تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

آیا Human rights همان حقوق بشر است؟

19 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

تنوع فرهنگ ها در کنار بن مایه های فلسفی و عقیدتی ملل مختلف باعث شده کلمات هنگام ترجمه از زبانی به زبان دیگر معنای اصلی خود را از دست داده و گاه به شکلی متفاوت از معنای حقیقی خود ترجمه شوند. نتیجه ی این امر بهم ریختگی معنایی و آشفتگی معرفتی در زبان مقصد است، چرا که کار به یک ترجمه ی ساده محدود نمی شود بلکه با جایگزینی اشتباه یک مفهوم سایر مفاهیم مرتبط با آن نیز اشتباه ترجمه شده و در نهایت ممکن است یک حوزه ی مفهومی در فرهنگ مقصد به اشتباه جا بیافتد. زبان فارسی نیز از این دست اشتباهات و جایگزین کردن ها  مصون نبوده است. از جمله عباراتی که در فارسی به اشتباه ترجمه شده عبارت “هیومن رایتز” (Human rights) است که در ایران از آن به “حقوق بشر گفته” تعبیر می شود.
“هیومن رایتز” که مهمترین نماد آن اعلامیه جهانی اش است معادل مناسبی برای عبارت حقوق بشر نیست. واژه “رایت” (right) در حالت که به عنوان صفت به کار رود به معنای درست، راست، صحیح، بجا و واقعی است، و آنجا که به صورت اسم مورد استفاده قرار گیرد، به معنای “قانون” است، در نتیجه “هیومن رایتس” می شود مجموعه قوانینی که درباره ی انسان درست است یا باید برقرار باشد.
“اعلامیه جهانی حقوق بشر” نیز این دست اصول و قوانین را توصیف می کند، قوانینی که انسان “اومانسیم” آن ها را وضع و همگان را به رعایتشان ملزم نموده است. اما حق واژه ای قرآنی بوده و در مقابل باطل است، و تعیین حدود و ثغور آن با خداست. هر حقی، با خود تکلیفی را به همراه دارد اما درباره ی قوانین انسانی این گونه نیست.
معادل نبودن “هیومن رایتز” و “حقوق بشر” از یکسو باعث شده برخی افراد در داخل کشور تصور کنند اعلامیه حقوق بشر وحی منزلی است که مبتنی بر نیازهای فطری انسان نگاشته شده و عدم تطابق با آن جرم بزرگی به حساب می آید.
اما واقعیت این است که “اعلامیه جهانی هیومن رایتز” نیز مانند هر قانون دیگری که انسان وضع می کند پر از نقص و ایراد بوده و نیز زیرپا گذاشتن آن پیگردی ندارد.پیگردی که شاید اگر بر قرا می بود، آمریکا زندان های خود را تاکنون تعطیل کرده بود.
در مجموع افرادی که فریب ترجمه ی زیبای “هیومن رایتز” را خورده اند، تصور می کنند مفاد این اعلامیه، حقی است که یکنفر باید آن ها را بپردازد؛ همانند آنکه وقتی قانونی درباره ی ایستادن پشت چراغ قرمز وضع می شود، این به این معنا نیست که ایستادن پشت چراغ قرمز حقی است که به فرد داده شده، که حال فرد بخواهد آن را از افراد و حکومت مطالبه کند.
“هیومن رایتز” را انسان “اومانیسم” تعیین کرده و از آن به هر نحوه که بخواهد علیه سایر ملت ها و فرهنگ ها استفاده می کند بدون آنکه خود پایبندی سفت و سختی به مفادش داشته باشد، در حالیکه حقوق بشر را خدای انسان که به زیر و بم خلقت او واقف است تعیین می کند، حقوقی که از یکسو مزایایی برای انسان داشته و از سوی دیگر تکالیفی را برای طرف مقابل او تعیین می کند مانند حق والدین بر فرزند و بالعکس، حقوق همسران بر یکدیگر؛ اما درباره ی “هیومن رایتس” چنین نیست که انسان “اومانیسم” خود را مقید به برقراری مفاد آن برای سایر انسان ها چه در جامعه خود و چه در سایر جوامع بداند، در نتیجه طبیعی است که هیچ ضمانت اجرایی برای آن وجود نداشته باشد.
ظرافت امر در آن است که “حقوق بشر” به عنوان مجموعه  “حق هایی” که “خداوند” به انسان در جایگاه های مختلف مانند همسری، فرزندی، معلمی، کارگری، قضاوت و … و در قالب احکام اعطاء کرده، هیچگاه و در هیچ موضعی با یکدیگر تناقض نداشته و در کنار یکدیگر یک کل واحد را بدون آسیب رسانده به حقوق سایر انسان ها تشکیل می دهند؛ اما مفاد اعلامیه جهانی “هیومن رایتز” نه تنها در تناقض آشکار با یکدیگر می باشند، بلکه آزادی های بی حد و حصری که در آن به انسان داده شده است به سادگی می تواند آزادی های دیگران را با چالش مواجه کند.
به هرحال از آن رو که انسان موجودی اجتماعی است پس دایره ی آزادی انسان های مختلف با یکدیگر تداخل پیدا خواهد کرد و “اعلامیه جهانی هیومن رایتز” مجموعه آزادی هایی که می توان به انسانی که در محدوده ی قدرت الهی زیست نمی کند، داد و همچنین ابزاری برای بازخواست کردن جوامعی که این آزادیِ حیوانی در آن ها موضوعیت ندارد، استفاده های سیاسی صرف از این اعلامیه مؤید این مطلب است.
اما “حقوق بشر” مجموعه کاملی است از موهبت هایی که خداوند تبارک و تعالی به انسان اعطاء کرده و معادل گرفتنِ این دو عبارت ظلم بزرگی است به مفهوم زیبای “حقوق بشر” که متأسفانه در ادبیات سیاسی و حقوقی جامعه ی فارسی زبان جا افتاده است، اصلاح انحرافاتی از این دست به سال ها زمان و هزینه نیاز دارد، البته نباید فراموش کرد پذیرفتن این معادل سازی از سوی برخی روشنفکران، تاکنون نیز هزینه های هنگفتی را برای جامعه در پی داشته است و اگر چه ما ناچار به نشخوار این واژه در تقریب اذهان معلول جامعه بوده و هستیم…

 نظر دهید »

نسخه امام رضا(ع)برای زندگی امروز ما

18 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

نقطة تحول و تغییر زندگی‌ها کجاست؟

- لحظات تصمیم‌گیری و انتخاب.
تصمیمات کور یا تصمیمات بینا؟
- تصمیمات بینا که با ملاکهای واقعی انجام میشود.
در لحظة تصمیم‌گیری، باید از خود یک سؤال را بپرسیم: خدا، کدام را می‌پسندد؟
میخواهم میهمانی بدهم. طبق رسم خودمان زن و مرد سر یک سفره مینشینند ولی طبق نظر خدا حضور زن و مرد نامحرم بر سر یک سفره پسندیده نیست.
میخواهم بر سر فرزند کوچکم داد بکشم ولی خدا ملایمت را دوست دارد.
میخواهم با دروغ جنس خود را قالب کنم ولی خدا گفتار صدق را توصیه کرده است.
میخواهم با پارتی بازی کار خود را راه بیندازم ولی خدا این را نادرست میداند.
میخواهم به بهانه ابراز قدرت از محبت به خانواده ‏ام دریغ داشته باشم ولی خداوند محبت به آنها را دوست دارد.
میخواهم از قوانین راهنمایی متابعت نکنم ولی خداوند رعایت قانون را واجب میداند.
میخواهم در اداره کم کاری کنم ولی خداوند این را نمیپسندد.
میخواهم هرطور خواستم لباس بپوشم ولی خداوند لباسی را که مروج فرهنگ کفر باشد نمیپذیرد.
میخواهم هرطور که خواستم حجاب داشته باشم ولی خداوند بهترین پوشش را برای من در نظر گرفته است.
میخواهم هرجا که رفتم حرف حرف من باشد ولی خداوند همفکری را می پسندد.
میخواهم در تجملات غرق شوم ولی خداوند تجمل گرایی را دشمن میدارد.
در تمام این موارد انتخاب نظر خدا نشان دهنده وابستگی قلب ما به اوست.
اگر به دنبال این مطلب هستیم قلب خود را به خدا میسپاریم به صورتی که احساس حضور خدا در قلبمان روز به روز بیشتر شود.
در این راه باید همراه آنانی شد که راه را پیموده ‏اند و به خدا رسیده‏ اند.
امام، انسانی است که راه رسیدن به خدا فقط با او ممکن است.
در آستانه ماه ولادت و روز زیارتی امام هشتم، امام مهربانی ها می خواهیم قدمی در این راه با امام همراه شویم.
امام رضا علیه‏ السلام نامه‏ ای به حضرت عبدالعظیم حسنی نوشته و در آن توصیه‏ هایی را برای شیعیان بیان نموده ‏اند. توجه به این روایت ما را در راه زندگی ایمانی کمک خواهد نمود.
به بخشی از این نامه توجه نمایید:
بسم الله الرحمن الرحیم
ای عبدالعظیم! سلام مرا به دوستانم برسان و به آنان بگو: در دل های خویش برای شیطان راهی نگشایند و آنان را به راستگویی در گفتار و ادای امانت و سکوت پرمعنا و ترک درگیری و جدال در کارهای بیهوده و بی فایده فراخوان و به رسیدگی به اقوام و رفت و آمد با یکدیگر و رابطه گرم و دوستانه با هم دعوت کن، چرا که این کار باعث ربط بیشتر روحی با خدا و من و اولیاء اوست.دوستان ما نباید فرصت های گران بهای زندگی و وقت ارزشمند خود را به دشمنی با یکدیگر تلف کنند.من با خود عهد کرده ام که هر کس مرتکب اینگونه امور شود یا به یکی از دوستانم و رهروانم خشم کند و به او آسیب رساند از خدا بخواهم که او را به سخت ترین کیفر دنیوی مجازات کند و در آخرت نیز اینگونه افراد از زیانکاران خواهند بود.»[1]
با استفاده از دستورات امام هشتم زندگی ما روز به روز به سمت خدایی بودن پیش میرود.
خداوند توفیق مؤمن بودن را نصیبمان نماید.
[1] . بحارالأنوار ج : 71 ص : 230
 4 نظر

به ابر تکیه می دهم

17 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

خالی شده شهر
از آدم ها
از باد
از ابر.

درخت ها
گرده های‌ شان را و گلبرگ هایشان را
در خیابان ها رها کرده‌اند
آفتاب
بیهوده می تابد
بیهوده این سایه ها
دراز می کشند روی خیابان
انتظارشان بیهوده است
اتوبوسی حتی
نمی گذرد
*
خواب
در دهان من خمیازه می کشد
هنوز اول بهار است
(این دورِ چندم است زمین تاب می خورد؟)
پس چرا ساختمان ها
درخت ها، پل ها، رودخانه ها
سر جای ‌شان ایستاده اند
و حال ‌شان به هم نمی خورد
از دیدن دوباره ی بهار
چرا مورچه ها
با تکه های نان
و گنجشک ها با چینه های خالی
سر نمی کنند؟
چرا عنکبوت ها
مگس های تازه می جویند
از ارتفاع پست زندگی؟
پرستوهایی که با بادها رفتند
چرا دوباره بر می گردند
به جستجوی لانه های ریخته شان؟

می خواهم
همه جاده ها را از روی نقشه ها بلیسَم
می خواهم خیابان ها را پاک کنم
و جای هر چهارراه قاصدکی بگذارم
تا وقتی به هوا بر می خیزد
ماشین ها و آدم های‌شان را
با خود بردارد
*
 حالا که نیستی
ظرف ها را شسته ام
گلدان ها را آب داده ام
حالا که نیستی
آش سرد می شود
و چای ‌های غروب
نخورده می مانند
به میز تکیه می دهم و خوابم می برد
به ابر تکیه می دهم و به پشتی
و صدایم خیس می شود از بارش یادت…

***
مجموعه اشعار «مجید اکبرزاده» با عنوان «به ابر تکیه می دهم» 18 قطعه شعر آزاد و 12 غزل دارد. اگرچه قالب سروده های اکبر زاده متفاوت است، اما مضمون اغلب آنها از دو حال خارج نیست؛ تعداد زیادی از این سروده ها در ستایش زندگی روستایی و صفای دل روستا نشینان سروده شده اند:
«این دل من نیست در بیغوله این شهرها مانده است/من دلم در سایه روشن های روستا مانده است/ هرچه گشتم از صفای کودکی ها ردپایی نیست/ من گمانم آن صفا هم در کومه جامانده است.»
موضوع دیگری که در شعرهای «به ابر تکیه می دهم» به آن پرداخته شده، جنگ و رزمندگان است. کلام شاعر در این سروده ها نیز رنگ حسرت به خود گرفته است. اکبر زاده آنجا در ستایش صفای روستانشینان می سرود و اینجا در ستایش صفای رزمندگان:
«چفیه ای سفید داشتم/ که نشانی از جنون نداشت/ بوی خون نداشت/ چفیه ای که رنگ آسمان نبود/ زخمی از درون نداشت/ چفیه ای سفید داشتم/حیف/ مثل چفیه ی تو آشنای جبهه ها نبود/ عاشق خدا نبود/ چفیه ی تو چیز دیگری است/ چفیه ات عجیب بود/ مثل چشم تو نجیب بود/ چفیه ی تو ادعا نداشت/ بویی از ریا نداشت/ چفیه ی تو خاکی و تمیز بود …»
انگار شاعر، زندگی انسان را در شهر گم کرده و در دوجا می یابد: در زندگی روستایی و در خاکریز جبهه؛ جایی که سخن از مهدی موعود (علیه السلام) فراوان بود.
این کتاب را انتشارات سوره مهر در سال 1390 به چاپ رساند.
نام کتاب: به ابر تکیه می دهم
شاعر: مجید اکبرزاده
ناشر: سوره مهر

منبع: سایت رسمی انتشارات سوره مهر

 نظر دهید »

چرا شعار "رسانه ملی؛ دانشگاه عمومی" به آرمانی دست‌نیافتنی تبدیل شد

17 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

یکی از روزهای ایام هفته به صورت اتفاقی قرعه به نام یک شبکه تلویزیونی می‌افتد و برنامه ای که از برنامه های پربیننده کودک و نوجوان است. “داریوش فرضیایی” که بچه ها او را در این سال ها با نام عمو پورنگ می شناسند با چند نفر از همکارانش، یک شوی کودک و نوجوان اجرا می کند. آنچه باعث می شود تا نشود به سرعت از این شو گذشت؛ روایت کودکانه ای است که گروه عمو پورنگ از یکی از حکایت های “کلیله و دمنه"، در آن روز به روی صحنه آورده اند. در روزگاری که برنامه های تلویزیونی با ” دست و جیغ و هورا!” و یا برنامه های موزیکال و مهد کودکی که سال هاست به همراه برخی از مجریان به جام جم راه پیدا کرده اند؛ میاندار کنداکتور پخش شده است، دیدن اجرای یک داستان از کلیله و دمنه در رسانه ملی دست کمی از لنگ کفش در بیابان ندارد و به هر صورت غنیمتی ارزشمند است.
با این حال تنها چند دقیقه بعد، سکه کاملا بر می گردد. هنوز هم در برنامه های پربیننده تلویزیونی، پس از گذشت نیم یا یک چهارم برنامه با ظاهر شدن علامتی در گوشه تصویر مخاطب می فهمد که زمان تبلیغات بازرگانی فرا رسیده است و به مدت یک تا حداکثر پنج دقیقه تبلیغات تجاری بر روی صفحه گیرنده‌ها نقش می بندد. البته این روش معمول در حدود یک دهه پیش با ظهور مسابقات تلویزیونی تا حدودی تغییر کرد. به صورتی که در وسط مسابقه به روش های مختلف از حامیان مالی مسابقه نام برده می شد که خود به نوعی تبلیغ بازرگانی محسوب می شد. بعد تر در  بعضی برنامه های دیگر چنین روشی در حال باب شدن بود که با دستور مسوولان رسانه ملی جلوی آن گرفته شد و رد آن تنها در همان مسابقات و برخی برنامه های دیگر باقی ماند. با افول مسابقات تلویزیونی در اواخر دهه هشتاد شمسی این نوع تبلیغات مستقیم تنها به برنامه هایی مانند برنامه های آموزش آشپزی محدود شد.



اما تبلیغات تلویزیونی تجاری به صورت کلاسیک آن، یعنی همان روشی که ابتدا گفتیم معمولا در برنامه های کودک و نوجوان بسیار محدود و کمرنگ بود. دلیل آن هم کاملا منطقی است. این نوع برنامه ها و آگهی های بازرگانی اثرات سوء و منفی تربیتی و روانی برای کودک به همراه دارند که باید در استفاده از آنها نهایت احتیاط را به خرج داد.
همه مقدمه ها را گفتیم تا شما مخاطب محترم حال و روز نگارنده را وقتی آگهی بازرگانی مستقیم را درست وسط برنامه عمو پورنگ مشاهده می‌کند، درک کنید. داستان کلیله و دمنه که تمام می شود. مخاطب کودک و نوجوان با میزی چیده شده در وسط استودیو مواجه می شود که بر روی آن انواع و اقسام ماکارونی های یک برند خاص را گذاشته اند و دست اندرکاران برنامه مشغول تعریف و تمجید از آن شده اند.  

***خاله نرگس و پنگول بر روی بیلبوردها؛ در کشاکش فرهنگ و بازار
ماجرا به همین یک مورد خلاصه نمی شود. در یکی از خیابان های پر رفت و آمد شهر و در تقاطعی شلوغ یک بیلبورد بزرگ خودنمایی می کند؛ بیلبوردی که مربوط به یک نمایشگاه تجاری در تهران است؛ این البته چیزی است که در ابتدای امر متوجه آن نخواهید شد. در نگاه اول، تصاویر مجریان برنامه کودک و نوجوان شبکه تهران دیده می شود و اولین برداشت این است که احتمالا در گوشه ای از شهر برنامه ای شاد برای بچه ها تدارک دیده شده است اما با کمی دقت در جزئیات و نوشته ها معلوم می شود که در کنار یک مجموعه تجاری نمایشگاهی برپاست که مجریان کودک و نوجوان هم در آن حضوری تبلیغاتی دارند.


این نوع برخوردهای اقتصادی در حوزه رسانه و فرهنگ اتفاق عجیبی در دنیای امروز محسوب نمی شود، اما آنچه که عجیب است پا گرفتن چنین رخدادهایی در ایران است که فرهنگ و رسانه ملی کاملا با سوبسید و بودجه دولتی اداره می شود. البته این روزها این رخداد ها تنها به برنامه های کودک هم خلاصه نمی شود. برنامه هایی اینچنینی مانند قارچ در حال رشد هستند. هر قدر برنامه پر مخاطب تر سر و دست شکست حامیان مالی برای آنها بیشتر و البته خودنمایی آگهی های بازرگانی در متن برنامه پر رنگ تر. نمونه اخیر آن سریال های ماه مبارک رمضان بودند که هر یک با یک حامی مالی تولید شده بود و از قضا این حامیان تا سر حد امکان، فرصت عرض اندام را در برنامه ها پیدا کردند.

***تولید برنامه در اغما
مساله اصلی به بحران مالی صدا و سیما باز می گردد که از سال گذشته آغاز و در نیمه اول امسال، کاملا خود را به نمایش گذاشته است. اوضاع بد مالی در تامین برنامه ها آنقدر جدی بود که تهیه کنندگان برای تولید برنامه های مصوب - و نه برنامه های جدید- نمی توانستند چندان بر روی بودجه سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی تکیه کنند. بودجه رسانه ملی در برخی از مقاطع چند ماه گذشته، به سختی کفاف پرداخت حقوق کارکنان را می داد. بنابراین تهیه کننده گان باید چشم به کیسه تامین کنندگان مالی می دوختند و این به معنای واضح و صریح تبدیل برنامه های تلویزیونی صدا و سیما به آگهی های متنوع بازرگانی است. اگرچه ممکن است غلظت آگهی گونگی هنوز در این برنامه ها زیاد نباشد؛ اما خواه ناخواه رنگ و بوی تبلیغات تجاری از هر برنامه اسپانسر محور به مشام می رسد.

***اسپانسرهای بی منطق و برنامه سازان راحت طلب
ساخت برنامه با حامیان مالی یک روش جا افتاده در دنیای رسانه وتلویزیون است اما این مساله برای سیستم ساخت برنامه در ایران صدق نمی کند. مساله این است که حامیان مالی و یا به لغت فرنگی اش همان اسپانسرها در ایران ذهنیت فرهنگی و تبلیغات رشد نیافته ای دارند. اگر در موارد حرفه ای غیر از ایران توجه کنیم ممکن است یک شرکت معظم اقتصادی تنها برای گنجاندن یک شعار مهم تبلیغاتی اش در یک برنامه کل آن برنامه را تامین مالی کند و در نهایت همان برنامه از ساعت ها تبلیغات و آگهی های بازرگانی مستقیم تاثیر بیشتری بر سود بازرگانی شرکت خواهد داشت.


اما در حالی که در ایران نه روش های تبلیغاتی تلویزیونی رشد داشته و نه هیچ سیستم ارزیابی تاثیر و نفوذ تبلیغات معمول است، حامیان محترم مالی احساس می کنند که اگر حتی نیمی از بودجه ی یک برنامه تلویزیونی را تامین کردند، حق دارند که در جای جای برنامه به هر بهانه ای برند خود را بگنجانند و گاه به شیوه های بدون منطق و مضحک حتی داستان را طوری تغییر دهند که مانند یک بازیگر سفارش شده نقشی هر چند کوتاه به آنها سپرده شود و البته به همان میزان که بازیگران عزیز کرده و سفارش شده ی سینما توانسته اند با نقش های تصنعی پیشرفت کنند؛ این حامیان مالی هم از چنین تبلیغاتی سود خواهند برد.

***اسپانسرها فقط سریال می سازند
تبدیل رسانه ملی به دانشگاه عمومی که همواره همه مسوولان ارشد صدا و سیما آن را از اهداف اصلی خود خوانده اند، نه از طریق برنامه های سرگرم کننده که بوسیله برنامه های آموزشی و فرهنگی جذاب صورت می گیرد. این مساله آنقدر بدیهی هست که گفتن همین چند جمله هم درباره‌اش ملال آور به نظر بیاید. اما وقتی رسانه ملی به سمت تولید برنامه از طریق حامیان مالی پیش می رود به نظر شما کدام برنامه ها مورد انتخاب حامیان مالی قرار خواهد گرفت؟


تلویزیون ما در در دو دهه اخیر برای مقابله با ماهواره از چاله بیرون آمده و در چاه افتاده است. چاله ای که نتیجه عدم توجه به فرم هماهنگ با محتوا و در عین حال جذاب بود و چاهی که امروز در آن قرار داریم و چیزی نیست جز تغییر ذائقه مخاطب.
مخاطب کودک و نوجوان که در سالهای دهه  شصت در برنامه کوتاه روزانه کودک و نوجوان مستند “زندگی اسکیموها” را می دید و از این سریال فوق العاده جذاب و آموزنده لذت می برد در سالهای دهه هفتاد و هشتاد به سمت و سوی برنامه هایی رفت که تنها یک مجری و یک عروسک برایش خرج شده بود و اشعار سبک و کم محتوا را با موسیقی تند روانه ذهن و گوش کودکان می کرد. این افت محتوا و فرم در همه رویه های برنامه سازی قابل مشاهده است. در چنین شرایطی، مستند ها و برنامه هایی که ماهیت آموزشی و فرهنگی دارند کم کم به حاشیه می روند و برنامه های پرمخاطب آنهایی می شوند که تنها اوقات فراغت را پر می کنند. برنامه های مستند که با کمبود مخاطب روبرو شده اند کم کم تنها به بودجه های رسانه ملی وابسته شدند و نگاه از مخاطبان برداشتند و همین امر باعث شد تا روز به روز از نظر کیفی و فرم و جذابیت افت کرده و کاملا به برنامه های رسمی تبدیل شوند.
حالا و در شرایطی که برنامه سازی در رسانه ملی بدون حمایت مالی اسپانسر ها بسیار دشوار شده است؛ تنها برنامه های فرهنگی و خصوصا مستندها هستند که از دایره تولید کنار گذاشته می شوند و نتیجه تاسف بار هم این خواهد بود که شعار “رسانه ملی؛ دانشگاه عمومی” به آرمانی دور و دست نیافتنی تبدیل خواهد شد و البته مسوولان رسانه ای کشور که روزگاری این مسیر را راهی برای نجات از هجمه ماهواره ها دیده بودند، میدان را خود برای حریفانی چون بی بی سی و شبکه ” من و تو” با آثار کم محتوا اما زیرکانه و دارای فرم ارتقاء یافته در مستند و برنامه های فرهنگی خالی می گذارند.


 نظر دهید »

رونمایی‎از یک رویکرد مبتذل در دیپلماسی‎عمومی

17 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی
«با تاسی از اقدام و تاکید مقام عالی وزارت امور خارجه، جناب آقای دکتر ظریف در ورود به مبحث دیپلماسی عمومی و استفاده از رسانه ها و شبکه های اجتماعی تصمیم بر این گرفتم که با استفاده از فیسبوک با مخاطبان و هموطنان عزیزم در ارتباط باشم. » این عبارت مطلع فعالیت‎ مرضیه افخم، بانوی سخنگوی وزارت امور خارجه در شبکه اجتماعی فیس‎بوک است، جمله‎ای که در بطن خود راهبرد اصلی تیم سیاست خارجی دولت برای ورود به عرصه دیپلماسی عمومی را حضور در شبکه‎های اجتماعی و افتتاح حساب کاربری در این شبکه‎ها تعبیر و تفسیر کرده است.
به گزارش رجانیوز، شاید برای آنها که دیپلماسی عمومی را با رویدادهایی همچون سخنرانی‎های محمود احمدی‎نژاد در دانشگاه کلمبیا و موج بزرگ و مردمی که پس از آن در سراسر جهان به وجود می‎‎آمد، معنا و تعبیر می‎کنند، ابتذال آن سطح از تاثیر گذاری جهانی به حضور در حد یک کاربر عادی در یک شبکه اجتماعی، بسیار نا امید کننده به نظر برسد اما ظاهرا این رویکردی است که این روزها نه تنها وزیر امور خارجه ایران را به خود مشغول کرده است بلکه اطرافیان  او را نیز واداشته است که به تاسی از مقام عالی وزارت، سطح فعالیت در عرصه دیپلماسی عمومی را در حد ایجاد یک حساب کاربری در توئیتر و فیس‎بوک تنزل دهند، تا اگر اسم آن رویکرد بزرگ و جهانی احمدی‎نژاد را پوپولیسم می‎گذاشتند، ندانیم بر این شیوه تحقیر آمیز چه نامی باید نهاد.
اما ماجرای حضور در شبکه‎های اجتماعی از سوی اصلی‎ترین ارکان سیاست‎خارجی دولت یازدهم آنجا تراژیک‎تر و تاسف‎بار تر می‎شود که بدانیم این حضور نازل، در روزهای گذشته با چه حاشیه‎های غیرقابل قبول و نگران‎کننده‎ای روبرو شده است.
ماجرا به ارسال پیام تبریک محمدجواد ظریف به یهودیان و تبریک سال جدید عبری به آنها بر می‎گردد. دختر رئیس پیشین کنگره امریکا، نانسی پلوسی در پاسخ به حساب کاربری تایید نشده‎ای به نام وزیر امور خارجه ایران که سال جدید عبری را تبریک گفته بود، نوشت: « متشکرم، سال جدید اگر با پایان انکار هلوکاست از سوی ایران همراه بود شیرین‎تر می‌شد.» و این حساب کاربری پاسخ عجیب و غیرقابل قبولی را برای دختر نانسی پلوسی داشت: « ایران هیچ گاه هلوکاست را انکار نکرده است، فردی که هلوکاست را انکار کرد، رفت. سال جدید مبارک.»
البته محمد جواد ظریف نیز بلافاصله در گفتگویی با تسنیم حضور خود در شبکه اجتماعی توئیتر را تایید کرده و در پاسخ به سؤالی در مورد اینکه در یکی از شبکه‌های اجتماعی به‌نقل از وی سخنانی در مورد هولوکاست منتشر شده، گفت: «این  مطلب در پاسخ به سؤالی که بعداً معلوم شد از سوی دختر رییس سابق مجلس نمایندگان آمریکا در شبکه توییتر مطرح شده بود ارائه شده است. ما نباید اجازه دهیم تا آنها چهره‌ای دروغین از ایران بسازند. ایران همواره هرنوع کشتار انسان‌ها را محکوم می‌کند و در این راستا کشتار یهودی‌ها توسط نازی‌ها را هم محکوم کرده همان‌طور که کشتار و سرکوب فلسطینی‌ها توسط صهیونیست‌ها را محکوم می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم تا جنایتکاران صهیونیست با سوءاستفاده از این موضوع بر جنایات خود سرپوش بگذارند.»
این در حالی بود که کریستین امان‎پور خبرنگار مشهور یهودی سی‎ان‎ان نیز در صفحه توییتر خود به زبان دیگری به این موضوع اشاره کرد که « با وزیر امور خارجه ایران گفتگو کردم؛ کسی که تایید کرده است در توئیتر فعال است و سال نو را به همه یهودی‎ها در ایران و سراسر جهان تبریک گفته است‬‎»
اما نکته حائز اهمیت این است که وزیر امور خارجه جدید ایران ترجیح داده است تا حتی مخاطب همین سطح نازل دیپلماسی عمومی خود یعنی حضور در شبکه‎های اجتماعی را نیز نه ملت‎های مسلمان و نه ملت‎های ستم دیده جهان که مخاطبان اصلی دیپلماسی فرهنگی و عمومی انقلاب اسلامی در سی و چهار سال گذشته بوده‎اند، بلکه یهودیانی‎ انتخاب کند که بواسطه هیاهو بر سر افسانه‎ای به نام هولوکاست موفق شده‎اند بخشی از سرزمین‎های اسلامی را به اشغال خود در آورده‎اند و حتی به تخطئه آنهایی بپردازد که این افسانه تاریخی را به چالش کشیده‎اند.
هر چند با توجه به سوابق خاص تیم سیاست خارجی دولت جدید، انتظار داشتن شجاعت برای به چالش کشیدن‎ غلط‎های مصطلح و بزرگ تاریخی همچون هولوکاست در جوامع عمومی از آنها انتظاری چندان بجایی نیست، اما اینکه کار به جایی برسد که آنهایی که جسارت ایجاد این چالش در قبال یک دروغ بزرگ تاریخی را داشته‎اند نیز تخطئه شود، قطعا غیرقابل قبول و حتی سوال برانگیز است، رویکردی که سال‎هاست از سوی رسانه‎های غربی در حال ترویج و پیگیری است.
ارسال پیام صلح و پالس دوستی با مردم اسرائیل آنهم به واسطه تخطئه چالش کنندگان با مفهوم هولوکاست، به نظر نمی‎رسد سرآغاز امیدوارکننده و قابل قبولی برای وزیر امور خارجه جدید ایران باشد که از یک سو ناشی از نشناختن جامعه مخاطب انقلاب اسلامی، و از سوی دیگر نمادی نگران‎ کننده از کوتاه آمدن از اصول برای رسیدن به برخی نتایج مقطعی و موردی است. نکته‎ای که «رابین رایت»، عضو انستیتو صلح آمریکا نیز بخوبی آنرا دریافته و درباره توییت ظریف پیرامون احمدی نژاد و هلوکاست گفت: «این اثرگذارترین دیپلماسی عمومی ایران در 34 سال گذشته است.»
شاید مرور برخی بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع خبرگان رهبری و یا پیرامون موضوع هولوکاست، بتواند این واقعیت را به خوبی برای ظریف و آنها که همانند او می‎اندیشند، تبیین کند که بر خلاف تصور او پایان دوران ریاست جمهوری محمود احمدی‎نژاد، به معنای تنزل از صراحت در بیان شعارهای انقلابی در سطح جهان نیست، و به عبارتی «آن مرد» نرفته است و اتفاقا همچون حضرت امام (ره) محکم و بدون تلاش برای تقیه، به اصول اصلی انقلاب اسلامی پایبند است.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با خبرگان رهبری درباره اعتقاد به لزوم نابودی اسرائیل فرمودند: «امام (ره) در مقابل واقعیات چشم خود را نبستند اما از اصول نیز هیچگاه کوتاه نیامدند. امام خمینی (ره) همان کسی است که گفت «رژیم صهیونیستی یک غده سرطانی است که باید از بین برود» و هیچگاه نیز در مورد رژیم صهیونیستی تقیه نکرد. امام خمینی (ره) در مقابل امریکا و شرارت های او نیز تقیه نکرد و جمله معروف «امریکا شیطان بزرگ است» سخن امام است.»
ایشان همچنین در دیدار با اعضای خبرگان رهبری در سال 90 از هولوکاست به عنوان افسانه یاد کرده و فرمودند: « در یک کشورى کسى به “افسانه‌ى هولوکاست “اعتراض میکند، میگوید من قبول ندارم؛ او را زندان مى‌اندازند، محکومش میکنند که چرا یک حادثه‌ى پندارىِ تاریخى را انکار میکنى! حالا گیرم پندارى هم نباشد - واقعى باشد - خیلى خوب، انکار یک حادثه‌ى واقعىِ تاریخى مگر جرم است؟ اگر براى کسى روشن نشد، ثابت نشد و او انکار کرد یا حتّى در آن تردید کرد، او را بیندازند زندان! الان در کشورهاى مدعى تمدن در اروپا قضیه این است: اگر کسى اعتراض کند، تردید کند، قبول نداشته باشد، دادگاه‌ها محکومش میکنند.»
به نظر نمی‎رسد دیپلماسی عمومی دولت تدبیر و امید با تنزل سطح دیپلماسی عمومی از یک تاثیر گذاری جهانی و مردمی به حضور در شبکه‎های اجتماعی که فعالیت در آنها منع قانونی دارد، و توئیتر بازی با دختر نانسی پلوسی و تغییر ادبیات برای ارسال پالس مثبت به چند میلیون مردم اسرائیل، به بهای ارسال پالس‎های ناخوشایند به نزدیک به دومیلیارد مسلمان و مستضعف جهان، چندان امیدوار کننده باشد، رویکردی که اگر به این منوال به پیش برود، عوارض  غیرقابل جبرانی برای کشور خواهد داشت و اعتراضات جدی‎تری بوجود خواهد آورد.
 نظر دهید »

آهای خانم جات کجاست؟

16 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

برخی خانم هایی که امروز هم در کوچه و خیابان ها زیادند و کارشان هرزگی و دلفریبی و… است و به اصطلاح متاسفانه ناراحت کننده امروزی بهشون میگن دخترای امروزی یه سری چیزا رو یا نمیدونن یا خودشونو زدن به نفهمیدن اما من بنا بر اقتضای شرایط و محیط به عنوان یک مردی که متاسفانه با هاشون مراوداتی بنا به مقتضیات کاری و خانوادگی دارم باید اینجا بنویسم شاید به درد کسی خورد…..

1245

ببین خانمی که به فکر خودت خیلی دیگه ته همه چی هستی تو زیبایی و لوندی و زنانگی حریف نداری چند تا نکته رو بدون وقتی خودت رو به مردی عرضه میکنی اون مرد چون تو خودت رو بهش ارائه کردی از بالا بهت نگاه میکنه همیشه چون تو رفتی سراغش به اصطلاح تو نخش تو رفتی یا اینکه تو با خودفروشی و تن فروشی در اجتماع – محیط -خانواده و… خودت رو به یه مرد عرضه کردی پس شک نکن از بالا همیشه نگاهت میکنه

تا حالا فکر کردی وقتی خیلی خودنمایی میکنی واسه  یه مرد اون اصلا تحویلت نگیره و حتی نگاهت نکنه چی میشی؟؟!! اگه فکر نکردی یه کم رو این قضیه عمیق شو .تو خودت رو عرضه میکنی و به اصطلاح کاسه گدایی گرفتی دستت که تو رو خدا تو رو… بهم نگاه کنید به من توجه کنید من کمبود توجه دارم و… اینه اصل صورت کارت سعی کن بفهمی

اما یه خانم متشخص و محجبه و …. جاش همیشه روی سر مرداست هر چند به روشونم نیارند اما همگی تو دلشون تحسینش میکنن وقارش رو می پسندن نجابتش رو می ستایند و خود مردها هم اگر قصد ازدواج کنن روزی سراغ این سبک خانم ها میرن خانم هایی معطر به عطر نجابت با دریا دریا احساسات پاک و زنانه دست نخورده با این زن ها حتی خیلی بالقطع روابط پس از ازدواج جذاب تر است چون وقتی با یک زن پاک رو برو می شوی که خودش را برای بار اول عرضه میکند ……بماند ادامه ندهم بهتر است اما تویی که همیشه عادت کرده ای به تن فروشی و همه مردها شاید حفظ شده اند کمترین زیر و بم برآمدگی های بدنت را …..آخر فکر کن مردی که بخواهد با تو ازدواج کند چه می کشد …. از تصور افکار دیگران از اینکه تا حالا حتی اگر با کسی همبستر واقعی هم نشده باشی در افکار چند نفر با آنها بوده ای بفهم این ها یک مرد را خورد می کند متلاشی می کند بفهم.

n00013297-b

اما خدا همیشه راه بازگشت گذاشته میدانم کلی از شما خانم های این سبکی خسته شده اید از بس… و خسته شده اید از … پس برگردید همین الان همین امروز همین ثانیه و دیگر بس کنید اشتباه را بس کنید خودفروشی عمومی را بس کنید هرزگی در کلام -نگاه-اندام و…را باور کنید برای خودتان بهتر است سودش را خودتان می برید برای اینکه عزیز باشید و این همان نسخه خداست برای یک زن و برای یک مرد…

8516610_735

مسلمان و محجبه شدن مانکن فرانسوی فابیان و ماشاالیلیکینا

77_Myriam

امیلی فرانسوا بازیگر انگلیسی

1347626103236261_large

نیکول کوئین

اینم……………………………………………………..

Golshifteh

اینم ……..

خدا وکیلی کدومشون رو شما قلبا تحسین میکنید؟؟؟

  • ﴿وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا ۖ وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَىٰ جُیُوبِهِنَّ ۖ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَىٰ عَوْرَاتِ النِّسَاءِ ۖ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ ۚ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَ الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾(سورهٔ نور-آیهٔ ۳۱)
  • و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند و پاکدامنی ورزند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که طبعا از آن پیداست و باید روسری خود را بر سینه خویش (فرو) اندازند و زیورهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدران شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان (همکیش) خود یا کنیزانشان یا خدمتکاران مرد که (از زن) بی‏نیازند یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکرده‏اند آشکار نکنند و پاهای خود را (به گونه‏ای به زمین) نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته می‏دارند معلوم گردد ای مؤمنان همگی (از مرد و زن) به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.
  • ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَىٰ ۖ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا﴾(سورهٔ احزاب-آیهٔ ۳۳)
  • و در خانه‏هایتان قرار گیرید و مانند روزگار جاهلیت قدیم زینتهای خود را آشکار مکنید و نماز برپا دارید و زکات بدهید و خدا و فرستاده‏اش را فرمان برید خدا فقط می‏خواهد آلودگی را از شما خاندان (پیامبر) بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.
  • ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا﴾(سورهٔ احزاب-آیهٔ ۵۹)
  • ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتر است و خدا آمرزنده مهربان است.
 نظر دهید »

"مسجد مرا ببین"،ابتکار جالب توجه دختر مسلمان انگلیسی+تصاویر

16 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

یک دختر مسلمان مقیم انگلیس به نام ساره در  ابتکاری سعی نموده یکی از جلوه های زیبای اسلام را در فضای مجازی به همگان نمایش دهد.
وی تصویر مساجد مختلف دنیا را جمع آوری و بر روی صفحه های تویتر و انستگرام قرار داده؛ این اقدام ساره مورد استقبال وسیع مسلمانان جهان قرار گرفته است.
وی طرح خود را “مسجد مرا ببین” نامگذاری نموده و در مورد اهداف آن اینگونه می گوید: هدف من تشویق جوانان مسلمان در جهت اقدام به طرح های جذاب و جالب که موجب خدمت به اسلام می شود و هم چنین شناساندن جلوه های زیبای این دین به غیر مسلمانان می باشد.
وی می افزاید: فرصت دیدن مساجد برای بسیاری از غیر مسلمانان پیش نمی آید و این طرح برای آنها نیز مفید خواهد بود. تصویر بیش از هزار مسجد در این طرح به نمایش گذاشته شده است.این تصاویر پس از قرار داده شدن بر شبکه های مجازی، به صورت نمایشگاهی در شهر بریستول انگلیس برای بازدید عموم به نمایش گذاشته شده است.





 1 نظر

خانم اشراقی پاسخ دختران جوان کشور با شماست

16 شهریور 1392 توسط میرعیسی خانی

هر چیزی منطقی دارد و عرف هر جامعه ای هم منطق خاص خودش را دارد. فرهنگ، باورها، ارزش ها، تجربیات وهنجارهای رسمی و غیر رسمی یک جامعه عرف رایج آن جامعه را تشکیل می دهند واحترام وادب وفروتنی نسبت به مردم رعایت هنجارهای درست یک اجتماع را ضروری می سازد ،رعایت این ضرورت از سوی بزرگان وعالمان و متشخصین ودانشمندان و هنرمندان و نویسندگان و مشهورین وخانواده آنها اهمیت مضاعفی دارد چرا که اگر عرف درست و اصولی یک جامعه از سوی اینان رعایت نشود هر آینه شیرازه هنجارها در هم می شکند و هرج ومرج فرهنگی رفته رفته تا عمق جامعه نفوذ پیدا می کند.

به گزارش بولتن نیوز، انتشار عکس های نتیجه دختری حضرت امام در فیس بوک هنگامی که جایزه نخبگی خود را در یکی از دانشگاه های کانادا می گیرد موجی از حیرت و ناباوری را در میان مردم وخصوصا متدینین دامن زده سوالاتی را در اذهان عمومی بوجود آورده است .ابتدا باید عنوان کنیم که احترام ویژه ملت ایران نسبت به خاندان بنیان گذار جمهوری اسلامی احترامی درست و اصولی و صادقانه و قدر شناسانه است که امیدواریم هیچگاه مخدوش نشود وهمواره رو به تزاید باشد و اتفاقا به همین دلیل است که کوچکترین حرکات و سکنات این خاندان معظم اثر بخشی خاص خود را دارد و بیش از هر کس دیگری خانم ها وآقایان این بیت شریف باید شان و شوکت و حرمت این حریم را نگه دارند و تحت هیچ شرایطی اجازه کوچکترن آسیب به آن را ندهند .



متاسفانه با اینکه این خانم در این مراسم حداقلی از حجاب را رعایت کرده است ولی پوشش وی طراز نتیجه یک مرجع تقلید ورهبر امت اسلامی نیست ،انتشار این عکس ها که متاسفانه توسط مادرش صورت گرفته است گویی سبک و سیاق یک تابو شکنی را دارد و درردیف تضعیف فرهنگی حجاب در میان جوانان این کشور به حساب می آید .آیا خانم اشراقی می پسندند و می پذیرند که دختر خانمی با این پوشش در انظار عمومی داخل کشور ظاهر شوند ؟در این صورت چرا خودشان چادر را بعنوان حجاب برگزیده اند و هر گز از آن عدول نکرده اند ؟اگر بدان اعتقاد دارند که دارند آیا بهتر نیست همین اعتقاد و باور را به فرزند خود منتقل کنند یا حداقل خلاف آن را تبلیغ و منعکس نسازند ؟راستی اگر جوانی بپرسد میزان و معیار حجاب چیست ؟می شود نوع پوشش نتیجه حضرت امام را به او توصیه کرد ؟اگر نه ،چگونه می شود دوگانگی رفتار در داخل و خارج کشور را که نتیجه مستقیم عملکرد خانم اشراقی در میان جوانان خوب کشوراست را توجیه کرد ؟ مگر پوشش متین و کامل که یک دستور قرآنی است داخل و خارج می شناسد و مگر بیت شریف حضرت امام درپاریس هرگز کوچکترین عدولی از آن داشته اند ؟


اما از این موضوع مهم که بگذریم وامید می رود که جبرانی صورت گیرد و به نحوی سوال های مردم و جوانان پاسخ منطقی بگیرد یک نکته مهمتر دیگر هم در این ماجرا خود نمایی می کند : نتیجه حضرت امام چرا باید در دانشگاه کانادا درس بخواند ؟اگر دانشگاه کانادایی مثل دانشگاه های کشور خودمان است چرا خانم اشراقی دختر خود را به ینگه دنیا فرستاده است واز تسری این موضوع در میان جوانان کشور برای مهاجرت هراس ندارد ؟اگر دانشگاه آنجا بهتر از دانشگاه های داخل کشور خودمان هستند تکلیف میلیون ها جوان مستعد ما که توان و هزینه لازم برای این مهاجرت را ندارند چه می شود ؟تکلیف الگو بودن خانواده حضرت امام برای هممیهنان چیست ؟اگر این دختر خانم محترم یک شخص عادی با پدر و مادری متمول بود موضوع به خودش و باورهایش و اولویت کشورش و میزان هم دردیش با هموطنانش باز می گشت و انتقاد عمومی به او وارد نمی شد ولی او نتیجه حضرت امام است . امامی که وقتی در بیمارستان قلب تهران مورد عمل جراحی قرار گرفت بعد از عمل در اولین بیان عمومیشان و پس از بسم الله الرحمان الرحیم فرمودند : نمی دانم آیا مستضعفین هم این امکانات را دارند؟(اشاره به بیمارستان و امکاناتش )…امامی که انقلاب را متعلق به مستضعفین می دانستند ، امامی که هرگز حاضر نشد زندگی ساده اش را ترک کند و به اطرافیان هم اجازه عدول از زی طلبگی را نمی داد ،امامی که صریحا معتقد به جنگ فقر و غنا بود …
خانم اشراقی چگونه می خواهد این تناقض بنیانی را که در چشم میلیونها بیننده جوان در داخل و خارج کشور و در میان دوستداران حضرت امام خمینی ایجاد می شود را توجیه کند ؟ متاسفانه این موضوع مهمتر شاید در هیاهوی نوع حجاب نتیجه حضرت امام گم شود ولی مسلما چشمان بیدار محرومانی که فرزندان خود را برای این انقلاب و آرمان هایش دادند ، برای میلیون ها مستضعفی که چشم امید به نتایج انقلاب دارند ، برای پدری که همواره شرمنده فرزندانش است و آنها را بجای مدرسه به کار می فرستد ، برای مادرانی که آب شدن فرزندان خود را بعلت بیماری می بینند ولی پولی برای در مان ندارند ….هرگز این صحنه ها ی گرفتن جایزه در کانادا و … از خاطرشان محو نمی شود .خیلی خوب است که این دختر خانم محترم نابغه ودرس خوان است اما خوبتر آن بود که بیاد فقرا هم می بود ، مادرش از شرم مادران دیگر عکس دختر خویش را نمایش نمی داد ، دو کلمه زیر مطلبش می نوشت و آرزو می کرد که همه دختران درس خوان کشور این امکانات را داشته باشند …خانم اشراقی آیا این مقدار هم بدهکار پابرهنگان کشور نیستید !؟

 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • ...
  • 11
  • ...
  • 12
  • 13
  • 14
  • ...
  • 15
  • ...
  • 16
  • 17
  • 18
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس