تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

سلاحی بومی برای حمله و دفاع در منازعات نرم

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

تصحیح و بهتر کردن وجه‌ی دولت‌‌ها در نظر مردم؛ پایه‌گذار حوزه‌ی مهمی در حوزه‌ی سیاست‌گذاری حکومتی و علوم سیاسی است. این حوزه در قالب رابطه‌ی بین مسئولان و مردم عامه، می‌تواند آنقدر مهم تلقی شود که دولت‌ها برای تعریف و بهبود چنین رابطه‌ای دست به هر کاری می‌زنند. دیپلماسی عمومی یا Public Diplomacy عنوان اصلی این حوزه‌ی را یدک می‌کشد. دیپلماسی در زبان ساده به مقوله‌ی مدیریت روابط بین کشورها باز می‌گردد، و در بیان دیگر به توانایی تعامل با مردم بدون ناراحت و ناامید کردنِ آن‌ها معطوف است. تعریف اول بیشتر به حوزه‌ی دیپلماسی خارجی و تعریف دوم به یا دیپلماسی عمومی باز می‌گردد.

اما ساز و کار دیگری نیز می‌تواند برای ارتباط با مردم و شکل‌گیری مناسب و با دوام این ارتباط مطرح شود. خصوصاً برای کشور اسلامی ما که همواره در سطحِ رهبران خود از مدلِ متفاوتی برای ارتباط با مردم استفاده کرده‌ است. در دیپلماسی عمومی علاوه بر ایجاد تفاهم بین دولت‌ها، مثبت‌سازیِ افکار عمومی مردم نسبت به دولت خود یا دولت‌های دیگر موضوعیت پیدا می‌کند. در این ساز و کار تنها هدف بازسازی رابطه و ایجاد وجه‌ی مثبت در نظر مردمان است آن هم به هر وسیله‌ای. در این سازوکار می‌توان صدق و کذب، و حق و باطل، را در هم آمیخت و برای دست‌یابی به هدف وسیله را توجیه کرد و برای چند صباحی، عموماً طول عمر یک دولت، با مردم به گونه‌ای تعامل کرد تا به آن دولت امید ببندند.

اما در مقابل سازوکار دیگری برای ایجاد این ارتباط وجود دارد که درون‌مایه‌ای کاملاً دینی و خدامحور دارد. این روش به سخن حضرت علی (ع) در نهج البلاغه باز می‌گردد، آن‌جا که می‌فرمایند: «مَنْ أَصْلَحَ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَصْلَحَ اللَّهُ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النَّاس»، «كسى كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح خواهد كرد»، (نهج‌البلاغه، حکمت 89) این سخن استراتژیک درون‌مایه‌ای فراتر از اندیشه‌ی مدرن دارد (که به بشر اصالت می‌دهد)، اندیشه‌ای که مبنای همه چیز در آن خداست و همه‌ی امور چه در سیاست و چه در غیر آن بر روش‌های دینی-الهی استوار است.

از روایت امام علی(ع) این طور برداشت می‌شود که نتیجه‌ تعریف نسبتِ رهبران سیاسی با خداست که باعث مثبت‌اندیشی مردم و در نهایت باعث تشریک مساعی برای پیشرفت جامعه می‌شود. همانطور که شخص امام رقم زدن مناسبات سیاسی برایشان عین تنظیم نسبتشان با خدا بود. البته خدا هم رابطه‌ی چنین شخصی را با خلقش تقویت می‌کند، اگر خوب بود بهتر می‌کند و اگر نه بهبود می‌بخشد و بیشترین جاذبه و گرایش را به سمت او به وجود می‌آورد. به چنین روشی برای ایجاد ارتباط میان حکومت و مردمان، می‌توان لقب ارتباطِ استراتژیک داد.

حال در این حوزه یکی از روش‌های ارتباطی با خدا که می‌تواند این ارتباط استراتژیک را ایجاد کند دعاست، خداوند می‌فرماید اگر کسی کاری را برای من خالص کند من خودم آن را به همگان می‌نمایانم. اینجاست که ارتباط استراتژیک شکل می‌گیرد، و رابطه‌ی میان فرد و مردمان نیز اصلاح می‌شود. رابطه‌ای که گاهی فراتر از حدِ انتظار اصلاح می‌شود. «و كم من ثناء جميل لست اهلا له نشرته»، «و چه بسيار مدح و ثناى خوبى كه من شايسته‏اش نبودم و تو آن را منتشر ساختى» (دعای کمیل).


انسان در سرزمین حوادث زندگی می‌کند، سرزمینی دستخوش دگرگونی. حوادث یا اموری که باعث تشویش خاطر یا مشغولیت فکری او می‌شوند. این حوادث یا او را در بر گرفته است یا انتظار می رود برای او اتفاق بیفتد. دعا این غرض را برطرف می‌کند چرا که دعا رفع بلای موجود، دفع ضررهای محتمل و جلب خیرات است که نه تنها در قرآن بلکه در منابع باقی مانده از معصومین بخش عظیمی از معارف را به خود اختصاص داده است. اما دعا کارکردی گسترده دارد. آنچه که کارکردِ دعا را می‌تواند به خوبی مشخص کند نگاه به دعا از حیثِ سلاح است.

«إِذَا أَذِنَ اللَّهُ لِعَبْدٍ فِي الدُّعَاءِ فَتَحَ لَهُ بَابَ الْإِجَابَةِ بِالرَّحْمَةِ وَ إِنَّهُ لَنْ يَهْلِكَ مَعَ الدُّعَاءِ هَالِكٌ وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى يَغْضَبُ إِذَا تُرِكَ سُؤَالُهُ فَلْيَسْأَلْ أَحَدُكُمْ رَبَّهُ حَتَّى فِي شِسْعِ نَعْلِهِ إِذَا انْقَطَعَ إِنَّ سِلَاحَ الْمُؤْمِنِ الدُّعَاءُ»، (حضرت محمد(ص))، « رسول اكرم فرمود: هر گاه خدا براى بنده‏ اش اجازه‏ دعا بدهد بزودى خدا با رحمت خود در اجابت را برويش باز كند هر كس دعا كند نابود نمي‌شود و خدا بر بنده ‏اى كه از او چيزى نخواهد خشم مي‌كند و بايد بنده از خدا بخواهد اگر چه بند كفشش باشد و اسلحه‏ مؤمن دعا كردن است.»

با این حساب دعا کارکردِ سلاح پیدا می‌کند برای مومنان و آن‌ها در جنگ خود با شیاطین می‌توانند از این سلاح بهره‌ گیرند. البته این جنگ، یک جنگِ نرم تمام عیار است که بین مومنان و شیاطین در می‌گیرد. متناسب با این جنگِ نرم، جنسِ این سلاح نیز باید نرم باشد، چنان‌که امام صادق در روایتی می‌فرمایند: « الدُّعَاءُ أَنْفَذُ مِنَ السِّنَانِ الْحَدِيدِ»، (امام صادق(ع))، «دعا از نيزه‌ی تيز فرو رونده‏تر است.» دعا به دلیل ماهیتی که دارد، مانند نیزه نیست که امکانِ‌ نفوذ محدودی داشته باشد، بلکه از نیزه نیز تیزتر و با نفوذتر است، یعنی به زبان ساده اسلحه‌ای برای میدان‌ها منازعه‌ی نرم است.

اما این سلاح با قدرت نفوذ بالا و بسیار نرم،‌ برای مبارزه و مجاهده با کدام دشمن و برای به کار‌گیری در کدامین میدان است؟ در روايتي از امام هشتم (عليه السلام) آمده كه ايشان از دعا تعبير مي‏كنند به «سلاح انبيا». حضرت فرمودند: «عَلَيْكُم بِسِلَاحِ الْأَنْبِيَاء قِيلَ وَ مَا سِلَاحُ الأَنبِيَاءِ قَالَ الدُّعَاء» حضرت فرمودند بر شما باد به سلاح پیامبران؛ به حضرت گفته شد كه سلاح انبياء چيست؟ حضرت در پاسخ فرمودند اسلحه انبيا دعا است. دشمن اصلی پیامبران که بود؟ چه کسی یا چه کسانی در مقابل پیامبران صف می‌کشیدند و آن‌ها را از رسیدن به اهدافشان باز می‌داشتند؟

دشمن یا دشمنان پیامبران جز شیاطین جنی و انسی نبودند، شیطان که به عنوان دشمن آشکار، در قرآن به انسان معرفی شده است، یک شیطان جنی است. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبين»، (سوره‌ی بقره، آیه‌ی 168) «پيروى از گام‏هاى شيطان نكنيد، كه او براى شما دشمنى آشكار است». البته انسان‌هایی هم که اختیار خود را به شیطان و هوای نفس خود سپرده‌اند عملاً به عنوان شیاطین انسی راه پیامبران را مسدود می‌کردند؛ خداوند در قرآن بیان می‌کند که برای هر پیامبری شیاطینی از جن و انس را به عنوان دشمنان پنهان و آشکار قرار می‌دهد. «وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُون»، (سوره‌ی انعام، آیه‌ی 112)، «و بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از شيطانهاى انس و جن برگماشتيم. بعضى از آنها به بعضى، براى فريب [يكديگر]، سخنان آراسته القا مى‏كنند و اگر پروردگار تو مى‏خواست چنين نمى‏كردند. پس آنان را با آنچه به دروغ مى‏ سازند واگذار».

بنابراین دعا، غیر از اینکه در فرآیند ارتباط استراتژیک، یک عنصر موثر برای ایجاد و اصلاح رابطه با خداست، فراتر از آن، می‌تواند سلاحی باشد، برای مقابله با دشمنانی که هم آشکارند و هم پنهان، هم در میدان‌های منازعه‌ی سخت قرار دارند و همه در میدان‌های منازعه‌ی نرم. البته اهمیت دعا در این است که نه تنها در برابر دشمنان آشکار و میادین سخت که حتی در برابر پنهانی‌ترین دشمنان و نرم‌ترین منازعات نیز کارآیی دارد، میادینی که در آن‌ها سلاح‌های دیگر موثر نیستند و اگر انسان بخواهد برای مبارزه با دشمنان خود در این میادین به این سلاح‌های سخت امید ببندد، راه به جایی نخواهد برد و خلع سلاح خواهد شد.


بنابراین در نرم‌ترین نوعِ جنگ یعنی جنگِ انسان با شیطان وسیله‌ایی که راه گشا خواهد بود سلاحی است به نامِ دعا. حال چه تهدیداتی برای خلعِ سلاح کردن بشر وجود دارد و آن را از مهمترین سلاحش برای پیروزی در جنگِ نرم ِ انسان با شیاطین جن و انس غافل می‌کند؟

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

واردات غیرت از فرانسه

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

“افسر سایبری” که ظاهرا از تعرض به بانوان چادری در تهران بسیار مکدر شده در وبلاگ معبر سایبری فندرسک چنین نوشت:

فرانسه: جمعه 28 تیر 1392 در تظاهرات جمعه شب طرفداران حجاب در برابر یکی از کلانتری‌‌های شهرتراپ Trappes درحومه پاریس یک پسر جوان بر اثر اصابت گلوله پلاستیکی زخمی و در بیمارستان بستری شد.
یکی از مسئولان مسلمانان فرانسه که نامش فاش نشده است گفت این تظاهرات در پی بازداشت روز پنجشنبه مردی برگزار شد که با بازرسی همسر برقع پوش خود از سوی پلیس مخالفت کرده بود. یک منبع پلیس هم این روایت را تایید کرد و گفت این مرد به علت درگیری با پلیس بازداشت شده و قرار است محاکمه شود.
به گفته شاهدان در این تظاهرات 200 تا 400 نفر شرکت داشتند . ده خودروی ضد شورش پلیس از ساختمان کلانتری حفاظت می‌کردند و یک بالگرد هم بر فراز این شهر پرواز می‌کرد . تعداد زیادی پلیس در شهر مستقر شده بودند و یک ایستگاه اتوبوس غارت شد.


بانوی چادری که در تهران مورد ضرب و شتم قرار گرفت


واردات غیرت و حجاب از فرانسه

ایران : روز شنبه 22 تیر 1392 گزارش خانمی که به یک خانم بد حجاب تذکر داده بود خانم لطفا حجابتونو رعایت کنید : هنوز به آخر جمله نرسیده بودم که زن برگشت و در کمال ناباوری گلویم را گرفت و چند بار به صورتم چنگ زد. و همینطور که به سر و صورتم میزد و گلویم را فشار میداد شروع به فحاشی کرد که تو به چه حقی به من گفتی حجابتو…آدمت میکنم،
در حین گفتن این صحبت باز به سمتم پرید و اینبار از پشت سر چادر و روسری من رو گرفت و کشید و سعی داشت چادرو از سرم برداره… همینطور که چادرم دستش بود و میکشید، فریاد میزد: تویی که باید حجابتو برداری… خودم چادر از سرت بر میدارم…خودم روسریتو برمیدارم.. شماها باید ازاینجا برید….شماها همه چیزو خراب کردید…شما چند نفر بیشتر نیستید…"ما” نمیذاریم “شماها” اینجا زندگی کنید.خودم چادر از سرت میکشم… همه توانمو گذاشتم که چادر از سرم برداشته نشه و بحمدلله موفق به کشف حجاب کامل نشد وبا فریادهایم بالاخره آقایی اومد و منو از دستش نجات داد.
در این فاصله حدود بیست سی نفری هم جمع شده بودن و تماشا میکردند یا چیزی میگفتن اما خبری از نیروی انتظامی که محل استقرارش دقیقا آن سمت خیابان بود نشد که نشد.



پ،ن: از زبان همان خانم با شرف ایرانی: بعد از برگشتن به خانه، همراه اعضای خانواده دوباره برگشتم و به همان کلانتری مراجعه کردم که گویا با شرایط موجود، کمکی از آنها نیز ساخته نبود و باید کم کم باور کنیم که جای منکر و معروف عوض شده و حکمی به نام امر به معروف و نهی از منکر را باید فراموش شده بدانیم.
باید کم کم باور کنیم که اگر بخواهی محجبه باشی و حکم خدا را رعایت کنی، باید قید امنیت و حداقل حقوق شهروندی ات را بزنی، نه قانون و نه مجری از تو حمایت نخواهد کرد… در همین تهران خودمان، پایتخت ایران اسلامی، شهر اخلاق …”

نمیدانم چه می خواهم بگویم             غمی در استخوانم می گدازد

خیال ناشناسی آشنا رنگ                 گهی می سوزدم گه می نوازد

 نظر دهید »

چرا وزارت خارجه تولد نوه ملکه را تبریک گفت؟

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

کنفرانس خبری دیروز سخنگوی وزارت خارجه کشورمان یک حاشیه سؤال‌برانگیز داشت و آن واکنش آقای عراقچی به سؤال خبرنگار خبرگزاری فرانسه بود. خبرنگار فرانسوی با طرح سؤالی درباره روابط تهران و لندن می‌پرسد آیا تولد نوه ولی‌عهد انگلیس می‌تواند بر ارتقاء روابط دو کشور تأثیرگذار باشد؟

جناب عراقچی سپس در موضعی عجیب از جایگاه وزارت خارجه جمهوری اسلامی، تولد فرزند ولی‌عهد انگلیس را به ملکه و ولی‌عهد این کشور تبریک گفته و ادامه‌ می‌دهد: ایشان سومین نفر در فهرست رسیدن به سلطنت در انگلستان است .

عراقچی در نهایت درباره اینکه تولد نوه ولی‌عهد انگلیس می‌تواند نقشی در روابط تهران و لندن داشته باشد!!!، خاطرنشان می‌کند: ابعاد روابط ما و انگلستان بسیار پیچیده‌تر از این است که این قبیل مسائل به آن کمک کند .

در اینجا نیازی به باز نمودن سوابق استعماری انگلیس در گذشته و دخالت‌های مداوم این کشور در مسائل داخلی ایران و بویژه پس از آشوب‌های پس از انتخابات سال 88 که حتی کارمندان محلی سفارت نیز به میدان آمده بودند و درهای سفارت به روی آشوب‌گران گشوده شده بود، نیست؛ که در این‌باره بسیار گفته شده است.

از الطاف مملکت پادشاهی بریتانیا در تلاش برای به زانو درآوردن انقلاب اسلامی و پیشگامی همیشگی در تحریم‌ها و اقدامات بر ضد منافع ملت ایران سخن گفتن هم در حوصله این مطلب نیست و هم در گزارش‌های پیشین مشرق به تفصیل پرداخته شده است.

اما در حاشیه این موضع وزارت خارجه تنها چند پرسش را به امید پاسخ مسؤولان وزارت خارجه مطرح می‌کنیم:

آیا تمام این ظلم‌ها و دشمنی‌ها به‌راحتی قابل فراموشی است که سخنگوی وزارت خارجه با طیب‌خاطر تولد نوه ملکه الیزابت را به وی و ولی‌عهد این کشور تبریک می‌گوید و وی را گزینه سوم سلطنت در این کشور می‌خواند؟

آیا مقامات و کارشناسان محترم وزارت خارجه جمهوری اسلامی در جریان اعتراضات به هزینه‌های سرسام‌آور خاندان سلطنتی بر مردم انگلیس نیستند و تظاهرات و اعتراضات به مخارج عروسی شاهزاده ویلیامز در اوج بحران اقتصادی اروپا را فراموش کرده‌اند که امروز خود را در کنار خاندان سلطنتی قرار می‌دهند که در بین مردم خود نیز جایگاه چندان رفیعی ندارند و معضلی برای کشور شده‌اند؟

اساساً تولد نوه ملکه انگلیس چه میزان در سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی محلی از اعراب دارد که از تریبون وزارت امور خارجه باید به ملکه و ولی‌عهد آن تبریک گفته شود و اینگونه جناب سخنگو در دام خبرنگار خبرگزاری فرانسه بیفتد؟

تبریک به ملکه و ولی‌عهد انگلیس در قالب کدام‌یک از اصول «دیپلماسی تهاجمی» مورد نظر نظام می‌گنجد و آیا اصولاً اتخاذ چنین موضعی، ضعیف‌ترین و انفعالی‌ترین شکل از دیپلماسی در قبال کشوری که از هیچ اقدامی بر ضد ایران کوتاهی نکرده است، نیست؟

همان‌طور که وزارت خارجه در حادثه ناخوشایند ورود خودسرانه عده‌ای به سفارت انگلیس واکنش نشان داد و بحق آن را اقدامی نسنجیده خواند که به تخریب وجهه جمهوری اسلامی منجر شد، در مورد این موضع وزارت خارجه این‌بار باید مدعی شد که چنین اظهارنظرهایی به دور از روحیه ظلم‌ستیزی و مقاومت ملت ایران است، بویژه با سابقه تاریخی که ملت ایران از انگلیس در ذهن دارد.

این اظهارات سخنگوی وزارت خارجه ایران در حالی بود که حتی دوستان انگلیس نیز در چنین سطحی و بدین شکل از یک تریبون رسمی تولد نوه ملکه را تبریک نگفته‌اند. در عرف دیپلماتیک نیز تبریک تولد نوه یک مقام سیاسی امری مرسوم نبوده و نیست و وزارت خارجه تنها با موج تبلیغاتی رسانه سلطنتی انگلیس همراه شد که از مدت‌ها قبل به پوشش این واقعه پرداخته است.

گفتنی است مراسم عروسی 60 میلیون پوندی شاهزاده ویلیامز و “کیت میدلتون” در انگلیس، با تظاهرات و اعتراضات گسترده مردمی در واکنش به هزینه‌های تحمیلی خاندان سلطنتی بر مردم این کشور همراه بود.

سایت مشرق

 نظر دهید »

پدیده لایک در فیس‌بوک

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

حضور پر رنگ شبکه‌های اجتماعی در فضای سایبر به عنوان یکی از اساسی ترین و پرکاربردترین صفحات اینترنتی، موجب شده است انبوهی از کاربران،‌ بخشی از وقت روزمره خود را در زندگی مجازی بگذرانند. هر چند تاکنون صحبت ها و اظهارات گوناگونی در حوزه های مختلف در ارتباط با شبکه های اجتماعی و بالاخص شبکه فیسبوک مطرح شده، اما پیچیدگی پدیده زندگی دوم در فضای سایبر که بخشی از آن در شبکه های اجتماعی رقم می خورد، بستری از انواع و اقسام شقوق یک زندگی جدید را مهیا کرده و همین امر موجب شده است که دایره صحبت ها در ارتباط با این شبکه ها بسیار زیاد و گوناگون باشد.
شبکه های اجتماعی و در رأس آن ها فیسبوک، با بیشترین تعداد کاربر یکی از پدیده های نوین فضای مجازی و زندگی جدید میلیون ها انسان محسوب می شوند، تاکنون نزدیک به یک میلیار نفر به عضویت فیسبوک در آمده اند.


کاربر فضای سایبر برای برقراری ارتباط در فیسبوک هیچ گونه حد و مرزی ندارد. این شبکه به معنای اخص کلمه تبدیل به کشوری مجازی شده است که در آن از تمامی نقاط دنیا مقیم پذیرفته می شود، ورود و خروج به این کشور مجازی نیاز به ویزا ندارد و هر انسانی تنها با داشتن ارتباط اینترنتی می تواند به این کشور راه پیدا کند. کشوری که در آن انسان های حقیقی در فضای مجازی و بعضاً با آواتار خود حضور پیدا می کنند.


شبکه‌های اجتماعی عمومی مانند فیسبوک برحسب هدف فعالیت خود امکانات متنوعی نظیر به اشتراک گذاری متن، تصویر و فایل های چندرسانه ای، اضافه کردن دوستان، و سیستم ارسال و دریافت پیام در اختیار کاربران قرار می‌دهند. فیسبوک به کاربر اجازه می‌دهد در صورت عدم تمایل به دریافت پیام این بخش از سیستم را برای خود غیر فعال کند، از دیگر ویژگی های این شبکه اتصال آسان به آن بوسیله ی تمام ابزارهای الکترونیک شخصی نظیر موبایل، تبلت و … می باشد و همین امر موجب شده است کاربر به سادگی هر چه تمام تر در هر نقطه از کره زمین به صفحه شخصی خود وارد شده و با اضافه کردن پست و یا خواندن پست های دیگران و فعالیت هایی از این دست، خود را سرگرم کرده و در نتیجه به طور روز افزون گرایش بیشتری به شبکه‌های اجتماعی همچون فیسبوک پیدا کند.
اما سوال اینجاست که عضویت در این کشور مجازی چه مزایایی دارد که هر شخص حقیقی و حقوقی در آن خانه ای تحت عنوان یک پیج(Page) برای خود مهیا کرده و حاضر است ساعت ها از وقت خود را در آن بگذراند.
واقعیت آن است که حضور در شبکه های اجتماعی در ابتدا صرفاً با رویکرد وبگردی و داشتن لحظاتی سرگرم کننده شروع می شود اما ورود به این شبکه ها و بلاخص شبکه مد نظر، فیسبوک، به مثابه آن است که کاربر به کشوری جدید و آزاد وارد شده است. مخاطب این شبکه با ورود به آن در اوایل حضورش دچار نوعی سردرگمی شده و جذابیت جالب جامعه شناختی برایش به وجود می آید، اما به مرور و با تکمیل حضور اطلاعاتی خود در این شبکه و جمع کردن دوستان خود از سراسر جهان می تواند زندگی اجتماعی جدیدی را آغاز کند. به واقع سرگرمی ابتدایی این شبکه آرام آرام به یک عادت و سپس به یک واجب تبدیل می شود، چرا که کاربر با عجین شدن در این محیط باید به طور روزانه پیام ها و یا کامنت های دوستان خود را چک کند و یا برای به دست آوردن اطلاعات مورد نظر از دیگر پیج ها، حضور حداقلی در این شبکه را داشته باشد به نحوی که عدم رعایت استاندارد استفاده از این شبکه موجب نوعی اعتیاد اینترنتی خواهد شد کما اینکه طبق آمار های جهانی این پدیده در فضای مجازی هم اکنون به یک اپیدمی تبدیل شده است.
یکی دیگر از موضوعاتی که برای کاربر جذابیت زیادی ایجاد می کند، لایک(Like) کردن پیج ها و پست های گوناگون می باشد که هر کدام در حوزه های مختلف به دادن اطلاعات عمومی و تخصصی مبادرت می‌وزند.


پیج های موجود در شبکه های اجتماعی توسط افراد مختلف در راستای اهداف مد نظرشان ساخته شده است. بعضی از آنها مربوط به اشخاص سرشناس و مشهور هستند، برخی توسط شرکت های حقیقی و حقوقی به منظور تبلیغ کالا و خدماتشان به وجود آمده است ولی عمده ی صفحات را افراد عادی جامعه به دلخواه سلیقه و علاقه مندی خود ایجاد کرده اند که دایره ای گسترده و کم نظیر را شکل می‌دهد. در شبکه اجتماعی فیسبوک کاربر به سادگی می‌تواند با لایک کردن علاقه مندی هایش انواع و اقسام اطلاعات را توسط اشتراک گذاری های (Sharing) صورت گرفته گردآوری و بدون گشت و گذار فراوان در وب های گوناگون تنها با لایک کردن صد ها صفحه مورد علاقه، اطلاعات روز خود را از آن ها به طور خودکار دریافت کند. پرداختن به این صفحات و تبعات آن ها در شبکه فیسبوک نیاز به گزارش های مفصلی دارد اما مقوله ای که موجب شده است این حجم از اطلاعاتی مورد نظر برای کاربر مهیا شود گزینه لایک می باشد که بررسی ریز بینانه آن گوشه ای از جوانبش را آشکار خواهد کرد.

لایک چیست و چه می کند؟
به جرأت می توان گفت اگر از کاربران داخلی و خارجی شبکه اجتماعی فیسبوک درباره ی جالب ترین و جذاب ترین بخش فیسبوک سوال شود امکان لایک از بیشترین طرفدار برخوردار خواهد بود، امکانی که به تنهایی توانسته است حاشیه های فراوانی را درست کند. لایک امروز یکی از مهم ترین و پیچیده ترین قابلیت های شبکه اجتماعی فیسبوک محسوب می شود. اما به راستی هر لایک چه اثری در شبکه اجتماعی دارد؟ هرکاربر با لایک خود چه فرایندی را طی می کند؟ چرا پیج های گوناگون برای به دست آوردن لایک خود را به آب و آتش می‌زنند؟ عواقب فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی نهفته در پس هر لایک چیست؟
بدین ترتیب بررسی موضوع لایک از اصلی ترین شقوق شبکه فیسبوک، پیش نیازی برای فهم این شبکه به شمار می رود؟


لایک در لغت و در جایگاه فعل به معنای دوست داشتن، پسندیدن و از این دست معانی می باشد. طبق تعریف ارائه شده توسط فیسبوک، لایک امکان ویژه ای برای بازخورد نظر کاربر می‌باشد که تنها با فشاردادن دکمه لایکِ زیر نوشته می توان آن را انجام داد، به واقع لایک بازخورد فکر مخاطب در اتباط با صاحب پست و یا پیج مربوطه می-باشد.
در گذشته فیسبوک به جای کلمه لایک از فن (Fan) به معنی طرفدار استفاده می کرد اما به دلیل بازخورد های نامناسب از سوی کاربران کلمه فن به لایک تغییر کرد، طبق اعلام صورت گرفته کلمه لایک مخاطب پسند تر بوده و معنای استانداد تری در نسب با کلمه فن دارد. فیسبوک این سرویس را در آوریل سال ۲۰۱۰ میلادی پرده برداری کرد.


تعریف لایک توسط فیسبوک

با توجه به تعرف ارائه شده توسط فیسبوک می توان چنین گفته که برای مثال لایک کردن یک پست ویدئویی به معنای زیر است:
* فرد ویدئو را پسندیده ‌است.
* بر روی تایم‌لاین(خط زمانی – نشان دهنده تاریخچه فعالیت های فرد یا پیج) فرد نشانه ای مبنی بر آنکه ویدئو منتشر شده را پسندیده است، قرار می گیرد.
* پست گذار متوجه خواهد شد که فرد ویدئو را پسندیده است.
سه نکته ذکر شده توسط فیسبوک نشان دهنده هدف گذاری اصلی مدیران این شبکه از تعبیه لایک در زیر هر پست می باشد، اینکه توسط آن می‌توان به سادگی سلایق گوناگون هر کاربر مجازی را رصد کرده و مورد مطالعه قرار داد. اما همانطور که ذکر شد لایک محدود به تایید پست ها نمی شود بلکه در انواع و اقسام پیج ها کاربرد فراونی دارد فیس‌بوک در این ارتباط می نویسد:
وقتی فرد صفحه  یا پستی نظیر آگهی، خبر، مقاله و یا مواردی از این دست را در خارج از فیس‌بوک لایک می کند، یک ارتباط بین آن صفحه یا پست و پروفایل فیسبوکش درست کرده است. آن لایک در خبرمایه (News Feed) فرد ظاهر و در بخش پروفایل وی اطلاع‌رسانی می‌شود و به دنبال آن نام کاربر در صفحه مورد نظر یا در کنار آگهی یا در اپلیکیشن‌های ویژه فیس‌بوک به نمایش در می آید.


با تعاریف بیان شده از دکمه لایک، می‌توان موارد گسترده ای در ارتباط با آن را مورد بررسی قرار داد. همان طور که ذکر شد لایک از پرطرفدارترین قابلیت های فیس بوک است که به کاربران اجازه اشتراک در صفحات مورد علاقه خود و دریافت اطلاعات منتشر شده را می دهد.
بدون شک هر لایک نشانه دهنده ی جزئی از علاقه مندی ها و شخصیت کاربر می باشد که به مرور زمان و با بیشتر شدن تعداد لایک ها شخصیت فرد عضو شده در فیسبوک عیان تر خواهد شد. طبق آمار اعلام شده، در این شبکه روزانه بیش از دو میلیارد لایک زده می‌شود. حال اگر کاربران فیسبوک را یک میلیارد نفر بدانیم به معنای آن است که هر فرد روزی دو لایک می زند، اما این رقم با توجه به آنکه بسیاری از افراد این شبکه فعال دائمی نیستند می‌تواند برای افراد متفاوت تغییر چشم گیری داشته باشد و شاید از صد ها لایک عبور کند.


هر لایک زده شده به خوبی می‌تواند گوشه ای از شخصیت فرد را نشان دهد. تمایلات فکری، عقیدتی کاربر در ارتباط با رویداد های مهم جهان، تفریحات و سرگرمی های مورد علاقه، کشش ها و کنش های جنسی، میزان اعتقادات مذهبی و رابطه وی با دیگران در قالب انبوه لایک های مختلف و گوناگون ظاهر شده و در نتیجه لایک کردن به خوبی می‌تواند شخصیت هر فرد با وجود پیچید گی های مخصوص به خود را عیان کند. بزرگی جامعه فیسبوک موجب شده است جامعه آماری بسیاری عمیق و شگفت انگیزی به دست مدیران شبکه فیسبوک و آژانس امنیت ملی امریکا(NSA) به عنوان مولد فضای سایبر و اینترنت یافتند بطوری که به راحتی می توان از آن جامعه آماری عظیم در سیاست گذاری های کلان استفاده شود.
اخیراً در یک تحقیق ارائه شده توسط محققان دانشگاه کمبریج تمایلات و اعتقادات کاربران توسط لایک ها پیش بینی شده است، این محققان با ارائه الگوریتمی توانسته اند به نتایج خارق العاده ای از شخصیت افراد دست پیدا کنند که نتیجه آن توسط مجله علمی پی ان ای اس(مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم ایالت متحده آمریکا - PNAS) منتشر شده است. محققان در این پژوهش با آنالیز بیش از 58 هزار داوطلب به مطالعه تطبیقی بین لایک های افراد و شخصیت روانشناختی آن  ها پرداخته اند، محققین با تست های روانشناسی از داوطلبان و از سوی دیگر با وارد کردن لایک های افراد به الگوریتم ذکر شده نتایج مشابهی را به دست آورده اند.



نتایج به دست آمده از الگوریتم های داوطلبان آمریکایی، با واقعیت افراد در حوزه جنسیت 88 درصد، رنگ پوست 95 درصد و درباره گرایش سیاسی به دو حزب آمریکا 85 درصد و در تفکیک بین مسیحیان و مسلمانان در 82 درصد موارد تطبیق صحیح داشته است.
همچنین محققین اعلام داشتند، علایق افراد به موسیقی و یا فیلم های لایک شده به سادگی می ‌تواند ویژگی افراد را نشان دهد. در این تحقیق نکات جالب و قابل توجهی توسط محققین ارائه شده است در این باره یکی از محققان با نام دیوید استیل‌ول می‌گوید: «کسانی که سیب زمینی سرخ کرده فنری دوست دارند، باهوش تر هستند و آنها که فیلم شوالیه سیاه (بت من) فیلم مورد علاقه شان است، دوستان کمتری دارند.». نکات ذکر شده توسط این محققین نشان می‌دهد مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی تمرکز ویژه ای بر شخصیت شناسی افراد دارند.
به وضوح مشخص است ایالت متحده آمریکا که برای گسترش هیمنه جهانی خود از هیچ تلاشی باز نمی ماند، در جهت پیش برد سیاست های کلان و راهبردی خود، از فرصت ویژه ای که شبکه های اجتماعی پدید آورده اند استفاده کامل را خواهد برد. حضور یک میلیارد کاربر از اقصی نقاط جهان در شبکه اجتماعی فیسبوک موقعیت خوبی برای تمدن غرب محسوب می‌شود تا بتواند سیطره اطلاعاتی خود را بیش از بیش گسترش دهد، و همین امر موجب شده است هیچ گونه حریم خصوصی برای افراد باقی نماند.
در این ارتباط، نیک پیکلز(Nick Pickles) یکی از فعالان در زمینه حریم خصوصی شهروندان می‌گوید: “این تحقیق باید زنگ‌های خطر را به صدا در بیاورد. برای تمام کسانی که فکر می‌کنند با محدود کردن حریم خصوصی‌شان می‌توانند آن را حفاظت کنند. ما باید یک بار دیگر و به صورت اساسی به این موضوع فکر کنیم که چقدر از اطلاعات شخصی‌مان را می‌خواهیم به صورت داوطلبانه در اینترنت منتشر کنیم.”


استفاده از اطلاعات افراد و رصد کاربران در فیسبوک که توسط لایک ها و شِیر ها نمایان می‌شود موضوعی است که نارضایتی بسیاری از دیگر جوامع را فراهم کرده است، به طور مثال در سال 2011 یک مرکز مستقل حفاظت از حریم خصوصی در ایالت اشلسویگ- هولشتاین (Schleswig-Holstein ) آلمان، طی بیانیه ای اعلام کرد: «سازمان های دولت ایالتی، باید صفحات خود در شبکه اجتماعی فیس بوک را تعطیل کرده و از فیس بوک خارج شوند و دکمه “لایک” را نیز از وب سایت هایشان حذف کنند، و در صورت عمل نکردن به این دستور العمل جریمه نقدی خواهند شد.»
مقامات این ایالت معتقدند اطلاعات افرادی که وارد فیسبوک می شوند، رصد شده و در کامپیوترهای این شرکت در آمریکا ذخیره می شود و این کاربران به مدت دو سال به وسیله فیس بوک ردیابی می شوند. هر چند شبکه فسیبوک این اخبار را تکذیب کرد اما ادعای مقامات ایالت آلمانی دور از ذهن نیست و برای کشوری مانند امریکا که اساساً بستر اینترنت از آنجا شکل گرفته و ادعای رهبری جهان را دارد، رصد کاربران جهانی فضای سایبر به عنوان زیرمجموعه ای از فعالیت های مدیریت امنیت ملی خود امری کاملا بدیهی می‌باشد.
در همین راستا می توان اشاره کرد که سیستم تایم لاین فیسبوک به شناسایی ویژگی افراد کمک شایانی کرده است، کاربر به سادگی می‌تواند از گذشته خود تا به امروز را در تایم لاین قرار دهد و به تبع آن، تغییر روحیات فرد و رویداد های زندگی وی در این تام لاین در زمان مقرر خود بروز خواهد کرد که این امر موجب می شود شناسنامه ای دیجیتالی برای افراد مختلف در فیسبوک ایجاد و به سادگی هر چه تمام تر حریم خصوصی افراد توسط خود آنها و با رضایتشان مخدوش گردد.


هر چند فیسبوک به منظور حفظ حریم خصوصی افراد تنظیماتی را در اختیار کاربر قرارداده است و مبتنی بر آن مثلاً می توان لایک کردن پیج ها را از دید دیگران مخفی کرد، اما سوال اینجاست که آیا این حریم خصوصی مشمول مدیران شبکه فیسبوک و سیستم های امنیتی و اطلاعاتی هم خواهد شد؟


فیسبوک با توجه به لایک های فرد به دوستانش اطلاع می دهد که وی چه صفحه ای را پسندیده‌ است و در گوشه صفحه دیگر کاربران، با معرفی لایک های زده شده، آن را به دیگران پیشنهاد می‌دهد.
همین طور با لایک کردن یک پیج، فیس‌بوک به صورت هدفمند پیج‌های مرتبط را برای لایک کردن مجدد به کاربر معرفی می کند. به واقع فیسبوک با برداشتن اولین قدم کاربر، قدم های بعدی او را پیش بینی کرده و حتی می‌تواند با سوق دادن کاربر به سمت دلخواه او را در جریان مد نظر خود مدیریت کند. در این باره محقق ایکل کوزینسکی، می‌گوید: «من روزی را می‌بینم که همین تکنولوژی می‌تواند عقاید سیاسی و تمایلات جنسی افراد را حدس بزند و به آزادی افراد یا حتی جانشان تعرضی بشود.». به این جهت است که پدیده لایک در شخصیت شناسی افراد و حتی پیش بینی آینده کاربران به یکی از مهترین ابزارهای شبکه اجتماعی فیسبوک تبدیل شده است.


فشردن دکمه لایک همچون اثر انگشت، به شناسایی هویت کاربر کمک می کند

اما امروز حوزه ی لایک محدود به شخصیت شناسی نمی باشد، بلکه برای برخی صفحات لایک یک ابزار های اقتصادی محسوب می‌شود به صورتی که هر صفحه ای که لایک بیشتر داشته باشد، علاوه بر محبوبیت بالاتر درآمد بیشتری خواهد داشت. تعداد لایک ها از یکسو برای کمپانی ها و شرکتهای بزرگ، نوعی تبلیغ محسوب می شود و از سوی دیگر برای فیس بوک یکی از راه های کسب درآمد.



اما وجود بدافزار های اینترنتی در ارتباط با این شبکه موجب شده است لایک های دورغین به یک اپیدمی در فیسبوک تبدیل شود. در این باره مدیران فیسبوک با چاره اندیشی در این ارتباط مدعی طراحی نرم افزار هایی برای جلوگیری از ایجاد این لایک ها را می‌باشند.
در فیسبوک کمپانی ها و یا شرکت های حقوقی می‌توانند در کوتاه ترین زمان ممکن لایک های تقلبی بخرند تا نشان بدهند از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. عدم اطمینان از واقعی بودن لایک ها برای فیسبوک که درامد اصلی آن از تبلیغات است، اهمیتی فراوانی دارد و همین امر با قیمت سهام فیسبوک ارتباط مستقیم دارد، چرا که اگر لایک های زده شده در این شبکه واقعی نباشد محبوبیت فیسبوک در نظر شرکت های تجاری کم می‌شود.
به این جهت فیسبوک نیازمند آن است که به شرکت های تبلیغ دهنده بابت واقعی بودن لایک ها اطمینان خاطر بدهد. در ایران نیز شرکت های گوناگونی برای افزایش لایک به ارائه پیشنهاد هایی نظیر خرید لایک و یا تبلیغات هدفمند مبادرت می‌ورزند که انتخاب هر کدام از راه حل ها نیاز به خرج کردن هزینه از سوی صاحبان پیج ها دارد.



فیسبوک و عنصر اصلی آن یعنی لایک، در ایران نیز از محبوبیت بالایی برخوردار است به گونه ای که رفتار و اعمال انسان ایرانی در این فضا از زندگی واقعی آن ها و بلعکس تأثیر می پذیرد.
طبق برآورد های صورت گرفته و نه چندان دقیق بیش از بیست میلیون کاربر ایرانی در فیسبوک عضو و نزدیک به 12 میلیون نفر از آن فعال می باشند. مقوله فیسبوک و به تبع آن لایک، عمیقاً در میان بخش هایی از جامعه ایرانی برجسته است. در این بین از دو زاویه فردی و ملی می‌توان پدیده لایک در ایران اسلامی را مورد بررسی قرار داد.
بررسی کاربران ایرانی در فیسبوک به نوبه خود از بدیهی ترین اعمال شبکه فیسبوک و سیستم های امنیتی اطلاعاتی ایالت متحده آمریکا است، حضور پر رنگ ایرانیان علی رغم فیلتر بودن این وب سایت نشان دهنده آن است که ایشان مانند بسیاری دیگر از مردم کشور های دیگر علاقه زیادی به فعالیت در این شبکه اجتماعی را دارند.
در ایران نیز مردم به مانند دیگر کاربران برای حضور در این شبکه اطلاعات شخصی خود نظیر شغل، موقعیت اجتماعی - تحصیلی، علایق، ارتباطات خانوادگی و دوستانه و مواردی از این دست را در پروفایل خود وارد و برحسب میلشان نمایش اطلاعات را برای دیگران محدود می کنند.



کاربران ایرانی نیز سلایق خود را با لایک کردن انواع و اقسام پیج ها معرفی می کنند و همین امر جدای از آنکه منجر به شناخت شخصیت کابر توسط شبکه فیسبوک می‌شود در نگاهی دیگر کلیتی از وی به عنوان یک انسان ایرانی در اختیار فیسبوک قرار می گیرد. در نتیجه جمعیت کاربران بیست میلیونی نزدیک به سی درصد جامعه ایرانی را شکل می‌دهند، هر کدام با ارائه سلایق و مشخصات خود، تصویری تقریباً کامل را در اختیار شبکه اجتماعی فیسبوک می‌گذارند. بدون شک ایالت متحده امریکا با بررسی این نمونه آماری به خوبی می‌تواند حداقل بخشی از سیاست های خود در حوزه جنگ نرم را آنالیز کند و با استفاده از آن اطلاعات، برنامه ها و طرح ریزی های خود را پیش ببرد.



جدای از لایک های زده شده به نشانه موافقت با آن موضوع، گذاشتن کامنت ها و پاسخ به سوال های مطرح شده توسط پیج های گوناگون از دیگر مصادیق دادن رایگان اطلاعات به دشمنان ایران اسلامی است. به واقع کاربران فیسبوک بدون در نظر گرفتن تبعات امنیتی فردی و ملی با گذاشتن اطلاعات شخصی و سلیقه فکری خود در اختیار این شبکه، جدای از آنکه روحیات و ویژگی های خود را در معرض همگان و سرویس های اطلاعاتی قرار می‌دهند شخصیت ملی خود به عنوان یک فرد از جامعه ایرانی که به مثابه یک تکه از پازل است را به پازل سازان ارائه می-کنند و آن ها با به دست آوردن برایند شخصیتی این بیست میلیون کاربر به هدف گذاری پرداخته و نتایج سیاست-های اجرا شده خود در جمهوری اسلامی ایران را مشاهده می کنند. دشمنان این مرز و بوم با برنامه ریزی های صحیح بر اساس حداقل جامعه آماری فیبسوک که بیشتر مرتبط به طبقه بورژوا و جامعه شهری است اهداف خود را به پیش گیرند.
زدن لایک ها و دادن اطلاعات شخصی در کوتاه مدت و میان مدت ممکن است اهمیت چندانی نداشته باشد اما در آینده به داشتن جامعه آماری دلیل آنکه مدیران و هدایت کنندگان کشور بخشی از همین کاربران هستند، موجب می شود دشمنان با کامل از این افراد، برنامه ریزی های صحیح مبتنی بر شخصیت روانشناختی کاربران سابق و مدیران آینده داشته باشند و با استفاده از نقاط ضعف آن ها اهداف شوم خود را به پیش ببرند. از این جهت، اگرچه هر لایک به ظاهر تنها یک نظر محسوب می‌شود، اما زدن هر یک لایک در نوع خود کمکی به دشمنان جمهوری اسلامی ایران خواهدکرد.

 1 نظر

بخت خاک

01 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

بخت خاک رهاورد سفر به دیار قبله و سرزمین عراق است. اقلیمی نشان شده که بخت آسمانی، امکان ماندگاری و تأثیرگذاریش را در طول حیات بر کره‌ی خاک از بدو خلقت آدم(ع) تا ابدالاباد ممکن ساخته است و این نه تصوری خام که حاصل و محصول نقش این سرزمین فراخ در فراز و نشیب‌های قرن‌های متمادی حیات انسان است و شاید تنها خدا می‌داند که چرا و چگونه قطعه‌ای از خاک همراه و همگام با مردان و زنان نقش‌آفرین برکشیده می‌شود، می‌ماند و جای خود را در نقطه عطف‌های بزرگ تاریخ می‌نمایاند.
اگر چه مکّه، مدینه، کربلا، نجف و شام جدا و دور از هم به نظر می‌رسند، امّا جملگی قطعاتی نشان شده‌اند که بسان قطعات یک پازل در کنار هم فراروی زائر تصویری بزرگ، گویا و زنده را می نمایانند. جغرافیای وسیعی که به همه «بودن» معنی می‌دهد. «راز آمدن» را می‌گشاید و «چگونه زیستن» را تفسیر می‌کند.»
نویسنده با سال‌ها مطالعه‌ و تحقیق به این نقطه رسیده است که از کنار هیچ جریان فرهنگی و حتی وقایع اجتماعی به راحتی عبور نکند و درباره‌ی تمام مطالب تأمل نماید و قطعاً سفری به این مهمی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
 نویسنده در حج تنها به دنبال نماز، استخوان سبک کردن و صورت و آداب حج نیست. «آنگونه که بیان شده «حج همه‌ی اسلام است.» حج، همه‌ی دین و همه‌ی تفکر معنوی است. حج روی پنهان در میان همه‌ی آداب و مناسک است که امکان بالقوه‌ی رشد و ارتقای اعمال و کردار آدمی و به ویژه مناسبات فردی و جمعی را به وجود می‌آورد…..»
«و حاجی، زائر طالبی است که باید در این مدرسه‌ی بزرگ به درکی عمیق از خودش، ملت مسلمان و ممالک اسلامی در عرصه‌ی تاریخ دست یابد….»
بخش دوم کتاب سفر به سرزمینی است که مطلوب همه‌ی ماست. سفر به کربلا و عتبات عالیات. با هم قسمتی از کتاب را ورق می‌زنیم:
«خانه حسین علیه السلام، خانه خدا و خانه توست. در آن با امنیت تمام بمان. در حریمی که هیچ کس نمی تواند متعرض تو شود. تو را بیازارد و براند.
خانه حسین علیه السلام خانه عشق است.
خانه دلدادگی است.
خاک حسین علیه السلام، شفاست!
شرف یافته از گنج خدا، و سجده گاه آدمی در وقت خواندن خدا. حرم حسین علیه السلام، بوی عشق می دهد، طعم دلدادگی، مزه یکی شدن با حضرت دوست در خانه و حریم امن حسین علیه السلام، هر که می خواهی باش. هرچه می خواهی باش؛ بمان، روزی بخور و مطمئن باش که هر که تو را براند حسین علیه السلام، آغوش می گشاید.
از هرچه ماندی و از هرکه رانده شدی؛
در خانه حسین علیه السلام، گشوده است.
نیم نگاهی بدو کن! با سر به استقبالت می آید؛
نوازشت می کند؛
آرامشت می دهد؛
و همه حسن حسینی را بدرقه راهت می نماید…»
مطالعه‌ی این کتاب را به همه‌ی زائران حریم الهی و کربلاییان و هر آنکه دل در گرو عشق حضرت خداوندی و اهل بیت عصمت طهارت علیهم السلام دارد، توصیه می‌کنیم.
این اثر به قلم اسماعیل شفیعی سروستانی، توسط موسسه موعود منتشر شده است و علاقه مندان می توانند برای تهیه این اثر به فروشگاه اینترنتی یاران شاپ به نشانی www.yaranshop.ir  مراجعه کرده یا با شماره‌های 66956167 (021) و 66956168 (021) تماس حاصل نمایید

 2 نظر

فصل پنجم: سکوت

01 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

دروغ تو کار ما نیست. نمی دانم چرا باور نمی کنید! همین جوری نشسته بودم آنجا که دیدم دارد می آید. یعنی اول نفهمیدم که خودش است یا نه. فقط روسری اش را از دور شناختم که برایم آشنا بود.
 قبلش هم این را بگویم که مدرسه ما نزدیک بازار دوم است. تو خیابان باریکه ای که اسمش پارس است. یک جایی آن پشت مشت های مسجد الرسول. اگر تابلوی کوچک صبا را نبینی، متوجه می شوی مدرسه بودنش را. جنوبی است. یعنی اول وارد راهرو می شوی و بعد از بین کلاس ها می گذری و می رسی به حیاط.
در همه کلاس ها به راهرو باز می شود. هیچ کدام از آنها هم پنجره ندارند. به جای پنجره، کرکره دارد. آره، کرکره! چون همه کلاس ها یکوقتی مغازه بوده. راست هم و تو یک ردیف. بعد که مدرسه شده، کرکره ها را کشیده اند پایین و بسته اند در را تا دسترسی فقط از پشت باشد. نمی دانم چه طوری شده مدرسه. بعضی ها می گویند همه اینها مال آقای مدیر بوده که کرده شان مدرسه. یعنی آنها را فروخته به آموزش و پرورش. معلوم نیست که راست می گویند یا نه. مهم هم نیست برای ما. من آن روز رفته بودم که کارنامه ام را بگیرم. یعنی نه این که خود آن را بگیرم، فقط می خواستم خبرش را بگیرم. کارنامه را فقط به والدین می دادند.
پدر یا مادرم! پدرم حتی نمی دانست من کلاس چندم هستم، چه رسد به اینکه بداند کدام مدرسه ای می روم و یا اینکه کارنامه همان بارنامه هست یا نیست.

***
رمان «فصل پنجم: سکوت» داستانی است درباره ی بچه زبر و زرنگ جنوب شهر تهران که ناگهان خود را در وسط یک ماجرای امنیتی در سال ‌های قبل از پیروزی انقلاب می ‌بیند. پسرک نوجوانی که روزهایش را با فروش بستنی یخی در جنوب شهر تهران می ‌گذراند، ناگهان متوجه می‌ شود، بی ‌‌آنکه بداند با وراجی ‌های کودکانه ‌اش منجر به لو رفتن یک مبارز انقلابی برای ساواک شده که منجر به شهادت آن فرد هم می ‌شود.
راوی این داستان انگار در روح تک تک جملات کتاب در حال دویدن است و همین مساله متن کتاب را سر ضرب، خواندنی، پرکشش و در عین حال با نمک از آب در آورده است. طنز زیرپوستی حاکم بر داستان و تعلیق نهفته در آن به همراهی و باورپذیری قصه از سوی مخاطبش کمک زیادی کرده است و بدون شک او را تا انتهای ماجرا راضی نگاه می ‌دارد.
کتاب «فصل پنجم: سکوت» نوشته «محمدرضا بایرامی» در 172 صفحه از سوی انتشارات «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» منتشر شده است.

منبع:
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910619001130
http://www.mehrnews.com/detail/News/2022567

 2 نظر

به‏نژادى تازه به دوران رسیده

01 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

اگر تا همین چند دهه پیش، دولت‏هاى اروپایى و آمریکایى به مدد یافته‏هاى علوم اجتماعى و با توسل به قوانینى هولناک، از تداوم نسل برخى از گروه‏هاى نژادى و اجتماعى ممانعت به عمل مى‏آوردند، اما امروزه به مدد گسترش علم زیست‏شناسى و حوزه ژنتیک، جامعه به نحوى حساب شده به سوى نوعى حرکت به‏نژادى جدید سوق داده مى‏شود که با نمونه تاریخى‏اش متفاوت مى‏نماید. در چنین شرایط جدیدى است که جامعه و نه دولت، به بازیگر اصلى این عرصه تبدیل مى‏شود
هم اینک وارد عصرى شده‏ایم که مى‏توان آن را عصر به‏نژادى تازه به دوران رسیده نامید. این عصر را که مى‏توان گونه تحقق‏یافته به ظاهر عامدانه اندیشه‏ها و تجارب گذشته برشمرد، بر پایه شاخه جدید ژنتیک مولکولى و مفاهیم «انتخاب» بنا شده است و چشم‏انداز به کارگیرى تکنولوژى‏هاى پیشرفته، حکایت از به خدمت گرفتن مهندسى ژنتیک در تحقق چنین عصرى است. تنها نکته مشترک این پدیده جدید با اندیشه‏هاى پیشین، هدف آن یعنى بهبود و تکامل نژاد بشر است که این بار در قالب ابزارى دیگر شکل گرفته است. جنبش به‏نژادى که در سایه پرورش علمى و جدید گیاهان و حیوانات در اواخر قرن نوزدهم شروع شد، به شکل‏گیرى شاخه زیست‏شناسى مولکولى و علم ژنتیک انجامید. اگرچه عمده اندیشه‏هاى گذشته مبتنى بر این اندیشه موهوم و بى‏اساس بود که طبیعت با توسل به «انتخابى طبیعى» گونه‏هاى مناسب را برگزیده و آدمى هم با به کار بستن «انتخابى مصنوعى» به «بهبود» پرورش حیوانات و اهلى ساختن آن‏ها پرداخته است، اما از طرف دیگر، دلایل قانع کننده و علمى‏اى بر آن شده است تا با توسل به ابزار و راهکارهاى اجتماعى و سیاسى، مانع ادامه حیات بعضى از موجودات شوند و همین اندیشه بود که در اندک زمانى به برنامه کارى دولت آمریکا و کشورهاى اروپایى تبدیل شد.
تعرض قانونى به افرادى که از لحاظ وراثتى «بد» شناخته مى‏شوند، با ارائه لوایح عقیم‏سازى اجبارى در ایالات متحده شروع شد. اولین مورد در سال 1897 و در ایالت میشیگان تصویب شد که البته این لایحه ردّ شد. دومین لایحه که «کودن‏ها و کودکان کند ذهن» را هدف قرار داده بود، در سال 1905 در پنسیلوانیا تصویب شد که البته دولت آن را رد کرد. ایالت ایندیانا را مى‏توان اولین ایالتى برشمرد که قانون عقیم‏سازى اجبارى در آن در سال 1907 به اجرا درآمد و زمینه تصویب و اجراى چنین قانونى را در 30 ایالت دیگر فراهم آورد. اما کالیفرنیا حتى این قانون را تا سال 1979 نیز لغو نکرد و در حدود بیست سال یعنى تا سال 1985، این قانون به صورت مکتوب باقى ماند. در این عرصه، ایالات متحده تنها نبود. در سوئد که همواره به عنوان مظهر کشورهاى آزاد جهان شناخته مى‏شود، این قانون یعنى عقیم‏سازى اجبارى افراد «نامناسب»، تا دهه 1970 اجرا مى‏شد. اجراى همه این قانون‏ها براى آن بود تا ساختار ژنتیکى بشر بهبود یابد که عمدتا هم افراد فقیر را هدف خود قرار داده بود تا از انتقال «معایب» خود به نسل‏هاى بعدى‏شان ممانعت به عمل آید.
چنین به‏نژادى دولتى‏اى در برنامه‏هاى افراطى حکومت نازى آلمان در دهه‏هاى 1930 و 1940 به اوج خود رسید. اگرچه در آغاز، دامنه اجراى آن ایالات متحده و سوئد بود، اما دیرى نگذشت که این قانون همه را فرا گرفت و هر آنکه را که دولت نازى آلمان تشخیص مى‏داد «حیاتى بى‏ارزش» دارد، در بر مى‏گرفت که بیشتر آن‏ها هم شامل کولى‏ها و لهستانى‏ها مى‏شدند.
پیشرفت‏هاى تکنولوژیکى در سه دهه اخیر، با تغییرى در اجراى سیاست به‏نژادى همراه شده است که حداقل در کشورهاى ثروتمند، جهت این فعالیت از دولت به سوى مردم تغییر یافته است. شمار فزاینده‏اى از آزمایش‏هاى مختلف که در حال گسترش است و هدف از آن‏ها ارزیابى جنبه‏هاى مختلف سلامت آینده افراد مى‏باشد، خود گواهى است که مى‏توان آن را مانعى براى تداوم نسل برخى از افراد و گروه‏ها دانست. اگرچه چنین روش‏هایى همواره با مشکلات و معایبى همراه بوده است، اما بسیارى از این آزمایش‏ها این امکان را فراهم آورده است که والدین از پذیرش کودکان بیمار و ناتوان خوددارى نمایند. اگرچه هدف استفاده از چنین روش‏هایى، گسترش حق انتخاب والدین معرفى مى‏شود، اما این مسأله به نوعى مى‏تواند، شکلى جدید از به‏نژادى شناخته شود که از تولد کودکانى که احتمال مى‏رود در آینده به برخى مشکلات و بیمارى‏ها مبتلا شوند، ممانعت به عمل مى‏آورد.
امروزه حرفه جدید مشاوره ژنتیک، اطلاعات لازم را براى آزمایش‏هاى پیش از زایمان زوجین فراهم مى‏آورد که البته همین مسأله، هم اینک با طرح شکایت‏هایى از سوى زوجینى که پزشکانشان اطلاعات لازم را درباره وضعیت ژنتیکى فرزندانشان ارائه نداده است، دنبال مى‏شود. برخى دیگر نیز از این موضوع شکایت دارند که مشاوره ژنتیکى با پزشکان و توصیه اکید آن‏ها مبنى بر فرزندار نشدنشان به واسطه احتمال تولد فرزندان معیوب، آن‏ها را از پدر و مادر شدن بازداشته است.
گسترش دامنه چنین انتخاب‏هایى که از دهه 1970 شروع و در دهه 1990 ناگهان اوج یافت، به صنعتى سودآور تبدیل شده که این صنعت، با طراحى و تولید تکنولوژى‏هایى جدید و نیز رفتارهاى اجتماعى نوینى همراه شده است. در حال حاضر، اساس بسیارى از رفتارهاى زاد و ولد بشر به شیوه بارورسازى آزمایشگاهى (IVF) صورت مى‏پذیرد که در ابتدا با هدف کمک به زنانى که توانایى بچه‏دار شدن نداشتند، شکل گرفت؛ اما پس از اولین تولد ماحصل چنین شیوه‏اى در سال 1977، این فن‏آورى به شیوه‏اى رایج تبدیل شد و هم اینک دولت‏ها و شرکت‏هاى خصوصى، متصدّى انجام چنین شیوه‏اى در دیگر کشورها هستند. شیوه IVF، این امکان را فراهم مى‏آورد تا پیش از پیوند رویان در رحم زن، آزمایش‏هاى پیش‏گیرانه بر روى آن انجام شود که همین امکان، این شیوه را که در آغاز هدفى کاملاً متفاوت داشته، در خدمت نوعى به‏نژادى جدید قرار داده است.
دستیابى به چنین فن‏آورى‏اى، راه را براى دستکارى‏هایى جدید هموار ساخت که این موضوع با سؤالات مختلفى از سوى افراد و جامعه همراه شد. یکى از این موارد، به مشارکت دو زن (و نه یک زن) در آبستنى یک کودک مربوط مى‏شود، به طورى که یکى فراهم آورنده تخمک و دیگرى پروراننده رویان باشد. این موضوع، این سؤال را مطرح نموده است که به راستى مادر واقعى این کودک کدام زن است. در مواردى هم که شاهد اختلافات و شکایت‏هایى در این باره بوده‏ایم، دادگاه طرف صاحب ژن را گرفته و بدین نحو، پروراننده و به دنیا آورنده آن را کاملاً نادیده گرفته است.
اما چنین به‏نژادى‏اى که صرفا بر پایه چند انتخاب پیش رو شکل گرفته است، در سال‏هاى اخیر در حال تبدیل به شکل دیگرى از به‏نژادى است. آرزوهاى باطلى که بر آن اساس تصور مى‏شد، دانشمندان مى‏توانند از لحاظ ژنتیکى رویان را به حدّى تقویت نمایند که به کودک مطلوب و مورد نظر والدین بینجامد، بخشى از این به‏نژادى تازه به دوران رسیده است. این انتظارات غیرواقعى که بر پایه پیش آگاهى‏هاى غیرقابل اعتماد علم ژنتیک و نیز مفاهیم غیرعلمى شکل گرفته است، به همان میزانى که مى‏تواند به برخى دستکارى‏هاى جدید دست بزند، مى‏تواند با مشکلاتى جدید همراه شود.
از سوى دیگر، این ژن درمانى‏هاى جدید که روز به روز در حال گسترش است، با مخالفت‏هایى گسترده همراه است. علاوه بر مخالفت‏هاى مذهبى، حتى نگرش‏ها و فلسفه‏هاى دنیوى نیز در برابر تکنولوژى‏اى که قصد دارد با بهبود آدمى، آن را به نوع کامل مبدّل سازد، مخالفت مى‏ورزند؛ چرا که در چنین رویکردى، اندیشه کامل شدن، مستلزم نگاه به حیات موجود به مثابه حیاتى ناقص و ناتمام است.
مخالفت‏هاى دیگر حکایت از آن دارد که تغییرات ژنتیکى در رویان، مى‏تواند به تغییراتى جدید در ساختار ژنتیکى فرد تبدیل شود و به نسل‏هاى بعدى منتقل شود که نتایج آن واقعا غیرقابل پیش‏بینى است. به عبارت دیگر، مهندسى ژنتیک در این سطح مى‏تواند با تحمیل مخاطرات غیرقابل قبول بر نسل بشر همراه شود و همین احتمال است که توجیه هرگونه دستکارى را ناموجّه مى‏سازد.
متأسفانه چنین چشم‏انداز پنهان و شومى از مهندسى ژنتیک، با حمایت‏هایى در بین دانشمندان همراه شد که از برجسته‏ترین آن‏ها مى‏توان به جیمز دى واستون برنده جایزه نوبل و لى سیلور زیست‏شناس برجسته آمریکایى اشاره کرد. سیلور در کتاب معروف خود با عنوان «از نو ساختن باغ عدن»، در پى آن است تا جامعه را به نحوى متقاعد سازد که به هر حال، مزایاى چنین علمى با مخاطرات و ابعادى منفى نیز همراه است. خوشبختانه دانشمندان مسئول، نویسندگان و فعالان زیادى هستند که به پیامدهاى اجتماعى و آینده شوم آن پرداخته‏اند و خواستار ممنوعیت چنین فعالیت‏هایى بر روى انسان هستند و همین واکنش‏هاست که سبب شده است تا در برخى از کشورها، این نوع تکنولوژى ممنوع گردد. آنچه که واقعا مى‏تواند به عنوان یک ننگ شمرده شود، آن است که در ایالات متحده «انجمن توسعه علوم» یعنى بزرگ‏ترین و رسمى‏ترین انجمن دانشمندان این کشور، به رغم آگاهى از مخاطرات چنین فعالیت‏هایى، از هرگونه ممنوعیتى در قبال این تکنولوژى اجتناب مى‏ورزد.
یکى دیگر از تکنولوژى‏هاى مطرح در این حوزه، «شبیه‏سازى» یا همان پدیده‏اى است که به عنوان «گزینه جدید زاد و ولد» شمرده مى‏شود و به رغم وجود مدارک و شواهد گسترده‏اى که حکایت از مشکلات مختلف آن بر روى حیوانات آزمایش شده دارد، گروهى پزشک و متخصص خودسر، جدّى‏ترین حامیان آن را تشکیل مى‏دهند.
آنچه در چنین رفتارهایى مورد غفلت قرار گرفته، آن است که هر ژنى با ویژگى‏هایى متعدد همراه است و هر ویژگى، ایفاگر نقش‏هایى متفاوت است. اما آنچه مى‏توان در این باره به قطع گفت، آن است که چنین به‏نژادى تازه به دوران رسیده‏اى، بر پایه این توهّم بنا شده است که علم ژنتیک و بیوتکنولوژى قادر خواهد بود تا ما را به گونه کامل یعنى گونه‏اى که بر همه دردها، بیمارى‏ها و بالاخره مرگ فایق آید، رهنمون سازد، اما آنچه در این باره بدان بى‏توجهى شده، آن است که اساسا این علم و رؤیاهاى مرتبط با آن، توانایى آن را ندارند که به راه‏حلى براى مشکلات و دردهاى نسل بشر تبدیل شود.منبع:
http://zena.secureforum.com

 نظر دهید »

دانلود مستند امریکا از درون

01 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
مستند امریکا از درون

مستند امریکا از درون کاری از گروه مستند سازی شهید آوینی است که به بررسی  مسائل و مشکلاتی که گریبان غرب و به ویژه آمریکا است پرداخته .  این مستند به شما نشان می دهد که حکمرانی در غرب به مرگ تدریجی دچار شده است و راهی برای نجات موجود نیست.

دانلود : مستند آمریکا از درون

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 38
  • 39
  • 40
  • ...
  • 41
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس