تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

کنترل جمعیت تنها یک فریب

27 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

 کنترل جمعیت تنها یک فریب

سازمان جاسوسی ایالات متحده امریکا، ‘سیا’ در گزارشی اعلام کرد؛ تعداد فرزندان در یک خانواده ایرانی، کمتر از تعداد فرزندان در خانواده‌های اسرائیلی، انگلیسی، آمریکایی و فرانسوی است/ زنان ایرانی با دارا بودن 1.87 فرزند در مکان صد و چهل و چهارم جدول جهانی قرار می‌گیرند

 

این در حالی است که حتی اسرائیل با رتبه 75،آفریقای جنوبی 97، برزیل 106، ترکیه 110، فرانسه 118 ، آمریکا 122، انگلیس 137 در مکان های بالاتر از ایران قرار می گیرند.

سی آی ای با مقایسه نرخ کل زاد و ولد در کشور های مختلف گزارشی را منتشر کرده است که پتانسیل برای تغییر جمعیت در کشورها را نشان می دهد و این آمار برای متوسط تعداد کودکان که به ازای هر زن به دنیا آمده است، خواهد بود.

گفتنی است نرخ باروری کل ( TFR )اندازه گیری سطح باروری مستقیم از میزان تولد خام است که به زاد و ولد در هر زن اشاره دارد و نرخ دو کودک در هر زن در نظر گرفته شده است.

نرخ بالای دو فرزند نشان می دهد جمعیت رو به رشد و متوسط سن رو به کاهش است .

از حوالی دهه چهل شمسی نظام شاهنشاهی با همکاری موسسات مهندسی اجتماعی غرب، شروع به پیاده کردن برنامه کنترل و تنظیم جمعیت در ایران کرد. امروزه واضح شده است که با نداشتن جمعیت کافی، رشد علم و اقتصاد در یک کشور با مانع جدی روبرو خواهد شد و باعث رشد مهاجرت بدان کشور شده و باعث التقاط فرهنگی و در نتیجه غلبه فرهنگ های رقیب بر آن کشور می شود.

این درحالی است که لذا بوش با کنترل جمعیت آمریکا مبارزه کرد و جمعیت آمریکا در صد سال گذشته با تکثیر موالید و باز گذاشتن مهاجرت همفکران به امریکا، حدود یکصد میلیون نفر افزایش یافته است و این مطلب به عنوان یکی از مولفه های راهبردی قدرت در آنجا مطرح است. اسرائیل و قدرت های اروپایی نیز سیاست های جدی تشویق به زاد و ولد را در پیش گرفته اند و اسرائیل در این زمینه از همه پیشی گرفته است.

متأسفانه بسیاری از کارشناسان جمعیت در کشور ما به سادگی از همه مسایل و واقعیت های موجود در بحث کنترل جمعیت گذر چشم پوشی کرده اند. آنان کنترل جمعیت، تنظیم خانواده و بهداشت زادآوری را دقیقاً در همان الگوی غربی، با همان دلایل و با همان راهبردها و منابع پی می گیرند.

برای مثال رئیس انجمن تنظیم خانواده در سال 1376 در مصاحبه ای که به مناسبت روز جهانی جمیعت ایراد کرد، گفت: باید درنظر داشت، موضوع تنظیم خانواده، کنترل جمعیت نیست؛ بلکه تنظیم خانواده شامل مواردی از قبیل بهداشت باروری، ترغیب مردان به مشارکت در برنامه های تنظیم خانواده، ارتقای موقعیت زنان از جنبه های گوناگون استقلال مالی، سواد، مشارکت آنان در تصمیم گیری به خصوص تصمیم گیری در مورد تعداد بچه ها و فاصله بارداری- است. چون محور توسعه سلامت است و محور سلامت، ارتقای زنان.»

چنانچه ملاحظه می شود در عبارت فوق بهداشت باروری به اندازه خود کنترل جمعیت اهمیت یافته است. در حالی که این واژه بومی سازی نشده است. تلقی عرف جهانی از بهداشت باروری این است که این سیاست بهداشتی به دلیل رواج روابط جنسی غیر ایمن، ضرورت دارد. روابطی که از سنین پایین نوجوانی و در خارج از چارچوب خانواده، پدید می آیند. علاوه بر آنکه در عبارت مزبور، ارتقای موقعیت زنان درتمام شاخص های مورد نظر جنبش زنان در غرب، مورد تایید قرار گرفته است و هیچ گونه بومی سازی یا رویکرد دینی در آن به چشم نمی خورد.

از سوی دیگر در نگرش داخلی جمعیت شناختی، دائماً آمار جامعه جهانی که مبتلا به اباحیگری جنسی، سقط های پی در پی جنین، اشتغال فزاینده زنان، بحران خانواده و انواع بیماری های مقاربتی هستند بر مباحث کنترل جمعیت سایه می افکند؛ یعنی وضعیت جوامع دیگر، برنامه ریزان داخلی را وادار به اتخاذ تصمیم های شتابزده می کند.

برای مثال ممکن است که ما نیز در داخل کشور، بارداری های ناخواسته داشته باشیم که سلامت مادران نوجوان را به خطر می اندازند؛ اما مادران نوجوان (15 تا 19 ساله) در کشورهای اسلامی، نظیر کشور ما غالباً ازدواج کرده اند؛ در حالی که مادران نوجوان کشورهای صنعتی به خصوص ایالات متحده امریکا، ازدواج نکرده اند و بارداری های آن ها علاوه بر تاثیرگذاری بر جمعیت، پیامدهای فراوان دیگری نیز دارد. بنابراین ملاحظه متغیرهای فرهنگی ـ اجتماعی جامعه اسلامی ما در تحلیل ها و نتایج و برنامه ریزی بسیار مؤثر است.

متاسفانه تاثیرپذیری مسئله تنظیم خانواده یا کنترل جمعیت یا بهداشت باروری از روند غربی آن به همین جا هم خاتمه نمی یابد. این جریان در کشور ما وامدار برنامه های کنترل جمعیت، سازمان های بین المللی است. انواع کمک های مالی و برنامه ای که نهادهای داخلی دولتی و غیردولتی از سازمان های مزبور می ستانند بر تعهدات این دستگاه ها و در جهت برآورده کردن خواست و اهداف سازمان های مربوطه می افزاید.

رئیس انجمن تنظیم خانواده در سال 1376 تصریح کرده بود که انجمن های تنظیم خانواده جمهوری اسلامی از نظر مادی به کمک های فدراسیون انجمن های خانواده دنیا(IPPE) متکی است و تا به حال کمک های مالی از مردم کشورمان دریافت نکرده ایم.

بدیهی است که هر چه اقبال داخلی، نسبت به سیاست های جهانی بیشتر باشد از آنسو دلیل کافی برای ترویج فرهنگ کنترل جمعیت بر مبنای الگوی غربی وجود دارد. مصلح الدین نماینده صندوق جمعیت سازمان ملل متحد اظهار می دارد: «بهداشت باروری نوجوانان از ملاحظات دارای اولویت است. باتوجه به زمینه های اجتماعی، فرهنگی غالب در هر کشور، هدف صندوق سازمان ملل اطمینان از این امر است که اطلاعات و مراقبت های مربوط به بهداشت باروری در اختیار نوجوانان قرار می گیرد که بتوانند مسئولانه تصمیم گیری کنند.»

اگرچه در عبارت فوق، توجه به زمینه های اجتماعی، فرهنگی هر کشور مورد نظر قرار گرفته است؛ اما روشن است که توجه به این زمینه ها جهت کم کردن تنش های بومی، ملی و دینی مردم هر سامان است تا اجرای مقاصد سازمان مزبور با مشکلات کمتری روبه رو شود.

به وضوح تغایر فرهنگ غالب جهانی با فرهنگ داخلی در عبارت فوق مشهود است. در کلمات نماینده صندوق جمعیت، اقتدار والدین به کنترل روابط جنسی فرزندان کاملاً نادیده گرفته شده و نوجوانان مستقلاً اطلاعات مزبور را دریافت کرده اند تا خود مسئولانه در مورد عواقب روابط جنسی - و نه خود روابط- تصمیم گیری کنند

منبع: سایت موعود

 نظر دهید »

فریاد می زند أنا ابلیس!!!

27 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

 فریاد میزند انا ابلیس !

رضا عمادی الهیاری، ۳ سال است که از فرقه انحرافی «عرفان حلقه» نجات پیدا کرده است، خودش می‌گوید که به او گفته بودند اسلامش صحیح نیست و نمازش کیفیت ندارد و به همین ترتیب یک سال‌ونیم از عمرش را به دور از اسلام، قرآن، نماز و اهل بیت و در ضلالت هدر داده است. ساعتی را در محل کارش به گرمی میزبان ما بود تا حداقل بخشی از دغدغه‌اش مبنی بر مبارزه با این فرقه انحرافی را به انجام برساند.

 
ابتدا بفرمایید شیوه آشنایی‌تان با فرقه انحرافی عرفان حلقه چگونه بوده است؟

آشنایی من با این فرقه از طریق دو نفر از آشنایان‌مان که اتفاقاً مذهبی هم بودند صورت گرفت. این دو در سال ۸۵ وارد این فرقه شده بودند و من در سال ۸۶ در یک مهمانی آنها را دیدم، آنها برای من تعریف کردند که در چنین کلاسی‌هایی شرکت می‌کنند. بعد از مدتی، تقریباً ۷ یا ۸ ماه دوباره آنها را ملاقات کردم، وقت اذان که رسید، طبق عادت گفتم که سجاده در اتاق هست. دیدم که به حالتی عجیب به هم نگاه می‌کنند و دیدم که نماز نخواندند! آخر وقت که شد، دوباره نماز را یادآوری کردم که اینها گفتند نمی‌خوانند و در واقع ارتباط به همان کلاس‌ها دارد و برایم توضیح خواهند داد! آنها گفتند که ما نماز به این شکل نداریم. اولاً آن مسلمانانی که وارد عرفان حلقه می‌شوند، برای نمازشان یک ترمزدستی وجود دارد و غیرمسلمانانی که اصلاً برایشان نماز وجود نداشته است، وارد حلقه‌ای بنام حلقه صلات می‌شوند. آنها از قول آقای طاهری[سرکرده عرفان حلقه] نقل کردند که وقتی یک شخص وارد عرفان حلقه‌ها می‌شود با حلقه‌های زیادی مواجه می‌شود که یکی از آنها حلقه صلات است که انسان را در راه عرفان و سیر و سلوک رو به کمال می‌برد. آشنایی من از همین‌جا آغاز شد، البته طبیعی بود که یک سری پرس‌وجو کنم، اما آنها در جواب گفتند عرفان حلقه اینطوری نیست که ما به شما بگوییم و شما از طریق گفته ما بیایید و یک چیزهایی یاد بگیرید. گفتند ما روی پله عشق هستیم که بعد رفتم و دیدم درست می‌گویند. مثلاً پله عقل همان پله علم است، پله عشق هم یعنی تسلیم شوی، یعنی فکرت را آزاد کنی تا آقای طاهری شما را اتصال دهد! یکسری اتفاقات درونی برای شما پیش می‌آید و شما همه چیز را تجربه می‌کنید، تحقیق در عرفان حلقه اینگونه است. من هم قبول کردم و حدود یک هفته یا ده روز بعد به همان آدرسی که داده بودند مراجعه کردم برای ثبت‌نام. ابتدا برگه‌ای جلوی من گذاشتند که جلوی همه می‌گذاشتند، پرسشنامه‌ای بود که پر کردم و در نهایت هم برگه‌ای دادند که حاوی مطالبی بود و ما باید امضاء می‌کردیم و آنهایی که امضاء نداشتند هم باید انگشت می‌زدند. این برگه در واقع یک تعهدنامه بود که در آن ما خود را به‌عنوان امین این دستگاه (فرقه حلقه) معرفی می‌کردیم، در پشت این تعهد‌نامه یک سری مطالبی بود مبنی بر اینکه ما امضا کنندگان در خصوص حقیقت عرفان حلقه هیچ‌گونه شک و تردیدی نداریم و متعهد می‌شدیم که ناسپاسی نکنیم! به عنوان مثال اگر اعجازی دیدیدم نباید آن را به قرآن خواندن یا نماز خواندن ارتباط بدهیم و همه اینها به خاطر عرفان حلقه است. ۵۰هزار تومان هم مستقیم دادیم به آقای طاهری که بعداً یک منشی این مبلغ را تحویل گرفت؛ من خودم اینطوری وارد این فرقه شدم.
محتوای فرقه حلقه را چگونه و با چه روندی آموزش می‌دادند؟ بالاخره سوالاتتان را چه زمانی پاسخ دادند؟
آموزش‌ها در ۸ ترم بود و یک ترم هم مَستری(لیدر) دارند که ۹ ترم می‌شود و من کارتم هست اگر خواستید نشانتان می‌دهم. الان که آقای طاهری در زندان هستند گفتند که ترم ۹ را نمی‌توانند انجام دهند. مستر همان مربی بود و ترم مستری هم باید توسط خود طاهری که می‌گفتند متصل است به روح‌القدس آموزش داده شود. آقای طاهری آن کسانی را که ۸ ترم را تمام کرده بودند می‌فرستاد سعادت آباد که یک فرم جدید را پر کنند، این ترم آزمون نداشت و مثلا اگر کسی می‌گفت که من فلان موضوع را بلد نیستم، طاهری به او می‌گفت که بخوان و برای شاگرد‌هایت بخوان بعد حفظ می‌شوی اشکالی ندارد. طاهری می‌گفت که یک حلقه‌ای است به نام حلقه مستری، شما برو تا ۷۲ ساعت دیگر این حلقه برایت می‌آید و دیگر هیچ تعریفی هم ندارد که این حلقه که می‌آید جنسش چیست و چگونه می‌آید؟ قرار بود که دیگر سوال نکنیم، اگر کسی سوال کند می رود روی پله عقل و از عرفان خارج شده است. بعد از ترم مستری شخص تبدیل به مربی می‌شد، موردی هم نداشت بی‌حجاب باشد، مسیحی یا یهودی باشد، پاک یا ناپاک باشد، هیچ فرقی نداشت ما همجنس‌باز داشتیم که در آنجا ۴ سال مربی بود و هنوز خوب نشده بود و به قول خودشان وصل می‌کرد به عالم بالا! هر ترم با فواصل آن تقریباً ۴۶ روز می‌شد، چون مثلاً دوره اول که تمام می‌شد، می‌گفتند که ۲ هفته استراحت کنید و در این مدت خودتان کار کنید تا به ارتقاء برسید.
سوالات را هم همچنان در طول دوره‌ها جواب نمی دادند، می‌گفتند که این سوال‌ها را نمی‌توانیم اینطوری جواب دهیم و شما باید این ۸ ترم را به پایان برسانید تا به مجموعه سوالات خود برسید. می‌گفتند که مثلاً شما یک سوال را در ترم ۱ می‌پرسیدید که جوابش در ترم ۸ است. در ترم دوم ترمز دست نماز کشیده می‌شد؟ می‌گفتند خانمی که نیاز دارد خودش را نمایش بدهد! پس از وی نمی‌توان توقع حجاب داشت، سوال که می‌کردیم، مثلاً می‌گفت که این در ترم ۵ مشخص می‌شود و این باید ارتقاء عرفانی پیدا کند و معلوم هم نیست یک سال، دو سال یا شاید ده سال طول بکشد و بعد روسری سرش کند و همین مسئله باعث می‌شد که کسی که بابت تحقیق و کنجکاوی هم رفته باید این ۸ ترم را می‌رفت و هم یک مبلغی را پرداخت می‌کرد این شد که خوب ما می‌ماندیم.
دیده بان شما تا چه مرحله‌ای پیش رفته‌اید؟
من تا ترم ۶ رفتم و دوره ۷ را هم می‌خواستم بروم، چون به هر حال یک سری سوالات داشتم.

برای ورود به این فرقه شرایط خاص و ویژه‌ای وجود نداشتند؟

نه. ببینید در کتاب عرفان کیهانی که اولین کتاب‌شان و در واقع اساس‌نامه آنها بود، در یکی از بندها گفته شده که عرفان حلقه و اتصال به شبکه شعور کیهانی که از طرف آقای طاهری یا مسترها انتقال داده می‌شود هیچ ارتباطی با سن، سواد، موقعیت اجتماعی، مذهب به طور اعم چه مادی و چه معنوی، دین، گناه‌کاری و بی‌گناهی و پاکی و ناپاکی ندارد و هرکسی با هر شأنی وارد عرفان شود، همین که تسلیم شود، کافیست. وقتی از وی سوال می‌شود که تسلیم چیست؟ می‌گویند همین که تو فکر به تسلیم شدن می‌کنی کافیست؛ ذهنت را خالی کن و بیا اینجا من به تو حلقه می‌دهم چشمهایت را ببند، وصل می‌شوی به عالم بالا و هیچ فرقی ندارد که مثلا یک آیت‌الله عظمی بیاید یا شخصی که انواع و اقسام آلودگی‌ها را دارد. اتفاقاً اگر این آقایی که ناپاکی بیشتری دارد اگر بیشتر تسلیم باشد زودتر از این آیت‌الله از نظر عرفان حلقه به کمالات می‌سد!

این کلاس‌ها در زمان‌های خاصی برگزار می‌شد؟

هفته‌ای یک جلسه بود و من روزهایش را به خاطر ندارم و فکر می‌کنم که آخر هفته بود.
اشارت مراحل جذب را دقیق‌تر توضیح دهید، به‌عنوان مثال در مورد جذب خودتان فرمودید که دو نفر از دوستان سابق‌تان که اتفاقاً مدت‌ها آنها را ندیده بودید، برای تبلیغ و جذب به شما مراجعه کردند، شاید بشود از همین یک نمونه نتیجه گرفت که معرفی فرقه و جذب از طریق دوستان و آشنایان صورت می‌گیرد. غیر از این بفرمایید که در جلسات اول و در زمان معرفی اولیه این فرقه چه جنبه‌هایی از آن بیشتر در محوریت معرفی قرار می‌گیرند؟ یعنی چگونه سعی می‌کنند فضایی وسوسه‌انگیز برای جذب ایجاد کنند؟ و دستاوردهای پیوستن به عرفان حلقه را چه چیزی معرفی می‌کنند؟
اولین چیزی که اینها می‌گفتند این بود که شما به کمال معنوی می‌رسید بعد من خودم سوال کردم که چگونه؟ می‌گفتند که با اتصال به حلقه‌های شعور کیهانی یا از طریق مستر یا از طریق آقای طاهری چون ما متصل هستیم به حلقه های شعور کیهانی و درون شما را نیز متصل می‌کنیم به عالم بالا و از این طریق رستگار می‌شوید! دیگر احکام هم ندارد. می‌گویند که شبکه شعور کیهانی زیربناست و روبنا در هر دین و مذهب و مکتبی اعتقادات و مناسک مختلف است. که البته منظورش از روبنا، زوائد است. توجه کنید که نمی‌گوید اعتقادات و مناسک و نماز من، مرا به اعتقاد وا می‌دارد، بلکه می‌گوید که اعتقادات و مناسک مختلف روبنای شبکه شعور کیهانی است؛ فکر می‌کنم که جواب شما را دادم. اولین چیزی که در عرفان حلقه خیلی باعث جذب می‌شود و ۹۰درصد از جذب شده‌ها را در بر می‌گیرد این است که افراد برای درمان به این فرقه روی می‌آورند! یک از حلقه‌ها بنام «فرادرمانی» است. وقتی می گوییم انرژی درمانی است، سریع موضع می‌گیرند که نه این انرژی نیست بلکه تشعشع است، در حالی که اگر کمی دقت کنید می‌بینید که همان کارهای انرژی درمانی را انجام می‌دهند. تشعشع درمانی هم به این صورت است که آقای طاهری می‌آید و به قول خودشان ارتباط می‌دهد انسان‌ها را با شعور کیهانی که البته این کار هم از راه دور و هم از راه نزدیک انجام می شود.
نحوه تمرین‌های خود را در کلاس توضیح دهید، آیا مانند دیگر فرقه‌ها تمرکز بر روی عبارات و حالات عرفانی هم وجود داشت؟ یا اینکه تصویر آقای طاهری را در ذهنتان ایجاد کنید؟!
بله. آقای طاهری در ابتدای کلاس یک سری از مسائل فیزیکی و فلسفی را با هم ترکیب می‌کند و بنام عرفان نظری توضیح می‌دهد که البته این موضوعات هم مشکلاتی دارد. مثلاً طاهری می‌گوید که این دنیا مجاز است و ما در دنیای واقعیت هستیم و حقیقت چیز دیگری است و شما اصلاً وجود خارجی ندارید. طاهری مسائل مربوط به فیزیک را توضیح می‌دهد تا مرحله بعدی که عرفان عملی شروع می‌شود. در این مرحله می‌گوید حالا یک اتصال بشوید با هم و همه روی صندلی می‌نشینند و آقای طاهری روی یک سکو، بعد چراغ‌ها را خاموش می‌کنند و یک نور رنگی فقط روی سر آقای طاهری روشن است، بعد طاهری می‌گوید که چشمانتان را ببندید من به شما ارتباط می‌دهم که حدود ۱۵ تا ۳۰ دقیقه طول می‌کشید. طاهری می‌گفت هر ترمی که بالاتر بروید، بیشتر هم می‌شود! می‌گفت شما خودتان هم شروع کنید و این کار را انجام بدهید، مثل نماز که نافله هم دارد! می‌گفت من شما را اتصال می‌دهم به عالم بالا بعد گزارش می‌گرفت و مثلاً می‌گفت رنگ ندیدی؟ یک نور قرمز؟ بعضی مثلاً می‌گفتند بله من دیدم، مثلاً در ابتدا می‌گفت من را چگونه می‌بینید؟ مثلا نصف تنه ندیدید؟ یا اینکه اصلاً نبینی انگار که غیب شوم؟ بعضی‌ها جواب می‌دادند شما را یک گلوله نور دیدیم، یکی می‌گفت که مثل یک خورشید کوچک بودی! بعد طاهری می‌گفت حالا نفر بعدی گزارش بدهد، یعنی گزارش‌ها اصلاً رد نمی‌شود یعنی اگر یک نفر می‌گفت که من دیدم شما اینجا در سمت راست من بودی و بعد در سمت چپ من بودی و یک دفعه دقت کردم دیدم اصلاً همه جا بودی! طاهری می‌گفت حالا نفر بعدی! اگر کسی هم این چیزها را ندیده باشد طاهری می‌گوید بیشتر دقت کن شاید یادتان بیاید! تنها عملی که در عرفان حلقه عبادت محسوب می‌شود سکوت و تسلیم است. یعنی شک نکنی، سوال نپرسی که اصلاً چرا من در این کلاس آمده‌ام؟ آقای طاهری چند آیه از قرآن را گزینش کرده و خود قرآن را داخل جلسه نمی‌گذاشت، یعنی اگر قرآنی هم بود از جلسه خارج می‌شد! بیشتر هم از انجیل می‌گفت و عبادت هم همین بود: سکوت، شاهد و تسلیم؛ شاهد یعنی اینکه نظاره‌گر باشی و فقط ببینی در دل و اطراف خودت چه می‌گذرد و عین همان را گزارش بدهی و شک و تردید هم نداشته باشی. طاهری می‌گوید که اگر شک و تردید کنی به پله عقل می‌روی و در آنجا قفل ذهنی داری و بعد دیگر این قفل باز کردنش سخت است و دیگر تا آخر هر چه را که به شما بگوییم میخ آهنی در سنگ است.

انرژی درمانی یا به قول آنها تشعشع درمانی تبعات یا عوارضی را هم در پی داشت؟ به هر حال گزارشات زیادی در خصوص اختلالات روحی و روانی افراد پس از دوره‌های انرژی درمانی وجود دارد که بیانگر خطرات احتمالی این قبیل فعالیت‌هاست.
بسیار زیاد بود. در یکی از جلسات یکباره یک خانمی که آرایش بسیار زیادی داشت در حالی که فریاد می‌زد انا ابلیس! انا ابلیس! به سمت آقای طاهری حمله کرد، تقریبا ۱۰۰تا۱۵۰ نفر زن و مرد هم آنجا نشسته بودند، این خانم حمله کرد به سوی آقای طاهری و ایشان این خانم را گرفت و مثلا که آقای طاهری قدیس است و شروع کرد به صحبت کردن با آن خانم، البته می‌گفتند که طاهری با خود آن زن صحبت نمی‌کند بلکه طرف صحبتش ارواح و اجنه‌ای است که در وجود آن خانم قرار دارند! طاهری می‌گوید انسان کالبدهای متفاوتی دارد که شما فقط یکی از آنها را می‌بینید. یکی از این کالبدها کالبد ذهنی است که به تعبیر آنها آرشیو اطلاعات ابدی یا همان روح است. این همان سوالی است که از پیغمبر(ص) پرسیدند که روح چیست؟ و حالا امر خدا را آقای طاهری جواب می‌دهد! و می‌گوید این روح، روح نیست و ذهن است و پس از مرگ انسان از ذهنش خارج می‌شود. حالا آن ذهن‌های متعالی به مرحله بعدی می‌روند و آن روح‌های غیر متعالی دیگر برمیگردند. مثلا شخصی قمار باز است و روح او یک انسان قمار باز را پیدا می‌کند و وارد کله او می شود، اصطلاحش این است که سوار بر کله آن کسی می‌شود که جذب می‌کند! که آن هم شبکه منفی است. طاهری در خصوص خودش می‌گوید که من جذب ندارم، کلی آدم‌های خوب هستند که مگر آنها وارد بدن من شوند، وگرنه آدم شرور وارد نمی‌شود و این ارواح یا اجنه‌ای را که وارد بدن دیگران می‌شوند را به نام موجودات غیر اُرگانیک معرفی می‌کرد. طاهری با این خانم صحبت کرد و گفت «می‌خواهیم تو را نجات دهیم!» گویا با ارواح و اجنه صحبت می‌کرد، پرسید «تو کی هستی که می‌گویی اَنا شیطان، اَنا ابلیس؟»، آقای طاهری آن زن را گرفت و صندلی‌ها را محکم زد کنار، همراه با آن زن روی زمین غلت می‌زد، کارهای تشنجی می‌کردند حتی ممکن بود به خودشان آسیب بزند ممکن بود سرشان به میز و صندلی‌های روی زمین افتاده برخورد کند! من فکر می‌کنم بخشی از این حرکات تلقین است و بخشی دیگر نیز ساختگی است و این افراد مأمورهای طاهری هستند. آقای طاهری فریاد می‌زد که تو کی‌هستی؟ بعد آن زن جواب داد که من روح یک مرد هستم که ۵۰ سال پیش در یک کشور اروپایی من را کشته‌اند، من رفتم در وجود این خانم و نمی‌خواهم بیرون بیایم، طاهری گفت «نه، این کانال نور را ببین ما می‌خواهیم تو را نجاتت دهیم» تمام این لحظات در حضور جمع بود، همش با فریاد و جیغ، مخصوصاً آنجایی که می‌گفت اَنا ابلیس! داد می‌زد، بعد وقتی که آزاد شد صدایش هم آرام شد. فیلم این صحنه‌ها را نیز بعداً پخش کردند، بعد از آزادی آن روح طاهری گفت «دست بزنید آزاد شد‍!» جالبتر اینکه خیلی از این افراد تکرار می‌شوند، یعنی چندبار این اتفاق برایشان می‌افتد و روح یا جنی در بدن دارند که باید آزاد شوند، این سوال برایم پیش آمده بود که مثلاً همین خانم مگر چقدر جن و روح در بدنش دارد؟ من فکر می‌کنم اینها تلقین است یا اینکه هماهنگ شده صورت می‌گیرد. تلقین را برای این می‌گویم که وقتی توجه کردم دیدم که کسانی که مشکلات روحی و روانی نداشتند این مسائل برایشان پیش نمی‌آمد. خدمت شما عرض کنم کسانی بودند که مثلاً برای بهبود پوکی استخوان یا یک بیماری جسمانی به طاهری مراجعه می‌کردند که بعد از دو سه ماه به او می‌آموختن که تو دیوانه و جن‌زده هم هستی! آن وقت آن فرد می‌گفت من خبر نداشتم! من جن زده‌ام؟! الان ارواح در وجودم هستند؟ جن هم دارم؟ چندتا جن دارم؟ طاهری می‌گفت تعدادش مهم نیست! شما ببینید فردی که یک بیماری را از طریق طب رایج می‌توانسته مداوا کند وارد این جریان کرده‌اند و بیچاره را توهمی و دیوانه هم کرده‌اند و این خیلی بد است و شما ببینید که می‌گوید من دیگر شب خواب ندارم، طاهری می‌گفت اشکالی ندارد به ‌هر حال مقاومت کنید و تسلیم نشوید، صد مرتبه گفتم ناامید نشوید، در یکی از موارد طاهری گفت «ارتباط گرفتم و تعداد زیادی جن اعلام کردن ما اینجا هستیم، روح دوتا بود و تعداد زیادی جن» حتی یکی از اعضا پرسید چند تا؟ و خنده‌ای هم در سالن شد طاهری گفت «خیلی والا آن اتصال دهنده که به من داد یک ۷۰_۸۰ تا خودشان را معرفی کردند و کاغذ هم دارم به همه نشان می دهم».
تصاویری را که پخش کرده‌اند و شما هم ممکن است دیده باشید، تصاویری است که در کلاس‌ها گرفته‌اند خیلی از تصاویری که گرفته‌اند را سانسور کردند و چیزهایی که الان است گزینش شده است، چون یک جاهایی آقای طاهری می‌نشیند روی آن خانم که نمی‌شود نشان بدهند. اتفاقاً در تصاویر صحنه‌ای هست که طاهری روی یک آقایی نشسته و تکانش می دهد، با خانم‌ها هم همین کار را انجام می‌داد. اصلاً شاید در آغوش هم بگیرد و یک جاهایی آن خانم یا آقا را محکم می‌گرفت و می‌گفت که جن در حال خارج شدن است.
البته بعد از مدتی آقای طاهری متوجه شد که یک سری دستگیری‌هایی صورت گرفته به همین جهت خانم‌ها و آقایان را از هم جدا کرد، طاهری گفت که در حال حاضر مخالف‌ها که منظورش حکومت بود، حجاب را بهانه کرده است و ممکن است فعالیت‌مان را تعطیل کنند، برای همین خانم و آقا از هم جدا باشند. یکسری کلاس‌ها هم در همین دانشگاه تهران بود که کلاس‌های مختلط آن جدا شد.
دیده بان این یک روند جذب است که افراد را خواسته و از روی عمد مبتلا به این جریان کنند تا افراد همیشه دراین محافل برای درمان خودشان شرکت کنند؟
بله همین طور است. لازم نیست آقای طاهری این موضوع را رسماً اعلام کند، ما خودمان می‌بینیم که این یک روند است، مثلاً می‌گوییم حلقه، می‌گویند بی‌نهایت حلقه است و من[طاهری] یک تعدادی را تا ترم هشت به شما داده‌ام، ۹ را بعداً می‌زنم و ما تازه شروع کار هستیم. این از حلقه‌ها، یعنی شما هیچگاه جواب قطعی در این فرقه‌ نمی‌بینید. اعضا می‌پرسیدند «آقا من چه زمان عارف می شوم و به کمال میرسم؟ چه وقت من از این جن و روح‌ها تخلیه می‌شوم؟ یک جا اگر نتیجه حاصل نشود، محکوم هم می‌شوید و می‌گویند تو خوب تسلیم نبودی، سیستم دارد خوب عمل می‌کند تو هنوز شک داری و هنوز اعتقاداتت را رها نکردی. یک خانمی بود که به خاطر بینایی فرزندش به عرفان حلقه پیوسته بود آن خانم می‌گفت خیلی کار کرده، خیلی تمرینات را انجام داده است و نتیجه نگرفته بود، بعد به پیشنهاد شوهرش به مشهد رفته بود که اتفاقاً بچه مقداری بهبود پیدا کرد که شوهرش گفته بود این به خاطر حلقه نبوده بلکه به خاطر حضرت رضا(ع) است، اتفاقاً آن خانم بعداً کناره‌گیری کرد و اینها می گفتند رفته به شبکه نفی، بعد از مدتی دوباره بینایی بچه کمتر شد، باور نمی کنید که این موضوع را به گوش طاهری رسانده بودند و او هم گفته بود «این به خاطر ناسپاسی است، زیرا عرفان حلقه نیاز به هیچ مکملی ندارد، نیاز به هیچ اسم مقدسی ندارد، نیاز به نیاز به خدا و قرآن ندارد» این مسئله در اساس‌نامه هم ذکر شده است. بعدها من با آن خانم صحبت کردم و ایشان گفتند که بهبود نسبی و بازگشت به شرایط اولیه فرزندش به لحاظ علم پزشکی کاملاً‌ طبیعی بوده است. به هر حال در این کلاس‌ها این موضوعات انحرافی را تزریق می‌کنند و در ذهن مردم و جوانان جا می‌اندازند، اینها افراد را مبتلا می‌کنند یعنی شخصی که ناآگاه بوده و اطلاعات کمی داشته و مذهبی نبوده است، آن مقدار اعتقادش را هم از او می‌گیرند و او را وارد حلقه می‌کنند و می‌گویند که مشخص نیست تا چه زمانی درمان می‌شوی، باید بیایی و معلوم نیست چه تعداد جن و روح را جذب کرده‌ای و بستگی به تسلیم و شاهد بودنت دارد. قرآن هم می‌فرماید که باید دلیل و برهان بیاورید اگر صادق هستید و به پیغمبر فرمان می‌دهد که دلیل و برهان بیاورد، اما طاهری می‌گوید که ما این چیزها را نداریم.
دیده بان تحت نظر بودن، کنترل شدن رفت و آمدها و ارتباطات با دوستان و فامیل هم در حلقه بود؟ یعنی اینکه دایره‌ای اجتماعی از طرف مسترها یا آقای طاهری برای اعضا ایجاد شده بود؟ مثلاً اینکه فلان جا نروید، فلان کار را نکنید، از همین محدودیت‌هایی که بقیه فرقه‌ها هم اعمال می‌کنند.
ببینید همین ساعتی را که آقای طاهری برای اتصال در خانه مشخص می کرد یک نوع اِعمال محدودیت بود، یک کاغذی را می‌داد که مثلاً آقای رضا عمادی الهیاری شما چه ساعتی می‌توانی؟ مثلاً من کارمند هستم و ۵ بعد از ظهر می‌توانم، طاهری یا یکی از مسترها می‌گفت من ۶ صبح به تو ارتباط می‌دهم که بعد نیاز به انجام اعمالی بود. در مورد مطالعه سوال می شد که آیا ما می‌توانیم قرآن بخوانیم؟ جواب می دادند که تا قرآن را باز کنید، جن‌ها به شما حمله می‌کنند! و قرآن هم جزء منابع غیر ارگانیک است و عاملی می‌شود برای جذب جن! همین باعث شده که افراد از قرآن می‌ترسند. من رفتم خانه یکی از آشنایان که در همین عرفان حلقه بود، حتی یک مورد تابلوی آیات قرآن هم بر روی دیوارها ندیدم، گفتم چرا؟ گفت مگر دیوانه هستم جن را بیاورم به خانه خودم! و برخی هم که مطمئن نیستند می‌گفتند: احتیاط شرط عقل است. من سوال کردم از آقای طاهری گفتم شما می‌گویید که من پیرو همه پیغمبرها هستم، ولی پیغمبر(ص) با این که می‌دانستند که بعضی‌ها در نماز منافق هستند، ما ندیدیم که حتی یک نوبت ترمز نماز کسی را کشیده باشند؟ مقداری که از این سوالات می‌کردیم می‌گفت «هرکس دوست ندارد برود جای دیگری شاید در آنجا نفسشان برای آنها گرمتر باشد! اینها کلاً مطالعه هم ندارند، چون اصلا پله‌ای به نام عقل نیست، می‌گویند که عقل و عشق از هم جداست. مثلاً خانمی که باز من حضور داشتم و در جریان بودم کسی بود که شوهرش مذهبی بوده و از دانشجویان خط امام بوده است. خانمش از طریق یکی از اقوام جذب می‌شود، نمازش قطع شده است و غسل نمی‌کند، وضو ندارد و آقا هم دوست ندارد که ایشان سر سفره‌اش باشد و برایش آشپزی کند. این خانم آمد و به آقای طاهری گفت «من چکار کنم؟» طاهری هم جواب داد که «شما این را بدان که الان شوهر شما خودش نیست و شیطان بر او مسلط شده و جذب نیروهای غیر ارگانیک کرده است، اصلاً از شوهرتان ناراحت نشوید، هر ناراحتی که دارید تقصیر آن جن‌ها و ارواح است که شوهر شما جذب کرده و هیچ اشکالی ندارد، شما به ایشان هیچ اعتنایی نکنید!» مواردی در این فرقه بوده است که همین منجر به طلاق شده است. مثلاً خانم می‌گوید که من نمی‌توانم با این آقا زندگی کنم و آقا گفته بود به خاطر رأفت اسلامی به خاطر بچه‌ها زندگی کنیم و خانم گفته بود که اصلاً بچه چه معنی دارد؟! بچه سد راه کمال است. من دو سه مورد خودم دیدم که می‌گفت چقدر هم خوشحالم که جدا شده‌ام! گفتم چرا؟ گفت «مگر می‌شود من با کسی زندگی کنم که پر از جن و روح است؟» امیدوارم در رابطه با سوال شما جواب داده باشم، به هر حال از همسر گرفته تا برادر و خواهر، هرکسی به نوعی تحت کنترل است. طاهری یک مبحثی داشتند در رابطه با «شیخ بهائی» و در مکتوباتشان هم وجود دارد، در ترم ۳ می‌گوید که ایشان در شبکه منفی بوده است! عرفانِ قدرت داشته است، یا خودش نمی‌دانسته یا استفاده نمی‌کرده است. منظور دارم که این را می‌گویم، شما دیگر این خط را بگیر که می‌آید و همه عرفا را در بر می‌گیرد. از ملاصدرا سوال کردیم، می‌گوید «حالا هرکسی یک دیدگاهی دارد و شیطان یک چیزهایی را پنهان می‌کند» حتی یک نفر سوالی کرد در مورد ملاصدرا که فلان چیز را می‌گوید، طاهری گفت «نمی‌خواهم بگویم که آقای ملاصدرا دروغ گفته، ولی حالا یه جاهایی را هم پنهان کرده است» و همین طوری ترور شخصیت می‌کرد. این بود که در شبکه اینها همه علما یا دروغ گفته‌اند یا نمی فهمند.

افرادی که در این دوره‌ها شرکت می‌کردند بیشتر از چه قشری بودند؟ دانشجو بودند؟ آیا خانم‌ها بیشتر درگیر بودند؟

اکثریت خانم‌ها هستند که وارد می‌شوند، از طریق تبلیغات دانشجو هم خیلی جذب کردند، اینها هنوز هم از طریق کتاب‌ها و سی‌دی‌های زیر زمینی آقای طاهری تبلیغ می‌کنند. دو کتاب بنام موجودات غیر ارگانیک و کتاب انسان و معرفت دارند که در ارمنستان چاپ کردند و حدود ۲هزار تومان قیمت زدند، یک سی‌دی به نام تشعشعات دفاعی هم دارند که با عنوان کمک به شبکه در سطح وسیعی پخش کردند. همین الان هم به احتمال زیاد این کار ادامه دارد، هرچند آقای طاهری و یک نفر دیگر در زندان هستند، اما بقیه مسترها که آزاد هستند، مراد در زندان است، مریدان که هستند. اینها از طریق پیام دستورات را دریافت می‌کنند، زمانی که طاهری را گرفتند پیام برای همه ارسال شد که فقط سکوت کنید! علاوه بر سکوت پول جمع می‌کنند برای خانم آقای طاهری و این موضوع را من حتی رفتم به بازپرس پرونده در زندان اوین دادم، من یک سری مطالب در دو تا نامه دادم که گفتند ما پیگیری کرده‌ایم، اینها پایگاه خودشان را به ارمنستان منتقل کرده‌اند و از آنجا کنترل می‌کنند و با پیام دادن بین خودشان مطالبی را به هم ارتباط می‌دهند و فعال هستند و کلاس‌ها هم همچنان برگزار می‌شود.

اشارت: شما یا بقیه افراد جدا شده از سوی عوامل فرقه مورد تهدید قرار نمی‌گیرید؟

سیاهی لشکرها در عرفان حلقه و کسانی که رتبه و مرتبه‌ای ندارند را یک تهدیدی می‌کنند که از شلیک موشک هم برای آنها بدتر است، به آنها گفته می‌شود که با خروج شما از عرفان اجنه و ارواح آسایش را از شما می‌گیرند، شما ببینید این تهدید تیری است در تاریکی و مطمئن باشید که از ده نفر ۸ نفر مبتلا هستند، یک خانمی می‌گفت ما می‌ترسیم نکند که حمله‌ای به ما شود! و چون خانم‌ها حساس‌تر هستند، این تهدید موثر است. پلیس دنبالت باشد اینقدر ترس نداری که جن‌ها دنبالت باشند. اما در رده‌های بالا یک مورد بود که حتی ترورش کردند و سی‌دی‌هایش هم وجود دارد، قوه قضائیه هم در جریان است.

خود شما چه نیازی را در خود احساس کردید که به سمت این تشکیلات رفتید؟ آیا مسائل عاطفی، عرفانی،… یا فقط حس کنجکاوی شما را به این سمت کشاند؟
من خودم از روی کنجکاوی رفتم که ببینم چیست و خیلی‌ها هم به همین روش پایشان گیر می‌کند. کلاً سه دسته عضو این فرقه می‌شوند که همگی آنها یک وجه اشتراک دارند که تبیلغات سینه به سینه و از طریق دوستان و آشنایان است. عده زیادی برای درمان می‌آیند چون اولین حلقه اینها حلقه فرادرمانی است و ادعا می‌کنند که به دلیل خروج موجودات غیر ارگانیک از وجود انسان، سلامتی و بهبودی حاصل می‌شود. انسان به عنوان شعور جزئی به شعور کل وصل می‌شود و اسکن شده و درمان می‌شود و تشرع ذهنی از بین می‌رود و شهر سلولی بدنتان متعادل می‌شود مثلا قبلاً فرمان به پرکاری می‌داده و الان متعادل می‌شود. این مسائل که مطرح کردم عین ادبیات آنهاست. در کلاس‌ها از هر نفر ماهانه مبلغ ۵۰هزار تومان می‌گیرند و می‌گویند برای کسی که کاری و درآمدی دارد ماهی ۴۰تا۵۰هزار تومان که مبلغی نیست، اما واقعیت این است که برای طاهری و مسترها رقمی می‌شود. یک بچه فلج را یک سال پیاپی آوردند برای شفا! با این نیت که این همه دکتر رفتیم، خوب اینجا هم برویم ضرری ندارد، در نهایت هم که نتیجه نگرفتند به پدر و مادرش گفتند که خوب تسلیم نشدید و خوب شاهد نبودید. به نظر من دسته دوم یک عده‌ای که کم هم هستند، اینها بصیرت دینی و اطلاعات دینی ندارند و درخانواده تربیت دینی و مذهبی صحیح نشده‌اند جذب می‌شوند، ولی خوب فطرت انسان خداجوست. اسم کمال و اسم رسیدن به خدا که می‌آید می‌دوند و یک عده هم این طوری فریب می‌خورند. البته فقط اسم عرفان دارد، نه حجابی و نه محرم و نامحرمی هیچ چیزی وجود ندارد، حتی خواندن قرآن نفی می‌شود، کعبه و قبله هم نفی می‌شود. یک عده هم به هر نحوی که وارد شدند، بعد از سر علاقه‌مندی یا ابتلا به مشکلاتی که قبلاً توضیح دادم ادامه می‌دهند. حالا یا روانی می‌شوند یا به فسادها کشیده می‌شوند، به هرحال در آنجا میان زن و مرد تماس صورت می‌گیرد و این شوخی نیست. زمانی که آقای طاهری می‌گوید که مستر پاک و ناپاک هم می‌تواند بیاید، طرح دوستی می‌ریزند و شاید روابط جنسی هم در میان باشد. تعدادی هم به دنبال کسب قدرت می‌باشند! به‌عنوان مثال من خانمی را می‌شناسم که تا قبل از ورود به عرفان حلقه قرآن آتش می‌زده و کسی است که متارکه کرده، این خانم بیسواد هم است و معلوم هم نیست از نظر اخلاقی چگونه باشد، الان این خانم شده مراد یک تعداد خانم دیگر و مستر یا استاد در عرفان حلقه به حساب می‌آید که یک مقام معنوی است. کسی مستر می‌شود که ارتباط دارد با روح‌القدس و می‌گویند که دیگر مسیح زمان شده است! شما ببین این خانم به چه جایگاهی رسیده که سوال و استفتا ازش می‌گیرند! مثلاً خانم دیگری از او می‌پرسد من با شوهرم چکار کنم؟ اگر الان آن خانم بگوید طلاق بگیر، طلاق می‌گیرد یا اینکه بگوید بزن شوهرت را بکش، می‌کشد!

آیا این ادعای فرادرمانی آقای طاهری و مسترها اثبات هم شده است؟ گویا ایشان ادعا می‌کند چند دکترا هم در این زمینه دارد!

نه آن مدرک را که ادعا می‌کرد از ارمنستان گرفته است در سایت‌ها وجود دارد و معلوم شد تقلبی بوده است و بعد من به نوبه خودم در آن تعدادی که دیدم برای درمان مراجعه کردند حتی یک مورد ندیدم که کسی بگوید که من خوب شدم، حالا غیر از آن دسته که عوامل آقای طاهری هستند. یک عده هم که تعادل روحی و روانی ندارند و البته تلقین‌پذیرتر هم هستند و البته این موضوع منبع علمی هم دارد. مثلاً شخصی قبل از ورود به عرفان حلقه خودش توهمی بوده است و یک زمینه خوبی هم در اینجا به آن می‌دهند که قوز بالا قوز شده و کامل‌تر هم میشود! چنین آدمی تا حالا نمی‌دانسته چه مشکلی دارد و از الان به بعد هم به او می‌گویند که این جن و روح است. یک عده هم در اثر تلقین کمی تسکین پیدا می‌کنند. مثلاً من ندیدم کسی با پوکی استخوان توسط آقای طاهری درمان شود، با این حال آقای طاهری رسماً در ترم ۴ می‌گوید که له‌شدگی نخاع، قطع نخاع، منگلیسم، بیماری ژنتیکی، انواع سرطان و… را درمان می‌‌کند. اصلاً شما تا به حال خبر تایید شده‌ای در این خصوص دیده‌اید؟ اصلاً علم یعنی چی؟ علم یعنی اینکه قابل مشاهده و قابل تکرار و قابل تجربه باشد، آقای طاهری می‌گوید این اسمش علم است!

در این مدت اعمال ماورائی یا حرکات خاص که انسان از انجامش عاجز باشد هم از این افراد دیده‌اید؟
بله. گزارشات همین حلقه فرادرمان، مثلاً می‌گویند ما شما را متصل می‌کنیم به عالم بالا و گزارشاتی می‌گیرند مبنی‌بر اینکه که رنگ را دیدی؟ من را چگونه دیدی؟ غلتیدن بر روی زمین و ایجاد داد و فریاد تعدادی در جلوی بقیه افراد، حتی برخی به آقای طاهری می‌گویند قدیس یا بعضیی گفتند که هاله‌ای در اطراف سر آقای طاهری می‌بینند! و یک مورد دیگر اینکه زمانی که به ما پایان‌نامه می‌دادند، می‌گفت به عکس خودتان نگاه کنید، آن را به صورت حیوان و چهره های مختلف می‌بینید و این اصل شما است! مثلا یک خانمی می‌گفت که من خودم را شکل یک پیرمرد می‌دیدم و دیگری خودش را به شکل گوسفند می‌بیند یا اسکلت یا ابلیس و آقای طاهری همه را تأیید می‌کرد و می‌گفت خوب است ادامه دهید. طاهری در هنگام ارتباط می‌گفت رنگ خاصی نمی‌بینید؟ یا صدای خاصی نمی‌شنوید؟ آنهایی که می‌گفتند نه، در جواب می‌گفت که شما تسلیم نیستی و درست شاهد نیستی. آنچه که در این کلاس‌ها مشهود بود، اینکه تعدادی عضو ثابت در این کلاس‌ها حضور داشتند و حرکاتی نشان می‌دادند که فقط آقای طاهری می‌توانست این افراد را کنترل کند، حالا زن و مرد فرق نمی‌کرد.
دیده بان کسانی در فرقه‌ها که وارد می‌شوند، همیشه مورد سوء استفاده‌های مالی، جنسی، اخلاقی و البته معنوی قرار می‌گیرند، در این خصوص هم توضیح دهید که عرفان حلقه چگونه بود؟
بله مستری بوده از حوالی تهران که مانند بقیه مسترها از طرف آقای طاهری انتخاب شده بود، این فرد در تهران پارکینگی را اجاره کرده بود و کلاس برگزار می‌کرد و شرکت‌کنندگان را با شربتی شیرین بیهوش کرده و مورد تجاوز قرار می‌داد که البته روزنامه‌ها هم در خصوص آن خبر زدند. مورد بعدی بحث خانواده‌ها بود اکثر خانم‌ها دیگر حاضر به ادامه زندگی نیستند و خانواده خود را در شبکه منفی یا جن‌زده می‌بینند و تمکین نمی‌کنند که باعث طلاق و از هم پاشیدگی خانواده‌ها می‌شود. مورد بعدی ارتباطات مستر آقا یا خانم به جنس مخالف است که ابتدا روابط دوستانه و بعد هم به روابط نامشروع ختم می‌شود.

ادعای خودشان در خصوص تعداد مریدانشان چقدر بود؟
اینها ادعا دارند و در دهان همه نیز انداخته‌اند که ما ۲ میلیون جمعیت داریم! مشخص هم نمی‌کنند که در داخل یا در خارج از ایران هستند. در سال ۸۷ قبل از اینکه برای اولین بار دستگیر شود در سایتش به تمام دنیا اعلام کرد که با هر دینی که دارید بیایید و اسم و مشخصات خود را وارد کنید، ما به شما ساعت اتصال می‌دهیم و بعد از پخش این خبر خیلی‌ از مسترها می‌گفتند که ما الان یک جمعیت دو میلیون نفری هستیم و روز به روز هم به تعدادمان افزوده می‌شود!

واقعیت چیست؟ آیا از تعداد درست اعضای این فرقه اطلاعی دارید؟

این طور به نظر نمی‌رسد و فکر نمی‌کنم که آمارشان صحت داشته باشد، البته نباید خیلی هم آنها را درست کم گرفت بالاخره پیوسته در حال تبلیغ هستند. مردم ما هم به دلیل اینکه حب اهل‌بیت و مذهب شیعی دارند، کمتر فریب می‌خورند. البته باید گفت که اینها مصداق همان خطبه زیبای مولا علی(ع) هستند که فرمود «بدعت‌گذار یک مشت از حق و یک مشت از باطل را با هم مخلوط می‌کند و بعد شیطان بر مردم ولایت پیدا می‌کند».

برای اینکه ترغیب کنند که شما اعضای خانواده خود را نیز باید وارد کنی اقدامی انجام می‌دادند؟
ببینید اینها مهمان می‌پذیرفتند، معمولا یک خواهری که می‌آید خواهرش را هم می‌آورد یا خواهر شوهرش را هم می‌آورد. اصلاً آقای طاهری خودش می‌گفت که غیر از همسر و خانواده که باید روی آنها کار کنید، می‌روی در مترو یا در سینما، در خانواده، در فامیل، در مسجد، و… اسلحه در دست داشته باشید و شلیک کنید، آگاهی بدهید و گلوله آگاهی پرتاب کنید، یعنی اینها با تبلیغات خود باید عضو بگیرند، با سوءاستفاده از آیه ۳ سوره آل‌عمران، می‌گوید که این مصداق وصل شدن به عرفان حلقه است و نه نماز خواندن! و زمانی که شخص متصل می‌شود، می‌گوید که مردم را در این آگاهی‌ها شریک خود کنید!

اسمی از امام یا ائمه می‌آوردند به صورت خاص؟ مثلا مولا علی (ع)؟
ببینید شما کتاب انسان از منظر دیگر نوشته طاهری را که بخوانید یک دانه اسم از پیغمبر اسلام نمی‌بینید، در این مدت فقط یک بار نام امام صادق را شنیدم که آن هم برای سوء استفاده از کلام معصوم ار طریق تحریف سخنانش بود. الان که این مطالب را می‌گویم، خدا می‌داند که یک حالت منقلب دارم. اصلاً نامی از حضرت فاطمه زهرا(س) برده نمی‌شود، خوب اگر این نام برده شود که دیگر نمی‌توانند یک عده بی‌حجاب و بی‌بند‌وبار را دور هم جمع کنند که سیگار بکشند و طاهری به آنها دست بزند و مسترها در آغوش بگیرند. به‌عنوان مثال طاهری می‌گوید «چه‌کار دارید که واقعه عاشورا انجام شده است یا نه؟! شما فقط پیامش را بگیرید! حسین[ع] می‌خواسته شما را اتصال دهد به حلقه‌های شعور کیهانی!»

چطور شد که دیگر این دوره‌ها را ادامه ندادید و از آن جمع جدا شدید؟
با توجه به اینکه هیچ سوالی را در این فرقه پاسخ نمی‌گرفتم، اینها سوالات را دسته‌بندی کرده بودند که اگر بخواهی یک را بفهمی باید دو را بفهمی و بعد میروی در دو و می فهمی که برای دانستن دو باید سه را بدانی که بالاخره مجبور می‌شوی تا ترم ۸ را ادامه بدهی که تازه آنجا هم اگر همچنان سوال داشته باشی باید دوره‌ات را تجدید کنی! یعنی اگر کسی به قصد تحقیق هم وارد شده باشد باید تا پایان دوره هشتم را بگذراند‍! من تا ترم ۶ رفتم و در ترم ۶ آن یک مستر خانم داشتم که یکسری سوالات را از او می‌پرسیدم و او هم که می‌دیدی پرسیدن این سوالات باعث ریزش بقیه و ایجاد شک در دیگران می‌شود به من گفت که دیگر در کلاس‌ها شرکت نکنم! البته غیر از من هم کسانی بودند که اخراج می‌شدند.

در آخر توصیه‌ای برای کسانی که به دنبال درمان روح و جسم خود هستند یا به دنبال رسیدن به کمال یا کنجکاوی وارد این فرقه می‌شوند، دارید؟

آنهایی که از روی کنجکاوی وارد می‌شود باید حواسش باشد که امکان دارد بروند و پایش گیر کند! این خیلی مهم است، کسانی هستند که در ابتدا مسخره می‌کردند اما بعد پایشان گیر کرد. بالاخره یکسری تزئین‌ها و زرق و برق‌هایی در آنجا هست، یکسری بی‌حجابی‌ها و ارتباطات و… . یک عده هم اطلاعات ندارند و فریب می‌خورند، در کل باید بگویم که هیچ‌گونه معنویتی در عرفان حلقه وجود ندارد، درمانی هم در آن نیست. در عین حال فساد وجود دارد بی‌نمازی و بی‌حجابی است، پشت کردن به قرآن است از دامن اهل بیت بیرون آمدن است. آنها حضرت امام حسین(ع) و حضرت فاطمه(س) را چیزی در حد آقای طاهری می‌دانند و در نهایت خیلی بخواهد مردانگی رخ دهد می‌گوید که آنها هم همین بودند! این پیام من به کسانی است که وارد می‌شوند و آلوده می‌شوند، کسانی بودند که آمدند و دست اطرافیانش را هم گرفته و بعد از خود وارد کردند و الان کل خانواده آلوده است.

منبع : پرسمان دانشجویی - رهبران شیعه

 نظر دهید »

كتابی كم یاب در اثبات مذهب شیعه+دانلود

26 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی


كتابی كم یاب در اثبات مذهب شیعه+دانلود

به گزارش خبرگزاری اهل‏بیت(ع) ـ ابنا ـ كتاب ارزشمند «اصل الشیعه و اصولها» یكی از آثار فاخر عالم بزرگ مرحوم آیت الله العظمی شیخ “محمّدحسین آل كاشف الغطاء” است.

این كتاب با ترجمه فارسی در سال ۱۳۳۱ توسط آقای “علیرضا خسروانی” (حكیم خسروانی) با نام «ریشه شیعه یا اصل و اصول شیعه» و در سال ۱۳۴۶ توسط آیت الله العظمی مكارم شیرازی و با نام «این است آیین ما» چاپ شده است.

برای دریافت این فایل اینجا کلیک کنید.

 

 2 نظر

پسر جهنمی یا منجی از جنس آتش

26 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

در ميان فيلمهاي ساخته شده توسط غرب، فيلم هاي مرتبط با ماورا الطبيعه يكي از پرمخاطب ترين فيلم ها هستند.رويكرد غرب به سوي ساخت فيلم هاي تخيلي و مرتبط با ماورا الطبيعه، مدتها است كه آغاز شده، فيلم هايي كه در اين زمينه ساخته مي شود، از نظر محتوايي،به چند دسته تقسيم مي شوند:

 1.  موجودات بيگانه و حمله ي آنها به زمين و دفاع انسان از خودش و حيات زمين

2.  حضور موجودات بيگانه در زمين و زندگي آنها با انسان ها

3.  فيلم هايي با موضوعات جادوگري و جادوگران و انسانهايي داراي قدرتهاي ماورايي

4.  ارواح و شياطين و برخورد آنها با انسان ها و…

 در رابطه با موضوعات فوق، فيلم هاي زيادي ساخته شده است، كه بسياري از آنها بر پايه رمان هاي تخيلي مي باشد و مابقي هم با فيلم نامه هايي مستقل ساخته شده اند. البته نكته اي كه بايد در برخورد با اين فيلم هاي پرمخاطب به آن توجه شود، اين است كه برخي از اين فيلم ها به صورت سلسله وار، ادامه مي يابد.

اما مسئله ي ديگر در خصوص بررسي اين آثار، يافتن پاسخي  است براي اين پرسش ها:

v  چرا غرب رويكردي به اين صورت پيدا كرده و چرا سال به سال توجه و سرمايه گذاري در اين زمينه را بيشتر مي كند ؟

v   چرا در اين ميان آمريكا، نقش بسيار موثري دارد ؟

v  چرادراين اواخردرفيلمها،سخن از وجودسازماني براي برخوردباموجودات غيرطبيعي به ميان مي آيد؟

 چرا كه مي دانيم در گذشته ، زماني كه در فيلم هاي تخيلي بحث برخورد با موجودات ناشناخته و هيولا ها به ميان مي آمد، اين كار را به عهده ي ارتش و قواي مسلح مي گذاشتند . ولي اينك در فيلم هاي جديد ، وظيفه ي برخورد با موجودات غير طبيعي و ماورايي و بيگانه بر عهده سازماني مشخص قرار دارد ! سازماني كه در فيلم هاي مردان سياه پوش با آن رو برو مي شويم ، سازماني است  براي شناسايي و كنترل موجودات غير طبيعي.

در اين مجموعه فيلم ها  اينطور به بيننده فهمانده مي شود كه اين سازمان موجودات بيگانه را شناسايي و طبقه بندي مي كند  و با افراد ورزيده ي خود ، آنها را كنترل مي كند .

اما نكته ي جالب تر آن است كه بعد از فيلم هاي مردان سياه پوش ، فيلم هاي پسر جهنمي ساخته مي شود و در اين فيلم ها ، هنوز هم نقش برخورد با نيرو هاي ناشناخته به عهده ي يك سازمان خاص است ، اما در اينجا برخلاف فيلم هاي مردان سياه پوش ، علاوه بر شناسايي و كنترل موجودات غير طبيعي ، وظيفه جذب نيرو هاي غير طبيعي هم به وظايف اين سازمان اضافه شده !! و اين مطلب به وضوح در مقايسه ي اين دو فيلم به چشم مي آيد . چرا كه ما در فيلم هاي مردان سياهپوش شاهد تكاپوي انسانها براي برخورد با موجودات بيگانه هستيم ، ولي در فيلم هاي پسر جهنمي شاهد همكاري برخي موجودات غير طبيعي با انسان ها، براي مقابله با موجودات غير طبيعي هستيم ! و براي ما اين سوال به وجود مي آيد كه آيا اين مسئله، منعكس كننده ي واقعيتي سِرّي در آمريكا است ؟! نكته اي كه واقعا جاي بحث و تحقيق بيشتري دارد !

آيابه واقع درآمريكا  و یا دیگر نقاط جهان سازمانهايي براي برخورد بانيروهاي ناشناخته تاسيس شده است؟

 چرا كه ما مي دانيم نيرو ها و موجوداتي، غير از انسان ها، وجود دارند و ما به عنوان مسلمان ، حداقل به وجود موجوداتي همچون فرشته، جن و شيطان اعتقاد داريم. ولي آيا موجودات ديگري هم در اين جهان هستند كه ما از وجود آنها بي خبريم ، در حالي كه محققان حاضر در سازمانهاي سري « تحقيق در مورد موجودات غير طبيعي » آنها را مي شناسند و با آنها در تعامل اند؟!

به هر حال هدف اين مقاله ، بررسي مجموعه فيلم هاي پسرجهنمي از نظر مفاهيم دروني آن مي باشد  و براي بررسي مسائل ديگر ، در اين مقال مجال نيست.

سربازان نازي در زير باران در حال تكاپو هستند ، راسپوتين ( جادوگر تزار روسيه ) كه در سال 1916 كشته شده ، اينك در زماني كه فيلم روايت آن را مي كند ، يعني جنگ جهاني دوم (1939-1945 ) حضور دارد !

افسر نازي به او مي گويد: تحقيقاتت بي نتيجه بوده. اما راسپوتين با قاطعيت به او پاسخ مي دهد : شكستي در كار نيست، من به هيتلر قول يك جادوي بزرگ را دادم و همين كار را هم مي كنم . دروازه اي باز خواهم كرد و آن موجود افسانه اي را بيدار مي كنم. نماد نابودي و بي نظمي؛ دشمنانمان از ميان خواهند رفت و همه ي آنها نابود خواهند شد، تنها خاكستر آنها برجاي مي ماند.

v        اين سوال براي ما به وجود مي آيد كه : چرا در فيلمي تخيلي ، پاي هيتلر به ميان كشيده مي شود ؟!! چرا فيلم با سكانسي آغاز مي شود كه در آن سربازان آلمان هيتلري حضور دارند ؟ چرا مسبب ورود  موجودي شرور را به زمين،  هيتلر  مي دانند ؟

v   ازسوي ديگر فردي روسي رابه تصوير مي كشندكه چندين سال پيش ازقدرت يابي هيتلرمرده است!

مجموعه فيلم هاي پسر جهنمي مانند اكثر فيلم هاي آمريكايي داراي يك محتواي ظاهري است و يك محتواي دروني است؛ محتواي ظاهري آن، همان روايت داستان است، اما محتواي دروني آن، مفاهيمي جداي از فيلم است كه با مهارت و زيركي تمام در دل فيلم جاي داده مي شود، تا اهداف مورد نظر را در ذهن مخاطب قرار دهد.

در بررسي مجموعه فيلم هاي پسر جهنمي به مفاهيم مهمي دست پيدا مي كنيم كه ، اينك به شرح آنها مي پردازيم:

 آلماني ستيزي

 v         يكي از مفاهيمي كه در دل فيلم هاي پسر جهنمي جاي داده شده، آلماني ستيزي است: هدف، اين است كه چهره ي زشتي از آلمان و آلماني در ذهن بيننده قرار گيرد.

اما چرا؟ دليل اين امر در اين است كه، آلمان دو جنگ جهاني را رقم زده و از سوي ديگر تاريخ آلمان شاهد حضور هيتلر بوده كه به يهودي كشي متهم است و همين امر، يعني واقعه ي مشكوك هلوكاست، دستاويز اقدامات صهيونيست ها مي باشد؛ به بيان ديگر مشروعيت كنوني اسرائيل وابسته  به وجود هلوكاست است. از اين رو در سياست هاي صهيونيسم جهاني، اين نكته ضروري است كه همواره ياد هلوكاست را زنده نگه دارند و اين امر را به هر شكلي محقق مي كنند؛ به عنوان مثال: برگذاري يادواره ها، بزرگداشت ها، ساخت ابنيه هاي يادبود و يا گنجاندن مفاهيم مرتبط با هلوكاست در فيلم هاي ساخت غرب.

براي زنده نگه داشتن ياد هلوكاست، يا فيلم هاي تاريخي مرتبط با ضديت نازي ها با يهوديان مي سازند مانند: فيلم مقاومت defiance و يا اينكه فيلم تاريخي مرتبط با نازي ها و آلمان هيتلري مي سازند تا ضمن روايت تاريخ به آنصورت كه مي خواهند ، به نوعي افكار مخاطب را به سوي عاملان واقعه هلوكاست بكشانند ، كه البته در اين زمينه فيلم هاي زيادي وجود دارد كه از آن جمله مي توان اين موارد را نام برد : شب ژنرالها ، والكري Valkyrie ، دشمن پشت دروازه ها   Enemy at the gates، قلعه عقابها ، سوفي شل . اما از سوي ديگر نوع سومي از فيلم ها هم در اين زمينه وجود دارند كه موضوع فيلم مرتبط با مسئله اي غير از نازي ها و آلمان هيتلري مي باشد ولي در آنها به شيوه هاي مختلف از نازيها و هيتلر ياد مي شود ، كه بايد دانست اين گونه فيلم ها به جهت اينكه تاريخي نيستند ، از اين رو مخاطبي فراگير تر از فيلم هاي تاريخي دارند ، از اين رو اين اشاره هاي كوتاه به حزب نازي و هيتلر در ذهن افراد بيشتري قرار مي گيرد ؛ مجموعه فيلم هاي پسر جهنمي از اين دست مي باشد . از جمله موارد ديگر در اين زمينه مي توان به اين فيلم ها اشاره كرد : رانندگان ديوانه ( با بازي بازيگر نقش مستربين ) ، تعطيلات مستربين  Mr. bean’s holiday ، ديكتاتور بزرگ ( با بازي چارلي چاپلين ) ، كتابخوان The reader  ( با بازي رالف فيناس ). حتي كوچكترين اشاره و كنايه اي در اين نوع فيلم ها ، بسيار موثر مي باشد .

مثلا در فيلم تاكسي يك، دوسارق آلماني تحت عنوان باند مرسدس به كشور فرانسه مي آمدند ! سرقت مي كردند و دوباره به آلمان بر مي گشتند . پليس متوجه شده بود كه اين سارقان آلماني هستند ؛ زماني كه رئيس پليس با تلفن مشغول مكالمه با وزير بود  ، اين ديالگ را مي گويد :

-          ما اجازه نمي دهيم كه اين اراذل، مارسي (شهري در فرانسه) را نا امن كنند. آنها را دستگير مي كنيم و به كشورشان بر مي گردانيم.

وزير: موضوع همينه، ما نمي خواهيم كه اين داستان به تصفيه حساب بين فرانسه و آلمان ختم بشه ، جنگ مدتها است كه تمام شده (!)

در آخر همين فيلم هم، زماني كه آلماني ها به دام افتاده اند ، سر دسته آنها با خشم زياد به آلماني صحبت مي كند كه با آن لحن تند، قطعا شهروند غربي را به ياد سخنراني هاي هيتلر مي اندازد .

و يا در سريال 24، زماني كه اداره ضد تروريسم آمريكا متوجه مي شود كه عده اي سعي دارند سناتور پالمر كه كانديداي رياست جمهوري آمريكا است  ترور كنند ، وقتي در صدد بررسي بر مي آيند متوجه مي شوند كه اين جنايت به يك گروه تروريست آلماني ختم مي شود!!

و امثال اينها در فيلم هاي ساخت غرب به خوبي ديده مي شود.

در فيلم هاي پسر جهنمي ما شاهد همين بحث آلماني ستيزي هستيم. در ابتداي فيلم به هيتلر نسبت طرفداري از جادو داده مي شود و ورود موجودي شيطاني  به دنيا - پسر جهنمي - به گردن وي انداخته مي شود.

البته شايد گفته شود كه در همين سكانس اول، بعد از ورود متفقين به صحنه و در گيري آنها با نازي ها و قرار گرفتن پسر جهنمي در اختيار متفقين؛ ديگر پاي آلماني ها از فيلم خارج شده ، پس ديگر بحث آلماني ستيزي مطرح نيست .

بايد بگويم كه، وجود نازي ها در ابتداي داستان فيلم، فقط كليد شروع پروژه آلماني ستيزي در اين مجموعه فيلم ها بود و تازه كار شروع شده. ما وجود مفهوم آلماني ستيزي را تا پايان فيلم دوم هم شاهد هستيم:

§         زماني كه دو نفر از ياران راسپوتين، به همراه راه بلدي به منطقه اي مي روند ، تا راسپوتين را دوباره احيا كنند . راه بلد مي گويد : طلاي مرا بدهيد ( منظورش دستمزدي مي باشد كه به صورت طلا توافق شده )

يكي از ياران راسپوتين، شمش كوچك طلايي را به زمين مي اندازد . راه بلد، شمش را بر مي دارد. در وسط شمش نقش صليب شكسته، كه مشخصه ي حزب نازي است، ضرب شده است! اين هم همان تداوم مفهوم آلماني ستيزي است.

بكارگيري شمش طلايي كه روي آن صليب شكسته ضرب شده ، باز هم زنده كننده ياد نازيسم است كه به نحو غير مستقيم زنده كننده ياد هلوكاست هم مي باشد . و جالب تر آنكه ، وقتي راه بلد ، با انگشتش صليب شكسته ي روي شمش را لمس مي كند ، توسط موجود جادويي راسپوتين كشته مي شود ! و اين بدان معنا است كه كمترين تماس با نازي ، هلاكت را به همراه دارد ، يعني نازيسم مفهومي شوم است !

§         در بخشي ديگر از فيلم، زماني كه مامور ماير به اداره تحقيقات و دفاع در مورد موجودات غير طبيعي مي رود، پير مردي كه شبيه انيشتن است (و ما در ابتداي فيلم ديديم كه همراه متفقين بود و از ماجراي باز شدن دروازه ي جادويي مطلع بود و بعد هم پسر جهنمي را پيدا كرد و او را بزرگ كرد و براي كار در سازمان آورد ) با ماير روبرو مي شود؛ و براي آشنايي بيشتر وي با اداره، او را به ديدن بخش هاي اداره مي برد و توضيحاتي به او مي دهد.

  اين پيرمرد كه كاركنان اداره او را پرفسور خطاب مي كنند و پسر جهنمي او را پدر مي خواند ، توضيحات را اينطور شروع مي كند : در سال 1937 جادو در ميان انجمن آنها آغاز شد ، گروهي از اشراف زادگان ژرمن در آنجا سخت سرگرم سحر و جادو بودند . در سال 1938 آنها به زوبين دست يافتند كه قدرت زيادي داشت ( همزامان با گفتن اين جمله ، دوربين ، زوبين را  نشان مي دهد كه در اداره وجود دارد ! ) و گروه تصميم به مقابله گرفت و اداره تاسيس شد ( اداره دفاع در مورد موجودات غير طبيعي در آمريكا )

كليه ديالگ هاي اين بخش و همچنين وجود فردي كه پرفسور خوانده مي شود، افاده كننده اين معنا است كه:

آلمان تحت رهبري هيتلر، خود را براي جنگ آماده مي كند . به طوري كه در حدود سال 1937 ، آمادگي نسبتا كاملي براي جنگ بدست مي آورد . و مسلما تحركات آلمان، مورد بررسي آمريكا قرار مي گيرد و اين كشور براي مقابله، خود را آماده مي كند ؛ جنگ شروع مي شود. انيشتن كه يك آلماني يهودي است، با اينكه جزو گروه تحقيق درباره ي انرژي اتمي در آلمان است، به بهانه ترس از نازي هاي ضد يهود،به آمريكا مي رود و ماجرا تكاپوي آلمان نازي را ، براي رسيدن به بمب اتم به دولت آمريكا فاش مي كند. (پسر جهنمي در اينجا نماد بمب اتم است كه هر كه آن را داشته باشد فاتح جنگ است و زماني كه در فيلم پرفسور به افسر متفقين مي گويد كه آنها دروازه را باز كرده اند، نماد اين است كه انيشتن به آمريكا مي گويد كه آنها در حال رسيدن به بمب اتم هستند.)

 آمريكا به انيشتن و گروهش دستور مطالعات اتمي و ساخت بمب اتم را مي دهد و از سوي ديگر مراكز هسته اي آلمان را بمب باران مي كند: انفجاري كه درفيلم در محل سكوي قرارگيري دروازه جادويي رخ مي دهد، نماد همان بمب باراني است كه آمريكايي ها بر سر مراكز هسته اي آلمان انجام دادند . و  زماني كه پرفسور پسر جهنمي را بدست مي آورد، اين هم نشان دهند بدست آمدن دانش هسته اي و از آن مهم تر بمب اتمي است .

همان طور كه ملاحظه مي كنيد، شمايي كلي از تاريخ جنگ جهاني دوم، در بطن داستان نهفته، كه خود را با وجود نماد هايي در طول داستان، در ذهن مخاطب جا مي دهد ؛ وجود اين نمادها، در طول داستان فيلم، به زيبايي به تصوير كشيده شده، تا مقصود اصلي را به راحتي در ناخود آگاه ذهن خواننده بنشاند:

o          مثلا پرفسور كه پدرخوانده پسر جهنمي است (انيشتن پدر دانش هسته اي است!) از نظر چهره بسيار شبيه انيشتن است، نوع مدل موهايش و طرز نگاه هايش به راحتي تصوير انيشتن را در ذهن تداعي مي كند ، حتي عينك پنسي گردي دارد، كه مشخصه  خاص يهوديان است!

 o          و يا در ابتداي فيلم ما شاهد اين هستيم كه موجود جادوييِ محافظِ گريگوري راسپوتين، لباس افسران نازي را پوشيده و مدال صليب آهنين هم به گردن دارد، كه با فيلم برداري هوشمندانه ، صليب آهنيني كه به گردن دارد به خوبي ديده مي شود ؛ ما  مي دانيم كه ارتش آلمان به جهت شجاعت هيتلر (به عنوان يك سرجوخه در جنگ جهاني اول) به او مدال صليب آهنين را داد. اگر چه كه مدال صليب آهنين در ارتش آلمان وجود داشته ، ولي اين مدال با تبليغات نازي هاي مشهور شده و به نوعي مشخصه ي هيتلر شد . مدال صليب آهنين انواع مختلف دارد، يك نوع آن كه به سينه متصل مي شود ( هيتلر اين نوع را داشت ) و نوع ديگر آن به وسيله بندي به گردن متصل مي شود. در ابتداي فيلم يكِ  پسرجهنمي، شاهد اين هستيم كه موجود جادويي راسپوتين مدال صليب آهنين را به گردن. از آنجا كه مدال صليب آهنين  مشخصه هيتلر است و با توجه به نحوه فيلمبرداري هوشمندانه كه مي خواسته مدال را به چشم بياورد، به اين نتيجه مي رسيم كه قصد اين بود كه به نوعي به هيتلر وجهه اي حيواني و وحشي داده شود. يعني گفته شود كه همان طور كه اين موجود وحشي است، هيتلر هم وحشي است. و اين معنا را با به كار بردن مدال صليب آهنين، بيان كرده اند.

 §         نكته ي ديگري كه در مبحث تداوم مفهوم آلماني ستيزي توجه ما را به خود جلب مي كند، اين است كه در ابتداي فيلم، زماني كه سربازان آلمان هيتلري در حال تكاپو هستند. پرچم هاي بلندي از حزب نازي برديوار ها آويزان است،امايك تفاوت مهم بين اين پرچم ها و پرچم هاي واقعي حزب نازي وجود دارد وآن اينكه در پايين همه ي پرچم هاي موجوددراين سكانس،يك علامت حلزوني مانند وجود دارد!

    ما مي دانيم كه به هيچ عنوان چنين نشاني در پرچم هاي آلمان نازي به كار نرفته است؛ پس چرا اين علامت خاص در اين پرچم ها به كار رفته ؟! و از سوي ديگر تعداد زيادي پرچم نازي بر روي ديوار ها آويزان است كه وقتي فيلمبردار در حال به تصوير كشيده افراد حاضر در صحنه است، نمايي از اين پرچم ها را هم مي گيرد !

وقتي ما در دو فيلم پسر جهنمي دقيق تر مي شويم، متوجه مي شويم كه بر روي دست راست پسرجهنمي (دست سنگي و بزرگ او كه كليد باز شدن دروازه سياهي  است) اين علامت وجود دارد، همچنين بر روي نيزه پرنس نوادا (فيلم دو) هم اين اين علامت وجود دارد.

از آنجايي كه پسر جهنمي به ذات شرور است و همچنين پرنس نوادا هم يك موجود شرور و خونريز است، پس  مي توان اينطور دانست كه به كارگيري اين علامت حلزوني در پرچم هاي حزب نازي در ابتداي فيلم و بعد بكارگيري آنها بر روي دست راست پسرجهنمي و نيزه پرنس نوادا (كه هر دو سلاح هاي اين دو نفر مي باشد)، به نوعي ادامه و استمرار ياد نازيسم در طول دو فيلم پسر جهنمي است.

ولي شايد گفته شود كه پسر جهنمي كه در جبهه خير است، چرا بايد او به ياد آورنده نازيسم باشد ؟

پاسخ روشن است: همان طور كه گفتم او ذاتا  موجود از وادي سياهي است، و ما شاهد اين هستيم كه در اواخر فيلم يك، او اسم واقعي خود را به زبان مي آورد، و تبديل به يك موجود وحشي مي شود . پس پسرجهنمي موجودِ  شروري است و بايد نمايانگر ذات پليد نازيسم  باشد، ولي در عين حال خود را كنترل كرده. مامورماير در اواخر فيلم يك خطاب به پسر جهنمي كه تبديل به هيولا شده بود گفت: تو حق انتخاب داري ، پدرت اين حق رو به تو داد.

پسر جهنمي موجودي شرور است كه با هدايت پدر خوانده اش به جبهه خير كمك مي كند . يعني همان قدرت ويرانگري آلماني كه مي توانست بر ضد جهان باشد ، اينك در اختيار آمريكا است و آمريكا آن را كنترل كرده و به نفع بشريت بكار مي برد !!

سير آلماني ستيزي در فيلم دو پسر جهنمي هم به چشم مي خورد:

§         در اوايل فيلم دوم، زماني كه اعضاي سازمان منتظر ورود مامور جديد هستند. ديالوگي كه بين پسر جهنمي و رئيس سازمان رخ مي دهد اين است :

 پسر جهنمي: اسمش چيه؟

رئيس: يوهان كراوس.

پسر جهنمي: يوهان كرواس؟!! به نظر مياد آلماني باشه.

و سپس پسر جهنمي دو جمله را با فاصله ي كمي از نظر زماني بيان مي كند:

من از آدماي آلماني خوشم نمياد. آلماني منو عصباني مي كنه.

اين دو جمله و همچنين برخورد بد و تند پسر جهنمي با مامور يوهان كرواس (در طول فيلم دو) ، همان تداوم مفهوم آلماني ستيزي در طول فيلم است .

§      ما در ادامه شاهد برخوردهاي خشك و رسمي و خالي از عاطفه يوهان كراوس، با مسائل جاري هستيم: زماني كه خداي جنگل در حال حركت در شهر است و پسر جهنمي در حالي كه نوزادي را در آغوش دارد، مي دود؛ مامور كراوس مي گويد: بچه را بذار زمين و به او شليك كن(!)

 و يا زماني كه پسر جهنمي به خداي جنگل شليك كرده و او با حالي رقت بار روي زمين افتاده . و پسر جهنمي مُرَدَد است كه او را بكشد يا نه. مامور كراوس باز هم با لحني خشك و فرياد هاي مكرر به او مي گويد : شليك كن . به سَرش شليك كن.

 §     و از سوي ديگر به تصوير كشيدن يك آلماني به صورت موجودي ميكانيكي و فاقد روح؛ خشك و سنگي دانستن آلماني هاست .

اين ديالوگ ها و اين رفتار ها ، در كل ، پيگري پروژه آلماني ستيزي در طول فيلم دوم است و مطمئنا آلماني ستيزي است و نه نازي ستيزي ، چرا كه در فيلم دو بحث بر سر وجود يك آلماني است و نه يك نازي .

§         و نكته آخر در مبحث آلماني ستيزي، وجود پرنس نوادا است؛ همان طور كه گفتم بر روي نيزه ي نقره اي او علامت حلزوني مانندي است كه بر روي دست پسر جهنمي و پرچم نازي ها وجود دارد . پس ، وجود پرنس نوادا هم ، تداعي كننده يك نازي در فيلم دو است، كه به راحتي آدم مي كشد و جنايات زيادي را مرتكب مي شود . و حتي مي خواهد ارتش طلايي كه ارتشي شكست ناپذير است را به دست بگيرد كه البته با ممانعت پسر جهنمي روبرو مي شود. 

 روسيه ستيزي 

 همان طور كه در ابتداي فيلم يك، پاي نازي ها به ميان كشيده مي شود ، ما شاهد حضور يك روس هم هستيم . شخصي به نام گريگوري ايفوموويچ راسپوتين. اين فرد كه در اواخر تاريخ  امپراتوري رومانف ها در روسيه ظاهر شد، شخصي مرموز است كه درباره وي و مرگ او داستان هاي تعجب بر انگيز زيادي نقل شده است .

ولي نكته اينجاست كه اين فرد كمي قبل از سقوط حكومت تزاري روسيه، توسط گروهي از اشراف به قتل رسيده است و زماني كه انقلاب كمونيستي شكل گرفت (1917) او وجود نداشته، چطور مي شود كه اين فرد در حدود سالهاي جنگ جهاني دوم يعني1939 تا1945 در اين فيلم به تصوير كشيده شود ؟!

 بايد دانست كه بحث ديگري كه در فيلم يك پسر جهنمي مطرح مي شود ، مفهوم روسيه ستيزي است.حال چرا براي بيان مفهوم روسيه ستيزي، بايد شخصيت راسپوتين انتخاب شود؟

از آنجايي كه قرار بوده در فيلم يك به هيتلر نسبت طرفداري از جادو داده شود و همچنين روس ها را هم  همانند هيتلر فرض كنند ، از اينرو بايد فردي روسي را از دل تاريخ بيرون مي كشيدند كه رابطه اي با جادو داشته باشد و همچنين به جهت آنكه مي خواستند ( مسئولان فيلم ) توجه افكار را به تاريخ تزاري روسيه جلب كنند ، بهترين گزينه راسپوتين بوده .كه هم فردي جادوگر است و هم در زمان تزار ها مي زيسته .

§         جادوگري روسي در فيلم احيا مي شود كه در حال همكاري با هيتلر است، و چنان با عظمي راسخ كارش را انجام مي دهد كه گويي همانند هيتلر علاقه اي خاص به دنياي تاريكي دارد !!

§         از سوي ديگر زماني كه راسپوتين به روسيه مي رود تا تخته سنگي را بياورد ( كه كليد باز شده دروازه سياهي است ) افسر روس به او مي گويد:

- خيلي ها مثل من فكر مي كنن اين سرزمين دوباره تاريخ خودش را خواهد ساخت.

اين جمله به اين معنا است كه روسيه قصد دارد بار ديگر به جايگاه قبلي خود يعني حكومتي مستبد، جنگ طلب و توسعه طلب برگردد؛ و اين جمله زماني تاثير بيشتري دارد كه از زبان يك افسر ارتش روسيه گفته شود، فردي كه به حكومت متصل است. اين بدان معنا است كه اين آرزو، آرزو بخش محدودي از روس ها نيست، بلكه آرزوي حكومت است!

§         در اوايل فيلم يك زماني كه مامور ماير وارد سازمان مي شود و همان طور كه گفتم، پرفسور او را براي آشنايي بيشتر با سازمان همراهي مي كند، پس از اينكه در باره انجمن ژرمن ها و اقدامات آنها در سالهاي 1937 و 1938 مي گويد، در پايان بيان مي كند كه: در 1958 جنگهاي سحر آميز بالاخره به پايان مي رسد، در زمان پايان جنگ جهاني (منظور جنگ جهاني دوم) .

 مامور ماير با تعجب مي گويد كه:  1945 رو ميگيد؟!! جنگ جهاني دوم در اين تاريخ تمام شد. پرفوسور با نگاهي خاص پاسخ مي دهد : واقعا مي گي !! و بعد مي خندد. چرا در اين فيلم  پايان جنگ جهاني دوم را 1958 مي دانند، در حالي كه همه مي دانند كه جنگ جهاني دوم در سال 1945 پايان يافت؟!  نكته اينجاست كه: به جهت آنكه قرار است در اين فيلم ، روسي ستيزي هم انجام شود ، از اينرو  پايان جنك جهاني دوم را سال 1958 در نظر گرفته اند كه همان زماني است كه ديگر اتحاد جماهير شوروي در حال افول قدرتش است و اگر چه در اين تاريخ با رهبريه خروشچف روبرو هستيم ، ولي ديگر تحمل ملت هاي ساكن در قلمرو شوروي به پايان رسيده و تكاپو هاي جدايي طلبانه رو به فزوني است . آمريكا اگر چه با شوروي براي نابودي آلمان هيتلري پيمان بست ، ولي به هر حال بعد از نابودي رژيم هيتلري ، مسئله مهم زمانه ، وجود رژيم مستبد و توسعه طلب شوروي بود كه در زمان استالين به اوج قدرت خود رسيده بود . و ما در اين فيلم شاهد اين هستيم كه پايان جنگ جهاني ، همان سالي در نظر گرفته مي شود كه حكومت شوروي ، قدرتش از قلعه به قعر مي رود. 

 اين همان مفهوم روسيه ستيزي است. به عبارت ديگر: روس ها و آلماني ها هر دو منفرو دانسته شده اند ، چرا كه هر دو به دنبال نابودي ديگران اند.

 دين ستيزي

 راسپوتين، يك انسان مذهبي است. او تحصيلات مذهبي داشته، و با لباس كشيشان در مجامع حاضر مي شده. در فيلم يك، ما شاهد همين شمايل هستيم، يعني فردي با لباس بلندي كه ما را به ياد لباس اسقفان مي اندازد و همچنين كتابي قديمي در دست . در برخي از عكس هايي كه از راسپوتين به دست ما رسيده، او كتابي در دست دارد كه گويا كتابي ديني است و اين واقعيت در فيلم هم به كار رفته. وقتي چنين شخصي كه كشيش است، جادوگري مي كند و رفتار شريرانه انجام مي دهد، به جهت اينك لباس دين به تن دارد ، مردم را نسبت به دين، زده مي كند؛ و اين مسئله يعني دين ستيزي، دليل ديگري است براي انتخاب شخصيت تاريخي راسپوتين در اين فيلم.

  البته بايد دانست كه مامور شرمن (يعني دختري كه قدرت در اختيار گرفتن آتش را دارد ، و در اداره تحقيق در مورد موجودات غير طبيعي ، همكار  پسر جهنمي است) گردنبندي به گردن دارد كه در وسط آن يك صليب وجود دارد. بايد اين برخورد دو گانه را اينطور معنا كرد، كه دين اگر در خدمت غرب باشد صحيح است و الا مضر و خطر آفرين! 

اومانيسم 

مبحث بعدي در بررسي مجموعه فيلم هاي پسر جهنمي، اومانيسم يا همان محوريت انسان است.در مفهوم اومانيسم، انسان مركز توجهات هستي است و همه چيز براي انسان است.

§         در فيلم يك، ما شاهد به تصوير كشيده شدن سازماني هستيم كه در آن موجودات غير طبيعي ، براي كمك به انسان ها فعاليت مي كنند!  اما در فيلم دو مفهوم اومانيسم ريز تر مي شود:

§      كليد شروع مفهوم اومانيسم در فيلم دوم، در تيتراژ ابتدايي اين فيلم است. در تيتراژ ابتدايي فيلم دوم پسر جهنمي ، شاهد عبور اشكال و نوشته هاي مختلفي هستيم، به نحوي كه هر شكل كمتر از دو ثانيه در معرض ديد است و البته اثر شگفت آور خود را در ناخودآگاه ذهن بيننده مي گذارند. در ميان اين اشكال كه در تيتراژ وجود دارد، نقش « انسان در مركز دايره » كه اثر داوينچي مي باشد هم به چشم مي خورد !! اين نقاشي قطعا  نماد اومانيسم است.   نقاشي كه طبيعتا اگر بخواهيم فيلم پسر جهنمي را يك فيلم معمولي و براي سرگرمي بدانيم ، هيچ ربطي به تيتراژ آن نخواهد داشت. و اگر هيچ دليل ديگري براي وجود مفهوم اومانيسم در اين فيلم نداشته باشيم ، همين نقاشي بهترين دليل است.

 §         زماني كه پرنس نوادا نزد پدرش، شاه بالور مي رود، به او مي گويد كه كجاست عظمتتان. شما همه چيز را از دست دادي و به يك حيوان خانگي براي انسان ها تبديل شده ايد.

شاه بالور پاسخ مي دهد : اين طبيعت انسان ها است(!)

اين مفهوم كه از دهان شاه بالور خارج مي شود، به نوعي به انسان ها حق مي دهد كه سلطه گر باشند و ديگر موجودات  را براي منافع خود فدا كنند و اين همان انسان گرايي و اومانيسم.

شبيه به چنين مفهومي در فيلم ارباب حلقه ها ( شماره دو= دو برج ) وجود دارد . در آنجا جادوگر دنياي شر به ارگ ها مي گويد: همه چيز مال شما بود . اونها ( انسانها ) شما را از بين بردند و مالك زمين شدن ؛ زمين خودتون را پس بگيريد(!) ، آماده براي جنگ …

§         از سوي ديگر در برخورد  ميان پرنس نوادا و پسر جهنمي ، پرنس نوادا به او اين جملات  مي گويد : تو مانند من هستي . چرا براي انسان ها كار مي كني. تو مي تواني شاه باشي. اگر نمي تواني فرمان بدهي بايد اطاعت كني(!).انسان ها روزي از تو خسته مي شوند. ما مهم ترهستيم يا آنها.(!)

در اين مواقع دو دلي در پسر جهنمي ايجاد مي شد ، و زماني هم اين دو دلي را ، با مامور شرمن در ميان مي گذارد ، كه چرا اين كار ها را كرده ؟!! ولي باز هم مي بينيم كه اين دو دلي مانعي براي ادامه كار پسر جهنمي نمي شود ، و همچنان در آن سازمان كار ميكند.

 پس بايد گفت ، اين موجوات ، به نوعي خود را مجبور به خدمت به انسان  مي دانند . و يا بهتر است كه بگوييم ، انسان غربي اين حق را به خود مي دهد كه ديگران را برده خود كند.

§         زماني كه پسر جهنمي غولي كه خداي جنگل نام دارد را مي كشد . مردم از وحشتي كه در شهر به وجود آمده خشمگين شده اند . و نسبت به پسر جهنمي پرخاش مي كنند . مامور شرمن به دفاع از پسر جهنمي جلو مي رود و اين جملات را مي گويد :

 

اون مي خواست كمك كنه، نديديد؟ فقط داشت كمك مي كرد . اين كار ماست . كاري كه سالها داريم انجامش ميديم . ما فقط مي خواهيم به شما كمك كنيم! شما!

شرمن با چنان تاكيد و لحني، كلمه «شما»  را مي گويد كه ، مي فهميم به نوعي دارد اين را مي گويد كه : ما به شما كمك مي كنيم ، در حالي كه شما ارزش آن را نداريد و نمي فهميد .

ما در اينجا هم شاهد لحني از سر ناچاري  هستيم. كه خود را مجبور به خدمت به مردم  مي داند ، اگر چه كه مردم نفهمند و قدر ندانند.همه اين جملات و صحنه ها، همان مفهوم اومانيسم را بيان مي كند.هدف اين است كه گفته شود ، انسان مركز همه چيز است و همه بايد در اختيار انسان باشند .

 منجي از جنس آتش

 و مبحث آخري كه بايد به آن توجه شود. مسئله وجود منجي  در اين مجموعه فيلم ها است  . پسر جهنمي اگر چه داراي خوي و ذاتي وحشيانه است، ولي يادگرفته كه اين قدرت را براي مبارزه با موجودات شرور به كار گيرد و ذات شرور خود را زير پا بگذارد.فيلم هاي پسر جهنمي، از نوع فيلم هاي منجي گرايانه است، اما به شيوه اي نو و جديد.

 در گذشته فيلم هايي كه در رابطه با منجي و نجات دهند ساخته مي شد ، فيلم هايي همچون : زورو ، سوپر من ، مرد عنكبوتي  و … انساني با قدرت هاي خارق العاده وجود داشت، ولي در فيلم هاي پسر جهنمي ، ديگر ما شاهد يك انسان با نيروهاي خارق العاده نيستيم ، بلكه شاهد يك موجود فرا انساني هستيم . موجودي كه پرنس نوادا او را شيطان مي خواند (Demon). اين بدان معنا است كه انسان قدرت آن را دارد كه حتي شيطان را براي خود مسخر كند؛ و يا اگر بخواهيم با ديد ديگري بنگريم بايد بگوييم كه سرنوشت چنين رقم زده كه شيطان منجي باشد  و ما اين نكته را در اواخر فيلم دو مي بينيم ، زماني كه فرشته مرگ به مامور شرمن مي گويد كه تسخير جهان سرنوشت پسر جهنمي است !

 بايد توجه داشت كه اينك در جهان ، فراماسون ها كه اصل و ريشه تفكري آنها از يهود سرچشمه مي گيرد بر اين باور هستند كه شيطان منجي آخرين است، اوست كه مي آيد و جهان را تحت سلطه خود در مي آورد و نظم نوين جهاني را بر قرار مي كند.

بايد دانست كه اين تفكر فراماسون ها با توجه به قدرت اقتصادي و سياسي كه دارند در تعداد قابل توجهي از فيلم هاي ساخت غرب به چشم مي خورد كه پسر جهنمي يكي از آنها است . در عصر معاصر ، ديگر مفهوم شيطان يك مفهوم نيمه مخفي نيست و فراماسون ها با ساخت فيلم هايي كه در آنها شيطان حضور دارد ، قصد آماده كردن اذهان را براي قدرت گيري شيطان دارند . از جمله فيلم هايي كه در آن شيطان حضور دارد مي توان به اين موارد اشاره كرد: كشيده شدن من به جهنم  Drag me to hell ، روح سوار  Ghost  rider ، كنستانتين  Constantine .

به عنوان مثال در فيلم كنستانتين كه در آن، شيطان كه با لفظ لوسيفر خطاب مي شود، در آخر فيلم مي آيد و همه چيز را مرتب مي كند!

بايد دانست كه اينچنين منجي معرفي شده در فيلم هاي پسر جهنمي، يعني منجي با قدرت هاي شيطاني و فوق انساني و تخريب هاي غير قابل اجتناب به نوعي نمايي از حكومت آمريكا است كه ادعاي منجيگري را دارد، و تمامي حملات خود را به سراسر دنيا به جهت برقراري صلح مي داند، در صورتي كه مردم جهان اين حركت آمريكا را نابودگري مي دانند و اين مسئله در پرخاش هاي مردم نسبت به اقدامات مفيد(!)پسر جهنمي ديده مي شود.ما مي توانيم هماننداين مسئله را در فيلم هنكاك هم ببنيم؛ هنكاك در مسير ياري رساندن به مردم آسيب هايي را هم به شهر مي زند كه موجب خشم مردم مي شود!

و نكته جالب ديگر اين است كه، پسر جهنمي بر خلاف هشدار هايي كه رئيس سازمان مي دهد، در ميان مردم حاضر مي شود و با آنها عكس ميگيرد ، و به نوعي قانون شكني مي كند.

ما در مبحث منجي شناسيِ منجياني كه غرب ارائه داده، شاهد اين هستيم كه  اكثر منجياني كه غرب در قالب فيلم و كتاب به جهان عرضه كرده قانون شكن بوده اند!!

زورو: براي برپايي عدالت قانون شكني مي كند !

مرد عنكبوتي: او به عقيده پليس قانون شكن است و اگر چه پليس مي خواهد او را دستگير كند ، ولي اجازه مي دهد كه به مردم كمك كند !

هنكاك: او هم ناجي است، ولي در راه كمك به مردم، خسارات زيادي به وجود مي آورد !

هري پاتر: او در مدرسه هاگوارتز مرتبا قانون شكني مي كند ، ولي در آخر اوست كه نجات دهند همه است و چشم اميد همه به اوست !

مجازاتگر: فردي كه قصد نابودي جنايتكاران را دارد ، و در اين راه قانونشكني هاي زيادي مي كند .

سريال 24: نقش اصلي اين سريال يعني جك باور ، براي انجام وظيفه اش و خدمت به جامعه و كشورش قانون شكني هاي زيادي مي كند !

سريال فرار از زندان: نقش اصلي اين سريال يعني مايكل ، براي نجات برادرش از حكم نا عادلانه اعدام  ، مجبور به قانون شكني مي شود !

اين مسئله، يعني قانون شكني منجي را مي توان به دو صورت مورد بررسي قرار داد :

o          اول اينكه اين حركت به نوعي تسهيل كننده اقدامات و رفتار هاي آمريكا مي باشد كه به بهانه صلح و برقراري عدالت و آنچه كه جامعه مدني مي گويد ، مجبور است لشكر كشي كند و در اين مسير كشتار و ويراني غير قابل اجتناب است . به تصوير كشيدن منجي قانون شكن ، تاثير عميقي بر ذهن مخاطب دارد.

o         از سوي ديگر، امثال اين فيلم ها و سريال ها به نوعي افراد را تشويق به قانون گريزي و خود محوري در اجراي قانون مي كند.

 سخن آخر

 مجموعه فيلم هاي پسر جهنمي، با دارا بودن داستاني جالب در رابطه با تعامل موجوداتي بيگانه با انسان ها و همچنين ساخت صحنه هاي گاها پر تحرك و ديدني و بكارگيري ديالوگ ها و رفتار هاي كميك و طنز ، جز آثار پر مخاطب شده است. اما همانطور كه در اين مقاله بيان كردم ، محتواي دروني اين دو فيلم آنچنان در ذهن مخاطب نقش مي بندد كه مخاطب را به سوي هدف خود هم سو مي كند.

بايد دانست كه سينما و بعد از آن تلويزيون در همان آغاز پيدايش ، به جهت سرگرمي مردم محصولاتي تهيه مي كردند، ولي بعد از مدت كوتاهي از پيدايش اين ابزار سحر آميز ( تصوير ) توجه صاحبان زر و زور و تزوير  به اين رسانه جديد جلب شد، و از آن پس بود كه تا زمان حال اكثريت غالب فيلم هاي ساخت غرب داراي محتوايي فراتر از ظاهر آثار بود. ما هم بهتر است به جاي تماشاي صرف اين فيلم ها ، با دقت و موشكافي بيشتري آنها را تماشا كنيم ، تا از آنچه كه در اين آثار مي گذر مطلع شويم.

بار ديگر دو فيلم پسر جهنمي را ببينيد…!

 

 سيد عليرضا واعظ موسوي، كارشناس تاريخ، دانشگاه فردوسي مشهد

 1 نظر

نقش بازی های رایانه‌ای در سبک زندگی + تصویر و صوت

25 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
نقش بازی های رایانه‌ای در سبک زندگی

نشست بررسی نقش بازی های رایانه ای در سبک زندگی با حضور دکتر مینایی از مرکز بازی های رایانه ای کشور

مدت زمان برنامه: 80 دقیقه

دانلود:

فایل ویدئو

فایل صوتی

 

 

 نظر دهید »

بازتاب حضور مردم در رسانه های بیگانه / نیویورک تایمز: رای‌دهندگان می‌گویند که رای آنان از هر بمبی موثرتر است +تصاویر

25 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

رسانه های خارجی همزمان با آغاز انتخابات ریاست جمهوری و شوراهای شهرها و روستاها بخش قابل ملاحظه ای از اخبار و برنامه های خود را به بازتاب این رویداد اختصاص دادند.

گاردین

روزنامه انگلیسی «گاردین» در صفحه ویژه‌ای که به مناسبت برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران باز کرده به انعکاس مسائل پیرامون انتخابات پرداخته و نوشته: طبق گزارشی که بی‌بی‌سی منتشر کرده، به خاطر حضور بالای مردم انتظار می‌رود ساعت رای‌گیری تمدید شود.

مردم بسیار پرشور و خوشبین هستند. آنها درباره سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای بعد از رای‌گیری با یکدیگر گفت‌وگو می‌کنند.


فرانس۲۴

شبکه تلویزیونی “فرانس 24″ خبر اول امروز خود را به انتخابات امروز ریاست جمهوری ایران اختصاص داده است. این شبکه با اشاره به آغاز انتخابات ریاست جمهوری از صبح امروز ابتدا سخنان رهبر انقلاب در مورد عدم طرفداری از هیچ یک از نامزدهای انتخابات را پخش می کند و در ادامه به معرفی نامزدهای انتخابات پرداخته است.



خبرگزاری فرانسه

خبرگزاری فرانسه نیز که از صبح امروز جمعه اخبار انتخابات را پوشش لحظه به لحظه می دهد، نوشت: ایرانی ها به خاطر حس مسئولیت، وظیفه و به امید فردایی بهتر پای صندوق های رای حاضر شدند.


خبرگزاری آلمان

خبرگزاری آلمان در مطالب متعددی گزارش دادند: زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران که قرار است ساعت 14:30 به وقت گرینویچ(18 به وقت تهران) پایان یابد، به خاطر مشارکت بالای مردم احتمالا تمدید می شود.


وينر سايتونگ

سايت خبري اتريشي “وينر سايتونگ” (wienerzeitung) با اشاره به شركت هر شش نامزد در نخستين ساعات رأي‌گيري نوشت: «شركت مردم در انتخابات، بسيار بيشتر از پيش‌بيني‌هاست. صف‌هاي طولاني در مقابل شعب اخذ رأي، نشانه اهميت انتخابات براي مردم در شهرهاي مختلف است.»


نیویورک تایمز

روزنامه نیویورک تایمز در گزارشی درباره انتخابات ایران نوشت: در حالی که انتخابات ریاست جمهوری ایران روز جمعه آغاز شد، آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر معظم ایران به انتقاد شدید از آمریکا پرداخت و درخصوص تردید آمریکا درباره نتیجه انتخابات ایران به خبرنگاران گفت: به دَرَک که قبول ندارید.



اگر ملت ایران می‌خواست آنطور که شما می‌خواهید عمل کند که کلاهش پس معرکه بود. ملت به مصلحت خود عمل خواهد کرد و ان‌شاءالله خداوند به امروز ملت برکت دهد تا آنچه مطابق شأن ملت ایران است پیش بیاید.

خبرنگار روزنامه آمریکایی ‘نیویورک ‌تایمز’ در تهران: یکی از شرکت‌کنندگان در انتخابات می‌گوید که نخستین فردی بود که با رای خود انگشت به چشم دشمنان ایران فرو کرد/ بسیاری از رای‌دهندگان می‌گویند که رای آنان از هر بمبی مفیدتر و موثرتر است


اسکای نیوز

شبکه خبری اسکای نیوز در تحلیلی درباره انتخابات ایران نوشت: رهبر عالی ایران بعد از انداختن رای خود به صندوق، مقامات آمریکایی را به باد انتقاد گرفت و گفت: اگر آمریکا سیستم انتخاباتی ما را قبول ندارد، اصلا اهمیت ندارد.



اسکای نیوز با اشاره به اینکه انتخابات ایران جانشین محمود احمدی نژاد را بعد از سال مشخص میکند نوشت: هنوز مشخص نیست چه کسی برنده انتخابات است اما طی روزهای اخیر چرخش غیرمنتظره ای به سمت کاندیدای میانه روها و اصلاح طلبان ایجاد شده است اما مشخص نیست که کاندیداها بتوانند آرای لازم برای پیروزی یک مرحله ای را کسب کنند.



رویترز

رویترز به نقل از یکی از شاهدان عینی خود در تهران در صفحه ویژه انتخابات ایران اذعان کرده است که تعداد کثیری از مردم پایتخت ایران در برابر صندوق‌های اخذ رای اجتماع کرده‌اند تا در انتخابات ریاست‌جمهوری و شورای شهر، شرکت کنند.

این خبرگزاری نوشت: با توجه به صف‌های طولانی در مقابل صندوق‌های اخذ رای در مناطق مختلف ایران، به نظر می‌رسد میزان مشارکت در انتخابات برای تعیین رئیس‌جمهور جدید این کشور بالا باشد.



CNN

شبکه خبری سی‌ان‌ان آمریکا گزارش داد، آیت الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی ایران اولین رای انتخابات ریاست جمهوری این کشور را اول صبح امروز(جمعه) به صندوق رای‌گیری انداخت.



این شبکه خبری در ادامه آورده است، رای ایشان نشان دهنده آغاز رای‌گیری انتخابات ریاست جمهوری ایران است.


BBC

شبکه خبری بی بی سی با اشاره به واجد شرایط بودن میلیون ها ایرانی در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری نوشت: واجدین شرایط از بین 6 نامزد جانشین محمود احمدی نژاد را انتخاب می کنند.

این رسانه انگلیسی در بخش دیگری از این مطلب به بیانات رهبر معظم انقلاب و تاکید ایشان بر لزوم مشارکت مردم در انتخابات و رقم زدن “حماسه سیاسی” و همچنین انتقاد از دخالت های آمریکا در امور داخلی ایران پرداخت.





تاگس شاو

“مارتين وايس” (Martin Weiss) خبرنگار شبكه “آ.ر.د” (ARD) از تهران در مصاحبه با سايت “تاگس شاو” (Tagesschau)  گفت: «تب انتخاباتي در اينجا بسيار بالاست و همه خوشحال هستند. براي آن‌ها مسئله اصلي در انتخاب رئيس‌جمهور، توانايي براي حل مشكلات اقتصادي كشور است و نه حقوق هسته‌اي آن‌ها يا رابطه با اسرائيل.»



فاکس نیوز

فاکس نیوز نیز به انتقاد آیت الله خامنه ای از مقامات آمریکایی به خاطر اظهارات مداخله جویانه در امور داخلی کشورمان پرداخت . این رسانه آمریکایی در بخش دیگری از این مطلب درباره پیروز نهایی انتخابات ابراز نظر نکرد، اما در عین حال نوشت اگر نامزدی موفق به کسب اکثریت آرا نشود، دور دوم انتخابات در روز 21 ژوئن برگزار می شود.



المیادین

شبکه خبری المیادین که توجه ویژه‌ای به انتخابات ایران داشته است سعی کرده در این مدت پوشش بسیار گسترده‌ای از انتخابات ایران داشته باشد.



المیادین همچون دیگر شبکه های خبری با اعلام آغاز یازدهمین دور ریاست جمهوری در ایران گزارش داد که در این دور از انتخابات یک اصلاح طلب و 5 نامزد اصولگرا با هم به رقابت می‌پردازند.

این شبکه در عین حال اعلام کرد که این دور از انتخابات پیچیده است و پیش بینی اینکه کدام یک از نامزدها به پیروزی برسند، دشوار است.


هافینگتون پست

روزنامه هافینگتون پست نیز در مطلبی به حضور مردم پای صندوق های رای و تعیین جانشین احمدی نژاد پرداخت.



آسوشیتد پرس

خبرگزاری آمریکایی آسوشیتد پرس در گزارشی به واکنش قاطع و صریح رهبر معظم انقلاب اسلامی به مواضع و اظهارات مداخله جویانه مقامات آمریکایی در انتخابات ریاست جمهوری ایران پرداخت.


ایندیپندنت

روزنامه انگلیسی ایندیپندنت با پرداختن به اظهارات مقام معظم رهبری و واکنش معظم له به اظهارات مداخله جویانه مقامات آمریکایی در خصوص انتخابات نوشت ایرانی ها پس از هشت سال از دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد پای صندوقهای رای رفتند.


المنار

شبکه خبری المنار با پوشش اخبار انتخاباتی ایران گزارش داد که یازدهیمن دور انتخابات ریاست جمهوری در ایران آغاز شده است.

المنار تاکید کرد که آیت الله خامنه ای پس از انداختن رای خود به صندوق های رای گفتند که رای مردم امانت است و انتخاب نیز حق آنها است.

المنار اعلام کرد که 5هزار و 882 مرکز رای و 11 هزار و 956 صندوق رای برای شرکت مردم در انتخابات تهران اختصاص داده شده است.


واشنگتن پست

روزنامه آمریکایی واشنگتن پست نیز بیانات رهبر معظم انقلاب را که سیاست غرب در قبال ایران را به باد انتقاد گرفته بودند، تیتر کرد.



شبکه اخبار مصر

شبکه اخبار مصر اعلام کرد: با گذشت چند ساعت از شروع رای گیری در ایران استقبال در تهران بیش از حد انتظار بوده است و صف های طولانی در برابر مراکز اخذ رای به ویژه در نواحی جنوبی و شرقی پایتخت دیده می شود.

این شبکه مصری با ابراز شگفتی از حضور پرشور مردم ایران در انتخابات نوشت: ناظران(خارجی) احتمال حضور کم رای دهندگان در انتخابات را می دادند.


الفرات نیوز

شبکه الفرات نیوز عراق در گزارشی درباره انتخابات در ایران آورده است: رای دهندگان ایرانی همچنان برای انداختن آرای خود به پای صندوق‌های اخذ رای می روند و از ساعات اولیه صبح در تهران و شهرهای دیگر مردم استقبال گسترده ای از انتخابات داشته اند.


الحره

شبکه الحره عراق هم در گزارشی با اشاره به ادامه حضور مردم در پای صندوقهای رای گیری به نظرسنجی یک موسسه خارجی در خصوص اینکه کدام نامزد شانس بیشتری برای پیروزی دارد، اشاره کرده است.


العربیه

شبکه العربیه در گزارشی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد برخی از رای دهندگان در تماس با العربیه اعلام کردند که مراکز رای گیری شاهد حضور پرشور است و انتظار می رود که انتخابات به دور دوم کشیده شود.




الاخبار
روزنامه الاخبار در گزارشی در خصوص انتخابات ریاست جمهوری این دوره در ایران، از کشیده شدن انتخابات به دور دوم سخن گفته و نوشته است نباید از ماهیت غافلگیرکننده ملت ایران که به آن مشهور است، غفلت کرد.

این روزنامه نوشته است شاید انتخابات این دوره، آرام ترین انتخابات با کمترین جنجال باشد، این انتخابات هیچ تغییری در سیاستها و اصول ایران ایجاد نخواهد کرد.

الاخبار یکی از مهمترین ویژگیهای این دوره از انتخابات را ناتوانی غرب برای تاثیرگذاری بر آن و تکرار سناریوی حوادث پس از انتخابات 88 که غربی ها به شدت به تکرار آن علاقه مند هستند، دانست.


شینهوا

رسانه های چینی از جمله شینهوا نیز با اشاره به حضور رهبر معظم انقلاب در دقایق اولیه آغاز انتخابات ریاست جمهوری ایران به فرمایشات ایشان درباره لزوم حضور باشکوه مردم پای صندوق های رای و  اینکه سرنوشت کشور وابسته به حضور و انتخاب آنهاست.


الجزیره

شبکه خبری الجزیره انگلیسی نیز با اشاره به حضور مردم پای صندوق های رای برای انتخاب رئیس جمهوری آتی ایران گزارش داد که صفوف رای گیری آنقدر طولانی است که حتی از حوزه های اخذ رای نیز فراتر رفته است.



با وجود گذشت 9 ساعت از آغاز یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در ایران، جمعیت انبوهی از مردم همچنان به سمت صندوق‌های رأی روی می‌آورند/ میزان مشارکت قابل مقایسه با پیش‌بینی‌ها نیست


آسوشیتدپرس

 به نظر می‌رسد رای‌دهندگان ایرانی به درخواست‌ها برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری توجه کرده و در حال مشارکت در این رقابت‌ها هستند/ هیچ پیشتاز مشخصی در بین شش نامزد کنونی برای جانشینی احمدی نژاد وجود ندارد


هاآرتص

روزنامه صهیونیستی هاآرتص همانند سایر رسانه‌های خبری جهان به بازتاب خبر آغاز انتخابات ریاست جمهوری ایران پرداخت و بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در ساعات اولیه رای‌گیری را منعکس کرد.

این روزنامه به واکنش رهبری به ادعای اخیر عضو شورای امنیت ملی آمریکا درباره شفافیت انتخابات ایران اشاره کرد و گزارش داد رهبری ایران به این اظهارات توجهی نکرد و درباره آنها گفت: «به درک.»

هاآرتص در ادامه این بخش از سخنان رهبری را بازتاب داد که «آنچه مهم است مشارکت همه‌جانبه مردم در انتخابات است. ملت عزیز ما باید با شور و هیجان به پای صندوق‌های رای آمده و بدانند سرنوشت کشور در دست آنها است.»

این روزنامه صهیونیستی همچنین گزارش داد که رهبری ایران در اظهارات خود درباره اینکه به کدام نامزد نظر مساعد دارد، سخنی نگفت.

رسانه های عرب زبان از جمله خبرگزاری سوریه، النمار، العربیه و المیادین با پخش تصاویری زنده از انتخابات ریاست جمهوری در ایران توجه ویژه ای به حضور اول وقت رهبر معظم انقلاب در پای صندوق رای کردند.

 نظر دهید »

میخوام انگشتم رو بزنم تو چشم آمریکا

24 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

ماشاالله همه شان خیلی خوب صحبت می کردند.. شاید ادبیاتشان ساده بود، ولی از ته دلشان حرف می زدند..



چند دقیقه ای برای استراحت نشسته بودیم..
نگاهم به دختر هفت هشت ساله ای افتاد که با پدرش آمده بود..
دخترک مات این بود که مردم چطور انگشتشان را با استامپ رنگی می کنند..
خود را چسباند به پدرش و خواست تا اجازه بگیرد که او هم انگشتش را آبی کند!
مسوول آن قسمت هم که ذوق و شوق او را دید، اجازه داد.
دخترک با دقت تمام، انگشت اشاره کوچکش را در استامپ زد و به همه نشان داد..
سوژه خوبی بود.
فیلم بردار را صدا زدم و رفتیم سراغشان.
میکروفن را سمت پدرش گرفتم و پرسیدم: شما امروز چرا اینجا حاضر شدید؟
- ما اومدیم اینجا که با رای دادنمون یه مشت محکم بزنیم تو دهن آمریکا..
میکروفن را پایین آوردم و سمت دخترک گرفتم: دخترم، شما چرا انگشتت رو رنگی کردی؟
دخترک یک لحظه فکر کرد.. انگشت آبی شده اش را گرفت بالا:
- میخوام انگشتم رو بزنم تو چشم آمریکا !!!!!!!!!!

 4 نظر

شنبه پس از انتخابات + عکس

23 خرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

همواره باید شنبه پس از انتخابات روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزدهای محترم، از هر گونه رفتار و گفتار تحریک آمیز و بدگمانه پرهیز کنند…

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 66
  • ...
  • 67
  • 68
  • 69
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس