تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

حقایقی شگفت انگیز درباره مک‌دونالد + عکس

11 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

شرکت مک دونالد دارای بزرگترین فروشگاه‌های زنجیره‌ای فست فود در سراسر دنیا است. این شرکت با فعالیت در 119 کشور روزانه دارای 68 میلیون مشتری است. تاریخ آغاز به کار این شرکت به 1940 باز می‌گردد، وقتی که برادران ریچارد و موریس مک دونالد در کالیفرنیا اولین رستوران خود را راه‌اندازی کردند.

تصمیم آنها به استفاده از “سیستم خدمات رسانی سریع” در سال 1948 پایه و اساس شکل‌گیری رستوران‌های فست فود در آینده را رقم زد. البته این سیستم دو دهه پیش از این توسط رستوران زنجیره‌ای وایت کسل (white castle ) مورد استفاده قرار می‌گرفت اما عرضه غذا در زمانی کوتاه با مک‌دونالد شناخته شد.

دفتر مرکزی این شرکت در ایالت ایلینویس ایالات متحده واقع شده است. بر اساس آمار موسسه اینتر‌برند در سال 2011 مک‌دونالد با ارزش سهامی معادل 35,593 میلیون دلار و 6% رشد نسبت به سال 2010 به عنوان ششمین برند تجاری برتر در دنیا شناخته شد.

مک‌دونالد، بزرگترین رستوران زنجیره‌ای فست‌فود در جهان

 در سال 1961 مک‌دونالد برای اولین بار نام و لوگوی تجاری خود که به شکل قوس‌های طلایی ( (Golden Arches بود و به نوعی سمبل حرف ام به شمار می‌رفت را ثبت کرد. به عقیده کارشناسان شکل خاص و ترکیب رنگ زرد و قرمز استفاده شده در لوگوی مک‌دونالد خود یکی از دلایل جذب کودکان به سمت این رستوران است.

برادران مک‌دونالد اولین شعبه رستوران‌های زنجیره‌ای خود را با کمک ری کراک (Ray Kroc ) در اوریل 1955 در ایالت ایلینویس امریکا افتتاح کردند و این آغازی بود برای گسترش رستوران‌های زنجیره‌ای مک‌دونالد در سراسر دنیا. البته کراک و برادران مک‌دونالد برای توسعه فعالیت تجاری خود همواره با یکدیگر مشکل داشتند، اما از نقش کراک در موفقیت این نام تجاری در دنیا نمی‌توان به سادگی گذشت.

لوگوی مک‌دونالد که به قوس‌های طلایی معروف است و سمبل حرف ام در زبان انگلیسی است

 مک‌دونالد دارای بیش از 31 هزار شعبه و یک و نیم میلیون کارمند در سراسر دنیاست. این شرکت که به عنوان نماد کاپیتالیسم آمریکایی در جهان شناخته می‌شود با صرف هزینه های سنگین تبلیغاتی در صدد حفظ موقعیت خود به عنوان رتبه اول در حوزه مواد غذایی است.

تمرکز و موفقیت این شرکت در امر تبلیغات را از آنجا می‌توان درک کرد که بر اساس تحقیقی در سال 2004 عکس دلقک رونالد مک‌دونالد در میان کودکان شناخته شده‌تر از تصویر مسیح یا جورج بوش بود.

 البته این شرکت دارای برند‌های دیگری مانند Piles café نیز است. این شرکت با توجه به تعداد زیاد مشتریان خود، برای کسب سود بیشتر و با تقلید از استار‌باکس (Starbucks ) به معرفی کافی‌شاپ مک‌کافی (McCafe ) پرداخت.

اولین شعبه مک‌کافی در 1993 در ملبورن استرالیا افتتاح شد. با گذشت زمان بسیاری از رستوران‌های مک‌دونالد با تقلید از شعبه ملبورن به افتتاح کافی‌شاپ مک‌کافی در درون رستوران کردند و برخی از آنها با 60% فروش بیشتر نیز مواجه شدند. در حال حاضر بیش از 600 شعبه مک‌کافی در سراسر دنیا مشغول فعالیت می‌باشند.

کافی‌شاپ مک کافی که بعضا در خود رستوران‌های مک‌دونالد واقع شده‌اند

 این شرکت برای افزایش مشتریان خود به ایده‌های بسیاری مانند ایجاد فضای بازی برای کودکان در کنار رستوران و یا تغییر دکوراسیون دست زد. مک‌دونالد از مدل تجاری جالبی استفاده می‌کند. این شرکت با خرید و افتتاح رستوران‌های خود در نقاط مهم شهرها به نوعی در حوزه املاک نیز فعال می‌باشد. البته این سیاست با توجه به متفاوت بودن شرایط در کشورهای مختلف تغییر می‌کند.

با وجود اینکه مک‌دونالد به عنوان یکی از شرکتهای بزرگ و به ظاهر موفق دنیا شناخته می‌شود اما تعداد افرادی که نسبت به نوع فعالیتها و محصولات این شرکت انتقاد دارند کم نیست. توسعه شرکتها و محصولاتشان در سطح جهانی اگرچه سود زیادی را برای صاحبان این نوع شرکها همراه دارد اما از طرف دیگر داشتن مشتریان و مخطبان بیشتر مسلما انتظارات زیادی را نیز به همراه دارد، مساله‌ای که عمدتا تحت تاثیر سود مالی قرار گرفته و زیاد به آن توجه نمی‌شود و همین موضوع باعث بوجود آمدن و گاها تشدید انتقادات از این شرکتها می‌شود. شرکت مک‌دونالد نیز از این قاعده مستثنی نیست.


 روز جهانی ضد مک دونالد

 پس از توسعه مک‌دونالد در سطح جهانی، رفته رفته برخی مسائل و مشکلات اخلاقی شهرت این شرکت را تحت تاثیر قرار داد و رفته رفته به تعداد معترضان ضد مک‌دونالد افزود. معترضین حتی روز 16 اکتبر را “روز ضد مک‌دونالد” نامگذاری کردند. این اعتراضات آنجا خود را نشان داد که در شورشهای ضد سرمایه‌داری در انگلیس، رستورانهای مک‌دونالد اولین جایی بود که مورد حمله قرار گرفت. البته بیشترین آسیبی که به شهرت مک‌دونالد وارد شد در خصوص دادگاه مک‌لیبل (McLibel ) بود. در این پرونده شرکت مک‌دونالد از فعالانی که به توزیع دست‌نوشته‌هایی با موضوع “مشکل مک‌دونالد چیست” کرده بودند شکایت کرد و انتظار داشت که دادگاه به سرعت حکمی سنگین برای متهمان صادر کند. در عوض این پرونده نزدیک به دو سال و نیم در جریان بود و به یکی از طولانی‌ترین پرونده‌های تاریخ قضایی انگلیس تبدیل شد.

گردهمایی مخالفان در مقابل یکی از رستورانهای مک‌دونالد

 

مک‌دونالد، دشمن سلامت انسان

 یکی از بیشترین انتقاداتی که مک‌دونالد طی 30 سال اخیر با آن مواجه بوده مربوط به غذایی است که در رستوران‌های آن به مشتریان عرضه می‌شود. منتقدین معتقدند که غذاهای عرضه شده در مک‌دونالد یکی از عوامل اصلی شیوع چاقی در میان مردم آمریکا و دیگر کشورهای پیشرفته است. مطالعات پزشکی نشان می‌دهد که میزان افزایش وزن در میان افراد انگلیسی بیش از دیگر کشورهای اروپا در حال بالا رفتن است و یک پنجم از مردم انگلیس به شکل خطرناکی از افزایش وزن رنج می‌برند ( و این در حالی است که مک‌دونالد در انگلیس دارای بیش از 1200 شعبه است).

میزان مرگ و میر ناشی از چاقی مفرط در امریکا بش از 300 هزار نفر در سال است که درصد بالایی از چاقی افراد ناشی از مصرف غذاهای فست‌فود است. حال اینکه میزان مرگ‌و‌میر ناشی از مصرف سیگار در همین کشور حدود 400 هزار نفر است. اینجاست که سهم و نقش مک‌دونالد به عنوان بزرگترین رستوران فست‌فود در آمریکا و جهان نمود بیشتری پیدا می‌کند. پس از بررسی ارزش غذایی محصولات مک‌دونالد مشخص شد که غذایی مانند بیگ مک (Big Mac ) و یا مرغ سرخ کرده دارای 910 کالری، 46 گرم چربی (که 13 گرم آن چربی اشباع شده است) می‌باشد و این بدان معناست که این شرکت استانداردهای رژیم غذایی آمریکا را رعایت نمی‌کند. علاوه بر چاقی مفرط، دیابت، فشار خون، بیماریهای قلبی و سرطان نتایج استفاده از چربی زیاد، شکر و نمک است ( موادی که به شکل یکجا و به میزان بالا در محصولات مک‌دونالد وجود دارند).

تاثیر استفاده‌ از رژیم غذایی مک‌دونالد در فیلم انتقادی مورگان اسپورلاگ (Morgan Spurlock) به وضوح دیده می‌شود، جایی که او چیزی جز مک‌دونالد را در وعده‌های غذایی خود استفاده نمی‌کند و در نتیجه با 11 کیلو اضافه وزن، افزایش 60 واحدی کلسترول و از دست دادن کبد خود مواجه می‌شود. وی دچار سردرد و افسدگی شده و در نهایت به مصرف مک‌دونالد اعتیاد پیدا می‌کند.

مورگان اسپورلاک در فیلم من دوبرابر (Supersize me)

 تاثیر استفاده از محصولات مک‌دونالد برای کودکان نیز بسیار خطرناک است، حال اینکه این شرکت با تحت تاثیر قرار دادن کودکان از طریق تبلیغات تلوزیونی، وسایل بازی کودکان و از همه مهمتر استفاده از شخصیت دلقک رونالد مک‌دونالد هر ماه حدود 90 درصد کودکان بین 3 تا 9 سال را جذب رستورانهای خود می‌کند.

 

دلقک مک دونالد بیش از 90 درصد کودکان را جذب رستورانهای این شرکت می کند

 

افزایش اعتراضات از سوی حامیان حیوانات

 جبهه دیگری از اعتراضات از سوی افرادی است که معتقدند که حیوانات نیز همانند انسانها موجود زنده بوده و شایسته احترام. مک‌دونالد به دلیل نحوه رفتار با حیوانات قبل از کشتن به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است. این شرکت بزرگترین ترویج کننده غذاهای گوشتی و بزرگترین مصرف کننده گوشت گاو، دومین مصرف کننده گوشت مرغ در دنیا برای محصولات خود می‌باشد. هجمه انتقادات مربوط به نحوه برخورد با حیوانات در محل‌های نگهداری و کشتارگاه‌های مک‌دونالد است. بر اساس مطالب ارائه شده در دادگاه مک‌لیبل، در مرغداری‌های مک‌دونالد در فضایی کمتر از یک متر و بدون نور تعداد زیادی از این حیوانات نگهداری می‌شود که نتیجه آن 44 درصد ناهنجاری و مشکلات دیگر بهداشتی برای این حیوانات است. در محل‌های دیگر نگهداری حیوانات متعلق به مک‌دونالد نیز همین شیوه رفتار اعمال می‌شود. علاوه بر شرایط نگهداری، مک‌دونالد برای نحوه کشتن حیوانات در کشتارگاه‌ها نیز با هجمه انتقادات مواجه شده است.

اعتراض به نحوه برخورد مک‌دونالد با حیوانات

 

خوراک Foie Gras برای اشراف و ثروتمندان

یکی دیگر از مواردی که باعث افزایش اعتراض مخالفان مک‌دونالد شده است مربوط به یکی از غذاهای عرضه شده در این رستوران به نام Foie Gras است.

این غذای گرانقیمت که علاوه بر مک‌دونالد در رستوران‌های KFC نیز عرضه می‌شود از جگر پرندگان تهیه می شود. برای تهیه این غذا، جگر پرنده باید از چربی زیاد و حجم بالایی برخوردار باشد و از آنجا که در حالت طبیعی امکان وقوع این امر وجود ندارد، حجم بالایی از غذای چرب و دارای روغن بالا به وسیله دستگاه و به زور به پرنده خورانده می‌شود.

سپس پرنده در قفسی کوچک بدون حرکت قرار داده می‌شود تا چربی بیشتری در بدن او ایجاد شود. این شیوه رفتار با حیوانات که به شکل بیرحمانه‌ای صورت می‌گیرد اعتراضات بسیاری را در پی داشته است.

 

مک‌دونالد و محیط زیست

 سرکتها در قبال محیط زیست نیز مسئول هستند و نباید به آنها به عنوان یک ابزار بنگرند. این مساله از اهمیت بسیاری برخوردار است زیرا منعکس کننده تصویر شرکت و احساس و ادراک مشتریان آن شرکت است. برای مثال طی یک نظرسنجی از سوی وال استریت ژورنال 53 درصد از مردم به دلیل مسائل و مشکلات محیطی مربوط به محصول یا تولید کننده از خرید آن محصول امتناع می‌کنند. جدی ترین نگرانی محیطی نسبت به مک‌دونالد این است که این شرکت برای ایجاد یک چراگاه وسیع در برزیل به تخریب جنگل‌های بارانی ان منطقه اقدام کرده است. این اقدام نه تنها موجب از بین رفتن منابع طبیعی می‌شود بلکه بر گرم شدن کره زمین نیز تاثیرگذار است، زیرا جنگل‌های بارانی نقش مهمی در مکانیزم جذب دی اکسد کربن هوا دارند.

مک‌دونالد همچنین سالانه از میلیونها تن بسته‌بندی استفاده می‌کند که تنها برای چند دقیقه مورد استفاده قرار می‌گیرند. به طور معمول بسته‌بندی‌های پلی‌استر مورد استفاده برای محصولات مک‌دونالد موجب از بین رفتن گازهای لایه ازن می‌شود. انتقاد دیگری که از این شرکت می‌شود مربوط به تولید میزان بالای زباله آن است. هر رستوران مک‌دونالد در آمریکا روزانه به طور متوسط نزدیک به 110 کیلوگرم زباله تولید می‌کند که با توجه به تولید 410 کیلوگرمی زباله از طرف مراکز توزیع منطقه‌ای شرکت، تعداد زیاد شعبه‌های این شرکت در سراسر دنیا و هزینه بالای از بین بردن این میزان زباله به اهمیت بالای این موضوع می‌توان پی برد.

 

نقض حقوق کارگران

 یکی دیگر از انتقاداتی که همواره مک‌دونالد با آن مواجه بوده مربوط به شرایط کار و سیاستهای این شرکت در قبال کارکنانش است. این شرکت دارای بیش از یک و نیم میلیون نفر کارمند در سراسر دنیاست که بیش از نیمی از آنها افراد زیر 21 سال هستند. سیاست شرکت در استخدام افرادی با این محدوده سنی به این معناست که بیش از نیمی از کارکنان مک‌دونالد از حداقل حقوق برخوردار هستند. وارد شدن عبارت McJOBدر سال 2003 در فرهنگ لغت وبستر که به معنی نوعی از کار با حقوق پایین است نیز بیانگر این موضوع است.

عبارت Mcjob که به معنی شغلی با درآمد پایین است

 یکی دیگر از مشکلاتی که کارکنان این شرکت با آن مواجه هستند کار در شرایط نامناسب،تبیض نژادی، بالا بودن غیر قانونی ساعت کار و پایین بودن شرایط بهداشتی و ایمنی در محیط کار است. البته به دلیل عدم وجود اتحادیه‌های کارگری در درون مک‌دونالد، اقدامی در خصوص تغییر شرایط کارکنان این شرکت صورت نگرفته است. بر اساس نظریه سهامداران میلتون فریمن، نیازها و انتظارات کارکنان به اندازه انتظارات مشتریان از اهمیت بالایی برخوردار است.

 

کودکان قربانی سیاستهای بازاریابی مک‌دونالد

اریک اسکلوسر (Eric Schlosser) در کتاب خود با نام ملت “وابسته به فست‌فود” که در سال 2001 به چاپ رسید به انتقاد از سیاستهای بازاریابی مک‌دونالد پرداخت. به عقیده وی این شرکت با ایجاد سیاستهای بازریابی به تقلید از شرکت والت دیزنی و ایجاد شخصیتهایی مانند دلقک رونالد مک‌دونالد و همراهش برای جذب بازار کودکان تمرکز ویژه‌ای کرده است. به عقیده کارشناسان بازاریابی این اقدام نه تنها موجب جذب کودکان، بلکه خانواده‌های آنها نیز می‌شود. از همه مهمتر این تاکتیک موجب حفظ محبوبیت این برند در دوره بزرگسالی و ایجاد نوعی حس نوستالژی در میان افراد خواهد بود.

دلقک رونالد مک‌دونالد، شخصیت محبوب کودکان

 به عقیده اسکلوسر، مک‌دونالد با نفوذ در میان مدارس از طریق اسپانسرشیپ موفق به کاهش مالیات‌های خود شده است. بر اساس منابع وی 80% کتابهایی که از سوی فرد یا موسسه‌ای مورد حمایت مالی قرار می‌گیرند حاوی مطالبی به سود حمایت کننده کتاب هستند و مسلما مک‌دونالد نیز از این قاعده مستثنی نیست.

به عقیده نویسنده بی احترامی به حامیان مالی در مدارس با مجازات همراه خواهد بود. یکی از این موارد مربوط به دانش آموزی به نام مایک کامرون بود که به دلیل پوشیدن لباسی به رنگ آبی (که نماد شرکت پپسی، رقیب کوکاکولا است) در روز کوکاکولا (Coke Day) و هماهنگ نبودن با لباس مشکی و قرمز دیگر دانش‌آموزان، از تحصیل معلق شد.

غذاهای مک‌دونالد، تهدیدی جدی برای سلامت کودکان

 با توجه به انتقادات موجود و تلاشهای مک‌دونالد در جهت رفع کمبودها و بهبود شیوه عملکرد (بر اساس ادعای مدیران شرکت) واضح است که سیاستهای اخلاقی این شرکت تنها در حد شعار بوده و اقدامی تاثیرگذار در جهت تغییر و بهبود شرایط از سوی شرکت صورت نکرفته است. بیشتر تلاشها حالت توصیفی داشته و بر اساس اهداف آینده ترسیم شده است و نه آنچه تا کنون انجام شده است. به عبارت ساده تر تلاشهای این شرکت بیشتر در جهت امیدوار نگه داشتن مردم به بهبود شرایط در اینده است تا مطمئن ساختن آنها.

 

ارتباط با ماسون‌ها

یکی از موضوعاتی که بسیاری به وجود آن اعتقاد دارند، ارتباط این شرکت (همانند بسیاری از غول‌های چند ملیتی) با گروه فراماسونری است. بسیاری شکل خاص لوگوی این شرکت را یکی از نشانه‌های فراماسونری بودن این شرکت می‌دانند. به عقیده این افراد لوگوی مک‌دونالد تنها بیانگر حرف M نبوده و به نوعی بیانگر علامت خاص فراماسون‌ها است.

برخی دیگر نیز معتقدند اگر لوگوی مک‌دونالد را 90 درجه در جهت عقربه‌های ساعت بچرخانید شباهت بسیاری به عدد 3 خواهد داشت. این شماره بخشی از عدد 13 و معروف فراماسون‌ها است. از طرف دیگر خود حرف M هم سیزدهمین حرف انگلیسی به شمار می‌رود.

 

مک‌دونالد، یکی دیگر از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی

 افتتاح اولین شعبه مک‌دونالد در اسرائیل به سال 1993 در تلاویو بازمی‌گردد. این شرکت دارای 80 رستوران و 3000 کارمند اسرائیلی است. مک‌دونالد نیز همانند دیگر شرکتهای بزرگ آمریکایی یکی از حامیان بزرگ اسرائیل به شمار می‌رود. جک ام. گرینبرگ (Jack M. Greenberg) که ریاست این شرکت را بر عهده دارد مدیر افتخاری اتاق بازرگانی مشترک آمریکا-اسرائیل و موسسه Metropolitan Chicago است.بر اساس وبسایت صندوق سرمایه‌گذاری یهودیان شرکت Metropolitan Chicago شرکت مک‌دونالد یکی از حامیان اصلی این صندوق به‌شمار می‌رود. این شرکت از طریق کمیته اسرائیلی خود در این صندوق در راستای حفظ و تقویت حمایت اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک آمریکا از اسرائیل در تلاش بوده و به مانیتورینگ و در صورت لزوم پاسخ به پوشش رسانه‌ای اسرائیل مشغول است.

قدردانی انجمن یهودیان شیکاگو از حامایتهای گسترده مک‌دونالد

 

صندق سرمایه‌گذاری یهود مجری برنامه مسافرت تابستانی خانوادگی به اسرائیل است. در این برنامه خانواده‌ها به بازدید از پایگاه‌های نظامی اسرائیل و ملاقات با سربازان اسرائیلی می‌پردازند. این صندوق در راستای مشارکت در برنامه اسرائیل سالانه 1.3 میلیون دلار برای توسعه شهرک صهیونیستی Kiryat Gat و برنامه های عمرانی در آن کمک مالی اختصاص داده است.

 نظر دهید »

شهر بی اذان

11 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

فایده‌ای ندارد. حتّی اگر گوش‌هایتان را هم تیز کنید؛ حتّی اگر سرتان را از پنجره بیرون بیاورید و دقّت کنید هم فایده‌ای ندارد. صدایی نمی‌شنوید و نهایتاً تنها کاری که می‌توانید بکنید، این است که تلویزیون یا رادیویی را روشن کنید تا متوجّه شوید آیا اذان داده‌اند یا خیر؟!
ماجرا چندان پیچیده نیست. شهرهای ما رشد کرده‌اند، بزرگ شده‌اند و پر جمعیّت. برای این افزایش جمعیّت و آسایش آنها، هر روز تمهیداتی چیده می‌شود، بزرگراه‌های طبقاتی، وسایل حمل و نقل بهینه، مرکز خریدها و فروشگاه‌هایی که هر چه را تا به حال ندیده‌ای، در آنها می‌بینی، فضای سبز و تفریحات سالم(!) آسمان‌خراش‌ها و مجتمع‌های مسکونی که جمعیّت بیشتری را در خود جا می‌دهند و غیره و غیره، امّا در این میان سهم بسیاری از موارد نادیده گرفته شده است. مواردی که جای بررسی بسیار زیادی دارد. در این گزارش، ما تنها به یک مورد از این کمبودها اشاره می‌کنیم.

شنیده نشدن صوت قرآن و اذان در کلان شهرهای اسلامی ایران، مثل تهران، شیراز، تبریز و … ، پدیده‌ای است که چند سالی هست رخ نموده و بعضاً مورد توجّه و تذکّر برخی مسئولان نیز قرار گرفته است. این پدیده به ویژه در مناطق پر جمعیّت و پر تردّد شهری مثل تهران به خوبی مشهود است. به گونه‌ای که اگر در محلّه‌هایی چون سعادت آباد، صادقیه، تهران‌پارس، ولنجک و… کاری داشته باشی و کار تا ظهر به درازا بکشد، به سختی می‌توانی از وقت نماز مطّلع شده و با سختی بسیار بیشتری می‌توانی یک مسجد برای اقامه نماز بیابی.

هیاهوی شهرها و فراموشی خدا
فهیمه دانشجوی فناوری اطّلاعات است و در جواب به سؤالمان در خصوص اینکه چرا صدای اذان در شهر اسلامی شنیده نمی‌شود، می‌گوید: من فکر می‌کنم عقاید مردم در این خصوص خیلی دخیل است. وقتی اذان پخش شود و هیچ کس به آن توجّه نکند، وقتی مساجد ما خالی باشند، وقتی با بی‌تفاوتی از کنار صوت قرآن و اذان می‌گذریم. چه فرقی می‌کند صدایش را بشنویم یا نشنویم؟ من فقط گاهی اوقات صبح‌ها صدای اذان را می‌شنوم، آن هم به این سبب است که همه جا ساکت است. انگار آدم‌ها باید خواب باشند تا بتوان ردّ پایی از خدا پیدا کرد.
خانم شفیعی می‌گوید: امروز ظهر در میدان ونک، کاری داشتم؛ امّا هر چه گشتم و پرس‌و‌جو کردم، نتوانستم یک مسجد پیدا کنم که نماز ظهرم را بخوانم.
آقای ابراهیمی نیز می‌گوید: ما در محلّه قدیمی‌مان راحت می‌توانستیم صدای اذان را بشنویم، حتّی صبح‌ها با صدای اذان از خواب بیدار می‌شدیم، چون چند مسجد در اطرافمان وجود داشت؛ امّا در محلّه جدید اصلاً صدای اذان را نمی‌شنویم. وی در مورد علّت آن می‌گوید: در این محل، هم تعداد مساجد کم است و هم صدای بلندگوها را بلند نمی‌کنند.
آقای رجبی که خادم مسجد «امام حسن مجتبی(ع)» است، هیاهو و شلوغی شهرها را در شنیده نشدن صدای اذان مؤثّر می‌داند و می‌گوید: در بعضی محلّه‌ها مسجدها اندکند و برای همین صدای اذان به گوش نمی‌رسد، بعضی مساجد هم خیلی به ساعت و پخش اذان توجّهی نمی‌کنند و رسماً تعطیلند و تبدیل به حسینیه‌ای که فقط ایّام محرّم مراسم برگزار می‌کنند، شده‌اند.
وی همچنین به آرام بودن صدای اذان پخش شده از بلندگوها اشاره می‌کند و می‌گوید: قبلاً مساجد گلدسته داشتند و روی هر گلدسته بلندگوهایی نصب شده بود که هر کدام از بلندگوها رویش به یک سمت از محل بود و با پخش اذان در تمام محلّه‌های اطراف، صدای اذان می‌پیچید؛ امّا الآن بیشتر مساجد شبیه به ساختمان‌های عادّی ساخته می‌شوند و تنها یک بلندگو روی بام برای پخش اذان دارند که صدایش در این شلوغی‌ها چندان راه به جایی نمی‌برد.

شیعیان و کمترین مساجد
همان‌طور که مصاحبه شوندگان اشاره کردند، کمبود مساجد در شهر می‌تواند یکی از مهم‌ترین عوامل این اتّفاق باشد تا جایی که سرانه مسجد برای هر شهروند تهرانی تنها 12 سانتی متر اعلام شده است؛ در حالی که بر اساس سرانه مسجد در جهان اسلام که توسط وزارت کشور اعلام شده است، باید برای هر دویست نفر یک مسجد وجود داشته باشد. نکته تأسّف برانگیز دیگر این است که در امّ‌القرای جهان اسلام، از بین 60 هزار مسجد موجود، تنها 20 هزار مسجد فعّال هستند؛ در حالی که بر اساس آمار ما، در ایران نیازمند حدّاقل 400 هزار مسجد هستیم.
از سوی دیگر ما با مسئله جدیدی در شهرسازی روبه‌روییم، پروژه‌های مسکن مهر و شهرهای جدید، مکان‌هایی هستند که جمعیّت بسیاری را در خود جا می‌دهند؛ در حالی که پیش‌بینی فضای مذهبی چون مساجد در آنها بسیار کم است. برای مثال «شهر جدید پردیس» واقع در 15 کیلومتری شرق تهران با جمعیّتی حدود 100 هزار نفر، تنها 5 مسجد دارد. در این شهر صدای اذان در بسیاری از محلّه‌ها اصلاً شنیده نمی‌شود. البتّه در راستای پروژه‌های عمرانی این شهر، کارشناس آمار و اطّلاعات سازمان عمران شهر جدید پردیس خبر داد که هشت مسجد جدید در حال احداث است و این تعداد مسجد می‌تواند این نیاز را تا حدودی مرتفع نماید.
همچنین «جهان نیوز» در تحقیقی که صورت داده است، مطرح می‌کند که شیعیان ایران کمترین مساجد و مراکز مذهبی را به نسبت هم‌وطنان اهل سنّت و اقلیّت‌های مذهبی دارند. بر اساس این تحقیق و بنا بر گزارش‌های رسمی در مورد جمعیّت کشور، از 72 میلیون نفر ایرانی، بیش از 99% مسلمان هستند. بر اساس همین گزارش در برابر هر 500 نفر سنّی مذهب، یک مسجد و در برابر هر 1100 شیعه، یک مسجد وجود دارد.
این در حالی است که مطابق آمار غیر رسمی، نزدیک به 40 درصد مساجد، بدون روحانی و نیاز به بازسازی اساسی دارند.

تفاخر دنیوی، جانشین تفاخر دینی
کم‌رنگ شدن توجّه به اذان در شهرهای بزرگ ما دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد؛ حجّت الاسلام و المسلمین محمّدمهدی ماندگاری، کارشناس مسائل مذهبی و استاد حوزه علمیّه در این خصوص می‌گوید:
یکی از اصول دین مداری این است که ما آرایش و تشخّص‌های زندگی را که به آن افتخار می‌کنیم، اسلامی باشند؛ امّا متأسّفانه در جامعه ما تفاخر دینی در اولویّت مردم نیست. اذان گفتن یکی از تفاخرات دینی ماست، داشتن محاسن برای آقایان و عفاف و حجاب برای بانوان و بسیاری موارد دیگر نیز همین طور، امّا امروزه ماشین و خانه و تفاخرات دنیوی جای تفاخرات دینی را گرفته‌اند. امروز اگر به کسی بگویی بیا و خادم مسجد باش، آن را اهانت می‌داند؛ درحالی که بسیاری از اولیا و انبیای الهی کلیددار مساجد بوده‌اند و این یک افتخار بسیار بزرگ است. این روزها مؤذّن بودن یا مکبّر بودن ارزشی برای مردم ما ندارد؛ زیرا درگیر تفاخرات دنیوی شده‌اند.
حجّت الاسلام ماندگاری همچنین در خصوص اهمّیت پخش اذان و عواقب حذف آن نیز گفت:
اذان یک نماد دینی است و یک پرچم است. شهری که صدای اذان از آن بلند شود، اشاره به مسلمانی و اهل خدا بودنش دارد و اینها برکات بسیاری برای آن شهر به همراه خواهد داشت. ما در احادیث نیز داریم که بهتر است اذان زنده پخش شود، تکرار شود و حتّی دسته جمعی اذان گفته شود؛ امّا دوری از این نمادهای دینی، دوری از تولّی و تبرّی دینی است. وقتی نمادهای دینی نباشد، نمادهای غیر دینی جای آن را می‌گیرد. وقتی صدای اذان در شهر کم شود، صدای موسیقی جای آن را می‌گیرد، صدای بی‌حیایی و بی نمازی در آن شهر بلند می‌شود.

ترس دشمن از صوت اذان

شنیده نشدن صدای اذان در شهرهای بزرگ کشور ما، درست زمانی رخ می‌دهد که در بسیاری از شهرهای دنیا، تعداد مساجد رو به رشد بوده و نگرانی سران آن کشورها را در پی داشته است تا جایی که برای مثال در کشوری چون آمریکا، در برخی شهرها مثل «نیویورک»، «نیوآرک» و «نیوجرسی» به اعمال قدرت و حتّی جاسوسی در بین مسلمانان پرداخته‌اند و در برخی شهرهای جهان، چون «بارسلون اسپانیا»، یا برخی شهرهای کشور «آذربایجان» نیز پخش اذان با ممنوعیّت رو به رو بوده است. این امر به ویژه در شهرهای مختلف سرزمین «فلسطین» مشهود است. رژیم اشغالگر «قدس» پخش اذان در شهرهای فلسطین را باعث مزاحمت شهروندان غاصب خود دانسته‌اند و دستور منع پخش اذان را صادر کرده‌اند و حتّی در برخی از شهرها نیز اجازه روشن کردن نورافکن‌های مناره‌ها را در پنج وعده پخش اذان نمی‌دهند، امری که اعتراضات بسیاری را در پی داشته است.
حجّت الاسلام ماندگاری در خصوص نگرانی دشمنان اسلام از پخش اذان بیان داشت:
دشمن از جایگاه اذان بیشتر از ما آگاه است. آنها به خوبی می‌دانند که اذان یک نماد و پرچم است. نمادی از ولایت، نبوّت، اتّحاد و پیروزی. اذان نماد مقاومت و همّت و پیروزی است و ما در روایت‌ها می‌خوانیم، زمانی که پیامبر اکرم(ص) در مدینه موفّق شدند، به بلال فرمودند که اذان بگوید و این اذان نماد پیروزی مسلمانان و اتّحاد آنهاست. این اتّحاد همان چیزی است که دشمنان ما از آن می‌ترسند و به جایگاه آن پی برده‌اند، به همین دلیل درصدد حذف تدریجی آن در شهرهای مختلف دنیا هستند.
در این شرایط لازم است که ما نیز به این نماد اتّحاد و پیروزی توجّه بیشتری داشته باشیم. در سال‌های اخیر طرح های مختلفی از سوی شهرداری‌های شهرهای بزرگ، چون «تهران»، «شیراز» و «مشهد» مبنی بر پخش سراسری اذان توسط وسایل حمل و نقل عمومی پیشنهاد شده است که می‌تواند تا حدودی به پخش سراسری اذان و شنیده شدن آن کمک کند؛ امّا بی‌توجّهی به این شعور دینی، همان‌طور که حجّت الاسلام ماندگاری اشاره کردند، محمل را برای فرود و رفت و آمد نیروهای شیطانی فراهم می‌کند و در نهایت مردم آهسته آهسته گوش جانشان تهی از این نماد اسلامی می‌شود. امری که برای شیعه خانه
امام زمان(عج) مصیبتی غیرقابل جبران خواهد بود.
می‌توانیم از خودمان شروع کنیم. پخش زنده اذان در محل‌هایی که صوت اذان به گوش نمی‌رسد، توسط یک نفر می‌تواند بسیار مفید باشد؛ حتّی اگر در ابتدا با تمسخر سایرین رو به رو شود. در اولویّت بعدی نیز رادیو و تلویزیون‌های منازل نیز می‌توانند وسیله مناسبی برای پخش اذان باشند. فقط کافی است صدای آن را کمی بلند کنید تا گوش جان مردم به این صوت عادت کند، نه صدای کوبش موسیقی ماشین‌ها در شهر.
گزارش از مریم محبّی

 2 نظر

سقوط تمدّن اسلامی در اندلس

11 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

تشکیل دولت اسلامی در اندلس و نفوذ اسلام در آن منطقه، قطعاً ریشه در اعتقاد راسخ مسلمانان و قدرت نفوذ آنان در قلوب مردمان و پویایی حرکت اسلامی داشته است. فاتحان سرزمین اندلس از مسلمانان پاک اعتقاد بودند که با هدف گسترش اسلام و بسط عدالت، این جزیره را فتح کردند.

ابوحنیفه دینوری از مؤلّفان و مورّخان قرن سوم، داستان فتح اندلس را چنین نقل می‏کند:
گویند که: موسی ‏بن نصیر غلام خود طارق بن زیاد را به طنجه فرستاد که شهرهای بربر و قلعه‏های آنها را فتح کند. او نیز با هزار و هفتصد سپاهی در رجب سال ‏73 ق. عازم تنگه جبل‏الطّارق می‏شود تا با پادشاه واندال‌ها لذریک مصاف کند. لذریک که عرب‌ها او را لذریق می‏نامند با هفتاد هزار سپاه با دبدبه و لباس‌های فاخر و مجلّل و کلاه مزیّن به زبرجد و یاقوت و در حالی که از رویارویی با سپاه طارق واهمه داشت، ‏با وی روبه‌رو شد.

طارق در این هنگام خطابه‏ای حماسی و بسیار مهیّج ایراد کرد و در آن، مسلمانان را به جهاد و شهادت ترغیب نمود.

خطابه طارق
ای مردم! کجا فرار می‏کنید، دریا در پشت ‏سر و دشمن در مقابل شماست، پس به خدا قسم! راه دیگری جز راستی و استقامت در پیش ندارید؛ زیرا آن دو نیروهایی هستند که هرگز شکست نمی‏پذیرند و همواره پیروز می‏شوند. کمی قوا و قلّت عدد، هرگز به آنها ضرر نمی‏رساند و در مقابل زیادی جمعیّت و کثرت نیرو، با سستی و کسالت و اختلاف و دوگانگی و عجب و نخوت به پیروزی نمی‏رسند.

مردم! آنچه را که من بدان پردازم، شما نیز به همان روآورید، اگر هجوم برم، یورش برید و اگر بایستم، بایستید. هشدار می‏دهم که قوی، متّحد و با اراده بجنگید، بدانید که من بزرگ آنها و طاغوتشان را هدف قرار خواهم داد تا با او درآویزم و او را به قتل برسانم یا در برابر او به شهادت رسم. اگر من شهید شدم، سست نشوید و اختلاف نکنید که نابود می‏شوید و همچنان به پیش روید.

هرگز به کارهای پست و کم‏ارزش راضی نشوید و دست ذلّت ‏به دشمن ندهید و از کرامت‌ها و اصالت‌ها استقبال کنید و از پستی و دنائت ‏بپرهیزید، از شهادت و کشته شدن در راه خدا و درک حیات جاودانی و ثواب الهی، لذّت ببرید. اگر چنین کردید، دست ‏خدا همراه شماست و او پناهگاهتان خواهد بود و گرنه با شرمساری و خجالت ‏باز می‏گردید و از بدنامی و رسوایی در میان مسلمانان در امان نخواهید ماند.1

با این خطابه آتشین، مسلمانان، از تنگه جبل الطّارق گذشتند و شهر «قرطبه» و دیگر شهرهای اندلس را یکی پس از دیگری فتح کردند تا آنکه سرانجام شهر مهمّ اسپانیا، «طلیطله» سقوط کرد و همه ثروت، طلا و تاج‌های سلطنتی لذریک به دست مسلمانان افتاد.

انحطاط یک تمدّن از نگاه ابن خلدون
تمدّن‌هایی که در طول تاریخ ظهور کرده‌اند، پس از مدّتی شکوفایی یا رو به ضعف و انحطاط نهاده‌اند یا به کلّی از بین رفته‌اند و چنین واقعیّتی این پرسش را مطرح می‌کند که نشانه‌های انحطاط یک تمدّن چه چیزهایی می‌‌باشد؟

در جواب این سؤال ابن خلدون در کتاب «مقدّمه» خود به مواردی از آن نشانه‌ها اشاره می‌کند که ذیلاً آنها را متذکّر می‌شویم:

1. ضعف پایتخت و تجزیه آن: هرگاه دولتی پایتخت خود را از دست بدهد، باقی ماندن نواحی دیگر برای آن سودی نخواهد داشت و بی‌درنگ مضمحل خواهد شد؛ زیرا پایتخت به منزله قلب است که روح از آن برانگیخته می‌شود و چون قلب به دست دشمن بیفتد، کلّیه نواحی و مرزهای آن منهدم خواهد شد.2

2. ضعف صنعت: هرگاه ترقیّات شهری به انحطاط مبدّل شود، آن وقت تجمّل‌خواهی و ثروت در آن نقصان خواهد یافت و مردم مانند دوران ده‌نشینی به همان ضروریّات اکتفا خواهند کرد و در نتیجه صنایعی که از لوازم تجمّل‌خواهی به‌شمار می‌رود، بی‌رونق خواهد شد و پیوسته صنایع رو به نقصان می‌رود تا آنکه به کلّی مضمحل می‌شود.3

3. انحطاط دانش، خط و هنر: یکی از نشانه‌های انحطاط یک تمدّن از دیدگاه ابن خلدون انحطاط دانش، خط و هنر می‌باشد؛ زیرا همان ‌طوری که در تعریف تمدّن گفتیم، دانش، خط و هنر از ساخته‌ها و اندوخته‌های معنوی جامعه انسانی محسوب می‌گردد.4

4. قحطی و گرسنگی: از آنجایی که تمدّن می‌کوشد زندگی مردم را از هر لحاظ و به‌ خصوص از لحاظ اقتصادی تأمین نماید؛ بنابراین اگر در بین ملّتی و کشوری قحطی و گرسنگی پدیدار شود، این خود، نشانه انحطاط تمدّن آن ملّت و کشور می‌باشد.5

عوامل ضعف و انحطاط تمدّن اسلامی از لحاظ تعاملی
از آنجایی که تمدّن اسلامی و هر تمدّن دیگری بر پایه‌هایی استوار است که در بستر آنها زاده شده و رشد می‌نماید، می‌توان گفت در یک دید کلّی اگر عوامل پیدایی تمدّن اسلامی و هر تمدّن دیگری دچار افول و زوال شود، تمدّن نیز خواسته یا ناخواسته فرو خواهد ریخت، ولی در عین حال از آنجایی که باید عوامل ضعف و انحطاط تمدّن اسلامی را از لحاظ تعاملی بررسی نماییم، بنابراین آن عوامل را به طور خلاصه بیان خواهیم نمود:

1. عوامل داخلی
1ـ1. تجمّل‌خواهی
تجمّل‌خواهی و نازپروردگی برای مردم تباهی‌آور است و در نهاد آدمی انواع بدی‌ها و عادات زشت را پدید می‌آورد و خصلت‌های نیک را از بین می‌برد. بنابراین تجمّل خواهی به فساد اخلاقی منجر می‌شود و در طول تاریخ بارها دیده شده کشورهایی که قدرت اخلاقی خود را از دست می‌دهند، زودتر از کشورهایی که احیاناً قانون‌شکنی می‌کنند، به سوی انحطاط کشیده می‌شوند؛ چون بعضی از مفاسد اخلاقی و اعمال خلاف عفّت چنان روح جامعه را جریحه‌دار می‌کند که موجب طغیان در اجتماع می‌شود و تأثیرات سوء آن به مراتب از قانون‌شکنی بیشتر است.

از طرفی دیگر تجمّل‌خواهی باعث می‌شود که افراد، دین را فراموش کنند و پایه و شالوده روحانی خود را از دست بدهند و همین می‌تواند یکی از عوامل ضعف و انحطاط یک تمدّن گردد. توین‌بی در این باره می‌گوید:

تمدّنی که پایه و شالوده روحانی خود را از دست بدهد، از هم خواهد پاشید و مانند اتمی است که هسته مرکزی خود را از دست داده باشد.6

علاوه بر اینها تجمّل‌خواهی باعث فقر و گرسنگی در جامعه می‌شود؛ زیرا شهرنشینان جهت ارضای خواهش‌های تجمّل‌خواهی و غیرضروری خود حاضرند تمام دارایی خود را خرج کنند و چون در شهر، قیمت اجناس تجمّلی در اثر تقاضای زیاد و مالیات‌های سنگین بالاست، ناگزیر دچار فقر و بینوایی می‌گردند و فقر از عوامل انحطاط است. بنابراین از آنجایی که تجمّل‌خواهان با افراد دیگر جامعه در تعامل می‌باشند، بنابراین می‌توان گفت یکی از عوامل ضعف و انحطاط تمدّن اسلامی از لحاظ تعاملی همین تجمّل‌خواهی بوده است.

1-2. تکیه بر بیگانگان
تاریخ همیشه گویای این مطلب است که اگر دولت‌ها بر نیروهای مردمی خود متّکی نباشند و آنها را در امور مملکتی شرکت ندهند و در عوض به بیگانگان دل خوش کنند، محکوم به شکست خواهند بود. همچنان که منتسکیو یکی از علل و عوامل انحطاط رومیان را نیروگیری ارتش روم از بین بیگانگان می‌داند.7

پس هر زمانی که ما تاریخ تمدّن اسلام را مورد بررسی قرار دهیم و مشاهده کنیم که مسلمانان در کشورداری و اقتصاد و … بر بیگانگان تکیه داشته‌اند، می‌توانیم به صراحت بگوییم که همین امر یکی از عوامل ضعف و انحطاط تمدّن اسلامی بوده است؛ چرا که آن وقت درمی‌یابیم که تمدّن اسلامی با تمدّن‌های دیگر، تعامل منفی داشته و این تعامل به کلّی به ضرر مسلمانان بوده است.

1ـ3. حجاب بین سلطان و مردم
همان طور که بر همگان مُبرهن است، نقش دولت در پیشرفت و انحطاط یک تمدّن بسیار اهمّیت دارد و هر دولتی که از مشکلات مردم آگاهی بیشتری داشته باشد، می‌تواند با رفع مشکلات آنها زمینه را برای پیشبرد تمدّن مهیّا نماید. حال بهترین راه جهت اطّلاع از احوال مردم، برخورد مستقیم با آنهاست و هر زمانی که در تاریخ اسلام حجاب بین سلطان و مردم کمتر دیده شده، انحطاط تمدّن اسلامی کم‌رنگ‌تر بوده است. پس یکی از عوامل ضعف و انحطاط هر تمدّنی حجاب بین سلطان و مردم بوده است، همچنان که منتسکیو یکی از عوامل ضعف و انحطاط رومیان را این چنین می‌نویسد: رویه مردم‌داری و شیوه نزاکت و حسن سلوک که در عهد سلاطین اوّلیه رواج داشت به‌کلّی منسوخ گردید؛ زیرا امپراتوری اوّلیه از طریق مردم‌داری می‌توانستند از کلّیه امور به هر وضع و کیفیّتی استحضار حاصل کنند.8

1-4. ظلم و ستم
یکی از علل اساسی سقوط تمدّن‌ها این است که من هستم، پس تو نیستی یا هستی تو مشروط بر این است که من آن را بخواهم این اصل معنای واقعی ظلم و استکبار است که در آیات قرآنی به عنوان عوامل سقوط تمدّن‌ها مطرح شده است. می‌فرماید: «فکایّن من قریه اهلکنا و هی ظالمه؛14 بسا جوامعی را که ستمکار بودند، هلاک ساختیم.»
با توجّه به مطالب بالا، درمی‌یابیم از آن زمانی که خلافت رنگ معنوی‌ بودن خود را از دست داد و عدّه‌ای سودجو در راه آبادکردن دنیای خود از آن سوء استفاده کردند، ظلم و ستم بر مردم نیز آغاز شد و حتّی به اوج خود رسید تا جایی که در بین مسلمانان محیط خفقان و بسته‌ای به وجود آمد که دیگر استعداد افراد شکوفا نمی‌شد و مردم کلّاً از رشد و شکوفایی استعدادها دست شستند.

2. عوامل خارجی
تهاجم و سلطه بیگانگان بر تمدّن یک ملّت یا ملل از مهم‌ترین عوامل خارجی انحطاط تمدّن‌ها به شمار می‌رود و این تهاجم در قالب‌های گوناگون با ابزارهای متفاوت صورت می‌پذیرد، ولی عمدتاً این تهاجم از سه ناحیه صورت می‌گیرد:
1. تهاجم نظامی
2. تهاجم اقتصادی
3. تهاجم فرهنگی
تمدّن اسلامی به دلیل گستردگی و ژرفای خود و نیز نفوذ چشمگیرش در جهان، دشمنانی خارج از مرزهای اسلامی داشت که در پی فرصتی مناسب بودند تا این تمدّن فراگیر را مضمحل سازند. این عوامل را می‌توان در دو حمله مهم، بزرگ و ویرانگر ره‌یابی کرد: جنگ‌های صلیبی و حمله مغول.

ذکر این نکته نیز لازم است که تمدّن اسلامی از تهاجم اقتصادی و فرهنگی نیز در امان نبوده، امّا در اینجا برای رعایت اختصار مطلب تنها به وجه تهاجم نظامی پرداخته می‌شود.

2-1. جنگ‌های صلیبی
جنگ‌های صلیبی قبل از آنکه رویارویی نظامی غرب مسیحی با شرق مسلمان تلقّی شود، رویارویی توحّش غربی با تمدّن اسلامی است. واقعیّتی که بسیاری از محقّقان و تاریخ‌نگاران به آن اشاره کرده‌اند. سلسله جنگ‌های صلیبی که از سال 1096م. تا 1291 م. ادامه داشت و سرانجام به عقب‌نشینی کامل غربی‌ها از سرزمین‌های اسلامی انجامید، به مجموعه هشت جنگ بزرگ اطلاق می‌شود.

لشکریان صلیبی موظّف بودند، علامت صلیب را به عنوان نشانه‌ای از جان‌فشانی و فداکاری بر لباس خود داشته باشند. به همین جهت بود که این جنگ‌ها به جنگ صلیبی شهرت یافت. این جنگ‌ها را اشراف و سلاطین اروپا که از قدرت اسلام بیمناک بودند، با انگیزه مذهبی به راه انداختند و مسیحیان را با صلیب‌های خود برای تصرّف «بیت المقدّس» از دست مسلمانان روانه کردند. بر اثر این حملات، جامعه اسلامی مدّت‌ها در تلاطم و پریشانی بود و چه بسیار نفوس و اموالی که از میان رفت و چه شهرها و روستاهایی که آباد بودند، به ویرانی کشیده شدند. در سال 1099 م. که بیت‌المقدّس برای نخستین ‌بار پس از تمدّن اسلامی به تصرّف صلیبی‌ها درآمد، آنان یک هفته تمام به کشتار مسلمانان مشغول بودند و در «مسجدالاقصی» بیش از شصت هزار نفر را کشتند. در سال 1109 م. که «طرابلس» به تصرّف صلیبی‌ها درآمد، یکصد هزار جلد از کتاب‌های «دارالعلم» در این حادثه به غارت رفت و به کام آتش سپرده شد.

2-2. حمله مغول
هنوز آتش جنگ‌های صلیبی در غرب سرزمین‌های اسلامی به کلّی خاموش نشده بود که سیل بنیان‌کن و ویرانگر دیگری از شرق سرازیر شد. قبایل پراکنده «مغولستان» که به سرکردگی چنگیز با هم متّحد شده بودند، در زمانی که خوارزمشاهیان بر شرق اسلامی حکومت داشتند، به بهانه خون‌خواهی جمعی از بازرگانان به سرزمین‌های اسلامی سرازیر شدند. یورش مغول در سال 617 ق.

به سرزمین‌های اسلامی آغاز شد. پس از گرفتن «گرگانج»، پایتخت قدیم «خوارزم» و نابودی آن، شهرهای خراسان یکی پس از دیگری فتح شد و معرض قتل عام قرار گرفت. پس از چنگیز و چند تن از جانشینان او نوبت به هلاکو، نواده او، رسید تا فتوحات مغول را در جهان اسلام کامل کند. او اسماعیلیّه را شکست داد و پس از گشودن «بغداد» المعتصم، آخرین خلیفه عبّاسی را کشت و برخلافت 525 ساله عبّاسیان پایان داد و سرزمین‌های اسلامی را میان خانان مغول تقسیم کرد.
هرچند مغولان به دلیل ضعف ‌فرهنگی خود و قوّت فرهنگ اسلامی در برابر آن نسبتاً رام شدند ولی ویرانی‌ای که بر اثر حملات آنان به جهان اسلام و خصوصاً خراسان که چشم و چراغ عالم اسلام و مهد فرهنگ و تمدّن اسلامی بود، وارد آمد، ضربه اساسی بر پیکره فرهنگ و تمدّن اسلامی بود.

پی‌نوشت‌ها
1. ابوحنیفه دینوری، الامامـه والسیاسـه، ج‏2، ص‏174.
2. مقدّمه ابن خلدون؛ ج1، ص 310.
3. همان، ج2، ص 799.
4. همان، ج2، ص 835.
5. همان، ج1، ص 588.
6. آینده نامعلوم تمدّن، ص 196.
7. علل عظمت و انحطاط تمدّن رومیان؛ ص 211.
8. همان، ص 200.
9. سوره حج (22)، آیه 45.

ماهنامه موعود شماره 119

 نظر دهید »

سبک زندگی کاربران شبکه های اجتماعی

11 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

رسانه‌های اجتماعی محبوب ترین بخشهای فضای مجازی برای استفاده عموم هستند. از کودکان و نوجوانان گرفته تا مادر بزرگ ها، مدارس، شرکت‌های دولتی، انجمن‌های خیریه، برندهای تجاری و … همه و همه سعی میکنند در رسانه‌های اجتماعی حضور پیدا کرده و ضمن تولید محتوا برای خود مخاطبان ثابتی دست و پا کنند. دلایل و نیازهای متنوع کاربران روز بروز بر رشد و دامنه گسترش رسانه‌های اجتماعی میافزاید. کاربران گوناگون در سطوح مختلف سنی، تحصیلی، فرهنگی و با جنسیت، نژاد و زبانهای متفاوت بر حسب علائق، اهداف، دلایل و نیازهای خود طیف وسیعی از محتوا را تولید و یا بازنشر می‌کنند. در نتیجه استفاده و وابستگی به رسانه‌های اجتماعی رشدی روز افزون داشته و در زندگی فرد جایگاه مشخصی پیدا خواهد کرد، و پس از مدتی جزئی از سبک زندگی فردی و جمعی افراد یک جامعه خواهد شد. در نتیجه شناخت و بررسی ابعاد مختلف رسانه‌های اجتماعی با توجه به جوان بودن جمعیت کشور ضروری می نماید، در این سری از گزارشها با رسانه‌های اجتماعی و تأثیرات آنها بر سبک زندگی بیشتر آشنا می‌شویم.
برای مطالعه دو بخش پیشین این گزارش اینجا و اینجا کلیک کنید.
پیش از نتیجه گیری درباره تاثیرات رسانه های اجتماعی بر بخشهای مختلف سبک زندگی بهتر است نقش و اثر هر یک از پلتفرم های اجتماعی را نیز به شکل جداگانه مرور کنیم.


شبکه اجتماعی
در شبکه‌های اجتماعی افراد به دو صورت دوست محور (Friend-Oriented) و یا دنباله محور با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی انواع مختلفی دارند، شبکه‌های اجتماعی عمومی مانند فیسبوک که تعداد زیادی از افراد را همانند فضای عمومی جامعه کنار هم گردآورده است، شبکه‌های اجتماعی تخصصی که بیشتر توسط پژوهشگران، محققان و دانشگاهیان و حول رشته‌های گوناگون شکل می‌گیرد، شبکه‌های اجتماعی فیلم، موسیقی، کتاب،هابی(hubby)، کسب وکار و غیره.
شبکه‌های اجتماعی بر حسب هدف راه اندازی و موضوع فعالیت خود امکانات متنوعی علاوه بر امکانات عمومی مانند اضافه کردن دوستان، به اشتراک گذاری متن، تصویر و فایلهای چندرسانهای و سیستم ارسال پیام در اختیار کاربران قرار می‌دهند، امکانات و ویژگیهایی نظیر خبرخوان، بازیهای آنلاین، تماشای فیلم، ارتباط با سایر رسانه‌ها، ارتباط با دستگاه‌های قابل حمل نظیر موبایل و تبلت و نظایر اینها کاربران این شبکه‌ها را از مراجعه به چندین سایت باز داشته و احتیاجات و نیازمندیهای اطلاعاتی، ارتباطی و تفریحی مختلفی از ایشان را پوشش می‌دهد، نتیجه آن که گرایش به شبکه‌های اجتماعی رشدی روزافزون دارد.

 
بیشترین حوزه ای که از شبکه‌های اجتماعی تاثیر پذیرفته، حوزه ارتباطات و تعاملات انسانی است، شبکه‌های اجتماعی مرزهای قراردادی و عرفی را از میان برداشته و افراد را از ورای مرزهای جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و عقیدتی کنار هم نشانده است. همچنین شبکه‌های اجتماعی حوزه اطلاع رسانی را نیز دگرگون کرده است. شبکه‌های اجتماعی رجوع به رسانه‌های مکتوب و سنتی را به شدت کاهش داده اند، چرا که شتاب نهفته در زندگی شهری قرن بیست و یکم افراد را ناچار به دانستن لحظه به لحظه اخبار می کند، در چنین شرایطی اخبار چاپ شده در هفته نامه‌ها و حتی روزنامه‌ها در هنگام چاپ نیز تازگی ندارند چرا که پیش از آن هزاران نفر از آنها اطلاع پیدا کرده اند. در کنار رسانه‌های مکتوب که با وجود شبکه‌های اجتماعی به حاشیه رانده شده اند نقش موتورهای جستجو در کسب اخبار نیز در حال کمرنگ شدن است. چرا که افراد ترجیح می‌دهند برای اطلاع از اخبار روز بر روی لینکهای ارسالی از دوستان و آشنایان خود کلیک کنند.

 
بر اساس گزارشی که در انگلستان منتشر شده است، جوانان بیشتر از نسل پیش از خود به کسب اخبار از طریق شبکه‌های اجتماعی تمایل دارند. همچنین این قشر از جامعه درصد بیشتری از اخبار مورد نیاز خود را به جای استفاده از موتورهای جستجو از طریق رسانه‌های اجتماعی کسب می‌کنند.

تاثیرگذاری بالای شبکه‌های اجتماعی بر روی حوزه اطلاع رسانی سبب می‌شود نقش آنها در مدیریت بحران های طبیعی و اجتماعی مورد توجه قرار گیرد. رسانه‌های اجتماعی در پوشش انواع رویدادها بسیار بهتر از رسانه‌های سنتی عمل می‌کنند، به عنوان مثال در یک بحران طبیعی همانند سیل یا زلزله کاربران شبکه اجتماعی از یکسو با ارسال و بازنشر تصویر، فیلم، صوت و … در روند اطلاعرسانی نقش آفرینی می‌کنند و از سوی دیگر بر مدیریت بحران از طریق اعلام نحوه کمک رسانی، اقلام مورد نیاز و موارد این چنینی تاثیر می‌گذارند.

همچنین اگر در عملکرد یکی از شبکه‌های اجتماعی اختلالی ایجاد شود، کاربران از طریق سایر شبکه‌ها به اطلاع رسانی می‌پردازند.



در کنار تاثیر مثبتی که شبکه‌های اجتماعی بر کاهش دادن فاصله‌ها و رشد اطلاع رسانی داشته اند اما از سوی دیگر ارتباط رودرو و فیزیکی انسانها را نیز کاهش داده اند، کاربران شبکه‌های اجتماعی کمتر به دیدار دوستان و بستگان خود می‌‌روند و به جای آن به صورت آنلاین و یا ارسال کامنت و گذاشتن پیام با آنها ارتباط برقرار می‌کنند، کمتر با اعضای خانواده خود صحبت می‌کنند و همچنین هنگامی که در کنار اعضای خانواده خود هستند کارها و فعالیتهای خود را از طریق ابزارهای ارتباطی پیگیری می‌کنند.

شبکه‌های اجتماعی تغییرات بنیادین در سبک زندگی و فرهنگ جوامع مختلف ایجاد می‌کنند، این شبکه‌های می‌توانند بر ادبیات افراد جامعه تاثیر بگذارند، پوشش آنها و همچنین روابط با جنس مخالف را دگرگون کنند. کاربران شبکه‌های اجتماعی از این شبکه‌ها برای بیان رویدادهای زندگی خود، خاطرات، موقعیت اجتماعی و مانند اینها استفاده می‌کنند و یا از طریق به اشتراک گذاشتن افکار و عقایدشان با دیگران به گفتگو می‌پردازند و بدین ترتیب احساسات گوناگون خود را به گونهای تخلیه می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی روند توسعه را نیز در جوامع به اصطلاح جهان سومی به چالش می‌کشند، به عنوان مثال روند رو به رشد استفاده دانش آموزان -حتی در سنین دبستان- از گوشی های هوشمند و به تبع آن سایر فناوریهای نوین سبب می‌شود فاصله ای که در گذشته میان کشورهای توسعه یافته و توسعه نیافته از لحاظ استفاده از ابزارهای تکنولوژیک نوین بود، کاهش محسوسی پیدا کند.
     
 


برخی نقش فیسبوک در کشف حجاب را مؤثرتر از نقش رضاخان می‌دانند.

وابستگی روزافزون مخاطبان به شبکه‌های اجتماعی و صرف کردن زمانهای طولانی برای انتشار پست، بازنشر پست‌های سایرین، لایک کردن و امتحان کردن سایر قابلیت‌هایی که شبکه‌های در اختیار آنها قرار میدهند، نوعی از اعتیاد اینترنتی(Internet Addiction) به نام اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی(Social Medai Addiction) بوجود آورده است. اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی در نوع حاد خود افرادی را شامل می‌شود که در وضعیت پستهای ارسالیشان اعدادی همچون 200 هزار پست قرار دارد.
 


    
 اعتیاد به شبکه‌های اجتماعی عوارض روحی متفاوتی برای کاربران دارند، افسردگی، خجالتی شدن، گوشه گیری و تمایل به دوری از اجتماع، کاهش اعتماد به نفس از جمله این عوارض است، عوارضی که در پی تغییر وضعیت دوستان و یا ارتقای شغل و مدرک تحصیلی آنها، و نیز مشاهده شادیها نظیر تصاویر تعطیلات و تولد از زندگی دوستانشان برای فردی که چنین شرایطی ندارد بوجود می‌آیند، به عنوان مثال فردی که به رابطهای پایان داده است در برابر تغییر وضعیت دوستش به نامزد یا متاهل احساس خوبی ندارد.هانا کراسنووا(Hanna Krasnova) از دانشگاه هومبولت(Humboldt)  برلین در این باره می‌گوید: “اینکه چه تعداد زیادی از افراد پس از سر زدن به فیسبوک احساس حسودی و در پی آن احساس تنهایی، سرخوردگی و عصبانیت می‌کنند ما را به شگفت آورد. بر مبنای مشاهدات ما برخی از این افراد در پی این موضوع فیسبوک را ترک کرده یا حداقل مدت زمان استفاده‌شان از این سایت را کاهش می‌دهند.” کراسنووا و سایر محققانی که بر روی رفتار تعدادی از کاربران فیسبوک مطالعه کرده اند، واژه حسادت مارپیچی(Envy Spiral) را برای بیان سرانجام حسادتهایی از این دست که بین کاربران فیسبوک ایجاد می‌شود برگزیده اند.
 

هانا کراسنووا(Hanna Krasnova)

ارتباطات شکل گرفته بر بستر رسانه‌هایی همچون شبکه‌های اجتماعی فاقد احساس و روح حاکم بر تعاملات انسان در جهان واقعی است، در نتیجه روابط و احساسات افراد به مرور زمان به سردی می‌گراید. وابستگی به شبکه‌های اجتماعی ازدواج اینترنتی، طلاق، از هم پاشیدگی خانواده، بلوغ زودرس و اختلالات جسمانی را در کشورهای مختلف جهان از جمله امریکا و انگلیس به شکل قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است.
     


معتادان شبکه‌های اجتماعی همچون سایر معتادان اینترنتی صبر کمی داشته و همانطور که مشکلات فنی، تاخیر در بروزرسانی و سرعت کم ارتباط را تحمل نمی‌کنند در زندگی واقعی نیز عجول تر و کم حوصله ترند. در شبکه‌های اجتماعی آفتاب غروب نمیکند لذا کاربران آنها اغلب از خواب شبانه خود زده و در روز بهره وری کمتری دارند.

در شبکه‌های اجتماعی افراد به گذراندن وقت بیشتر در محیط مجازی و پررنگ کردن زندگی مجازی تشویق می‌شوند و بدین ترتیب مهارتهای برقراری ارتباط در محیط واقعی را از دست می‌دهند. کاربران این شبکه‌ها تصور می‌کنند در یک جامعه  بزرگ با میلیونها عضو در ارتباط اند در حالیکه در واقعیت آنها به تنهایی در پشت دستگاه خود نشسته اند.
 

معتادان شبکه‌های اجتماعی خود را محکوم به فعالیت در این شبکه‌ها میدانند چرا که در دنیای مجازی بروزرسانی نکردن معادل مرگ و نیستی است و کاربرانی که چند هفته یا چند ماه فعالیتی نداشته باشند فراموش می‌شوند.

شبکه‌های اجتماعی تعامل فرزندان با والدین را نیز دگرگون کرده اند، بر اساس تحقیقاتی که پیرامون رابطه فرزندان و والدین آنها در فیسبوک انجام شده است در حالیکه در سنین 17-13 سالگی 65 درصد نوجوانان برای والدین خود درخواست دوستی ارسال می‌کنند، در سنین بالاتر این میزان به 40 درصد کاهش پیدا می‌کند اما در سنین بالاتر از 40 سال تمایل فرزندان به انجام این کار مجددا افزایش یافته و به 50 درصد میرسد. همچنین در تعاملات بین فرزندان و والدین، دختران بیشتر از پسران بر روی دیوار(Wall) والدین خود آیتم‌هایی را به اشتراک می‌گذراند در حالیکه پسران ترجیح می‌دهند دریافت کننده باشند. همچنین در ارسال کامنت معمولا این والدین هستند که ارتباط را آغاز می‌کنند که با افزایش سن فرزندان درصد انجام این کار افزایش پیدا میکند.

کودکان و نوجوانان در شبکه‌های اجتماعی
با وجود محدودیت‌های سنی، کودکان و نوجوانان با انتخاب سن بالاتر در شبکه‌های اجتماعی ثبت نام کرده و فعالیت می‌کنند، بدین ترتیب کودکان وارد دنیایی می‌شوند که پیش از این بزرگترها نیز تجربه زندگی در آن را نداشته اند. بروز اختلالات جسمانی همانند چاقی، بی تحرکی، ضعف بینایی و بلوغ زودرس در کنار تبعات روحی روانی متعدد همچون پرخاشگری، بی حوصلگی، گوشه گیری، مورد آزار قرار گرفتن و … از جمله تأثیرات شبکه‌های اجتماعی بر زندگی کودکان است.

در میان غفلت والدین، کودکان همراه با معصومیت کودکانه خود وارد فضای مجازی میشوند، اکثر کودکان درباره سوءاستفاده هایی که در این محیط صورت می‌گیرد اطلاع نداشته و گمان نمی‌کنند طرف مقابل آنها نه تنها یک دوست نیست بلکه حتی ممکن است جنایتکار باشد.
     

۲۰ درصد کاربران فیس بوک زیر ۱۸ سال هستند.

کودکان به سادگی اطلاعات هویتی و شخصی خود را در شبکه‌های اجتماعی به اشتراک می‌گذارند، آدرس، تلفن، شماره حساب و سایر اطلاعاتی که مجرمان را ترغیب به سوءاستفاده‌های مختلف از کودکان می‌کند. کودکان و نوجوانان آسیب پذیرترین گروه سنی در مقابل آزار سایبری هستند. اصطلاح مزاحمت سایبری(Cyberbullying)  به سوءاستفاده از فناوری‌های ارتباطی نظیر اینترنت برای صدمه زدن به افراد اتلاق می‌شود. این مزاحمت‌ها گاه آثار جبران ناپذیری همانند خودکشی برای افراد در پی دارد. ارسال پیام‌های تهدید آمیز، انتشار شایعه، قرار دادن عکسها و اطلاعات شخصی، جعل هویت، هک کردن حساب کاربری و قرار دادن تصاویر مستهجن در آن، هتک حرمت، توهین و تحقیر و سوءاستفاده جنسی از جمله مزاحمت‌های سایبری است که قربانیان زیادی در بین کودکان و نوجوانان دارد.
     


بیش از 30 درصد نوجوانان مزاحمت سایبری را تجربه کرده اند که درصد قربانیان دختر به طور طبیعی از پسران بیشتر بوده است چرا که دختران اغلب به واسطه روحیات لطیفشان آسیب پذیرترند.

مواجه با مهاجمان جنسی از بدترین اتفاقاتی است که ممکن است برای کودکان در شبکه‌های اجتماعی رخ دهد، این مهاجمان با ساخت پروفایلهای جعلی به کودکان نزدیک شده و به مرور اطلاعات شخصی آنها را دریافت می‌کنند. مزاحمتهای اینترنتی از جمله عوامل خودکشی نوجوانان در امریکاست.
     

مزاحمتهای اینترنتی از جمله عوامل خودکشی نوجوانان در امریکاست.

در فرانسه از هر 10 دانش آموز یک نفر مزاحمت سایبری را تجربه کرده است. دانش آموزان با انتشار عکس‌های خصوصی همکلاسی‌های خود و یا ساختن حساب کاربری با نام معلمان و مسئولان مدرسه و قرار دادن تصاویر مستهجن و یا پیامهای زننده، نظام آموزشی غرب را به چالش کشیده اند. از جمله قربانیان آزار سایبری می‌توان به مگان مِیِر اشاره کرد، دختر نوجوان 14 سالهای که پس از آزار سایبری خودکشی نمود.
 

مگان مِیِر

شبکه‌های نه تنها خود پتانسیلهای کافی برای جاسوسی از کاربران را دارند بلکه بستر مناسبی برای کسب اطلاعات توسط شبکه‌های جاسوسی و دستگاه‌های اطلاعاتی، رشد گروه‌های تبهکاری و خلافکاری، دامن زدن به اختلافات قومی، مذهبی، سیاسی و ایجاد آشوبهای داخلی بوجود آورده اند. این شبکه‌ها برحسب قابلیت و توانایی بسیج  کردن افراد که دارند، در کنار قابلیت ترتیب دادن یک مهمانی دوستانه و یا جشن خانوادگی می‌توانند گروه‌های تبهکاری و آشوبگران را نیز مجتمع کنند. ویژگیهایی از این دست باعث شده دول استعمارگر برای تصرف قلب و مغز افراد جوامع دیگر به استفاده از شبکه‌های اجتماعی روی بیاورند. در این حالت شبکه‌های اجتماعی به عنوان سلاحی کارا در میدان جنگ نرم مورد استفاده قرار میگیرند. سازماندهی تجمعات اعتراضی، دامن زدن به آشوبها، هدایت نیروهای معارض و مخالفان دولتها از جمله مواردی است که شبکه‌های اجتماعی با ایفای نقشی مؤثر هزینه‌های دولتهای متخاصم جهت تضعیف دولتها را کاهش داده‌اند. در کنار این موارد کنترل و سوءاستفاده از اطلاعات قرار داده شده توسط افراد یک جامعه و کشور بر روی شبکه‌های اجتماعی در راستای ضربه زدن به امنیت ملی و انسجام و یکپارچگی آن جامعه نیز دور از انتظار نیست.

از دیگر قابلیتهای شبکه‌های اجتماعی جهت دهی به افکار عمومی است، بطوریکه در فضای عمومی شکل گرفته توسط این رسانه‌ها، افراد زیادی بدون آنکه یکدیگر را بشناسند در مکانهای متفاوت همانند هم تفکر و تصمیمگیری می‌کنند. این ماهیت تمام رسانه‌ها در شکل و جهت دهی به افکار عمومی است، رسانه‌ها از طریق نور، صوت، تصویر، جلوه های سمعی و بصری در کنار عناصر انتقال و اثرگذاری پیام نگاه انبوه مخاطبان خود را به سمتی که هدفشان است، معطوف می‌کنند. از این رو به عنوان مثال امروز افراد جامعه برای تأثیر در امور سیاسی جامعه نیاز به مراجعه و واسطه قراردادن احزاب ندارند، بلکه به شکل مستقیم نظرات خود را در رسانه‌های اجتماعی منعکس می‌کنند، حال اگر رسانه ها دیدگاه سیاسی افراد را به سمت و سویی خاص سوق داده باشند، مطالبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی افراد جامعه همان چیزی است که گردانندگان رسانه‌ها می‌خواهند. کافی است گردانندگان یک رسانه اجتماعی با یک دولت و یا در شکل محلی با یک حزب یا کاندید خاص به توافق رسیده و آن گاه به تبلیغ غیر مستقیم نظرات آنها بپردازند، در چنین شرایطی دموکراسی نتایج ناخوشایندی را برای جامعه رقم خواهد زد، چرا که نگاه بخشی از افراد جامعه به شکلی حرفه ای توسط رسانه‌ها جهت دار شده در حالیکه ممکن است فرد یا حزب مطلوب رسانه به هیچ‌وجه صلاحیتهای لازم را نداشته باشد و یا اینکه دموکراسی باعث قدرت گرفتن اقلیتی که رسانه‌ها را در دست دارند، می‌شود. این نوع جدید بازیهای سیاسی است که شبکه‌های اجتماعی آن را بوجود آورده اند. شبکه‌های اجتماعی علاوه بر اینکه به عنوان ابزاری سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرند خود فضای سیاسی نمونه ای برای منازعات سیاسی هستند. فضایی که در آن، افراد، احزاب و دولتها به یارکشی و جذب آراء می‌پردازند.

آسیب عمده ای که سیاسی شدن فضای رسانه‌های اجتماعی و حضور آنها در عرصه سیاست به دنبال دارد پدید آوردن یک جهل عمومی است. رسانه‌ها به راحتی می‌توانند نگاه افراد جامعه را از مسیر درست منحرف کرده و با استفاده از شانتاژ، فرافکنی، عوامفریبی و سایر تکنیکهایی از این دست به ترور شخصیتها و گروهها پرداخته و نحوه انتخاب افراد را از حالت عقلانی به حالت احساسی تغییر دهند.

سایبرآپارتاید(Cyber Apartheid) و بالکانیزاسیون سایبری(Cyber Balkanization) از دیگر آسیب‌های اجتماعی - سیاسی شبکه‌های اجتماعی هستند. اینترنت به افراد اجازه اظهارنظر و بیان دیدگاه‌های خود را می‌دهد، در نتیجه افراد بیشتر به دنبال طرح افکار و عقاید خود و به نسبت کمتری حاضر به شنیدن نظرات دیگران هستند که این امر باعث رشد تفردگرایی در جامعه خواهد شد. همچنین افزایش تعارضات قومی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی و نیز قوت گرفتن نجواهای جدایی طلبانه در کنار استحاله عناصر دانشگاهی و نخبگان، تضعیف باورها، سنتها و ارزشهای جامعه از طریق تبلیغ سبک زندگی و فرهنگ امریکایی، انسجام و یکپارچگی جوامع را به چالش خواهد کشید.

 نظر دهید »

روایت یک مرد مرده

11 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

فیلم پلۀ آخر دومین ساختۀ علی مصفّا، ساختار متفاوتی در روایت داستان به کار گرفته است. استقبال نسبی مردم از فیلم در این فصل مردۀ اکران، نشان می‌دهد که پلۀ آخر توانسته با مخاطب ارتباط خوبی برقرار کند. این فیلم پس از حدود دو ماه تأخیر عاقبت از دوشنبه 23 بهمن در هشت سینمای تهران اکران شد و توانست در مدت 30 روز به فروش 244 میلیون تومانی در تهران برسد. به این ترتیب، فروش پلۀ آخر در اسفند ماه از تمام فیلم‌های روی پرده بیشتر بوده است.

علی مصفّا را بیشتر به عنوان یک بازیگر خوش‌ذوق می‌شناختیم، بازیگری که در فیلم‌هایی چون برج مینو (1374) و لیلا (1375) درخشیده است. فیلم پلۀ آخر دومین ساخته اوست که از یک کارگردان بادغدغه خبر می‌دهد. فیلمنامه را نیز خود علی مصفّا نوشته، در آن به همراه همسرش بازی کرده، و پس از نیافتن هیچ تهیه‌کننده‌ای عاقبت با سرمایۀ شخصی‌اش فیلم را ساخته است.

خلاصه داستان

خسرو شریفی (علی مصفا) که یک معمار است قصۀ زندگی خود با لیلی (لیلا حاتمی) و ماجرای خود با پزشک خانوادگی‌شان امین عارف (علیرضا آقاخانی) و واقعه‌ای که منجر به مرگ او شد را روایت می‌کند، روایتی که مغشوش و نامرتب است.

مختصری در باب سازندگان

علی مصفّا متولد 1345 در تهران، تحصیل کردۀ مهندسی عمران از دانشکدۀ فنی دانشگاه تهران است. پدرش دکتر مظاهر مصفّا، شاعر و استاد ادبیات و اصالتاً تفرشی است. مادر او ـ امیربانو کریمی ـ دختر امیری فیروزکوهی (شاعر معاصر) و تحصیل کردۀ ادبیات است. علی مصفّا در سال 1378 با لیلا حاتمی ازدواج کرد که ثمرۀ آن، دو فرزند به نام‌های مانی (متولد بهمن 1385) و عسل (متولد مهر 1387) است. علی مصفا بازیگری را با فیلم امید/ حبیب‌الله کاوش (1370) آغاز کرد و تاکنون مجموعاً در چهارده فیلم سینمایی بازی کرده است، به علاوۀ دو مجموعۀ تلویزیونی به نام‌های کیف انگلیسی (1378) و پریدخت (1386). مصفّا نخستین فیلم خود را به نام «سیمای زنی در دور دست» در سال 1382 ساخته است.

جوایز از جشنوارۀ فیلم فجر

فیلم پلۀ آخر به عنوان تنها نامزد در بخش اقتباس ادبی سی‌امین دورۀ جشنواره فجر، لایق اخذ سیمرغ اقتباس دانسته شد و آن را دریافت کرد. البته اگر فیلم دوازده صندلی ساختۀ اسماعیل براری نیز به بخش مسابقه راه یافته بود در آن صورت تا حدی مسابقه معنا می‌یافت که کدام فیلم واقعاً اقتباس بهتری کرده است. فیلم آقای براری متأسفانه در بخش خارج از مسابقه نمایش داده شد.

نقد و تحلیل

فیلم پردۀ آخر روایت یک مرد مرده به نام خسرو است که در همان ابتدا می‌گوید که وقایع را بدون ترتیب بیان خواهد کرد. او قصۀ خود را از یک فیلم در فیلم آغاز می‌کند، وقتی که همسرش لیلی بعد از مرگ او به هنگام بازی در یک نقش جدی خنده‌اش گرفته است.

دومین فیلم علی مصفا بعد از ساختۀ اولش سیمای زنی در دور دست (1382) نسخه‌ای وطنی است از فیلم شگفت‌انگیز ممنتو/ یادآوری/ کریستوفر نولان (2000) که با به هم ریختگی زمان، قصه‌اش را از آخر به اول روایت می‌کند، مانند متنی که پارگراف‌هایش از انتها به آغاز خوانده شوند. به ناچار در نوبت بعد که فیلم در حال روایت سکانس قبلی (به لحاظ زمان خطی) است مجبور می‌شود که ابتدای سکانس بعدی را که قبلاً نشان داده را نیز تکرار کند و این گاهی جذاب است و گاهی نیز آزار دهنده خواهد بود. جناب علی مصفا که زمانی فقط بازیگر بود فیلمنامۀ این فیلم دومش را نیز نوشته است.



راقم بعد از جلسۀ مطبوعاتی فیلم در برج میلاد شباهت پلۀ آخر را فیلم با یادآوری ساختۀ کریستوفر نولان یادآور شدم ولی علی مصفّا آن را منکر شد و گفت اصلاً این فیلم را ندیده است. نیما حسنی‌نسب هم که ملازم جناب مصفا بود از او دفاع کرد و گفت قصۀ دو فیلم با هم فرق دارد. بنده نیز همانجا اظهار تردید کردم که واقعاً او فیلم ممنتو (یادآوری) را ندیده باشد و به نظرم می‌رسد که فرم ساختاری فیلم از آن فیلم اخذ شده است. در تیتراژ، نام دو قصه که فیلم از روی آنها اقتباس آزاد کرده مذکور است: مردگان/ جیمز جویس، مرگ ایوان ایلیچ/ لئو تولستوی. اما اینها کفایت نمی‌کند که بگوییم کارگردان صداقت لازمه را داشته و منابع اقتباسی خود را معرفی کرده است. زیرا فرم و ساختار معکوس فیلم به طور انکار ناپذیری به فیلم یادآوری از نولان شبیه است.

فیلم دو ایراد اساسی دارد. اول اینکه مرگ به دست انسان نیست که با تشخیص غلط یک پزشک (علیرضا آقاخانی) برای کسی همچون خسرو (علی مصفا) رخ بدهد، خصوصاً که این دکتر عملاً یک شخص خائن به حساب می‌آید، کسی که از کودکی شیفتۀ لیلی (لیلا حاتمی) همسر خسرو بوده و تشخیص نادرست و عمدی دکتر موجب مرگ او شده است. این مسئله از قصۀ دوبلینی‌ها نوشتۀ جیمز جویس اقتباس شده که همین بخش از آن به توسط دکتر برای مادرش روخوانی می‌شود. اما چگونه تشخیص غلط و عمدی یک پزشک باعث مرگ کسی می‌شود؟! به عبارت دیگر به دعای گربه سیاه که باران نمی‌آید!

شاید در اینجا کارگردان یا طرفداران فیلم بخواهند به قاعدۀ جذب متوسل شوند که فکر کردن به چیزی آن را برایمان پیش خواهد آورد. اما مسئلۀ مرگ ربطی به قاعدۀ جذب ندارد، آن قاعده در مورد کسب منافع دنیوی است و در قرآن مجید به عنوان یک قانون و سنت الهی تبیین شده. (در إسراء/ 18 تا 21 خداوند می‌فرماید که برخی از کسانی که به دنبال منافع دنیوی بروند را به خواسته‌شان می‌رساند اما تمام کسانی که در پی منافع اخروی باشند بهره‌مند می‌سازد و سعی ایشان تباه نخواهد شد.)

باید تأکید کرد که مرگ اختصاصاً به دست خدا است و کسی نمی‌تواند اجل خود را پیش و پس بیاندازد هرچند که به رفتن یا نرفتن به جهان آخرت بسیار شایق باشد. اگر قرار بود هر کس که به مرگ فکر می‌کند به زودی بمیرد اولیاء خدا باید زودتر از همه می‌مردند. البته فیلم پلۀ آخر سعی کرده تا برای این مسئله تدبیری بیاندیشد و لذا مرگ خسرو را به سبب زمین خوردن در پلۀ آخر حیاط خانه قلمداد کند، پله‌ای که کمی بزرگتر از سایر پله‌ها از کار درآمده است. ولی اگر خسرو چنانکه خود می‌گوید آنچنان معمار بادقتی است که به جزئیات بنا نظارت و حساسیت دارد چطور در خانۀ خودش چنین خبطی رخ نموده است؟ مگر نوبت اول بود که او از آن پله بالا می‌رفت؟! به هر حال دیده می‌شود که چاره‌ای که جناب مصفّا در این شش سال فاصلۀ نگارش فیلمنامه تا ساخت آن، اندیشیده این مسئله را حل نکرده است.

ایراد دیگر فیلم آن است که مخاطب راز فیلم که مرگ خسرو به دلیل تشخیص غلط است را در همان اوایل می‌فهمد، رازی که روایت آن تا انتهای فیلم طول داده شده و گاهی با سکانس‌هایی که تکرار می‌شوند حوصلۀ تماشاچی را سر می‌برند. آنچه برای بخش انتهایی فیلم مانده از قصۀ مردگان نوشتۀ جیمز جویس اقتباس شده است. لیلی در یکی از نریشن‌های محدود خود از نوجوانی به نام عیسی خبر می‌دهد که در همسایگی منزل آنها در تفرش بوده و یک شب تا به صبح زیر باران در مقابل منزل آنها ایستاده و صبح از عشق او خودکشی کرده است. این مسئله نیز با تفحص خسرو در تفرش، برای تماشاگر روایت می‌شود و پس از مرگ خسرو می‌فهمیم که آن نوجوان در واقع خودکشی نکرده و او همین دکتر امین عارف است که نسخۀ غلط برای خسرو پیچیده تا او را از میدان به در کند.



ماجرا وقتی کاملاً واضح می‌شود که لیلی بعد از مرگ شوهرش به مطب امین عارف می‌رود. در آنجا دکتر به ماجرای آن شب بارانی در تفرش اشاره می‌کند. اما لیلی نه‌تنها از این ماجرا متعجب نمی‌شود بلکه به او لبخند هم می‌زند. انتظار مخاطب آن است که لیلی هم مثل شوهرش ندانسته باشد که این پزشک که به تازگی پس از سال‌ها از خارجه برگشته، همان نوجوان عاشق پیشۀ تفرشی است که می‌گفتند از عشق او خودکشی کرده است.

سکانس گفت‌وگوی لیلی و دکتر در مطب، به طور ضمنی حکایت دارد که لیلی از راز مگوی دکتر باخبر بوده است. لذا فیلم به طور غیرصریح اکراه لیلی از خسرو را مطرح می‌کند. البته چون مسئلۀ خیانت زن شوهردار جزو خطوط قرمز سینمای ایران محسوب می‌شود فیلمساز ناچار شده است تا این روایت پیچیده را برای بیان آن برگزیند. در اینجا برخی دقایق فیلم که این احتمال را تأیید می‌کنند ذکر می‌کنیم:

1. لیلی می‌دانسته که دکتر امین همان عاشق نوجوان او در تفرش است، لکن شوهرش را فریب داده که آن نوجوان نامش عیسی بوده و در همان تفرش خودکشی کرده و مدفون شده است
2. مونولوگ خسرو که خبر می‌دهد لیلی نمی‌خواسته از او بچه‌ای داشته باشد
3. پیشنهاد لیلی به کارگردان فیلمی که در آن بازی می‌کند به اینکه دکتر امین عارف بازیگر نقش شوهر او در فیلم باشد
4. ماجرای خندۀ غیرمترقبه و تکرار شوندۀ لیلی به وقت فیلمبرداری فیلمی که در آن بازی می‌کند که اتفاقاً پس از مرگ شوهرش نیز بوده است
5. نزدیک شدن دکتر امین به این خانواده نیز احتمالاً به سبب لیلی ممکن شده است. زیرا که خسرو در نزد یکی از اطبای فامیل به غیرمتعارف بودن دکتر امین اشاره نموده و از روابط سرد خود با او خبر داده بود
6. واقعۀ عصبانیت لیلی و خرد کردن نوار کاست با یخ‌شکن، و اصابت ناگهانی آن به سر خسرو نیز می‌تواند در این مقوله دسته‌بندی شود
7. انتخاب نام «امین عارف» برای این دکتر خیانت‌کار نیز در واقع نوعی هجو فیلمساز علیه او است، چیزی که فیلم از ابتدا به وقت تسلیت گفتن دکتر به لیلی به کار می‌گیرد

اما آنچه ظاهراً مخالف این تفسیر از فیلم می‌تواند قلمداد شود سکانس پایانی قهوه‌خانه است که ما بدون آنکه گفت‌وگوهای لیلی و دکتر را بشنویم عصبانیت و برخاستن لیلی را می‌بینیم. ظن غالب آن است که دکتر با از میدان به در کردن خسرو، حالا در اینجا از لیلی خواستگاری کرده است. اما می‌توانیم عصبانیت لیلی و ترک کردن او را اینطور تعبیر کنیم که دکتر در حضور لیلی به تشخیص طبی غلط و عمدی خود که منجر به مرگ خسرو شده اعتراف کرده است.

به این ترتیب می‌توان حکم کرد که فیلم پلۀ آخر توانسته با به کار گیری این روایت پیچیده عملاً به یکی از خطوط قرمز سینمای ایران وارد شود و ممیزان وزارت ارشاد هم متوجه قضیه نشوند. و این همان موضوعی است که بنده از فکر کردن به آن مشمئز می‌شوم. مسئلۀ خیانت زن شوهردار نخستین مرتبه در فیلم نوبت عاشقی/ محسن مخملباف (1369) مطرح شد که باعث توقیف فیلم گردید. در بهمن سال 1390 نیز فیلم برف روی کاج‌ها نوشته و ساختۀ پیمان معادی در جشنوارۀ فجر سعی در توجیه نوعِ دو طرفۀ این مسئله داشت که خیانت در جواب خیانت ایرادی ندارد! در بهمن 1389 نیز فیلم آلزایمر/ احمد رضا معتمدی را در جشنواره دیدیم که در آن نعیم (فرامرز قریبیان) عاشق آسیه (مهتاب کرامتی) همسر برادر خود امیر قاسم (مهدی هاشمی) است که از بیست سال قبل ناپدید شده و همه بجز این زن گمان دارند که او مرده است. لذا نعیم اصلاً ازدواج نکرده منتظر جواب آسیه است. و عجیب‌تر اینکه آن فیلم و فیلمساز ادعای دین و صلاح هم دارند.

در پلۀ آخر می‌بینیم که خسرو برای اولین مرتبه به پشت صحنۀ فیلم می‌رود تا بازی زنش را ببیند. لیلی در آن شب احتمالاً از حضور او عصبانی شده و لذاست که به دیگران پرخاش می‌کند. اما در انتهای فیلم حضور مجدد خسرو در پشت صحنۀ این فیلم چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ اگر او در این وقت مرده است پس این حضور عملاً جسمانی نیست و جناب کارگردان به این نحو از نگرانی خسرو و مراقبت او از همسرش حکایت دارد. این مسئله در فیلم حس ششم (1999) ساختۀ شیامالان به نحوی دیگر دیده می‌شود. در آن فیلم مخاطب در انتها متوجه می‌شود که بروس ویلیس در طول فیلم عملاً یک روح بوده است. لذا غیرت‌ورزی او بر زنش عملاً ناموجه بوده و زنش در دوستی با آن مرد مرتکب خیانت زناشویی نشده بلکه قصد ازدواج مجدد داشته است.

بعضی از عوامل سینمای ایران در فیلم پلۀ آخر در نقش‌های واقعی خودشان بازی کرده‌اند، مانند: نظام الدین کیایی (صدابردار) و امیر سیدی (دستیار کارگردان). همچنین علی مصفّا برخی وقایع و جزئیات فیلم را از زندگی واقعی خود وام گرفته است. پدر او اصالتاً تفرشی است و یکی از روستاهای تفرش در این فیلم لوکیشن دوم داستان است، همچنین است معمار بودن خسرو با توجه اینکه علی مصفا که نقش او را بازی کرده تحصیل کردۀ رشتۀ عمران است، لیلا حاتمی همسر علی مصفّا دو خصلت واقعی خود را به فیلم آورده است. او اولاً همسر خسرو است و ثانیاً بازیگر سینما.

فیلم پلۀ آخر را می‌توان یک هشدار غیر واضح و کم‌رنگ نسبت به موضوع خیانت زنان در خانواده تلقی کرد مسئله‌ای که اگرچه در غرب رواج یافته است اما هنوز هم در همان کشورها قبیح شمرده می‌شود، و این به سبب فطرت انسان و آفرینش خاص زنان است که حامل فرزند هستند. در جوامع دینی، به سبب ایمان اغلب مردم این واقعۀ شنیع بسیار قلیل رخ می‌دهد هرچند نمی‌توان تماماً آن را منکر شد.

تاکنون خیانت مرد در خانواده موضوع ساخت فیلم‌های بسیاری قرار گرفته است که در اغلب آنها ازدواج مجدد شوهر، خیانت زناشویی تلقی گشته و به این ترتیب منظر فیلم در تضاد با شرع مقدس قرار می‌گیرد. اما مسئلۀ خیانت زنان در خانواده به سبب مسائل ممیزی که به سبب حفظ سلامت جامعه اتخاذ شده تاکنون ناگفته مانده است. لکن در بهمن ماه در جشنوارۀ سی‌ویکم فجر فیلم به خاطر پونه ساختۀ هاتف علیمردانی به روش غیرواضح دیگری به این مسئله می‌پرداخت. درست در وقتی که شوهر (فرهاد اصلانی) از مسافرت فرد مظنون به آلمان مطمئن شده و با خاطری آسوده برای توجه به همسرش پونه (هانیه توسلی) به خانه آمده بود نامۀ خداحافظی او را در خانه یافت که حکایت داشت که پونه از شک و غیرت‌ورزی مرد به ستوه آمده با بخشیدن مهریه قصد جدایی دارد. این سکانس انتهایی فیلم ایهام دارد. زیرا از سوی دیگر می‌توان احتمال داد که پونه زندگی خانوادگی را ترک کرده تا از پی آن مرد مظنون به خارجه برود!

*امیر اهوارکی

 نظر دهید »

وقتي تلويزيون فنلاند بجاي مسوولان ما از ايرانيان دفاع مي‌كند

10 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

برخی معتقدند اوايل دهه شصت تنها نقطه عطف در سينمای ایران بوده، زيرا سينماي ما با وجود شرايط جنگي كشور در آن برهه خوب درخشيد اما كم كم پس از آن در سراشیبی سقوط افتاد. در دوران اصلاحات، سينماي ايران جهشي بزرگ براي ورشكستگي برداشت و با فيلم‌هاي مازوخيستي و انتحاري كه ضد جامعه اسلامي بود به خود زني عليه خودمان اقدام كرد.

در دوران كنوني هم هيچ كار خاصي در سينما صورت نگرفته است، یادتان که هست در سال جاری تنها دغدغه اصلي مسوولان سينماي ما پروژه سنگين «لاله» بود كه آن را هم بايد در دسته فيلم‌هاي تجاري با ژانر فيمينستي قرار داد و بس. اين‌جاست كه حالا مي‌بينيم بمب‌افكن‌هاي تبليغاتي غرب با فيلم‌هاي سينمايي و جوايز رنگارنگ خود به كارگردان ضد ايراني،‌ افكار عمومي جهان را ضد ما نشانه رفته‌اند و باز هم دست سينماي ما خالي است و بخاري از اين سينما ملي بلند نمي‌شود.

 همين جشنواره فجر امسال كه به زعم دوست و دشمن ضعيف‌ترين جشنواره در نوع خود بود،‌ نيز گلايه‌آ‌ميز اعلام كرد سينماي ايران ورشكسته است چرا كه مردم گيشه اين سينما را به خانه خود راه نمي‌دهند؛ اما خود اين آقايان تاكنون نشده كلاهشان را قاضي  كنند كه چرا هيچ كس حاضر نيست فيلم‌هاي سياه وتلخ و خنثي آن‌ها را در سبد فرهنگي خود قرار دهد. سينمايي كه غيرت ندارد سينماي مرده است و سينماي ايران غيرت ندارد مي‌پرسيد چرا؟ يكي از دلايلش اين است كه سينماي كشور حتي حاضر نشده جوابي محكم در مقابل توهين‌هاي سينماي غرب ارايه دهد تا حس غيرت ملي  را برانگيزد.

نگاهي به فيلم‌هاي ضد ايراني و پاسخ منفعل سينماي ايران كه تنها دغدغه‌اش به تصوير درآوردن مسایل خصوصی زن وشوهر است اين موضوع را به راحتي نشان مي‌دهد در سال 1370 براساس تخيلات بتي محمودي همسر پروفسور محمودي فيلم«بدون دخترم هرگز» با بازي  سالی فیلد* در اسراييل ساخته شد. فيلمي سراسر توهين،‌ دروغ و افترا. اما چه پاسخي به سازندگان اين فيلم كه موج ضد ايراني را در غرب رهبري مي‌كردند داده شد؟!‌ جالب اين‌جاست كه تم فيلم و حقايق پشت پرده آن پتانسيل عظيمي براي جنگ رسانه‌اي ضد آمريكايي‌ها داشت و مي‌توانست فيلم پرفروشي را از سوي ايران به جهان معرفي كند. ‌فيلمي كه اگر ساخته مي شد قادر بود بر موج حملات غرب بر ايران سوار شود و برتري انديشه و عمل ما بر آمريكايي ها را نشان دهد؛ اما دريغ از رگ غيرت و بصيرت كه در سينماگران آن روز وجود نداشت.

در آن زمان كه غربي‌ها با تاكتيك رسانه‌اي خود،‌ دروغگويي‌ مثل بتي محمودي را به الهه مظلوميت تبديل كرده بودند، سينماي ايران  به تقليد از غرب به فكر چگونگي ورود ابتذال بر پرده نقره اي بود. حتي يك مستند هم در اين رابطه ساخته  نشد در حالي ‌كه دكتر محمودي رزومه كاري و علمي غيرقابل انكاري داشت. (دکتر سید بزرگ محمودی دکترای فوق تخصص بیهوشی نوزادان است و قبل از آن مهندس هوا و فضا بوده كه گفته مي شود نقش فعالی در ساخت اولین آپولویی که اولین انسان را به فضا برده داشته است.) الکسیس کوروس فیلم‌ساز ایرانی الاصل مقیم فنلاند می‌گوید: زمانی‌که دیدم ایران هیچ واکنشی به فیلم بدون دخترم هرگز نشان نمی‌دهد تصمیم گرفتم این موضوع را از دیدگاه دکتر محمودی بسازم که این فیلم با نام بدون دخترم با هزینه تلویزیون فنلاند!!! ساخته شد.

در آن زمان غرب كارهاي تبليغاتي زيادي كرد. از جمله کالج آلما به بتی محمودي به ‌خاطرکتاب «بدون دخترم هرگز» دکترای افتخاری داد. استون آلما رییس کالج آلما در این مورد می‌گوید: به‌خاطر تم احساسی داستان و همچنین به خاطر توجهی که هالیوود به آن داشته این جایزه را به بتی محمودی دادیم  و حالا سوال ما اين است كه با توجه به سوابق دكتر محمودي و حقايق ماجرا نمي‌توانستيم فيلم بهتري به جهان معرفي نموده و حملات غرب را نه فقط دفع بلكه آن‌ها را از ساخت فيلم‌هاي ضد ايراني بعدي منصرف كنيم؟

اين ماجرا گذشت  تا آن‌كه در سال 86 فيلم«300 »اكران شد. فيلمي كه اين‌بار به همت برخي منتقدان  دلسوز به دغدغه هنري كشور مبدل شد اما با وجود آن همه هياهو و تبليغي كه خودمان براي آن انجام داديم!چه كاري از سوي سينما و سينماگران ايراني در اين عرصه صورت گرفته است؟! باز هم حتي يك مستند ساده نساختيم چه برسد به آن‌كه با تم هنر به جنگ سازندگان« 300 »برويم بعد از آن بود كه يانكي‌ها فهميدند مترسك سينماي ايران، پوشالي است مترسكي كه نه تنها از مزرعه پدري ما دفاع نمي كند بلكه زاغچه‌هاي فيلم‌سازي چون بهمن قبادي، ‌مخملباف،‌ جعفرپناهي و… از روي شانه‌هاي  او سكوي پرواز ساخته اند. آن‌ها از روي مترسك سينماي ما پريدند تا لاشخورهاي آمريكايي چراغ سبز سينماي ايران را براي حملات پي‌درپي‌شان راحت‌تر احساس كنند.

و حالا هم فیلم «آرگو» ساخته بِن اَفلک، كه صرف‌نظر از نوشابه‌هایی که در صحنه‌های آخرش برای جیمی کارتر بازکرده و تصاویری که حمایت آمریکا از سلطنت سرکوبگر محمدرضا شاه پهلوی را نمایش می‌دهد، در یک سیاه‌نمایی عجیب کوشیده است تصویر کشوری عقب مانده، نا متمدن و متعصب را از ایران به بینندگانش قالب کند كه با افزایش تنش در روابط ایران و آمریکا در سال‌های اخیر، این موضوع به شدت مساله ساز شده است.

ساخت فيلم «آرگو» و اهداي اسكار به آن كه نوعي دهن‌كجي به ملت ايران است باعث موج اعتراضات وسيعي در كشور شد و افراد در گروه‌ها و جناح‌هاي مختلف نسبت به آن معترض شدند؛ اما حقيقتا اين تب داغ انتقادات  هنرمندان و اهالي سينماي ما  تا چه مدت داغ مي‌ماند؟ و چگونه قرار است نسبت به چنين فيلمهايي وارد عمل شويم ؟!  مطمئنا دشمن با وجود اعتراضات ما، از مسيري كه هدف قرار داده عقب‌نشيني نخواهد كرد؛ بلكه بعد از بررسي آستانه تحمل ما،‌ دوباره كار خودش را دنبال مي‌كند. در آن زمان آمريكا به وسيله اين فيلم و شانتاژ وسيع خبري توانست افكار عمومي غرب را عليه ايران و اسلام بشوراند. اما متاسفانه در مقابل موضع مسولان و سينماگران ما انفعالي‌تر از آن بود كه بتوان از آن سخن گفت و امروز «آرگو» با تمام ساز و برگش و اسكاري كه در دست گرفته، ‌به جنگ با ملت ايران آمده است كه اگر تجربه  انفعال  و اهمال‌ورزي قبلي را در قبال آن تكرار كنيم وضعيت سينماي ورشكسته ايران به مراتب بدتر از قبل خواهد شد. اما اگر براي دفاع از شرف ملت ايران خيزبلندي برداريم به‌راحتي خواهيم توانست برگرده اين هيولاي پوشالي سوار شويم و از تمام جوسازي‌هاي آن‌ها به نفع خودمان بهره ببريم. سينما جرات موج‌سواري مي‌خواهد و مرد خود را می‌طلبد؟

*او دوبار برای بازی در فیلم‌های نورما ری و مکان‌هایی در قلب جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن دریافت کرده است.

 نظر دهید »

بهای زیبایی

10 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

از آغازين روزهاي تاريخ زندگي انسان‌ها، زنان تلاش مي‌کرده‌اند تا بيشترين حد ممکن، زيبا باشند. از روزگار کلئوپاترا که در شير الاغ استحمام مي‌کرد تا عصر پيشرفته کنوني و تزريق مواد آرايشي به زير پوست گونه‌هاي زنان، به نظر مي‌رسد که آنان با صرف هر مقدار زمان و هزينه ممکن، به دنبال دستيابي به اکسير جواني و زيبايي هستند، حتي اگر اين کار به مرگشان منتهي شود!
آيا شما مي‌دانيد که در قرن 17 ميلادي، زنان براي سفيد شدن پوست صورت خود از کرم‌ها و پودرهاي حاوي جيوه، سرب و گل سفيد بهره مي‌بردند که اين کار در پاره‌اي از موارد به بهاي سکته قلبي و يا مرگ تمام مي‌شد؟

به علاوه، در سال‌هاي قرون وسطي، زنان براي برطرف کردن جرم دندان خود به آرايشگاه‌هايي مي‌رفتند که از اسيد نيتريک براي سفيد کردن دندان‌ها بهره مي‌بردند، کاري که باعث از بين رفتن تدريجي ميناي دندان‌ و از دست دادن دندان‌هاي زنان در سال‌هاي مياني عمرشان مي‌شد.

ما همه روزه با بمباران تبليغاتي گسترده‌اي از سوي رسانه‌ها رو به ‌رو هستيم که به ما مي‌گويد، چگونه مي‌توان زيباتر به نظر رسيد. از سوي ديگر، با تورق هر مجله‌اي و يا مشاهده تبليغات تلويزيوني و تابلوهاي تبليغاتي و کاتالوگ‌ها و ستاره‌هاي فيلم‌هاي سينمايي نيز چنين احساسي به همه ما القا مي‌شود. اين ليست بلند بالا همچنان ادامه دارد. ما خود را با يکديگر مقايسه مي‌کنيم و همچنان احساس دوري از تناسب اندام ، چاقي، فقدان جذابيت و يا پيري مي‌کنيم. لذا اين عطش سيري ‌ناپذير ما همچنان تداوم مي‌يابد و مديران صنعت مواد آرايشي و زيبايي و جراحان پزشکي زيبايي مصنوعي، با دستاني پر پول، روانه بانک‌ها مي‌شوند. اما نبايد تنها بر روي زنان متمرکز شويم. چرا که اگرچه در گذشته استفاده يک مرد از يک صابون آرايشي و يا کرم صورت، کاري زنانه و تحقيرآميز به حساب مي‌آمد، اما امروزه اين شرايط تغييرات زيادي کرده است. محصولات آرايشي مردانه و جراحي‌هاي زيبايي ويژه مردان، به رشدي انفجاري رسيده است و «مردان جديد»، اينک بدون يک آرايش کامل صورت از خانه خارج نمي‌شوند. گويي تنها ما نوجوانان و کودکان و نوزادان خود را براي اهداف بازاريابي ناديده گرفته‌ايم! هر چند هم اينک يک نوع عطر ويژه نوزادان نيز به بازار عرضه شده است!

نگاهي به تعدادي از واقعيت‌هاي جذاب
ـ درآمد بخش جراحي‌هاي زيبايي، همه ساله با رشدي ده درصدي در انگلستان همراه است و اين عدد در سال آتي به سيصد ميليون پوند خواهد رسيد.
ـ در سال گذشته، هشت و نيم ميليون عمل جراحي زيبايي مختلف در آمريکا انجام شد و مصرف‌‌کنندگان يازده ميليارد دلار براي اين کار پرداخت کردند.
ـ بازار محصولات آرايشي و عطريات، در سال گذشته از بازاري يک و هفت دهم ميليارد پوندي برخوردار بوده است.
با رشد لجام گسيخته نرخ ابتلاي زنان انگليسي به سرطان پوست، عده‌اي از کارشناسان و متخصصان حوزه پزشکي، اعلام کرده‌اند که بين ابتلاي سي و هشت هزار زن به اين نوع سرطان و مرگ سيزده هزار و صد زن ديگر به دليل اين بيماري با مصرف اسپري‌هاي ويژه ضد تعرق و دئودورانت‌هاي زير بغل، ارتباط وجود دارد. چرا که به دليل وجود مواد شيميايي خطرناک در اين محصولات و جذب آنها از طريق پوست، به وجود آمدن چنين تومورهايي قابل پيش‌‌بيني خواهد بود. همچنين در تعدادي از اين تومورهاي مورد بررسي قرار گرفته، مواد شيميايي موجود در دئودورانت‌ها مشاهده شده است.
آيا شما مي‌دانيد که قريب به اتفاق عطرها و ادکلن‌هايي که با اسانس‌هايي نظير گل رز، اسطوخودوس و يا ياسمن به بازار عرضه مي‌شوند، کاملاً مصنوعي بوده و هيچ ارتباطي با رايحه اين گل‌ها ندارند؟ به علاوه، آيا مي‌دانيد، هر زمان که شما موهايتان را رنگ مي‌کنيد، مواد شيميايي موجود در اين محصولات به ويژه ترکيبات شيميايي رنگ، توسط بدن شما جذب مي‌شود؟

لذا هرگاه که شما براي خريد کرم جواني و يا شامپوهايي که به شما شخصيتي ديگر مي‌دهد، به يک فروشگاه مي‌رويد، براي لحظه‌اي توقف کنيد و به مواد اوليه استفاده شده در ساخت هر يک از اين محصولات  نگاه کنيد. هر چه که از مواد نگهدارنده بيشتري براي طول عمر بيشتر کالا و نه طول عمر شما بهره برده شده باشد (نظير کف کننده‌ها، اسيدها، روغن‌هاي معدني، مشتقات نفتي و مرطوب کننده‌ها) علاوه بر آسيب رساندن به پوست شما، پس از جذب آنها در بدن، عملکردي سمي و خطرناک خواهد داشت.
مطالعات پزشکي نشان مي‌دهد که اين مواد شيميايي آرايشي و بهداشتي، به بروز آسيب‌هاي زير منجر مي‌شود:

الف) انواع سرطان؛
ب) بي‌نظمي هورموني؛
ج) آسيب رساندن به سيستم عصبي؛
د) آسيب به اندام‌هاي مختلف بدن؛

همچنين اکثر محصولات مرطوب کننده، لوسيون‌هاي دست و ساير مواد آرايشي عرضه شده در بازار، حاوي «پروپيلن گليکول» مي‌باشد که از اين ماده در ساخت ضد يخ‌ها، روغن ترمز و مواد جلوگيري کننده از يخ زدگي نيز استفاده مي‌شود. از سوي ديگر، به حيوانات زيادي فکر کنيد که جان و يا چشم خود را براي زيباتر کردن شما از دست مي‌دهند. آيا شما مي‌دانيد که بسياري از رژهاي لب، حاوي اجزايي از وال‌ها بوده و در ساخت تعدادي از کرم‌هاي صورت عرضه شده در بازار محصولات آرايشي و زيبايي، از ادرار حيوانات (و اغلب الاغ‌هاي باردار) و يا جنين‌هاي حيوانات استفاده مي‌شود؟

من معتقدم که طبيعت همه نيازمندي‌هاي زندگي ما را تأمين مي‌کند و در آن عطريات و مواد زيبا کننده در حد وفور وجود دارد. پس بار ديگري که تصميم گرفتيد براي زيباتر کردن صورت خود اقدام کنيد، سري به مراکز ارائه راه ‌حل‌هاي طبيعي و ارگانيک بزنيد. چرا که خدمات ارائه شده در اين مؤسسات، نه تنها براي شما ايمن‌تر و سالم‌تر خواهد بود، بلکه به حفظ محيط زيست و حيوانات نيز کمک مي‌کند. به علاوه، با صرف ‌نظر کردن از خريداري اين مواد خطرناک که از بسته‌‌بندي‌هاي غير ضروري زيادي نيز برخوردار است، مي‌توانيد به سلامت محيط زيست و جامعه و جيب خود نيز کمک کنيد! من شخصاً معتقدم که تنها راه‌حل زيباتر کردن چهره هر فرد، لبخند زدن است و به راستي چه محصولي مي‌تواند بيش از اين کار، شما را زيباتر و دلفريب‌تر کند؟

نشریه سیاحت غرب شماره 66

 نظر دهید »

اگر 7 میلیارد انسان به سبک آمریکایی‌ها زندگی کنند

10 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

 مردم هر کشوری، معمولا عادات مخصوص به خود را در زندگی دارند. برخی، عادت دارند به میزان زیاد از انرژی استفاده کنند و برخی،‌ در مصرف انرژی خیلی کم‌مصرف هستند. برخی،‌ زباله زیاد تولید می‌کنند، ‌برخی سوخت زیاد می‌سوزانند و ….
پاپ‌ساینس، به این موضوع پرداخته که با توجه به عادت‌های هر کشور، اگر قرار بود مردم دنیا به سبک مردم هر کشوری زندگی کنند، در مجموع به چه‌قدر از زمین برای زندگی نیاز بود. اگر مثل مردم برخی از کشورها مانند هندوستان زندگی کنیم، همین زمین هم برای ما زیاد خواهد بود؛ اما اگر همه بخواهند به روش آمریکایی‌ها  زندگی کنند، ‌آن‌وقت به فضایی معادل چهار برابر زمین نیاز خواهیم داشت.

احتمالا پیش از این هم شنیده بودید که آمریکایی‌ها، ‌بخش زیادی از مواد زمین را استفاده می‌کنند. شاید حتی برخی آمارها در این مورد را هم شنیده باشید:‌ آمریکایی‌ها تنها 5 درصد از جمعیت کل زمین را تشکیل می‌دهند،‌ اما 20 درصد انرژی جهانی را مصرف می‌کنند. همچنین 15 درصد گوشت زمین را می‌خورند و 40 درصد از زباله‌های کل زمین را تولید می‌کنند. اما این ارقام،‌ شاید زیاد نشان‌دهنده تفاوت‌های سبک زندگی مردم کشورهای مختلف نباشد.

اینفوگرافیکی که توسط روزنامه‌نگاری به نام تیم دوشانت ارائه شده، شاید این مفهوم را به شکلی ملموس‌تر و قابل مقایسه‌تر در اختیار همه قرار دهد.

دوشانت برای تهیه این اینفوگرافیک، ‌از تخمین‌های سال 2011 گلوبال فوت‌پرینت نت‌وورک استفاده کرد که میانگین تاثیر مردم کشورهای مختلف بر اکولوژی را محاسبه کرده بودند. آن‌چه به عنوان تاثیر مردم در این مطالعه محاسبه شده است، میزان زمینی را در بر می‌گیرد که یک فرد به طور میانگین برای تامین زندگی سالانه خود بدان نیاز دارد،‌ تا بتواند هر آن‌چه را مصرف می‌کند،‌ شامل غذا،‌ کالاها و انرژی به دست بیاورد. ان شاخص به علاوه، میزان کربن تولیدی را هم در نظر می‌گیرد که اصطلاح آشناتری به حساب می‌آید و از طریق محاسبه مقدار زمینی که لازم است تا گازهای گلخانه‌ای آزاد شده به واسطه یک فرد به طور میانگین، خنثی شود، به دست می‌آید. سپس وی این ارقام تخمین‌زده شده را در تعداد جمعیت کل زمین (حدود 7 میلیارد نفر) ضرب کرده تا ببیند مقدار زمینی که مورد نیاز خواهد بود،‌ چه‌قدر است.

اگر چنین فرض کنیم که به جز منطقه قطب جنوب، می‌توانیم از همه نقاط خشکی زمین استفاده کنیم، اینفوگرافیک دوشانت نشان می‌دهد که به سبک زندگی مردم کشورهای مختلف،‌ ما به چه‌قدر زمین برای کل جمعیت فعلی نیاز داشتیم،‌ کم‌تراز آن‌چه واقعا داریم یا چندین برابر!

بهنوش خرم‌روز- خبر آنلاین

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • ...
  • 70
  • ...
  • 71
  • 72
  • 73
  • ...
  • 74
  • ...
  • 75
  • 76
  • 77
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس