تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

کازابار یا "کازینو بار" در تهران + عکس

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

تغذیه یکی از حوزه هایی است که از سبک زندگی تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر می‌‌گذارد چرا که خود بخش مهمی از فرهنگ و سبک زندگی فرد و جامعه است. غذاها، مواد اولیه، نوشیدنی ها، میوه ها و… همچنان که بر جسم انسان اثر دارند بر خلقیات و رفتار و در واقع روان او نیز تاثیرات متفاوتی می‌گذارند. حلال و حرام بودن خوردنی ها و نوشیدنی ها، سرد و گرم بودن آن ها، موافقت و تضاد با طبع انسان، میزان انرژی، پروتئین، فیبر و سایر ویژگی های غذا، نوع پخت و… از جمله مواردی است که درباره ی خورد و خوراک باید به آن ها توجه کرد.
در کنار محتوی، کیفیت و چگونگی اغذیه و اشربه، روش و مکان خوردن آن ها نیز نشان دهنده فرهنگ و آداب و رسوم تعیین کننده روش زندگی یک فرد یا جامعه است. از این رو  همواره یکی از راه های عرصه فرهنگ خودی در کشورهای بیگانه افتتاح یک رستوران بوده است. رستوران های چینی، هندی، اسپانیایی، ایتالیایی و… امروز در اکثر کشورها وجود دارند. در ایران و اغلب در تهران نیز رستوران های مختلفی که غذاهای ملیت های گوناگون را عرضه می‌کنند وجود دارد. یکی از این رستوران ها، رستوران کازابار است.


کازابار(Casa Bar) در 18 مهر 1390(10 اکتبر2011) در بازار بزرگ میرداماد افتتاح شد. کازابار یک رستوران کوچک و جمع و جور است که با شعار “مزه ساندویچ را احساس کنید” انواع فست فود را در کنار نوشیدنی های متنوع عرضه می‌کند. کازابار نمونه یک رستوران مدرن است که در میان محیطی پر از شلوغی، ترافیک و سایر اجزای استرس آفرین زندگی شهری فضایی آرام، شیک، ساده با منویی متفاوت را بوجود آورده است. تنها نکته ای که درباره کازابار جای تأمل دارد نام است.
کازابار از ترکیب دو کلمه کازا + بار تشکیل شده است. واژه “کازا” که در فارسی وجود ندارد، از میان معانی و کاربردهای بسیار واژه “بار” نیز تنها دو معنی به تغذیه ارتباط دارد:
*غله و جز آن. آنچه در دیگ ریزند از حبوب و بُقول و گوشت و جز آن پختن را. مظروف دیگی. مظروف ظرفی. هر چیز که آنرا خورند. (برهان). قوت و خوراک هرچه باشد. (ناظم الاطباء).خوردنی. محصول و بَرِ زمین یا درخت. تره بار. خشکبار. خشکه بار. خواربار.
*حاصل درخت را گویند از میوه و گل و غیره. (برهان). میوه و گل و شکوفه. (ناظم الاطباء). میوه درخت که آنرا بر نیز گویند. (شرفنامه منیری). ثمره و میوه هر درخت. (غیاث). میوه و ثمر درخت. (انجمن آرا) (آنندراج). میوه درخت. (فرهنگ رشیدی) (سروری). حاصل نباتات را گویند ازگل و میوه. (جهانگیری). میوه درخت که درختش را درخت بارور و شاخش را شاخ بربار گویند. بطور خصوصی میوه خوردنی را گویند و در عربی فاکهه. حاصل نباتات. (شعوری ج 1 ورق 160). بر. میوه. ثمر، میوه درخت است وتا بر درخت است بربار گویند. حاصل، محصول درختی. فایده. آنچه درخت آرد بسالی از میوه خوردنی و ناخوردنی. رجوع به بر شود. تمام شکوفه را گویند. (شعوری ج 1ورق 160 برگ ب از مجمع الفرس)
از بین معانی ذکر شده هیچ کدام نمی‌تواند به عنوان پسوند مکان به کار رود چنانکه در کازابار به کار رفته است. حال ریشه این کلمه را در زبان های غیر فارسی بررسی می‌کنیم.
کازا(Casa) واژه ای اسپانیایی و به معنای “خانه” است و ترکیبات گوناگونی در این زبان دارد. از طرف دیگر کازا ریشه‌ی لاتین کلمه کازینو(Casino) نیز هست.



واژه بار(Bar) نیز هم در انگلیسی و هم در اسپانیایی در کنار سایر معانی غیر مرتبط با تغذیه و یا نشان دادن مکان، به معنای محلی است که در آن مشروبات الکلی سرو می‌شود، چه در رستوران، چه هتل و چه در خانه.

برای ریشه یابی کازابار نمی‌توان معنی فارسی واژه بار را در نظر گرفت، چرا که ساختار، منو و چیدمان رستوران کازابار ایرانی نیست، روشن ترین دلیل آن تبریک کریسمس 2013 در صفحه فیس بوک رستوران و درخت تزئین شده جلوی رستوران در ایام کریسمس است بدون کوچکترین اشاره و یا تبریکی درباره عید نوروز. پس نمی‌توان بار را به عنوان عنصری از زیان فارسی در ترکیب کازابار در نظر گرفت.




نتیجه آن که کازابار یا کازینو + بار است و یا کازا + بار. از آنجایی که Casa Bar پیش از این به عنوان رستورانی سوئدی انتخاب شده بود انتخاب ترکیب دوم درست تر خواهد بود.
رستوران سوئدی کازابار ترکیب رستوران و کلوبی شبانه است. در این حالت می‌توان کازابار را بار خانگی یا بار خانوادگی معنا کرد. بعید است گردانندگان این رستوران پیش از انتخاب و یا ساختن کلمه کازابار ریشه‌ی آن را بررسی نکرده باشند.


http://www.casabar.com/

جدا از نام کازابار که رسماً به فرهنگ ایرانی – اسلامی و به شکلی زیرکانه دهن کجی می‌کند، فضای این رستوران نیز فضایی غربی و تداعی کننده یک بار است.




برای درک دقت گردانندگان رستوران در انتخاب نام و همچنین چیدمان رستوران کافی است به مجسمه چوبی زنی که روی پیشخوان قرار دارد دقت کنیم.




زنی با ظاهر یک زن کاتولیک که قطعه‌ی چوبی دست او با انار تزئین شده است.
انار از جمله میوه هایی است که در بین تمدن ها، ادیان و اسطوره ها جایگاه ویژه ای داشته و سمبل موارد گوناگونی است.

در فرهنگ اسپانیایی انار علاوه بر اینکه به عنوان سمبلی از عشق، صلح، خویشتن داری و … مطرح است، نماد یکی از حکومت های پادشاهی این کشور نیز می‌باشد، نشانی از پادشاهی گرانادا (انار را در زبان اسپانیولی Granada گویند) که هم اکنون نیز شهری با این نام در اسپانیا وجود دارد.
هم اکنون نیز انار به عنوان یکی از عناصر تشکیل دهنده نشان پادشاهی و علامتی که بر روی زره و سپر جنگجویان(Spanish coat of arms) درج می‌شود نیز کاربرد دارد.

 


نشان پادشاهی اسپانیا


اینکه یک رستوران کوچک از نام گرفته تا چیدمان و کوچکترین عناصرش با فرهنگ جامعه ای که در آن تاسیس شده است تضاد و اختلاف دارد موضوع قابل تأمل و مهمی نیست، مهم رشد روز افزون رستوران ها و کافی شاپ هایی از این دست در پایتخت و شهرهای بزرگ کشور است. رستوران هایی مبلغ فرهنگ های گوناگون، متناسب طبقات مختلف اجتماعی، در محله های متفاوت و نام هایی که ریشه یابی نمی‌شوند.


سبک زندگی مشتریانی که جذب این رستوران ها شده و طرفدار آن ها می‌شوند از تغییر و دگرگونی مصون نیست. ابتدایی ترین تغییر در سبک زندگی هواداران این رستوران ها که اغلب از جوانان و نوجوانان هستند چرخش در نوع اغذیه و اشربه است.
در مرحله بعد خو گرفتن با عبارات و کلماتی همچون کازابار، کافی بار، سالاد بار و … و همچنین مبلمان و دکوراسیون متناسب این مفاهیم است، همچنان که هم اکنون کانتر کافی بار خانگی و صنعتی در کنار هم به فروش می‌رسند، به مرور زمان این مبلمان وارد خانه افراد شده و در منازل جایگاه ثابتی برای خود پیدا خواهند کرد همان طور که پیشتر وارد چیدمان منازل بخشی از مدرنیست های جامعه شده اند.


در کنار حرکت خزنده فروشگاه های زنجیره ای، مراکز تفریحی، رستوران ها و کافی شاپ ها که عمدا و یا سهوا در حال تغییر بخشی از فرهنگ ایرانی – اسلامی هستند برخی رسانه ها نیز گاه آگاهانه و گاه جاهلانه به این حرکت ها دامن می‌زنند. نمونه اخیر آن رپرتاژ تبلیغاتی یکی از ویژه نامه های روزنامه همشهری برای رستوران کازابار است. در آذر 1391 ویژه نامه 6و7 روزنامه همشهری صفحه پایانی خود را به معرفی و تمجید از کازابار اختصاص داد.

ویژه نامه روزنامه همشهری


ویژه نامه  “6و7″ که بیش از 15 ماه از انتشار آن می‌گذرد به منظور معرفی انواع گزینه های مناسب تعطیلات آخر هفته ایجاد شده است. درباره این ویژه نامه در همشهری آنلاین می‌خوانیم: «6و7 بهانه‌ای است برای گشودن درها تا تغییر رفتارهای زندگی اجتماعی در عصر حاضر نیز اتفاق افتد. …  غایت شیرین‌دوانی نویسندگان آن انگیزه‌ای است که در شما به‌وجود می‌آورد برای اینکه از خانه بیرون بزنید و به واسطه روزنه‌هایی که 6 و 7 برای شما ایجاد می‌کند آخر هفته مفرحی را برای خود و خانواده‌تان رقم بزنید.»


حداقل انتظاری که از رسانه های دستگاه های فرهنگی دولتی می‌رود این است که به ابتدایی ترین عناصر سبک زندگی اسلامی – ایرانی پایبند بوده و به انبوه فعالیت های ضد فرهنگی دشمنان کشور دامن نزنند، همچنین تیزبینانه گزاره های فرهنگی را رصد کرده و هر گزینه ای را به مخاطبی که به آن رسانه اعتماد کرده است معرفی نکنند. البته انجام این دست اقدامات از رسانه های فرهنگی وابسته به شهرداری تهران امر غریب و جدیدی نیست. هنگامی که معرفی رستوران هایی از این دست در حجم انبوه انجام شود، طبیعتاً خانواده های زیادی تمایل پیدا می-کنند به این مکان ها سر زده و آخر هفته خود را در آنجا بگذرانند، تأثیر انس گرفتن کودکان و نوجوانانی که با خانواده خود در این مراکز حضور پیدا می‌کنند با چیدمان، نوع غذاها و فضای کلی آن ها بی بازگشت است. این نسل به راحتی نمادها و عناصر فرهنگ های بیگانه را وارد خانه و محل کار خود خواهند کرد.

 3 نظر

آثار و پیامدهای زندگی آواتاری

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

زندگیِ مبتنی بر آواتار اگرچه در حاضر شکل یک بازی ساده را دارد اما در آینده ای نزدیک به یکی از پیچیده ترین معضلات بشر تبدیل خواهد شد.
افراد بر حضور در جهان مجازی(در اینجا منظور عام فضای مجازی نیست، بلکه صرفاً جهانی است که بازی در آن رقم می خورد.) از ساعات عمر واقعی خود استفاده می کنند. کارمند، دانشجو، خانه دار، مدیر، تکنسین و غیره تفاوتی نمی کند، زندگی آواتاری(Avatarian Life) نیروی کار دنیای واقعی را با چالش مواجه خواهد کرد و فردی که روزانه 8 ساعت را صرف زندگی دوم خود کند دیگر توان و انرژی مفیدی برای رسیدگی به کارها و فعالیت های دنیای واقعی را نخواهد داشت.



در زندگی دوم فرد می تواند آواتار های مختلفی داشته و با آواتار های سایرین در ابعاد گسترده ارتباط بر قرار کند. درصد بالایی از آواتارها چیزی متفاوت از واقعیت صاحب خود هستند، و این یعنی زندگی دوم جهانی است که پایه و اساس آن بر دروغ بوده و کذب است.
فرد برای تشکیل زندگی در این محیط نیاز به یک شریک دارد، پس به دنبال شریک دلخواه خود می گردد، ازدواج کرده و منزلی برای خود تهیه می کنند. در کنار سایر آلودگی ها و مفاسد اخلاقی ِ موجود در محیط زندگی دوم که به طور طبیعی برگرفته از دنیای واقعی غرب و سبک زندگی امریکایی است، بحث روابط جنسی در زندگی دوم شکل نوینی از پرده دری ها و بی عفتی های انسان اومانیسم را به نمایش می گذارد، روابطی که فروپاشی بسیاری از خانواده ها را در غرب رقم زده و معضلی پیچیده را برای مسئولان این جوامع ایجاد کرده است. مرد و زنی که علی رغم داشتن خانواده در دنیای واقعی، در جهان مجازی و در قالب آواتار با یکدیگر ازدواج کرده و رابطه برقرار می کنند، طبیعی است که دیگر فرصتی برای رسیدگی به امور زندگی واقعی شان نداشته باشند. علاوه بر اینها انحرافات جنسیِ حاصل از حضور یک زن در قالب یک آواتار مرد و حضور یک مرد در قالب آواتار زن در روابط جنسی زندگی دوم نیز غیر قابل انکار است.


ازدواج آواتاری با حضور مهمانان آواتاری


افزایش آمار خودکشی نیز از جمله آثار و پیامدهای زندگی آواتاری است. فرد آواتار خود را براساس آرمان ها، تخیلات و رؤیاهای خویش می سازد، هنگامی که یک نفر به آواتار و زندگی دوم خود خو گرفت و همه روزه ساعت های متمادی از عمر خویش را صرف آن کرد، هنگام مواجهه با من واقعی خویش در دنیای واقعی دچار یأس و ناامیدی می گردد، تنفر از خویش و خودکشی نتیجه ی طبیعیِ این مواجهه است. بالارفتن مفاسد و آلودگی های اخلاقی، افت تحصیلی، عدم بهره وری شغلی، انزوا، مشکلات جسمی، از هم پاشیدگی خانواده و تضعیف بنیان های جامعه و مانند اینها از جمله آسیب هایی است که زندگی دوم در پی دارد.



برخی زندگی دوم و آواتارسازی را صرفاً یک بازی می دانند، بازی ای که علاوه بر نوجوانان و جوانان، میانسالان نیز به آن گرایش دارند، اما مشاهده اثرات این زندگی به خوبی روشن می کند که آواتار تنها یک کاراکتر کارتونیِ مجازی نیست. پیشتر اشاره شد که زندگی دوم اساساً برپایه ی دروغ شکل می گیرد، ممکن است دروغ برای بشر غربی تنها یک معذوریت اخلاقی به حساب آید اما برای انسان مسلمان چنین نیست. در حالی که آواتار نه تنها خود جعلی و کذب است بلکه دروغ، دو روئی و بالاتر از اینها “نفاق” را نیز برای دارنده خود رقم می زند.
«نفاق» در لغت اظهار خلاف باطن است و در شرع اظهار ايمان و اخفاء كفر است. كسى را منافق گويند كه بر خلاف عقيده تظاهر نمايد خواه بگفتار باشد يا كردار و عمل، در عرف چنين كسى را دو رو گويند. منافق از ماده” نفق” بر وزن” شفق” به معنى كانالها و نقب‏هايى است كه زير زمين مى‏ زنند تا براى استتار يا فرار از آن استفاده كنند. به نظر راغب در مفردات و فيومى در مصباح تسميه منافق از «نفق» به معنى نقب است كه از راهى بدين وارد و از راه ديگرى خارج مي شود. (تفسير نمونه)»
«گرچه نفاق به مفهوم خاصش، صفت افراد بى‏ ايمانى است كه ظاهراً در صف مسلمانانند امّا باطنا دل در گرو كفر دارند، ولى نفاق معنى وسيعى دارد كه هرگونه دوگانگى ظاهر و باطن، گفتار و عمل را شامل مى ‏شود هرچند در افراد مؤمن باشد كه ما از آن به عنوان «رگه‏ هاى نفاق» نام مى‏ بريم. در حديثى مى‏ خوانيم: سه صفت است كه در هر كس باشد منافق است هر چند روزه بگيرد و نماز بخواند و خود را مسلمان بداند: كسى كه در امانت خيانت مى‏ كند، و كسى كه به هنگام سخن گفتن دروغ مى‏ گويد، و كسى كه وعده مى‏ دهد و خلف وعده مى‏ كند». مسلما اين گونه افراد رگه‏ هائى از نفاق در وجود آنها هست، مخصوصا در باره رياكاران. از امام صادق عليه السّلام مى‏ خوانيم كه فرمود: «ريا و ظاهر سازى، درخت (شوم و تلخى) است كه ميوه اى جز شرك خفى ندارد و اصل و ريشه آن نفاق است».(برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 47)»
«نفاق عقيدتى است، كه آيات منافقين معمولاً ناظر به آن است، مربوط به كسانى است كه در ظاهر اظهار ايمان مى‏ كنند ولى در دل شرك و كفر، پنهان مى‏ دارند. اما نفاق عملى در مورد كسانى است كه اعتقاد باطنى آنها اسلام است، ولى اعمالى بر خلاف اين تعهد باطنى انجام مى‏ دهند كه دوگانگى چهره درون و برون را نشان مى‏ دهد، مانند: پيمان ‏شكنى، دروغ، خيانت در امانت و…. (تفسير نمونه، ج‏24، ص: 177)»



با توجه به معنای نفاق، آواتارسازی را در سبک زندگی اسلامی چطور می توان توجیه کرد؟ اینکه بازی است؟ اگر صرفاً یک بازی است چرا باعث فروپاشی خانواده ها و یا خودکشی نوجوانان می گردد؟ بدیهی است که آواتار و زندگی دوم به یک بازی محدود نمی شود، اما عده ای که اغلب از علاقمندان نگاه لیبرالی به انسان و جامعه هستند، سعی می کنند با بازی جلوه دادن آن، آثار مخربش را پنهان سازند.
باید توجه داشت انسان لیبرال پنهان سازی هویت و دروغ را به شکل سنت هرساله تکرار، تمرین و بازآموزی می کند.
بر طبق آیات و روایات حتی مال و اولاد نیز از جمله مواردی هستند که سرگرم شدن به آن ها و غفلت از یاد خداوند باعث پیدایش نفاق در قلب انسان می گردد، حال صرف ساعت ها برای زندگی دوم و تزیین آواتار چیزی جز غفلت و فراموشی یاد خداست؟

«در آيات 9 الی11 سوره مبارکه منافقون، مؤمنين را تذكر مى‏ دهد به اينكه از بعضى صفات كه باعث پيدايش نفاق در قلب مى‏ شود بپرهيزند، يكى از آنها سرگرمى به مال و اولاد و غافل شدن از ياد خداست، و ديگری بخل است.” يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ …”
كلمه” تلهى” از مصدر” الهاء” گرفته شده، و اين كلمه به معناى مشغول و سرگرم شدن به كارى و غفلت از كارى ديگر است، و منظور از” الهاء اموال و اولاد از ذكر خدا” اين است كه اشتغال به مال و اولاد انسان را از ياد خدا غافل كند، چون خاصيت زينت حيات دنيا همين است كه آدمى را از توجه به خداى تعالى باز مى ‏دارد هم چنان كه فرمود: “الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا” و اشتغال به اين زينت دل را پر مى‏ كند، و ديگر جايى براى ذكر خدا و ياد او باقى نمى ‏ماند، و نيز غير از گفتار بى‏ كردار، و ادعاى بدون تصديق قلبى برايش نمى‏ ماند، و فراموشى پروردگار از ناحيه عبد باعث آن مى ‏شود كه پروردگارش هم او را از ياد ببرد، هم چنان كه فرمود:” نَسُوا اللَّهَ فَنَسِيَهُمْ” «2» و اين خود خسرانى است آشكار، هم چنان كه باز در صفت منافقين فرمود:” أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى‏ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ” «3».(ترجمه الميزان، ج‏19، ص: 490)»



از طرف دیگر خداوند پذیرفتن ولایت کفار را نیز گونه ای نفاق معرفی کرده است. پذیرفتن ولایت کفر اشکال گوناگونی دارد، از معاهدات تجاری و بازرگانی گرفته تا پناهندگی و پذیرفتن سلطه و سیطره نظام های علمی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و رسانه ای. حضور در محیط زندگی دوم و ساخت و ساز در جهانی که ولایت کفار بر آن موضوعیت دارد نیز چیزی جز پذیرش ولایت آنان نیست.
«و اين آيه شريفه(آیات 144 و 145 سوره مبارکه نساء) مؤمنين را نهى مى ‏كند از اينكه به ولايت كفار و سرپرستى آنها بپيوندند و ولايت مؤمنين را ترك كنند و سپس آيه شريفه دوم مساله را تعليل مى‏ كند، به تهديد شديدى كه از ناحيه خداى تعالى متوجه منافقين شده و اين بيان و تعليل معنايى جز اين نمى‏ تواند داشته باشد كه خداى تعالى ترك ولايت مؤمنين و قبول ولايت كفار را” نفاق” دانسته، و مؤمنين را از وقوع در آن بر حذر مى ‏دارد.(ترجمه الميزان، ج‏5، ص: 192)»


با قدری تأمل می توان دریافت که نفاق در فضای مجازی محدود به آواتارسازی و زندگی دوم نمی شود. بلکه عام ارتباطات و تعاملات صورت گرفته در فضای مجازی می تواند در بردارنده نوعی نفاق باشد. به عنوان مثال برخی یکی از ویژگی های مطلوب و ممتاز فضای مجازی را این می دانند که هر فرد می تواند با هر شیوه و روشی که می پسندد با دیگران به تعامل بپردازد بدون اینکه نگران واکنش ها، عواقب و نتایج روابط خود باشد، می تواند در هر سطحی با دیگران رابطه برقرار کرده و هر زمان که اراده کند بدون پرداخت هیچ هزینه ای، روابط را قطع کرده و پایان دهد. آیا این چیزی جز نفاق است؟ پس نفاق منحصر و محدود به آواتار نیست، بلکه هر هویت مجازی که فرد برای خود می سازد، این هویت پتانسیل دامن زدن به نفاق قلبی و عملی فرد را خواهد داشت.
هویت مجازی(Virtual Identity) اشکال گوناگونی دارد، ایمیل، اکانت یک فروم یا شبکه اجتماعی و مواردی از این دست. البته باید در نظر داشت حتی یک وبلاگ نیز می تواند جلوه ای از شخصیت و ماهیت نویسنده خویش باشد. اگر فارغ از تعریف متداول هویت مجازی، این هویت را بر تمام فعالیت ها و حضور یک فرد در مقام ارسال کننده ی پیام(نه دریافت کننده، مثلا به عنوان کسی که جستجو کرده یا خبر مطالعه می کند.) و شخصی که در قالب یک پست وبلاگ، ارسال پست، لایک کردن و بازنشر در شبکه های اجتماعی، ارسال خبر، ارسال پادکست، ساخت آواتار و امثالهم دیگران را مورد خطاب قرار می دهد اطلاق کنیم ابعاد نفاق گسترش بیشتری پیدا خواهد کرد.


سایت ها و وبلاگ ها پر است از تبلیغات گوناگون، فلش ها و بنرهایی که مدام جلوی چشمان کاربر چشمک می زنند. فروشنده ای که جنسش را به شکلی در فضای مجازی تبلیغ می کند که آن گونه نیست، نفاق را برای خود رقم زده، سیاستمداری که از طریق فرافکنی و هوچی گری و جعل حقایق دیگران را تحت تأثیر می دهد، منافقی بیش نیست.
فضای مجازی هم نفاق پرور است و هم به نفاق درونی افراد دامن می زند، منافقین ابزارها و امکانات بیشتری به نسبت دنیای واقعی برای پنهان کردن منویات قلبی و عقاید خود دارند. از این رو لازم است سازوکار مناسبی جهت شناسایی منافقین در فضای مجازی ایجاد گردد، چرا که فضای مجازی همان طور که بستری مناسب برای گردهم آمدن محققان، فرهیختگان و افراد متعهد به منظور مباحثه، گفتگو و ارتقای سطح دانش و اصلاح باورهای اشتباه پدید می آورد، امکان دور هم جمع شدن افراد ناآگاه را نیز مهیا می کنند، در این میان کسانی که در جهل خود گرفتارند در کنار افراد همانند خود دچار جهل مضاعف می شوند.
محیط هایی از این دست بهترین مکان برای حضور منافق و بهره برداری از جهل عمومی افراد است. منافقان به راحتی می توانند نگاه افراد حاضر در جوامع مجازی را از مسیر درست منحرف کرده و با استفاده از شانتاژ، فرافکنی، عوامفریبی و سایر تکنیک هایی از این دست به ترور شخصیت ها و گروه های دیگر بپردازند.

در تفسیر نمونه بر اساس آیات و روایات اسلامی نشانه هایی برای منافقین ذکر شده که می توان از منطبق کردن آن ها با عناصر فضای مجازی، چهره ی منافقین مجازی را نیز شناسایی نمود:
«بدون شك نفاق و منافق، مخصوص عصر پيامبر صلی الله علیه و آله نبوده است و در هر جامعه ‏اى اين برنامه و گروه وجود دارند، منتها بايد بر اساس معيارهاى حساب شده‏اى كه قرآن براى آنها بدست مى‏ دهد شناسايى شوند، تا نتوانند زيان و يا خطرى ايجاد كنند، در آيات گذشته و همچنين سوره منافقين و روايات اسلامى نشانه‏ هاى مختلفى براى آنها ذكر شده است از جمله:
1-  هياهوى بسيار و ادعاهاى بزرگ، و خلاصه گفتار زياد و عمل كم و  ناهماهنگ.
2-  در هر محيطى رنگ آن محيط را گرفتن و با هر جمعيتى مطابق مذاق آنان حرف زدن، با مؤمنان” آمنا” گفتن و با مخالفان” إِنَّا مَعَكُمْ"!
3- حساب خود را از مردم جدا كردن و تشكيل انجمنهاى سرى و مرموز دادن با نقشه‏ هاى حساب شده.
4- خدعه و نيرنگ و فريب و دروغ و تملق و چاپلوسى، پيمان شكنى و خيانت.
5- خود برتربينى، و مردم را ناآگاه، سفيه و ابله قلمداد كردن و خود را عاقل و هوشيار دانستن.
خلاصه دوگانگى شخصيت و تضاد برون و درون كه صفت بارز منافقان است، پديده ‏هاى گوناگونى در عمل و گفتار و رفتار فردى و اجتماعى آنها دارد كه به خوبى مى‏ توان آن را شناخت.
چه تعبير زيبايى دارد قرآن در آياتى كه مى‏ گويد: فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ:” آنها دلهاى بيمار دارند” چه بيمارى از دوگانگى ظاهر و باطن بدتر؟ و چه بيمارى از خود برتربينى و يا نداشتن شهامت براى رويارويى با حوادث دردناكتر؟  
ولى همان گونه كه بيمارى قلبى را هر چند پنهان است نمى ‏توان به كلى مخفى كرد بلكه نشانه ‏هاى آن در چهره انسان و تمام اعضاى بدن آشكار مى‏ شود، بيمارى نفاق نيز همين گونه است كه با تظاهرات مختلف قابل شناخت مى ‏باشد.(تفسير نمونه، ج‏1، ص: 100)»



زندگی در تعامل با پیچیدگی های فضای رسانه ای امروز و نیز جهان مجازی نیاز به یک سازوکار منسجم و هدفمند برای شناسایی کذابان و منافقان دارد که این امر با بسط و گسترش معیارهای ارائه شده در آیات و روایات امکان پذیر بوده و تنها همت مومنین را می طلبد.

 2 نظر

سوغات آنجلینا جولي برای دختران افغان

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

پس از اشغال افغاستان و با گذشت زمان خارجی ها دریافتند که مقاومت اسلامی افغان ها، سرکوب شدنی نیست، برای همین آنها میدان نبرد خود از جنگ با اسلام گرایان را به جنگ با اسلام تغییر دادند. آنها در این جنگ جدید، با سلاح تهاجم فرهنگی به نبرد پرداختند، تهاجمی که هدف اصلی آن ایجاد نوعی “تحمیل فرهنگی” به ملت افغانستان بود. اشغالگران در این نبرد با ترویج مکاتب الحادی خود به دنبال ترویج اسلام هراسی و غرب گرایی در افغانستان هستند. از این رو ترویج و بسط تفکرات غربی بالاخص تفکر فمینسیتی در افغانستان مشهود است، تفکری که در آغاز در قالب قانون"منع خشونت علیه زنان"به صحنه آمد و حال با اعمالی همچون “آگاه سازی نسل جدید افغان ها” رو به گسترش است.
در حقیقت از آنجا که غرب از ایجاد نوع انقلاب ضد ارزشی در بین نسل بزرگ سال و جا افتاده افغان در سطوح حداکثری ناامید شده است، بدنبال شستشوی مغزی نسل جدید و کودکان و نوجوانان افغان است.


ابزارهای غرب
اشغالگران در راستای پروژه شستشوی مغزی و القای فرهنگی، به واسطه حضور گسترده خود در افغانستان از ابزارها و اهرم های متنوعی بهره می برند. ابزارهایی که دارای ابعاد درون مرزی و فرامرزی است و گاه به شکل رسمی ظاهر و گاه در قالب “کمک های بشردوستانه” وارد معرکه می شود. از این رو سعی می شود به پاره ای از ابزارهای اشغالگران اشاره شود:

1-قانون سازی
اشغالگران و متحدان افغان آن از طریق قوانین همچون “قانون منع خشونت علیه زنان” سعی می کنند نوعی مشروعیت ملی برای بسط تفکرات الحادی مورد نظر خود بدست آورند، تا از طریق آن از یک سو با ادله قانونی تفکرات مقابل را به زنجیر بکشند و از سوی دیگر برای تبلیغ فرهنگ مطلوب خود، فضای عمل ایجاد کنند.



2-مطرح کردن چهره های غرب گرا در افغانستان
غرب بدنبال این است که با توسل به شانتاژ مطبوعاتی و رسانه ای خود چهره های غرب گرا را در جامعه افغانستان مطرح کند و از طریق جلب توجه به سوی آنان “هژمونی فرهنگی” خود را پیش ببرد. برنامه ای که شاهد حی آن افرادی همچون عمر اکرم، محمد تقی خان بختیاری هستند.

3-ایجاد حرکت اجتماعی در افغانستان
از آنجا که اشغالگران، بالاخص انگلستان دارای بازوهای مطبوعاتی قدرتمندی در افغانستان هستند، آنها با سوء استفاده از جامعه افغانستان که جامعه نابالغی است که با یک کنش- واکنش های اجتماعی می توان آن را به تحرک درآورد، امیال خود را بر فضای رسانه ای افغانستان حاکم می کنند. برای مثال می توان به بازتاب “روز جهانی قیام یک میلیار نفر علیه خشونت علیه زنان” اشاره کرد که با استفاده از شور ناشی از تحرک آن به مانور تبلیغاتی پرداختند.


4-تعلیم مستقیم افغانستان
یکی از اهرم های جنگ فرهنگی اشغالگران علیه ملت مسلمان افغانستان، تعلیم و ترویج فرهنگ ضد ارزشی خود به طور مستقیم توسط عمّالشان است.

در حقیقت آنان سعی می کنند به عمّال تهاجم فرهنگی خود در قالب یک برنامه از پیش تعیین شده، نوعی مشروعیت بین المللی و بشر دوستانه دهند، در واقع سعی می کنند با دادن جوایزی همچون “نوبل"یا اعطای القابی همچون “سفیر صلح"برای ایادی خود توجه و مشروعیت لازم برای انجام ماموریتشان را تامین نمایند، می توان اوج این برنامه ریزی را در ساخت مدرسه توسط آنجلینا جولی دید.


ناتوی فرهنگی برای مشروعیت بخشی به جولی، در سال 2001 او را به عنوان سفیر حسن نیت و کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهدگان انتخاب کرد. در ادامه نیز جایزه اسکاری هم به او دادند تا هم شهرت حرفه ای برایش پدید آید و هم طعم بین المللی شدن را بچشد.
جولی اولین عملیات فرهنگی خود در جهان اسلام را در سال 1390با حضور در کمپ متواریان سوری در شهر آلتین ترکیه انجام داد. او مسئولیت جدی خود در عرصه فرهنگ سازی را در فرودین 1392با ساخت یک مدرسه دخترانه در افغانستان آغاز کرد.



ساخت مدرسه
آنجلینا جولی در راستای ماموریت خود یک مدرسه غیر دولتی دخترانه را در افغانستان تاسیس کرد، مدرسه ای که محور آموزشی خود را تعلیمات فمینیستی قرار داده است و در آن به دانش آموزان تعلیم داده می شود تا از سنین پائین تربیت خانوادگی و اصیل و قومیت خود را فراموش کرده و آموزش فمنیستی این مرکز را سرلوحه زندگی هایشان قرار دهند.


این مرکز با موسسه فمنیست راشایل آمریکا ارتباط مستقیم دارد و رسماٌ ارتباط هایی را برای همکاری با یکدیگر از آغاز شروع به کارش داشته و دارند.
آنجلینا جولی هدف از راه اندازی این مرکز به اصطلاح آموزشی را خدمت به زنان و دختران جنگ زده عنوان کرده و اعلام کرده که قصد دارد در آینده ای نزدیک فعالیت های خود را گسترش دهد و با حمایت سازمان های حقوق بشری مدارس و مراکز آموزشی بیشتری را در کشور جنگ زده افغانستان تاسیس کند.

ساخت این مدرسه بخشی از پروژه شبیخون فرهنگی در افغانستان است، زیرا تنها چند روز پس از تأسیس این مدرسه، از جولی خواسته شد که در برابر رهبران 8 کشور صنعتی در مورد وضعیت زنان افغانستان صحبت کند. او در به اصطلاح گزارش های خود تهدیدات علیه زنان را به بافت قومی، مذهبی و حتی پاره ای از مدیران سیاسی افغانستان نسبت می دهد، ادعا هایی که از برنامه بلند مدت غرب برای استفاده از جولی در نبرد فرهنگی افغانستان حکایت می کند.
ساخت مدرسه فمینیستی به معنای عزم غرب برای پرورش نسلی فمینیست و ضد اسلامی در افغانستان است، از سوی دیگر تاکید این مدرسه بر فراموش کردن هویت های قومی، خانوادگی و … در کنار اتهامات جولی در مورد اقوام و فرهنگ افغان ها حکایت از وجود مجموعه ای از اهداف در استراتژی ناتوی فرهنگی برای غلبه بر فرهنگ اسلامی افغانستان دارد، که سعی می شود به بخشی از آن اشاره شود:

1-تضعیف پایگاه مذهب در افغانستان
مدرسه جولی و نقش آفرینی جدید این زن در نهادی بین دولتی، تمرکز خود را بر روی ضربه زدن به باورهای مذهبی قرار داده است. در حقیقت همان طور که در مانیفست این نهاد گفته شده، هدف این مدرسه تعلیم دختران بر پایه تعالیم فمینیستی و اجتناب از ارزش های سنتی است، از این رو محتمل است که تاسیس این مدرسه آغازی برای تشکیل شبکه های مختلف جهت القای تعالیم فمینیستی به دختران افغان باشد تا بدین وسیله ارزش های اسلامی در افغانستان تضعیف شوند.



2-برهم زدن بافت قومی افغانستان
تحمیل باورهای غربی، جامعه افغانستان را از حالت سنتی و فرهنگ بومی خود در می آورد، به دنبال این تحول سنت های قومی و قوم گرایی در افغانستان تضعیف می شود. این مسئله به طور مشخص در مدرسه جنسی جولی نمایان است، یکی از اصول این مدرسه القای عدم تاثیر پذیری از قومیت است. هدف اشغالگران این است که با تضعیف قوم گرایی در جامعه افغانستان، به تدریج نوعی در آمیختگی قومی در این کشور ایجاد خواهد شد که این مسئله از نفوذ ذاتی ایران و پاکستان در منطقه می کاهد.


راه اندازی و گسترش چنین مدارسی که تاکید دارند دختران نباید از مسائل قومی تاثیر بگیرند باعث می شود که ازدواج ها از حالت سنتی و قومی خود خارج شوند. در واقع در بیشتر مناطق افغانستان دختر با دستور و خواست پدر به خانه بخت می رود، از آنجا که در افغانستان نظام قبیله ای و قومی حاکم است تا کنون والدین یک دختر اجازه ازدواج یک دختر را با پسری از قومی دیگری نمی دادند اما با گسترش تفکرات فمینیستی این امر موجب تمرد دختران از کانون خانواده و در نتیجه در هم آمیختگی قومی می شود. این رویداد نیز باعث تقلیل تدریجی جمعیت شیعیان افغانستان می شود، زیرا که شیعیان افغانستان در اقلیت بوده و محدود به قوم هزاره این کشور می شوند اما با وصلت دختران هزاره با پسران اکثریت سنی این کشور بتدریج جمعیت شیعیان افغانستان کم خواهد شده و پسران اقلیت شیعه هم با وصلت خود با دختران سنی ، فقط از سرعت این تقلیل کم خواهند کرد.


3-تلقین توهم “رویای آمریکایی”
ذهن دختران افغان که بخاطر مجموعی از عوامل همچون اشغال، جنگ داخلی، بی ثباتی سیاسی و … دچار نوعی خود کم بینی شده اند، هنگام روبرو شدن با هنرپیشه ای همچون آنجلینا جولی که برای چنین دخترانی به نوعی"بت ” محسوب می شود، باعث بروز نوعی از خود گریزی در بین دختران افغان و پذیرش توهم “رویای آمریکایی"میان آنان می شود که این مسئله رشد نفوذ فرهنگی آمریکا در افغانستان را تشدید خواهد کرد.


4-موازی سازی با فرهنگ ایرانی
جامعه افغانستان به واسطه کثرت فارسی زبانانش، به طور ذاتی گرایش به فرهنگ و زبان و رسوم ایرانی دارد، این عامل از مجموع ظرفیت های ذاتی اعمال نفوذ ایران در افغانستان است اما در صورت قدرت یافتن این چنین مدارسی، به تدریج نفوذ ذاتی ایران در بخشی از نواحی افغانستان به حاشیه می رود.


در مجموع باید متذکر شد که عملیات های فرهنگی اشغالگران در راستای هراس غرب از افزایش نفوذ ایران و طالبان در پی تخلیه افغانستان در سال 2014 است. غرب بدنبال این است که با لطمه زدن به تفکرات مذهبی و فرهنگ بومی- قومی افغانستان از نفوذ ذاتی ایران و سایر نیروهای تاثیر گذار در آن منطقه بکاهد. غرب می خواهد با تحمیل فرهنگ خود، ارزش های اسلامی و بومی(که رنگ و بوی ایرانی نیز دارند) را تضعیف کند.
البته باید متذکر شد که تلاش های غرب برای جلوگیری از توسعه نفوذ ایران در افغانستان پس از 2014 میلادی فقط محدود به اعمال فرهنگی نمی شود. زیرا که اشغالگران در این اواخر با امتیازدهی گسترده به طالبان همچون باز کردن دفتر سیاسی طالبان در قطر، گفتگو کرزی با آنان و صحبت از اینکه طالبان هم می توان عضوی از جامعه افغانستان باشد و … سعی می کنند زمینه سازی لازم برای اشغال فرهنگی افغانستان 2014 میلادی به بعد را تکمیل کنند، چرا که برای جلوگیری از نفوذ اسلام حقیقی در افغانستان باید اسلام سلفی طالبانی را در آن بسط و گسترش داد.

 1 نظر

شلیک به حقیقت

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

رشد سریع و چشمگیر اسلام به ویژه مکتب تشیع در جهان و علاقه‌ای که پیروان ادیان و مکاتب مختلف در سراسر دنیا به مطالعه قرآن نشان می‌دهند تا جایی است که این علاقه‌مندی، کتاب وحی را در صدر پرفروش‌ترین کتب جهانی قرار داده است. این مسایل ثابت می‌کند که وعده برحق الهی در حال محقق شدن است و این اسلام است که قلوب همه آزاداندیشان را فتح می‌کند و تشرف روزافزون پیروان سایر ادیان و مکاتب به این دین مبین، بهترین شاهد بر این مدعا است.
نمایشگاه قرآن کریم در سال 1391  تهران با بخش جدیدی با عنوان ره یافتگان و با هدف معرفی مبلغان و تازه مسلمانان جهان  از “مالکوم شباز” دعوت نمود تا در این نمایشگاه حاضر گردد اما همان زمان تمام مدارك وي در امريكا سرقت شد.


مالکوم ایکس



مالکوم ایکس پس از بازگشت از مناسک حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید


در تاریخ هفده بهمن ماه سال گذشته این خبر “وقوع پس‌لرزه کنفرانس «هالیوودیسم صهیونیستی» در آمریکا” بر روی سایتهای خبری قرار گرفت: “مالکوم شباز” نوه مالکوم ایکس فعال مسلمان حقوق مدنی سیاهپوستان که قرار بود برای شرکت در کنفرانس «هالیوودیسم صهیونیستی» به ایران سفر کند، از سوی پلیس فدرال آمریکا بازداشت شد.
کنفرانس هالیوودیسم صهیونیستی با این اندیشه که آمريكا از طريق هاليوود ايدئولوژي خود را ترويج مي كند و به همين دليل اين كنفرانس هاليووديسم نام گرفته است.” در اسفند ماه 1391 در تهران برگزار گردید اما فعال مسلمان حقوق مدنی سیاهپوستان در این برنامه حضور نداشت.و در تاریخ ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲  این خبر در صدر  اخبار جهان قرار گرفت: نيروهاي امنيتي امريكا نوه مالكوم ايكس را به شهادت رساندند.

***مالکوم ایکس که بود؟
مالکوم ایکس، مبارز سیاهپوستی است که در سال 1925 در ایالت اوهامای آمریکا به دنیا آمد.او هفتمین فرزند خانواده بود. پدرش کشیش مذهبی و از جمله افرادی بود که برای حقوق مدنی سیاهپوستان فعالیت می کرد.در هشت سالگی جسد پدرش را کنار ریل راه آهن پیدا کردند و مادرش بیش از این تاب نیاورد و در بیمارستان روانی ها بستری شد. مالکوم ایکس، روزی که برای فروختن یک ساعت دزدی به جواهرفروشی رفت، به دام پلیس گرفتار شد و به ده سال حبس محکوم شد. 


دوران محکومیت، از او انسان دیگری ساخت. مالکوم آموخت که هیچ گاه برای آموختن دیر نیست،او با برنامه ریزی برای اوقات فراغت خود در زندان، به مطالعات پردامنه علمی و مذهبی پرداخت.

*از مالکوم ایکس تا حاج ملک شبّاز
او به تدریج با سیاهپوستان مسلمانی آشنا شد که هم بندش بودند؛ افرادی از گروه «ملت مسلمان». آنان از اسلام گفتند و اینکه اتحاد، برادری و برابری، سه اصل جدایی ناپذیر در دین اسلام است و تبعیض نژادی در آ ن معنایی ندارد. مالکوم ایکس،دانست که در دین مبین اسلام برتری به پاکی و تقواست، نه به رنگ پوست.

بنابراین او پس از آزادی، به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآمد. او سیر مطالعاتی و تحقیقاتی خویش را ادامه داد و تا جایی پیش رفت که به عنوان سخنگوی این جمعیت برگزیده شد. تبلیغات مذهبی و اعتقادی او در آمریکا، باعث شد تعداد زیادی از سیاهپوستان با اسلام آشنا شوند و در مدت کوتاهی به عضویت گروه «ملت مسلمان» درآیند.
مالکوم ایکس،با سفر به سرزمین وحی به عظمت اسلام ناب محمدی پی برد او در مناسک حج دید که هیچ فرقی بین سفید و سیاه و رنگین پوست نیست و همه مسلمانان جهان، از هر طبقه و نژادی که باشند با صلح و دوستی کنار یکدیگر جمع می شوند و عالی ترین مراسم مذهبی و اعتقادیِ خویش را به جای می آورند.و پس از بازگشت از مناسک حج، نام حاج ملک شبّاز را برای خود برگزید. پس از بازگشت درصدد ایجاد تشکیلاتی گسترده برآمد تا به وسیله آن، مسلمانان جهان را با نژادهای گوناگون به همدلی و ظلم ستیزی فراخواند. مالکوم در آستانه راه بود که خانه اش را به آتش کشیدند و چون از این واقعه جان سالم به در برد، یک هفته بعد در 39 سالگی هنگام سخنرانی در سالن بالروم مانهاتان، با شلیک چند گلوله به زندگی پرفراز و نشیب او پایان دادند.

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

موضع غرب در برابر حسن روحانی چند ساعت قبل از تنفیذ

13 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

در حالی که هنوز ساعاتی تا تنفیذ حکم ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی باقی است، برخی رسانه ها به انتشار اخبار پیرامون آن و تحلیل دوباره این انتخاب پرداختند.
بی بی سی با درج خبر شروع به کار رسمی دولت یازدهم، در مطلب کوتاهی بار دیگر به بی نتیجه بودن دفاع از انتخاب دکتر روحانی در انتخابات پرداخته و نوشت: ”اگرچه وی در زمان انتخابات شعار تغییر واقعی و دوری از افراط را سر میداد اما نخواهد نتوانست کاری از پیش ببرد زیرا تصمیم گیرنده اصلی در ایران، رهبر مذهبی این کشور است… دیدیم که در روز قدس روحانی نیز اسرائیل را زخمی کهنه بر پیکره جهان اسلام دانست… پس او چه تفاوتی با محمود احمدی نژاد دارد که در آخرین سخنرانی خود –یک شب قبل از پایان کار دولتش-  باز هم اسرائیل را به باد حمله گرفت؟”



همچنین همزمان با راهپیمایی با شکوه روز قدس، نتانیاهو با حمایت از دور جدید تحریم های ایالات متحده علیه ایران گفت: ”پیام روشن این تحریم ها این است که ایران نباید تصور کند انتخاب یک رئیس جمهور میانه رو، باعث لطف امریکا به ایران می شود!”
جورازلیم پست با انتشار سخنان نتانیاهو در خصوص تحریم های تصویبی هفته پیش در کنگره امریکا و به نقل از وی می نویسد: ”مردم ایران باید بدانند دوره گفتگو و لبخند [غرب] گذشته است! اگر آنها از تحریم ها خسته شده اند باید اقدامات ملموس تری را اتخاذ کنند.”
گفتنی است دو دستگی نمایندگان کنگره امریکا درخصوص اختلاف نظرهای پیرامون نوع تعامل با ایران به شدت بالاگرفته است.
جی تی ای [سایت رسمی اخبار جهان یهود] در این باره می نویسد در هفته گذشته دو نامه خطاب به اوباما در کنگره دست به دست می چرخیدند تا به امضای حامیان برسند: یک نامه بر تشدید بیش از پیش تحریم ها تاکید داشت که طرفداران آن کمیته امور اجتماعی اسرائیلی امریکایی بود و نامه دیگر بر لزوم گفتگو و مذاکره اصرار می ورزید که جنبش امریکایی ها برای صلح و جی استریت از آن حمایت می کردند.
مخالفین تشدید تحریم ها معتقدند باید به روحانی فرصت داد تا به وعده های خود پیرامون شفاف سازی بیشتر پرونده هسته ای عمل کند اما مخالفین مذاکره، آنها را به ساده انگاری و خوشبینی بی مبنا متهم می کنند.

 1 نظر

از پَلاس‌بودن در گوگل‌پِلاس تا چالش‌های امنیتی کاربران

12 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

با وقوع انقلاب صنعتی و پس از آن ورود به قرون بیست و بیست و یکم موجی از تحولات گوناگون به دلیل به ثمر نشستن تکنولوژی، زندگی تمامی ابناء بشر را تحت تاثیر قرار داد، یکی از این تحولات اساسی در سطوح ارتباطی بود. بشر به لطف فضای سایبرنتیک و گذشته از معایب گسترده آن توانست بسیاری از اعمال روزمره خود را با سرعت بالاتر و در ابعاد وسیع تریی انجام دهد. این فضا باعث شد حد و مرز  ما بین کشور های جهان کوچک و کوچک تر شود، و بشر با قرار گرفتن در جهانی به مثابه یک اتاق شیشه ای به تمام محیط اطراف خود مسلط شد.
به وجود آمدن دستگاه هایی نظیر تلفن، موبایل، ماشین پیام گیر و … توانست مقوله ارتباط را تا حدود زیادی تحت الشعاع قرار دهد اما ایجاد فضای سایبرنتیک و گسترش جهانی آن، موجب حرکت جهشی در حوزه ارتباطات شد. شاید بتوان استفاده از پست  الکترونیکی را اولین گام ارتباطی در فضای سایبر دانست، بعد از آن بود که ارتباط های متنی، تصویری و صوتی از طریق ابزارهای الکترونیکی جایگاه ویژه ای در بین مردم پیدا کرد به نحوی که امروز این سیستم ها یکی از اساسی ترین شقوق ارتباطی مردمان جهان می‌باشد. در این راستا بود که فضای سایبر توانست فاصله ها در میان جهانیان را کم کند. به وجود آمدن رسانه‌های اجتماعی(Social Media) منجر به تعاملات میان افراد در جوامع مختلف شد این سیستم ارتباطی توانست با ایجاد محتوی توسط کاربر، و سپس به اشتراک گذاشتن و یا تبادل اطلاعات گامی مهم در تحولات ارتباطی رقم بزند.



با گذشت زمان و بسط پیدا کردن زیر ساخت های مخابراتی در کشور های مختلف جهان و به وجود آمدن شبکه های اجتماعی به عنوان یکی از زیر مجموعه های رسانه های اجتماعی، این وضعیت ارتباطی دچار تحول زیادی شد و توانست جایگاه ویژه ای در میان کاربران اینترنت پیدا کند.



امروزه شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک، گوگل پلاس و توئیتر یکی از اصلی ترین راهکار های ارتباطی ما بین بسیاری از مردم جهان می باشند اما مسئله این شبکه ها صرفا به ارتباط های جهانی خلاصه نمی‌شود. بلکه با کمی تعمق بیشتر در آن می‌توان به موضوع پیچیده ای نظیر زندگی دوم (Second Life) و چرایی استقبال روز افزون کاربران فضای سایبر از این شبکه ها را مورد بررسی قرار داد.




به هنگام مطرح شدن کلمه زندگی، می توان از بسیاری گزاره های اثرگذار و مهم نام برد که در طول شبانه روز با زندگی انسان ها عجین است، گزاره هایی که هر کدام از آنها نتیجه قرن ها عادات و عقاید فرهنگی یک ملت می باشد. به تبع مطرح شدن زندگی دیگری به نام زندگی دوم در فضای سایبر به موازات زندگی واقعی هر انسان، قوانین و رسومات خاصی در آن زندگی پدید خواهد آمد که توسط به وجود آورندگان آن تعیین شده است. در زندگی دوم به مانند زنگی اول پیچیدگی ها و قواعد فراوانی وجود دارد به نحوی که تمامی شئونات یک زندگی واقعی به شکلی دیگر در این فضا تجلی پیدا کرده است، از این حیث می طلبد با تعمق کردن در فضای سایبر و بلاخص زندگی دوم مقولات مهمی نظیر شبکه های اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد.
امروزه رسانه‌های اجتماعی حوزه‌های مختلفی از زندگی انسان را دستخوش تغییر قرار داده اند، اما همان طور که ذکر شد عمیق ترین اثرگذاری این شبکه ها در حوزه ارتباطات انسان بوده است. اتصال تار عنکبوتی بین کاربران توسط رشته های اینترنت، تحت عنوان شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک و گوگل پلاس موجب شده تا هر کاربر خانه ای مجازی در این فضا برای خود مهیا کند و با قرار دادن اطلاعات شخصی درون پروفایل مخصوص خود، به آی پی رایانه خود روح بخشد. اما غافل از آنکه این خانه مجازی بر روی تار های سستی بنا شده که پایه های لغزان آن در آینده نه چندان دور مشکلات فراوان امنیتی را ایجاد خواهد کرد.



این خانه سست در زمین فضای سایبر به وجود آمده است و هر فرد با اتصال خود به این شبکه ها گویی دریچه زندگی خصوصی خود را به روی تمامی کاربران اینترنت باز می کند. در این راستا تاسیس پی در پی شبکه های اجتماعی در طول سال های گذشته گامی نهایی برای رسیدن به جامعه دیجتالی اندیشه لیبرالیسم بود که به دلیل وسعت ابعاد در حد یک زندگی واقعی اما مجاز شده، مباحث تمام نشدنی درارتباط با خود را به وجود آورده است. اما موضوع اصلی و مطرح در این ارتباط چرایی استقبال از شبکه های اجتماعی می باشد و برای پاسخ به این سوال نیاز به عقب گرد و تجسس در مبانی فکری و تئوریک اندیشه لیبرالیسم است. برای پرداختن به این مسئله در آغاز می‌توان این سوال را پرسید که اساسا چرا شبکه های اجتماعی به وجود آمد؟
با تعمق بر اندیشه لیبرالیسم و رسیدن به بن مایه و هسته آن می‌توان سر چشمه شبکه های اجتماعی را در اومانیسم جستجو کرد. بشر با کنار زدن خدا، خود و من فردی را در مرکز عالم قرار داد و تمامی شئونات خلقت را بر مبنای نفسانیات خود سنجید. از آن روز بود که حرکت آرام و خزنده برای رسیدن به شرایط امروز و به وجود آمدن زندگی مجازی و دور از من حقیقی آغاز شد. انسان اومانسیم با حرکت در محوریت من، تنها موضوعی را که مد نظر دارد صرفا “خود” می باشد، از این حیث، انسانِ انسان گرا طی دوره چند صد ساله به سمت تفرد گرایی حرکت کرد و در نهایت با رقم زدن ایندیویژوالیسم و دوری جستن از خانواده و روی آوردن به زندگی فردی موجب ایجاد بساط شبکه های اجتماعی شد.



از سوی دیگر انسان هایی که کمتر به سمت و سوی تفردگرایی حرکت کرده بودند و اغلب در جوامعی غیر از جوامع غربی زندگی می کنند با ورود به شبکه های اجتماعی به دلیل سرگرمی ذاتی این شبکه ها، ساعات زیادی از وقت خود را در آن هدر می‌دهند و همین مقوله موجب می شود پدیده تفردگرایی در میان دیگر کشور های جهان پر رنگ تر شود کما اینکه در جمهوری اسلامی ایران ورود بی محابای تکنولوژی و عدم آسیب شناسی مناسب آن به موضوع تفردگرایی دامن زده است و به یقین می‌توان گفت یکی از اصلی ترین عوامل افزایش سن ازداوج علی رغم تصور عوام و خواص که در مقولات اقتصادی خلاصه می شود را باید در تفردگرایی حاصل از وابستگی زیاد به تکنولوژی های نوین جستجو کرد. یکی از این شبکه های اجتماعی که در حال حاضر اصلی ترین رقیب شبکه اجتماعی فیسبوک  بوده و توانسته است در عمر اندک خود، کاربران زیادی را جذب کند شبکه گوگل پلاس(+Google) می باشد.

شرکت گوگل در تاریخ ۷ تیر ۱۳۹۰ (۲۸ ژوئن ۲۰۱۱)    به طور رسمی از این سرویس رونمایی کرد. در گذشته این شرکت برای رقابت با شبکه اجتماعی فیسبوک، شبکه اجتماعی اورکات(Orkut) و سرویس گوگل باز( Google Buzz )و ویو(Wave) را ساخته بود ولی این دو سرویس هیچ گاه نتوانستند با این شبکه رقابت کنند.



از آنجایی که شبکه های اجتماعی و جذب روز افزون کاربران به شبکه ها ادامه داشت این شکست برای شرکت گوگل ناراحت کننده بود. در نتیجه گوگل با برنامه ریزی گسترده و بی سر و صدا و با استفاده از تجربه دو شکست قبلی خود شبکه اجتماعی گوگل پلاس را به معرض عمومی در آورد. این شبکه اجتماعی از روز افتتاح تا کنون توانسته است کاربران زیادی را به خود جلب کند. در ابتدا به عقیده بسیاری از کارشناسان گوگل پلاس توانایی رقابت با شبکه فیسبوک را نداشت اما در حال حاضر این شبکه با گذشت کمتر از سه سال از فعالیت رسمی خود توانسته است رتبه دوم شبکه های اجتماعی را کسب کند. تفاوتی که باعث شده گوگل پلاس به مزیتی نسبی دست پیدا کند زیر ساخت موتور جستجوی گوگل است، به این جهت عده ای از کارشناسان سایبر گوگل‎‌ پلاس را بزرگ‌ترین تهدید برای بزرگ‌ترین شبکه‌ی اجتماعی جهان، فیسبوک می دانند.
این شبکه در کمتر از شش ماه توانست بیش از ۴۰ میلیون کاربر را از آن خود کند. رقمی که رسیدن به آن از دیدگاه اصحاب فن، آماری خیره کننده محسوب می شود، هم اکنون این شبکه با گذشت تقریبا سه سال از عمرش نزدیگ به 350 میلیون کاربر را برای خود فراهم کرده است اما دلایلی که این شبکه توانسته است در کوتاه ترین زمان ممکن طرفداران زیادی از اقصی نقاط دنیا را از آن خود کند در نوع خود قابل تامل است.
در اصل مهمترین برتری گوگل پلاس در یکپارچگی آن با سرویس های متنوع گوگل است، کاربر عضو در گوگل پلاس به هنگام اتصال می تواند از تمام سرویس های گوگل از جمله جستجو در موزیک، ویدئو، سند متنی و … استفاده کند. به واقع این شبکه رشد سریع خود را مدیون کاربران رسانه و دیگر افزونه های گوگل می باشد، که توانسته است کاربران را به استفاده از این شبکه ترغیب کند. همچنین این شبکه اجتماعی توانسته است با لینک شدن به کاربران سرویس جی میل و یوتیوب کاتالیزوری قدرتمند برای پیشرفت خود داشته باشد. گوگل پلاس با تعبیه نوار بالای سرویس های گوگل این امکان را برای کاربر مهیا کرده است تا کاربر به تمام سرویس های گوگل دسترسی سریع داشته باشد.
طبق گفته مسئولان شرکت گوگل، گوگل‎پلاس فراتر از یک محل برای به اشتراک‌گذاری موضوعات مورد علاقه کاربر می باشد، این شبکه ملقب به “شهر مجازی ارواح” هم اینک توانسته است با ارائه خدماتی بی نظیر کاربران زیادی را مجذوب خود کند. اما ویژگی های خاصی در شبکه اجتماعی گوگل پلاس وجود دارد که در نسبت با شبکه فیسبوک بی نظیر محسوب می‌شود و دقیقا همین امر است که برای امنیت کاربر یک پاشنه آشیل محسوب می شود.



گوگل پلاس علی رغم شبکه فیسبوک حداقل در ظواهر امر ایمنی و حریم بیشتری برای کاربران خود مهیا کرده و برای حقوق کاربر احترام بیشتری قائل است. در فیسبوک بعضی از اطلاعات شخصی کاربر در صورت عدم اشراف صحیح به تنظیمات برای عموم قابل نمایش است  به طور مثال در بخش لایک ها سلایق کاربر برخلاف میل او برای دیگر دوستان به نمایش گذاشته می-شود بالاخص آنکه این امر در میان کاربران ایرانی فیسبوک امری شناخته شده است به نحوی که بسیاری از فعالیت ها در این شبکه ها موجب رسوایی کاربران شده است. هر چند در فیسبوک کاربر می تواند برای انواع مختلف محتوا سطح دسترسی تعیین کند ولی نمی تواند برای هر محتوای به اشتراک گذاشته شده سطح دسترسی متفاوتی داشته باشد، اما در گوگل پلاس این امر رعایت شده و کاربر می‌تواند حلقه دسترسی به محتوای به اشتراک گذشته را تعیین کند. همین امر موجب شده است کاربران گوگل پلاس اطلاعات خصوصی بیشتری را در پروقایل خود آپلود کنند و اطلاعات بیشتری از خود را در اختیار سرویس های جاسوسی و مراکز امنیتی و  اطلاعاتی قراردهند، در این ارتباط می‌توان به صحبت های اریک اشمیت رئیس موتور جستجوی گوگل اشاره کرد، وی در مصاحبه با نشریه وال استریت ژورنال گفته است:
«ممکن است این جوانان متوجه نباشند که ثبت حجم عظیمی از اطلاعات درباره خودشان چه عاقبتی می‌تواند داشته باشد. … فکر نمی‌کنم جامعه از تبعات در دسترس بودن، قابل فهم بودن و قابل ثبت بودن اطلاعات در هر زمان و توسط هر کسی، آگاه باشد و درک کند که چه اتفاقی خواهد افتاد. … به احتمال زیاد در آینده شرکت گوگل از کاربران خود اطلاعات شخصی بیشتری ذخیره خواهد کرد، در حال حاضر ما تقریبا می‌دانیم که شما که هستید، به چه مسائلی اهمیت می‌دهید و تا حدودی می‌دانیم که دوستان شما چه کسانی هستند.»



باید توجه کرد نکات ذکر شده توسط یک کارشناس ساده مطرح نشده بلکه این صحبت ها توسط رئیس یکی از بزرگترین شرکت-های سایبری ارائه شده است، در واقع گوگل با فراهم کردن ایمنی ظاهری، کاربر را ترغیب به گذاشتن اطلاعات بیشتر می کند حال آنکه این اطلاعات به اعتراف رئیس این شبکه مورد سوء استفاده قرار می‌گیرد.
از دیگر مواردی که می‌توان در مزیت ظاهری این شبکه اجتماعی در نسبت با فیسبوک نام برد پنج ویژگی معروف این شبکه می باشد. یکی از امکانات گوگل پلاس ویژگی دایره‌ها (Circles)است. یکی از معضلات شبکه اجتماعی فیسبوک عدم اجازه به کاربران برای متمایز ساختان دوستانشان از یکدیگر می باشد، گوگل پلاس این امکان را مهیا کرده است که کاربر بتواند محتوا را فقط برای گروهی خاص منتشر کند. از این جهت کاربر می‌تواند اشتراک گذاری های خود را جهت بخشد و از اشتراک گذاری اشتباه جلوگیری کند، این شبکه توانسته است نحوه نمایش حلقه ها و انتخاب افراد مورد نظر را به شکل کاملا جذاب طراحی کند تا جنبه سرگرمی  برای مخاطب به وجود آورد.

یکی دیگر از ویژگی های خاص این شبکه جرقه‌ها (Sparks)می باشد که توانسته است جستجویی کاملا تخصصی را برای کاربر به ارمغان آورد. این امکان ویژه با اتصال به شبکه غنی گوگل می‌تواند مخاطب را در پیدا کردن مطالب مد نظر یاری کند، قابلیتی که فیسبوک از داشتن آن عاجز است. هر چند که موتور جستجوی بینگ در این موضوع به فیسبوک کمک کرده است اما به گفته کارشناسان موتور جستجوی گوگل قدرتی ماورای موتور بینگ دارد. موضوعی که درباره این ویژگی قابل تامل است دانستن و شناسایی سلیقه کاربر توسط موتور جستجوی گوگل می باشد. گوگل به دلیل جستجوی کاربر از طریق موتور جستجویش با سلایق کاربر آشنا است و می‌تواند توسط این ویژگی در گوگل پلاس مخاطب را به سمت مورد نظر هدایت کند و یا با در اختیار قرار دادن لیست موضوعات متنوع انتخاب هر یک از آنها را دراختیار کاربر قراردهد.

گوگل با ارائه ویژگی “جستجو کن به اضافه دنیای خودت!” (search, plus your world)، این امکان را به وجود آورده است تا نتایج جستجوی کاربر براساس اکانت گوگل پلاس به حالت شخصی در آید و به این ترتیب محتوای کاربر و محتوای شبکه گوگل پلاس به نتایج هر جستجویی در گوگل اضافه شود.


ویژگی جرقه در شبکه اجتماعی گوگل پلاس به تنهایی توانسته است تمامی ویژگی های کاربر را ثبت و ضبط و با ایجاد محیطی مفرح برای کاربر بستری اغوا کننده را به وجود  آورد و از سوی دیگر محملی پر و پیمان را برای مراکز امنیتی ایالت متحده آمریکا فراهم کند.
سرویس پاتوق‌ها (Hangouts) نیز توسط این شرکت برای چت تصویری و تماشای ویدئو به شکل گروهی ارائه شده است، امری که در ایران به دلیل پائین بودن سرعت اینترنت چندان فراگیر نشده است.


انجمن (Huddle) نیز از دیگر سرویس های جذاب و نه چندان جدید می باشد. با این سرویس می‌توان در هر لحظه با دوستان مورد نظر به گفتگو‌های جمعی پرداخت، به طوری که تمامی افراد در یک گروه بتوانند در گفتگو‌های متنی شرکت کنند و پیام‌های رد و بدل شده برای تمامی اعضای گروه قابل مشاهده باشد.
از دیگر سرویس های هوشمندانه شبکه اجتماعی گوگل پلاس سیستم موبایل (Mobile) می باشد که کاربر توسط آن می‌تواند به سادگی اطلاعات مورد نظر خود را آپلود کند. ابزارهای اندرویدی دارای امکان جدیدی به نام Instant Upload می باشند که توسط آن می توان به راحتی عکس ها را آپلود کرد. پدیده ای با توجه به آینده کاربران و پیشی گرفتن استفاده از شبکه های اجتماعی توسط موبایل در نسبت با کامپیوتر ها حائز اهمیت است.



درگوگل پلاس نیز دکمه ۱+ نظیر دکمه لایک شبکه فیسبوک وجود دارد که کاربر توسط آن می‌تواند در صورت پسندیدن محتوا آن را لایک کند!


نکات ذکر شده از این شبکه به عنوان ویژگی های اصلی گوگل پلاس که تنها بخشی از کلیت این شبکه اجتماعی می باشد به تنهایی می تواند هر مخاطبی را جذب کند و ساعت ها وقت هر کاربر را از آن خود کند. از این نکات می‌توان به پیچیدگی گوگل پلاس در نسبت با فیسبوک پی برد و با توجه به آنکه گوگل پلاس مزایای ویژه ای در نسبت با فیسبوک دارد پیشی گرفتن این شبکه اجتماعی از شبکه فیسبوک چندان دور از انتظار نیست.
گوگل پلاس و فیسبوک به طور ماهوی تفاوتی با یکدیگر ندارند و هر دو در فضای مجازی و با ایجاد بستر برای ارتباطات جمعی یک هدف را دنبال می کنند اما موضوعی که گوگل پلاس را از اهمیت بیشتری برخوردار می کند کامل و جامع بودن امکانات آن برای کاربر است. کاربری که در گوگل پلاس فعال است به طور قطع به مرور زمان و با استفاده از تمامی امکانات آن، ویژگی های شخصیتی و ارتباطی وی بعد از مدت کوتاهی مشخص و عیان خواهد شد و این مسئله از دیدگاه امنیتی یک چالش بزرگ برای هر فرد محسوب می شود. حال اگر این امر را در جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار داده شود، می توان به تبعات گسترده تری از آن پی برد.
ساعت ها پلاس بودن یک جوانان ایرانی در شبکه گوگل پلاس جدای از مضرات گوناگونی نظیر سوق پیدا کردن به تفرد گرایی ایجاد سرگرمی اغوا کننده، آسیب های شخصیتی جسمی و روحی، تاثیر گرفتن از دروغ های سایبری و اسیر شدن در دست شایعات، غفلت از زندگی واقعی و ده ها مورد دیگر از این عناوین که هر کدام نیاز به گزارشی مفصل دارد موجب می شود وی به عنوان آینده ساز کشور به شکل کاملا عریان تمامی زندگی شخصی خود را در اختیار دشمنان این جمهوری اسلامی ایران قرار دهد و به طور قطع نیز، راهبران امپریالیسم جهانی با مسلط بودن بر زیر ساخت های شبکه های اجتماعی با استفاده هر چه بیشتر از اطلاعات انسان ایرانی برای اهداف شوم خود برنامه ریزی کرده و برای به ثمر نشاندن نقشه هایشان از این شبکه ها بهره آماری می برند.
از این حیث هر انسان ایرانی باید به خوبی بداند علاوه بر آنکه دارای یک هویت شخصی می باشد و باید از آن به عنوان حریم خصوصی مراقبت کند دارای هویت ملی نیز هست و به عنوان یک انسان ایرانی و یک فرد از جامعه محسوب می شود و هر عمل او در شبکه های اجتماعی در نوع خود کمکی به دشمنان ایران اسلامی برای تکمیل برنامه‌های‌شان است.

 1 نظر

اصل تأثیر «رفتار» بر «روح» انسان

11 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

کتاب «شهر خدا؛ رمضان و رازهای روزه‌داری» اثر حجت الاسلام پناهیان اخیراً به چاپ هفتم رسید. یکی از اولین نکاتی که پس از مرور فهرست و متن کتاب «شهر خدا» متوجه می‌شوید این است که این کتاب صرفاً دربارۀ اسرار و آداب ماه رمضان نیست؛ بلکه به تناسب رازهای این ماه، به برخی پرسش‌های کلیدی جوانان پاسخ می‌دهد و عملاً «دوره‌اي مختصر از مباحث معنوي و اخلاقي» را ارائه کرده است. و البته ناشر در ابتدای کتاب به این نکته اشاره کرده است. در روزهای گذشته، بخش اول تا سوم گزیدۀ این کتاب که مستقیماً به سوالاتی در مورد ماه رمضان پاسخ می‌داد با عنوان کلی «رازهای روزه‌داری» منتشر شد. اکنون در روزهای پایانی این ماه معنویت و عبادت، گزیده‌هایی از مباحث معنوی و اخلاقی این کتاب را طی چند شماره و با عنوان «دوره‌ای مختصر از مباحث معنوی و اخلاقی» منتشر می‌کنیم. قسمت اول را در ادامه می‌خوانید:

تأثیر روزه، از طریق قاعدۀ «تأثیر عمل بر روح»
تأثیر روزه ابتدا از قاعدۀ تأثیر عمل بر روح انسان، ناشی می‌شود. عمل و رفتار ما آدم‌ها، ناشی از طرز تفکر و نحوۀ گرایش‌های ماست. اما همین عمل و رفتار که یک نتیجه است، می‌آید و بر اندیشه و احساس آدم اثر می‌گذارد، و گاهی سرچشمۀ آگاهی و نگرش می‌شود، و به‌سادگی می‌تواند در روح انسان تغییر ایجاد نماید.

در پادگان وجود انسان، «رفتار» یک فرمان‌بر و یک سرباز به حساب می‌آید. اما همین سرباز، با آنکه از فرماندهی دستور گرفته و حرکت کرده است، مرکز فرماندهی را هم به دنبال خود می‌کشد، و بعد از عمل، این فرمانده است که متأثّر از او، فرمان‌های بعدی را صادر می‌کند.

1. نحوۀ تأثیرگذاری عمل بر علائق
نحوۀ تأثیرگذاری «عمل» بر «علائق» انسان به این ترتیب است: هر انگیزه‌ای که موجب رفتار خاصی شده باشد و هر علاقه‌ای که پشت سر آن انگیزه قرار داشته باشد، بعد از عمل تقویت شده و فربه‌تر می‌گردد. حتی اگر یک باور، موجب رفتاری بشود، آن رفتار موجب تقویت آن باور خواهد شد.
به این ترتیب، عمل انسان کم‌کم در پشتوانه‌های خود تأثیر می‌گذارد و به آنجا می‌رسد که هرگاه عقیده و یا علاقه‌ای مکرراً در اعمال ما تجلّی پیدا کند، آن علاقه تثبیت شده رشد می‌یابد، و می‌تواند با رقبای خود، یعنی دیگر علاقه‌های موجود در روح انسان، مبارزه کند.

2. نحوۀ تأثیرگذاری عمل بر اندیشه
نحوۀ تأثیرگذاری «عمل» بر «اندیشه» هم به این صورت است: وقتی فکری به عمل رسید، بازتر و شفاف‌تر خواهد شد. و یا عقلی که منشأ عمل بود، بعد از عمل، به دنبال آن عمل می‌افتد و شروع به دفاع کردن از آن می‌کند. به حدی که بسیاری از اوقات بستگی دارد به اینکه شما چه رفتاری داشته باشید، و در چه گروهی قرار گرفته باشید، اکثراً خوبی‌های همان مسیر خود را می‌بینید و از محاسن رفتار و گروه خود دفاع می‌کنید.

عقل انسان در دفاع از رفتار انسان به سرعت فعّال می‌شود، و در واقع از خود دفاع می‌کند؛ چون خودِ او دستور انجام آن افعال را صادر کرده است. لذا پس از فعلیت یافتن یک اندیشه، دفاع سرسختانه‌تری از آن انجام خواهد داد. که گاهی این دفاع آن‌چنان کورکورانه می‌شود که عقل را از کار می‌اندازد و گاهی از اوقات اگر انسان به یک فعل خوب مبادرت بورزد، تازه به اسرار و باطن آن پی می‌برد و عقلش برای درک بهتر همان چیزهایی که قبول داشت، به‌کار می‌افتد.

فلسفۀ وجوب اعمال عبادی، قبل از رسیدن به مراتب معنوی
اینکه خدا بلافاصله پس از معتقد شدن و مؤمن شدن، از ما می‌خواهد به اعمال عبادی مبادرت بورزیم، و بعد از هر «الَّذیِنَ اَمَنوُا»، «وَ عَمِلُوا الصَّالِحَات»(1) را اضافه می‌فرماید، و از همان ابتدا قبل از آنکه به مراتب بالای معنوی برسیم، برای ما دستورات ویژه‌ای مانند روزه و نماز صادر می‌نماید، به این دلیل است که «عمل» بر همان «اندیشه» و «گرایش» خوبی که به خدا پیدا کرده‌ایم اثر می‌گذارد، و ما را به اعماق انتخاب خوبمان می‌رساند و اسرار آن را برای ما روشن‌تر می‌نماید.

کمک گرفتن از عمل، برای تربیت و تقویت روح
بر این اساس تا می‌توانیم باید به عمل کردن مبادرت بورزیم و از عمل برای تربیت و تقویت روح خود مدد بگیریم. این سفارش صریح قرآن کریم است که می‌فرماید: «إسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ؛ کمک بگیرید از صبر و نماز.»(2) که اتفاقاً در تفاسیر، «صبر» را در این آیه به «روزه» تفسیر کرده‌اند و یا لااقل روزه را به عنوان یکی از مهم‌ترین مصادیق آن برشمرده‌اند. و به این ترتیب قرآن کریم ما را به کمک گرفتن از دو «عمل» سفارش کرده است.

لزوم عمل بر اساس همان ایمان ابتدایی برای رسیدن به مراتب بالای معنوی
اما مشکل اینجاست که ما معمولاً می‌خواهیم ابتدا یک ایمان کافی و یقین شافی پیدا کنیم، بعد به عمل بپردازیم. معلوم نیست این یقین و اطمینان از کجا باید به دست بیاید؟ شاید مثل امور مادی، می‌خواهیم ابتدا آن را به چشم ببینیم؛ در حالی‌که قوّت ایمان ما، محصول عمل ما بر اساس همان ایمان ابتدایی ما به خداست. و اگر ما خاضعانه بر اساس همان ایمان ابتدایی خود، دستور اجرا کنیم و خدا را فرمان ببریم، به مراتب بالای ایمان خواهیم رسید.

چه کسانی حاضر هستند بر اساس همان ایمان ابتدایی، عمل کنند؟
خداوند متعال هم در ادامۀ آیۀ فوق الذکر می‌فرماید: «وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَی الْخاشِعینَ.»، یعنی این استعانت و کمک گرفتن از عمل صبر و نماز، سخت است؛ هرکسی حاضر به آن نخواهد شد. آدم‌ها دنبال انجام کارهایی هستند که با لذت تمام آن را انجام دهند، مگر آدم‌های خاشع که ترسی توأم با تواضع در وجودشان باشد.

و بعد در ادامه می‌فرماید این خشوع از کجا پدید می‌آید؟ «الَّذینَ یَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ؛کسانی که گمان می‌کنند که پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد.»(3) این خشوع مؤمنان، از اطمینان نسبت به معاد و یا حتی از احتمال ملاقات پروردگار به دست می‌آید(4) . البته برخی از مفسّرین ارجمند سخت بودن این استعانت را تنها به نماز برگردانده‌اند. (5) شاید چون عمل نماز به دلیل تکرار و فراوانیش، لذتش را از دست می‌دهد و لذا انجام آن نیاز به ایمان بیشتری دارد.

خلاصه اینکه هر عملی که انجام آن بر اساس پشتوانه‌های ایمانی باشد، بازمی‌گردد و ایمان انسان را تقویت می‌کند. خصوصاً آنکه آن عمل با اندکی سختی و صبر هم توأم باشد و یک رفتار دل‌بخواهی و طبیعی نباشد. مانند روزه که خلاف طبیعت انسان است و گاهی صبر حسابی هم می‌طلبد.

نحوۀ تأثیرگذاری وضعیت عینی انسان بر تمایلات درونی او
باید به این بحث، سخن دیگری را نیز پیوند بزنیم: آنچه در میدان رفتار بر انسان تأثیر دارد، تنها عمل نیست، وضعیت عینی آدم هم در انسان نقش بسزایی دارد. در ماه رمضان زمینۀ خاصی که به وسیلۀ روزه برای تربیت و جهت‌گیری معنوی فراهم می‌شود، این‌ است که قوای جسمانی انسان، در اثر روزه تا حدودی ضعیف می‌شود و همین ضعف، موجب می‌شود بسیاری از هواها از بین بروند و رمق و حالِ خیلی زیادی برای هوس‌هایش باقی نماند.

زمینۀ روحی و حتی جسمانی برخی از تمایلاتی که می‌توانند مایۀ توجه بیشتر به دنیا و گناه باشند، ضعیف بشود، و وقتی هوس‏های نفسانی فروکش کرد، میل به گناه هم در انسان کم می‌شود. کما اینکه در روایات به جوانان مجرّدی که امکان ازدواج ندارند، توصیه شده است که روزه بگیرند، تا راحت‌تر بتوانند قوای شهوانی خود را کنترل کنند.(6)

آیا ضعف جسمانی حاصل از روزه، عامل کم رونقی عبادت نمی‌شود؟
بعضی‌ها فکر می‌کنند وقتی قوای جسمی ضعیف شد، دیگر حال عبادت و حوصلۀ تلاوت قرآن هم برای انسان باقی نمی‌ماند. و حوصلۀ مناجات با خدا را هم نخواهیم داشت؛ اینکه زیاد خوب نیست. در حالی‌که خداوند با زبانِ حالِ روزه به ما می‌فرماید: تو حال و توان گناه نداشته باش، ما از تو ثواب نخواستیم. ارزش ترک گناه تو بیشتر از انجام کار پُرثواب است. تو بخواب، من خواب تو را عبادت به حساب می‏آورم. فعلاً حال عبادت نداشته باشی، به ضررت نیست. اگر حال عبادت هم داشته باشی، معلوم نیست به سراغ عبادت بروی، به کار و بار و زندگی‏ات می‏رسی.

و یا می‌فرماید: «هم اکنون عبادت بی‌حال تو را در حال بی‌رمقی، بهتر از عبادت با انرژیت می‌پذیرم. اگر قبولی عمل برایت مهم است، تو به بقیه‌اش کار نداشته باش. در عوض عُجب هم پیدا نمی‌کنی؛ همیشه عبادتت برایت ناقص جلوه می‌کند و فروتنی‌ات حفظ می‌شود.»

********************************
پی نوشت‌ها
1. وصف «الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات؛ کسانی که ایمان آورده‌اند و عمل صالح انجام داده‌اند.» 47 مرتبه در قرآن کریم آمده است. از جمله، سوره بقره، آیات 25، 82 و 277، و نیز سوره عصر، آیه 3.
2. سوره بقره، آیه 45.
3.  سوره بقره، آیه 46.
4.  مفسّرین در معنای «یَظُنُّونَ»، هر دو وجه «احتمال می‌دهند» و «مطمئن هستند» را محتمل دانستنه‌اند. به تفاسیر المیزان و نمونه، ذیل همین آیه رجوع شود.
5.  تفسیر المیزان، ذیل آیه 45 از سوره بقره.
6.رسول خدا(ص) فرمودند: مَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمُ الْبَاهَ فَلْیَتَزَوَّجْ وَ مَنْ لَمْ یَسْتَطِعْ فَلْیَصُمْ فَإِنَّ الصَّوْمَ وِجَاؤُهُ؛ هر کس از شما که توانایی دارد، ازدواج کند، و هر کس که نمی‌تواند، روزه بگیرد، که روزه شهوت او را فرو خواهد نشاند. وسائل الشیعه، ج10، ص411، ح13724.

 1 نظر

نویسندگان مشهور جهان که به اشغالگری اسرائیل "نه" گفتند

11 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

رژیم اشغالگر قدس بالا برود، پایین بیاید در مجامع جهانی با ضرب و زور آمریکا و رفیقانش جایی باز کند، با گرمای گلوله و تیغ سینه‌ها را بشکافد تا در قدس مقدس بماند، باز هم نامشروع است و اشغالگر و باید از صحنه روزگار محو شود. خیلی ها این موضوع را به صراحت گفته‌اند و خیلی‌های دیگر هم در دل به آن اعتقاد دارند و صد البته بیان چنین دیدگاهی خارج از دنیای مسلمانان و در دنیای غرب جسارت و جرات بسیار بیشتری می‌خواهد. اما هستند کسانی که با وجود دست یافتن به موفقیت‌های فراوان، باز هم دست از گفتن حق بر نمی‌دارند و به صراحت از موضع خود می‌گویند.
آنچه در این گزارش می‌بینید واکنش‌های تعدادی از نویسندگان صاحب نام دنیا است به موضوع اسرائیل و انتقاد آنها از این اشغالگری طولانی:
1- هلن توماس، نویسنده و روزنامه‌نگار پیشکسوت آمریکایی، در جریان سفر سال گذشته نخست وزیر رژیم اسرائیل به امریکا، سردمدار برگزاری یک تظاهرات ضداسرائیلی بود.



این نویسنده زن 90 ساله آمریکایی در دوم دسامبر سال 2010، در اظهاراتی انتقادی درباره رژیم اسرائیل پیشنهاد کرد که یهودیان باید سرزمین‌های اشغالی فلسطین را به مالکان حقیقی خود یعنی «اعراب» برگردانده و به اروپا و امریکا مهاجرت کنند. اندکی پس از ابراز این سخنان، وی مجبور شد از سمت خود استعفا دهد. توماس اندکی پس از آن، در دفاع از اظهارات پیشین خود در گفت‌وگو با نشریه کانزاس سیتی گفت: «من این اجازه را دارم که در کتابم رئیس جمهور امریکا را با هر نام و یا صفتی بخوانم، اما اجازه ندارم درباره اسرائیل سخن بگویم.»
2- دو ماه پیش رسانه‌های انگلستان گزارش دادند که استفان هاوکینگ (فیزیکدان مشهور) با رد دعوت رئیس رژیم صهیونیستی خبر داده است که او نیز به تحریم آکادمی اسرائیل که از سوی بسیاری از مراکز علمی بریتانیا صورت می‌گیرد، می‌پیوندند. بنیاد شیمون پرز بدون توضیحی هم نام استیون هاوکینگ را از فهرست سخنرانان حذف کرد اما بعداً معلوم شد که دلیل این کار، پاسخ رد این دانشمند بوده است. استیون هاوکینگ در ژانویه سال 2009 در زمان عملیات نظامی 22 روزه ارتش اسرائیل در غزه که در دوره نخست وزیری ایهود اولمرت انجام شد و منجر به کشته شدن بیش از 110 فلسطینی شد، اسرائیل را محکوم کرد. 
یکی از دستیاران نخست وزیر اسرائیل در همان روزها در واکنش به این اقدام گفته بود که استیون هاوکینگ نیز در ضد یهودی بودن دست کمی از ویلیام شکسپیر و ولتر، نویسندگان مشهور انگلیسی و فرانسوی، ندارد.
3- گونتر گراس نویسنده آلمانی برنده جایزه نوبل هم یکی از سرشناس‌ترین مخالفان رژیم صهیونیستی است او سال گذشته در شعر جدید خود با نام «آنچه نباید گفت»، بمبهای اتمی اسرائیل را خطری علیه صلح جهانی قلمداد و تلویحا از ایران حمایت کرد.


گراس در این شعر با انتقاد از توسعه طلبی اسرائیل نوشته است: در این سرزمین از سال‌ها پیش «قابلیت رو به رشد هسته‌ای» به‌شکل مخفی وجود داشته اما خارج از کنترل بوده است. وی در شعر خود ساختن بمب اتم از سوی ایران را مورد تردید قرار داده است. گراس همچنین سیاست خارجی آلمان در قبال اسرائیل را نیز به باد انتقاد گرفته که به اسرائیل غرامت می‌دهد. 
گونتر گراس 85 ساله مشهورترین نویسنده آلمان محسوب می‌شود و علاوه بر این، نقاش، مجسمه‌ساز، گرافیست و برنده نوبل ادبی در سال 1999 است.
4- «هنریک برودر» نویسنده یهودی و مشهور آلمانی که چند سال پیش به سیاست‌های رژیم اشغالگر قدس اعتراض کرده بود، سال گذشته با اعلام مسلمان شدن خود و تغییر نام خود به «هنریک محمد برودر» آخرین تیر خلاصی را به قلب اسرائیلی‌ها زد. این روشنفکر مشهور و یهودی آلمانی پس از یک سلسله انتقادات و تالیفات شدید علیه اسلام و مسلمانان، به طور علنی مسلمان شدن خود را اعلام کرد.


او نویسنده پرفروش‌ترین کتاب سال آلمان در سال 2007 و برنده جایزه کتاب سال این کشور با نام «بشتابید … اروپا تسلیم می‌شود» است.
این نویسنده که با کتاب‌های طنزش مشهور است در سال 1384 نخستین بار که محمود احمدی‌نژاد ایده انتقال اسرائیل به اروپا یا آمریکا را مطرح کرد، در مقاله‌ای با عنوان «اشلسویگ هولشتاین را به یهودیان بدهید» در نسخه آن‌لاین اشپیگل و روزنامه دی ولت نوشت: «اگر چیزی به نام عدالت تاریخی در این جهان وجود می‌داشت، آنگاه دولت یهودی باید در اشلسویگ-هولشتاین یا در ایالت باواریا تشکیل می‌شد و نه در فلسطین …»
5- حتی اگر هیچیک از آثار رولد دال را هم نخوانده باشید، فیلم «چارلی و کارخانه شکلات سازی» که همین یکی دو سال پیش در جهان اکران شد و از تلویزیون ما نیز پخش شد، به حد کافی برای همه آشنا است. هر چند این نویسنده کتاب‌های بسیاری برای بچه‌ها نوشته است، اما فقط نویسنده‌ کتاب کودک و نوجوان نیست، بلکه داستان‌های کوتاه او در نوع خود بی نظیر و شگفت انگیز هستند.

او برای نوشتن این داستان‌ها که بیش از 60 عنوان را دربر می‌گیرند، سه بار جایزه‌ ادبی آلن پو را از آن خود کرد و داستان او توسط یان فلمینگ برای نوشتن داستان‌های جیمزباند مورد استفاده قرار گرفت. آلفرد هیچکاک نیز تعدادی از داستان‌های او را برای ساخت فیلم برگزید.
حمله‌ اسرائیلی‌ها به کشور لبنان در سال 1982 موجب شد تا این نویسنده نامدار بارها اعلام کند که ضد اسرائیل است و تا آخر عمر با سیاست‌های غیرانسانی مخالفت کرد.
6- هنینگ مانکل، نویسنده مشهور سوئدی و هشت تن دیگر از هموطنانش که بر عرشه یکی از کشتی‌های کمک رسانی به غزه بودند، توسط نیروهای امنیتی اسرائیل دستگیر شدند.


اسرائیل اخطار کرد که هر کشتی حامل کمک به نوار غزه را توقیف خواهد کرد.
7- سازمان دهندگان یک نمایشگاه کتاب در آتلانتای آمریکا از حضور و سخنرانی از پیش برنامه ریزی شده نویسنده‌ای یهودی به نام پیتر بینارت در این نمایشگاه ممانعت کردند. علت این تصمیم تعجب برانگیز انتقاد بینارت از شهرک سازی صهیونیست‌ها در کرانه باختری عنوان شده است.
بینارت 52 ساله نویسنده مشهور و استاد روزنامه نگاری و علوم سیاسی در دانشگاه نیویورک است. وی در آخرین کتاب خود با عنوان «بحران صهیونیسم» سران رژیم صهیونیستی را به علت شهرک سازی در سرزمین‌های اشغالی و رئیس جمهورهای آمریکا را به علت حمایت کورکورانه از آنان به باد انتقاد گرفت.
8- یکی از مهم‌ترین مخالفت‌های سال‌گذشته با رژیم صهیونیتس به موضع «آلیس واکر» نویسنده آمریکایی نویسنده رمان مشهور «ارغوانی» برمی‌گردد که با ترجمه کتابش به زبان عبری مخالفت کرد. وی گفت که علت مخالفتش این است که رژیم صهیونیستی رژیمی نژادپرست علیه فلسطینیان است که نژادپرستی آنها از تبعیض نژادی موجود در آمریکا درباره سیاه‌پوستان بیشتر است. 


رمان «ارغوانی» که پیش از این جایزه پولیتزر را نیز برای نویسنده‌اش به ارمغان آورده است، داستان یک دختر سیاه‌پوست آمریکایی است که مورد ظلم و ستم و تجاوز جنسی قرار می‌گیرد و در آن تبعیض نژادی و جنسی در آمریکا معرفی شده است. او در سال 2010 و پس از جنگ 22 روزه به غزه سفر کرد.
9- تیری میسان؛ نویسنده مشهور فرانسوی در جدیدترین کتاب خود در سال 2010 با ارایه اسنادی معتبر، از دست داشتن رژیم صهیونیستی در ترور رفیق حریری؛ نخست وزیر فقید لبنان پرده بر داشت. این نویسنده مشهور فرانسوی در کتاب جدید خود؛ «دروغ بزرگ 2» فاش می‌کند که رژیم صهیونیستی با استفاده از موشک‌های ساخت یک کارخانه آمریکایی، «رفیق حریری» را ترور کرده است.


کتاب «دروغ بزرگ 2» در حقیقت، دنباله کتاب اولی است که میسان در سال 2002 با عنوان « 11/9: دروغ بزرگ» منتشر کرد. این کتاب که به 28 زبان ترجمه شد، جنجال بزرگی در آمریکا و خارج از آن به راه انداخت.
10- در سال 2009 جف گیتس تحلیلگر مشهور آمریکایی و نویسنده کتاب «دموکراسی در خطر» در مقاله‌ای در پایگاه اینترنتی «رنس»  اظهار داشت: تحقیقات آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا نشان می‌دهد که نمی‌توان نسبت به بقای رژیم اسرائیل ظرف دو دهه آینده اطمینان داشت.
11- جیکوبسن 68 ساله نیز یکی از نویسندگان بسیار مشهور است که از اسرائیل انتقاد کرده است. «پرسش فینکلر» که عنوان کتاب برنده 2010 بوکر را به خود اختصاص داده یازدهمین رمان جیکوبسن است.
بسیاری معتقد هستند این انتخابی غیرمعمول برای داوری بوکر بود چون این کتاب روایت زندگی جوان‌های یهودیان انگلستان است که پس از مدتی به گروهی ضدصهیونیستی به نام «یهودی شرمنده» ملحق می‌شوند. کار این گروه نقد و مقابله با سیاست‌های اسرائیل است.
جیکوبسن در این رمان با هجو کامل سیاست‌های اسرائیل از قول همسر قهرمان قصه می‌گوید: برای درک شرمنده بودن یهودیان از یهودی بودنشان، باید خودت یک یهودی باشی.

**نویسندگان سرشناس اسرائیل و انتقاد گسترده
12- انتقاد به رفتارهای خصمانه رژیم اشغالگر قدس محدود به نویسندگان کشورهای دیگر نیست بلکه نویسندگانی هم که به گونه‌ای در این سرزمین به سر می‌برند سیاست‌های دولت اشغالگر خود را به باد انتقاد می‌گیرند. به عنوان نمونه داوید گروسمن یکی از مشهورترین نویسندگان اسرائیل سال گذشته در مقاله‌ای کم سابقه در روزنامه هاآرتص از همه مردم اسرائیل، از سران سیاسی و فرماندهان نظامی گرفته تا نویسندگان و روشنفکران و آحاد دیگر جامعه، خواست که در برابر احتمال ماجراجویی نظامی اسرائیلی در برابر ایران سکوت نکنند.
داوید گروسمن برنده جوایز متعدد و پرارزش ادبی در اسرائیل و سراسر جهان و نامزد دریافت جایزه نوبل ادبی است.
13- در پی اعتراض گروسمن ،ده نویسنده مشهور اسرائیلی با فرستادن نامه‌ای خطاب به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم از وی خواستند آشکارا اعلام کند که خودسرانه فرمان حمله به ایران را صادر نخواهد کرد. در میان این افراد، «آموس اوز» نویسنده مشهور چپ‌گرای اسرائیلی نیز قرار دارد. اوز و دیگر امضاکنندگان این نامه، انجام حمله پیشگیرانه از سوی اسرائیل را که می‌تواند در پی انتقام‌گیری ایران، نتایج سختی برای این رژیم به همراه داشته باشد برای این رژیم فاجعه خواندند.
14- سال گذشته تقریبا همین روزها سامی میخائیل نویسنده مشهور اسرائیلی و رئیس موسسه حقوق مدنی، در سخنانی در دانشگاه حیفا از این رژیم به عنوان «دولت نژادپرست» یاد کرد و گفت: اقدامات نژادپرستانه اسرائیل در قبال یهودیان میزراحی و فلسطینیان اسرائیل را واجد شرایط لازم برای اختصاص لقب نژادپرست‌ترین رژیم جهان کرده است.
پس از آن نیز آرون داویدسون، کارگردان اسرائیلی به همراه «آنا نوگیرا» یک کارگردان سفیدپوست اهل آفریقای جنوبی، اقدام به ساخت فیلمی با عنوان «نقشه راه آپارتاید» درباره رفتارهای تبعیض آمیز رژیم‌صهیونیستی علیه ملت فلسطین کردند.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 31
  • ...
  • 32
  • 33
  • 34
  • ...
  • 35
  • ...
  • 36
  • 37
  • 38
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس