شخصیت مومن دیگری به نام «عبدالله بن حارث» روایت شده است. «محمد گلزاری» این روایت را به صورت داستانی در آورده است و در آن به خوبی تردید و تزلزل مردم را در انتخاب بین حق و باطل، نشان داده است.
در انتهای داستان می خوانیم:
در اندیشه ی مردم، واژه ها به سرعت از هم سبقت می گرفت. امام حسین…یزید بن معاویه…دنیا… آخرت…شهادت…مرگ و کشته شدن….زر و زیور…کدامین راه؟

صدایی با تحکم از بین سربازان بلند شد:
- مگر نشنیدید؟ عجلوا بالصلوه…

تحیر همچنان دست به گریبان مردم بود:
- امام حسین یا یزید؟
- مسلم بن عقیل یا عبیدالله؟
- علی (ع) یا معاویه؟
- پیامبر یا ابوسفیان؟
- دین یا دنیا
- شرف و آزادگی… یا ذلت و بردگی؟
 
نام کتاب: نیلوفرهای مرداب
بازنویسی: احمد گلزاری
انتشارات مدرسه

 نظر دهید »

«سلطان سلیمان» در شبکه نمایش خانگی!

14 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

به گزارش شبکه ایران مستند «سرگردون» که عواملش آن را جنجالی ترین مستند سال می دانند به بازار عرضه شد. جالب اینکه در بخشی از تصویر روی جلد این فیلم، بازیگران سریال «حریم سلطان» دیده می شوند. بررسی آسیب شناسانه برنامه های پرمخاطب شبکه های ماهواره ای چون «حریم سلطان» اصلی ترین هدف ساخت این مستند بوده و در کنار «سلطان سلیمان» که در این مستند به نقد سریال زندگی او پرداخته می شود چهره هایی چون رامبد جوان، اشکان خطیبی، لعیا زنگنه، مصطفی زمانی، کوروش تهامی و پریوش نظریه در کنار کارشناسی چون فرشته طائرپور، علی معلم و خسرو معتضد به بحث و بررسی دلایل علاقمندی مردم به این گونه آثار پرداخته اند!

سید صابر امامی تهیه کننده مستند جنجالی «سرگردون» درباره وضعیت مستند اعلام کرد: این مستند که پخش آن را شرکت «سیما شهر» بر عهده دارد  وارد شبکه نمایش خانگی شد و علاقه مندان به این مستند اجتماعی می توانند از تمام مراکز فروش محصولات فرهنگی و فروشگاه ها به تهیه آن اقدام کنند.

وی در مورد شرایط تولید این مستند عنوان کرد: با توجه به موضوع جنجالی «سرگردون» ما سختی های زیادی را چه در راه ساخت و چه در راه اخذ مجوز متحمل شدیم. در راه تولید با وجود اینکه بسیاری از دوستان محتاطانه عمل کردند و حاضر به همکاری نشدند اما بودند کسانی که همراه بودند و من همین جا از کسانی که به گروه جوان تولیدکننده آن که دغدغه فرهنگی تنها دلگرمی و منبع انرژی آن ها در طول این کار بود کمک و یاری رساندند تشکر می کنم.

تهیه کننده «سرگردون» درباره عدم نمایش این کار در جشنواره فجر گفت: قرار بود این کار بعد از آماده شدن در جشنواره فجر به نمایش دربیاید که به خاطر جنجالی و چالشی بودن موضوعات مطرح شده در آن، مسئولین جشنواره از قبول آن خودداری کردند. ظاهرا در آن موقع معذوریت هایی وجود داشت که چنین کارهایی وارد جشنواره فجر نشوند.

وی درباره شرایط اخذ مجوز مستند اضافه کرد: برای دریافت مجوز پخش این مستند هم مشکلات زیادی بر سر راه ما قرار گرفت که نهایتا با پیگیری های زیاد توانستیم مجوز کار را بگیریم. البته قبول کردیم که بخش هایی را که اصلاحیه وارد شده بود حذف کنیم. چند قسمت از مصاحبه ها و چند صحنه از سریال حریم سلطان به طور کلی حذف شد اما تلاش کردیم به کلیت کار آسیبی وارد نشود.

امامی در پایان تصریح کرد: این کار با هزینه شخصی یک گروه جوان مستندساز که دغدغه فرهنگی داشتند ساخته شده و اگر کمک دوستان هنرمند و همکاری آن ها در این زمینه ها نباشد هیچ کار فرهنگی ای به سرانجام نمی رسد.

خاطر نشان می شود، دیگر عوامل این مستند به شرح زیر است:
کارگردان: سید محمد طادی، دستیار اول کارگردان: نفیسه علوی، مدیر تولید: سید محمدحسین نعمتی، تدوین:محمدرضا مهاجری شیراز، تصویربردار: هومن خنکدار، صدابردار: علی سرچشمه،مصطفی اسفندیار، مجری طرح: محسن حسن زاده 

 نظر دهید »

جدیدترین پروژه ضدایرانی هالیوود در اردن

14 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

به نقل از تسنیم، جان استوارت مجری با سابقه تلویزیون آمریکا پس از خداحافظی موقت با برنامه تلویزیونی اش به ساخت “گلاب” روی آورد. او حالا در مرحله انتخاب بازیگر قرار دارد.

چندی پیش خبردار شدیم که پیمان معادی بازی در این فیلم را رد کرده است ولی حالا خبر می رسد شهره آغداشلو، بازیگر ایرانی الاصل نامزد اسکار پیشنهاد بازی در این فیلم را پذیرفته است. این بازیگر شناخته شده قرار است در این فیلم نقش مادر مازیار بهاری را بازی کند. کاراکتری که گایل گارسیا برنال بازی آن را پذیرفته است. آغداشلو در سال 2003 بر ای بازی در فیلم دیگری با موضوع ایران، “خانه ای از شن و مه” نامزد اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. او در فیلم های مطرح هالیوودی نظیر “مردان ایکس” و سریال های مهم تلویزیونی آمریکا مانند “24″ و “خانه صدام” بازی کرده. او برای بازی در “خانه صدام” برنده جایزه امی شد.

خبر دیگر در مورد “گلاب” این است که بالاخره محل فیلمبرداری آن در خاور میانه مشخص شده است و گروه برای فیلمبرداری به اردن خواهند رفت.  جالب است که “آغداشلو” در اپیزودی از انیمیشن معروف “سیمپسون ها” دوبلور کاراکتری اردنی بوده است.

اسکات رادین، جیمز استوارت و جی جی پریتزکر تهیه کنندگان جدیدترین توطئه رسانه ای بر علیه ایران هستند.

 نظر دهید »

پرونده هسته ای ایران به روایت هالیوود + فیلم

13 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

فيلم «اورشليم؛ شمارش معكوس» به كارگرداني «هارلرد كرانك» براساس كتابي تحت همين عنوان به قلم «جان هگي» به تصوير درآمده كه با حمايت لابي آي پك چاپ و در سراسر آمريكاي شمالي منتشر شده است.

اين لابي صهيونيستي به فاصله كوتاهي از انتشار اين كتاب، برگرداني سينمايي از آن ساخته است. نكته جالب اين است كه اين فيلم با وجود اكراني مهجور به جاي آنكه در شبكه نمايش خانگي ساخته شود، كمپاني سازنده بدون دريافت حق كپي رايت آن را به تمام شبكه هاي تلويزيوني اروپايي و آمريكايي جهان واگذار كرده است.
كليت داستان فيلم- كتاب «اورشليم؛ شمارش معكوس» درباره گروهي از مسلمانان ايراني موسوم به گروه «هفت شگفت انگيز» است كه مي خواهند با بمب گذاري در خاك آمريكا، اين كشور را نابود كنند.

اين گروه در جاي جاي آمريكا خانه هاي تيمي تشكيل داده اند و از قضا همسايه كناري خانه تيمي مركزي اين گروه يك فعال حقوق بشر و دموكراسي و در عين حال بسيار معتقد به مسيحيت و پيش بيني نوسترادموس است كه اغلب اوقات خود را به خواندن انجيل مي گذراند.
به موازات اين ماجرا، سازمان هاي جاسوسي آمريكا كشف كرده اند كه ايران و روسيه تصميم دارند تا با بمب هاي اتمي خود، آمريكا و به تبع آن اسرائيل را نابود كنند. در همين حين در آمريكا بمب گذاري هايي درحال اتفاق است.

در اين اوضاع، سازمان اف بي آي نمي تواند سرنخي از اين ماجرا به دست آورد، اما فعال حقوق بشر كه در همسايگي تروريست ها زندگي مي كند با كنجكاوي تمام سعي مي كند كه وارد خانه تيمي شود و پليس را از اين رويداد مطلع سازد.

طبق همين توهمات رسانه اي در اين فيلم، همين گروه تروريست كه منتسب به ايران نمايش داده مي شود، موفق شده نماينده اسرائيل را در خاك آمريكا از ميان برد، از طرفي ديگر فعال حقوق بشر با پليس تماس مي گيرد و موفق به متوقف كردن تروريست ها مي شود.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

طلبه ها بخوانند!!

13 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

«در یکی از روزهایی که جبهه دار خوین بودیم، اوایل سال شصت را می‌گویم، قبل از اینکه عملیات ثامن‌الائمه (ع) را انجام دهیم، آقا مصطفی ردانی‌پور گفت: بیا برویم سری به آقا عبدالله بزنیم. آن زمان آقا عبدالله میثمی در یاسوج بودند. یک وانت برداشتیم و راهی شدیم.

آقا مصطفی با یک شور و شوق و حال و هوای عجیبی طی مسیر می‌کرد، درست مثل عاشقی که به دیدار معشوق می‌رود. در آن چند ساعتی که از اهواز به یاسوج می‌رفتیم، آقامصطفی که خود روحانی عارف و دل سوخته‌ای بود مرتب تعریف آقا عبدالله را می‌کرد. من قبل از آن آقاعبدالله را دیده و به منزل پدر ایشان که بسیار ساده و دارای نورانیت خاصی بود رفته بودم. اما حالا می‌رفتیم تا از برکت وجود نورانی او بهره بیشتری ببریم.»

اینها کلمات شیفته‌واری بود که از قلم صادق و پاک «سید‌علی بنی لوحی» تراوش کرده است. روایت بنی لوحی در این کتاب به گونه‌ای است که خواننده کتاب یک سر جام شوریدگی مطالعه را سر می‌کشد.

نویسنده «عبدالله» با نام‌گذاری کتاب به نام کوچک «شهید عبدالله میثمی»‌ کوشیده است تا ضریب صمیمیت و صداقت را بالا ببرد. او با نگاه عالمانه ای به سیره زندگی عالم عامل «شهید میثمی» پرداخته است. زیبایی کتاب زمانی جلوه‌گر می‌شود که بنی لوحی با ظرافت خاصی در صفحات فرد کتاب برش‌های جذابی از «منشور روحانیت» که فرمان راهبردی امام خمینی(ره) به مدارس علمیه و روحانیت می‌باشد، را آورده است؛ برخی از تکه‌های طلایی منشور روحانیت که در کتاب «عبدالله» آمده است از نظرتان می‌گذرد؛

«از روحانیت راستین اسلام و تشیع جز این انتظاری نمی‌رود که در دعوت به حق و راه خونین مبارزه مردم خود اولین قربانی‌ها را بدهد و مهر ختام شهادت باشد» 

(عبدالله ص 23)

«تردیدی نیست که حوزه‌های علمیه و علمای متعهد در طول تاریخ اسلام و تشیع مهمترین پایگاه محکم اسلام در برابر حملات و انحرافات و کج روی‌ها بوده‌اند.»

(همان ص 27)

«علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایه‌داران و پول پرستان و خوانین نرفته‌اند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کرده‌اند.»

(همان ص 45)

«چه عزتی بالاتر از این که روحانیت با کمی امکانات تفکر اسلام ناب را بر سرزمین افکار و اندیشه مسلمانان جاری ساخته است.»

(همان ص 55)

«امروز عده‌ای با ژست تقدس مأبی چنان تیشه به ریشه دین و انقلاب و نظام می‌زنند که گویی وظیفه‌ای غیر از این ندارند»

(همان ص 61)

«خطر تحجر‌‌گرایان و مقدس نمایان احمق در حوزه‌های علمیه کم نیست. طلاب عزیز لحظه‌ای از فکر این مارهای خوش خط و خال کوتاهی نکنند. اینها مروج اسلام آمریکایی‌اند و دشمن رسو‌ل‌‌الله (ص)».

(همان ص 63)

سید‌علی بنی لوحی، نویسنده کوشای دفاع مقدس، اگر خاطره می‌نویسد، اگر متن ادبی می‌نویسد، اگر حتی عکسی از شهید میثمی در کتاب آورده است، تمام دغدغه‌اش تفکر و اندیشه است.

یعنی مخاطب را با آن عکس و خاطره به اندیشیدن وا می‌دارد. آن هم اندیشیدنی از نوع اسلام ناب محمدی (ص).

با توجه به این نکته که «شهید عبدالله میثمی» از طلبه‌های شهید به شمار می‌رود، پیشنهاد می‌شود که عزیزان طلبه این کتاب را بخوانند و نشر دهند. در پایان یک برگ از کتاب صد و هفتاد برگی «عبدالله» از نظرتان می گذرد؛

«به مهاباد رفته بودیم. کردستان شلوغ بود و هر لحظه انتظار حمله‌ای را داشتیم. بچه‌های سپاه ناچار بودند با ماشین‌هایی تردد کنند که روی سقفش تیربار نصب شده باشد.

از جلوی خانه‌ای رد می‌شدیم. دری باز شد و زنی به طرف ما آمد. گفت: من با شما کار دارم. مخاطبش حاج آقا میثمی بود. بچه‌های مهاباد از نزدیک شدن آن زن جلوگیری کردند. زمانی بود که دشمن از هر وسیله‌ای، حتی زنان به ظاهر محجبه، برای ضربه زدن و از بین بردن شخصیت‌ها استفاده می‌کرد.

حاج آقا میثمی تا دید از نزدیک شدن آن زن جلوگیری می‌کنند، با تبسم گفت: «کاری نداشته باشید، بگذارید نزدیکتر بیایید و حرفش را بزند.» آن زن همسر یکی از ضد انقلابیون دستگیر شده بود و برای همین موضوع کمک می‌خواست.

حاج آقا میثمی، به آرامی به حرف‌های زن گوش کرد. اسم و رسمش را پرسید و یادداشت کرد. وقتی برگشتیم، با وجودی که در سپاه مهاباد مسئولیتی نداشت. برای حل مشکل آن زن اقدام کرد.»

 نظر دهید »

چرا رنگ دولت یازدهم بنفش است؟

13 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

در عصر حاضر رنگ در علوم مختلف و از زوایای متفاوتی مورد مطالعه قرار گرفته و جنبه‌هایی مانند فیزیک نور و رنگ، ساختار شیمیایی رنگ ها، جامعه شناسی رنگ، سمبل شناسی رنگ، رنگ در هنرهای تجسمی، مفاهیم و رویکردهای نشانه‌شناسی، اسطوره شناسی و روحانیت رنگ‌ها و نهایتا جنبه‌های روانی و شخصیتی رنگ ها بر روی انسان مورد بررسی قرار گرفته است؛ به طوری که برخی از روانشناسان عقيده دارند رنگی که برگزيده و دلخواه کسی است مي تواند گويای خصوصيات اخلاقی و روانشناسی او باشد.

از این رو امروزه رنگ و رنگ شناسی به عنوان یک علم در سطح جهان مطرح و روانشاسی رنگ ها (Color psychology) از کاربرد و کارایی خاصی برخوردار می‌باشد.



با این همه آنچه مطالعات تاریخی نشان می دهد تاثیر پذیری همیشگی انسان از رنگ ها بوده و هست؛ بویژه آنکه امروزه رنگ ها به گونه ای قرار دادی در مقام معرف و شناسه ای گویا، کاربردی گسترده و همه جانبه یافته اند.


 
امروزه رنگ ها گویایی عیان و همه فهم برای واژگانی محسوب می شوند که شاید هیچگاه به صورت عمومی از قابلیت فهم برخوردار نگردند.
به عبارتی دیگر رنگ ها بالاخص در دنیای امروز از قابلیت ویژه ای جهت ایجاد فهم عمومی در جامعه برخوردار بوده و وسیله ای برای انتقال بی کم و کاست مفهومی به مخاطبان می باشد؛ مفهمومی که هر کس به قدر ظرفیت از آن مطلع و به قدرت توان از آن بهره می جوید.


 
اما شاید ویژگی و قابلیت اصلی رنگ ها را در صورت عمومی و همه جایی انتقالشان باید جُست؛ به عبارتی رنگ ها از پتانسیل منحصر به فرد قابلیت مفاهمه بدون نیاز به ترجمه در جوامع مختلف برخوردار می باشند.
از این رو ایجاد قرارداد رنگی و برگزیدن و کدینگ (Coding) رنگ ها جهت فهم مفاهیم پیچیده امری عمومی در جهان امروز تلقی می گردد.


 
بر این اساس رنگ ها در دنیای امروز وسیله ای کارآمد برای ایجاد دستورالعمل تبدیل اطلاعات از قالب های مختلف به قالبی واحد و همه فهم در تمامی فرهنگ ها و گویش ها دیگر است.
به عنوان مثال امروزه در چهارگوشه جهان، اتخاذ رنگ قرمز به عنوان برند حزبی، نوعی اعلام رسمی از برای معرفی سوسیال بودن آن حزب و تشکل می باشد؛ به همین نسبت اتخاذ رنگ زرد، مُعرف مشی لیبرال و رنگ آبی در بردارنده مفهوم محافظه کاری در مواضع آن تشکل و حزب می باشد.


البته این سه رنگ آبی، زرد و قرمز به عنوان مطلق سنجش محافظه کار بودن، لیبرال بودن و سوسیال بودن احزاب و سیالست مداران در سراسر جهان محسوب می شود.
 

سازمانی بین‌المللی انترناسیونال لیبرال (Liberal International (LI برای تجمع احزاب لیبرال در سراسر جهان


 حزب محافظه‌کار انگلیس (Conservative Party)



” فرانسوا ژرار ژرژ نیکلای اولاند” (François Gérard Georges Nicolas Hollande) رییس جمهور سوسیالیست فرانسه

در این میان اگر چه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در بهمن 1357 و فرموده خمینی کبیر در باب تعیین خط مشی دکترین جمهوری اسلامی مبتنی بر “نه شرقی و نه غربی"، دوری ایران اسلامی را از قواعد این رنگ بندی موید می گشت، اما با این همه حاکمیت جریان کارگزاران در دهه ی 70 با ماهیت “محافظه کار” (Conservatism)، قواعد رنگ بندی را در تشکلات و سیاست جمهوری اسلامی ایران موضوعیت بخشید.

حزب کارگزاران سازندگی (Executives of Construction Party) با رنگی کاملا آبی
 

موضوعی که موجب شد تا دولت بعدی به عنوان جریان برآمده از تفکرات چپ محافظه کار و البته کمی لیبرال به عنوان شاخصی برای مردی با عبای شکلاتی قلمداد و معرف التقاطی از حاکمیت جریان چپ و راست، با روحیه محافظه کارانه داشته باشد.
 



سید محمد خاتمی، مردی با عبای شکلاتی
دولتی برپایه قرمز لیبرالی و البته آبی و زرد سوسیالیستی و لیبرالیستی
 
البته این حاکمیت التقاطی در سال های پایانی کاملا از مشی سوسیالیستی فاصله گرفت و موجب شد تا تشکل سوسیالیستی “اعتماد ملی” موضوعیت یابد.
 

حزب قرمز سوسیالیستی اعتماد ملی (National Trust Party)


انتخابات ریاست جمهوری 1388 به وضوح موییدی برای تفکیک جریان لیبرال از جریان لیبرال و محافظه کار محسوب می شود.
انتخاباتی که شاخص جریان سوسیال اگر چه با رنگ سفید به میدان آمد، اما حضور محسوس رنگ قرمز تفکیکی برای مرام سوسیالیستی و ادعایی دبیرکل و سخنگوی این گروه در باب سوسیالیست بودن ایشان محسوب می شود.
 

حضور جریان (قرمز) اعتماد ملی سوسیالیست، البته با ماهیت خنثی و سفید در انتخابات 88

انتخابات ریاست جمهوری 1388 در تفکیک سوسیالیست ها، تلفیق صددرصدی لیبرال ها و محافظه کاران را به همراه داشت؛ تلفیقی که رنگ سبز را بر قامت کاندیدای این جریان پوشاند.
 




  تلفیق جریان لیبرال (زرد) و محافظه کار (آبی) و ایجاد برند سبز برای جریان انتخاباتی 88    

در این میان اگر چه شکست این جریان در انتخابات 88 و رویکرد فتنه گرایانه  سران آن موجب برائت عمومی جامعه از این جریان و حذف کلی سبزها (جمع برابر لیبرال ها و محافظه کاران) از صحنه سیاسی کشور گردید، اما رنگ بندی صورت گرفته در انتخابات 92 موییدی برای طیف بندی لیبرال ها، سوسیالیست ها و البته محافظه کاران در صحنه  سیاسی جمهوری اسلامی داشت.






جریان فتنه که به منظور مدیریت رنگ بنفش و القای این همانی 88 رنگ سبز ،اقدامات گسترده ای صورت داد، با موضع تند روحانی مواجه و با درایت شخص رییس جمهور منتخب، بنفش در بنفش باقی ماند.


 
البته موضوعیت اجماع لیبرا ها (زرد) و محافظه کارها (آبی) در برخی نقاط جهان همچون آلمان قابل مشاهده و مصداق یابی است، اما از منظر کدینگ صورت گرفته مبتنی بر رنگ ها، پدیده “بنفش” در هیچ جای مناسبات سیاسی جهان نظیر ندارد.
 

اتحاد ۹۰/سبزها (Alliance ‘90/The Greens)؛ تلفیقی زد (لیبرال) و آبی (محافظه کار) آلمان ها

رنگ “بنفش” پدیده ی نوظهوری در جهان سیاست محسوب می شود؛ چرا که عموما سوسیالیسم و لیبرالیسم دو سر متفاوت طیف های اومانیستی به شمار می روند و حتی رهبران این دو طیف در دوران زمامداری خود بر علیه یکدیگر بودند، بنابراین تلفیق محافظه کاران به عنوان بطن لیبرالیسم در قرمز های سوسیالیست، امری منحصر به فرد قلمداد و شاید دستگاه معادلات را این گونه تکمیل می نماید:
 “بنفش"؛ تلفیق زرد (لیبرال ها)، آبی (محافظه کارها) و قرمز (سوسیالیست ها)
البته آنچه که گذشت مبتنی بر تعاریف بین المللی بوده و شاید مشی رفتاری دولت آینده بطلانی بر این قواعد باشد.

 نظر دهید »

تمايز ميان شيوه ي زندگي با سبك زندگي

13 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

شيوه ي زندگي مفهومي است كه در تمامي صورت هاي تمدني گذشته و حال حضور داشته است حال آنكه مفهوم سبك زندگي مفهومي متأخر است. 

شيوه ي زندگي ناظر بر بينش و منش توأمان زندگي است. بينش و منشي كه مضاف بر ارزش گذاري درباره امور زندگي است سبك زندگي اما مسبوق به اين بينش و روش است كه بر پايه آن استوار مي گردد. در واقع نسبت ميان شيوه زندگي و سبك زندگي ، نسبت عموم و خصوص من وجه است. سبك زندگي از دل شيوه ي زندگي بيرون آمده و توليد مي شود. سبك زندگي همان شيوه ي زندگي است هنگامي كه در مدل ، فرم  و صورت هاي خاص و ويژه اي منجمد و متجسد مي شود و قالب بندي مي شود. وقتي شيوه ي زندگي در مدلي خاص متعين شده و انضمامي مي گردد و از ايده به تعين مي رسد سبك زندگي متولد مي شود. لذاست كه شيوه ي زندگي چندان قالب بندي نشده است و در مرحله راه و روش مبتني بر بينش خاص زندگي استوار است و البته اقتضائات خاص خود را دارد . از همين روست كه هر شيوه ي زندگي مي تواند ناظر بر چندين مدل و سبك زندگي باشد.

هنگامي كه ذائقه ها ، باورها و كردارها و عادات انسان ها  كه خود متضمن عقايد، باورها و تفكرات ديني ، سياسي واخلاقي و .. ترجيحات زيبايي شناختي است در يك فرم و صورت مشخص زيستي قالب بندي و تجسد و تعين مي يابد و در صورت كنش ها و كردار هاي مشخص ، گزينش و انتخاب هاي روشن و اعمال و رفتار روزمره غذائي ، ورزشي ، عبادي و شرعي، جنسي، پوشاكي و … متعين مي شود، سبك زندگي متولد مي شود. هر شيوه زندگي ظرفيت توليد سبك ها و مدل هاي متعدد زندگي را داراست. براي نمونه شيوه ي زندگي مدرن خود ناظر بر سبك هاي متعدد زندگي است؛ سبك زندگي آمريكائي، سبك زندگي اروپائي، سبك زندگي انگليسي، سبك زندگي ماركسيستي و ….

یكي از چيزهايي كه مي تواند شيوه ي زندگي را با انجماد و تجسد بخشي به سبك زندگي تبديل كند حضور اشياء در زندگي است. سبك رندگي نسبتي مستقيم با حضور اشياء در زندگي دارد. اين سبك زندگي است كه جايگاه اشياء را در زندگي معين مي كند و اشياء شأني خاص و ويژه در سبك زندگي يافته است و بما هو شأنيت دارند. منظور از اشياء هم اشياء ضروري زندگي است هم اشياء تزئيني و زيباشناختي، هم اشياء فردي و هم اشياء حاضر در كليت و تماميت خانه و محل زندگي و كارو البته نوع و سبك چيدمان اين اشياء و الگوي حاكم بر آن را در بر مي گيرد.

شاخص ديگر كه در تعين بخشي شيوه ي زندگي به سبك زندگي بشدت تأثيرگذار است ” مصرف” است. با مدرن شدن زندگي بشري و ظهور سرمايه داري و تولد چرخه سرمايه داري ” توليد - مصرف"، مصرف و مصرف زدگي يكي از مؤلفه هاي اصلي دنياي امروز و شيوه ي زندگي مدرن است. مصرف در تعين بخشي سبك زندگي تأثيري بسزا دارد بسيار مهم است. اين مهم ناظر بر همه گونه مصرفي است و صرفاً ناظر بر مصرف توليدات و كالاهاي مادي و تزئيني نيست و مصرف هر گونه توليد مادي و لوكس و نيز هنري و فرهنگي را نيز در بر مي گيرد اعم از اشياء تزئيني و غير تزئيني زندگي تا فيلم، روزنامه، موسيقي و … هر گونه صنعت فرهنگ ( در معناي مكتب فرانكفورتي آن).

شاخصه ديگر مقوله امكان انتخاب است. ظهور تكنولوژي مدرن و توانايي آن در تكثير فراوان از هر گونه كالايي، ظهور و تثبيت مفهوم تكثرگرايي و تعددگرايي pluralism در زندگي مدرن از يكسو به تكثر و تعدد ( كمي و كيفي) توليدات و كالاهاي فرهنگي، هنري و مرتبط با زندگي انجاميده است و از ديگر سو امكان هاي گزينش و انتخاب آدمي را در اخذ و مصرف اين توليدات ( خاصه صنعت فرهنگ) بشدت افزايش داده است كه خود در تعين و قالب بندي سبك هاي مختف زندگي بسيار تأثيرگذار است. به هر ميزان كه امكان گزينش و انتخاب افزايش يابد سبك هاي زندگي نيز افزايش مي يابد. امروزه سبك زندگي در حقيقت سبك درگزينش و انتخاب مصرف كالاهاي زندگي است. “آنتونی گیدنز” سبك زندگی را از مولفه های زندگی مدرن می داند و در این میان به سال های پس از جنگ جهانی دوّم و ظهور دولت های رفاهی در اروپای غربی تأكید دارد. به اعتقاد گیدنز دنیای مدرن گزینه های قابل انتخاب را برای افراد افزایش می دهد. در حالی كه در فرهنگ های ماقبل مدرن فرد معمولاً پیرو یك سبك و شیوه زندگی خاص بود. هرچند در این دوران هم شاهد انتخاب هایی برای افراد هستیم، امّا گزینه های گوناگون به هم شباهت دارند و دامنه وتعداد آنها چنان محدود است كه سبب می شود تنها سبك مشخصی برای زندگی در هر فرهنگی تعریف شده باشد و همه افراد متعلق به فرهنگ های یكسان به سبك تقریباً مشابهی زندگی كنند. در اینجا نكته مهم، تطابق همه افراد  با ارزش های همسان منبعث از فرهنگ واحد است و نه امكان انتخاب هایی كه گاهی ظاهر می شوند. ( گيدنز، 1380، 210)
انواع سبك هاي زندگي مدرن امروزه مولود تكثر و تعدد در انتخاب و مصرف اشياء و كالاهاي فرهنگي و هنري و مصرفي عالم مدرن و مناسبات اقتصادي و اجتماعي حاكم بر آن و نيز اقتضائات زندگي متناسب با ضروريات عالم سرمايه داري است.

مشرق

 نظر دهید »

ما خوشبخت‎ترین آدم‎‎های روی زمینیم

13 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

ما نسل خوش‎اقبالی بودیم که اگرچه سن و سابقه زیادی نداشتیم، فرصت دیدن اتفاق‎‎های عجیبی را پیدا کردیم.
اشکال کار این بود که از همان اول، وقتی میرزا عبدالکریم حق‎شناس، آقامجتبای تهرانی و حاج‎آقا دولابی و جناب خوشوقت را دیدیم، پیرمرد‎هایی بودند عجیب و جدی و مهربان که به‎سادگی طی کردن چند خیابان، می‎شد پای مجلس اخلاق آن‎ها نشست.
نه‎که از اول پیرمردی آن‎ها را دیده بودیم، فکر نمی‎کردیم این دوران تمام خواهد شد. فکر می‎کردیم بزرگ می‎شویم و بچه‎های‎مان را می‎بریم مثلا پیش حاج‎آقای حق‎شناس و می‎گوییم پسرم، این حاج‎آقا همه زندگی ماست و بیشتر چیز‎هایی که بلدیم، از او یاد گرفته‎ایم. فکر می‎کردیم کم‎کم موهای‎مان سفید می‎شود و می‎رویم گوشه‎‎های مجلس خیابان ایران آقامجتبی تهرانی می‎نشینیم. فکر می‎کردیم حتی وقتی مرگ سراغ‎مان می‎آید، دعای خیر این ستون‎‎های زمین، پشت سرمان خواهد بود.
ما درباره امام هم، همین گمان را داشتیم. فکر می‎کردیم نمی‎شود خدا، ناگهان همه چیز را از اهل این شهر دریغ کند. امام مهربان سال‎‎های کودکی ما، قرار نبود بمیرد. گمان می‎کردیم روزی که سرزمین قدس آزاد می‎شود، راه می‎افتیم می‎رویم کنار قبه صخره و با امام همان‎جا نماز می‎خوانیم. فکر می‎کردیم بزرگ می‎شویم و پابه‎پای جوان‎‎های آن روز، برایش سربازی می‎کنیم. قرار نبود همه آن‎ها که تکیه‎گاه اهالی این سمت زمین بودند، یکی‎یکی از دنیا بروند و پشت سرمان، جایی نباشد که به آن تکیه کنیم.
فکر می‎کردیم بچه‎های‎مان بزرگ می‎شوند. می‎رویم سراغ حاج‎آقا دولابی و بچه‎‎ها را به او می‎سپریم. فکر می‎کردیم روزی می‎رویم مسجد جامع بازار و به آقامجتبای تهرانی می‎گوییم حاج‎آقا، این پسر ما امر خیری دارد، کی خدمت برسیم؟
کار به اینجا نکشید. حالا ما مانده‎ایم و حرف‎‎های فراوانی که از این اقطاب‎الارض به‎خاطر داریم و هنوز به خیلی‎هایش عمل نکرده‎ایم.
زمین از حجت خدا خالی نمی‎شود اما روزگاری که ما در نوجوانی گذرانده‎ایم، روزگار هم‎نشینی با بهترین بنده‎‎های خدا بود که جان بیدارشان، وقف سر و سامان دادن به زار و زندگی مردم این شهر بود.
حالا وسط این‎روزگار بی‎پیر، به‎جان ما می‎افتد برویم توی بازار مولوی، جلو در مسجد امین‎الدوله منتظر بمانیم که نفس میرزاعبدالکریم حق‎شناس به ما حیات بدهد، حیات زندگی در شهر بزرگ و بی‎در و پیکری که ما اهل آنیم. برویم تا سه‎راه طالقانی، مسجد امام حسن (علیه‎السلام) و چند رکعت نماز پشت سر حاج‎آقا خوشوقت بخوانیم که جان‎مان تازه شود. یا برویم سر تکیه دولاب، به یاد آن پیرمرد ساده بی‎ادعا که نامش میرزا اسماعیل دولابی بود.
حالا ما برای بچه‎‎هایی که داریم و بچه‎‎هایی که نداریم، چه بگوییم درباره دوره‎ای که آسمان این همه به زمین نزدیک بود؟ درباره تجربه تکرارنشدنی هم‎نشینی همه آدم‎‎های معمولی شهر، با عالمان فروتن دین که راه صلاح زندگی مردم را در گفتن و شنیدن اخلاق دیده بودند. درباره سال‎‎های خوب مسجد امین‎الدوله و میدان هروی، درباره آن در بهشت که به مسجدی در سه‎راهی خیابان شریعتی - طالقانی باز می‎شد، درباره تکیه قدیمی و دوست‎داشتنی محله دولاب، درباره نماز‎های ظهر مسجد جامع بازار و جلسه‎‎های شبانه خیابان ایران.
ما از خوشبخت‎ترین آدم‎‎های روی زمین بودیم که سن و سابقه زیادی نداشتیم، اما فرصت دیدن بهترین اولیای خدا را پیدا کردیم.
صدای جناب حق‎شناس هنوز توی گوش ماست که «حالا فهمیدی داداش من؟» و لحن آرام حاج‎آقا خوشوقت که بگوید «خودت برو فکر کن ببین کجا اشتباه کردی، از همان توبه کن»، نگاه نافذ آقا مجتبی که نگاه کند و بگوید «برای چی غصه می‎خوری؟ برای این دنیا؟» و صدای صمیمی و ساده میرزا اسماعیل که بگوید «اگر چوپانی مثل اهل‎بیت پیدا کردی، گوسفندش باش، ضرر نمی‎کنی. تو را می‎برد سر همان چشمه که خودش آب می‎خورد. که اگر یک جرعه‎اش را روی زمین بریزند، همه اهل زمین مجنون می‎شوند.»
ما از خوشبخت‎ترین آدم‎‎های روی زمینیم. بهترین آدم‎‎های روی زمین، ساعت‎‎ها با ما سخن گفته‎اند.

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 53
  • ...
  • 54
  • 55
  • 56
  • ...
  • 57
  • ...
  • 58
  • 59
  • 60
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس