تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

آیا زندگی بهتر با فرزند کمتر محقق می شود؟

18 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

در دهه هفتاد و با ورود کارشناسی تکنوکرات در بدنه و ساختار دولت و اعتماد لجام گسیخته به مبانی نظری غربی و رشد و توسعه علوم انسانی در کشور، موضوع کنترل موالید (کاهش جمعیت) قوت و شدت گرفت. واحد های دانشگاهی تنظیم خانواده، آموزش های عمومی و اجباری ازدواج، تبلیغات گسترده شهری و هجوم رسانه های جمعی با عناوینی چون “فرزند کمتر، زندگی بهتر"، “دو بچه کافی است"، “بحران جمعیت بر کره زمین” و … از عومل کاهش رشد جمعیت در کشور گردید. پاسخ به شبهات فوق از پایگاه دینی (آیات و روایات) نیز نکته ای مغفول در منبرهای دینی، رسانه ها و آموزش های اعتقادی بود.

در این مجال قصد این می رود تا با بررسی آیات قرآن کریم و کلام ائمه معصومین(علیهم السلام)  به سوالاتی چون:

زمين‌ گنجايش‌ اين‌ همه‌ جمعیت را دارد؟

آیا زندگی بهتر با فرزند کمتر محقق می شود؟

آیا با گسترش جمعیت فاجعه ای بر روی زمین رخ خواهد داد؟

پاسخی صحیح و منطقی دهیم.

خداوند گنجايش‌ زمين‌ براي‌ زندگان‌ و مردگان‌ را تضمين‌ فرموده‌ است‌

خداوند در قرآن کریم‌، گنجايش‌ زمين‌ را براي‌ زندگان‌، و دفن‌ مردگان‌، تضمين‌ فرموده‌ است‌.

أَلَمْ نَجْعَلِ الأرْضَ كِفَاتًا * أَحْيَآءً وَ أَمْوَ’تًا. [1]

«آيا ما به‌ زمين‌ گنجايش‌ فراگيري‌، و حمل‌ زندگان‌ و مردگان‌ را نداده‌ايم‌؟!»

علی رغم تبلیغات منفی غرب نسبت به کنترل جمعیت که غالباً در کشورهای جهان سومی و خاصتاً کشورهای اسلامی صورت می پذیرد، می بینیم در کشورهای انگلستان‌ جمعيّت‌ 61‌ ميليون‌‌، فرانسه‌ 62 ميليون‌، و در كشور آلمان‌ قريب‌ 82 ميليون‌ نفر است‌. و در جمهوری اسلامی ايران‌ كه‌ مساحتش‌ به‌ تنهائي‌ برابر مساحت‌ اين‌ سه‌ كشور است‌، چگونه‌ گنجایش این جمعیت را ندارد؟!

با وجود آنكه‌ ایران اسلامی از جهت‌ذخائر معدنی و نفتی‌، زمين‌هاي‌ زراعتي‌ و دامداري‌ از ممتاز ترین كشورهاي‌ جهان‌ است‌. ولي‌ در کشورهای فوق الذکر این ذخایر و ثروت ها یا وجود نداشته و یا در حداقل می باشد.

این سوال اساسی پیش می آید که افزایش جمعیت برای غرب آری، برای ما نه؟

ترغيب‌ اسلام‌ به‌ ازدواج و تكثير اولاد

اين‌ گونه‌ زندگي‌ فرسايشي‌ و توأم‌ با نكبت‌ و خواري‌ و مهر بردگي‌ را قياس‌ كنيد با تعليم‌ قرآن‌ و هدايت‌ آن‌ به‌ سوي‌ سُبُل‌ سلام‌، و طرق‌ عافيت‌ و برومندي‌ و عزّت‌ كه‌ به‌ مالداران‌ و متمكّنين‌ دستور مي‌دهد:

وَ أَنكِحُوا الأيَـٰمَی‌ٰ مِنكُمْ و الصَّـٰلِحِينَ مِنْ عِبَادِكُمْ وَ إِمَآئِكُمْ إِن‌ يَكُونُوا فُقَرَآءَ يُغْنِهِمُ اللَهُ مِن‌ فَضْلِهِ وَ اللَهُ وَ’سِعٌ عَلِيمٌ. [2]

«و به‌ نكاح‌ درآوريد مردان‌ بی‌زن‌، و زنان‌ بی‌شوهر را كه‌ از خودتان‌ هستند، و شايستگان‌ ازغلامهاي‌ خودتان‌، و از كنيزهاي‌ خود را! و اگر آنها فقير باشند (باكي‌ نيست‌ زيرا) خداوند از فضل‌ خود آنها را بی‌نياز مي‌نمايد؛ و خداوند واسع‌ يعني‌: پرظرفيّت‌ و متحمّل‌، و عليم‌ يعني‌: داناست‌.»

شيخ‌ حرّ عامِلي‌ از كلينيّ با سند متّصل‌ خود از حضرت‌ باقر عليه‌السّلام‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌: رسول‌ خدا (ص) فرمود:

تَزَوَّجُوا بِكْرًا وَلُودًا، وَ لاتَزَوَّجُوا حَسْنَآءَ جَمِيلَةً عَاقِرًا! فَإنِّي‌ أُبَاهِي‌ بِكُمُ الأمَمَ يَوْمَ الْقِيَمَةِ.[3]

«با دخترانی كه‌ استعداد زائيدن‌ در آنها هست‌ ازدواج‌ نمائيد! و با زن‌ زيبایی كه‌ نازا و عقيم‌ باشد ازدواج‌ منمائيد! زيرا كه‌ من‌ به‌ شما افراد امّت‌ در روز قيامت‌ بر سائر امّت‌ها مباهات‌ مي‌نمايم‌!»

از مرحوم كلينيّ با إسناد خود از حضرت‌ امام‌ رضا عليه‌ السّلام‌ روايت‌ كرده‌ است‌ كه‌: رسول‌ خدا (ص)‌ به‌ مردي‌ فرمود:

أَمَا عَلِمْتَ: أَنَّ الْوِلْدَانَ تَحْتَ الْعَرْشِ يَسْتَغْفِرُونَ لٓأبَآئِهِمْ يَحْضِنُهُمْ إبْرَاهِيمُ؛ وَ تُرَبِّيهِمْ سَارَةُ فِي‌ جَبَلٍ مِنْ مِسْكٍ وَ عَنْبَرٍ وَ زَعْفَرَانٍ. [4]

«مگر نميداني‌ كه‌ فرزندان‌ در زير عرش‌ خداوند، براي‌ پدرانشان‌ از خداوند طلب‌ غفران‌ مي‌نمايند. إبراهيم‌ خليلِ پيغمبر، آنها را در دامان‌ خود مي‌پرورد و ساره‌ زوجه‌ او آنها را تربيت‌ مي‌كند، در كوهي‌ كه‌ همه‌اش‌ از مُشك‌ و عنبر و زعفران‌ است‌.»

و نيز از كلينيّ با سند متّصل‌ خود، از جابربن‌ عبدالله‌ انصاري‌ روايت‌ است‌ كه‌ او گفت‌: ما در حضور رسول‌ خدا (ص) بوديم‌ كه‌ فرمود:

إنَّ خَيْرَ نِسَآئِكُمُ الْوَلُودُ الْوَدُودُ الْعَفِيفَةُ ـ الحَديث‌.[5]

«بهترين‌ زنان‌ شما كسي‌ است‌ كه‌ زياد بچّه‌ بزايد، و زياد شوهرش‌ را دوست‌ داشته‌ باشد، و با عفّت‌ باشد ـ تا آخر حديث‌.»

و نیز از مرحوم صدوق‌ با إسناد خود از حضرت‌ باقر عليه‌ السّلام‌ روايت‌ نموده‌ است‌ كه‌: رسول‌ خدا (ص) فرمود:

مَا يَمْنَعُ الْمُؤْمِنَ أَنْ يَتَّخِذَ أَهْلا لَعَلَّ اللَهَ يَرْزُقُهُ نَسَمَةً تُثَقِّلُ الارْضَ بلا إلَهَ إلا اللَهُ. [6]

«چه‌ جلوگير ميشود از مؤمن‌ كه‌ براي‌ خود زوجه‌اي‌ بگيرد، به‌ اميد آنكه‌ خداوند ذي‌ روحي‌(فرزندی) را نصيب‌ او كند، تا زمين‌ را به‌ لا اله‌ الا الله‌ سنگين‌ نمايد؟!»

هيچ‌ بنائي‌ در اسلام‌ محبوب تر از ازدواج و خانواده نیست

از مرحوم صدوق‌ با إسناد خود از حضرت‌ امام‌ محمّد باقر عليه‌ السّلام‌ روايت‌ است‌ كه‌: رسول‌ خدا (ص) فرمود:

مَا بُنِيَ بِنَآءٌ فِي‌ الاسْلامِ أَحَبُّ إلی‌ اللَهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ التَّزْوِيِجِ.[7]

«هيچ‌ بنائي‌ در اسلام‌ محبوب‌تر از بناي‌ تزويج‌، در نزد خداوند عزّ و جلّ پايه‌گذاري‌ نشده‌ است‌.»

و نيز از مرحوم صدوق‌ در «خصال‌» در حديث‌ أربعمأة‌ از أميرالمؤمنين‌ (عليه‌السلام)‌ وارد است‌ كه‌ فرمود:

تَزَوَّجُوا فَإنَّ التَّزْوِيجَ سُنَّةُ رَسُولِ اللَهِ صَلَّی‌ اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ فَإنَّهُ كَانَ يَقُولُ: مَنْ كَانَ يُحِبُّ أَنْ يَتَّبِـعَ سُنَّتِي‌ فَإنَّ مِنْ سُنَّتِيَ التَّزْوِيجَ. وَ اطْلُبُوا الْوَلَدَ! فَإنِّي‌ مُكَاثِرٌ بِكُمُ الأمَمَ غَدًا وَ تَوَقَّوْا عَلَی أَوْلادِكُمْ مِنْ لَبَنِ الْبَغِيِّ مِنَ النِّسَآءِ وَ الْمَجْنُونَةِ فَإنَّ اللَبَنَ يُعْدِي‌. [8]

«ازدواج‌ كنيد! زيرا كه‌ تزويج‌ سنّت‌ رسول‌ خدا صلّی الله‌ عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ است‌! چون‌ او چنين‌ ميگفت‌: كسي‌ كه‌ دوست‌ دارد از سنّت‌ من‌ پيروي‌ كند، بداند كه‌: از جمله‌ سنّت‌ من‌ ازدواج‌ است‌. و دنبالِ پيدا كردن‌ بچّه‌ باشيد! زيرا كه‌ من‌ در فرداي‌ قيامت‌ با شما امّت‌ مسلمان‌، ميخواهم‌ تعداد امّتم‌ را از سائر امّت‌ها بيشتر كرده‌ باشم‌! و متوجّه‌ باشيد كه‌ از شيرِ زن‌ زناكار و زن‌ ديوانه‌ به‌ بچّه‌هاي‌ خود ندهيد! زيرا كه‌ شير اثر ميگذارد و از آن‌ زن‌ به‌ طفل‌ سرايت‌ مي‌كند.»[9]

از احادیث شریف فوق استفاده می شود كه‌: دين‌ مقدّس‌ اسلام‌ تا چه‌ اندازه‌ در امر زواج‌ و تشکیل خانواده اهتمام‌ دارد؛ و تا چه‌ اندازه‌ در تكثير نسل‌، و زيادي‌ أولاد ترغيب‌ و تشويق‌ بعمل‌ آورده‌ است‌.

[1] ـ آيه‌ 25 و 26 سوره‌ المرسلات‌

[2] ـ آيه‌ 3، سوره‌ النّسآء
[3] ـ آيه‌ 32، سوره‌ النّور
[4] ـ «وسآئل‌ الشّيعة‌» ج‌ 14، باب‌ 17، ص‌ 34 و 35؛
[5] ـ «وسآئل‌ الشّيعة‌» ج‌ 14، باب‌ 16، ص‌ 33 و 34
[6] ـ همان‌ ، ص‌ 34
[7] ـ همان‌ ، باب‌ 1، ص‌ 3
[8] ـ «وسآئل‌ الشّيعة‌» ج‌ 14، باب‌ 1، ص‌ 3
[9] ـ «شهاب‌ الاخبار»  ص‌ 14  شمارۀ‌
29

 نظر دهید »

چرا مجامع بین المللی به طرح كاهش جمعيت در ایران کمک می کنند؟

18 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

به این خبر توجه نمائید: روزنامۀ «خراسان‌» در 21 شهريور 1372 شمارۀ‌ 12774 می نویسد: «كنفرانس‌ منطقه‌اي‌ تنظيم‌ خانواده‌ صبح‌ ديروز با سخنان‌ آقاي‌ دكتر حبيبي‌ معاون‌ اوّل‌ رئيس‌ جمهور درتهران‌ آغاز بكار كرد.

دكتر حبيبي‌ با اشاره‌ به‌ اتّخاذ سياستهاي‌ جمعيّتي‌ و تنظيم‌ خانواده‌ از طرف‌ دولت‌ جمهوري‌ اسلامي‌ گفت‌: اخيراً نيز با حمايت‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ و شوراي‌ نگهبان‌ در تصويب‌ قانون‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ به‌ بهانه‌هاي‌ فوق‌ ابعاد گسترده‌اي‌ بخشيده‌ است‌…

دكتر مرندي‌ وزير بهداشت‌، درمان‌ و آموزش‌ پزشكي‌ در این همایش افزود: ميزان‌ رشد جمعيّت‌ در ايران‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌، و در دهۀ 1976 تا 1986به‌ بالاترين‌ حدّ خود در تاريخ‌ كشور يعني‌ به‌ 9/3 درصد رسيد ؛ و كاهش‌ شديد مرگ‌ و مير كودكان‌ زير يك‌ سال‌ و مهاجرت‌ درون‌ كشوري‌ از كشورهاي‌ افغانستان‌ و عراق‌ در دهۀ 1976 تا 1986، آهنگ‌ رشد جمعيّت‌ را تسريع‌ بخشيد…

وي‌ ابراز اميدواري‌ كرد كه‌ با گسترش‌ و تقويت‌ برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ و همكاري‌هاي‌ بين‌ المللي‌، رشد جمعيّت‌ ايران‌ تا پايان‌ برنامه دوّم‌ توسعۀ اجتماعي‌ واقتصادي‌ كشور به‌ 8/1 درصد كاهش‌ يابد…

دكتر “نفيس‌ صديق‌” مدير اجرائي‌ صندوق‌ جمعيّت‌ ملل‌ متّحد، سخنران‌ بعدي‌ كنفرانس‌ منطقه‌اي‌ تنظيم‌ خانواده‌ بود كه‌ اين‌ كنفرانس‌ را بسيار ارزشمند شمرد و گفت‌: كشورهاي‌ ما داراي‌ تجارب‌ اقتصادي‌، فرهنگي‌ و اجتماعي‌ و تاريخي‌ مشتركي‌ هستند ؛ و برخي‌ از اين‌ كشورها در اجراي‌ برنامه جامع‌ بهداشت‌ مادران‌ و كودكان‌ و تنظيم‌ خانواده‌ تجربيّات‌ طولاني‌ و موفّقيّت‌ آميزي‌ دارند.

وي‌ با اشاره‌ به‌ تجارب‌ ارزشمند ايران‌ در زمينۀ كنترل‌ جمعيّت‌ گفت‌: گفتگوهائي‌ كه‌ متعاقب‌ سرشماري‌ سال‌ 65 13 در سال‌ 1988 با دولت‌ ايران‌ صورت‌ گرفت‌ به‌ آن‌ منجرّ شد كه‌ دولت‌ در برنامه پنج‌ سالۀ اوّل‌ توسعۀ اقتصادي، اجتماعي‌ و فرهنگي‌ خود، تقليل‌ نرخ‌ كلّي‌ باروري‌ را از رقم‌ 4 / 6 فرزند براي‌ هر زن‌ به‌ رقم‌ 4 فرزند به‌ عنوان‌ هدف‌ مورد نظر اعلام‌ كرد.»

درباره دکتر “نفیس صدیق” بیشتر بدانیم:
زني‌ كه‌ به‌ همۀ كودكان‌ جهان‌ مي‌انديشد…

مجله «دانشمند در شماره 315 خود در تاریخ دي‌ ماه‌ 1368 درباره نفیس صدیق در مطلبی با تیتر فوق اینگونه می نویسد:

خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌، روز 2 آوريل‌ 1987، از سوي‌ دبير كلّ سازمان‌ ملل‌ متّحد به‌ سمت‌ معاونت‌ دبير كلّ و مدير كلّ اجرائي‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ برگزيده‌ شد.

در تاريخ‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد او نخستين‌ زني‌ است‌ كه‌ به‌ چنين‌ مقام‌ افتخارآميزي‌ رسيده‌ است‌.

در واقع‌ دكتر نفيس‌ صديق‌ اينك‌ همۀ بار سنگين‌ افزايش‌ بی‌رويّه‌ و خطرناك‌ جمعيّت‌ كرۀ زمين‌ را بر دوش‌ خود حسّ مي‌كند و موظّف‌ است‌ كه‌ يكي‌ از مهمترين‌ اهداف‌ و برنامه‌هاي‌ آينده‌نگر سازمان‌ ملل‌ متّحد يعني‌ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ جهان‌ را تحقّق‌ بخشد.

صندوق‌ سازمان‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ با بودجۀ سالانه‌ 200 ميليون‌ دلاري‌ خود و ميليونها دلار كمك‌ داوطلبانۀ دولتها توانسته‌ است‌ در سال‌ 1988 جمعاً 3266 طرح‌ مربوط‌ به‌ كنترل‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ را در بيش‌ از 147 كشور جهان‌ به‌ مرحلۀ اجرا در آورد.

دكتر نفيس‌ صديق‌ كه‌ بر همۀ اين‌ فعّاليّتها در سراسر جهان‌ نظارت‌ دارد، پاكستاني‌ است‌. و روز 18 اوت‌ 1929 در جونپور (هندوستان‌) چشم‌ بجهان‌ گشوده‌ است‌. مادرش‌ عفّت‌آرا و پدرش‌ محمّد شعيب‌ نام‌ دارند. آقاي‌ شعيب‌ مدّتي‌ وزير دارائي‌ پاكستان‌ و معاون‌ رئيس‌ بانك‌ بين‌ المللي‌ بازسازي‌ و توسعه‌ (بانك‌ جهاني‌) بوده‌ است‌.

دكتر صديق‌ تحصيلات‌ دانشگاهي‌ خود را نخست‌ در كالج‌ لورتو (كلكتّه‌) بپايان‌ رسانيد، و سپس‌ به‌ أخذ دكتراي‌ پزشكي‌ از دانشگاه‌ كراچي‌ نائل‌ شد. او دوران‌ تحصيلات‌ تخصّصي‌ خود در رشتۀ زنان‌ و زايمان‌ را در سيتي‌ هاسپيتل‌ (بالتيمور، مريلند) آمريكا گذرانيد و آنگاه‌ موفّق‌ شد درجۀ فوق‌ تخصّصي‌ در رشتۀ جرّاحي‌ زنان‌ را از دانشگاه‌ معروف‌ جونزهاپكينز بدست‌ آورد. دكتر صديق‌ بعنوان‌ پژوهشگر در رشتۀ فيزيولوژي‌، سالها در دانشگاه‌ كوين‌ (كانادا) به‌ تحقيق‌ و تدريس‌ پرداخته‌ است‌.

از سال 1954 تا 1963 دكتر صديق‌ در نقاط‌ مختلف‌ پاكستان‌، بعنوان‌ پزشك‌ زنان‌ و كودكان‌ خدمت‌ مي‌كرد. در سال‌ 1964 به‌ رياست‌ بخش‌ بهداشت‌ كميسيون‌ دولتي‌ و برنامه‌ريزي‌ پاكستان‌ منصوب‌ شد و برنامه پنج‌ ساله‌اي‌ را براي‌ بهداشت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ در پاكستان‌ طرّاحي‌ كرد. در سال‌ 1966به‌ رياست‌ شوراي‌ مركزي‌ تنظيم‌ خانواده‌ در پاكستان‌ رسيد. در اكتبر 1971 به‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ پيوست‌ و مسؤوليّت‌ بخش‌ برنامه‌ريزي‌ را بر عهده‌ گرفت. از سال‌ 1977 تا آوريل‌ 1987 در مقام‌ معاون‌ و دستيار مدير كلّ اجرائي‌ اين‌ سازمان‌ خدمت‌ مي‌كرد. سرانجام‌ در 1987 عنوان‌ مدير كلّ اجرائي‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌ را بدست‌ آورد و هم‌ اكنون‌ بعنوان‌ يكي‌ از معاونان‌ دبير كلّ در اين‌ مقام‌ خدمت‌ مي‌كند.

دكتر نفيس‌ صديق‌، عضو شوراي عالي‌ اتّحاديّۀ بين‌ المللي‌ تحقيقات‌ علمي‌ در امور جمعيّت‌ است‌. او همچنين‌ در كميتۀ مشورتي‌ و بين‌ المللي‌ تنظيم‌ خانواده‌ عضويّت‌ دارد.

دكتر صديق‌ مقالات‌ و رساله‌هاي‌ متعدّدي‌ دربارۀ‌ بهداشت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ و برنامه‌ريزي‌ جمعيّت‌ نوشته‌ است‌. كتاب‌ مشهوري‌ هم‌ دارد تحت‌ عنوان‌ «جمعيّت‌: تجربيّات‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌» (UNFPA) اين‌ كتاب‌ را مؤسّسۀ انتشارات‌ دانشگاه‌ نيويورك‌ به‌ سال‌ 1984 منتشر كرده‌ است.

دكتر نفيس‌ صديق‌ نخستين‌ زني‌ است‌ كه‌ در سال‌ 1976به‌ اخذ جائزۀ مشهور rial Hugh Moore Memo نائل‌ آمد. اين‌ جائزه‌ به‌ كساني‌ داده‌ مي‌شود كه‌ در جلب‌ توجّه‌ جهانيان‌ به‌ بحران‌ جمعيّت‌ خدمات‌ ارزنده‌اي‌ انجام‌ داده‌ باشند.

خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق‌، سالها پيش‌ با آقاي‌ «أزهر صديق‌» كه‌ در امور تجارت‌ فعّاليّت‌ دارد ازدواج‌ كرده‌ است‌. اين‌ دو، سه‌ فرزند دارند و دو كودك‌ را نيز به‌ فرزند خواندگي‌ پذيرفته‌اند. دكتر نفيس‌ صديق‌ در سايۀ تحصيلات‌، معلومات‌ و اطّلاعات‌ عميق‌ و دقيق‌ خود در زمينۀ مسائل‌ مربوط‌ به‌ جمعيّت‌ در محافل‌ سياسي‌، اجتماعي‌ و علمي‌ جهان‌ از احترام‌ زيادي‌ كه‌ شايستۀ اوست‌، برخوردار است‌.»

خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق در ایران به دنبال چیست؟
خانم‌ دكتر نفيس‌ صديق معاون‌ آقاي‌ خاوير پرز دوكوئيار، و مدير كلّ اجرائي‌ صندوق‌ ملل‌ متّحد در امور جمعيّت‌‌ در واپسين‌ روزهاي‌ آبان‌ ماه‌، ميهمان‌ جمهوری اسلامی ایران بود. او كه‌ به‌ دعوت‌ رسمي‌ وزراي‌ امور خارجه‌ و بهداشت‌ و درمان‌ به‌ ايران‌ آمده‌ بود طيّ برنامه فشرده‌اي‌ با وزراي‌ امور خارجه‌، بهداشت‌ و درمان‌، آموزش‌ و پرورش‌ و رئيس‌ سازمان‌ برنامه‌ و بودجه‌ ديدار كرد و به‌ بحث‌ و تبادل‌ نظر دربارۀ‌ برنامه‌هاي‌ آيندۀ دولت‌ ايران‌ براي‌ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ پرداخت‌.

معاون‌ دبير كلّ سازمان‌ ملل‌ متّحد در پايان‌ سفر خويش‌، در يك‌ كنفرانس‌ مطبوعاتي‌ محدود، به‌ پرسشهاي‌ تني‌ چند از نمايندگان‌ مطبوعات‌ ايران‌ پاسخهاي‌ مفصّل‌ داد.

دكتر نفيس‌ صديق‌، در آغاز مصاحبه‌ به‌ رشد سريع‌ جمعيّت‌ در ايران‌ اشاره‌ كرد و گفت‌: دولت‌ ايران‌ اكنون‌ مصمّم‌ است‌ كه‌ در برنامه توسعۀ كشور، مسأله‌ جمعيّت‌ را نيز به‌ حساب‌ آورد. ما به‌ ايران‌ آمده‌ايم‌ تا در تنظيم‌ يك‌ برنامه جمعيّتي‌ به‌ ايران‌ كمك‌ كنيم‌. برنامه كوتاه‌ مدّت‌ دوساله‌اي‌ كه‌ 4 ميليون‌ دلار هزينه‌ خواهد داشت‌…

دكتر نفيس‌ صديق‌ در توضيح‌ نتائج‌ ملاقاتهاي‌ خود با مقامات‌ رسمي‌ ايران‌ گفت‌ كه‌: همۀ مقامات‌  ایرانی اهمّيّت‌ مسأله‌ كنترل‌ جمعيّت‌ را درك‌ مي‌كنند و همه‌ معتقدند كه‌ براي‌ جلوگيري‌ از رشد نامعقول‌ جمعيّت‌ ايران‌ بايد كاري‌ كرد… زنان‌ نبايد زودتر از 20 سالگي‌ وديرتر از 35 سالگي‌ بچّه‌دار شوند…

دكتر نفيس‌ صديق‌ در اشاره‌ به‌ نقش‌ فرهنگ ها و اديان‌ مختلف‌ در كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ گفت‌: خوشبختانه‌ در آئين‌ اسلام‌ مخالفت‌ سازمان‌ يافته‌اي‌ با تنظيم‌ خانواده‌ وجود ندارد. البتّه‌ ديدگاه ها متفاوت‌ است‌، ولي‌ ما تقريباً در همۀ كشورهاي‌ اسلامي‌ ـ جز يكي‌ ـ برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ داريم‌… تنها در عربستان‌ سعودي‌ است‌ كه‌ كاربرد وسائل‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ را رسماً ممنوع كرده‌است‌. امّا شنيدني‌ است‌ كه‌ در همين‌ كشور وسائل‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ را در تمام‌ مغازه‌ها مي‌فروشند. به‌ هر مغازه‌اي‌ مراجعه‌ كنيد، ميتوانيد قرصها و لوازم‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ را بخريد. تنها آئين‌ كاتوليك‌ است‌ كه‌ در مورد تنظيم‌ خانواده‌ به‌ جزميّات‌ مذهبي‌ متوسّل‌ مي‌شود.

البتّه‌ كاتوليكها هم‌ با مفهوم‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ مخالف‌ نيستند، بلكه‌ با شيوه‌هاي‌ به‌ اصطلاح‌ مدرن‌ (مثل‌ قرصهاي‌ جلوگيري‌ از آبستني‌ و آي‌. يو.دي‌ و…) مخالفت‌ مي‌ورزند. امّا در همۀ كشورهاي‌ كاتوليك‌ نيز برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ اجرا مي‌شود و در كشورهائي‌ مثل‌ مكزيك‌، كلمبيا، برزيل‌، پرو و تعداد ديگري‌ از كشورهاي‌ آمريكاي‌ لاتين‌، اين‌ برنامه‌ها با موفّقيّت‌ درخشاني‌ روبرو بوده‌ است‌.

مسأله‌ قبول‌ يا ردّ برنامه‌هاي‌ تنظيم‌ خانواده‌ با مقام‌ و منزلت‌ زن‌ در جوامع‌ مختلف‌ نيز ارتباط‌ مستقيم‌ دارد. در برخي‌ از جوامع‌ بشري‌، اين‌ پندار نادرست‌ رائج‌ است‌ كه‌ گويا زن‌ را تنها براي‌ بچّه‌ زائيدن‌ آفريده‌اند. در بعضي‌ از قبائل‌ افريقايي‌ ارزش‌ زن‌ را با تعداد بچّه‌هائي‌ كه‌ مي‌زايد محاسبه‌ مي‌كنند. و هر بار كه‌ زن‌ بچّه‌اي‌ ديگر به‌ دنيا مي‌آورد خانوادۀ شوهر موظّف‌ است‌ كه‌ پولي‌ به‌ او بپردازد ! اين‌ گونه‌ پندارها البتّه‌ دير يا زود از ميان‌ خواهند رفت‌.

امروزه‌ بسياري‌ از زنان‌ در بيرون‌ از خانه‌ نيز كار مي‌كنند و نقش‌ زن‌ تنها بچّه‌ زائيدن‌ نيست‌. وانگهي‌ هر كشوري‌ كه‌ ميخواهد در راه‌ توسعه‌ گام‌ بردارد، نمي‌تواند تنها با نيمي‌ از جمعيّت‌ خويش‌ اين‌ راه‌ را بپيمايد!

خانم‌ نفيس‌ صديق‌ گفت‌ كه‌: برنامه‌هاي‌ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ به ويژه‌ در كشورهاي‌ اندونزي‌، مكزيك‌، تونس‌، مالزي‌، سريلانكا و تايلند با موفّقيّت‌ همراه‌ بوده‌ است‌. ميزان‌ رشد جمعيّت‌ در اندونزي‌ در سال‌ 1996 تا حال‌، از 3 درصد به‌ 3/2 درصد رسيده‌ است‌. در مكزيك‌ در ده‌ سال‌ گذشته‌ ميزان‌ توليد بچّه‌ها را 33 درصد كاهش‌ داده‌اند.

يكي‌ از عوامل‌ موفّقيّت‌ آميز اين‌ كشورها در زمينۀ كنترل‌ افزايش‌ جمعيّت‌ و تنظيم‌ خانواده‌، سرمايه‌گذاري هاي‌ وسيع‌ در زمينه‌هاي‌ آموزش‌ و بهداشت‌ و بويژه‌ مشاركت‌ وسيع‌تر زنان‌ در امور اجتماعي‌ و توسعۀ كشور بوده است…»

خوشحالي‌ از پذيرش‌ كاهش‌ جمعيّت‌ در ايران‌ و تأسّف‌ از عدم‌ پذيرش‌ آمريكا

وي‌ در پايان‌ سخنان‌ خود با اشاره‌ به‌ خطر افزايش‌ سريع‌ جمعيّت‌ جهان‌ و لزوم‌ پيگيري‌ جدّي‌ برنامه تنظيم‌ خانواده‌ گفت‌: «من‌ خوشحالم‌ كه‌ مقامات‌ مسؤول‌ ايران‌ اين‌ برنامه‌ را پذيرفته‌اند، و براي‌ پيشبرد آن‌ ميكوشند. در بسياري‌ از كشورهاي‌ ديگر كار به‌ اين‌ آساني‌ها نيست‌.

من‌ متأسّفم‌ كه‌ از كشوري‌ (آمریکا) آمده‌ام‌ كه‌ حتّی‌ رئيس‌ جمهور آن‌ ـ يعني‌ بوش ـ با برنامه بهداشت‌ خانواده‌ و تنظيم‌ خانواده‌ مخالف‌ است‌.»

و اما تأمل:

تنها جائي‌ كه‌ شعار «فرزند كمتر، زندگي‌ بهتر» وجود ندارد اسرائيل‌ است‌

ازدواج‌ نكردن‌، و نيز با وجود استطاعت‌ مالي‌ و جسمي‌، بچّه‌دار نشدن‌، در مرام‌ يهود گناه‌ شمرده‌ ميشود. تنها جائي‌ از جهان‌ كه‌ كنترل‌ زاد و ولد، و شعارهاي‌ «فرزند كمتر، زندگي‌ بهتر» تحقّق‌ نمي‌يابد و نخواهد يافت‌، اسرائيل‌ است‌.

اساساً پذيرفته‌ شده‌ كه‌ هر خانواده بايستي‌ حدّاقل‌ چهار بچّه‌ داشته‌ باشد. ميزان‌ حقّ اولاد پرداختي‌ به‌ كارمندان‌ زياد است‌ و بچّۀ زياد موجب‌ كاهش‌ انواع‌ و اقسام‌ مالياتها مي‌شود. حتّی‌ كارمندان‌ بازنشسته‌اي‌ كه‌ داراي‌ فرزند بيشتري‌ هستند، حقوق‌ بازنشستگي‌ بيشتري‌ مي‌گيرند.

بنا به‌ عقائد مذهبي‌، ازدواج‌ باعث‌ تسلسل‌ نسل‌ بني‌ اسرائيل‌ و مانع‌ محو آنها مي‌شود. قبل‌ از مراسم‌ نكاح‌، دختر و پسري‌ كه‌ براي‌ ازدواج‌ با هم‌ نامزد شده‌اند، به‌ ملاقات‌ خاخامي‌ كه‌ مسؤوليّت‌ جاري‌ نمودن‌ عقد آنها را بعهده‌ گرفته‌ است‌ مي‌روند. قبل‌ از هر چيز خاخام‌، اساس‌ دين‌ يهود و اهمّيّت‌ زندگي‌ زناشوئي‌ را در اجتماع‌ يهودي‌ به‌ آنان‌ يادآور مي‌گردد، و از آنها براي‌ حفظ‌ آداب‌ واصول‌ ديني‌، واجراي‌ كلّيّۀ وظائف‌ محوّله‌ قول‌ ميگيرد.

در مورد ازدواج‌ مسؤوليّت‌ خاخام‌ها نامحدود است‌. خاخام‌ به‌ تشخيص‌ خودش‌، قادراست‌ ازدواج هاي‌ نامناسب‌ وناهماهنگ‌ را بهم‌ بزند، و از انجام‌ آن‌ جلوگيري‌ كند.

خاخام‌، پس‌ از استماع‌ سخنان‌ شهود و آشنايان‌، و پس‌ از اطمينان‌ از صحّت‌ گفته‌هاي‌ آنان‌، صيغۀ عقد را جاري‌ نموده‌، زوجين‌ را تبريك‌ گفته‌، دعاي‌ مناسب‌ را ميخواند.» [1]

و امّا از جهت‌ مهاجرت‌: ميدانيم‌ كه‌ در ابتدا جمعيّت‌ يهوديان‌ حزب‌ اسرائيل‌، در حدود دو هزار تن‌ بودند و اينك‌ بر اثر اهتمام‌ شديد و تأكيد بليغ‌ بر مهاجرت‌ از جميع‌ نقاط‌ جهان‌ به‌ سرزمین های اشغالی به‌ پنج‌ ميليون‌ و دويست‌ و هشتاد هزار تن‌ بالغ‌ گشته‌اند. تنها از كشور شوروي‌، يك‌ ميليون‌ نفر را به انجا هجرت‌ داده‌اند.

طبق‌ گزارش‌ خبرگزاري‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌، در تاریخ 24/6/72: «مطبوعات‌ اسرائيل‌ امروز نوشتند: جمعيّت‌ اسرائيل‌ به‌ 28/5 ميليون‌ نفر رسيده‌ است‌.»
و طبق‌ گزارش‌ همين‌ خبرگزاري‌ در تاریخ 25/12/72: «بر اساس‌ آخرين‌ آمار بانك‌ جهاني‌، جمعيّت‌ اسرائيل‌ تا سال‌ 2000 هر ساله‌ بطور متوسّط‌ 8/2 درصد رشد خواهد داشت‌ كه‌ بالاترين‌ ميزان‌ رشد در جهان‌ است‌.»
در ادامه سیر تاریخی اخبار پیرامون کاهش جمیت در خبرگزاری جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ می آید:
12/10/71: « جمعيّت‌ اسرائيل‌ در سال‌ 1992 تا 6/2 درصد افزايش‌ يافت‌ و به‌ 5 ميليون‌ و 200 هزار نفر رسيد ؛ ليكن‌ اين‌ رقم‌ به‌ مراتب‌ كمتر از پيش‌بيني‌هاي‌ اوّليّه‌ است‌.»
21/7/71: «إسحق‌ رابين‌ نخست‌ وزير اسرائيل‌ ديروز در جريان‌ مراسم‌ يك‌ عيد يهوديان‌ اظهار اميدواري‌ كرد كه‌ تا سال‌ 2000 جمعيّت‌ فلسطين‌ اشغالي‌ 7 ميليون‌ يهودي‌ شود.»
3/7/71: «جمعيّت‌ اسرائيل‌ به‌ 1/5 ميليون‌ نفر رسيده‌ كه‌ اين‌ رقم‌ بسيار كمتر از 4/5 ميليون‌ نفري‌ است‌ كه‌ يكسال‌ پيش‌ در اوج‌ مهاجرت‌ يهوديان‌ از شوروي‌ سابق‌ پيش‌بيني‌ شده‌ بود.»
17/2/71: «ادارۀ مركزي‌ آمار اسرائيل‌ ديروز اعلام‌ كرد: جمعيّت‌ اسرائيل‌ براي‌ اوّلين‌ بار بعد از تأسيس‌ آن ‌ در سال‌ 1948 از مرز پنج‌ ميليون‌ نفر گذشته‌ است‌.»
11/10/70: «جمعيّت‌ اسرائيل‌ براي‌ نخستين‌ بار از مرز پنج‌ ميليون‌ گذشت‌ كه‌ اين‌ رشد عمدةً مديون‌ مهاجرت‌ يهوديان‌ شوروي‌ است‌.»
14/8/70: «راديو اسرائيل‌ گزارش‌ داد جمعيّت‌ اسرائيل‌ با 80 درصد افزايش‌ از مرز 5 ميليون‌ نفر گذشت‌.»
17/12/69: «راديو اسرائيل‌ امروز ادّعا كرد: عليرغم‌ جنگ‌ خليج‌ فارس‌، در دو ماه‌ گذشته‌ 25 هزار نفر مهاجر از شوروي‌ به‌ اسرائيل‌ وارد شده‌اند.»
12/10/69: «موج‌ مهاجرت‌ يهوديان‌ شوروي‌ به‌ اسرائيل‌ در سال‌ 1990 سبب‌ شد، رشد جمعيّت‌ اسرائيل‌ در اين‌ سال‌ از بالاترين‌ ميزان‌ در طول‌ 39 سال‌ گذشته‌ برخوردار شود.»
26/8/69: «قيام‌ فلسطيني‌ها منبع‌ اصلي‌ خطر را براي‌ آيندۀ صهيونيسم‌ و استقرار آن‌ تشكيل‌ داده‌ است‌.»
28/6/69: «ادارۀ مركزي‌ اسرائيل‌ اعلان‌ كرد كه‌ جمعيّت‌ كشورش‌ به‌ 4705000 نفر رسيده‌ است‌ كه‌ از اين‌ تعداد 3842000 نفر يهودي‌ و بقيّه‌ عرب‌ هستند.»
16/3/69: «به‌ نوشتۀ يك‌ مجلّۀ چاپ‌ آمريكا قريب‌ به‌ يك‌ ميليون‌ يهودي‌ در آينده‌ خاك‌ شوروي‌ را ترك‌ خواهند كرد.»
9/2/69: «ادارۀ آمار اسرائيل‌ امروزاعلام‌ كرد: جمعيّت‌ إسرائيل‌ سال‌ گذشته‌ با رشد 4/2 درصد به‌ بالاترين‌ نرخ‌ رشد از سال‌ 1979 رسيد.»
6/7/68: «بر اساس‌ گزارش‌ منتشر شده‌، جمعيّت‌ اسرائيل‌ به‌ 4 ميليون‌ و پانصد و سي‌ هزار نفر بالغ‌ گرديد.»

با توجه به مستندات فوق روشن‌ مي‌شود با چه‌ برنامه دقيق‌ و عميقي‌ روز به‌ روز، چه‌ از ناحيۀ زاد و ولد و چه‌ از ناحيۀ مهاجرت‌ اتباع‌ يهودي‌ به‌ سرزین های اشغالی فلسطین، افراد خود‌ را هجرت‌ مي‌دهند تا جاي‌ سكنۀ آواره‌ و بيرون‌ رانده شدگان‌ فلسطینی كه‌ بر روي‌ كوهها چادر زده‌ و ميليونها نفر بدين‌ ترتيب‌ بی‌خانمان شده اند، جایگزین  نمايند و بجاي‌ آنها سكني‌ گزينند.

اين‌ اسناد در مورد فعالیت رژیم صهیونیستی در بحث کنترل جمعیت بود؛ و امّا در باره برنامه مقطوع النسل سازی بین المللی برای جمعیت کشورهای اسلامی و مسلمانان كه‌ غالب‌ اين‌ 147 كشور مورد برنامه كنترل‌ قرار گرفته‌اند. و اين‌ برنامه‌ در غالب كشورهاي‌ اسلامي‌ بخصوص‌ اُردن‌ كه‌ هم‌ مرز با اين‌ رژیم غاصب‌ است‌ جاري‌ شود. و سپس نوبت سوريّه‌ ، لبنان، مصر، تونس و فلسطين‌ می رسد.

آيا برنامه كنترل‌ در آمريكا هم‌ اجرا مي‌شود؟!

درپايان‌ گزارش‌ فوق آمده است كه‌: دكتر نفیس صدیق می گوید: سرعت‌ بخشيدن‌ به‌ اين‌ امر و پذيرش‌ آن‌ از كشور ايران‌ جاي‌ خوشوقتي‌ است‌. و من‌ اينك‌ از كشوري‌ مي‌آيم‌ كه‌ متأسّفانه‌ رئيس‌ جمهور آن‌ «بوش‌» با كنترل‌ رشد جمعيّت‌ مخالفت‌ دارد.

چرا نفیس صدیق از رشد فرهنگ و بسترهای کاهش جمعیت در ايران‌ تعريف و تمجید‌ مي‌نماید؟

همانطور که در خبرگزاري‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ در تاریخ 28/7/71 آمده‌ است‌: «ايران‌ در ميان‌ 75 كشور در حال‌ توسعه‌، در زمينۀ كنترل‌ جمعيّت‌ در بالاترين‌ رده‌ قرار گرفته‌ است‌.» ؟!»

و در تاریخ 2/8/71 نیز آمده‌ است‌: «معاون‌ دبير كلّ فدراسيون‌ بين‌ المللي‌ تنظيم‌ خانواده‌، تدابير اتّخاذ شدۀ در ايران‌ جهت‌ كنترل‌ جمعيّت‌ و توسعۀ برنامه‌هاي‌ رفاه‌ خانواده‌ را اميدوار كننده‌ خواند.»

و همچنینی در تاریخ 16/12/71 آمده‌ است‌: «گروه‌ بين‌ المللي‌ اقدام‌ در مورد كنترل‌ جمعيّت‌، ايران‌ را در شمارۀ‌ كشورهاي‌ موفّق‌ در زمينۀ كنترل‌ جمعيّت‌ دانست‌. و روسيّه‌ را از كشورهاي‌ ناموفّق‌ شمرد كه‌ در هر 11 سال‌ يك‌ ميليارد نفر به‌ جمعيّت‌ جهان‌ افزايش‌ ميدهند.»

و در تاریخ 23/3/73 آمده‌ است‌: «رئيس‌ فدراسيون‌ بين‌ المللي‌ خانواده‌ برنامه‌ريزي‌ شده‌ /اي‌. ار. پي‌. اف‌/ از كشورهاي‌ اسلامي‌ خواست‌ تا از الگوي‌ كنترل‌ جمعيّت‌ در ايران‌ پيروي‌ كنند.»

اين‌ پيشنهادات، كمك‌ ها و مساعدت های‌ و كوششهاي‌ بی‌وقفه‌ و خستگي‌ ناپذير و دلسوزيهاي‌ پدرانه‌ و مادرانه‌ از سازمان‌ ملل‌ و صندوق‌ جهاني‌ جمعيّت‌ براي‌ (قتل‌ عامّ نفوس‌ مسلمين‌ بالاخصّ شيعيان‌ بيدار ايران‌ اسلامی) بدون‌ نقشۀ دقيق‌ و حساب‌ عميق‌ نيست‌ ؛ همانطور كه‌ تا بحال‌ اين چنين‌ نبوده‌ است‌. بازخوانی این واقعه و اصرار و اهتمام خانم‌ دكتر صدیق به عنوان نماینده سازمان ملل در دهه هفتاد دربارۀ‌ كنترل‌ جمعيّت‌ در جهان‌ سوّم‌ مخصوصاً كشورهاي‌ اسلامي‌، و بالاخصّ ايران‌ اسلامي‌ سولات بزرگ و جدی را به وجود آورده است


جملاتی از بنیانگذار کبیر انقلاب در انتها به منظور یادآوری نکاتی مغفول مطرح می شود:

«آن‌ روزي كه‌ آمريكا از ما تعريف‌ كند بايد عزا گرفت‌.» [2]

«ما نمي‌خواهيم‌ آمريكا سرپرست‌ ما باشد، ما نمي‌خواهيم‌ همۀ منافع‌ ملّت‌ را آمريكا ببرد.» [3]

«مملكت‌ اسلامي‌ عار است‌ كه‌ دستش‌ را دراز كند طرف‌ آمريكا كه‌ شما نان‌ ما را بدهيد.» [4]

«بسم‌ الله‌ الرّحمن‌ الرّحيم‌. أساساً هر تشكيلاتي‌ كه‌ ابرقدرتها در آن‌ دست‌ دارند، بايد به‌ نفع‌ آنها تمام‌ شود. سازمان‌ ملل‌ و شوراي‌ امنيّت‌ درخدمت‌ ابرقدرتها و براي‌ بازي‌ دادن‌ سائر كشورهاست‌. و لذا براي‌ خودشان‌ حقّ وتو قرار ميدهند. هر مطلبي‌ كه‌ مخالف‌ با رأي‌ آنهاست‌ كنار ميگذارند. و اصلاً خود آنها هم‌ در خدمت‌ ابر قدرتها هستند.
سازمانهائي‌ هم‌ كه‌ ـ به‌ هر اسمي‌ ـ درست‌ مي‌كنند، ميخواهند همه‌ را به‌ طرف‌ منافع‌ خودشان‌ بكشند. ما به‌ ابرقدرتها سوء ظنّ داريم‌ ؛ كه‌ اگر مطلب‌ راستي‌ هم‌ بگويند ما اعتقادمان‌ ميشود كه‌ اين‌ رابراي‌ مصلحتي‌ گفتند كه‌ مردم‌ را اغفال‌ كنند.» [5]

تهیه و تنظیم: محمد حسن رضائی

پیوندها:
1- «فراماسونري‌ و يهود» ترجمۀ جعفر سعيدي‌/ انتشارات‌ علمي‌ تهران‌، ص‌ 55
2ـ كلمات‌ قصار، پندها و حكمت‌ها، امام‌ خميني‌ ؛ طبع‌ اوّل‌، بهار 1372 ص7 5 1
3-همان
4- همان
5ـ «كوثر» جلد دوّم‌، خلاصۀ بيانات‌ امام‌ خميني‌ 9 5 13 تا 7 6 13، ص‌ 122: بيانات‌ امام‌ خميني‌ در جمع‌ شركت‌ كنندگان‌ ايراني‌ در كنفرانس‌ نيمۀ دهۀ زن‌ در «كپنهاك‌»

 1 نظر

فرصتی که رسانه ملی آن را به تهدید تبدیل می کند

18 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

همگان به خوبي مي‌دانيم كه به دليل تسلط رسانه‌ها بر زندگي افراد، ‌نسل امروز را فرزندان تصوير، ‌پيام‌هاي بازرگاني،‌ ارزش‌هاي فردي و خصوصي مي‌دانند زيرا بيش از نسل‌هاي قبلي در معرض تبليغات رسانه‌هاي هستند وهمين شايد رسالت عوامل رسانه‌ها به‌ويژه رسانه‌هاي تصويري را دو چندان مي‌كند.

سال گذشته امام خامنه‌اي در سفرشان به خراسان جنوبي در مورد سبك زندگي و برخی از نمادهای آن بياناتي داشتند كه البته براي مدتي هم موضوع داغ رسانه‌ها  وهمايش‌ها و برنامه‌هاي مختلف شده به‌صورتي كه تنها كافي بود پيشوند همايشي، كليد واژه سبك زندگي گذاشته شود هرچند موضوع بي‌ربط باشد و بيشتر معرف بيلان كاري بود تا فرهنگ‌سازي يك اصل مهم در جامعه.
دراين ميان وقتي به برنامه‌هاي تبليغاتي تلويزيون به‌ عنوان رسانه فراگير و عمومي نگاه مي‌كنيم جرياني متناقض و دوگانه‌اي را شاهد هستيم كه متاسفانه اخيرا پررنگ‌تر هم شده است به‌ صورتي‌كه به جاي نهادينه كردن سبك زندگي ايراني- اسلامي بيشتر مروج سبك زندگي غربي است كه آرام و نامحسوس در ميان خانواده‌هاي ايراني رواج مي‌دهد.
معرفي رستوران‌هاي مجلل چيني،‌ عربي،‌ ايتاليايي از شبكه‌هاي تلويزيوني به‌خصوص استاني  از اين دست است  كه علاوه بر تبليغ، نحوه غذا خوردن  به سبك خود آن‌ها را آموزش مي‌دهند  و با افتخار از سرآشپزهاي خارجي صحبت مي‌كنند؛‌ يعني به راحتي ميل و ذائقه مخاطب ايراني را تغيير مي‌دهند و بدون اين‌كه متوجه شود به فرهنگ و سنن آن‌ها علاقه پيدا مي‌كند‌ يا در تبليغي  كه از شبكه‌هاي تلويزيوني هرروز به صورت مداوم پخش مي‌شود؛ مرد جواني از اين‌كه هر روز صبح به آيينه نگاه مي‌كرده و پوست خوبي نداشته ناراحت بوده و احساس افسردگي داشته و حالا با زدن كرم تبليغاتي تقريبا گرانقيمت احساس خوبي دارد!!!
فارغ از توجه بسیار دین اسلام به نظافت و پاكيزگي که مطابق با توصيه‌هاي پيامبر اسلام و ائمه معصومين مردان بايد تميز و معطر باشند  زيرا از نشانه‌هاي دين است  اما اين‌كه مردي اين طور نگران لطافت پوست خودش است نه تنها درجامعه اسلامي يك ارزش نيست بلكه كاملا ضد ارزش و مغاير بافرهنگ و سبك زندگي ماست زيرا با چنين تبليغاتي به جايي خواهيم رسيد كه كم كم بچه‌هايي كه پدران كارگر و زحمت‌كشي دارند،‌ از پوست زخمت و آفتاب ديده پدرانشان خود خجالت مي‌كشند.
پس در درجه اول از كار سخت و مردانه كه پوست آن‌ها خراب كند پرهيز دارند و به دنبال پشت ميزنشيني هستند تا مبادا پوستشان كه نشانه شخصيت آن‌ها خراب شود و ازسويي با ترويج چنين ضد ارزشي، نبايد از صورت‌هاي كاملا صاف زنانه برخي مردان و زير ابرو برداشتن آن‌ها براي زيبايي و رقابت با زنان تعجب كنيم، زيرا اين آقايان به جاي اين‌ كه به كار و تلاش فكر كنند بيشتر در فكر لطافت پوست خود هستند!!
و لذا اگر خود را مقید به پیاده سازی فرامین اسلام می دانیم بايد بیش از پیش مراقب نوع و چگونگي تبليغات رسانه‌های عمومی بود زيرا تبليغاتي كه مكررازصداوسيما پخش مي‌شود ومدام چاه نيازآفريني را درمخاطبان خود عميق‌تر مي‌كند كاملا مغاير با چنين ارزش‌هايي است كه درحرف و سخنراني‌ها ازآن گفته مي‌شود.‌

 1 نظر

آیا انسان می تواند انسانی دیگر را «خلق» کند؟

18 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

 

كارتون قديمي پينوكيو كه شركت فيلمسازي والت ديزني آن را در سال 1940 منتشر ساخت، هنوز مورد توجه كودكان و بزرگسالان اقصي نقاط جهان قرار مي‌گيرد. اما، داستان اين عروسك چوبي مبتنی بر یک تمثیل عمیق معنوی و برپايه آموزه‌هاي سری است كه به ندرت درباره آنها سخن به ميان مي‌آيد. در اين گزارش، ما به منشا و ريشه شكل‌گيري اين داستان انيميشني و نيز لایه‌‌هاي پنهان آن نگاه اجمالي خواهيم انداخت.




كارتون پينوكيو يكي از پيچيده‌ترين فيلم‌هايي است که برای کودکان ساخته شده است. آيا اين كارتون مي‌تواند داستان نمادین مبالغه‌آميزي از معنويت و جامعه مدرن باشد؟ آيا در اين فيلم نشانه‌هايي از عضویت در آیین‌های مرموز و اسرارآمیز وجود دارد؟

البته نيازي به گفتن نيست، اين فيلم در حال حاضر محصول پرکاربردی در فرهنگ عمومي جامعه امروز است. تا به حال چند نفر اين كارتون را نديده‌اند؟ از سوي ديگر، چند نفر از مفاهیم پنهان كارتون پينوكيو اطلاع دارند؟ در پشت پرده ماجراي اين عروسك خيمه شب بازي كه تلاش دارد تا تا پسر خوبی باشد، يك تمثیل عميق معنوي نهفته است كه ريشه در مكاتب سری علوم خفیه دارد.

از زاويه نگاه يك مبتدي، داستان كودكانه پينوكيو كه درباره “خوب بودن” است و نكات قابل تاملي درباره “دروغ نگفتن” دارد، در نهايت به اثري كلاسيك براي بزرگسالان در راستاي تلاش برای رسیدن به خردمندی و روشنگري معنوي تبديل مي‌شود. فضای بی‌رحم داستان پينوكيو تصوير هولناكي از دنياي مدرن ما را نمایش داده و شايد قصد دارد تا راه فرار از دام‌هاي اين دنياي مدرن را به ما نشان دهد. با توجه به سابقه حرفه‌اي نويسنده داستان و مراجعه به منابع کتب ادبی می‌توان به مفاهيم اسرارآمیز پنهان در كارتون پينوكيو پی برد.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

همیشه مظلوم؛ نمايي از مظلوميّت زن در جاهليّت قديم و جاهليّت مدرن

17 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

جاهلیّت، ظهور گونه‏ای از حیات بشری است که با پس رفتن عقل و عدم حاکمیّت آن بر قلمرو وجود، حضور و سلطه می‌یابد. همان‌گونه که ظلمت، با حذف نور از میدان هستی، جلوه‏ای کاذب می‌نماید و حکایت از غیبت روشنایی دارد.
قرآن کریم، زمان قبل از اسلام و ایّامی را که بشر، از منبع وحی دور بوده و با جهل خود، ره پیموده است، به نام «جاهلیّت اولی» می‌نامد. که به رغم تصوّرات برخی، این وضع اسفبار، خاصِّ اعراب ما قبل اسلام نبوده و همة اقوام بشر، در منجلاب بی خدایی و دوری از حق، دست و پا می‌زدند.
تبعات و عوارض چنین رویدادی، در همة عرصه‏های حیات و همة عناصر اجتماع، خود را می‌نماید؛ ليکن در این میان، اقشاری چون زنان، که در هر جریانی(مثبت یا منفی) تأثیر پذیرترند و شاخص مظاهر فرهنگ هر زمان می‌باشند، معرّفِ ایّام بربریّت نیز هستند.
نظرات اقوام و ادیان آن زمان در خصوص جایگاه زن، جلوه‏های بارزی از آن دوران را معرفی می‌نماید. قرآن کریم نیز برای یادآوری رفتارهای جاهلانة آن زمان، به این واقعیّت اشاره می‌کند: «وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالأُنثَی ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ يَتَوَارَی مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ أَيُمْسِكُهُ عَلَی هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرَابِ أَلاَ سَاء مَا يَحْكُمُونَ؛1 و هر گاه يكی از آنان را به دختر مژده آورند، چهره‏اش سياه می‏گردد؛ در حالی كه خشم [و اندوه] خود را فرو می‏خورد، از بدی آنچه بدو بشارت داده شده از قبيلة [خود] روی می‏پوشاند، آيا او را با خواری نگاه دارد يا در خاك پنهانش كند؛ وه چه بد داوری می‏كنند.»
نمونه‌هایی چون جریان قیس بن عاصم که نزد پیامبر(ص) اعتراف می‌نماید که سیزده فرزند دخترش را زنده به گور نموده، در تاریخ شرمگین جاهلیّت ثبت است. ولی چنانچه اشاره شد این همة جهالت و بربریّت منحصر به اقوام آن زمان نبوده است.
خانم پروفسور آندرا (ANDRA) در کتاب «وضع زنان در مهابراتا» می‌نویسد:
هیچ مخلوقی گناهکارتر از زن نیست، آتش افروز است، لبة تیز تیغ است. در حقیقت، زن همة این چیزها را دارد. مردان نباید آنها را دوست داشته باشند وحتّی طبق دستور «کتاب مانو»، در این آیین، زن نباید هیچ وقت در جست‌و‌جوی استقلال باشد و هیچ وقت نباید کاری را به دلخواه خودش انجام دهد و به تصریح در جمله‏های 140 و 147 مانو تأکید شده که هیچ وقت زن، استقلال ندارد وحتّی بعد از مرگ اربابش، باید تابع پسران ارباب باشد.
در متون مذهبی تمدّن چین، زن را به آب دردآلودی تعبیر کرده‏اند که نیک بختی و ثروت را می‌شوید. در ادبیّات آنان، زن نازل‌تر از مرد معرفی می‌گردد و هیچ‌گونه حقّی را ندارد، حتّی نسبت به فرزندش و مرد نيز در قبال زنش تعهّد و مسئولیتی نداشته و هر زمان می‌تواند، از او سلب حیثیت ‌کرده و او را بفروشد.
در آیین بودا نیز، مطابق دستور و تعلیم خاصّی می‌گویند:
«نیروانا»، یعنی نجات، هیچ‌گاه در مصاحبت زن، تحصیل نمی‌شود و به طور‌کلّی زناشویی و علاقه به زندگی خانوادگی، مخالف هدف نهایی آنها می‌باشد. زیرا هدف نهایی این کیش، کشتن تمایلات است و این، مستلزم عزوبت است.2
به نقل از مورّخ معروف وستر مارک (WESTERMARK) از نظر بودا، همة زنان دارای روح اغوا و فریبنده هستند که برای مردها گسترده و نیروی فریبندگی در نهاد زن‌ها با خطرناک‌ترین شکل مجسّم شده است و همین فریبندگی زن‌ها است که فکر عالی را کور می‌سازد.
در مکتب یهود نیز نه تنها مطالبی در باب حقوق زنان عنوان نشده، بلکه یک دستور العمل شدید در متن «تورات» می‌یابیم که دالّ بر کناره‏گیری مطلق انسان‌ها از زن به هنگام عادت ماهیانه است.3
یونانیان، زن را منشأ انواع بدبختی‏های بشر می‌دانند. پاندورآ(PANDROA)، سمبل اندوه بشر است. در دین یهود نیز حوّا به عنوان علّت اصلی عدم اطاعت آدم در برابر خداوند معرفی می‌شود. در قانون «رم»، زن، نقشی همانند نقش برده‌دارد و به شوهران اجازه داده می‌شود که زنان خود را در صورت عدم فرمانبرداری به قتل برسانند. در اساطیر «یونان» و در تمدّن هند باستان، زنان بخش جدا ناشدنی از پیکرة همسرانشان تلقّی می‌شدند و به همین دلیل هر گاه شوهرشان از دنیا می‌رفت، زن نباید زنده می‌ماند، به همین دلیل هزاران زن، قربانی این خرافات به ساتی معروف شده‏اند. زنان در هند حقّ مالکیت نداشته و از ارث محروم بودند و سمبل سکس نامیده می‌شدند.
دکتر اسپرينگ(SPRING) در کتاب «جنایات قرون وسطا» می‌نویسد:
به سال 1500م. در انگلستان، شورای اجتماعی برای شکنجه دادن به زن‌ها تشکیل شد و وسایل تازه‏ای را برای این کار، ابتکار نمودند و در نتیجة این طرح، مسیحیان، زنان را زنده زنده سوزاندند.
در مسیحیّت نیز وضعی مشابه سایر آيین‏ها وجود داشته است. به طوری که فرقة ابی یونی‏ها، عقیده داشتند که زن، به علّت پستی فطرتی که دارد، قابل زناشویی نیست و ذاتاً ناپاک است وحتّی کوشیده‏اند تا یک کلیسا را وادار به تحریم ازدواج نمایند. حتّی مواردی حاکی از عدم اجازة تحصیل زنان وجود دارد.4
در ایران قبل از اسلام نیز، وضع نکبت باری از زنان، نقل شده است. پروفسور کریستیان بارتلمه در مورد وضع زن در امپراتوری ساسانی چنین می‌نویسد:
در زمان ساسانیان، ازدواج با خواهر و زن پدر متداول بوده است. ازدواج با خواهر به ویژه در خاندان سلطنتی برای حفظ و نگهداری خون و میراث شاهنشاهی رایج و برقرار بوده است.
در میان اعراب رفتارهای وحشیانه و غیر انسانی نسبت به زنان شهرت بیشتری داشت و این شهرت یا به دلیل وضعیّت اجتماعی و اقتصادی حاکم بر آن سرزمین بود، که اکثراً مجبور به کوچ‌نشینی و دوره‏گردی بودند، یا جنگ‌ها و درگیری‌های پی در پی، آن را سبب می‌شد یا به میمنت ظهور اسلام، تفاوت فاحش این اوضاع با وضعیّت ناشی از تعالیم والای این دین بوده که بروز و جلوة بیشتری به آن داده است. از نمونة بربریّت و جاهلیّت حاکم در میان اعراب در برخورد آنان با زنان، می‌توان به برخی ازدواج‌های مرسوم آن دوران اشاره کرد که زنان هیچ نقشی در تعیین همسر و زندگی زناشویی خود نداشتند.
اگر فروش دختران، با مبادلة همسران در برخی ازدواج‌ها یا معامله بر سر زنان در جنگ‌ها، بخشی از تاریخ بشر را سیاه کرده و ما در عصر ارتباطات آن را محکوم می‌کنیم. امروزه فروش کودکان و نوجوانان توسط دلّالان اسرائیل در سراسر دنیا چه وجهی دارد؟ یا تربیت دختران از کودکی برای بهره‏برداری در مراکز فساد و گرداندن محافل عیش و طرب عیّاشان، با کدام قانون بشری سازگار است؟
اگر بی رحمی و زورگویی مردان، در برخی قبایل در به کارگیری زنان به مشاغل سنگین یا جایگزینی آنان با چارپایان برای امرار معاش، چهره‏ای کریه و خشن به بخشی از تاریخ کهن بخشیده، امروزه فریاد به ظاهر پیشرفته و زیبای «تساوی زن و مرد از همة جهات»، از جمله همة مشاغل، چه توجیه برتری دارد؟
نگاهی به اخبار و آمار دهشتناک موقعیّت زنان از حیث امنیّت، در محیط خانه و اجتماع در کشورهای به ظاهر متمدّن، حکایت از پیشرفت ظلم و مدرن گشتن فساد و غارت علیه زنان دارد:

٭ امروزه تقریبا 5/8 میلیون خانوار تک والد در «ایالات متّحده» وجود دارد که دارای فرزندان زیر هجده سالند. در ازای هر یک مرد آمریکایی که به تنهایی از فرزندان خود نگهداری می‌کند، هفت زن دارای چنین شرایطی بوده و طبق گزارش دولت آمریکا، اکثر این زنان در فقر به سر می‌برند. بسیاری از این زنان هرگز ازدواج نکرده‏اند؛ بیشتر این عدّه را دختران نوجوان زیر بیست سال تشکیل می‌دهند.

٭ حدود 28 درصد از تمامی متولّدان سال 1991م. در آمریکا، خارج از پیوند زناشویی والدین خود پا به عرصة جهان گذاشته‌اند. این رقم در مورد فرزندان سیاهپوستان آمریکایی به 68 درصد بالغ می‌شود. از هر صد مورد ازدواج در آمریکا، 55 مورد به طلاق می‌انجامد.5

٭ سالانه سه تا چهار میلیون نفر از زنان آمریکایی در کانون خانوادگیشان مورد ضرب و جرح قرار می‌گیرند. در 44 درصد از مواردی که زنان در این کشور به قتل می‌رسند؛ قاتل، همسر یا دوست پسر(نامزد) آنهاست.6

٭ در تحقیقی که اخیراً در سی دانشگاه آمریکا به عمل آمده است، این حقیقت آشکار شده که 12 درصد از دانشجویان زن، توسط هم‌کلاسان خود مورد تجاوز به عنف قرار گرفته‏ اند.

٭ در فرهنگ جدید، بی سر و صدا و از طریق نیروهای جنسیّت‌گرا، به طور واضح تشویق به تجاوز وجود دارد، آنها، خشونت و مسائل جنسی را به نحو خطرناکی به یکدیگر آمیخته و زن را به کالایی تبدیل ساخته‌اند که در تملّک مرد می‌باشد…. چنین طرز فکرهای خشن و سلطه طلبانه، به جهان کودکان، کتاب‌های آنها، برنامه‌هاي تلویزیونی و بازی‌های ویدیویی‌شان نفوذ کرده، تصوّرات و تخیلات آنها را به سوی خود جلب نموده و به مرور زمان، شکل‌دهندة رفتار و حالات آنها می‌گردند.7

٭ در هیچ کجای «آلمان»، مثل درون چهار دیواری خانه، این همه کسی را خفه نمی‌کنند، نمی‌زنند و با چاقو بدنش را سوراخ سوراخ نمی‌کنند. گذراندن یک شب در جمع خانواده، اغلب خطرناک‌تر از گشت زدن در محل‌های خطرناک و فاسد «فرانکفورت» یا «هامبورگ» است. آمار جرایم سال 1993م. عبارت بود از 3858 کشته که در مشاجره‏های خانوادگی قربانی شده‏اند و 86922 نفر زخمی.8
«بریتانیا» وفق دادن خود با بسیاری از الگوهای اجتماعی را که حدود ده تا بیست سال قبل از آن در ایالات متحّده مشاهده می‌شود، آغاز کرده است. این الگوها مشتمل بر از هم پاشیدن خانواده‏ها، حرامزادگی، غیبت پدران و مادران از خانه به سبب مشغلة کاری فراوان یا از روی غفلت هستند.
دین راجک، استادیار رشتة جامعه‏شناسی در «دانشگاه جورجیا»، چنین می‌گوید: ما اکنون دارای جمعيّتی از نوجوانان هستیم که از نظر اخلاق و رفتار بسیار عجیب و غریب هستند. طیّ بیست سال اخیر در آمریکا، الگوهای تبهکاری به نحوی نگران کننده، تغییر شکل داده است. سابقاً جرایم مرگبار و خشونت بار مسئله، مختصّ بزرگسالان بود و کودکان تنها در سرقت‌های کوچک و کم اهمیّت یا ورودهای غیر مجاز به اماکن مختلف شرکت داشتند. اکنون نه شیطنت کودکانه بلکه موادّ مخدّر است که بر ایجاد موج بزهکاری توسط جوانان دامن می‌زند.9

اینجا است که فلسفة این جهانی بودن دین بیش از پیش بارز می‌گردد و پاسخ مدرنیست‌هایی است که می‌گویند:
خداوند بِالذّات، دین را برای کارهای این جهانی و سامان دادن به معیشت درمانده‌ها در این جهان فرو نفرستاده است، تعلیمات دینی، علی الاصول برای حیات اخروی جهت‏گیری شده‏اند؛ یعنی برای تنظیم معیشت و سعادت اخروی هستند.10
امّا پيام «وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ؛ و جنّ و انس را نيافريدم جز برای آنكه مرا بپرستند.»11 گويای آن است كه:
پيامبران از اين جهت مردم را به پرستش خدا و قرب به او دعوت می‏كردند تا آنها را به سوی هدف آفرينش، رهسپار سازند.
حال، دنيايی كه با تفكّر صرف بشری آباد شود و انسان‌ها، در كشمكش هوای نفس يكديگر، غالب و مغلوب باشند چه جايی برای رشد انديشه‏های توحيدی و برپايی عدل و قسط اهدايی پيامبران خواهد بود؟
دين آمد تا با ايجاد زمينه‏های مناسب اجتماعی و ارائة برنامه‏های سازندة بر مبنای عقل و حكمت، بشريّت را به غايت و هدف آفرينش، يعنی شناخت حقّ و عبوديّت آن، برساند.
حال كه ميزان سعادت فردی و اجتماعی بشر، مستقيماً به ميزان دوری و نزديكی او به پذيرش حقّانيت انبياء و تن دادن به تعاليم آنان بستگی دارد و با طلوع اسلام، تاريخ شاهد خروج بشر از ظلمات جاهليّت و بی هويّتی بوده و اسلام حيات انسانی او را تضمين مي‌نمايد. امروزه نيز، نياز به رويكردی دوباره بر اين دين احياگر، بيش از پيش احساس می‏شود و بشر برای خروج از اين جاهليّت پيشرفته، ناچار از پذيرش و انقياد دستورات همه جانبه و هدايتگر اسلام در همة شئون زندگی است.

تألیف و تدوین: اکرم حسینی؛ رضا گلپور
ماهنامه موعود شماره 113

پی نوشت‏ها:

٭ مقالة حاضر تلخيص شدة مقاله‌اي با عنوان «نمايي از مظلوميّت زن در جاهليّت قديم و جاهليّت مدرن» است.
1. سورة نحل(16)، آیات 58و59.
2. قانون بودائی، قسمت اوّل، ص2.
3. تورات، سفر لاویان، باب 5، آیة 19 به بعد.
4. خیرالله مردانی، حقوق زن از نظر تاریخ ملّت‌ها و اسلام، ص12.
5. واشنگتن پست، آمریکا، نوزدهم ژوئیه 1995م.
6. واشنگتن پست، آمریکا، چهارم آگوست 1995م.
7. ال پائیس، اسپانیا، هشتم سپتامبر 1995م.
8. اشترن، آلمان، بیست و چهارم نوامبر 1994م.
9. دیلی تلگراف، انگلستان، دوازدهم سپتامبر 1995م.
10. ماهنامة کیان، ش28، ص48.
11. سورة ذاریات(51)، آیة 56.

 1 نظر

طرح سیا برای براندازی تشیع

16 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

 در آمریکا کتابی به نام «A Plan to Devide and Desolate Theology»  است که در آن مصاحبه ی مفصلی از دکتر مایکل برانت معاون ارشد رئیس سابق سیا Bob Wood Words و عضو مهم بخش شیعه شناسی سازمان سیا منتشر شده است. وی در این مصاحبه اسرار از تکان دهنده ای پرده برداشته است و در جریان اتهام کارکنان سیا به فساد مالی بطور ناخودآگاه اعتراف کرده است در این سازمان مبلغ 900 میلیون دلار برای سازمان دهی مبارزه با تشیع اختصاص یافته بوده است. گفتتنی است که دکتر مایکل برانتن مدتی طولانی در بخش مذکور فعالیت داشته ، ولی چندی پیش به خاطر فساد مالی از کار برکنار شده است و او نیز از  باب انتقام جویی خیلی از اسرار محرمانه را برملا کرده است.

مصاحبه ی وی به طور بسیار خلاصه چنین است:
انقلاب 1979 ایران ضربه های اساسی به سیاست ما در حاکمیت در کشورهای اسلامی وارد ساخت. پس از ناکامی ما در چند سال اول انقلاب برای کنترل آن و رشد روزافزون بیداری اسلامی و گسترش دامنه ی نفرت علیه غرب و ظهور اثرات جوش و خروش انقلابی در شیعیان کشورهای مختلف بالاخص لبنان، عراق، کویت، بحرین و پاکستان، مقامات بلند پایه ی سیا دور هم جمع شدند. در این جلسات نماینده ی سرویس مخفی مشهور انگلیس Mix نیز شرکت می نمود؛ زیرا انگلیس تجربه ی وسیعی در مطالعه روی کشورها را دارد.
در این گردهمایی ها نتیجه گیری شد که انقلاب ایران فقط نتیجه ی طبیعی سیاست های شاه نبوده است، بلکه در باطن عوامل و حقایق دیگری نیز وجود دارد که محکم ترین آن عوامل ، یکی رهبری سیاسی توسط مرجعیت دینی شیعی و دیگری شهادت حسین نوه ی پیامبر اسلام (ص) در 1400 سال پیش است. حادثه ای که قرن هاست شیعه به یاد آن با غم و اندوه بی نهایت عزاداری می کند. این دو محور است که شیعه را از سایر مسلمانان فعال تر و متحرک تر می سازد. در همین گردهمایی تصویب شد که برای مطالعه ی اسلام شیعی و برای برنامه‌ریزی و کار روی این پروژه یک شعبه ی جداگانه و مستقلی تاسیس شود و نخستین بودجه چهل میلیون دلاری برای آن اختصاص یابد. سپس دکتر مایکل برانت مراحل پروژه را چنین بیان می کند:

1- جمع آوری اطلاعات
2- اهداف کوتاه مدت با تبلیغات علیع شیعه و راه اندازی آشوب های بزرگتر شیعه و سنی، بدین معنی که باید آنها را با اکثریت سنی درگیر کرد تا توجه شان از آمریکا منحرف گردد.
3- اهداف دراز مدت، پایان کار تشیع با عمل براساس اهداف دراز مدت.
4- طبق نقشه در فاز اول محققینی به تمام جهان شیعه اعزام شدند. به عنوان مثال دکتر ساموئیل در پاکستان روز عزاداری های کراچی تحقیق می کرد و مدرک دکترای خود را در همین زمینه اخذ کرد. یک خانم ژاپنی به ننام نکومه هم در کویته ی بلوچستان، بر قوم هزاره و شیعه ی آن دیار تحقیق می کرد و رساله ی دکترای خو را در همین زمینه ارائه نمود. دکتر برانت می گوید: بعد از تحقیقات میدانی و جمع آوری اطلاعات در مورد شیعیان همه ی کشورها، نتایج زیر بدست آمد:

مرجعیت:
مراجع شیعه سرچشمه ی اصلی قدرت این مذهب اند. اینان همیشه با تاکید ب اصول شیعه، به شدت از آن محافظت و صیانت می کنند. اینان در تاریخ طولانی تشیع، هیچ وقت با حاکم غیر اسلامی بیعت نکردند و با وی دست دوستی ندادندن. به علت فتوای یک مرجع وقت یعنی آیت الله شیرازی، انگلیس نتوانست داخل ایران شود. بزرگترین مرکز علمی شیعه در عراق بود و چون صدام حسین علی رغم به کارگیری تمام توان خود و سعی و کوشش فراوان نتوانست آن را بخرد و مجبور به بستن آن شد.
این در حالی است که مراکز دیگر علمی در جهان همیشه با حکام وقت همراهی کرده اند. ببینید جایی مثل قم در مرکز ایران، تخت ظلم شاهنشاهی را برچید و اکنون نیز پنجه در پنجه ی آمریکا ی ابر قدرت، زورآزمایی می کند. در لبنان نهضت آیت الله موسی صدر، ارتش های انگلیس ، فرانسه، و اسرائیل را مجبور به فرار کرد. امروز نیز حزب الله لبنان بزرگترین مزاحم اسرائیل در طول تاریخ تاسیس آن دولت به شمار می رود. ما از همه ی این مطالعات به این نتیجه می رسیدیم که رو در رویی مستقیم با شیعه زیانبار و امکان پیروزی در آن بسیار کم است. بنابراین باید به کارهای پشت پرده ای روی  آورد و به جای اصل قدیمی انگلیسی ها « تفرقه بینداز و حکومت کن» اصل دیگری تحت عنوان « تفرقه بینداز و نابود کن» را پیش گرفت.
بنابراین باید افرادی که با شیعه اختلاف اعتقادی دارند را بطور منظم و مستحکم علیه شیعه سازمان دهی کرد. باید شایعه ی کافر بودن برانگیز نوشت. باید افراد کم سواد و بی سواد را جمع کرد و آنها تقویت نمود تا وقتی تعداد آنها ( که ستون پنجم ما هستند) به مقدار مناسب رسید، علیه شیعه جهاد مسلحانه آغاز شود. باید چهره ی تشیع، منسوخ شود تا نزد عوام غیر مقبول باشند و در میان عامه مورد نفرت قرار گیرند.

عاشورا و عزاداری:
در میان شیعه مراسم عزاداری مرسوم است. آنها به یاد واقعه ی کربلا جمع می شوند و یک نفر سخنرانی و واقعه ی کربلا را بیان می کند و مستمعین هم گوش می کنند. بعد از آن طبقه ی جوان، سینه زنی و عزاداری می کنند. این سخنران و این مستمعین برای ما اهمیت زیادی برخوردار هستند؛ زیرا از همین عزاداری و مجالس است که درمیان شیعه جوش و خروش ، آزادی خواهی و جنگ با باطل به خاطر حق، به وجود می آید. ما به خاطر همین، ده ها میلیون دلار از بودجه ویژه را برای در دست گرفتن سخنرانان و مستمعین اختصاص داده ایم. و این کار چنین تحقق می پذیرد که ابتدا دنبال افرادی از شیعه که پول پرست و دارای عقاید سست و در عین حال دارای شهرت و قدرت تاثیر و نفوذ باشند، می رویم تا به واسطه ی آنهادر عزاداری ها نفوذ پیدا کنیم.

برنامه های دقیق و مخرب:
 ما از این افراد اهداف زیر را پیگیری می کنیم.
* به وجود آوردن و یا سرپرستی مداحانی که معرفت عقاید شیعه را ندارند.
* شناسایی و کمک مالی به افرادی از شیعه که بتوانند توسط نوشتارهای خود، عقاید و مراکز علمی شیعه را هدف قرار دهند؛ بنیانهای تشیع را منهدم کرده و آن را اختراع مراجع شیعه وانمود کنند.
* اضافه و یا حفظ نمودن رسوماتی در عزاداری که با عقاید شیعه منافات داشته باشد.
* عزاداری ها به گونه ای معرفی و مطرح شود که عموم جامعه احساس کنند تشیع، گروهی جاهل و توهم پرست است که در محرم برای انسانهای عادی مزاحمت به وجود می آوند. برای تشریح این جور برنامه ها لازم است پول هنگفتی خرج شود و مداحان خوب تشویق شوند.
و این گونه تشیع که یک مذهب دارای قوت منطقی است تبدیل به مذهبی درویشی محض می شود و از درون، پوک و خالی می گردد و در ذهن عوام الناس نفرت و در خود شیعه افتراق و پراکندگی گسترش می یابد. آنگاه و در نهایت باید توسط نیروهای جهادی بر آنها تیر خلاص زد و نابودشان کرد.

 تحقیق و جمع آوری مطالب فراوانی علیه مرجعیت و نشر  اشاعه ی آنها توسط نویسنده های پول پرست و بی نام. در این باره باید پول خوبی خرج شود و در میان مداحان و عوام شیعه مواد  زیر زمینی پخش  و منتشر گردد تا شیعیان دچار آشفتگی و چند دستگی شوند. و با این برنامه ها پیش بینی می شود که در مرحله ی نهایی، صدای اعتراض خود شیعه ها علیه مرجعیت بلند شود تا آنجا که در سال 2010 میلادی دیگر مرجعیت یا به عبارت دیگر مرکزیت اقتدار شیعه که تا کنون سد اصلی جلوی دولتمردان ما بوده اند به وسیله ی خود شیعیان پایان یابد.

منبع: بخش فرانسه خبرگزاري ايكنا 

 نظر دهید »

ما که یادمان نرفته!!!

16 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

 نظر دهید »

مذهب سازی ، یهود و جوانان

16 تیر 1392 توسط میرعیسی خانی

  سران يهودي دنيا عزم جدي بر نابودي هر عقيده اي دارند ، آنان تمامي اصول و تئوريها را بهم مي ريزند ، نظامها و حاكميت ها را لرزان مي سازند ، خانواده ها را ويران و نقش مديريتي پدرها و مادرها را لگدمال مي كنند . آنان تصميم گرفته اند كه به هيچ كس اجازه اظهار وجود ندهند ، رسما اعلام مي كنند همه بايد تحت اداره يهود باشند ، همه بايد به شنيدن صداي آنان عادت كنند . همه چيز را آنگونه كه خود مي پسندند ، مي خواهند . جوانان را در دنيايي از خيالات و اوهام شاعرانه گرفتار مي سازند و به وقت استيصال و سر خوردگي لحظه اي كه جوان به هر چيزي چنگ مي زند تا خود را از مهلكه نجات دهد ، مذهب جعلي اي كه سران يهودي از پيش طراحي كرده اند در اختيار او مي گزارند .
بر اين اساس مي گوييم :
1.شيطان پرستي مذهبي است ساختگي كه توسط سران يهودي اي كه مديريت افكار و انديشه ها را در انحصار خود مي پندارند بوجود آمده است . يهود با صرف مبالغ هنگفت و با خدمت گرفتن هنرپيشگان ، خوانندگان ، نوازندگان ، انتشار سي دي هاي آموزشي ، مجلات ، روزنامه ها و كاباره ها … در صدد پر كردن خلاء روحي و معنوي جوانان غرب و به تبع جوانان شرق برآمده است . تا جايي كه بگفته رئيس بيمارستان نوجوانان نيويورك ، شيطان پرستي يكي از شايع ترين تهديداتي است كه در مقابل بچه هاي امروز قرار گرفته است . پر واضح است وقتي كليسا نتواند در مقابل خواسته هاي معنوي جوانان الگوي مناسبي ارائه دهد ، آناني كه خود را گرگ مي خوانند هدايت گله هاي گوسفند را بعهده خواهند گرفت . و كيست كه متوجه استخوانهاي شكسته كليسا نشده باشد . رئيس بخش تحقيقات سري پليس ايالات متحده مي گويد :
مي توانيد مرگ را در بيشتر كليسا ها لمس كنيد ، چيزي براي ادامه حيات وجود ندارد .
2.شيطان پرستي دنيايي را ترسيم مي كند كه هيچ روزنه اميدي براي آن متصور نيست . به همين جهت شيطان پرستي را جهان تاريك نيز ميگويند.
3.شيطان پرستي آنگونه كه خود مي گويد حقيقتي را جستجو مي كند كه در اين جهان يافت نمي شود . خود كشي كه از موارد رايج اين آيين است ، توجيهي اينگونه دارد : اگر بپرسي چرا خودت را مي كشي ؟ مي گويد مي خواهم به حقيقت برسم و حقيقت در اين دنيا به دست نمي آيد . پيامبر عزيز اسلام (ص) عبارتي دارد كه مي فرمايند : در آخر الزمان ، دنباله روها از نابخردان پيروي مي كنند .
مذهب سازان عصر جديد بسيار زيرك هستند . آنان به اين حقيقت رسيده اند كه هميشه گروهي در دنيا وجود دارند كه از هيچ گونه استقلال فكري برخوردار نيستند و متاسفانه اين گروه كمتر به خردمندان تمايل دارند ، بلكه ميل بيشترشان به كساني است كه هوي و هوس را سر لوحه كار خود قرار داده اند .
پروتكل هاي دانشوران يهود به صراحت به تربيت و آموزش افراد اشاره دارد ، مي گويد :
تا زماني كه افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره هاي تربيتي ما دوباره تربيت نشوند ، نمي توانيم برنامه هايمان را در اين گونه جوامع مطابق با روشي كلي و يكسان پياده كنيم . اما اگر برنامه ها را محتاطانه و توام با آموزش آغاز كنيم مي توانيم در كمتر از يك دهه منش و خلق و خوي سر سخت ترين افراد را تغيير داده و آنها را مانند افرادي كه از پيش مطيع ساخته ايم به زير سلطه خويش در آوريم .
4. به شيطان پرست تفهيم مي كنند كه دنياي شيطان پرستي زندگي در ميان لجن است و هيچ وقت نمي شود در لجن زندگي كرد و به لجن آلوده نشد و هيچ چاره اي براي پاك شدن نيست جز مردن و رهايي از اين دنيا .
5. به شيطان پرست مي فهمانند زندگي در اين دنيا بر پايه دروغ است و همه باورهاي مردم بر پايه همين دروغ شكل گرفته است ، همه عادت كرده اند دروغ بگويند ، لذا اگر حرف راست هم بزنيد كسي آن را باور نمي كند.
 6. شيطان پرستي آييني است كه همه چيز را منفي ارائه مي دهد . آدم شيطان پرست عمر شب را بلند مي داند . او حتي خورشيد را مانع از تابش نور مي پندارد . آنان همه چيز را منفي مي خواهند ، اگر به باغ سيب بروند همه سيب ها را كال مي بينند و اگر به تئاتر بروند همه بازيگر ها را لال مي پندارند. به شيطان پرست مي گويند چشمهايت را باز كن ، فقط ببين . مغزت را ببند ، فكر نكن . نقش تو ، نقش تماشا چي تئاتر در اين دنياست . آدم وقتي در دام ابليس هايي كه طراح و مديران اجرايي احكام شيطان پرستي اند قرار مي گيرد ، به مثابه مواد خامي خواهد بود كه هر شكلي را اراده كنند ، از او مي سازند. پروتكلهاي دانشوران صهيونيسم جهت دادن به فكر و انديشه مردم غير يهودي را به كمك سخن پردازي و تئوريهاي وسوسه انگيز ، كار متخصصان و مديران يهودي مي داند. آنان آنچنان به تبديل آدمها مي پردازند كه بسياري از افراد از اينكه موجود ديگري شده اند كه خودشان نيستند ، خبر دار نمي شوند. حتي آناني كه فكر مي كنند مدير و طراح و برنامه ريز حداقل بخشي از شيطان پرستها هستند ، تنها عاملي ناچيز و بي مقدارند كه كوركورانه در خدمت ابليس بزرگ قرار گرفته اند.
7. راهي كه براي شيطان پرست ترسيم مي كنند معجوني است كه هر آدم گرفتاري را به وحشي گري و نفرت سوق مي دهد. اولا راه نيست ، كوره راه است. مسيري است كه به هيچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام مي كنند ما به مقصد نمي رسيم. براي شيطان پرست تفهيم مي كنند جاده اي كه در آن قرار دارد پر از خط كشي هاي در هم و بر هم است. و او در يافتن راه خروج تا سر حد جنون و ديوانگي پيش مي رود و سر انجام مطمئن مي شود راه بازگشتي وجود ندارد.
8. احياء اخلاق مصيبت بار قوم لوط امروز از طريق گروههاي شيطان پرست و وابسطه به آن ترويج مي شود. پيشرفت هم جنس خواهي باور كردني نيست. حمايت مقامات ارشد كليساي انگليس ، پارلمان اتحاديه اروپايي ، انجمن اطلاعات جنسي و انجمن آموزش و پرورش ايالات متحده … ننگ آور است. امروز ديگر صليب هاي وارونه ، ستاره پنج پر ، خفاش ، صورتهاي نقاشي شده ، ماسك هاي حيوانات درنده ي شاخ دار ، برهنه پوشي … تنها نشانه ها و سمبل هاي شيطان پرستي نيست. عمده ترين نشانه شيطان پرستي را در تجاوز و قتل به ويژه در تجاوز به كودكان و نوجوانان به همراه قتل آنان بايد ديد. مدتي پيش روزنامه هاي آمريكا نوشتند جمعي شيطان پرست دستگير شدند كه نوجوانان و حتي كودكان را وحشيانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تكه تكه مي كرده اند. استفاده افراطي از مشروبات الكلي ، مواد مخدر ، قرص هاي روان گردان و انرژي زا ، استفاده و استعمال آلات مصنوعي ، خوردن و آشاميدن ادرار و مدفوع … معجوني از بيماري هاي روحي ، رواني و جسمي بخصوص بيماري هاي عفوني و ايدز را براي شيطان پرست ها به ارمغان آورده است. ايدز شايع ترين بيماري نزد شيطان پرستان است. و 75 در صد عامل آلودگي شش هزار نفري كه روزانه مبتلا به اين درد بي درمان مي شوند انتقال از طريق تماس جنسي است.
9. توصيه اي كه شيطان پرست ها ناگزير به انجام آنند. شنيدن آهنگ هاي تند همراه با خشونت است. كه وحشت و نفرت را با خود دارد. آنان موظفند هميشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسيح و ساير مقدسات اعلام كنند. خود را بي خانماني بيابانگرد بپندارند كه از عشق و محبت متنفرند. آنان خوانندگان بسيار خشني ، كه در صدايشان مي توان غرش حيوانات وحشي را شنيد ، سمبل قدرت شيطان پرستي مي دانند. كه كمبود و نياز خود را با خشونت زياد رفع مي كنند. اهانت به اديان به عنوان آزادي بيان در تصنيف هاي خوانندگان شيطان پرست ترويج و تبليغ مي شود. اكنون موسيقي بي ريشه جاز كه از موسيقي Yidish يهوديان گرفته شده در همه زواياي ذهن جوان آمريكايي و … رخنه كرده ، به طوري كه مايكل جكسون يهودي را از تمام مقدسين كليسا بر تر مي دانند. روزي گروه بيتل ها از سر مزاح اعلام كرده بود كه از خدا نيز معروف تر است و امروز گروه هاي موسيقي شيطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته اند.
10. دوست جوان من بداند:
بنيانگزار فرقه شيطان پرستي يك يهودي از خاندان لوي به نام آنتوان لوي است و در كليساي شيطان آنتوان لوي ، مناسك جنسي جايگاه خاصي دارد. همان رقص ها و كار هاي جنسي كه به وسيله فرانكسيست ها ، به طور مخفي انجام مي شد ، امروز از طريق گروه هاي شيطان پرست مثل متاليكا در سطح عموم رواج داده مي شود. صنعت سكس و بازرگاني تن كه در رديف سود آورترين تجارت هاي جهان است به همراه صنايع مشروب سازي ، قاچاق مواد مخدر ، قمار و صنعت سينما در انحصار يهود است. شبكه وسيعي از كلوبهاي شبانه و فاحشه خانه ها توسط ويليام ساموئل رزنبرگ ، مشهور به بيلي رز ، كه از يهوديان مهاجر به آمريكا است ، تاسيس شد. غول صنايع مشروب سازي ، يهودي مهاجر ، ساموئل برنفمن است. كه امروزه دفتر مركزي كمپاني مشروبات الكلي برونفمن ها ، به نام سيگرام در نيويورك است و در 120 كشور جهان شعبه دارد و فروش سالانه آن بيش از يك ميليارد دلار است.
سلطان دنياي پنهان شخصي است يهودي ، به نام روچيلد ، كه بزرگترين امپراطوري قمار را در ايالات متحده ايجاد كرد او در قاچاق مشروبات الكلي و مواد مخدر ، سرمايه گزاري عظيمي نمود.
اولين فيلم تاريخ سينما كه در آن حريم اخلاق شكسته شد ، ماه آبي است نام دارد كه توسط يك يهودي به نام اتوپرمينگر بسال 1953 كارگرداني شد و براي اولين بار واژه هايي مانند ، آبستن و باكره را بكاربرد. سه سال بعد همين كارگردان يهودي فيلم مردي با دست هاي طلايي را عرضه كرد و يك تابوي اخلاقي ديگر را شكست. او براي اولين بار به نمايش اعتياد به هرويين پرداخت. پرمينگر در فيلم بعدي اش كه در سال 1959 ساخته شد براي نخستين مرتبه ، صحنه تجاوز جنسي را به نمايش درآورد. انسانيت زدايي ، هدف اصلي همه فيلم هاي اين كارگردان يهودي بوده است. و اينك شيطان پرستي با اسطوره سازي و با ارائه مطالب گمراه كننده و پورنوگرافيك سعي در تحقير جوانان و برده داري نوين دارد.

در نگارش این سطور از سایت های فراوانی استفاده شده است . به ویژه از سایت آقای عبدالله شهبازی
http://www.atm.parsiblog.com

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 47
  • 48
  • 49
  • ...
  • 50
  • ...
  • 51
  • 52
  • 53
  • ...
  • 54
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس