سلاحی بومی برای حمله و دفاع در منازعات نرم
· ناامیدی: یکی از مهمترین روشهای شیطان برای خلع سلاح انسان القای روحیهی ناامیدی است. در این مسیر، شیطان تمام تلاش خود را میکند تا انسان را با نا امیدی از صراط مستقیم دور کرده و سببِ پویایی را از او بگیرد. با این کار، به مرور یاس از رحمت پروردگار فرد را فرا میگیرد، اعتمادش به خدا از دست میرود به منفیبافی روی میآورد و در نهایت زمین و زمان را دچارِ نقصان میبیند و مهمترین سلاحاش یعنی دعا را بر زمین میگذارد. «لا يَسْأَمُ الْإِنْسانُ مِنْ دُعاءِ الْخَيْرِ وَ إِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَؤُسٌ قَنُوطٌ»، (سورهی فصلت، آیهی 49)، «انسان از دعاى خير خسته نمى شود، و چون آسيبى به او رسد مأيوس [و] نوميد مى گردد.»
· غفلت: در بسیاری از موارد انسان ناامید نیست اما شیاطین جنی و انسی او را دچار غفلت میکنند. ذکر و یاد خداوند، در مقابل غفلت قرار دارد که اساساً کارکردِ نماز در این مسئله خود را نشان میدهد. یکی از معانی صلات رفتن به خطِ مقدم ِنبرد علیه شیاطین جن و انس است و در معانی دیگر همان دعا و نیایش است. این دو معنی به شدت در هم آمیختهاند به گونهای که جزءِ جدایی ناپذیرِ یکدیگر شمرده میشوند. از سوی دیگر، محراب به عنوان محلِ عبادت و برگزاری نماز، از حرب میآید و به معنای محلِ حرب یا جنگ با شیطان است. از اینرو در این محلِ حرب، منازعه بر سر ایجاد یا از میان رفتنِ غفلت است. حال آنچه که موردِ تهدید قرار میگیرد نماز و یاد خداوند به عنوانِ محملِ سلاحِ دعا است. با این توضیح کسی که دچار غفلت شود و نماز نخواند یعنی نه به میدانِ جنگ علیه بدیها رفته و نه از سلاحش یعنی دعا استفاده کرده است؛ به بیان ساده خلعِ سلاح شده است.
· جبراندیشی: یکی دیگر از سلاحهایی که شیطان در برابر سلاح دعا به کار میبرد، جبراندیشی است. آنجا که انسان به صورت افراطی تقدیرگرا و به بیانی محافظهکار میشود. این اعتقاد که خدا برنامهی زندگیِ انسان را از قبل نوشته و امکانِ تغییر این امورِ از پیش تعیین شده وجود ندارد. اینجاست که وقتی انسان امور را از پیش تعیین شده بداند دیگر به دعا کردن و خواستن از خالقش نمیپردازد و برای بهبود شرایطِ زندگیاش خدا را نمیخواند در حالی که خدا در قرآن فرموده است: «وَ قالَ رَبُّكُمُ ادْعُوني أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ»، (سورهی غافر، آیهی 60)، « و پروردگارتان فرمود: «مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. در حقيقت، كسانى كه از پرستش من كبر مىورزند به زودى خوار در دوزخ درمىآيند.»
اما دعا به عنوان یک سلاح استراتژیک در در روندِ تاریخ چه کارکردهایی داشته است؟ آیا دعا فراتر از یک ساز و کار عبادی بین بنده و معبود، توانسته به سیر و روند تاریخ شکل بخشد؟
آنچه که میتوان در قرآن، احادیث و آثار باقی مانده از امامان برای آن شاهد گرفت این است که دعا چه در سطح فردی و چه در سطح قومی (تمدنی) تاثیرگذار بوده است. در سطح فردی میتوان به نمونههایی چون تغییر در سرنوشت بشریت در قالب دعای حضرت آدم و حوا و طلب آمرزش آنها اشاره کرد، درخواستی که حضرت آدم در قالب دعا برای آمرزش از خداوند داشت و با آمرزش آن اولین استفادهی موفق از این سلاح رقم خورد. «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ»، (سورهی بقره، آیهی 37)، «سپس آدم از پروردگارش كلماتى را دريافت نمود و [خدا] بر او ببخشود آرى، او [ست كه] توبهپذيرِ مهربان است.»
نمونهی دیگری از استفادهی دعا در سطحِ فردی، موردِ حضرت یونس (ع) است. «وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمينَ»، (سورهی انبیا، آیهی 87) « و (به ياد آر) ذا النون (صاحب نهنگ، يونس بن متّى) را هنگامى كه خشمناك (از ميان قوم خود بيرون) رفت، پس گمان كرد كه ما هرگز بر او تنگ نخواهيم گرفت، پس (كارش به جايى رسيد كه) در ميان تاريكىها (ى سهگانه شب و قعر دريا و شكم نهنگ) ندا درداد كه (اى خدا) جز تو معبودى نيست، تو (از هر عيب و نقصى) منزه و پاكى، حقّا كه من از ستمكاران بودم (زيرا عملى كه نتيجهاش نقص بهره من بود بدون توجه به جا آوردم)»
حضرت یونس از طرف پروردگار مبعوث بر اهل نينوى شد و آنها را دعوت كرد ولى ايمان نياوردند پس نفرينشان كرد و از خدا خواست تا عذابشان كند همين كه نشانههاى عذاب نمودار شد قومش توبه كردند و ايمان آوردند. خدا عذاب را از ايشان برداشت اما يونس با عصبانیت و غضب از ميانشان رفت و خداوند صحنهاى به وجود آورد كه در نتيجهی آن يونس به شكم يك ماهى بزرگ فرو رفت و در آنجا زندانى شد. تا آنكه خداوند او را به واسطهی دعایی که به درگاهش کرد از شکم ماهی نجات داد و دوباره به سوى قومش فرستاد.
در سطح اجتماعی، قومی و تمدنی نیز آیه «انّ الله لا يُغيِّرُ ما بقوم حتّي يغيّرو ما بانفسهم» کلیدیترین راه تغییر سرنوشت را خود انسان میداند که یکی از پیش زمینههای این تغییر دعاست. در مثالی دیگر میتوان به دعای مرزبانان امام سجاد(ع) اشاره کرد. فتح اسپانیا و شبهجزیرهی ایبری، مصادف با دوران امام سجاد (ع) بود. طارق ابن زیاد و دوستانش به مرزهای سرزمینهای تحت حاکمیت مسلمین زدند و توانستند پایههای حکومتی را بگذارند که 800 سال در جنوب اروپا دوام داشت و پیشرفتهترین جنبههای تمدنی را در زمان خود از اسلام و مسلمین به رخ اروپای عقب مانده کشید. در واقع دعای امام سجاد در قالب دعای مرزبانان بود که بدرقه و کمک حالِ طارق و یارانش شد و توانست در سطحِ تمدنی اثری 800 ساله در قارهای بگذارد که مسیحیت در آن حاکمیت تام و تمام داشت.
امام در این دعای طولانی جهانی میاندیشد و حتی تسلط خاندان بنی امیه و مروانیان بر خلافت اسلامی مانع از اتخاذ این سیاست نمی شود. امام در همه فرازهای دعا از تعبیر «مسلم» و «مسلمین» و «اهل ثغور» استفاده میکند که اصطلاح عامتری نسبت به مومنان یا شیعیان اهل بیت است تا با تحکیم هویت مشترک به مقابله با دشمن مشترک بپرازد.
«وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْر»، (صحیفهی سجادیهی دعای مرزبانان)، «بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان را به پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانهی فضل خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزههاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز.»
با در نظر گرفتن دعا به مثابه سلاح، صحیفهی سجادیه را میتوان به عنوان انباری پر از سلاح و مهمات در نظر گرفت. انباری که سلاحهای آن نه تنها در سطحِ فردی بلکه در سطح تمدنی نیز کارآمدی خود را ثابت کردهاند.
اعجاز دعا در هشت سال دفاع مقدس، در جنگ سی و سه روزه و در همهی اقداماتی که علیه شیاطین و دشمنان انجام شده و میشود، خود را نشان داده است. در سختترین و پیچیدهترین عملیاتها دعا و توسل به ائمهی اطهار راهگشا بوده است.
دعا به مثابه سلاح، چه به لحاظ ابزاری برای ارتباط استراتژیک، چه به لحاظِ سلاحی استراتژیک، ساز و کاری است که کمتر به اهمیت آن از این حیث پرداخته شده است. از اینرو مهندسی معکوس اجزای سازندهی این ابزارِ تهاجمی و دفاعیِ پیچیده در جنگِ نرم، میتواند نقشِ مهمی در شناختِ آن داشته و اهمیتِ چنین ساز و کاری را در شکلدهی به روابط ما بین خالق و مخلوق، و اثر گذاری آنرا چه در سطح فردی و چه در سطحِ تمدنی نشان دهد.
علی رهجو
صفحات: 1· 2