تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

«کرایسیس» کدام آمریکا را معرفی می‌کند؟+ تصاویر

18 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

بی‌شک یکی از قوی‌ترین بازی‌های نسل حاضر از لحاظ موتور‌ پایه و گرافیک سری بازی‌های شرکت «کرایتکِ» (CRYTEK) آلمانی با نام «کرایسیس» (Crysis) است که علی‌رغم سابقهٔ نه چندان طولانی، توانسته‌ است انقلابی در موتورهای گرافیکی و بازی‌ها به پا کند. شمارهٔ قبلی بازی در انحصار کامپیوترهای شخصی باقی ماند و فقط برای این پلت‌فرم ساخته شد، این امر سبب اعتراض و درخواست فراوان بازی‌بازان شد تا برای سایر پلتفرم‌ها هم ساخته شود. به نظر می‌رسید که این اتفاق محال و دور از ذهن باشد چرا که قرار بود این بازی در انحصار کامپیوترهای خانگی باقی بماند، امّا ناگهان شایعه‌ شد که CRYSIS ۲ قرار است علاوه بر کامپیوترهای شخصی برای کنسول مایکروسافت و سونی نیز عرضه شود. این شایعه در ابتدا جدی گرفته نشد تا اینکه در کنفرانس سونی در سال ۲۰۱۰ میلادی، این بازی برای اولین بار به صورت ۳D پخش شد و خبر عرضه آن برای دو کنسول دیگر نیز تائید گشت.



داستان بازی از این قرار است که ایالات متحده امریکا مورد حمله قرار گرفته و در حال نابودی است و بازی‌کننده با نام پرافت (Prophet) (به معنای پیامبر)  باید از آن دفاع کند.
چند سال پیش، شاید هیچکس گمان نمی‌کرد که روزی Crysis در لیست اچیومنت‌ها و تروفی‌های کنسول‌ها قرار گیرد، بازی‌ای که در آن زمان قوی‌ترین و گران‌ترین‌ کامپیوترهای شخصی هم نمی‌توانستند آن را به خوبی اجرا کنند.

اولین مسئله‌ای که باید به آن اشاره نمود، مصون ماندن کرایسیس ۲ از تاثیر بازی‌هایی نظیر ندای وظیفه (Call of Duty) است.

این بازی روی کنسول‌ها هم اجرا می‌شود، اما مانند شماره قبل همچنان یک بازی نیمهSandbox (آزاد) به شمار می‌رود. محیط‌های بازی نسبت به قبل کوچک‌تر شده، تعداد وسایل نقلیه و آبجکت‌های (اشیاء) محیط کمی کاهش یافته، اما کرایسیس ۲ همچنان یک بازی Sandbox با آزادی عمل بالا در نبردهاست. کرایتک سعی نکرده همانند جنگ افزار نوین (Modern Warfare) بازی‌باز را با صحنه‌های از پیش تعیین شده و اجباری روبرو نماید بلکه خلق صحنه‌های هیجان‌انگیز و اکشن را بر عهده خودِ او نهاده است، امّا با این حال، این بازی نسبت به شماره قبلی بسیار سینمایی‌تر شده است.
از سوی دیگر مبتنی بر نگرش تحلیلی- روان‌شناختی، افراد همواره در تلاشند تا به شخصیتی ویژه و قهرمان تبدیل شوند، امری که ممکن است در عالم حقیقت به تحقق نیانجامد، به همین علت سازندگان این قبیل بازی‌ها سعی می‌کنند با کاربرد الفاظ و ظواهر قهرمانانه و شعارهای فریبنده، بازی‌بازان را در قالب دنیایی خیالین اغوا نموده و ایشان را در فضایی مجازی محصور نمایند. با توجه به این نکته بررسی شعار تبلیغاتی این بای خالی از لطف نیست:

Be Strong، Be Fast، Be Invisible and Be The Weapon
قوی باش، سریع باش، نامرئی باش و اسلحه باش
داستان بازی در سال ۲۰۲۴ میلادی جریان دارد؛ شهر نیویورک در بحرانی بزرگ به سر می‌برد. ارتش از یک طرف و سازمان کرای‌نت (Crynet) از طرف دیگر در پی تصاحب و کنترل شهر هستند. بازی‌باز در نقش سربازی به نام آلکاتراز (Alcatraz) ناخواسته وارد این درگیری می‌شود. در اثنای کشمکش میان ارتش و سازمان کرای‌نت، موجودات بیگانه نیز به شهر حمله می‌-نمایند. بازی‌باز، ماموری با اسم رمز پیامبر (Prophet) که قابلیت‌های فرا انسانی دارد را مجهز به زره فوق پیشرفته نانو سوییت (Nanosuit) می‌کند و وی را به سراغ شخصی که سابقاً از او دستور می‌گرفته می‌فرستد. در این میان به جز نیروهای روسی که به نیویورک حمله کرده‌اند، بازی‌باز باید با بیگانگان هم به پیکار بپردازد و …
بخش داستانی بازی زمانی حدوداً ۸ تا ۱۰ ساعته دارد. داستان بازی نسبتا خوب آغاز می‌شود، اما به دلیل گنگ بودن برخی مفاهیم لازم است بازی‌کن توجه زیادی نسبت به دیالوگ‌ها و اتفاقات مصروف دارد تا متوجه تمام داستان شود. این مسئله در اواسط بازی بیشتر به چشم می‌خورد، البته در اواخر داستان جمع بندی خوبی صورت گرفته است و پایان مناسبی دارد. داستان کرایسیس ۲ شاید در حد ادعاهای ریچارد مورگان نباشد، اما در مقایسه با بسیاری از شوترهای این نسل بهتر بوده و در طول بازی هدف‌های جالبی برای بازیکن ایجاد می‌کند.
کیفیت کلی بازی را در دو نیمه متفاوت می‌توان پی گرفت. نیمه اول بازی کمی شبیه به کرایسیس ۱ و روند آن کند و یکنواخت است، اما نیمه دوم بازی فوق‌العاده هیجان‌انگیز و سریع سپری می‌شود. در واقع اگر نیمه اول بازی همانند نیمه دوم آن بود، کرایسیس ۲ یکی از بهترین بازی‌های چند سال اخیر تلقی می‌شد.

از جمله عواملی که سبب تغییر در گیم‌پلی بازی شده است، جابجایی محیط بازی و نقل مکان از جنگل و دشت به شهر است. محیط وسیع و شلوغ شهر این امکان را به بازی‌باز می‌دهد تا مراحل را با استراتژی خاصی و مدنظر خود ادامه دهد.
در واقع بازی این امکان را فراهم می‌آورد که بازی‌باز با استفاده از تونل‌ها و محیط‌های مخفی و با کمترین خونریزی دشمن را از پای در بیاورد و یا با استفاده از سلاح‌های متعدد و متنوع موجود، به بهترین شکل ممکن درگیری‌های شلوغ و پرسر و صدا ایجاد کند و بی‌محابا به دل دشمن بزند. امکان سنگیر‌گیری نیز فرصت استراحت و تازه کردن نفس را به بازی‌باز می‌دهد، او همچنین می‌تواند موانع مختلفی که به نحوی سد راه وی شده‌اند را با تفنگ دوربین دار نابود کند.
تنوع سلاح‌ها در بازی بسیار زیاد است، انواع و اقسام سلاح‌های سبک، نیمه‌سنگین و سنگین در بازی وجود دارند که در بازی‌باز در مراحل مختلف مجبور می‌شود از همهٔ آن‌ها استفاده کند. این در حالی است که آلکاتراز به دلیل برخورداری از اسلحه معجزه-سانی به نام نانوسوئیت به این سلاح‌ها نیازی ندارد. به نظر می‌رسد سازندگان بازی در پی به رخ کشیدن تکنولوژی به کار رفته در اسلحه‌ها و علم نظامی خود هستند، نه چیزی بیشتر!

نانوسویت زره‌ای است که تقریبا تمام بازی بر پایه آن می‌چرخد. به طوری که بازی بدون آن غیرممکن است. این امر نمایانگر توکل انسان غربی بر تکنولوژی است. این زره سه قابلیت مختلف دارد: قدرت، مقاومت و نامرئی شدن. قدرت که در بازی با نام Power مشخص می‌شود، ترکیب استقامت و سرعت در کرایسیس ۱ است.
با استفاده از قدرت، بازی‌باز می‌تواند با سرعت زیادی بدود، در ارتفاع زیاد بپرد، ضربات سهمگین به دشمن و اشیاء وارد کند و…. اما خوبی آن این است که دیگر مانند کرایسیس ۱ لازم نیست آن را به صورت دستی فعال کند و با انجام هر کدام از این کار‌ها از شارژ زره کم می‌شود. استفاده از غیب شدن و مقاومت هم بسیار سریع و با یک دکمه انجام می‌شود که برای بازیکنان کنسولی بسیار عالی طراحی شده است.
پیش‌روی در بازی با ترکیب این قدرت‌ها صورت می‌گیرد. این دیگر بر عهده بازی‌کن است که چطور این کار را انجام دهد. او می‌-تواند مقاومت را فعال کرده و با در دست داشتن یک مسلسل، به تانکی قدم زن در خیابا‌ها تبدیل شود و یا می‌توانید نامرئی شده و دشمنان را تک تک در گوشه و کنار تعقیب و کار آن‌ها را یک سره سازد.
در ابتدای هر مرحله با استفاده از ابزار‌های مختلفی که Nanosuit ۲ در اختیار بازی‌باز قرار می‌دهد، می‌توان شرایط را سنجید و روش خود را برای انجام آن مرحله انتخاب نمود.
از جمله ابزارهای کارآمد برای تشخیص موقعیت دشمنان و طرح‌ریزی نقشه‌ای مناسب برای مرحله Nanovision یعنی زاویه دیدنانو است. کار این وسیله آن است که با تشخیص موقعیت دشمنان، این امکان را فراهم اورد که بازی‌باز با خیالی آسوده به یک بلندی رفته و با تفنگ تک تیر انداز (Snipe) خود ایشان را از میان بردارد و یا نامرئی شده و از پشت، آن‌ها را به آرامی از پای درآورد. او همچنین می‌تواند با استفاده از امکان دیگر Nanosuitاز بلندی پریده و جمعی از دشمنان را به هوا بفرستد یا حتی حالت قدرت (Strong) لباس نانوسوییت را انتخاب کرده و با مقاومت در برابر گلوله‌های دشمنان که بی‌وقفه شلیک می‌شوند، پیش برود و با تیر اندازی به آن‌ها، به بازی ادامه دهد. در انتخابی دیگر او می‌تواند به راحتی بر روی زمین سر خورده و در حین این حرکت شلیک کند و یا نارنجکی را به سمتی پرتاب کند. لازم است بدانید کنترل Alcatraz در این حالت به‌‌ همان خوبی حالت معمولی است. حتی می‌توان یک بمب کوچک را روی یک ماشین که در وسط خیابان‌‌ رها شده گذاشته و آن را به سمت دشمنان هل داد تا به یک باره منفجر شود.


همه این حالت‌های تعبیه شده فوق به بازی‌باز امکان عملکرد وسیع و متنوع برای کشتن دشمنان را داده است. این پدیده تنها در انحصار بازی‌هاست، به عبارت بهتر تنها در عالم مجاز بازی‌ها می‌توان چنین صحنه‌هایی خلق نمود و چنین امکاناتی در اختیار بازی‌کن قرار داد؛ این مسئله سبب افزایش مخاطبان این هنر-صنعت-رسانه شده است.
تمام این امکانات مستقیماً به بخش چند نفرهٔ بازی هم راه یافته‌اند تا بازی‌باز در نقشه‌های بزرگ و پر جزئیات نیز بتواند لذت استفاده از همهٔ امکانات در دسترس را دوباره تجربه کند. همچنین CRYTEK برای آسودگی خیال بازی‌باز از سرورهای قدرتمندی بهره گرفته که می‌تواند به اندازهٔ کافی همه را راضی نماید.
بخش چند نفره بازی، بسیار شبیه بازی ندای وظیفه (Call of Duty) با مایه‌هایی سری هیلو (Halo) است. در این بازی همانند CoDمی‌توان اسلحه‌ها را ارتقا داد و به نانوسویت نیز ارتقا بخشید. از طرف دیگر مانند هیلو، پریدن یک عنصر موثر در بازی است. به دلیل کاربردهای فراوان نانوسویت بخش چند نفره بازی همچنان جذاب باقی مانده به طوری که در هر لحظه بازی-باز باید منتظر اتفاقات جدید و غیر منتظره باشد. البته قدرت‌هایی مثل نامرئی شدن یا اسلحه‌های تک تیر انداز ممکن است کمی بالانس بازی را بر هم زند، اما در کل بخش چندنفره همچنان قابل قبول باقی مانده است.
مراحل کنترل وسایل نقلیه هم در بازی وجود دارند که البته می‌توان گفت به کلیشه‌های این سبک بازی‌ها تبدیل شده‌اند. کنترل این وسائل به خصوص رانندگی در میان مخروبه‌های نیویورک از نکات لذت‌بخش بازی است. در عین حال تجربهٔ نشستن پشت تانک هم حس تازه‌ای برای جذب مخاطب محسوب می‌شود.
محیط بازی همچون زمینی است که شاکله خود را تنها از خلاقیت بازیکن می‌گیرد. با استفاده از قابلیت نانوسویت می‌توان محیط را زیر نظر گرفت و تک تک دشمنان و وسایل را علامت‌گذاری نمود تا در نبرد‌ها تسلط بیشتری به وجود آید. البته این قابلیت به جز یکی دو مورد، کارایی چندانی نداشته و استفاده از آن برای عده‌ای گنگ است.همچنین برای طرفداران اکشن پر سرعت کارایی زیادی ندارد بلکه حتی برای ایشان، خسته‌کننده نیز به نظر می‌رسد. علاوه بر این، هوش مصنوعی نامتعادل بازی، سبب می‌شود نتوان روی این قابلیت‌های مدیریتی حساب باز نمود، چون هر آن بازی‌باز باید منتظر واکنش‌های غیرمنتظره دشمنان باشد. هوش مصنوعی دشمنان همانطور که گفته شد، تا حدودی نامتعادل است.
گاهی دشمنان کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند و بازی‌باز را حیرت‌زده می‌کنند، اما بعضی اوقات هم بسیار ابتدایی و ضعیف عمل کرده و باعث ناامیدی بازی‌باز می‌شوند، مثلا در نبردهای مستقیم و اکشن دشمنان به خوبی در محیط‌های بزرگ جابجا می‌-شوند، سنگر می‌گیرند، به موقع تیر‌اندازی کرده و نارنجک پرتاب می‌کنند و حتی سعی در غافلگیر کردن بازی‌باز دارند.
در مواقع نامرئی شدن و مخفی کاری هم اگر بازی‌باز در نزدیکی آن‌ها حرکت کند متوجه این موضوع شده و عکس‌العمل‌های جالبی از خود نشان می‌دهند و سعی می‌نمایند بازی‌باز را پیدا کنند. اما دشمنان و یاران به وفور در پشت دیوار و اشیاء گیر می‌-کنند و مانند بازی‌های چند سال پیش حتی سعی نمی‌کنند از آن وضعیت خارج شوند. همچنین اگر بازی‌باز نامرئی نباشد، بعضی مواقع او را از فاصله ۱۰۰ متری هم دیده و تیر اندازی می‌کنند!به طور کلی هوش مصنوعی قابل باور و جالب از آب درآمده و گاهی سبب تحسین بازیکن می‌شود، البته در این قبیل موارد به نظر می‌رسد کرایتک سعی کرده دشمنان را زیادی باهوش کند!
کرایسیس ۲ خالی از ایراد نیست، همانند کرایسیس ۱ شخصی ‌سازی برای اسلحه‌ها امکان‌پذیر است و بازی‌کن می‌تواند از صداخفه‌کن، دوربین‌های مختلف، نارنجک‌انداز و تجهیزاتی از این قبیل استفاده نماید. البته تمام این امکانات از ابتدا در دسترس نیست بلکه یکایک آن‌ها در طول مراحل به دست آوردنی است. برای تجهیز نیز همانند بازی قبلی گزینه Pause وجود ندارد و باید در جریان بازی این کار را انجام داد که به واقع گرایی بازی کمک می‌کند. اما قابلیت جدیدی که در این شماره اضافه شده، ارتقای خود نانوسوئیت است. به‌‌ همان سبک شخصی‌سازی اسلحه می‌توان نانوسویت را نیز ارتقا داد. هر کدام از قدرت‌های نانوسویت (مانند نامرئی شدن یا مقاومت) ارتقاهای مخصوص به خود را دارند. نکته دیگر آنکه نمی‌توان تمام این ارتقا‌ها را هم-زمان داشت و برای هر قابلیت نانوسویت فقط یک ارتقا در هر لحظه امکان‌پذیر است.
همچنین زمانی که نانوسوئیت ارتقا داده شد، با بازی مجدد بازی‌کن همچنان این ارتقا باقی می‌ماند.برای دیدن ظرافت کار در بخش گرافیک این بازی تنها کافی است با دقت به اطراف Alcatraz نگاه کنید.اگر چه در مواجهه با نسخه قبل، پیشرفت چندانی در بخش گرافیک این بازی که خود به تنهایی مرزهای گرافیکی کنسول‌ها را جابجا نموده، دیده نمی‌شود؛ اما گیم پلی بازی به خوبی پیشرفت نموده و از ضعف نسخهٔ قبل تا اندازهٔ زیادی فاصله گرفته است.
این جلوه‌های حیرت‌آور و شگفت‌انگیز به کمک یکی از قدرتمند‌ترین و بهترین موتور‌های گرافیکی یعنی CRYENGINE ۳ پدید آمده‌اند. اگر نگاهی به دو بازی قبلی سری CRYSIS بیاندازیم درمی‌یابیم که این بازی‌ها در زمینهٔ گرافیک حرف اول را می‌زدند، اما این بار برتری CRYENGINE ۳ در بهینه بودن این ابزار و حجم پائین Textureهاست که این امکان را فراهم نموده است تا کنسول‌های HDنسل حاضر نیز در کنار PCبتوانند این بازی را اجرا کنند، بدون افت کیفیت نسبت به موتورهای قبلی و با جلوه‌های بصری شگفت‌انگیز که هیچ کس نمی‌تواند منکر آن شود.
گرافیک بخشی است که کرایسیس ۲ در آن به شدت می‌درخشد. بازی از لحاظ گرافیکی تقریبا تمام عناوینی که تا به حال روی کنسول‌ها منتشر شده را کنار زده و شاید تنها بازی‌هایی نظیر منطقه مرگ ۳ (Kill zone ۳) و ناشناخته ۲ (Uncharted ۲) کنسولِ پلی استیشن ۳ سونی، توانایی رقابت با آن را داشته باشند.
Draw Distance فوق‌العاده و کیفیت عالی طراحی مناظر، هنگامی که با نور‌پردازی افسانه‌ای بازی ترکیب می‌شوند، بازی را به چشم‌اندازی زیبا و خیره‌کننده تبدیل می‌کنند. افکت‌هایی که در هنگام نبرد به کار رفته (مانند افکت‌های آتش و انفجار) بسیاری از اوقات باعث می‌شوند به جای کشتن دشمنان بی‌اختیار آن‌ها را تعقیب کنید.
کیفیت تکستچر‌ها بالاست. افکت‌های مختلف بازی تا جایی چشم نواز است که هیچ بازی دیگری نمی‌تواند با آن رقابت کند. یکی از ایرادات افکتیکال، آن است که Pop-in و ظاهر شدن اشیاء در مناطقی که درخت‌های زیادی وجود دارد، کمی آزار دهنده است.اما همهٔ این تعاریف تنها نیمی از کیفیت و برتری گرافیکی این بازی را پوشش می‌دهد! نیم دیگر این برتری‌ها در حالت 3Dنهفته است که به دلیل محدودیت، کمتر کسی توانسته آن را تجربه کند.
در بخش هنری گرافیک بازی، طراحی شهر رو به زوال نیویورک، ساختمان‌های واژگون، پل‌های فروریخته، مجسمه آزادی در گل نشسته و بسیاری از چیزهایی که به دقت و با ذوق و وسواس خاصی در بازی پیاده شده‌اند، حقیقتاً حیرت انگیزاند و در ایجاد حس ترّحم نسبت به نیویورک و ایالات متحده در مخاطب، موفق عمل کرده‌اند. این طراحی منحصر بفرد معرف نگاهی آخرالزمانی و آپوکالیپسی است.

نسخهٔ نانو ادیشن (Nano Edition) بازی که محتویات بالا را همراه دارد
با این همه کیفیت برخی از آثار را می‌توان با نام سازنده آن به قضاوت نشست، در این قبیل آثار هنری این نام کارگردان و یا تهیه-کننده است که به کار اعتبار می‌بخشد همانند فیلم‌های رایدلی اسکات (Ridley Scott)، بازی‌های Rockstar، نوشته‌های مکتوب فردریک فورسیس (Frederick Forsyth) و یا ترانه‌ها و آهنگ‌های هانس زیمر (Hans Zimmer).
در مورد بازی کرایسیس دو باید اذعان نمود که یکی از بهترین آهنگ‌سازان قرن و با سابقه‌ترین فراد در این زمینه، وظیفهٔ آهنگ‌سازی آن را برعهده داشته است. آقای هانس زیمر با کارنامه‌ای موفق از آثاری چون گلادیاتور و سری دزدان دریایی کارائیب، بی‌شک گزینه مطلوبی برای این کار بوده است.
موسیقی به عنوان چاشنی کار، برای القای هر آنچه کرایتک به دنبال آن بوده است، عمل نموده و با ایجاد حس هم‌سانی با شخصیت اصلی بازی در مخاطب وی را اسیر فضای خیالین آن ساخته است.
بی‌شک مهم‌ترین پیام این بازی ایجاد حس خوش‌آیند نسبت به امریکاست. با توجه به آنکه ایالات متحده با ارتش چند میلیونی خود در باتلاق افغانستان و عراق دست و پا می‌زند، ابزارهای فرهنگی باید وارد میدان شوند تا علاوه بر دشمن‌تراشی و مظلوم نمایی  هزینه این جنگ‌افروزی‌ها را نیز توجیه نمایند.
عملاً آنچه از طریق بازی‌هایی از این دست، به مخاطب که‌‌ همان بازی‌کن نوجوان و یا جوان است، انتقال می‌یابد حس همراهی و هم‌دردی و حتی دلسوزی نسبت به کشوری است که  به تاراج ملل مشغول است.علاوه بر این فلسفه طراحی این قبیل بازی‌ها مشغول داشتن فکر و قلب و ذهن جوانی است که به عنوان سرمایه کشور خود تلقی می‌شود. این سرمایه بالقوه با جهت‌گیری مورد نظر سازندگان بازی رشد می‌نماید و بر اساس میل و سلیقه ایشان می‌اندیشد، به همین جهت به پیاده‌نظامی آماده به خدمت در ارتش نامرئی مستکبران تبدیل می‌شود.
بر این اساس همانطور که در تحلیل بازی ذکر شد بازی دربردارندهٔ القائیات فراوان، از جمله تضعیف حس آمریکاستیزی است که در نمودار بازی سی درصد از تهدید علیه خانواده را شامل می‌شود. از دیگر عوامل تهدیدزا در بازی، درصد بالای استفاده از خشونت و نمایش خونریزی است که معمولاً در این قبیل آثار از موارد پیش پا افتاده و معمولی قلمداد می‌شود. امّا باید به این نکته اشاره نمود که این المان‌ها سبب افزایش میل به خشونت و ارتکاب اعمال مجرمانه در جامعه شده و کیان خانواده را بیش از هر نهاد دیگری تهدید می‌کند.



وجود صحنه‌های غیراخلاقی در بازی سبب شده که در اکثر کشور‌ها به این بازی رده‌بندی بالای ۱۸ سال اختصاص داده شود. امّا متاسفانه در کشور ما، این بازی به صورت غیر مجاز در فروشگاه‌های عرضهٔ محصولات فرهنگی و رایانه‌ای در اختیار همهٔ سنین قرار گرفته است. مکالمات غیراخلاقی در این قبیل بازی‌ها علاوه بر ایجاد فرهنگی اختصاصی در بین کودکان و نوجوانان، ایشان را در معرض بلوغ زودرس و تبعات آن می‌سازد. این امر خود سرمنشاء بسیاری از معضلات و مشکلات خانوادگی است.
در مجموع یکی از استراتژی‌های امریکا برای جذب حمایت‌های ملی و بین‌المللی، ترسیم دشمن فرضی و فرضیه اضمحلال ایالات متحده است. این امر قدمتی به عمر چندصد ساله تاریخ امریکا دارد، درست از زمانی که آنگولاساکسون‌ها وارد سرزمین‌های سرخ-پوستان شدند برای راندن ایشان، آن‌ها را دشمنان خود دانسته و از سرزمین اجدادیشان راندند و این آغاز پروژه حمایت امریکا بود. در تاریخ این کشور نمونه‌های فراوانی یافت می‌شود که یکی از معروف‌ترین آن‌ها وقایع یازده سپتامبر است. اساسا امریکا برای بقای خود نیازمند دشمن‌تراشی است، چرا که بدین طریق تمامی افکار را به سمت دشمن فرضی معطوف ساخته و سیاست‌های خود را عملی می‌سازد و در عین حال عالم را به همراهی با خود دعوت می‌کند.

سوال مشخص این است که آیا ما برای کودکانمان پروژه هایی اینچنینی داریم که حس ملی را در او تقویت کند یا از اساس سرگم شدن کودکان ایرانی را به »دیگران» سپرده ایم؟

 نظر دهید »

پاسخ پناهیان به سؤال حوزه برویم یا دانشگاه؟

18 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

گروه فرهنگی مشرق- در آغاز سال تحصیلی جدید، حجت‌الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در جمع ورودی‌های جدید دانشگاه امام صادق(ع) و همچنین جمعی از ورودی‌های جدید حوزه‌های علمیه سخنرانی کرد. در ادامه فرازهایی از سخنان وی در این دو جمع را می‌خوانید:

در کدام رشتۀ علمی تحصیل کنیم؟

جوانان زیادی از بنده سؤال می‌کنند که ما حوزه برویم یا دانشگاه؟ بنده معمولاً در جواب عرض می‌کنم: این سوال دقیقی نیست. بلکه صحیح‌تر آن است که ابتدا سؤال شود: «در کدام رشتۀ علمی تحصیل کنیم؟» آنگاه باید ببینیم رشتۀ تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهیم انتخاب کنیم در حوزه بهتر ارائه می‌شود یا در دانشگاه. البته قبول دارم عوامل دیگری هم در انتخاب شغل و یا محیط تحصیلی موثر هستند. اما ابتدا از اینجا شروع کنیم بهتر است.

برای تعیین یک رشتۀ تحصیلی نیز باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت از استعداد شخصی تا نیاز جامعه. مثلاً باید پرسید آیا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی مادی انسان‌ها خدمت می‌کند یا به سراغ رشته‌هایی برویم که به زندگی روحی و معنوی انسان‌ها خدمت می‌کند؟ نیاز جامعه و یا علاقه و استعداد ما در کدام زمینه بیشتر است؟ پرسش‌های دیگری هم می‌شود مطرح کرد مانند اینکه: به سراغ علوم تجربی برویم، یا به سراغ علوم غیرتجربی مثل فلسفه، یا علوم وحیانی؟

خدمت به بُعد مادی یا روحی و معنوی انسان؟

یعنی بهتر است قبل از اینکه بخواهید در مورد صورت شغل آیندۀ خود و یا اعتبار ظاهری و اجتماعی آن تصمیمی بگیرید، ابتدا اصل رشتۀ تحصیلی یا موضوع علمی که می‌خواهید فرابگیرید را برای خودتان مشخص کنید. البته اشکال ندارد که انسان از همان ابتدا، یک چشم‌اندازی دربارۀ ابعاد اجتماعی و اعتباری شغل آیندۀ خودش داشته باشد، ولی منطقی‌تر این است که انسان بررسی خود را از یک مبنای مهم‌تر شروع کند.

سوال خود را به این طریق هم می‌توانیم مطرح کنیم: آیا می‌خواهیم به بُعد مادی یا جسمانی انسان خدمت کنیم، یا به بُعد روحی یا معنوی او؟ چون وقتی شغلی را انتخاب می‌کنید طبیعتاً به یکی از دو بعد حیات انسان بیشتر مربوط خواهد بود. لذا باید ابتدا مشخص کنید به کدام یک از این دو بُعد وجود انسان می‌خواهید خدمت کنید؟ یعنی باید ببینید به کدام یک از دو بعد وجود انسان، بیشتر اهمیت می‌دهید، و یا خدمت در کدام زمینه بیشتر مورد نیاز است؟

بنده تصور می‌کنم امروز در جامعۀ ما بیشتر به افراد متخصصی که بتوانند به ابعاد روحی و معنوی انسان‌ها خدمت کنند نیاز داریم. حالا چه در زندگی فردی و چه در زندگی اجتماعی؛ ما بیشتر به متخصصین علوم انسانی و وحیانی نیاز داریم. زیرا در زمینه‌های فنی، و آنچه مربوط به بخش مادی و جسمانی زندگی ماست بیشتر پیشرفت‌های زیادی کرده‌ایم و بعضاً در حال خودکفا شدن هستیم. اما نیازمندی‌های جامعه در ابعاد روحی و روانی بسیار بیشتر از آن است که فکر می‌کنیم.

اگر این نظر صحیح باشد، که البته دلائل زیادی می‌توان بر آن اقامه کرد، پس آدم‌های باهوش و مستعد فراوانی لازم است در زمینه‌های علوم انسانی به تحصیل بپردازند و به ابعاد روحانی انسان خدمت کنند. این یک نیاز منطقه‌ای و حتی جهانی است و محدود به کشور ما نیست. دیگران با آنکه پیشرفت‌هایی در این علوم داشته‌اند، بعضاً نیازمندتر از ما هم هستند.
علاقۀ افراد هم مهم است ولی علاقه‌ها را می‌توان به این سمت سوق داد. با شنیدن توضیحات خوب در این باره بسیاری از جوانان به موضوعات علوم انسانی علاقه پیدا می‌کنند. نمونه‌های فراوانی را من دیده‌ام از دانشجویانی که در رشته‌های فنی تحصیل می‌کنند ولی پشیمانند که چرا به حوزه یا رشته‌های علوم انسانی نرفته‌اند.

استعداد هم لازم است ولی بنده فکر می‌کنم استعدادهای فراوانی هستند که از توانایی و تناسب بیشتری برای تحصیل در رشته‌های علوم انسانی برخوردار هستند ولی به دلائل مختلف از مشاوره‌های غلط و یا انگیزه‌های مادی و ملاحظات غلط اعتباری به سمت رشته‌های فنی و یا پزشکی هدایت شده‌اند. البته در رشته‌های فنی و پزشکی هم نیاز به دانشجویان خوب زیاد است ولی بنا نیست هرکسی با استعداد بود صرفاً چنین رشته‌هایی را انتخاب کند. در رشته‌های دیگر هم نیاز به استعدادهای برتر فراوان است. انسان در همۀ زمینه‌ها می‌تواند به جامعه خدمت کند؛ ممکن است کسی علاقه داشته باشد به ابعاد جسمانی و فیزیولوژیک انسان خدمت کند؛ این اشکال ندارد اما به نظر من امروز اولویت ندارد. و خوب است جوانان با استعداد، از اول همۀ جوانب شغل آیندۀ خود را به‌خوبی بشناسند.

شاید اگر جوانان به حال خود واگذاشته بشوند، و خوب برای آنها توضیح داده شود، اکثراً علاقه به تحصیل در علوم انسانی و یا وحیانی پیدا کنند. و اگر برخی حقائق دربارۀ اهمیت تحصیل در علوم دینی را بدانند که این اقبال بیشتر هم خواهد بود. اگر بخواهید به ابعاد روحی و معنوی انسان و جوامع بشری خدمت کنید، سه راه در پیش روی شما قرار دارد: 1- به سراغ علوم تجربی مانند مدیریت، روانشناسی، علوم تربیتی، جامعه‌شناسی، علوم سیاسی بروید که روش تحقیق در این علوم غالبا تجربی است 2- به سراغ علوم فلسفی بروید و انواع فلسفه‌ها و فلسفه‌های مضاف را تحصیل کنید و فلسفه‌پرداز شوید و از این ناحیه بر زندگی انسان‌ها تأثیر بگذارید. 3- به سراغ علوم وحیانی بروید، فقه بخوانید و در معارف دینی عالم بشوید، و بعد در مسائل مختلف زندگی انسان که دین متعرض آنها شده است به گره گشایی و راهنمایی بپردازید.

از میان سه راه فوق، کدام‌یک بهتر است؟ پاسخ بنده این است که وقتی می‌خواهیم به روح انسان کمک کنیم، نباید بدون اجازۀ پروردگار عالم یعنی بدون آگاهی از معارف دینی این کار را انجام دهیم، چون ممکن است دچار اشتباهات زیاد بشویم. عالمانه‌تر آنست که اگر کسی بخواهد دربارۀ انسان نظر بدهد، از نگاه خالق این انسان خبر داشته باشد و بداند خدا  که انسان را آفریده دربارۀ مسائل او چه نظری دارد، و برمبنای آن آگاهی‌های خود را گسترش بدهد.

امروز توجه اندیشمندان منصف علوم انسانی به طور جدی به علوم ومعارف دینی جلب شده است. و با توجه به رغبت عموم انسان‌ها به معنویت و شکست خوردن بسیاری از اندیشه‌های تجربی و فلسفه‌های مادی گرایش به فهم دین تبدیل به یک ضرورت شده است. برای ما که در کنار این سرچشمه قرار داریم حیف است که بی‌نصیب بمانیم. شما در آینده خواهید دید که در عموم مسائل رشته‌های علوم انسانی، فهم دین حرف اول را می‌زند. البته الان این‌طور نیست، ولی همین امروز هم اگر کسی بخواهد جامعه‌شناس یا روانشناس خوبی بشود، و بخواهد در هر یک از رشته‌های علوم انسانی بخواهد صاحب نظر بشود، واقعاً بدون فهم دین و بدون اطلاع از نظر پروردگار عالم دربارۀ انسان و حیات بشر نخواهد توانست به مقصود برسد.

پس اگر کسی به هر رشته‌ای از رشته‌های علوم انسانی علاقمند باشد، بهتر است ابتدا در فهم دین یعنی فقه به معنای عام کلمه، تبحر پیدا کند، و درک عمیقی از دین داشته باشد، و بعد در آن موضوعات کار کند.

خوشبختانه چندین سال است که جریانی به نام «حوزۀ علوم اسلامی دانشگاهیان» به همت نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگا‌ه‌ها در برخی دانشگاه‌های کشور به راه افتاده و به دانشجویان رشته‌های مختلف این فرصت را می‌دهد که در کنار تحصیل دروس دانشگاهی، از دروس حوزوی نیز بهره ببرند. دانشجویان زیادی در این دوره‌ها ثبت نام می‌کنند و در کنار دروس دانشگاهی خودشان، برخی از دروس حوزوی را می‌خوانند. (اگرچه معمولاً برخی از آنها پس از اتمام مقطع درسی خود در دانشگاه به سراغ طلبگی می‌روند.) یعنی اینها به این نتیجه رسیده‌اند که بدون فهم دین نمی‌توانند در این جامعه، درست زندگی کنند. این یک نیاز عمیق و عمومی شده است و خصوصاً کسانی که می‌خواهند در رشته‌های علوم انسانی کار کنند به فهم دین، بسیار نیاز دارند.

امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از «روانشناس خوب» نیاز داریم

جدا از موضوعات و مسائل علوم انسانی، که نیازمند شناخت دقیق معارف دینی است، یکی از نیازهای روحی انسان «ارتباط انسان با خدا» و تضمین حیات طیبه و سعادت حیات جاودانۀ اُخروی او است؛ و این فقط با فقه و فهم صحیح دین تأمین می‌شود. نیازهای معنوی انسان دیگر با علوم انسانی قابل تامین نیست. اساساً برای اینکه بتوانیم به دین مردم خدمت کنیم، باید فقیه بشویم و دین را بفهمیم. و این مهمتر از آن است که برای موفقیت در سایر رشته‌های علوم انسانی به سراغ فقه برویم، چون ما امروز به «فقیه خوب» خیلی بیشتر از روانشناس خوب یا متخصصین سایر رشته‌های علوم انسانی نیاز داریم.

قسم مشهور رسول خدا(ص) خطاب به امیرالمؤمنین(ع)

کسی که به کسب معرفت دینی اقدام می‌کند و در کنار آن به هر شیوه‌ای با مسائل زندگی بشر در علوم تجربی آشنا می‌شود، و به این شکل به دین مردم خدمت می‌کند باید بداند نزد پروردگار عالم چقدر عزیز می‌شود و چقدر به او عنایت می‌شود. بعضی‌ها می‌گویند: ما «می‌خواهیم طلبه شویم، یا می‌خواهیم به دانشگاه امام صادق(ع) برویم برای اینکه رشد معنوی داشته باشیم و «آدم» بشویم.» در حالی که اینها می‌توانند هدفی بالاتر از این داشته باشند و آن خدمت به دین است، چون کسی که به دین خدمت کند، خداوند عنایات بیشتری به او خواهد داشت و اصلاً حسابِ جداگانه‌ای برای او بازخواهد کرد.

کسی که به قصد خدمت به دین و هدایت انسان‌ها، به سراغ کسب معارف دینی برود، می‌تواند تغییرات ویژه در زندگی خود و عنایات الهی به خودش را لمس کند. چون خدمت به دین، ارزشمندترین خدمت است. لذت معنوی و روحیِ این شغل، شاید در هیچ شغل دیگری پیدا نشود. رسول خدا(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «به خدا سوگند، اگر خداوند کسى را به دست تو هدایت کند برایت بهتر است از آنچه آفتاب بر آن طلوع و غروب مى کند؛ وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ»(کافی/5/28)

انسان‌ها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند

اساساً نتیجۀ نهائی تحصیل علوم و معارف دینی، رهبری کردن دل‌ها و اندیشه‌ها به سوی خدا و رهاسازی آنها از اسارت و بندگی طاغوت و ابلیس است. کسی که معرفت دینی پیدا کرد، چه جامعه‌ای کوچک در اطراف خود و چه جامعه‌ای بزرگتر در پیرامون خود را رهبری خواهد کرد و در مقام مربی جامعه قرار می‌گیرد. انسان‌ها امروز بیش از هر چیزی به رهبران سالم نیاز دارند. امروز جوامع بشری بیش از پزشک و مهندس و بیش از هر شغل دیگری به رهبران اجتماعی نیاز دارند که بتوانند گروه‌های بزرگ انسانی را هدایت کنند.

امروز می‌توانید ببینید رهبران موثر و خوب در این منطقۀ حساس در جهان همه از عالمان دینی هستند. سه روحانی، مؤثرترین و مستقل‌ترین شخصیت‌های سیاسی هستند که پشت و پناه مردم خود هستند. رهبر عزیز انقلاب ما، حضرت آیت الله سیستانی و آقای سید حسن نصرالله. هماهنگی این دو بزرگوار با رهبر معظم انقلاب نیز برای همه مشخص است؛ این وضعیت تصادفی نبوده است و حزب یا جریان سیاسی خاصی هم چنین موقعیتی را پیش نیاورده است؛ این یک نیاز طبیعی است که منجر به چنین وضعیتی شده است. کسی در طلبگی نباید نگران شیوۀ خدمت خود در آینده باشد؛ تنوع شغلی طلبگی برای انواع استعدادها متعدد است.

نیاز به عالمان دینی که به دین مردم خدمت کنند، نیاز اول حیاتی کشور است و ما نمی‌‌توانیم این نیاز را به هیچ طریقی به جز حضور جوانان مستعد در حوزه‌های علمیه  تأمین کنیم. جوانانی که ابتدا حوزه‌های علمیه به آنها خدمت خواهند کرد و سپس آنان به خدمت و صیانت از حوزه‌های علمیه خواهند پرداخت.

نکتۀ مهم و قابل توجه این است که حوزه‌های علمیه برای انواع استعدادها شغل‌های متنوع و ارزشمند ارائه می‌کند. یعنی وقتی عالم دینی شدی بنا بر استعداد و توانایی‌های خاص خودت می‌توانی از تحصیل در انواع شاخه‌های علوم دینی تا انواع خدمات از قبیل تحقیق و پژوهشگری، تبلیغ و نویسندگی، تدریس و امامت جماعت، و انواع فعالیت‌های فرهنگی را در جامعه انجام دهی. کسی در طلبگی نباید نگران آیندۀ شغلی خودش باشد.

البته تحصیل معارف دینی لیاقت هم می‌خواهد. ما برای تحصیل علوم دینی، نیاز به انسان‌های شایسته و شریف داریم و خداوند هم خیلی در این زمینه سختگیر است. یعنی خداوند در پذیرش افراد لایق در این زمینه خیلی سختگیر است و هر کسی را نمی‌پذیرد. هر چند ممکن است کسانی باشند که نفوذی باشند و یا پس از حضور در حوزه ممکن است به دلائلی لیاقت خود را از دست بدهند، ولی غالباً هر کسی راه به چنین جایگاهی پیدا نمی‌کند.

گاهی انسان خود را لایق نمی‌بیند ولی علاقمند است در این راه قدم بگذارد. در این صورت باید با توسل به ائمۀ هدی(ع) و تضرع در خانۀ خدا لیاقت را طلب کند و متواضعانه و متوکلانه قدم در این راه بگذارد. هرچند اساساً کسی نمی‌تواند به طور قاطع خود را لایق چنین جایگاهی ببیند که عُجب به دنبال خواهد آورد، ولی نباید کسی خود را به این دلیل از ورود به سلک روحانیت محروم نماید. همین‌که حاضر باشد ضرورت‌ها را بپذیرد کافی است. هر شغلی نیاز به علاقه هم دارد ولی در مورد طلبگی به چیزی بیش از علاقه نیاز هست؛ و انسان باید به راه و رسالت طلبگی معتقد و عاشق باشد تا توفیقات لازم را در این زمینه کسب نماید.

منبع: بیان معنوی

 نظر دهید »

تصاویر/ رقص باله در تهران!

18 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

در جشنواره موسیقی کودک در محل تالار وحدت!





 1 نظر

نفوذ بابی ها و بهائی ها در قلب کرمان +تصاویر

18 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

فرق ضاله بابیت و بهائیت که محصول و زایده تفکرات کارکنان دولت پلید انگلستان جهت ایجاد تفرقه و شبهه افکنی در بین مسلمانان خصوصا شیعیان منتظر حضرت مهدی (عج) می باشد. که برگرفته از برنامه های فوق سری کارشناسان خبره انگلستان و اسرائیل جهت شبهه افکنی در اعتقادات ملت مسلمان ایران اسلامی در خصوص وجود مقدس حضرت مهدی (عج) بوجود آورند.
این فرقه بعد از پیدایش ننگینشان خیانت های زیادی را به ملت شیعه و مسلمان ایران اسلامی روا داشتند از جمله قتل امیرکبیر، سردار جنگل میرزا کوچک خان ، کشتار ۱۵ خرداد ۴۲ ، تلاش برای شکل گیری اسرائیل غاصب، عدم حضور در جنگ ۸ ساله و جاسوسی برای بیگانگان، حضور پر رنگ در فتنه ۸۸ و سوزاندن پرچم آقا ابا عبدالله الحسین (ع) در عاشورای ۸۸ شبهه افکنی، مظلوم نمایی، شکایت های متعدد به مراجع بین المللی، ادعاهای کذب حقوق بشری و … تنها گوشه ای از خیانت های این گروه معلوم الحال و صهیونیستی است. و جالب تر از آن حمایت بی چون چرا و سکونت دادن رژیم جعلی اشغالگر قدس یعنی اسرائیل غاصب از این گروه می باشد.
هر چند این گروه  و گروه بهائیان در زمان رژیم وابسته  پهلوی خصوصا دوران نخست وزیری هویدا که فردی بهایی بود تحرکاتی  را در خصوص تبلیغ و تصرف املاک ملی ایران و مال اندوزی داشتند ولی با هوشیاری علما در راس آن ها امام راحل هیچ راهی  به پیش نبردند.
اما جای بسی تامل و تفکر است که در استان کرمان یک عده بابی و بهایی  با تاثیر بر تشکیلات دولتی حتی جسارت را به حدی رسانده اند که در مرکز و حومه شهر کرمان و در مراکز آموزشی و کوچه و خیابان ها شاهد نصب تابلوهای رهبران این فرقه هستیم از جمله در شهرک بزرگی در جنب دانشگاه شهید باهنر و پیام نور که اکثرا پیروان بهایی ها و ازلی ها در آن حضور دارند خیابان ها ، کوچه ها ، سوپر مارکت ها ، آرایشگاه ها به نام هشت بهشت که نام کتاب شیخ احمد روحی می باشد حک شده است.
همچنین از منابع آگاه خبر رسیده که خانه شیخ احمد روحی بعنوان خانه مشروطه کرمان نیز توسط گروهی از بابیان خریداری شده است تا در آینده از این مکان جهت اهداف خود استفاده نمایند.
متاسفانه فعالیت های تبلیغی این گروه و بهائیان نیز در شهرستان های جنوب کرمان بخصوص جیرفت و عنبرآباد در قالب خدمات لوازم گرمایشی و سرمایشی افزایش یافته که اسنادی از تبلیغ آنها در روستاها به اسم خدمت رسانی به محرومین و جاسوسی این افراد و ارتباط آنها با رژیم صهیونیستی در دست می باشد که به زودی منتشر می شود.
البته ناگفته نماند با هوشیاری برخی فعالین حوزه مبارزه با فرق و فعالین فرهنگی و مسئولین استان تعدای از این اماکن از جمله خیابان  و مدرسه در منطقه گردشگری کوهپایه تغییر نام یافته اند اما همچنان میرزا آقا خان و روحی و هشت بهشت در بعضی از مکان های شهر خودنمایی می کند.
در ادامه  جزئیات کتاب هشت بهشت نوشته شیخ احمد روحی را جهت اطلاع مخاطبان ارائه داده ایم:
کتاب هشت بهشت، نوشته میرزا آقاخان کرمانی و شیخ احمد روحی دو تن از ازلیان است که به زعم نوشته کتاب دربارهٔ احکام آیین بیانی و پاره‌ای از وقایع تاریخی نگاشته شده‌است.نویسندگان این کتاب در ارتباط با بهاء، بنیانگذار آیین بهائی و شبهات مختلفی در جهت قیامت و ظهور منجی در این کتاب آورده اند.
علت نام‌گذاری کتاب به هشت بهشت، وجود هشت بابی است که در آن گردآوری شده‌است هشت باب از این قرارند:
باب اول: در حقوق الهیه
باب دوم: در تهذیب اخلاق
باب سوم: در تدبیر و حکمت منزل
باب چهارم: در حقوق مدنیه
باب پنجم: در حقوق و نوامیس عامّه
باب ششم: در حقوق ملکوتیه
باب هفتم: در احوال قیامت و دلائل ظهور
باب هشتم: در وقایع قیامت و ظهور نقطه بیان و اصحاب او

شیخ احمدروحی


شیخ احمد روحی در کنار کتاب هشت بهشت
باب در آثار خود بر طبق کتاب هشت بهشت  وعده داده‌است که قبل از انقضای ۶۵ سال از ظهور او در ایران حادثه‌ای پیش خواهد آمد که بابیه عزت خواهند یافت و دشمنان ایشان خوار خواهند شد و این حادثه را بابیان، مشروطهٔ ایران می‌پندارند و نیز باب گفته‌است که چون قاجاریه رجعت بنی امیه هستند همان طور که بعد از شهادت حضرت سیدالشهداء هزار ماه حکومت کردند قبل از انقضای هزار ماه از ظهور منقرض خواهند شد. بابیه این موضوع را بر ظهور رضا شاه که سبب انقراض قاجاریه شد تطبیق می‌کنند.
در جای دیگری می‌نویسد:
در این جا لازم است اشاره کنیم کتاب هشت بهشت که در اوایل مشروطیت نوشته شده یکی از کتب بسیار نادر بابیه‌است که در آن احکام دین و آیین بیانی را شرح می‌دهد. این کتاب به قلم شیخ احمد روحی کرمانی و میرزا آقاخان کرمانی نوشته شده‌است ولی مطالب آن بنا به نوشتهٔ میرزا آقاخان کرمانی که در کتاب خانهٔ بریتیش می‌وزیم انگلستان موجود و ضمیمهٔ کتاب هشت بهشت است و بر اثر اقدام پروفسور ادوارد براون در آن کنابخانه ضبط شده‌است از بیانات سید جوادکربلایی که باطناً بابی و ظاهراً شیخی بوده و در کرمان می‌زیسته و در همان شهر وفات یافته اقتباس شده‌است.
شیخ احمد روحی داماد یحیی نوری(صبح ازل)است ، صبح ازل  جانشین رسمی علی محمد باب است که پس از او سرکردگی بابیت را بنا به وصیت خود باب به عهده گرفت. یحیی، برادر کوچک حسینعلی بهاء است که پس از ادعای پیامبری حسینعلی، در برابر او ایستاد. پیروان یحیی به بابیان ازلی شهرت یافتند.
نصب بیلبورد کاشی شیخ احمد روحی داماد صبح ازل جهت مجتمع آموزش دانش آموان استثنایی کوهپایه کرمان، نامبرده از رهبران فرقه ضاله بهائیت می باشدکه مدتی پیش این تابلو برداشته شده است.
خیابان های حومه شهر کرمان که به نام شیخ احمد روحی نامگذاری شده است.
نام گذاری چند مدرسه در مرکز شهر کرمان به نام شیخ احمد روحی.



طبق آمار موجود در حال حاضر بیش از ده هزار نفر از افراد این تشکیلات شیعه شده اند که این آمار قریب یک سوم جمعیت این فرقه را تشکیل می دهد و تعدادی از افراد جوان و روشن فکر که به دور از تعصب مسلمان شده اند و در حال هدایت در داخل این تشکیلات هستند و عموما در حال تقیه می باشند و به طور کلی می توان گفت بهائیت و بابیت در یک سراشیبی سقوط رسیده است.

ساختار شکننده تشکیلات در استان کرمان :
در حال حاضر نیز بسیاری از افراد عضو این تشکیلات( استان کرمان قبل از انقلاب یکی از نقاط مهم برای تشکیلات بابیت و بهائیت محسوب می شده) شیعه و مسلمان شده اند و برخی مهاجرت کرده اند که می توان گفت ساختار آنها شکننده تر از سایر نقاط کشور است.
با اینکه این تشکیلات در استان رو به افول است و بسیاری از افراد این فرق شیعه شده اند اما بعضی از مسئولین با عدم آگاهی از قصد و نیت آنها اقدام به تبلیغ و نشر افکار پلیدشان می نمایند که امیدواریم با پیگیری مسئولین امنیتی و فرهنگی جلوی این بی سلیقگی ها و انحرافات گرفته شود و دیگر شاهد آن نباشیم.

منبع: دقیانوس

 نظر دهید »

ناامن‌ترین مرورگر جهان

17 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

ایسنا، بسیاری از کاربران اینترنت اطلاعات قابل توجهی درباره روش‌های نفوذ به سیستم‌های کامپیوتری ندارند و معمولا به این نکته توجه نمی‌کنند که آسیب‌پذیری‌های امنیتی موجود در نرم‌افزارهای مختلف نصب‌شده روی سیستم، تا چه اندازه آنها را در معرض خطر قرار می‌دهد و شرایط را برای رخنه هکرها و سارقان اطلاعات فراهم می‌کند.
مرورگرهای اینترنت از جمله برنامه‌هایی هستند که وجود آسیب‌پذیری امنیتی (Bug) در آنها، کل سیستم را به شدت در معرض خطر نفوذ هکرها قرار می‌دهد و به همین خاطر رعایت برخی ملاحظات برای کاهش احتمال سرقت اطلاعات ضروری است. کاربران اینترنت باید بدانند که توجه به آسیب‌پذیری‌های امنیتی مرورگرها یک ضرورت است.
یافته‌های پژوهشی مختلف نشان می‌دهند که هر یک از مرورگرهای رایج در دنیای اینترنت به نوعی آسیب‌پذیر است و این یعنی یک هکر از هر نقطه‌ی دنیا می‌تواند به آن سیستم (در زمانی که آنلاین است) حمله کند، کنترل آن را در دست بگیرد و به همه اطلاعات دسترسی پیدا کند.

اینترنت اکسپلورر؛ “ناامن‌ترین” مرورگر جهان
از آنجایی که اکثر سیستم‌های کامپیوتری موجود در دنیا از سیستم عامل ویندوز استفاده می‌کنند و اینترنت اکسپلورر هم مرورگر پیش‌فرض این سیستم عامل است، بسیاری از کاربران از این مرورگر برای گشت و گذار در اینترنت استفاده می‌کنند. قاعده‌ای کلی در دنیای مجازی وجود دارد: هر نرم‌افزاری که بیشتر استفاده شود، طمع هکرها را بیشتر برمی‌انگیزد.
این در حالی است که برخی دیگر از مرورگرهای موجود مزایای بیشتری نسبت به اینترنت اکسپلورر دارند و با نصب افزونه‌های مختلف روی ‌آنها می‌توان مرورگر را بسته به نوع کاربری شخصی‌سازی کرد و نیز حضوری امن‌تر در جهان مجازی داشت.
استفاده از اینترنت اکسپلورر به‌ویژه به دلیل اخبار مختلفی که مبنی بر ناامنی نسخه‌های مختلف آن منتشر شد، سیری نزولی در پیش گرفته است.
بررسی سهم مرورگرها ازاستفاده کاربران در دنیای مجازی از ژانویه 2009 تا ژوئیه 2013 روند زیر را نشان می‌دهد.
اینترنت اکسپلورر: از بیش از 65 درصد به زیر 25 درصد
فایرفاکس: از کمی بیش از 27 درصد به کمی بیش از 20 درصد
سافاری: از 2.5 درصد به بیش از هشت درصد
کروم: از 1.38 درصد به بیش از 43 درصد

کدام مرورگر برای من مناسب است؟
پژوهش‌های مختلف نشان می‌دهد که کاربران عموما به صورت کاملا شخصی در مورد مرورگر خود تصمیم‌گیری می‌کنند. سرعت، عادت، امکانات و البته امنیت از جمله معیارهای گزینش مرورگرها هستند.
گروهی از مرورگرها سریع‌تر هستند اما از برخی پروتکل‌های اینترنتی پشتیبانی نمی‌کنند و به همین دلیل یا برخی از صفحات را به درستی نمایش نمی‌دهند یا از انجام برخی کارها عاجزند. این موضوع بیش از همه در مرورگرهای دستگاه‌های موبایل دیده می‌شود.
برخی از مرورگرها هم به صورت پیش‌فرض از شبکه‌هایی مانند “تور” استفاده می‌کنند. این مرورگرها به همین دلیل برای کاربرانی جذاب هستند که یا می‌خواهند ناشناس بمانند یا از دیوار فیلتر بگذرند. هر چند برای ناشناس ماندن در اینترنت رعایت نکات دیگری نیز ضروری است.
با گسترش روزافزون دستگاه‌های موبایل، طراحان مرورگرها هم محصولات خود را در نسخه‌های مختلف با ویژگی‌های این دستگاه‌ها تطبیق می‌دهند.
در نهایت بسته به نوع کاربرد هر کاربری باید در مورد مرورگر مطلوب خود تصمیم‌گیری کند. اما استفاده از مرورگرهای کم‌کاربرد اما نسبتا امن مانند سافاری یا مرورگرهایی که در دل نرم‌افزارهای امنیتی هستند، مانند کومودو، می‌تواند به امنیت بیشتر کمک کند.
بر اساس اطلاعات دویچه وله، کومودو صفحات اینترنتی را در داخل یک “سندباکس” باز می‌کند. سندباکس‌ها در واقع سیستمی مجازی در دل سیستم عامل شما باز می‌کنند. به همین دلیل پروسه‌های در حال انجام در سندباکس‌ها (وبگردی یا باز کردن فایل‌ها و …) به بخش‌های دیگر سیستم عامل دسترسی ندارند. این نکته امنیت سیستم را افزایش می‌دهد.
اگر به استفاده از کروم تمایل دارید و همزمان گوشه‌چشمی به حریم شخصی خود دارید، به سراغ “آیرن” (Iron) بروید. این مرورگر بر اساس کد کروم نوشته شده اما اطلاعات کمتری از سیستم عامل یا عادت‌های وبگردی کاربر و ردپای او در اینترنت به بیرون می‌فرستد.

راه‌های مقابله با خطر
از هر مرورگری که استفاده می‌کنید، مهم‌ترین نکته به‌روزرسانی آن است. بررسی‌ها نشان می‌دهند که امن‌ترین مرورگرها آنهایی هستند که روی حالت آپدیت اتوماتیک قرار دارند.
کمپانی‌های سرویس‌دهنده (مایکروسافت، گوگل، موزیلا و …) آسیب‌پذیری محصولات‌شان را پیوسته رصد می‌کنند و در صورت یافتن ضعف امنیتی، بسته امنیتی(Patch) برای حل آن را به سرعت منتشر می‌کنند. مهم این است که کاربران یا مرتب مرورگر خود را به روز کنند، یا با قرار دادن تنظیمات آن در حالت اتوماتیک، خود را تا حد امکان از منطقه خطر دور نگه دارند.
اما این پایان کار نیست. اگر از مرورگرهایی مانند فایرفاکس یا کروم استفاده می‌کنید که افزونه‌های متعددی را می‌توان روی آنها نصب کرد، باید همیشه به هشدارهای امنیتی درباره آنها نیز دقت کنید. به‌عنوان مثال پلاگین پر کاربرد جاوا که روی بسیاری از سیستم‌ها فعال است، یکی از گزینه‌های مورد علاقه هکرهاست.
از این گذشته پنجره‌های تبلیغاتی روی صفحه‌های اینترنتی که با استفاده از جاوا نمایش داده می‌شوند، عموما ارتباط مستقلی با اینترنت برقرار می‌کنند. به همین دلیل کاربری که قصد وبگردی ناشناس دارد، نمی‌تواند با اتکا به “ناشناس” کردن مرورگر خود مطمئن باشد که هویت‌اش برملا نمی‌شود.
پلاگین مشاهده فایل‌های “PDF” در درون مرورگر هم درصد قابل توجهی از سیستم‌های کامپیوتری را در معرض خطر قرار داده است. کارشناسان حتی توصیه می‌کنند این افزونه‌ها غیرفعال شوند و کاربر به صورت موردی در مورد فعال‌کردن این افزونه‌ها در سایت‌های بی‌خطر تصمیم‌گیری کند.
توجه کنید که این توصیه‌ها تنها مربوط به مرورگر کاربران است. برنامه‌های مختلفی که برای مقاصد مختلف روی کامپیوتر نصب می‌شوند نیز می‌توانند در صورت به روز نبودن خطرساز باشند.
در این میان گسترش پروتکل‌های امن مانند “HTTPS” تا حد زیادی به امنیت کاربران کمک می‌کنند. متخصصان امنیتی همچنین نسل جدید مرورگرها و وب‌سایت‌ها را از نظر امنیتی مطمئن‌تر از نسل‌های پیشین می‌دانند. با فراگیرشدن استانداردهای “HTML5″ بسیاری از افزونه‌ها و پلاگین‌هایی که امکانات جانبی در اختیار مرورگرها قرار می‌دادند، عملا حذف و بخش عمده‌ای از مشکلات امنیتی با به‌روزرسانی اتوماتیک مرورگر برطرف می‌شوند.

به نقل از ایسنا

 نظر دهید »

شعری‌‌که‌ شاعر عرب‌ درباره‌ رهبری‌ سرود

17 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

محمد مهدی جواهری از بزرگترین شعرای جهان عرب در دوران معاصر است که به شاعر العرب الأکبر (بزرگترین شاعر عرب) و شاعر الجمهوریة مشهور است.
این شاعر شیعی مذهب در سال 1899 میلادی در نجف متولد شد و در دوران حکومت ملک فیصل به علت فشارهای سیاسی، عراق را به قصد ایران و سپس سوریه ترک نمود و سرانجام در سال 1997میلادی در دمشق دار فانی را وداع گفت.
از جواهری آثار فراوانی نظیر دیوان الجواهری، ذکریاتی (در سه جلد)، برید الغربة، الجواهری فی العیون من أشعارهو برید العودة به جای مانده است.
همچنین ترجمه کتاب جنایت روس و انگلستان در ایران تحت عنوان جنایة الروس والإنجلیز فی ایران نیز از آثار اوست.
این شاعر صاحب نام شیعه٬ در سال 1995میلادی با «حضرت آیت الله العظمی خامنه ای» رهبر معظم انقلاب اسلامی در تهران دیدار کرد.
وی در این دیدار یک نسخه از یکی از دیوان‌های شعر خود ـ با نام «ذکریات»ـ را به ایشان اهداء کرد.
جواهری در صفحه اول این دیوان و به عنوان نوشته اهداء، قصیده ای سروده و در آن به مدح مقام معظم رهبری پرداخته است و در بیت آخر هم با اشاره به نام دیوان خود ذکریات، از رهبر انقلاب به خاطر محتوای آن طلب عفو کرد.
متن این قصیده و ترجمه آن به فارسی در ادام می‌آید:


سَیّدی أیّها الأعز الأجَل
أنتَ ذو مِنّة وَأنتَ المدِل
عَجَزُ الحرف أن یُوفّی عظیماً
کُل ما قیل فی سِواه یَقِل

أیّها الشامِخ الذی شاءَهُ اللهُ
زَعیماً لِثَورَةِ تَستَهِل
لَکَ فی ذِمّة الإله یَمینٌ
یَدٌ مَن مَسّها بِسوءِ تَشِل

لَکَ فی السّلم مِنبَرٌ لا یُجارى
لَکَ فی الحرب مِضرَب لا یَفِل
لَکَ أهلٌ فَوقَ الذرى وَمَحَل
لَکَ بَعدَ المکرُمات وَقَبل

فإغتَفِر لی ما جاءَ فی ذِکریاتی
یا عَطوفاً عَلى خُطى مَن یَزِل


ترجمه این شعر به زبان فارسی:


مولای من ای سرور والا مرتبه
نعمتت بس بزرگ است و تویی رهنما
کلمات از بیان مرتبه والای تو عاجز است
وهر چه در حق تو بگوییم نا چیز است

ای در بلندا که خداوند اراده نموده است
رهبر انقلابی باشی که روز به روز قوی تر می شود.
تو در پیشگاه خدا پیمان بسته ای
دستی که به ناشایست بر آن دراز شود را نابود کنی

در صلح بیانی داری بی نظیر
ودر جنگ پایگاهی داری که از پا نمی ایستد
تو خاندانی داری که در قله شرف قرار دارند
وجایگاه تو تمام فضائل را در بر می گیرد

ای آنکه بر لغزش کننده مهربان و عطوف است
از اشتباهاتم در دیوان «ذکریات» بگذر
منبع: ابنا
 نظر دهید »

پیام انیمیشن"ظهور نگهبانان" به کودکان چیست؟ + تصاویر

17 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

نگاهی به داستان فیلم:

داستان این انیمیشن مربوط به محافظانی می باشد که وظیفه نگهبانی از کودکان جهان را بر عهده دارند، شخصیت های اصلی این انیمیشن همگی از افسانه­ های گذشته می‌باشند که تبدیل به قهرمانانی برای نجات کودکان می‌شوند،

جک قهرمانی بی میل و با روحی زمستانی می‌باشد که نقش اصلی در این انیمیشن را ایفا می‌کند، در این انیمیشن مرد اهریمنی در نقش “پیچ” (Pitch ) برای ناامید کردن کودکان و ایجاد هول و هراس در میان آنان نقشه ای شوم دارد که گروه محافظان به کمک جک در برابر او ایستادگی می‌کنند.

تمامی کاراکتر های این انیمیشن، از شخصیت‌های افسانه­ ای و آشنا برای مردم جهان غرب شکل گرفته است که با بررسی پس زمینه هر یک از آن ها می‌توان از القائیات و خطوط استراتژیک فیلم پرده برداشت و به محتوا و عمق آن پی برد.


نگاهی به کاراکتر های انیمیشن:

اگر چه ظاهر این انیمیشن کاملا سرگرم کننده است اما با کمی تعمق در آن به خوبی می‌توان تلفیق اسطوره های افسانه ­ای با تم دینی و اعتقادی را در آن مشاهده کرد.

جک فراست (Jack Frost ):

درافسانه های قدیمی و قومی از او به عنوان تجسم آب و هوای سرد و یخ زدگی زمستانی یاد می‌شود، اما در حوزه ادبیات نیز، آغاز جک فراست را از قرن 19هم می‌دانند، و وی را از نژاد آنگلاساکسون‌ها معرفی می‌کنند، هر چند در اساطیر روسیه و آلمان از وی در شکل­ های مختلف یاد شده است.

در آمریکا نیز در قرن 19 و مقارن با جنگ های داخلی از جک فراست به عنوان قهرمان و سرلشگر ارتش آمریکا نام برده می شد که از این شخصیت افسانه­ ای تصاویری در آن دوران وجود دارد.

در این انیمیشن جک فراست با شمایلی نظیر آنچه از شخصیت افسانه ای او ذکر شده به تصویر درآمده است وی دارای موهای سفید و چهره ای سرد می‌باشد که روح زمستانی او به خوبی به مخاطب القا می‌شود.

هیچ کس نمی‌تواند جک را ‌بیند، چرا که کسی او را نمی‌شناسد و به او ایمان ندارد، او بیش از سیصد سال است که به این شکل سپری می‌کند و خود از گذشته اش نا آگاه است.

جک فراست پسری بازی گوش است که تنها به فکر سرگرمی خود بوده و هیچ پایبندی به قوانین و مقرارت ندارد و با عصای جادویی خود روح زمستانی را بر نقاط دلخواه آشکار می‌کند و تمامی لحظات خود را به تفریح سپری می‌کند.

در سکانس اول فیلم به تصویر درآمدن او با چوب پیامبر گونه اش که شباهت زیادی با چوب چوپانان و پیامبران دارد به مخاطب معرفی می‌شود، چوبی معجزه آسا که در میان پیامبران منصوب به حضرت موسی علیه السلام می‌باشد.

جک فراست افسانه ای، در انیمشن ظهور نگهبانان به عنوان یک منجی قرار دارد و با چوب خود که از آن اعمال خارق العاده ای سر می‌زند توانایی مقابله با دشمنانش را دارد.

به واقع جک فراست در این فیلم منجی نهایی است که از سوی خداوند، که در این انیمیشن مرد ماه نشین معرفی می‌شود به مبارزه با پیچ، مرد تاریکی انتخاب می‌شود.

در سکانسی از انیمیشن به هنگامی که دیگر نگهبانان از حضور پیج نگران می‌باشند ماه خود را نمایان کرده و با تابش بر روی کریستالی که در قلعه بابا نوئل وجود دارد، جک فراست را برای مبارزه با پیج انتخاب می‌کند که این موضوع مورد تعجب دیگر نگهبانان واقع می شود.

هنگامی که جک از این موضوع با خبر می‌شود ناراحت شده و چرایی انتخاب شدن خود توسط او را نمی‌تواند درک کند.

جک فراست در طول انیمیشن، گذشته تاریک و گنگ دارد او نمی‌داند از کجا آمده و تنها اسم خود را می‌داند و بر این باور است که نام او را ماه انتخاب کرده، در سکانس هایی از فیلم او با نگاه کردن به ماه دلیل وجود خود و ندیدنش  توسط مردم را سوال می‌کند.

جک فراست یک منجی است که سازندگان فیلم از آن به عنوان نگهبان یاد می‌کنند، نگهبانی که به هنگام ایجاد خطر برای جهانیان ظهور می‌کند.

گویندگی جک فراست نیز بر عهده “کریس پاین” بوده است.


بابانوئل:

ریشه تاریخی بابا نوئل مربوط به یکی از کشیشان مسیحی به نام سن نیکولاس می باشد، وی از اهالی بیزانس و منطقه آناتولی در ترکیه فعلی بوده و در قرن چهارم میلادی می‌زیسته است؛ دلیل شهرت وی نیز به دلیل کمک کردن و هدیه دادن به فقرا بوده است.

در این انیمیشن از اصلی ترین اِلمان های تفکر مسیحیت بابانوئل است.

در ظهور نگهبانان، نمادهای دینی و اعتقادی، در مسیحیان به خوبی نشان داده می‌شود، از اعتقاد مسیحیان درباره بابانوئل خانه وی در قطب شمال، داشتن سورتمه، ورود به خانه ها از طریق شومینه و یا داشتن کارخانه­ ای در قطب شمال که در آن با کمک کوتوله ها اسباب بازی ساخته می‌شود، همگی در این فیلم به تصویر آمده است.

سازندگان فیلم با تلفیق جنبه افسانه­ ای و اعتقادی بابانوئل، یکی از نگهبانان و و منجیان را به خوبی در داستان انیمیشن به تصویر کشیده است.

گویندگی این شخیصیت انیمیشنی نیز برعهده “الک بالدوین” بوده است.

در ابعاد تاریخی و اعتقادی عيد پاک به زبان انگلیسی (Easter ) يا به انگليسی قديمی (Ēostre ) و به يونانی Πάσχα)) با تلفظ (Paskha) و برگرفته از واژه‌ي عبری (פֶּסַח) با تلفظ (Pesakh) يا “پسح” می­باشد.

عید پاک یا عید قیام، یکی از مقدس ­ترین عید های مسیحیان و یهودیان است و هم اکنون این عید یکی از روزهای تعطیل در سال مسیحی است، زیرا مسیحیان معتقدند در این روز حضرت عیسی علیه السلام بعد از به صلیب کشیدن به آسمان عروج کرد.

اما ریشه این عید در تاریخ یهودیان نیز قابل توجه است، عنوان پاک که نام این عید می‌باشد، ترجمه فرانسویِ عید قیام است که ریشه‌ واژه عبریِ پسَح یا فصح است. از دیدگاه یهودیان حضرت عیسی در زمانی به صلیب آویخه شد که یهودیان از اسارت فرعون مصر نجات پیدا کرده و از آنجا خروج کردند که مقارن با به صلیب کشیدن حضرت عیسی است و  به این دلیل این روز برای یهودیان نیز یکی از بزرگترین اعیاد محسوب می‌شود.

خرگوش عيد پاک - بانی(Bunny):

در این عید خرگوش و تخم­ مرغ­ های رنگی نمادی ازعيد پاک هستند و طبق افسانه­ ها خرگوش اساطیری با رنگ کردن تخم مرغ آن را به کودکان هدیه می‌دهد.

در انیمیشن نیز خرگوش عید پاک بانی نام دارد، وی که تلفیقی از اعتقادات دینی و افسانه­ ای ‌مي‌باشد از دیگر نگهبان این انیمیشن است، صدا گذاری این کاراکتر انیمیشنی نیز توسط “هیو جکمن” بازیگر معروف سری فیم های “ایکس من” (X-MEN) است.

بانی در این انیمیشن وظیفه برگذاری عید پاک و همچنین دادن تخم مرغ‌های رنگ شده به کودکان را دارد که به دلیل حضور پیج با مشکلاتی روبرو می‌شود.


پری دندان‌ها(Tooth Fairy):

پری دندان در افسانه­ های بسیاری از ملت ها جایگاه ویژه ای داشته و در میان مردم آمریکا شهرت بسیار زیادی دارد؛ طبق این افسانه گفته می­ شود که یک پری در نيمه های شب به خانه های کودکان آمده و دندان افتاده­  بچه ها را كه زير بالش آنها است با هدیه­ ای ماندند پول، اسباب بازی و یا شکلات تعویض می­ كند.

طبق اسناد ذکر شده پری دندان بعد از چاپ کتاب “پری دندان” نوشته­ “لی­روگو” در سال ۱۹۴۹ میلادی، به یک باره محبوبیت زیادی پیدا کرد و طی گذر زمان به بخشی از زندگی خانواده ها تبدیل شد.

دراین کارتون، پری دندان که شبیه فرشته ها به تصویر کشیده شده است شباهت زیادی به اعتقاد مسیحیان در داشتن دو بال برای فرشته ها دارد که دراین انیمیشن موظف به جمع آوری دندان­ های کودکان بوده و هدف از ان نگهداری خاطرات کودکان است، تا در موقع لزوم به آن ها بازگردانده شود.

پری دندان نیز به عنوان یکی دیگر از نگهبانان کودکان تلفیقی از اسطوره های افسانه ای و اعتقادی می‌باشد که  توسط سازندگان انیمیشن به تصویر آمده است.

گویندگی پری دندان نیز بر عهده “ایزلا فیشر” می‌باشد که تنها گوینده زن در این انیمیشن محسوب می‌شود.


مرد شنی(Sandman):

مرد شنی، شخصیت افسانه­ ای در شمال اروپا است که با پاشیدن شن های جادویی بر چشمان کودکان آن ها را به خواب شیرین فرو می‌برد؛ از عقبه اعتقادی و افسانه ای مرد شنی اسناد چندان زیادی در دسترس نیست آما آنچه که از شخصیت وی در این جا مشخص است نشان دهنده یک نگهبان خردمند می باشد که هیچ گاه توان صحبت کردن ندارد و تنها با تصاویری که در بالای سرش ظاهر می‌شود پیام خود را منتقل مي‌کند او محافظ رویاها است و طبق گفته نویسنده آن  ترکیبی از چاقی هاردی و مهربانی لورل می‌باشد.


پیچ(Pitch):

“پیچ” یا “مرد کابوس­ها"( Boogie Man) که در فارسی از آن لولو خورخوره یا لولو یاد می‌شود، موجودی تخیلی است که در اغلب فرهنگ ها و تمدن های مختلف وجود دارد.

لولو در هیچ فرهنگی از شکل خاصی برخوردار نیست و صرفا برای ترساندن کودک برای کنترل اعمال و رفتار او می‌باشد.

در انیمیشن ظهور نگهبانان، پیچ کاراکتری ضد قهرمان محسوب می‌شود، که قصد ایجاد ترس و رعب در میان کودکان را دارد تا بتواند باور آن ها را نسبت به نگهبانان از بین ببرد.

اما حضور پیچ از دیدگاه تحیلی در انیمیشن نه صرفا دشمنی برای قهرمانان، بلکه وی موجودی طرد شده از سوی ماه یا همان خداوند می‌باشد که در مبانی دینی چنین موجودی شیطان معرفی شده است.

وی در سکانسی از فیلم با نگاه کردن به ماه و اعلام جنگ با او تقابل خود با ماه را به خوبی نشان می‌دهد.

صدا گذاری بر روی این کاراکتر منفی نیز بر عهده “جود لاو” بوده است.


تحلیلی بر مولفه های استراتژیک انیمیشن:

1. نبرد بین خیر و شر:

انیمیشن ظهور نگهبانان را می‌توان جز آثار سینمای استراتژیک معرفی کرد که با قرار دادن اِلمان های متعدد دینی و اعتقادی و همچنین تلفیق آن با افسانه ها و ایجاد جلوه های بصری توانسته به یک انیمیشن موثر تبدیل شود.

ابعاد مولفه های استراتژیک در انیمیشن به مراتب پیچیده تر از فیلم های واقعی است چرا که مخاطب این انیمیشن ها علاوه بر بزرگسالان عمدتا از کودکان و نوجوانان شکل می‌گیرد و القای پیام های غیر مستقیم به این رده سنی آثار دو چندانی در باورسازی برای یک کودک خواهد داشت.

وجه پر رنگ انیمیشن ظهور نگهبانان را می توان در نام آن جستجو کرد، نامی که خود نشان دهنده روز موعود و ظهور منجیانی است تا بتوانند از مردم محافظت کنند.

ظهور نگهبانانی با پرستیژ آپولون در مقابل پیچ، مرد تاریکی با پرستیژ دیونیزوس، خود یک ترژادی به مثابه جنگ آرماگدون مابین خیر و شر را رقم می‌زند.

2. جک فراست نماینده خداوند بر زمین:

جک نماینده ماه یا همان خدا بر روی زمین، به طور مستقیم توسط مرد ماه نشین انتخاب می‌شود؛ جک که سال ها در ندانستن به سر می‌برد به یک باره منجی شده و برای نجات کودکان انتخاب می‌شود، وی از اینکه چرا او توسط ماه انتخاب شده در تعجب است اما همانطور که بابانوئل به او گفته است ویژگی درون او وجود دارد که دلیل انتخاب شدنش توسط ماه، توجیه می‌‌شود که در انتها مشخص می شود فداکاری او برای نجات خواهرش موجب انتخاب  او بوده است.

3. تجلی اراده های غیبی بر دنیای واقعی:

از دیگر مقولاتی که در این انیمیشن به خوبی قابل مشاهده است، به تصویر کشیدن مولفه های استراتژیک درباره مسئله مهدویت، ظهور منجی و همچنین ابعاد اثر گذاری مقدسات بر زندگی ساری و جاری مردم است که با نگاه تحریف شده در آیین مسیحیت به خوبی در این انیمیشن گنجانده شده است.

جک فراست قهرمانیست که هیچ کودکی او را باور ندارد، زیرا هیچ نشانه ای از او وجود ندارد، وی تنها با چوب پیامبر گونه اش از روح زمستانی خود اشکال درست کرده و یا با آن به آزردن مردم می‌پردازد.

در صحنه­ ای از فیلم، القای حوادث ماورایی و غیبی و حضور افرادی در پس پرده غیب که بدون دیدنشان حوادثی را در زندگی افراد رقم می‌زنند به مخاطب القا می شود.

در سکانسی، جک با جیمی یکی از کودک های انیمیشن بازی می‌کند، سورتمه او را هدایت کرده و در نهایت او را از خطر حفظ می‌کند اما کسی نمی تواند او را ببیند. که این صحنه به خوبی یکی از اِلمان های اعتقادی و دینی در آیین مسحیت را به مخاطب القا می ­کند.

4. منجیِ گمگشته:

تصویر ارائه شده از منجی در انیمیشن ظهور نگهبان در نوع خود قابل تامل است؛ جک فراست منجی است که خود را هنوز به خوبی نشناخته و حتی از خدای خود یا همان ماه درک چندانی ندارد وی منجی می‌باشد که در گنگی به سر می‌برد و خود به تنهایی نیز توان مقابله با دشمنش را ندارد.

به تصویر کشیدن منجی در این انیمیشن با وصفی که از منجی بشریت در ادیان ابراهیمی آمده است به خوبی مشخص می‌کند تنها انسانی می‌تواند خدا شناس باشد که ابتدا به خود شناسی رسیده باشد که در این انیمیشن کاملا در تضاد با مقولات دینی است.

5. القای پوزیتیویسم:

از دیگر نکات ویژه و قابل تامل در ظهور نگهبانان، نقش کودکان به عنوان بخشی از جامعه برای مبارزه با پیچ است؛ از مولفه­ های استراتژیک که در این انیمیشن بر روی آن تاکید شده ، مسئله باور و اعتقاد به ندیده ها است  و این القا به مخاطب صورت می‌گیرد که تنها یاید چیزی را بپذیری و یا باور کنی که آن را بتوانی ببینی و یا نشانه­ ای از آن وجود داشته باشد.

کودکان تنها در زمانی به پری دندان اعتقاد دارند که به جای دندان خود، هدیه­ ای از طرف او را ببینند، و یا در زمانی به بابانوئل ایمان دارند که نشانه­ ای از او ببینند، درباره جک فراست نیز همین مسئله صادق است، در سکانسی، جیمی توانایی دیدن دیگر نگهبانان را دارد اما نمی‌تواند فراست را ببیند زیرا به او باور ندارد و تا کنون از وی نشانه ای ندیده است.

در این انیمیشن هیچ انسان بالغی وجود ندارد که در ارتباط با این مسئله درگیر باشد و قصد سازندگان فیلم نیز از به تصویر کشیدن کودکان در این نبرد خیر و شر باور پذیر تر بودن آنان در نسبت با انسان بالغی می باشد که به این اشخاص افسانه ای هیچ گونه اعتقادی ندارد.

سازندگان انیمیشن به خوبی توانستند این القا را به مخاطبان خود کنند که تنها چیزی واقعیت دارد که نشانه­ ای از او وجود داشته باشد.

6. القای اومانیسم:

پیچ، مرد تاریکی یا همان شیطان به دنبال از بین بردن نشانه‌های نگهبانان است تا کودکان را از حضور آن­ها ناامید کند و در نهایت بتواند جهان را در در تاریکی و سردی فرو ببرد.

در این بین حضور جک فراست به عنوان نماینده خدا بر روی زمین به تنهایی نمی‌تواند مانع پیج شود چرا که او قدرت زیادی به دست آورده است، به این دلیل جک با به میدان آوردن جیمی و دوستانش که باور قلبی به نگهبانان دارند آن ها را وارد مبارزه با پیچ می کند، و در جایی که از دست هیچ کدام از نگهبانان کاری بر نمی‌آید کودک عادی اما باورمند تنها با اشاره دست خود به سمت سایه تاریکی، پیج را نابود می­ کند.

از گزاره­ هایی که در میان جهانیان و ایرانیان فرض شده این باور که روزی یک منجی خواهد آمد و تمامی مشکلات بشری را به سادگی بر طرف می‌کند؛ حال آنکه طبق نص قران کریم «انّ الله لا يُغيِّرُ ما بقوم حتّي يغيّرو ما بانفسهم» خداوند سرنوشت هيچ قومي و ملّتي را تغيير نمي دهد مگر آنكه آنها خود تغيير دهند.

حال کارگردان در این انیمیشن این آیه را با دیگاه اومانیستی و فرد گرایی به نفع دیدگاه خود استحاله کرده است، سازنده فیلم جک فراست را به عنوان یک قهرمان و منجی به میدان آورده، اما برای غلبه بر پیچ به باور کودکان نیاز دارد و در غیر این صورت او هیچ توانی در برابر پیچ نخواهد داشت. در سکانسی جیمی به عنوان کودکی شجاع و باور مند یک تنه در برابر تاریکی می ایستد.

به واقع در این صحنه جیمی به همراه چند تن از دوستانش که تعدادی انگشت شمار می‌باشند با سرنوشت سیاه خود مبارزه می‌کنند و بار دیگر نور و امید را برای خود قم می‌زنند.

این سکانس نشان دهنده حکم فرما بودن رویکر اومانیسم در این انیمیشن بوده و علی رغم آن که تمامی فیلم بر روی نگهبانان خارق العاده مانور می‌دهد، نتیجه نهایی به نفع انسان مصادره می‌شود.

7. جک فراست، نقدی بر سوپر من:

جک فراست، علی رغم سوپر من به تنهایی نمی‌تواند از سد مشکلات عبور کند و برای پیش برد اهدافش به کمک دیگر انسان‌ها نیاز دارد، مسئله ای که در مجموعه های سوپر من وجود ندارد و تنها نقش موثر مردم در آن دست تکان دادن به نشانه­  علاقه برای سوپر من می‌باشد حال آنکه نقش جک فراست به عنوان منجی از دیدگاه اومانیسم برای کودکان اومانیسم شده قابل پذیرش ­تر است چرا که به کودک انگیز فعالیت و مبارزه با مشکلات را می‌دهد.

8. منجی کسی نیست جز تو:

کودکی که امروز این انیمیشن را می‌بیند، با شخصیت های تخیلی و داستانی همذات پنداری می کند و آن ها را برای خود موجوداتی دوست داشتنی تصور می‌کند، اما به مرور زمان و بزرگ شدن کودک به خوبی برای او عیان خواهد شد که تمامی این موجودات تخیلی بوده­ اند، اما کودک هیچگاه نقش جیمی، کودک پنج یا شش ساله در فیلم را فراموش نمی‌کند؛ کودک بزرگ شده، اگر تمامی کاراکتر ها را افسانه ای بپندارد که قطعا همین اتفاق خواهد افتاد، نمی‌تواند خود و جیمی قهرمان را دروغین بداند.

کودکی که هم اکنون با دیدن جیمی به او اعتقاد پیدا می‌کند و از او یاد می‌گیرد که بر ترس خود غلبه کند و برای پیروزی بر مشکلات باور و ایمان داشته باشد در نهایت نه به بابانول و نه به جک فراست احتیاجی نخواهد داشت، بلکه خود را منجی می‌داند و برای برطرف کردن تاریکی‌های موجود در زندگی و دنیا خود را منجی عالم می‌گیرد، القای اومانیسم در این فیلم و محور قرار گرفتن انسان به قدری حرفه ای در تاروپود انیمیشن بافته شده است که تا عمق وجود هر کودک و نوجوانی اثر خواهد کرد.

به واقع این انیمیشن با تلفیق افسانه ها و اعتقادات دینی در مسیحیت، منجی را زیر سوال برده و اساس وجود او را نوعی وهم به مخاطب خود معرفی کرده است.

و شاید بتوان پیام این انیمیشن را به کودکان جهان در یک جمله این چنین عنوان کرد:

 1 نظر

اقتصاد مقاومتی بهتر است یا مذاکره با آمریکا

17 مهر 1392 توسط میرعیسی خانی

آیا ایران اکنون در جنگ اقتصادی است؟بدون هیچ توضیحی، پاسخ این سؤال، بله است. دلیل روی آوردن دشمنان به جنگ اقتصادی علیه ایران، شکست دشمنان در جنگ‌های نظامی، سیاسی و فرهنگی علیه کشورمان طی سه دهه اخیر است.
خوب، اکنون که در جنگ اقتصادی قرار داریم، کم و کیف این جنگ چطور است؟ چگونه باید در این جنگ نبرد کرد؟ جواب این سؤال در نظریه «اقتصادمقاومتی» است. وقتی از اقتصادمقاومتی سخن می‌گوییم، درواقع یعنی جنگ اقتصادی علیه ما در جریان است و وظیفه ما مقاومت است که جزئیات آن را مُبدع «اقتصادمقاومتی» به‌خوبی شرح داده است.

* پیش‌بینی رهبری را زمین نهادیم

نظریه اقتصادمقاومتی اولین‌بار در سال 1386 از سوی مقام‌معظم‌رهبری مطرح شد؛ یعنی زمانی که ایشان با درایت و تدبیر فرمودند که جنگ بعدی ما جنگ اقتصادی خواهد بود.
حقیقت مهم آن است که در دوره‌ای رهبرمعظم‌انقلاب‌اسلامی از جنگ اقتصادی خبر دادند که اوضاع کشور حداقل در ظاهر، رو‌به‌راه بود، اقتصاد کشور روبه‌رشد بود و روابط دیپلماتیک ایران با دنیا خیلی خوب بود. از آن طرف هم بحران مالی سال 2008 در کشورهای غربی رخ داده بود و کشورهای غربی برای این که اقتصادشان را نجات بدهند خیلی مایل بودند که روابطشان را با کشورهای مستقلی چون ایران توسعه بدهند. در آن شرایط، رهبری فرمودند که جنگ بعدی ما جنگ اقتصادی است، اما متأسفانه کسی این حرف را مورد توجه قرار نداد.
البته رهبری مشخصاً در سال 1389 لفظ «اقتصادمقاومتی» را به کار بردند و پس از آن مرتباً در این‌ باره سخنرانی کردند و ابعاد مختلف آن را باز کردند به طوری که تقریباً این موضوع به یک نظریه تبدیل شده است. سال گذشته در اجلاس عدم تعهد، بسیاری از سران کشورهای دیگر که با رهبری جلسه داشتند به این قضیه می‌پرداختند که اقتصادمقاومتی برایشان بسیار جالب است.
شاید خیلی از سران کشورهای دیگر هم به فکر افتادند که از این نظریه در سیستم خودشان چطور استفاده کنند؛ اما ما در داخل کشور از دولت گرفته تا مجلس و دانشگاه‌ها همگی به این موضوع بی‌توجهی کردیم تا این که با تشدید فشارهای خارجی به شرایط احتضار اقتصادی رسیدیم.

* قضاوت درباره طرحی که اجرا نشد
نکته مهم این است که ما اقتصادمقاومتی را اجرا نکردیم. جریان‌های واداده سیاسی می‌گویند اجرای اقتصادمقاومتی، بس است چون مردم از فشار اقتصادی خسته شده‌اند. این در حالی است که اصلاً اقتصادمقاومتی اجرا نشده است که بخواهد تأثیر مثبت و منفی بر زندگی مردم داشته باشد. درست مشابه نظریه اقتصاد اسلامی که نه اجرا شد، نه گذاشتند اجرا شود اما فرصت‌طلبان می‌گویند اقتصاداسلامی، بی‌فایده است یا چیزی برای بیان ندارد.
اما برای آینده، ما اقتصاد مقاومتی را مجبوریم اجرا کنیم وگرنه با دو راه مواجه‌ایم: یکی این که اصول و آرمان‌ها و دنیا و آخرتمان را در راه استکبار و منافع آنها بدهیم. راه دوم ریاضت اقتصادی است. یعنی اقتصادمقاومتی اگر اجرا شود اصلاً به گزینه ریاضت اقتصادی نخواهیم رسید و ضمناً از مواضع خود کوتاه نخواهیم آمد؛ پس این که جریان غرب‌زده، فشارهای اقتصادی وارد آمده به مردم را ناشی از اقتصادمقاومتی جلوه می‌دهد، دروغی بیش نیست.
اصولاً اقتصادمقاومتی برای این است که دچار ریاضت اقتصادی نشویم. اقتصادمقاومتی نسخه معاصر نظام اقتصادی اسلامی است.
باید نقشه خصومت‌هایی که علیه ایران در حوزه اقتصاد وجود دارد را بشناسیم که این خصومت‌ها دو دسته هستند: خصومت‌های خارجی. خصومت‌های داخلی.

* پیاده‌نظام دشمن در جنگ اقتصادی
خصومت خارجی را آمریکا و رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانانشان اعمال می‌کنند. خصومت‌های داخلی را نیز پیاده‌نظام دشمن در داخل دشمن اجرا می‌کنند. بخشی از پیاده‌نظام عامدانه و بخشی سهواً این کار را می‌کنند. این پیاده‌نظام هم از بخش تولیدکننده، هم از بخش مصرف‌کننده و هم از طرف دولت هستند.


خصومت‌های اقتصادی خارجی از همان ابتدای انقلاب اسلامی با افت و خیزهایی وجود داشته است. در سال‌های اخیر این خصومت‌ها از سال 1388 تحت عنوان تحریم‌های فلج‌کننده اوج گرفت که هدف آن نابودی نظام اقتصادی کشور بود. جزئیات این خصومت‌ هم شامل تحریم کالایی، تحریم نفتی، تحریم بانک مرکزی، تحریم دارو، تحریم غذا، تحریم فناوری و موارد مشابه است. این نشان می‌دهد که جنگ تمام‌عیاری در حوزه اقتصادی در دو سه سال اخیر رقم خورده است.
در این شرایط، وقتی اقتصادمقاومتی مطرح می‌شود بدین معنا است که ساختار و رفتار مصرف‌کننده، تولیدکننده و دولت به گونه‌ای تغییر کند که خصومت‌ها اثرش را از دست بدهد و این هدف در چارچوب اقتصادمقاومتی، کاملاً قابل تحقق است. اما چگونه؟

قصور مصرف‌کننده
تجربه دو سال اخیر درباره واکنش بخش قابل‌توجهی از مصرف‌کنندگان داخلی به تحریم‌ها، کاملاً تلخ بود. بخش مصرف‌کننده ما سه تا کار انجام داد که تحریم‌های اقتصادی را به سمت تحقق اهداف پیش برد: افزایش مصرف، ولع بیشتر به مصرف کالای خارجی و احتکار خانگی.
هدف تحریم‌ها تحت تأثیر قرار دادن معیشت مردم از طریق افزایش قیمت، کمبود کالا به علت کاهش واردات و افزایش بیکاری بود. متأسفانه با آغاز تحریم‌ها، بخش زیادی از مردم، شروع به افزایش مصرف کردند به طوری که الگوی مصرف ما در سه سال اخیر به جای کاهش، افزایش یافت.
همچنین تمایل به مصرف کالاهای خارجی به‌رغم افزایش قیمت آنها افزایش یافت. از همه اینها بدتر احتکار خانگی بود. برخی از مردم از ترس بروز قحطی شروع کردند به خریداری بی‌رویه برخی از کالاهایی که مورد نیاز همه بود و باعث تشدید کمبود کالا شدند.

تولیدکننده داخلی همسو با سنای آمریکا
بسیاری از تولیدکنندگان داخلی هم متأسفانه با افزایش قیمت، کاهش تولید و احتکار به تشدید اثرات تحریم‌ها کمک کردند. در یکی دو سال اخیر مشاهده کردیم به‌رغم افزایش قیمت‌ها(در نتیجه افزایش هزینه واردات و رشد قیمت دلار) تولیدکنندگان داخلی اقدام به کاهش تولید کردند و یا در صورت ادامه تولید، تعداد زیادی اقدام به احتکار کردند یعنی عرضه را کاهش دادند.
درواقع سناتورهای آمریکایی با تمام تلاش‌شان برای ضربه زدن به اقتصاد ایران از طریق وضع تحریم‌های گوناگون، اگر فرض کنیم قیمت‌های تمام‌شده را برای مصرف‌کننده ایرانی 2 برابر کرده باشند، برخی تولیدکنندگان داخلی با اقدامات مذکور قیمت‌ها را 3 برابر افزایش دادند. یعنی نقش تولیدکنندگان داخلی از تحریم‌کنندگان خارجی در افزایش فشار معیشتی بر مردم بیشتر بود.
این رفتار تولیدکننده و مصرف‌کننده به سهم خود موجب تورم، کمبود کالا و متعاقباً بیکاری بیشتر شد. اینها همان اهداف اصلی دشمن در اعمال تحریم‌ها و خصومت‌های اقتصادی است. دولت هم متأسفانه در این دوره با بی‌تقوایی و بی‌تدبیری خود-در بسیاری از حوزه‌های اقتصادی- کمک قابل‌توجهی به دشمن کرد.

راه‌حل:
راه‌حل این مسائل، اقتصادمقاومتی است. اقتصادمقاومتی راهکارهایی برای رفتار مصرف‌کننده، تولیدکننده و دولت ارائه می‌کند.
اقتصادی مقاوم است که در شرایط خصومت‌ها و تحریم‌ها و تهدیدها بتواند مقاومت کند. غربی‌ها نمی‌خواهند که ما به اینجا برسیم ،لذا زمانی که مطمئن شوند که اقتصاد ایران دارد مقاوم می‌شود کوتاه خواهند آمد؛ زیرا نمی‌خواهند با یک اقتصاد مقاوم روبه‌رو شوند.
اما یک مسئله مهم این است که دشمنان ما چرا از چند سال اخیر خصومت‌های اقتصادی خود علیه ما را افزایش دادند؟ این موضوع یک علت مبنایی و عمیق دارد و یک علت قریب.
علت مبنایی آن، تعارض اسلام با منافع اقتصادی غرب و آمریکاست. این را فراموش نکنیم که تمدن غربی ریشه‌اش رنسانس است که آن نیز مبانی فلسفی‌اش اومانیسم است. اومانیسم یعنی انسان‌خدایی. یعنی انسان هرچه دلش بخواهد انجام دهد. در این فلسفه، زندگی انسان در محدوده عالم ماده خواهد بود و پس از مرگ چیزی وجود ندارد. بر همین مبنا تکلیفی هم وجود ندارد.
پس انسان «عاقل» (در فلسفه غربی) باید به دنبال حداکثر نفع و بهره خود در همین عالم باشد. لذت‌گرایی مهم‌ترین اقدام انسان عقلایی غربی است و این لذت در نتیجه مصرف رخ می‌دهد.
مصرف هم نیاز به درآمد دارد. برای کسب درآمد باید تولید کرد و تولید خودش به دو عامل مهم وابسته است: یکی نهاده‌های تولید و دیگری بازار (تقاضای موثر). بر همین مبنا از همان اوان دوره رنسانس، غربی‌ها در تنظیم روابط خود با سایر جوامع ازجمله کشورهای آفریقایی و شرقی و به‌خصوص کشورهای اسلامی، به دنبال تاراج منابع تولید آنها و کسب بازارهای آنها رفتند.
استثمار یعنی همین. یعنی مواد اولیه را از آنها با قیمت کم بگیر و محصولاتی که خودت با آن مواداولیه تولید کرده‌ای را با قیمت گران به خودشان بفروش. این یعنی کسب درآمد بالا با کمترین زحمت و بعدش مصرف و لذت.

مقاومت اسلام در برابر غرب
غربی‌ها دیدند که اسلام دینی نیست که به اهالی خود اجازه دادن چنین امتیازاتی به دشمنان را بدهد. اسلام اولاً می‌گوید: نباید دشمنان بر جامعه اسلامی حاکم شوند(قاعده نفی سبیل).
این خودش یعنی هرنوع روابطی که باعث استثمار اقتصاد مسلمین از طریق دشمنان شود باطل است.از سوی دیگر اسلام می‌گوید: کار عبادت است. اسلام می‌گوید: درست مصرف کردن هم عبادت است(و این یعنی پس‌انداز و تولید سرمایه) و اسلام می‌گوید طلب علم و کاربست آن فضیلت است(و این باعث تقویت فناوری می‌شود).
برهمین اساس اسلام می‌گوید: کار، علم و سرمایه. این سه تا یعنی تولید. از ترکیب کار، علم و سرمایه تولید صورت می‌گیرد و هرچه این سه قوی‌تر باشند، تولید بیشتر و بهتری صورت می‌گیرد.
یعنی کشورهای اسلامی اگر واقعاً اسلامی باشند، باید نظام تولیدی قوی داشته باشند. خوب تولید دو چیز نیاز دارد:‌ مواداولیه و بازار فروش.
خوشبختانه در کشورهای اسلامی، مواداولیه به وفور وجود دارد. یکی از مهم‌ترین این مواد اولیه همان نفت و گاز و مواد معدنی است. تاکنون بسیاری از کشورهای اسلامی مواداولیه خود را به طور خام به کشورهای غربی صادر می‌کرده‌اند.
این جریان هنوز هم ادامه دارد. نفت را 100دلار به غرب صادر می‌کنیم و آنها با آن کالاهایی تولید می‌کنند که آن را به قیمت 1200 دلار(یعنی به طور متوسط 12برابر گران‌تر) به خود ما صادر می‌کنند. آن زمانی که کشورهای اسلامی به سمت اسلام واقعی بروند، برای تقویت تولید خود از صادرات و فروش مواداولیه خود به قیمت کم(یعنی فروش نفت خام و گاز و معادن به این صورت فعلی) خودداری خواهند کرد. از سوی دیگر برای فروش محصولات خود، اجازه واگذاری بازارهای خود به بیگانگان را نخواهند داد و حتی به سمت تصاحب بازارهای آنها نیز حرکت خواهند کرد. پس اگر نظریه اقتصاد اسلامی در کشورهای اسلامی اجرا شود، فاتحه اقتصاد غرب خوانده می‌شود.

بیداری اسلامی ریشه هجمه غرب
اما علت قریب افزایش هجمه‌ها به اقتصاد ایران در سال‌های اخیر، بیداری اسلامی است؛ نه انرژی هسته‌ای و نه هیچ‌چیز دیگری. قضیه انرژی هسته‌ای با اعتمادسازی‌های ایران در اواسط دهه 1380 تقریباً به پایان رسید. خود سناتورهای آمریکایی که طراحان تحریم‌های اخیر در ایران بودند گفته‌اند که انرژی هسته‌ای بهانه است و آنها به دنبال تغییر رفتار ایران در کوتاه‌مدت و تغییر ساختار(تغییر حاکمیت و نظام سیاسی) در میان‌مدت هستند.
ریشه تشدید تحریم‌ها به ایران، بیداری اسلامی در منطقه بود. در چند سال اخیر منطقه شاهد انقلاب‌هایی بود که مردم با شعار بازگشت به اسلام به تمام معنا و با رعایت همه اصول آن در سیاست و اقتصاد و سایر جوانب به پا کردند. این یعنی اینکه در آینده دستیابی به منابع نفت و گاز این کشورها و دستیابی به بازار آنها برای آمریکا و کشورهای غربی امری ناممکن خواهد و این یعنی افول تمدن غرب.

غرب نمی‌خواهد ایران الگو شود
تعارض و خصومت شدید آمریکا با ایران در چند سال اخیر ریشه در آن دارد که آمریکایی‌ها می‌دانستند که الگوی انقلابیون منطقه، انقلاب اسلامی ایران است. اکنون آمریکایی‌ها فهمیده‌اند که ایران پس از سه دهه در مقابل فشارها ایستادگی کرده و به پویایی رسیده و یک‌ونیم میلیارد مسلمان جهان را جهت‌دهی و هدایت می‌کند. 
بنابراین تحریم‌های فلج‌کننده را آغاز کردند تا اقتصاد ایران را از پا بیندازند. طراحان تحریم‌های سال‌های اخیر گفتند این ایران را دیگر نمی‌شود تحمل کرد و باید آن را از پای درآورد و این هدف اصلی آنها از این جنگ جدید است. البته روی بحث هسته‌ای هم تا حدودی اصرار دارند، زیرا انرژی هسته‌ای ما هر چند شاید از لحاظ اقتصادی برای ما اهمیت زیادی نداشته باشد، اما به نماد مقاومت ما تبدیل شده است.

اهمیت مذاکره برای آمریکا

اما یکی دیگر از اهداف کوتاه‌مدت آنها در این خصومت اقتصادی، کشاندن ایران به پای میز مذاکره بود. هدف آنها این بود که با آغاز مذاکره با ایران، این‌گونه تبلیغات کنند که ایران به عنوان الگوی بیداری اسلامی سرانجام به پای میز مذاکره با آمریکا نشسته است و به این ترتیب به کشورهایی که در حال برپایی نظام‌های اسلامی هستند بفهمانند که عاقبت شما هم مثل ایران باید بیایید و نظر ما را جلب کنید و ببیند ما چه می‌گوییم!
از طرف دیگر گروه‌هایی با جوسازی داخلی، در یکی دو سال اخیر این‌گونه القا کردند که تمامی مشکلات اقتصادی کشور ناشی از تحریم‌هاست. حتی تا اینجا پیش رفتند که بگویند اگر مشکلات اقتصادی داریم، به خاطر این است که اجازه مذاکره داده نمی‌شود. در این شرایط حضرت آقا وارد شدند و ضمن بیان شرایط یک مذاکره سالم، به انحای مختلف نشان دادند که چنین شرایطی هم‌اکنون برقرار نیست.
رهبری معتقد بودند که مذاکره در صورتی راهگشا خواهد بود که اولاً مذاکره برای مذاکره نباشد، ثانیاً آمریکا دست از خصومت بردارد و این را عملاً نشان دهد و ثالثاً همگان بدانند که ما از اصول خود کوتاه نخواهیم آمد. حضرت آقا این را حتی بیان کردند که هر زمانی که ببینند چنین شرایطی وجود دارد خود حکم به مذاکره خواهند داد، لکن به مناسبت‌های مختلف تصریح کردند که چنین شرایطی وجود ندارد و دشمن غدّارتر از آن چیزی است که عده‌ای ساده‌اندیش فکر می‌کنند.

واقعا برای اقتصاد، مذاکره کردند؟
در این شرایط، به ناگاه شاهد مذاکره وزیر خارجه ایران با وزیر خارجه آمریکا و سپس ارتباط تلفنی آقای روحانی با آقای اوباما هستیم. به نظر من این روند، کاملاً منفعلانه بود حتی خود غربی‌ها هم باور نمی‌کردند که چنین اتفاقی بیفتد. دنیای غرب تقریباً شوکه شده است چون انتظار چنین رفتاری از سوی رئیس‌جمهور ایران را نداشتند. یکی از نمادهای اقتدار ایران اسلامی عدم مذاکره با آمریکا به‌رغم اصرارهای آمریکا بود.
برخی می‌گویند مگر با یک تماس چه اتفاقی افتاده؟ می‌گوییم که خیلی اتفاق افتاده است. رسانه‌های دنیا پر شده است از اینکه ایرانی‌ها بعد از 35 سال شروع کرده‌اند با آمریکایی‌ها فالوده خوردن و اختلافات مبنایی خود را کنار گذاشته‌اند! چه بخواهیم و چه نخواهیم با این گفتگوی عبث بخشی از هیمنه جهانی جمهوری اسلامی فرو ریخته است!اینجا بنده یک سؤال مهم دارم.
هدف دولتمردان ما از برقراری یک‌باره ارتباط با آمریکایی‌ها چیست؟! در پاسخ به نظر می‌رسد دارند مسئله اقتصادی و فشارهای معیشتی بر مردم را به عنوان دلیل مطرح می‌کنند! به نظر بنده به عنوان یک کارشناس اقتصادی این حرف با چیزهای دیگر جور درنمی‌آید. اگر این حرف درست باشد یعنی تیم اقتصادی باید در داخل کشور در حال بسیج همه تلاش و امکانات برای رفع مشکلات اقتصادی باشد، اما برآیند اتفاقات اقتصادی که در کشور دارد می‌افتد این را نشان نمی‌دهد!

چالش‌زایی تیم اقتصادی دولت
بنده به عنوان یک استاد اقتصاد، تاکنون نمی‌خواستم وارد این مقوله شوم، اما الان فکر می‌کنم باید گفته شود. از ابتدای تشکیل دولت یازدهم گفتیم که تیم اقتصادی دولت یازدهم، تیم کاری‌ای است، تیم باسواد و عالمی است و اگر بخواهند کار کنند، می‌توانند اقتصاد مقاومتی را اجرایی کنند.
متأسفانه با گذر زمان در این دو ماهه شاهدیم که از کار موثر و هوشمندانه و عالمانه چیزی زیادی دیده نمی‌شود و حتی مردان اقتصادی دولت، به جای رفع چالش به دنبال چالش‌زایی هستند!
مسائلی مانند نرخ ارز، دست‌کاری غیر حساب‌شده تعرفه‌های گمرکی، نزاع بر سر مسئله قیمت‌گذاری خودرو، بدگویی‌های غیرکارشناسی از الگوی مسکن مهر و معرفی الگوهای به شدت ناکارآمد به عنوان جایگزین، صحبت از آزادسازی قیمت‌ها در بخش‌هایی که اصلاً به صلاح نیست، آمارهای عجیب و غریبی که از تورم و رشد اقتصادی در ماه‌های قبل داده می‌شود(که معلوم نیست مراد از آنها چیست!)، ولخرجی‌های غیرقابل انتظار در بودجه(با وجود اینکه خودشان معتقد به کسری بودجه شدید هستند!)، ایجاد تنش با نهادهای پیمانکاری در حوزه نفت و گاز (به بهانه وابستگی آنها به یک نهاد انقلابی) در حالی که حتی پیمانکاران خارجی هم حاضر به همکاری نیستند(بگذریم از اینکه در اقتصادمقاومتی تا حد امکان دست پیمانکاران خارجی باید کوتاه شود) و موارد دیگر نشان می‌دهد دولت یازدهم در حوزه اقتصاد خواسته یا ناخواسته در حال چالش‌آفرینی است.
در چنین شرایطی ادعای مذاکره و شکستن هیمنه ملت و نظام و مهم‌تر از آن تحریک دشمن به پیشروی و زیاده‌خواهی چه معنایی می‌دهد؟! این رفتارها در هر صورت شک‌برانگیز است. دولت اگر صادق است باید شک‌ها و تردیدها را در حوزه برنامه‌های اقتصادی و سیاسی‌اش برطرف کند.

دکتر حجت عبدالملکی در مصاحبه با مشرق

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • ...
  • 4
  • 5
  • 6
  • ...
  • 7
  • ...
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس