تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

نسخه الکترونیکی کتاب «کالبدشکافی فتنه ۸۸» منتشر شد + دانلود

11 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR نسخه PDF کتاب «کالبدشکافی فتنه 88» را منتشر کرد.
«كالبدشكافی فتنه هشتاد و هشت»، شامل نمایه‌ی بیانات رهبر معظم انقلاب از اول فروردین سال جاری در حرم امام رضا (علیه‌السلام) تا سخنان ایشان در جمع مبلغان مذهبی در آستانه ماه محرم است.
این كتاب با محوریت بیانات رهبر معظم انقلاب در قالب نمودار درختی در پنج فصل تنظیم شده است كه در فصل اول شاهد سخنان رهبری پیش از انتخابات هستیم كه در آن به وظیفه‌ مردم، نامزدها، چالش‌های پیش رو و آسیب‌های احتمالی پرداخته شده است. فصل دوم، مواضع، تحلیل‌ها، آسیب‌شناسی، توصیه‌ها و هشدارهای ایشان در فاصله‌ی انتخابات تا نمازجمعه تاریخی29 خرداد را در بر می‌گیرد.
ماجرای فتنه و جوانب آن و همچنین راهكارهای رهبری برای خروج از فضای فتنه فصل سوم این كتاب را تشكیل می دهد. فصل چهارم به موضوع بصیرت توجه دارد و فصل پنجم به جنگ نرم و بازی بازیگرانش می‌پردازد.
با مطالعه این كتابچه خواننده می‌تواند به یك درك جمع‌بندی شده و نظام‌مند از مواضع، تحلیل‌های رهبر معظم انقلاب اسلامی در برابر این فتنه دست پیدا كند؛ خطوط اصلی تحلیل ماجرا را بدست آورد؛ ارزیابی جامعی از عوامل موثر در ماجراهای پس از انتخابات داشته باشد؛ و جایگاه، نقش و وظایف خود را در افق آینده مشخص نماید.

برای دریافت اینجا را كلیك كنید. [حجم: 36 مگابایت]

 3 نظر

انتقام از فرزندان خمینی(ره) بعد از ۳۵سال

11 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

زمان جنگ، یک عده که در شهر و در مساجد، جاخوش کرده بودند و یا در صفوف اول نماز جمعه تهران فریاد می‌زدند: «جنگ جنگ تا پیروزی»، یک بار هم عملاً در جنگ شرکت نکردند! چرا که می‌گفتند: «خب بسیجی‌ها و ارتشی‌ها هستند دیگه؛ وظیفه اوناست که از مرزهای کشور دفاع کنند.»

سن و سالشان زیر 16 سال نبود؛ وضع روحی و جسمیشان هم عالی بود؛ هیچ دلیل و بهانه‌ای برای جبهه نرفتن نداشتند.
ولی نرفتند.
و امروز، همانان مدعی بسیاری شده‌اند!
و چه بسا روز عاشورا و در صحنه کربلا، نه فقط 72 تن، که بسیاری مثلاً حزب اللهی وجود داشتند و حاضر بودند، ولی فقط تماشاچی بودند؛ شاید آنها همان هنگام که شاهد شهادت اباعبدالله الحسین (ع) یا سوختن خیمه‌ها و آوارگی و اسارت اهل حرم بودند، زیر لب با خود می‌گفتند: «خب وظیفه آنهایی است که در میدان نبرد حضور دارند، دفاع کنند …» و به سادگی از کنار خیلی چیزها گذشتند.
جالبه وقتی تابستان سال 1385 جنگ 33 روزه اسرائیل علیه لبنان شد، خیلی از بچه‌ها داغ کردند که بروند لبنان؛ چند سال بعد وقتی جنگ 22 روزه اسرائیل علیه غزه برپا شد، در میادین اصلی شهر چادرهای جمع آوری کمک و تبلیغات برپا شد.
عده‌ای دانشجو که حتی سربازی نرفته بودند و پاسپورت هم نداشتند! راه افتادند رفتند لب مرز که مثلاً از آنجا بروند ترکیه، بعد سوریه، بعد لبنان و مثلا از آنجا بروند غزه! برای جنگیدن علیه اسرائیل.
عده‌ای هم در فرودگاه مهرآباد تهران تجمع کردند و از مسئولان مملکتی درخواست کردند تا ترتیب اعزام آنان به غزه را بدهند!
و امروز …
وهابیون و سلفیون وحشی، خانه‌های مسلمانان، مسیحیان و بخصوص شیعیان را در سوریه بر سر اهالی‌اش ویران می‌کنند، به نوامیس مسلمین تجاوز می‌کنند، نوجوانان و مردان را به جرم عدم همکاری وحشیانه سر می‌برند، در کوچه و خیابان گروه گروه مسلمانان را اعدام می‌کنند، قلب کشته ها را از سینه درآورده و همچون هند جگرخوار می‌بلعند!
بمب شیمیایی علیه زن و بچه‌ها استفاده می‌کنند، مرقد صحابی گرامی پیامبر (ص)، حجربن عدی را ویران کرده و نبش قبر می‌کنند، حرم دختر 3 ساله اباعبدالله الحسین (ع) رقیه (س) را هدف بمب و خمپاره قرار می‌دهند، حرم عمه سادات حضرت زینب (س) را محاصره کرده و برای ویرانی و نبش قبر آن تهدید می‌کنند و …
آن وقت نه کسی تجمع می‌کند، نه کسی کاروان راه می‌اندازد، نه کسی شعار می‌دهد، حتی در بازگشت از نماز جمعه در خیابان طالقانی تا میدان فلسطین!
سلفیون از سراسر دنیا هواداران خود را جمع کرده‌اند، پلیدهای مصری، تونسی و … به نام «جهاد النکاح» با افتخار زنان و دختران خود را در اختیار جنگجویان سلفی در سوریه قرار می‌دهند.
و ما …!
تمام جنایاتی که این پلیدها می‌آفرینند، فقط و فقط: «انتقام از فرزندان خمینی است و بس!»
بغضی که 35 سال در گلوی آمریکا، صهیونیسم، انگلیس، سردمداران مرتجع عرب و همه پیروان اسلام آمریکایی داشت خفه‌شان می‌کرد، امروز سر باز کرده و دارند تلافی 35 سال ناکامی و شکست را سر مدافعان اسلام ناب محمدی (ص) درمی‌آورند.
و این جنگ مرز ندارد.
سوریه و لبنان و فلسطین و حتی ایران نمی‌شناسد!
 1 نظر

ماجرای 40 سوال مشکل ابوحنیفه از امام صادق(ع)

11 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

یکی از ویژگی‌های برجسته دوران امامت امام صادق(ع) شکوفایی علم و دانش است به طوری که وقتی اسم مبارک آن حضرت برده می‌شود بدون تردید واژه‌هایی همچون علم و دانش و شور و شوق علمی هم خود به خود مطرح می‌شود. نشانه‌های فراوانی برای عظمت علمی امام صادق (ع) وجود دارد و بزرگی او را فقیهان و دانشمندان بزرگ تشیع و اهل سنت می‌پذیرند و در برابر عظمت علمی آن حضرت سر تعظیم فرود می‏‌آورند و برتری علمی‌اش را می‏‌ستایند.

ماجرای 40 سوال مشکل ابوحنیفه از امام صادق(ع)
یکی از ادله روشن بر قدرت علمی و توانایی‌های استدلالی امام صادق(ع) که آن را از اجداد طاهرینش به ارث برده‌اند جریان 40 سوال مشکل ابوحنیفه از ایشان است که آن حضرت به تمام این سوالات پاسخ می‌دهند.
«ابوحنیفه» پیشوای فرقه «حنفی» می‏‌گفت: «من دانشمندتر از جعفر بن محمد ندیده‏‌ام» و می‌افزود: روزی منصور دوانیقی جعفر بن محمد را احضار کرده بود مرا خواست و گفت: «مردم شیفته جعفر بن محمد شده‏‌اند. برای محکوم ساختن او مسایل مشکل فراهم کن». من 40 مسئله مشکل آماده کردم. منصور در «حیره» بود و مرا فراخواند. به مجلس وی رفتم و دیدم جعفر بن محمد در سمت راست او نشسته است. هنگامی که چشمم به او افتاد عظمت او به اندازه‌ای در من تأثیر گذاشت که از دیدن منصور چنین تأثیر نپذیرفتم. سلام کردم و با اشاره منصور نشستم.
منصور رو به وی کرد و گفت: «این ابوحنیفه است». او پاسخ داد: «بلی می‏‌شناسمش». سپس منصور رو به من کرد و گفت: «ای ابوحنیفه! مسائل خود را با ابوعبدالله (جعفر بن محمد) در میان بگذار». مسایل را مطرح کردم. هر مسئله‏‌ای می‏‌پرسیدم او پاسخ می‏‌داد: «عقیده شما در این باره چنین و عقیده اهل مدینه چنان و عقیده ما چنین است و..» او در برخی از مسائل با نظر ما موافق و در برخی دیگر از آنها با اهل مدینه موافق و گاهی با هر دو گروه مخالف بود. 40 مسئله را مطرح کردم و او همه را پاسخ گفت. «ابوحنیفه» به اینجا که رسید با اشاره به امام صادق (ع) گفت: «دانشمندترین مردم آگاه‌ترین آنان به اختلاف مردم در فتاوا و مسائل فقهی است».
همچنین «مالک» پیشوای مذهب فرقه مالکی می‏‌گفت: مدتی نزد جعفر بن محمد رفت و آمد می‏‌کردم و او را همواره در یکی از این سه حال می‌دیدم: نماز ‏خواندن، روزه‌داری و قرآن خواندن. هرگز ندیدم که او بدون وضو حدیث نقل کند. برتر از جعفر بن محمد در علم و عبادت و پرهیزگاری هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و به قلب هیچ بشری خطور نکرده است.
«شیخ مفید» می‏‌نویسد: به اندازه‌ای علوم از آن حضرت نقل شده که زبانزد مردم گشته و آوازه آن همه جا پخش شده و از هیچ یک از افراد خاندان او به اندازه او علم و دانش نقل نشده است.
«ابن حجر هیتمی» می‏‌نویسد: به اندازه‌ای علوم از او نقل شده که زبانزد مردم گشته و آوازه آن همه جا پخش شده است و بزرگترین پیشوایان فقه و حدیث مانند: یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه، ابوحنیفه، شعبه و ایوب سجستانی از او روایت کرده‏‌اند. «ابوبحر جاحظ» از دانشمندان شهیر قرن سوم هجری قمری می‏‌گوید: جعفر بن محمد کسی است که علم و دانش او جهان را پر کرده است و گفته می‏‌شود که ابوحنیفه و سفیان ثوری از شاگردان اویند و شاگردی این دو برای اثبات عظمت علمی او بس است.

منابع

اختصاص شیخ مفید: ص 189
ابن ابی الحدید شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه نجفی مرعشی ، 1404ه. ج 15، ص 274.
سیراعلام النبلإ، ج 6، ص؛ 258 بحارالانوار، ج 47، ص 217.
شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 519، طبع قم، نشر اسلامی
ابن تیمیه، التوسل و الوسیله، ص؛52 جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 327.

 نظر دهید »

کلیپ زیبای غربت صادق علیه اسلام

11 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی
کلیپ زیبای غربت صادق علیه اسلام

کلیپ تصویری بسیار زیبای غربت صادق علیه السلام

دانلود :
فایل تصویری
فایل تصویری مخصوص موبایل

 1 نظر

براي سوغات هاليوودي خوابگاه‌ها چه بايد كرد؟

10 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

از ميان هجمه‌هايي كه فضاي خوابگاه‌ها را نشانه گرفته، فيلم‌هاي هاليوودي است كه بازار داغي هم دارد. دانشجويان خوابگاهي عمدتا شب‌ها دراينترنت پرسرعتي كه درخوابگاهست براي دانلود كردن فيلم‌هاي استفاده مي‌كنند.
البته پر واضح است كه با اين‌ بهانه نمي‌توان دانشجويان را ازتكنولوژي محدود كرد اما بايد براي اين مساله چاره‌اي انديشيد چه اين‌كه رسوخ فيلم‌هاي هاليوودي، تحميل سبك زندگي غربي و طرز تفكرآن‌ها ميان دانشجويان به‌خودي خود يك تهديد محسوب مي‌شود زيرا همان‌طوركه مي‌دانيم فيلم‌هاي آن‌ها مثل ما نيست كه از روي شكم سيري يك تهيه كننده دولتي و تفريح كارگرداني ساخته شده باشد پشت بعضي از اين فيلم‌ها فلسفه و نمادسازي روانشناسي رفتاري وجود دارد.
اسناد همكاري‌هاي پنتاگون وهاليوود دراين رابطه كاملا مشهود است. از سوي ديگر بحث قبح‌زدايي گناه دراين فيلم‌ها به خصوص فيلم‌هاي زيرنويس‌دار چيزي نيست كه قابل انكارباشد. متاسفانه خيلي ازدانشجويان خوابگاهي معتاد ديدن اين فيلم‌ها هستند كه بايد گفت هاليوود يكي از سوغات‌ خوابگاه‌هاي  اين روزهاي دانشگاه‌هاي ما شده است و چون دانشجويان قشر تحصيلكرده جامعه هستند؛ به‌طور قطع با مبحث فيلترينگ و محدوديت هم نمي‌توان با آن‌ها برخورد كرد، زيرا چيزي جزالقاي فضاي ديكتاتوري در فرد و كنجكاوي بيشتر براي دنبال كردن ثمره‌اي نخواهد داشت.
لذا به مسوولان خوابگاه‌هاي دانشگاهي پيشنهاد مي‌كنيم براي مقابله با اين هجمه نرم كه تاثيرات خود را خيلي زود برمي‌گذارد؛ كارگاه‌هاي دايمي نقد فيلم درخوابگاهاي دانشگاهي بگذارند تا وقتي به هرشكل فيلم‌هاي روز دنيا به خوابگاه‌ها ورود كرد، با ديد نقادانه و جمعي (نه متلكم وحد) به صورت مباحثه‌اي به بحث بگذاريم و ازاين ترفند دشمن، در راه بالا بردن بصيرت عمومي دانشجويان استفاده كنيم .
منظور ما نه تنها فيلم‌هاي ضدايراني واسلامي، بلكه همه فيلم‌هاي نماد‌دار هاليوودي است مثلا اگر تنها نميم نگاهي به فيلم «بت‌من 2012 » داشته باشيم  مي‌فهميم كه اين فيلم هاليوودي با حمايت وال استريت براي مقابله با جنبش فتح وال استريت ساخته شده و بس!
اين بسيار تاسف برانگيزاست كه دانشگاه، اين رودخانه خروشان احساسات و كنجكاوي جوانان دانشجو را به يك فرايند مفيد وموثر تبديل نكند. پس ازهمين الان بايد شروع كرد و نهادهايي بين دانشجويان ايجاد نمود. نهاد رهيري، انجمن‌هاي اسلامي و جامعه اسلامي و ساير گروه‌هاي متعهد فعال درفضاي دانشگاه‌ها در يك تعاملي تنگاتنگ كنار هم قرار گيرند و هركدام بااكران عمومي همين نوع فيلم‌هاي هاليوودي به نقد و بررسي آن‌ها بپردازند؛‌ زيرا آن‌چه غيرقابل كتمان است آن است كه جنگ نرم دشمن درخوابگاه‌ها مدتهاست شروع شده وكسي جزخود همين دانشجويان نيستند كه بايد لباس سربازي اسلام و وطن را درمقابل اين هجمه نرم و وسيع بپوشند و با اسلحه علم و تعقل به نبرد اين هيولاي خوش برو رو بپردازند.
اصلا در طي زمان باچنين رويه‌اي مي‌توانيم به‌جايي برسيم كه دانشجويان ما كم كم خود به نقد‌نويسان  وكارشناسان سينماي كشور تبديل شوند از اين طريق  آن‌ها به راحتي پشت پرده يك فيلم را مي‌بينند  به نيت پنهان و آشكارسينماگران را پي‌ مي‌برند و فقط به هواي وقت گذراني‌هاي زمان دانشجويي، فيلم‌هاي هاليوودي را دنبال نخواهند كرد.

 2 نظر

نمادهای آویخته بر شهر

10 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

روزهای آخر سال 91 بود، با یکی از دوستان که گفته بود در خرید و فروش تابلو فرش اشتغال پیدا کرده، تماس گرفتم و برای خرید 3 عدد تابلو فرش، سفارش دادم؛ امّا ظاهراً درخواستم عجیب یا خاص بود؛ چون با چند بار تماس و قول و قرار، به من گفت: پیشنهاد می کنم و ان یکاد… بخرید بهتر هم هست. امّا درخواستم عجیب نبود،سه تا تابلو فرش می‌خواستم با نقش «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»؛ با هر طرح و کیفیّتی … تأکیدی هم بر تشابه این سه نداشتم، فقط تابلوهایی باشند که از لحاظ محتوا، ارتباط با نام مبارک یا یکی فضائل بی‌شمار امیرالمومنین، علیّ بن ابی طالب(ع) داشته باشد؛ امّا پیدا نشد!
برایم جالب شد؛ به یکی از نقاط مرکزی شهر تهران که تقریباً بورس تابلو فرش و صنایع دستی است، رفتم و تقریباً تمام تابلو فرش‌های مغازه‌ها را با حوصله دیدم. تابلوها دو دسته بودند: مذهبی و غیر مذهبی؛ غیرمذهبی‌ها اغلب تصاویر طبیعت و حیات وحش و چهره و … بودند ـ که از نقد آنها می‌گذرم ـ و تابلوهای مذهبی هم منحصر بود، در انواع گوناگون و پرتیراژ «و ان یکاد» و در مواردی «چهار قل» و «دو قل»! و «آیـ[ الکرسی»، البتّه همه در حاشیه، آیه شریفه و «ان یکاد» و تعدادی هم تصویر «مسجدالحرام».
امّا نکته نگران کننده اینجا بود که از نمادها و شعارهای شیعی خبری نبود.
دایره درخواستم را گسترده‌تر کردم و گفتم: اگر اسامی خمسه طیّبه (علیهم السلام) (پنج تن) یا چهارده معصوم یا تابلوهایی مثلاً با تصویر بارگاه آقا علیّ بن موسی الرّضا (علیه السلام) یا نام یکی از اهل بیت و … باشد هم خوبه. خلاصه تابلوهایی که وقتی بر دیواری نصب می‌شود نمادی و شعاری از شیعه بودن اهل منزل باشد. فروشندگان محترم و متدیّن با دلسوزی همراهی کردند و حتّی برخی با دیگران تماس گرفتند و یک عزیز هم همراهم شد، در سایر فروشگاه‌ها و… امّا یافت نشد! در آخر سه تابلوی متفاوت از انواع گوناگون «و ان یکاد» انتخاب کردم و …
آن روز دیدم که گویی مولا در بازار تابلو فرش و بین صاحبان تقاضا و کاسبان عرضه هم غریب است. یک سینه حرف موج می‌زند در دهان ما…
همان ماجرای تلخ همیشگی که یوسفی بود ولی هیچ خریدار نداشت! ولی اینجا چرا؟! در مملکتی که محبّت علی و اولاد علی(ع) سکّه رایج بوده و هست.
آن روز برای چندمین بار دیدم که مدیریّتی فرهنگی در این امور نیست و بافنده و دلّال و فروشنده، همه چشم به تقاضای بازار دارند و بازار هم ـ بخش خارجی و غیر مذهبی‌اش که هیچ ـ بخش مذهبی هم به فکر دغدغه‌های شخصی و کاملاً فردی خودش هست؛ می‌خواهد چشم نخورد! و کم توجّه به هویّت شیعی …
چشم زخم را رد نمی‌کنم؛ «العینُ حقٌ»، امّا با توجّه به اینکه تلاوت یا نصب آیه شریفه و ان یکاد … هیچ تأثیری در جلوگیری از چشم زخم ندارد، این نکات مطرح است:
1. چرا این‌قدر این آیه را همه جا می‌بینیم از کارت تبریک و پلاک طلا برای نوزادان و کودکان تا روی آثار هنری گوناگون؛ از جمله همین تابلوفرش‌ها و…؟
2. اغلب مردم عزیز ما، در هر وضع و وضعیتی که هستند؛ زیبا و زشت، غنی و فقیر، از هر دَهک اقتصادی؛ بر این باورند که دیگران حتماً آنها را چشم خواهند زد! امّا چرا؟! گویی غباری از جنسِ خودپسندی و خود خاص پنداری بلند شده و بر سر و کلّه همه ما نشسته!
3. این نگاه، فاصله‌ها را بین خانواده‌ها بیشتر کرده و بیشتر می‌کند. متأسّفانه خیلی می‌بینم که افراد، معمولاً موفّقیت‌های مالی و اقتصادی خود را حتّی المقدور از فامیل خود مخفی می‌کنند که مبادا چشم زخم و حسادت و سایر مزاحمت‌های احتمالی و… امّا بدبختی‌ها و نگرانی‌هایشان را راحت‌تر به اشتراک می‌گذارند! به قولی ختم‌ها شلوغ‌تر از عروسی‌هاست!
4. چرا اغلب، همین جماعتی که همیشه در هراس، از بلیّه چشم خوردن نگران و هراسان هستند، به دیگران و نعمت‌های خدا به آنها، یا به دیده تحقیر و تمسخر نگاه می‌کنند یا حسادت و حسرت؟ به عبارتی با واکنش خود یا دل می‌شکنند یا ترسِ چشم زخم خوردن را در جان همنشین خود بیشتر می‌کنند؛ زیرا معمولاً کسانی که تنگ نظر هستند، بیشتر نگران حسد و آفات آن هستند.
5. چرا در ادبیات عامّه مردم در کوچه و بازار و فیلم و سریال عبارت‌هایی مؤثّر و نورانی مانند: سبحان الله ، ماشاءالله و تبارک الله و … کمتر شنیده می‌شود. مثلاً شما در روز اگر با مردم، زیاد معاشرت دارید، چند بار خسته نباشید می‌شنوید؟ و چند بار ماشاء‌الله لا حول و لا قوه الا بالله العلیّ العظیم و یا حدّاقل ماشاءالله؟
6. بحث چشم زخم از لحاظ اجتماعی و فرهنگی بحث مهمّی است و نقش باورها و اضطراب‌ها و افکار وسواسی در آن، بسیار اساسی است. ان‌شاءالله بعداً به آن می‌پردازم؛ امّا سؤالاتم را این گونه
ادامه می‌دهم.
7. کاشی‌های سردر منازل را جوان‌ها شاید کمتر به یاد داشته باشند، ما هم از کودکی به یاد داریم که نام پنج تن بر آنها بود یا حدیث «ولایه علیّ بن ابی طالب حصنی» … یا «بسم الله» و یکی از آیات کریمه قرآن، امّا در معماری امروزه ما به کلّی فراموش شده. بچّه‌های ما دیگر کاشی‌های «ادخلوها بسلام آمنین» یا «هذا من فضل ربّی» و … را دیگر نمی‌بینید.
8. چه شده که خانم‌های ایرانی که در دوره پهلوی و قبل از آن و حتّی در دربار قاجار، از گردنبند «الله» و «پنج تن» و «شمایل (تمثال) آقا علیّ بن ابی طالب» (علیه السلام) با عشق و ارادت استفاده می‌کردند، امروزه به سنگ‌های مثلاً انرژی زا رو آورده‌اند و ادبیات امروزشان مملوّ است از کلماتی از جنس چاکرا و انرژی و انرژی درمانی و موج مثبت و یوگا و فنگشویی و … به کجا رسیده‌ایم؟!
9. راستی سخت‌گیری های شبهِ طالبانیِ برخی از دین‌داران، به دین‌داری مردم کمک کرده یا در بی‌دینی و بی‌قیدی و التقاط برخی موثّر افتاده؟ مثلاً ایرادهای بنی اسرائیلی که گردنبند اسامی اهل بیت(ع) یا «الله» گردنت نیانداز، چون شاید بی وضو باشی و … از این جور حرف‌ها! خُب ملاحظه می‌فرمایید، چی شد؟ نمادهای بت‌پرستی و بودیسم و کوفتیسم جایش را گرفت!
یاد پرده‌های تعزیه و پرده‌های قهوه‌خانه‌ای به خیر که به آنها هم بی‌مهری و جفا شد!
10. بدون هیچ رودرواسی همه ما شیعیان و هر دولتی و هر مجلسی که هر وقت در این مملکت بر سر کار بیایند بر اساس قانون اساسی موظّفند و همه مردم موظّفیم که پاسدار مذهب حقّه جعفری باشیم و این مذهب را ترویج و تبلیغ کنیم؛ حتّی اگر دشمن را خوش نیاید!
11. سهم من و تو از این وظیفه و تکلیف چقدر است؟
راستی این نامه‌ای به وزیر و وکیل نیست! با خود شما هستم، برادر و خواهرم که این متن را می‌خوانی و الّا مسئولان امور فرهنگی ما، مشغول جلب نظر از ما بهترون بوده و اغلب مثل اهالی هنر اصلی، در سودای سیمرغ و آرزوی اسکار و خرس و گاو طلایی هستند. شاید هم دغدغه‌های سیاسی مهم‌تری دارند یا… که اگر این چنین نبودند که این وضع فرهنگ و هنر ما نبود.

شهاب مرادی

 1 نظر

اصلی ترین دلیل حمله احتمالی به سوریه + کاریکاتور

10 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

 نظر دهید »

مانتو، به هر قیمتی

10 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

زن وارد مغازه می شود. حوصله مشتری ندارم چون بار جدید آمده. به شاگردم می گویم مانتوهای جدید را از عقب ماشین بردارد و توی سبد بریزد تا چوب رختی بزنیم و در مغازه بچینم. زن سبد جنس ها را که می بیند با همراهش به سمتش می رود و می پرسد: «میتونم اینها رو ببینم؟» بله ای می گویم و به سمت پیشخوان می روم تا پول توزیع کننده مانتو را بدهم.
زن و همراهش ده دقیقه ای مانتو ها را بیرون می کشند و بالا و پایین می کنند تا اینکه ناگهان یکی شان با هیجان می گوید: «عجب چیز جالبیه» ناخودآگاه به سمتش بر می گردم و بهت زده نگاهم روی مانتو خشک می شود. زن یکی از الگوهای خیاطی که با ته پارچه های بی کیفیت و فقط به عنوان مدل دوخته شده و بین اجناس جا مانده را در آورده و با هیجان به همراهش نشان می دهد.  بخش هایی که از پارچه ها نخ کش شده اند و از پارچه های رنگ وارنگ دوخته شده است. به سمتشان می روم و می گویم: «اما خانم این مانتو…»
زن نمی گذارد حرفم تمام شود و می گوید: «فوق العاده است، عالیه. همچین چیزی تا به حال ندیده بودم.»
خنده ام گرفته، اما اینقدر هیجان زده است که اصلا به من توجهی ندارد. می گویم: «خانم این مانتو مشکل داره.»
نگاهی به مانتو می کند و نگاهی به من و می گوید: «نکنه مال کسیه؟ شما که گفتید جنس ها رو تازه آوردن.» و بعد با لحنی خواهش گونه می گوید: «من از این خیلی خوشم اومده، نگران نباشید چونه نمی زنم سر قیمتش.» و دنبال اتاق پرو می گردد.
متعجب از اینکه چطور حتی به جنس مانتو و ترکیب رنگ آن کاری ندارد برای منصرف کردنش قیمتی بالا می گویم اما بی توجه به قیمت به سمت اتاق پرو می رود و با وجودی که مانتو تنگ تر از آنی است که جلویش بسته شود، پول مانتو را می دهد و می رود.


مریم محبی

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 11
  • 12
  • 13
  • ...
  • 14
  • ...
  • 15
  • 16
  • 17
  • ...
  • 18
  • ...
  • 19
  • 20
  • 21
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس