تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

آیا اینترنت به دروازه جهنم تبدیل شده است؟

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

امروزه با گسترش شبکه اینترنت، در کنار منافع مختلف آن، ما شاهد افزایش نگرانی‌های والدین و کارشناسان و متخصصان در مورد آثار سوء مختلف این رسانه نوین هستیم. آنان معتقدند، با وجود میلیون‌ها پایگاه مربوط به سکس مجازی، پورنوگرافی، سرقت، قتل‌های زنجیره‌ای، بمب گذاری، تروریسم، جعل و فریبکاری، هک، جاسوسی و ردیابی اطلاعات خصوصی افراد، آیا حمایت حامیان آزادی شبکه از برنامه‌های فیلترینگ، نشانگر ابعاد این تهدید جهانی نیست؟ و یا همان طور که نویسنده می‌گوید، آیا امروز شبکه اینترنت به دروازه دیگری از جهنم تبدیل نشده است؟
سازمان‌های مسیحی، حامیان سانسور، مروجان اصول اخلاقی و سایر حمایت‌کنندگان از «ارزش‌های خانوادگی» سال‌هاست که در مورد قدرت مخرب شبکه اینترنت در تضعیف اصول و مبانی اخلاقی جوامع، هشدار می‌دهند. به ویژه به دلیل وجود سایت‌های فراوان پرونوگرافی کودکان، قاتلان سریالی و آزارگران کودکان، این نگرانی‌ها باید به اصلاحاتی بنیادین بیانجامد. در رسانه‌های محافظه کار، از اینترنت به عنوان دروازه‌ای به سوی دنیایی هراس‌آور و اهریمنی یاد می‌گردد که امروزه بسیاری از زنان و مردان، نگرانی خود را در مقابل قدرت شگرف پورنوگرافی‌های عرضه شده در فضای مجازی در تأثیر بر مخاطبان، اعلام نموده‌اند.
بسیاری معتقدند که قابلیت بی‌نام بودن، یکی از ویژگی‌های این شبکه است که باعث به وجود آمدن هکرهای نوجوان می‌گردد. البته نباید از ویژگی‌هایی دیگری که شبکه اینترنت را به عنوان مأمن همه انسان‌های شیطانی نظیر بمب‌گذاران انتحاری، جنایتکاران روانی، تروریست‌های رادیکال و سایر مجرمان و تبهکاران درآورده، به سادگی چشم پوشی نمود. بدین ترتیب، همه آنانی که مسئول رسیدگی به این جنایت‌های روزمره در جوامع مدرن هستند، باید در برابر شکل‌گیری این شرایط، پاسخگو باشند.
آنچه که به عنوان ظرفیت دموکراتیک اینترنت و عدم توجه به سن و نژاد و جنسیت و قومیت کاربران در این شبکه یاد می‌شود، باعث گردیده که ما حتی به همسایگان خود اعتماد نکنیم. به علاوه، در مقایسه با سایر رسانه‌ها نظیر سینما و یا تلویزیون، ما با شبکه‌ای بسیار شیطانی‌تر روبه‌رو شده‌ایم که بسیاری را جادو کرده است و حتی معتادان به اینترنت هم حاضر به پذیرش این اعتیاد روانی خود نیستند.
اقای پاتریک کارنس در کتاب خود با عنوان «در سایه شبکه» می‌نویسد: «اینترنت و سکس شبکه‌ای، به دروازه‌ای تبدیل شده که زمان، ادراکات و ارزش‌های ما را نابود می‌کند. سکس شبکه‌ای، مخاطبان خود را چنان تسخیر نموده که آنان قادر به کنترل فعالیت‌هایشان نخواهند بود. به علاوه، با فرو رفتن بیشتر شما در سکس شبکه‌ای، دیگر راه نجاتی وجود نخواهد داشت… جذابیت‌های سکس شبکه‌ای باعث گردیده، حتی افرادی که هیچ علاقه‌ای به استفاده از کامپیوتر نداشته‌اند هم به جمع مشتریان آن بپیوندند.»
من معتقدم که این وضعیت با هشدارهای ارائه شده در مورد مخاطرات بیماری ایدز، مشابه است، گویی هر چه هشدارهای کارشناسان بیشتر می‌شود، تعداد افراد آسیب دیده نیز افزایش می‌یابد. امروزه کارشناسان از مستهجن‌انگاری شبکه‌ای، به عنوان نگران‌کننده‌ترین عامل مختل کننده سلامت روانی افراد در دنیای امروز یاد می‌کنند. حتی عده‌ای، اعتیاد شبکه‌ای را با اعتیاد به کوکایین مقایسه می‌نمایند. هر چند توانایی ترک این ماده مخدر وجود دارد، اما برای خارج کردن تصاویر مستهجن از مغز انسان‌ها، هیچ راهی وجود ندارد. سکس شبکه‌ای به ترشح نامتوازن تستسترون، اکسیتوسین، دوپامین، سروتونین می‌انجامد که بر فعالیت‌های عادی مغز، تأثیراتی ناگوار می‌گذارد. به علاوه، در هنگام خواب فرد هم، اختلالات روانی ناشی از سکس شبکه‌ای وجود دارد.
امروزه مخاطبان مستهجن‌انگاری اینترنتی، در حالی از دیدن این تصاویر کام می گیرند که قربانیان اصلی چنین سوءاستفاده‌هایی، زنان و کودکان و نوجوانان بی‌گناه هستند. البته معمولاً برای از بین بردن آثار سوء مشاهده چنین فیلم‌ها و تصاویری، باید از مسکن‌هایی قوی‌تر (فیلم‌هایی بی‌پرواتر و مستهجن‌تر) بهره برد.
اینک و در عصر اطلاعات، ما با یک تاریک‌خانه شیطانی روبه‌رو شده‌ایم که بسیاری از زد و خوردها و دشمنی‌های واقعی را به این شبکه دیجیتال منتقل نموده است و روح انسانیت، قربانی اصلی چنین شرایطی می‌باشد. گویی قدرت‌های شیطانی از اینترنت به عنوان مانیفست اعلام موجودیت خود بهره گرفته‌اند و تعبیر بسیاری از کارشناسان از این شبکه به عنوان دروازه جهنم، کاملاً بر واقعیات جهانی امروز منطبق است.
اما چرا این حجم گسترده از هراس و سردرگمی بر فضای فکری کاربران اینترنت سایه افکنده است؟ و چرا مانیتورهایی که تنها از شیشه و فلز ساخته شده‌اند، تا این حد خطرناک‌تر و مفسده برانگیزتر و قدرتمندتر از سایر رسانه‌های کنونی پورنوگرافی معمولی و موادمخدر می‌باشند؟
به هرحال، من هیچ گاه نظرات روان شناسانه فروید را نپذیرفته‌ام، اما شخصاً بین وضعیت قربانیان سکس مجازی و این تئوری‌ها، ارتباط نزدیکی را مشاهده می‌کنم. برخلاف رسانه‌هایی نظیر تلویزیون و سینما، که معمولاً افراد به صورت گروهی به تماشای آن می‌نشینند، کاربران شبکه معمولاً به صورت تنها، از سکس شبکه‌ای استفاده می‌کنند. بدین ترتیب، مفاهیمی نظیر خدا و خانواده و ازدواج، از نگاه این افراد، به موضوعاتی کم‌ارزش و غیرقابل اعتنا بدل می شود. از سوی دیگر، کودکانی که بدون نظارت والدین خود از شبکه اینترنت استفاده می‌کنند، ناخواسته قربانی نقشه‌های شیطانی و طراحان تولیدکنندگان پایگاه‌های مستهجن‌انگاری و سکس شبکه‌ای می‌شوند. البته والدین آنها هم که کامپیوترها را نه برای خود که برای استفاده فرزندانشان خریداری می‌کنند، امروزه با انبوهی از تصاویر و فیلم‌هایی روبه‌رو شده‌اند که به صورتی غیرمترقبه بر روی مانیتورها به نمایش درمی‌آید. لذا آنان با یک دوگانگی روبه‌رو شده‌اند. گویی فرزندان ما همانند گوسفندانی که بی‌خبر از همه جا به طرف کشتارگاه می‌روند، در دام این شبکه گرفتار شده و گریزگاهی هم ندارند.
نکته دیگر حائز توجه این است که بسیاری از کلمات معمولی نظیر «دختر»، «سگ» و «پسر» که در شرایط کنونی، هیچ مفهوم جنسی‌ای ندارد، در سایه سلطه سکس مجازی به کلماتی با مفاهیمی شرم‌آور و مستهجن تبدیل شده‌اند. تجربه دختر کوچک من که به دنبال یافتن اطلاعات و تصاویر مورد علاقه‌اش در باره عروسک «باربی»، در شبکه اینترنت، با یک سایت کثیف و غیراخلاقی روبه‌رو شد، تنها بخشی از واقعیت‌های آن روی سکه اینترنت است. اما آیا چنین اتفاقاتی را می‌توان تصادفی ارزیابی کرد؟
از سوی دیگر، با انبوهی از برنامه‌های الکترونیکی و پیام‌هایی که برای فریب دادن شما ارسال می‌شود، چه برخوردی باید نمود؟ همه ما می‌آموزیم که فرد مخاطب ما، همان کسی نیست که خود را معرفی می‌نماید. هر چند عدم وجود پیش‌داوری‌های جنسیتی و نژادی و قومیتی و سنی را باید یکی از مزیت‌های بی‌رقیب شبکه اینترنت دانست.
امروزه کاربران زن و مرد استفاده‌کننده از سکس مجازی، دلایل مختلفی برای این کار خود دارند. و امکان انتخاب تصاویر مدل‌های بی‌نام و نشان پورنوگرافی و وجود امکانات مبادله تصاویر مورد علاقه با مخاطبان دیگر، به این بازار، جذابیتی دوچندان داده است.
منتقدان شبکه یادآوری می‌کنند، عرضه انواع نرم‌افزارهای کنترل ترافیک شبکه و فیلترینگ خانوادگی را باید آغازگر عصر نوینی دانست که در دنیای اطلاعات، جلوگیری از دسترسی همگانی به بسیاری از بخش‌های شبکه اینترنت، با استقبال خانواده‌ها و کارشناسان روبه‌رو می‌شود.
اما حامیان آزادی دسترسی به اطلاعات، در برابر شعارهای تبلیغاتی شرکت‌های محدود کننده دستیابی به انواع سایت‌های مستهجن، کلاه‌برداری، رمزشکنی و هک، چه جوابی دارند؟
تعدادی از این شعارها را مرور کنیم:
- با استفاده از برنامه‌های ما، به گشت و گذاری ایمن در شبکه بپردازید.
- با آن روی سکه اینترنت مقابله کنید.
- برای رفع نگرانی‌های اخلاقی و امنیتی خود، از محصولات شرکت ما خریداری نمایید.
به دلیل حضور انبوهی از افراد شیاد و کلاه‌بردار و متقلب، وجود صدها میلیون کودک بی‌دفاع و خانواده‌های خواهان کنترل فرزندانشان، به همراه موارد متعددی از تجاوزات جنسی، شکنجه و یا کشته شدگانی که از مفاهیم موجود در سکس شبکه‌ای الهام گرفته‌اند، ما شاهد نگرانی‌های زیادی در مورد حفظ حریم‌های خصوصی افراد هستیم.
من مایلم نکته‌ای دیگر را برای شما بازگو کنیم: امروزه بسیاری از شرکت های تجاری، با استفاده از برنامه‌های جاسوسی، کلیه فعالیت‌های فرزندان شما را در اینترنت ردیابی و ثبت می‌کنند. هر چند ردیابی اقدامات مصرف‌کنندگان در شبکه، از سال‌ها پیش وجود داشته و همه خریدهای ما با بررسی و تحلیل شرکت‌های بازاریابی روبه‌رو می‌شود (و نام این سوءاستفاده‌های شیطانی، بازاریابی تمرکزی نام دارد)، ولی ارائه این وب گردی‌ها در محاکم قضایی به عنوان دلایل قضایی، جای سؤال خواهد داشت.
در دنیایی که کارهای روزمره و حریم خصوصی ما در معرض جاسوسی است، همان‌طور که جاناتان فرانزن در مقاله خود با عنوان «اتاق خواب امپریالیستی» می‌گوید: ما دیگر نمی‌توانیم در هیچ جایی، احساس آرامش و امنیت خصوصی کنیم ، اما آیا این مراقبت‌های شبانه‌روزی با آنچه که در شهرهای کوچک اتفاق می‌افتد، مشابه است؟
جان ایویس متخصص حوزه کامپیوتر نیز در مقاله خود در پایگاه اینترنتی Bad Subjects می‌نویسد: «تغییرات اجتماعی به وجود آمده پس از رشد انفجاری شبکه اینترنت، کاملاً غیرمنتظره بوده است و اتفاقاتی را به وجود آورده که در آن، کاربران بی‌گناه، خود را قربانی خودخواهی‌های دیگران می‌بینند. به علاوه، ثبات جوامع ما نیز در معرض تهدیدات جدی قرار گرفته است. بدین ترتیب، علاوه بر ویروس‌های کامپیوتری آزاردهنده‌ای که سلامت سخت‌افزاری رایانه‌های ما را با تهدید روبه‌رو می‌کند و دستگاه شما را تا آستانه انفجار پیش می‌برد، ما با تهدیداتی بسیار نگران‌کننده‌تر روبه‌رو شده‌ایم.»
به هرحال، آنچه را که ما از آن به عنوان تکنولوژی نام می‌بریم، هیچ مشابهتی با روابط انسانی ندارد و داشتن نگاهی متفاوت به آن، همان‌طور که ما در برابر رسانه‌های نوین دیگر هم‌ عملکردی منفعل داریم، ضروری است. آیا خودخواهی‌های راست‌گرایان مسیحی که از فضای دموکراتیک حاکم بر اینترنت برای خواسته‌های تنفربرانگیز اخلاقی و اجتماعی خویش بهره می‌برند، ما را با یک دنیای شیطانی روبه‌رو ننموده است؟ و آیا ما با یک دروازه دیگر به سوی جهنم روبه‌رو نشده‌ایم؟

*نویسنده: Mikita Brottman: استاد هنرهای زیبای کالج هنر بالیتمور. خانم بروتمن در مورد آسیب‌شناسی فرهنگی و هنری عصر مدرن، مقالات و کتاب‌های زیادی نگاشته است. کتاب اخیر وی، «تئوری‌های متعالی؛ فرهنگ مبتذل» (۲۰۰۵) نام دارد.

 نظر دهید »

مراقب حریم خصوص خود باشید/ پریزم چیست؟

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
ایالات متحده که همواره از آزادی و حقوق شهرونی و بشر دم می زند، اطلاعات شخصی مردم سرتاسر جهان را کنترل می کند. جالب آن جاست که اوباما در توجیه اقدام دولت آمریکا گفته است: «همانطور که رسیدن به امنیت ۱۰۰ درصدی امکان‌پذیر نیست، داشتن حریم خصوصی ۱۰۰ درصدی و خلاص شدن از هرگونه مزاحمت هم شدنی نیست.» قبل از خواندن این گزارش، بار دیگر به سخنان اوباما دقت کنید.

به گزارش جام نیوز سایت بی بی سی فارسی (BBC PERSIAN) در گزارش مفصلی به صورت سؤال و جواب، چگونگی جاسوسی دولت های ایالات متحده آمریکا و انگلستان از مردم جهان و ورود به حریم خصوصی افراد را تشریح کرده است.

تا پیش از افشاگری “ادوارد اسنودن” کمتر کسی می دانست که محیط اینترنت تا این حد می تواند ناامن باشد و برخی دولت های غربی به راحتی به خود اجازه می دهند از مخاطبان اینترنت جاسوسی کنند و به بهانه مبارزه با تروریسم، اطلاعات شخصی افراد را کنترل کنند. افشاگری های اسنودن حتی مقامات اتحادیه اروپا را شوک زده کرد؛ چون نشان می داد که آمریکا حتی از دوستان اروپایی اش هم جاسوسی می کرده است.

برخی تحلیلگران فرار و افشاگری های ادوار اسنودن را هم پروژه سازمان های امنیتی آمریکا می دانند؛ اما فارغ از این تحلیل ها توجه شما را به شیوه جاسوسی آمریکا و میزان پایبندی این کشور به آزادی، حقوق شهروندی جلب می کنیم:

منتقدان برنامه نظارت اینترنتی آژانس امنیت ملی آمریکا، موسوم به “پریزم (PRISM)” آن را مصداق جاسوسی می‌خوانند، اما موافقانش آن را تلاشی موجه و موثر برای مقابله با تهدید حملات تروریستی می‌دانند.چند هفته بعد از اینکه خبر وجود برنامه پریزم برای اولین بار به بیرون درز کرد، برخی از جزئیات آن مورد تأیید قرار گرفته است. اما هنوز بخش‌های زیادی از آن در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، و روشن شدن ابعاد مختلف آن شاید سال‌ها طول بکشد.

اسنودن/ افشاگر جاسوسی گسترده آمریکا

پریزم چیست؟

پریزم یک سیستم نظارت و مراقبت است که از سال ۲۰۰۷ توسط آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) راه‌اندازی شده است. یک فایل پاورپوینت اخیرا فاش شده که مربوط به آوریل ۲۰۱۳ (فروردین ۱۳۹۲) است. در این فایل آمده که این سازمان اجازه دارد ای‌میل‌ها، کلیپ‌های ویدیویی، عکس‌ها، تماس‌های تلفنی و تصویری، اطلاعات افراد در شبکه‌های اجتماعی، اطلاعات ورود به سیستم‌ها و دیگر داده‌هایی را که در اختیار طیف وسیعی از شرکت‌های اینترنتی آمریکاست، دریافت کند.

در یکی از اسلایدها نام شرکت‌های ذیل آمده است: مایکروسافت و شرکت اسکایپ که تحت مالکیت آن است؛ گوکل و شرکت یوتیوب که وابسته به آن است؛ یاهو؛ فیسبوک؛ ای او ال (AOL)، اپل و پل‌تاک (PalTalk) که این آخری یک سرویس گفتگوی اینترنتی کمتر شناخته شده است و تحت مالکیت شرکت نرم‌افزاری AVM قرار دارد.

در فایل پاورپوینت گفته شده که برنامه پریزم سالانه ۲۰ میلیارد دلار هزینه دارد و برای برطرف کردن دشواری‌های قبلی آژانس امنیت ملی آمریکا در کار جمع‌آوری داده‌های مربوط به مقابله با تروریسم طراحی شده است. جزئیات این پروژه اولین بار روز ۶ ژوئن (۱۶ خرداد ۱۳۹۲) در روزنامه‌های گاردین و واشنگتن پست منتشر شد.

مدیر مجموعه اطلاعاتی آمریکا (نهادی که بر همه سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی آمریکا نظارت می‌کند - با سازمان امنیت ملی و یا سازمان سیا اشتباه نشود) همان روز وجود این برنامه را تأیید کرد و برخی اطلاعات مربوط به آن را از طبقه‌بندی محرمانه خارج کرد. جیمز کلپر گفت که درباره اینکه چه کارهایی می‌توان با این داده‌ها انجام داد محدودیت‌های سفت و سختی از طرف مراجع قضایی وضع شده، و تنها بخش بسیار کوچکی از اطلاعات موجود مورد بررسی قرار می‌گیرند، چرا که بخش اعظم این اطلاعات به اقدامات ضد تروریستی ارتباطی ندارند.

صفحات: 1· 2

 1 نظر

جنگ نرم و رسالت دانشگاهیان

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

خداوند در آیه‌ی 217 سوره‌ی مباركه‌ی بقره می‌فرماید: “و لایزالون یُقاتلونكم حتی یُرَّدوكُم عَنْ دینِكُم إن استطاعُوا". معنای آیه این است كه دشمنان شما همواره با شما در جنگ هستند. واژه لایزالون، دلالت بر استمرار دارد و گویای این است كه دشمنان همیشه با شما در جنگند منتهی بسته به شرایط مكانی و زمانی نوع این جنگ ممكن است متفاوت باشد. گاهی جنگ، جنگ نظامی است. گاهی اقتصادی است  و گاهی نیز فرهنگی.

اصولاً جنگ‌هایی كه از نوع نظامی است و از وسایل و ادوات نظامی در آن استفاده می‌شود، به‌عنوان جنگ سخت یا Hard War مشهور است. ولی اگر در این جنگ از وسایل و ادوات و كالاهای فكری و فرهنگی استفاده شود، اصطلاحاً به آن Soft War یا جنگ نرم اطلاق می‌كنند. بنابراین شاخصه‌ی جنگ نرم، استفاده از ابزارهای فكری و فرهنگی است.

كشورهای استكباری به این نتیجه رسیده‌اند كه همان‌‌گونه كه استعمار به شیوه‌های قدیم، دیگر جواب‌گوی نیازها و اقتضائات امروزه نیست و باید در قالب استعمار نو وارد برخی از كشورها شد، از طریق جنگ سخت نیز چندان نمی‌توان موفقیت‌های مورد نظر را كسب كرد. بنابراین سعی می‌كنند با تمركز بر مسائل فكری، ایدئولوژیك و فرهنگی و در واقع با گشودن جبهه‌ی جنگ نرم، به اهداف خود برسند.

امروزه با استفاده از تكنولوژی‌های ارتباطاتی مانند سایت‌ها، وبلاگ‌ها و… این تأثیرگذاری از سوی آن‌ها راحت‌تر اعمال می‌شود. شیوه‌ی عمده‌ی این تأثیرگذاری نیز به این صورت است كه ابتدا مجموعه مؤلفه‌هایی را در ارتباط با یك موضوع استخراج می‌كنند؛ یعنی در رابطه با موضوعی كه می‌خواهند القائی در مورد آن داشته باشند، چند مؤلفه را استخراج كرده و سعی می‌كنند دست‌كم نیمی از این مجموعه مؤلفه‌ها صادق باشد. آن‌گاه این اطلاعات صحیح را به‌عنوان پوشش و چتری به‌كار می‌گیرند تا در دل آن، چند موضوع خلاف واقع و نادرست را با تجزیه و تحلیل‌هایی و به‌عنوان كالا و خدمات فكری و فرهنگی به كام مخاطب بریزند.

بنابراین با جذابیت ظاهری كه برای مخاطبان ایجاد می‌كنند، آن‌ها را در پی بردن به انگیزه‌ی اصلی، دچار مشكل كنند. زیرا هنگامی‌‌كه مخاطب می‌بیند چند مورد از این مؤلفه‌ها صحیح است، دیگر كل آن پدیده و تحلیل ارائه شده از آن را می‌پذیرد. دشمنان از این طریق می‌توانند اهداف مورد نظر خود را به مخاطب تحمیل كنند.

“فمَن اعْتَدی عَلیكم فاعْتَدوا علیه بِمثل ما اعتَدی عَلیْكم”

یعنی وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند، شما هم با آن‌ها مقابله به مثل كنید
طبیعتاً راه مقابله با جنگ نرم كه امروزه به‌طور ویژه دانشگاهیان ما درگیر آن هستند، این است كه اولاً درك كنیم كه این هم یك نوع جنگ است. گمان نكنیم جنگ، فقط جنگ نظامی و سخت است. طرف مقابل ما در این جنگ نیز به دنبال اهداف و منافع خاص خود است و چیز دیگری مدّنظرش نیست. درك این‌كه در شرایط جنگ نرم قرار داریم، كمك می‌كند تا واقعیات اجتماعی و سیاسی پیرامون‌مان را بهتر ببینیم.

نكته‌ی دوم این‌كه باید درك كنیم اگر در رابطه با یك پدیده از سوی رسانه‌های بیگانه چند مؤلفه به صورت ظاهراً صحیح القاء می‌شود، مؤلفه‌های فراوان دیگری هم وجود دارد كه در قالب این چند مؤلفه‌ی صحیح، به صورت خلاف واقع و كذب به خوراك فكری برای مخاطبان تبدیل می‌شود. اگر قشر جوان و دانشجویان ما دریابند كه مجموعه‌ی این مؤلفه‌ها، لزوماً صادق نیست و در دل مؤلفه‌های درست، بسیاری از مؤلفه‌ها به صورت كاذب وجود دارد، از جذابیت ظاهری كه از طریق القائات فكری و فرهنگی می‌تواند بر افكار تأثیر بگذارد، كاسته می‌شود. در این رابطه باید دائماً آگاهی‌بخشی و یادآوری صورت پذیرد.

آیه‌ی 194 سوره‌ی بقره می‌فرماید: “فمَن اعْتَدی عَلیكم فاعْتَدوا علیه بِمثل ما اعتَدی عَلیْكم"؛ یعنی وقتی دشمنان با شما وارد جنگ شدند، شما هم با آن‌ها مقابله به مثل كنید. اگر جنگ، جنگ نظامی است باید از طریق نظامی وارد شد؛ “و أعِدّوا لهم ما اسْتَطعتم مِن قُوّة". اگر جنگ، جنگ اقتصادی است، به همان شیوه و اگر جنگ، جنگ فرهنگی و فكری است باید مقابل به مثل ما هم به همان صورت شكل بگیرد. بنابراین در كنار موارد پیش‌گفته و شاید به‌عنوان یك محور اساسی، باید مقابله به مثل هم با همان شیوه‌های فكری- فرهنگی و تقویت افكار سالم در ضمیر جامعه كار كرد. تلاش برای تقویت روز‌به‌روز باورهای سالم، هجمه‌های فرهنگی و نرم را نیز خنثی خواهد كرد.

باید این نكته را در نظر داشته باشیم كه چون قشر دانشگاهی بیشتر با مقوله‌ی فكر و فرهنگ ارتباط دارد، در جنگ نرم دشمن نیز این قشر در اولویت‌های بالای آن‌ها قرار می‌گیرد. حال اگر در قشر تجّار، بازرگانان و… وارد شویم، مباحث اقتصادی و جنگ اقتصادی همچون تحریم و… بیشتر مدّنظر است و مباحث ایدئولوژیكی و فكری چندان موضوعیت پیدا نمی‌كند. بنابراین دانشگاهیان كه بیشتر با دانش، كتاب، ایدئولوژی و فرهنگ و… سر و كار دارند، گروه مخاطب و هدف اصلی دشمن در جنگ نرم هستند.

در مورد نقش اساتید دانشگاه در مقابله با جنگ نرم نیز این نكته حائز اهمیت است كه نقش روشنگر آن‌ها برای دانشجویان بسیار اساسی است. استادان دانشگاه می‌توانند ادراك مناسب از وضعیت موجود را به دانشجویان خود منتقل كنند. بدون شك اگر دشمنان ما مانند آمریكا و اسرائیل، حرف‌های جذابی می‌زنند، دلشان برای این كشور نسوخته یا دنبال منافع ملی ما نیستند. انگیزه‌های آن‌ها از توجه به كشورهای خاورمیانه را می‌توان در عراق و افغانستان مشاهده كرد. بنابراین جذابیت‌های ظاهری كه دشمن در قالب القائاتش ایجاد می‌كند، باید توسط اساتید برای دانشجویان كالبدشكافی شود.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آیت الله خامنه ای

 2 نظر

سينماي يهودي

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

‏(1)يهوديان هنر عكاسي تصوير متحرك‏(2)(سينما)را اختراع نكرده‏اند؛در زمينه پيشرفت‏ مكانيكي يا تكنيكي سينما نيز قدم مؤثّري برنداشته‏اند.آنها در پرورش هنرمندان بزرگ،اعمّ از نويسنده يا بازيگر،كه مواد مصالح اصلي پرده سينما را فراهم مي‏كنند نقشي نداشته‏اند.عكاسي‏ حركت،همچون ساير چيزهاي سودمند دنيا،منشأ غير يهودي دارد.امّا بنابر تقدير عجيب و منحصر بفردي كه يهوديان را بزرگترين رندان جهان ساخته است،منافع حاصله از سينما نصيب‏ مبتكران و پايه گذاران آن نشده بلكه قسمت غاصبان واستثمارگران گشته است.

وقتي در همه ساعات روز و شب ميليونها نفر از مردم در برابر در ورودي سالنهاي سينما ازدحام مي‏كنند و بي‏اغراق در تمامي نقاط مسكوني كشور صفهاي بي‏انتهايي از انسانها به اين‏ منظور تشكيل مي‏شود،ارزش دارد بدانيم چه كساني آنها را به سينما مي‏كشانند،وقتي آنها خاموش و بيحركت در سالنهاي تاريك نشسته‏اند چه كساني بر ذهنشان تأثير مي‏نهند،و در حقيقت چه كساني انبوه عظيم نيرو و انديشه بشري را كه توسّط القائات سينما شكل گرفته و هدايت مي‏شود،در اختيار گرفته و كنترل مي‏كنند.

چه كسي بر قلّه اين كوه سلطه ايستاده است؟پاسخ اين است:صنعت سينماي ايالات متّحده‏ و تمام دنيا منحصرا تحت سلطه مالي و معنوي يهودياني است كه افكار عمومي را كنترل مي‏كنند.

جنبه اخلاقي و معنوي تأثيرات سينما اكنون يك مسأله جهاني است.هر آنكه وجدان‏ اخلاقي بيداري دارد،از آنچه در حال انجام است و آنچه بايد انجام شود بخوبي آگاه است.سينما پديده‏اي است كه ذوق و سليقه را از بين مي‏برد و اصول اخلاقي را تضعيف مي‏كند و نبايد آن را به‏ خود واگذاشت.امّا وجه تبليغي سينما خود را با اين صراحت به مردم نشان نمي‏دهد.اشتياق‏ جريانهاي مختلف براي برخوردار شدن از حمايت سينما حاكي از آن است كه سينما به مثابه يك‏ نهاد تبليغي عظيم شناخته شده است.شواهد فراواني وجود دارد دالّ بر اينكه مسئولان مالي و تبليغي يهود اين جنبه سينما را از نظر دور نداشته‏اند.تبليغات سينمايي به صورت فعلي را مي‏توان چنين توصيف كرد:

اين تبليغات در خصوص يهود سكوت مي‏كند،يهوديان بجز در موقعيتها و شرايطي‏ فوق العاده مطلوب و دلپذير بر پرده سينما ظاهر نمي‏شوند.همچنين تبليغات سينمايي يهود مذاهب ديگر را مورد تهاجم قرار مي‏دهند.يك خاخام يهودي جز در بهترين و آبرومندانه‏ترين‏ كسوتها بر پرده تصوير نمي‏شود.او با همه شكوه و وقار مقام و منزلت خويش و تا آنجا كه ممكن‏ است به شكلي جذاّب و مؤثّر نمايش داده مي‏شود.روحانيون مسيحي،چنانكه هر سينمارو حرفه‏اي بسهولت به ياد مي‏آورد،به اشكال مختلف،از مضحك گرفته تا بزهكار،بد جلوه داده‏ مي‏شوند.اين شيوه برخورد مشخصا يهودي است.همچون بسياري از القائات پنهان و ناشناخته در زندگي ما كه منشأ يهودي دارند،هدف از اين كار اين است كه هر انديشه آميخته به احترام و مؤدبّانه‏اي درباره روحانيت حتّي المقدور نقض و خنثي گردد.


روحانيت كاتوليك بسرعت عليه تضييع منزلت روحاني خويش واكنش نشان دادند و در نتيجه خشم شديد آنان،يهود عقب نشست.اكنون هرگز نمي‏بينيد كه يك كشيش كاتوليك بر پرده‏ سينما تحقير شود.ولي روحاني پروتستان همچنان به صورت شخصي قد بلند،مبتلا به زكام، رياكار و متظاهر كه در كاريكاتورهاي ضدّ مسيحي ترسيم مي‏گردد بر پرده ظاهر مي‏شود.او اعمال‏ خود را با توسّل به اصول ليبراليستي توجيه مي‏كند،و اين گونه،در حقيقت با يك تير دو نشان‏ هدف قرار مي‏گيرد:

يكي اينكه نماينده مسيحيت در انظار تماشاچيان تحقير مي‏شود؛ديگر اينكه‏ انديشه‏هاي خطرناك مورد نظر يهود موذيانه به تماشاچي القا مي‏گردد.

يك يهودي ممكن نيست‏ به عنوان صاحب يك مغازه قنادي بر پرده سينما به نمايش در آيد،هر چند عموم صاحبان‏ مغازه‏هاي قنادي امریکا يهودي هستند؛ولي يك روحاني مسيحي به هر شكلي كه تصورّش را بكنيد،از دزد گاو صندوق گرفته تا فردي كه كارش گمراه ساختن ديگران است،بر پرده ظاهر مي‏شود و هيچ‏ كس هم اعتراض نمي‏كند.

به اين جملات از پروتكلها توجّه كنيد:

ما جوانان غير يهود را با آموزش اصول و فرضياتي كه از نظر ما كذب محض است‏ ولي خود آنها را القا كرده‏ايم گيج و گمراه ساخته و روحيه آنان را تضعيف كرده‏ايم.(3)

ما از مدتها قبل به اين امر توجّه داشته‏ايم كه روحانيت غير يهود را بي‏اعتبار نماييم.(4)

به همين دليل است كه ما بايد شالوده ايمان را ويران كنيم،اصل خدا و روح‏ را از ذهن غير يهود بزداييم و محاسبات رياضي و اميال مادي را جايگزين اين‏ معاني نماييم.(5)

در اين زمينه مي‏توان يكي از دو ديدگاه زير را برگزيد:يكي اينكه كاريكاتور ساختن از نمايندگان مذهب صرفا بيانگر يك ذهنيت دنيوي است‏[و هدف از آن تمسخر و تحقير مسيحيت‏ نيست‏]؛ديگر اينكه اين كار بخشي از مبارزه‏اي قديمي براي براندازي‏[مسيحيت‏]است.

ديدگاه‏ نخست طبعا در ميان غير مطلعين رواج دارد و اگر هدف رسيدن به آرامش فكري است،اين ديدگاه‏ بر نظر دوم رجحان دارد.امّا تعداد شواهدي كه ديدگاه دوم را تأييد مي‏كنند آن قدر زياد است كه‏ نمي‏توان آن را مردود شمرد.

سينما چه آگاهانه و چه صرفا از روي بي‏توجهّي به صورت سالن تمريني براي ارائه‏ صحنه‏هاي ضد اجتماعي در آمده است.هيچ شورش يا انقلابي،مگر به صورت برنامه ريزي وتمرين شده،وجود ندارد،انقلابها خود بخود واقع نمي‏شوند بلكه حركتهايي هستند كه بدقت توسّط اقليتها برنامه ريزي مي‏شوند.تاكنون تنها تعداد اندكي انقلاب مردمي به وقوع پيوسته‏اند.

.

انقلابهايي كه عناصر خرابكار موفّق به ايجاد آنها شده‏اند همواره آزادي و تمدّن را عقب رانده‏اند.

يك انقلاب موفّق بايد قبلا تمرين شده باشد و اين كار را در تصاوير متحرك بهتر از هر جاي ديگر مي‏توان انجام داد.اين نوع«آموزش بصري»(6)را حتّي بيسوادترين و بي‏فرهنگترين اشخاص مي‏توانند بفهمند.در حقيقت،روشنفكر و با فرهنگ بودن در اين گونه امور آشكارا زيان بخش‏ است.مردم عادي سر خود را تكان مي‏دهند،ابروهايشان را در هم مي‏كشند و دستهاي خود را در هم گره مي‏كنند و مي‏گويند:«اصلا نمي‏توانيم بفهميم».

البته كه نمي‏توانند بفهمند،ولي اگربيسوادي و بي‏فرهنگي را درك مي‏كردند،اين مسأله را نيز بوضوح مي‏فهميدند.

البتّه تا آنجا كه به نمايش بزهكاري مربوط مي‏شود اصلاح طلبان نيز صميمانه با اين نظرموافقند.پليس به نمايش دقيق و تفصيلي شيوه به قتل رساندن يك فرد پليس بر پرده سينما معترض است.تجّار به آموزش دزدي از گاو صندوق كه هر روز در فيلمهاي سينمايي به نمايش‏ در مي‏آيد اعتراض دارند.اخلاقيون با نمايش هنر اغواگري و به گمراهي كشاندن كه رفته رفته به‏ مايه اصلي هر فيلمي با هر موضوعي تبديل مي‏شود مخالفند،علّت اعتراض و مخالفت آنان اين‏ است كه اين گونه فيلمها را نوعي آموزش پليدي و شرارت مي‏دانند كه ثمرات تلخي براي جامعه به‏ بار مي‏آورد.اين نوع«آموزش تصويري»همچنان ادامه دارد.هر آنچه با طغيان و بروز خشونت‏ مرتبط است توسّط اين تصاوير متحرك به ذهن ميليونها نفر القا مي‏شود،البتّه اين امر ممكن‏ است تصادف محض باشد،امّا تصادفي بودن آن از«واقعيت»و تأثير گذاري‏اش چيزي نمي‏كاهد.

مسايل ديگري در حوزه سينما وجود دارد كه شايان ذكر است.يكي استفاده فزاينده از مؤلّفان غير يهودي براي توليد تبليغات يهودي است.بسياري از آثار نويسندگان مشهور غير يهودي‏ به وسيله توليد كنندگان يهودي بر پرده رفته‏اند.اين آثار از نظر تبليغي مؤثرّترند زيرا از پشتوانه‏ نامهاي مشهور در عالم ادبيات برخوردار هستند.اينكه اين مسأله تا چه اندازه به تمايل‏ نويسندگان به وارد شدن در حوزه تبليغات طرفدار يهود مربوط مي‏شود و تا چه حد به اكراه آنان از ردّ پيشنهادهاي محبّت آميز اشخاص صاحب نفوذ و ثروتمند سينما كه مبالغ هنگفتي به آنان‏ پرداخت كرده و حتّي حاضرند بيشتر پرداخت كنند باز مي‏گردد،موضوع ديگري است.(7)

با وجود گرايش افراطي موجود نسبت به سينما كه اينچنين در كشور شيوع يافته است تهيه‏ و عرضه فيلمهاي خوب متناسب با انبوه تقاضاهاي مصنوعي،كاذب و تحريك شده تقريبا غير ممكن به نظر مي‏رسد.

اشتهاي بعضي از مردم،خواهان دو فيلم در روز يا بيشتر است.زنهاي‏ سبك سر و سطحي چند فيلم در بعد از ظهر و تعداد بيشتري هم در طول شب مي‏بينند.با وجود تمامي مغزها و مهارتهايي كه در كشور مشغول انجام اين وظيفه‏اند،توليد يك درام يا كمدي‏ «با كيفيت»در هر ساعت امكانپذير نيست.اينجاست كه كنترل كنندگان يهودي از حدّ خود تجاوز كرده‏اند.آنها ميزان تقاضا را به حدي بالا برده‏اند كه جز با استفاده از توليداتي كه بناگزير اصل‏ تقاضا را از ميان خواهد برد قادر به بر آوردنش نيستند.هيچ چيز ارزش اجتماعي حرفه سينما را به اندازه اشتهايي افراطي و مبالغه آميز براي توليدات سينمايي تهديد نمي‏كند و اين اشتها،تحريك و تشويق مي‏شود تا وقتي به جنون مبدّل گردد.

نویسنده : شمس الدین رحمانی

(1)-توضيح ويراستار:البتّه اين نظريات پيرامون نفوذ يهود در ايالات متّحده پيش از ظهور اعجاب انگيز تلويزيون و راديو منتشر شد.اگر چه نفوذ عظيم يهود در اين زمينه طيّ اين صفحات ذكر نشده است،بايد اضافه كرد كه كنترل‏ يهود بر راديو و تلويزيون،از مرحله توليد تا اجرا،به اندازه ساير زمينه‏هاي فعاليت يهود در آمريكا مؤثّر بوده است. راديو-تلويزيون،به عنوان نيرويي مؤثر در برنامه جهاني مورد بحث اين مجموعه مقالات،اكنون مكان نخست را دارا مي‏باشد.

(Pictule Photography- (2

(3)-پروتكل نهم.

(4)-پروتكل هفدهم.

(5)-پروتكل چهارم

(Education-(6))

(7)-توضيح ويراستار:اين نكته با استفاده‏اي كه از سينما براي برانگيختن جنگ 1939 و تشديد خصومتها و ترويج‏ دروغهاي كينه توزانه ناشي از آن جنگ به عمل آمد به حدّ كافي تأييد شده است.

 نظر دهید »

فعالیت مجدد یک فرقه انحرافی

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

حجت الاسلام جواد محرابی را در نمایشگاه بین المللی قرآن دیدیم. محرابی در غرفه “سراب و حقیقت” که امسال با استقبال خوب مخاطبان مواجه شده، مشغول پاسخگویی به سوالات برخی از بازدیدکنندگان بود. پس از چند دقیقه متوجه شدیم عده‌ای از اعضای سابق فرقه انحرافی حلقه نکاتی را با آقای محرابی در میان می گذارند.پس از خلوت شدن غرفه چند دقیقه ای با مدیر موسسه فرق و ادیان قم به گفتگو نشستیم که مهمترین قسمتهای این گفتگو در ادامه آمده است.

***بعد از بازداشت آقای محمد علی طاهری و حکم هشت سال حبس برای او،  رهبر فرقه عرفان حلقه که باعث  گمراهی و آسیب رسانی به خانواده های زیادی در کشور شد، این جریان مدتی به کما رفت و حتی تعدادی از اعضا اصلی این فرقه به خارج از کشور فرار کرند. متاسفانه برخی از دستگاه های مسئول نسبت به پیگیری این پرونده کوتاهی کردند و مراجعات مردم در برخی مناطق تهران نشان می دهد که این فرقه فعالیت های خود را از سر گرفته  و گسترده تر شده است. تعداد زیادی از سرشاخه های این فرقه در محافل و مناطق مختلف تهران کلاس هایی را شروع کرده اند و مثل مسئول قبلی این فرقه یعنی علی طاهری علاوه بر توسعه انحراف و تضعیف باورهای دینی به کلاهبردای از مردم و دریافت پول های کلان می پردازند.

***فعالیت این فرقه بعد از بازداشت آقای طاهری رسما از طریق مراجع قضایی غیر قانونی اعلام شده و امیدواریم مسئولان محترم نسبت به این امر واکنش نشان بدهند و از توسعه انحراف توسط این فرقه جلوگیری به عمل بیاورند.

نکته دیگر درباره این فرقه این است که اعضا آن مدعی درمان و عرفان هستند. از یک طرف آقای طاهری مدعی کشف فرادرمانی  بود که بعدا معلوم شد این مسئله کپی برداری از برخی از فرقه های دیگر است که ایشان آن را تقلید کرده بود. از طرف دیگر  ارتباط با اجنه و القا برخی مطالب به مردم که باعث شد آسیب های فراوانی به آنها وارد شود. بنده الان مراجعانی دارم که دچار مشکلات روحی فراوانی شده اند. حتی افرادی را داریم که جن زده شده اند و گرفتارند. یک خانواده را داشتیم که فرزندشان در عین سلامت وارد این فرقه شد و الان دچار رعشه و عدم کنترل گفتار شده است.

***متاسفانه در این فرقه به بهانه درمان از ابزار غیر متعارف استفاده شد که بخشی از اتهامات آقای طاهری هم همین بود. در حوزه عرفان نیز ایشان مدعی عرفان کیهانی و عرفان حلقه و اتصال به عالم بالا بود که یک عرفان کاملا ماتریالیستی بوده و یک نوع کلاهبرداری به حساب می آید.

***بخش عمده ای  از طرفداران  طاهری بعد از این که از انحراف این فرقه مطلع شدند، مسیر خود را عوض کردند اما بعضی از بالا رتبه های حلقه که درآمد خوبی هم از این راه به دست آورده اند، هنوز ادامه می‌دهند. خصوصا تعدای پزشک هستند که با دریافت پول های هنگفت از طاهری، و به صورت جعلی اثرات درمانی کار او را تایید کردند در حالی که وزارت بهداشت  ایت مطلب را رد کرد. الان هم به قول خودشان مطب هایی با سبک عرفان کیهانی راه اندازی کرده اند که باعث شده به جای ویزیت های 5 هزار تومانی و 10 هزار تومان الان 50 هزار تومان از مردم برای فعالیت های فرادرمانی پول می گیرند و این کسب درآمد نامشروع باعث شده است که راه طاهری را ادامه بدهند.

***به هر حال مسئولان ما در مورد فرقه حلقه دارند کوتاهی می کنند و آسیب های زیادی از جانب این گروه به خانواده های ایرانی وراد می شود برای این که برخی جیبشان را پر کنند. مسئولان ما نباید نسبت به این امر کوتاه بیایند، قوه قضاییه و دستگاه امنیتی ما باید دوباره وارد عمل بشوند. اگر لازم باشد من در مصاحبه های بعدی مکان کلاس های این گروه و نام برخی از مهره های اصلی آنها را فاش خواهم کرد.
 1 نظر

رابطه حجاب با روی کارآمدن دولت حسن روحانی از منظر غرب

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

درحالیکه  مشاجرات بین جریان های گوناگون سیاسی ادامه دارد تا هرکدام به نحوی آراء اختصاص یافته به دکتر روحانی را به نفع خود مصادره کنند، این بار برخی رسانه های غربی سعی دارند جوّی را القا کنند تا سوای گرایش های سیاسی، گروه های مختلف مردم نیز وارد این فضا شده و رئیس جمهور منتخب را فقط رئیس جمهور طیف فکری و فرهنگی خود بدانند.
بلومبرگ یکی از سایت های غربی است که تلاش در این زمینه را آغاز کرده است. در مطلبی که در این سایت خبری امریکایی می خوانیم، با زیرکی خاصی تلاش شده که جامعه ایران را به دو گروه مذهبی و غیرمذهبی تقسیم کرده و بدینوسیله بین مردم جامعه انشقاق ایجاد کند.
در این مطلب در پوشش مصاحبه با افراد خاص، به دروغ پردازی های آشکاری اقدام شده که هر فرد منصفی را به تعجب وا میدارد. به عنوان مثال عنوان شده که دکتر احمدی نژاد حضور زنان در جامعه را تهدیدی برای ایران می دانست ولی دکتر روحانی- با توجه به اینکه زنان نیمی از جمعیت کشور را تشکیل می دهند و دولت نیز به حمایت آنان نیاز دارد- این طرز فکر را نسبت به آنان نخواهد داشت! این در حالیست که احمدی نژاد اولین رئیس جمهور ایران بود که در کابینه خود از وزیر زن استفاده کرد.




مصاحبه با زنان و دخترانی که پایبندی چندانی به حجاب ندارند شگرد دیگر اختلاف افکنی بین طیف های مختلف مردم توسط نویسنده مطلب مذکور است. بلومبرگ می نویسد زنان حامی روحانی خوشحالند که با روی کار آمدن یک رئیس جمهور میانه رو دیگر از بابت تذکر شنیدن در خیابان ها نگرانی کمتری دارند. حال آنان می تواند هرطور که می خواهند لباس بپوشند.
نویسنده این مطلب با اصرار بر سیاسی بودن نوع پوشش در ایران، آن را مقوله ای جدای از مذهب و فرهنگ می داند که با تغییر فضای سیاسی تغییر می کند. وی برای اثبات مدعای خود به نقل از فائقه شیرازی، استاد بخش خاورمیانه شناسی دانشگاه تگزاس و نویسنده کتاب حجاب در فرهنگ مدرن، می نویسد: ”در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی، پوشیدن جین رواج بیشتری یافت و زنان توانستند لباسهای متفاوتی – که دیگر گشاد نبودند- در بر کنند…”
اما با تمام این تفاصیل، دور بودن از فضای فرهنگی جامعه ایران مانع از این است که غرب تصور صحیحی از اوضاع اجتماعی جمهوری اسلامی داشته باشد، و اینگونه است که معمولا در برنامه های خود در رابطه با ایران دچار اشتباه می گردد.
اول: حجاب و بی حجابی مخصوص قشرهای منفک و مختلف مردم نیست! در خانواده های ایرانی به وفور دیده می شود که این افراد در کنار یکدیگر و در یک خانواده و فامیل زندگی می کنند و در عین اختلاف نظر در اینباره، رابطه ای صمیمانه و دوستانه با هم دارند.
دوم:این تفکر در ایران نهادینه شده که رئیس جمهور منتخب مردم، رئیس جمهور همه ملت ایران است نه تنها افرادی که به وی رای داده اند. پس مصادره فرهنگی و سیاسی وی از نظر ملت سوای گرایش های مختلف- امری مذموم و مردود است.
سوم: در ایران همواره فصل الخطاب سخنان رهبری نظام است. ایشان در سخنان خود در استان خراسان شمالی (مهر 91) مسئله برخورد با بدحجابی را به روشنی تبیین نمودند و دیگر شک و شبهه ای در این رابطه وجود ندارد.
چهارم: بی حجابی لزوما به معنای یک نماد سیاسی نیست کما اینکه بارها مشاهده شده افراد بدپوشش در صدا و سیما و یا فضای مجازی اعلام کرده اند طرفدار نظام اسلامی و رئیس جمهور وقت هستند.
البته ناگفته نماند برخی شعارهای دکتر روحانی در دوران تبلیغات زمینه ای گردید که عده ای دندان طمع تیز کنند تا وی را فقط برای افرادی که از حضور گشت ارشاد و یا آمرین به معروف در سطح جامعه دل خوشی ندارند مصادره کنند.

 نظر دهید »

واکنش رسانه های غربی به جمله "امریکایی‌ها غیرقابل اعتماد هستند"

03 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

در حالیکه گمانه زنی های تحلیلگران غربی درباره اقبال یا عدم اقبال دکتر روحانی به غرب هنوز هم ادامه دارد، سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع کارگزاران نظام، غرب را از این خیال واهی خارج ساخت که ایران با پا گذاشتن بر منافع ملت، مسیر باج دادن به بیگانگان و فرمانبرادری از آنان را بپیماید.
ایشان در گوشه ای از بیانات خویش که بیشترین انعکاس را در رسانه ها داشت فرمودند: ”ما همواره معتقد به تعامل با دنیا بوده و هستیم اما نکته مهم در تعامل با دنیا، شناخت طرف مقابل و درک اهداف و شگردهای اوست زیرا اگر او را به درستی نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد… امریکاییها غیرقابل اعتماد و غیرمنطقی هستند و در برخوردهایشان صادق نیستند.” ایشان همچنین افزودند: ”در ابتدای امسال هم گفتم که به مذاکره با امریکا خوش بین نیستم.”

واشنگتن پست به نقل از آسوشییتدپرس با انعکاس بخش هایی از سخنان آیت الله خامنه ای، در لفافه به این نکته اقرار کرد که برداشت غرب از شعارهای تبلیغاتی دکتر روحانی -که باعث امیدواری غرب به برخی خواسته های نامشروع خود شده بود- نه تنها اشتباه بوده بلکه با توجه به مواضع رهبر ایران، نیل به آنها غیرممکن است.

فاکس نیوز نیز در مطلبی که تیتر آن جمله ای از رهبری در خصوص عدم اعتماد به امریکا بود، با بازتاب سخنان ایشان نوشت: ”این سخنان درحالی از سوی آیت الله خامنه ای –که حرف آخر را در ایران میزند- بیان می شوند که حدودا یک هفته از اصرار مقامات سابق کاخ سفید و ده ها تن از حقوقدانان امریکایی برای حل و فصل مسائل فی مابین از طریق مذاکره می گذرد.”
سیاستمداران سابق امریکایی در نامه خود به باراک اوباما، انتخاب دکتر روحانی را یک فرصت بزرگ بالقوه عنوان کرده و از اوباما خواسته بودند از این فرصت استثنایی کمال استفاده را ببرد. همچنین دو نفر از نمایندگان پارلمان، چارلز دنت و دیوید پرایس، با تاکید بر استفاده از تمام ابزار دیپلماتیک، در نامه خود خطاب به اوباما با اشاره به برخی مواضع حسن روحانی اظهار داشتند: ”قدرت رئیس جمهور در ایران محدود است اما اشتباه بزرگیست اگر این فرصت را امتحان نکنیم!” ولی حال و با توجه به خط مشی تعیین شده از سوی رهبر انقلاب امید آنان تبدیل به یأس شد.

تایمز اسرائیل نیز در مطلب خود نوشت: ”انتخاب روحانی امید برای کاهش تنش ها با غرب را پررنگ کرده بود و این احتمال میرفت که امریکا بتواند مستقیما با ایران وارد مذاکره شود.”
البته شاید هیچ کشوری جز رژیم غاصب اسرائیل از این ناامیدی غرب شادمان نباشد زیرا صهیونیست ها همواره به مذاکره بدبین و خواهان انتخاب گزینه نظامی در مواجهه با ایران بودند.
در هر حال مواضع رهبری بار دیگر نقشه های مخالفان نظام اسلامی را که برای استقلال و منافع ملت ایران دندان تیز کرده بودند نقش برآب کرد.

 1 نظر

آی فیلم و ضرورت نگاه استراتژیک رسانه‌ای

02 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

جنگ غرب علیه نظام جمهوری اسلامی ایران و ارزش  های اسلامی، با پایان جنگ تحمیلی و مهار فتنه  های مسلحانه وارد فازی جدید شد، در حقیقت دشمنان اسلام که از رویارویی فیزیکی و مستقیم با نظام اسلامی ناامید شده بودند، نبرد خود را در جبهه نامعلوم به روشی بی رحمانه آغاز کردند، آنچنان که بهترین توصیف از آن را امام خامنه ای با عبارت “شبیخون فرهنگی” ارائه دادند.

امام خامنه ای درباره راه  های دفاع در این جنگ در بیانات خود در شهریور 1388، اینچنین فرمودند: «این که (شما افسران جوان جبهه  ی مقابله با جنگ نرم) چه کار باید بکنید، چه جوری باید عمل کنید، چه جوری باید تبیین کنید، این ها چیزهایی نیست که من بیایم فهرست کنم، بگویم آقا این عمل را انجام بدهید، این عمل را انجام ندهید اینها کارهائی است که خود شماها باید در مجامع اصلی تان، فکری تان، در اتاق  های فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید. لیکن هدف مشخص است: هدف، دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله  ی با یک حرکت همه جانبه  ی متکی به زور و تزویر و پول و امکانات عظیم پیشرفته  ی علمی رسانه ای. باید با این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود.»

آی فیلم
کمتر از یک سال پس از رهنمودهای امام امت، شبکه تلویزیونی “آی فیلم” در عید فطر سال1389 آغاز به کار کرد. این شبکه نوظهور  کارکرد خود را پخش آن دست سریال ها و فیلم  های ایرانی قرار داد که دارای مضامین تاریخی و استعمارستیزی است.


این شبکه در حال حاضر در بسیاری از کشورهای عربی دفتر نمایندگی داشته و از دوبلور  های سوری، اماراتی و لبنانی استفاده می کند، در مورد جمعیت مخاطبین آی فیلم نیز گفته می  شود این شبکه حدود300میلیون نفر مخاطب دارد.

سیاست فرهنگی آی فیلم نیز همچون هر شبکه  ای، جنبه  های مثبت و منفی خاص به خود را دارد، از این رو سعی می  شود به تفکیک به برخی از موارد آن اشاره شود.



فرصت  های پدید آمده توسط آی فیلم:
آی فیلم بطور کلی باعث پدید آمدن فرصت  های بسیاری در حوزه قدرت نرم و نبرد فرهنگی شده است، فرصت  هایی که شاید بتوان مهمترین آن  ها را در موارد زیر دید:

1.مقابله با الگوی ترکی

ارائه تصویری اسلامی از جامعه ایرانی که وفاداری زوجه به زوج در آن همچنان استوار و خانواده دارای حرمت است. درحالیکه شبکه  های ترک زبان، تصویری عیاش، مملو از خیانت، شهوت رانی و… از جامعه خود نشان می  دهند، این موضوع در دراز مدت باعث تضعیف جایگاه مدل ترکی برای جوامع اسلامی می شود.





2.معرفی حقیقت زیبای مقاومت اسلامی
ارائه فیلم  های حماسی از جنگ تحمیلی، مقاومت مسلمانان سوریه، لیبی، لبنان و… در قبال رژیم صهیونیستی و استعمارگران باعث معرفی بیش از پیش حقیقت زیبای مقاوت اسلامی می شود.

3.مقابله با تبلیغات علیه جامعه ایرانی
در حالی که دشمن به دنبال معرفی جامعه ای متعصب و افراطی از ایران است، برنامه  های طنز و اجتماعی آی فیلم با این توطئه مقابله می  کنند.





4.تهییج احساسات مردمی در راستای بیداری اسلامی
با پخش فیلم  هایی در مورد انقلاب ایران یا نهضت  های مقاومت جهانی همچون نهضت استقلال طلب ایرلند می توان تمایلات بیداری اسلامی را در جامعه مخاطب دامن زد.

5.تهییج احساسات مردمی در راستای مقابله با رژیم صهینونیستی
پخش فیلم  هایی در مورد جنایات   رژیم صهیونیستی و یا نبردهای اطلاعاتی بین ایران و اسرائیل می توان ندای مبارزه با اسرائیل را بیش از پیش بسط داد.


6.تضعیف قدرت نرم قدرت های عربی
از آنجا که آی فیلم برخلاف شبکه  های عربی همچون ام بی اسی که با فیلم  های غربی به صحنه آمدند، به پخش برنامه در چارچوب ارزش  های اسلامی می  پردازد، در بین اقشار اسلام گرا محبوبیت بیشتری دارد و از این رو باعث تضعیف قدرت نرم رقبای منطقه ای می  شود.



7.به گوش رساندن ندای حق طلبی تشیع
با پخش فیلم  هایی در مورد قیام سیدالشهداء و مظلومیت ائمه اطهار و معصومین علیهم السلام می توان باعث نفوذ بیش از پیش تشیع در جوامع عربی شد.





8.ارائه آموزش  های مردمی برای رویارویی با سرکوب حکام عرب وابسته
در دورانی که کشورهای عربی وابسته به سرکوب مردمشان می  پردازند، می  توان با پخش فیلم  های سینمایی، سریال و مستند باعث تعلیم روش های مبارزه شد.

9.شناخت بیشتر علایق و دغدغه  های جهان عرب
از طریق بخش هایی که به انعکاس نظر اعراب مخاطب می  پردازد، می  توان به دید جامعی نسبت به دغدغه  های جوامع عربی دست یافت.


10.جذب برخی از مخاطبان شبکه  های ماهواره ای فارسی زبان
پخش طیف متنوعی از سریال  های ایرانی باعث می  شود بخشی از جامعه مخاطب ایرانی صرفاً تماشاچی، به جای تماشای شبکه  های ماهواره ای به تماشای آی فیلم روی بیاورند.

جنبه  های منفی آی فیلم:
می  توان اذعان داشت که این شبکه دارای پتانسیل  های فراوانی است که متاسفانه به آن  ها کم لطفی شده است و از سویی در دل جنبه  های مثبت در دراز مدت پیامدهای منفی بروز می کند، به همین جهت برخی از این پیامدهای منفی به شرح زیر گردآوری شده است:

1.سردرگمی در انتخاب مخاطب
در چند سوای اخیر؛ عده ای صحبت از پخش آی فیلم به زبان انگلیسی می  کنند. این در حالی است که با توجه به فرصت  های منطقه ای، در حال حاضر پخش آی فیلم به زبان انگلیسی که جوامع آن اشتراکات کمتری با ایران دارند، چندان منطقی به نظر نمی رسد در صورتی که می  توان به پاره ای موقعیت  های منطقه ای به شرح زیر توجه کرد:

الف- فارسی زبانان
جامعه فارسی زبان افغانستان و تاجیکستان دارای اشتراکات فرهنگی بسیاری با ایران است، تلاش برای جذب مخاطب در این کشورها با تبلیغ آی فیلم در این نواحی، از یک سو تفکرات مورد حمایت ایران را گسترش می  دهد و از سوی دیگر باعث تقویت زبان فارسی به عنوان یکی از اهرم  های ذاتی اعمال نفوذ فرهنگی ایران می شود.

ب- ترک زبانان
جوامع ترک بالاخص ایران شمالی(جمهوری آذربایجان) که دارای اکثریت شیعه است، پتانسیل بالایی جهت جذب مخاطب و ترویج مقاومت اسلامی دارد و از این رو می  توان میدانی جدید را در نبرد فرهنگی علیه رژیم وابسته اف ها در ایران شمالی گشود.

ج- کرد زبانان
جوامع کرد به طور ذاتی با جامع فارسی زبان دارای اشتراکات بسیاری است، بطوری که کردها در ادبیات معیار خود از فارسی زبانان به عنوان"پسر عمو” یاد می  کنند، بنابراین پخش بخشی از آی فیلم به زبان کردی باعث بسط نفوذ فرهنگی ایران در جوامع کرد می  شود.



2.ارائه نصویری نامنسجم از جامعه ایران
یکی از پیامدهای نامناسب فعالیت آی فیلم که در دل جنبه  های مثبت آن قرار دارد، ارائه تصویری نامنسجم از جامعه ایران است. آی فیلم در سریال  های خود بیشتر به شهر پیشرفته و توسعه یافته تهران تمرکز می  کند.  اما در مستند های خود به سراغ شهری همچون کندوان می رود که مردم آن در کوه زندگی می کنند یا شوشتر که در آن هنوز از آسیاب اولیه استفاده می شود. این برنامه  ها هر چند با نیت خیر خواهانه جذب توریست همراه است اما می  تواند باعث القای دید قوم گرا و مرکز محور به جمهوری اسلامی شود.

3.تبلیغ تبعیض طبقاتی در ایران
فیلم  های آی فیلم غالباً دو طبقه دارد، دارا و ندار. این دسته بندی اقتصادی از جامعه ایران و کمتر پرداختن به جامعه متوسط باعث می  شود پاره ای از مخاطبان ایران را دارای تبعیض طبقاتی می  دانند و در نتیجه آن، نظام اسلامی که یکی از اهداف آن رفع تبعیض طبقاتی است، ناکام به نظر برسد.



4.بر طبل تضییع حقوق زن در ایران کوبیدن
در بخشی از فیلم  های پخش شده، با کلیشه زن خوب و مرد ظالم روبرو هستیم. در این فیلم  ها زنان ایران وفادارانی هستند که گاهاً خیانت می  بیندد، این مسئله باعث القای تصوری زن ستیز از جامعه ایران می  شود.

5.نادیده گرفتن تاریخ ایران
در فیلم  های آی فیلم کمتر به پخش فیلم  هایی در مورد تاریخ گذشته ایران پرداخته می  شود، احتمال می  رود که دلیل آن جلوگیری از نسبت دادن تفکرات ملی گرایانه به آی فیلم است. اما با کمی تامل در خواهیم یافت پخش فیلم در مورد گذشته ایران، باعث یادآوری این نکته می  شود که خیلی از جوامع عربی از نظر تاریخی در حوزه فرهنگی ایران قرار دارند و این مسئله باعث افزایش ضریب نفوذ فرهنگی ایران می  شود.

6.تضعیف محور مقاومت با تاکید بر تاثیر تحریم ها
پرداختن به مسئله گرانی در ایران در قالب برنامه  های مختلف باعث می  شود که جوامع عربی از هراس فشار غرب، از محور مقاومت فاصله بگیرند.

جمع بندی
بطور کلی تقویت ظرفیت  های موجود در آی فیلم همچون قدم گذاشتن بر روی لبه تیغ است. پیامدهای منفی موجود در دل جنبه  های مثبت آی فیلم را نمی توان با حذف برنامه  هایی که اینچنین مضامینی دارند، رفع نمود زیرا که چنین برخوردی موجب خواهد شد که این شبکه از جذابیت و کثرت موضوع بیافتد و نوعی حالت کسل کننده و یکنواخت به خود گیرد، چنین انقلابی می  تواند باعث محروم شدن آی فیلم از بخش عمده ای از مخاطبانش شود، اما در برخورد با چنین پیامدهایی می  توان با ارائه تفسیر  های فیلم به صورت گزینشی رفع مشکل کرد.

هر چند باید توجه داشت که این دسته از برنامه  های تفسیرگونه باید به صورت کوتاه و مختصر پخش شوند زیرا در غیر این صورت حالت تخصصی به خود می  گیرد و برای مخاطب صرفاً “تماشاچی” محلی از ارعاب ندارد.

از سوی دیگر آی فیلم این پتانسیل را دارد که بتوان در قالب پخش فیلم  های غیر ایرانی(غربی) که جنبه  های ضد امپریالیستی دارند، باعث افزایش روشن نگری در بین جوامع مخاطب شود.
بطور کلی باید در مورد آی فیلم این مسئله را در نظر داشت که این شبکه تلویزیونی می  تواند در دراز مدت به یک مجموعه  تلویزیونی تبدیل شود(همچون ام بی سی) و شامل کانال  های خبری، مستند و … گردد که نیل به این هدف تاثیری شگرف در نبرد فرهنگی ایران با رقبای منطقه ای می  گذارد.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 37
  • 38
  • 39
  • ...
  • 40
  • ...
  • 41
  • 42
  • 43
  • ...
  • 44
  • ...
  • 45
  • 46
  • 47
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس