تنها یک دقیقه

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

جنگ دائمی اسلام و دشمنانش

الفتنة اکبر من القتل و لایزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم إن استطاعوا - بقره / 217

امام خمینی (ره): نکتۀ مهمی که همۀ ما باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم ، این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و تا کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال و آزادی ما را قبول دارند. به یقین آنان مرزی جز عدول از همۀ هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند. به گفتۀ قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر اینکه شما را از دین تان برگردانند. ما چه بخواهیم و چه نخواهیم صهیونیست ها و آمریکا و شوروی در تعقیبمان خواهند بود تا هویت دینی و شرافت مکتبی مان را لکه دار نمایند. آری اگر ملت ایران از همۀ اصول و  موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانۀ عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید ، آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر ، آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف ، آنها ولی و قیّم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها ، نه یک ایران با هویت ایرانی - اسلامی بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند ، ایرانی که ارابۀ سیاست آمریکا یا شوروی را بکشد… . - صحیفۀ امام ، ج 21 ، ص 90 و91

بدون شارلاتان‌ها می‌شود طنز ساخت و به اخلاق صدمه نزد

23 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

ماه مبارک رمضان به پایان رسید و همزمان با آن هم فستیوال سریال‌های مناسبتی با پایان بندی که در ابتدای ماه مبارک در همین پایگاه اینترنتی کم و بیش پیش بینی می کردیم. این پیش بینی بیش از این که مربوط به پایان داستان باشد به جنس تولیدات ماه رمضان امسال مربوط می شد. در حقیقت وضعیت به گونه ای شده است که دیگر نیازی به تحلیل تک به تک تولیدات نیست و تنها کافی است درباره یک جنس برنامه سازی سخن بگوییم، باقی حرف ها در باره آن در موارد مشابه قبلی گفته است. متاسفانه در بسیاری از موارد برنامه سازی خصوصا در زمینه داستانی مانند کارخانجات تولید انبوه صنعتی شده است که هر خط تولید یک نوع خاصی از کالا را تولید می کند که تنها در رنگ متفاوت است و در کارکرد و خصوصیات کلی تکرار می شود و این داستان تولیدات اخیر رسانه ی ملی شده است.

***استثنایی به نام محمدحسین لطیفی

در میان سه سریال تولیدی امسال تنها «دودکش» محمد حسین لطیفی بود که می تواند لقب استثنا در برنامه سازی و سریال سازی، آن هم در میان آثار مناسبتی داستانی را به خود اختصاص دهد. پیش از آنکه بخواهیم درباره دودکش صحبت کنیم، بهتر است درباره این سخن بگوییم که چرا لطیفی یک استثنا است و نه دودکش!

ساخته شدن سریال ساده ای مانند دودکش بیش از آنکه ناشی از یک برنامه سازی منسجم و متکی به مدیریت رسانه ای باشد؛ مربوط به سازنده خود است. این لطیفی است که در مقام برنامه ساز کاری خارج از عادت برنامه سازی تلویزیونی انجام می دهد؛ اگر نه، نباید دیده شدن چنین آثاری را  تنها در یکی دو مورد و فقط در تولیدات برخی برنامه سازان خاص دید. نمی شود گفت که برنامه ریزی های رسانه ملی، برنامه سازان را به سمت و سوی تولیدات برنامه هایی با نقاط قوت دودکش سوق می‌دهد؛ چرا که  تنها چنین ساخته های باز هم در سبد کسانی مانند لطیفی تکرار می شوند و با این وصف این سبک قصه گوی و نگاه به زندگی را باید جزیی از سلایق شخص برنامه ساز دانست و نه حاصل تولیدات سازمانی.  با این حال اینکه کارگردان کهنه کاری مانند محمد حسین لطیفی برای رسانه ملی سریال ساخته و این اثر به روی آنتن رفته است را باید به فال نیک گرفت و خوشحال بود که مدیران این رسانه شخص کاربلدی را برای برنامه سازی انتخاب کرده اند.



***دودکش داستان بی تکلف زندگی

شاید مهم ترین ویژگی ساخته ی لطیفی در ماه مبارک امسال، پرداخت بی تکلف او و همکارانش به زندگی عادی یک خانواده باشد. لطیفی در اکثر ساخته هایش از قلمبه گویی و ادا در آوردن فراری است. چه محصول بر روی پرده ی سینما به نمایش درآید و چه به صفحه تلویزیون راه پیدا کند. نه در روایت تصویری و نه در قصه گویی و همچنین دیالوگ نویسی؛ لطیفی به دنبال سر کار گذاشتن مخاطب و دور گرداندن او نیست. او به سر راست ترین زبان حرف خودش را می زند و از قضا آدم های قصه اش هم با او هم زبان و هم روحیه هستند. دل هایشان سر زبانشان است و هر آنچه که در قلبشان باشد به سرعت بر زبان می آورند و اهل رنگ به رنگ شدن نیستند. نمونه سینمایی آن «روز سوم» بود که روایتی از روزهای اشغال خرمشهر را به سینما برده بود. آدم های دود کش همان سادگی و همه فهمی را دارند که خرمشهری های روز سوم. حتی شخصیت عراقی فیلم روز سوم هم، دشمن ساده ای است. دشمن است اما منافق نیست نه در عشقش دروغ می گوید و نه در دشمنی اش.

**خانه من و تو

سادگی و روانی شخصیت های لطیفی در دودکش طراحی صحنه و لوکیشن های سریال را هم تحت تاثیر قرار می دهد. اگر چه در طراحی صحنه و حتی لباس، تلویزیون شاهکارهایی مانند «وضعیت سفید» حمید نعمت الله را به خود دیده اما دودکش لطیفی آن پیرایه سینمایی و عظیم وضعیت سفید را در خود ندارد؛ آرایشی که در جای جای سریال به مخاطب یادآوری می کرد که در حال دیدن یک اثر بزرگ است و کارگردان آن در هیچ ذره ای از کار بی دقتی و بی مبالاتی نکرده است؛ ولی دودکش با مخاطبش صمیمی است و گاه آنقدر این صمیمیت جلو می رود که بیننده فراموش می کند که در حال دیدن سریال است و همذات پنداری او را در داستان خودش غرقش می‌‍کند.




با شخصیت ها می خندد و با آنها گریه می کند و اگر چه ممکن است بعضی از آنها مانند امام جماعت مسجد با بازی بازیگر خوبی مانند جواد عزتی بیش از حد تنه به فانتزی بزنند؛ اما در مجموع کار را باور می کند و از آن لذت می برد.سهم عمده ای از این همذات پنداری به موفقیت لطیفی در به تصویر کشیدن زندگی و از همه مهم تر خانه یک خانواده ایرانی است.خانه ای که اکثریت جامعه شهرنشین و خصوصا پایتخت نشینان نمونه های آن را می شناسند؛ یا قبلا زندگی در آن را تجربه کرده اند و یا هنوز هم در چنین خانه هایی با همین شکل و شمایل زندگی می کنند.ترکیب شخصیت های بی تکلف، صحنه ها و لوکیشن های واقعی با روابطی که میان اعضای این خانواده در طول داستان شکل می گیرد به یک قصه ساده، شیرین و همه فهم منجر می شود.

***وقتی بدون شارلاتان ها می‌شود طنز ساخت و به اخلاق صدمه نزد

دنیای شارلاتان ها و روابط میان آن، تا چندی پیش به سبک غالب سازندگان مجموعه های نمایشی طنز تبدیل شده بود. آدم هایی با زندگی اروپایی، با همان نوع ارتباطات خانوادگی که در نازل ترین سطوح اخلاقی بودند و هر کدام در انتظار فرصتی برای گذاشتن کلاه گشادتری بر سر نزدیک ترین افراد خانواده شان ثانیه شماری می کردند؛ چهارچوب و استخوان بندی اصلی برنامه هایی با مایه های طنز را در رسانه ملی تشکیل می داد. سازندگان این تیپ آثار آنقدر در بدست آوردن بازار برنامه سازی پیش رفته بودند که حتی امر بر مدیران رسانه ملی مشتبه شده بود که تنها روش ساخت برنامه های طنز در تلویزیون همین جنس برنامه هاست. یعنی به نمایش گذاشتن شهوات حیوانی در سخیف ترین سطوح و خندان مخاطب با اوج پرده دری. 




یکی از کارکردهای سریال هایی مانند دودکش همین است که این موازنه را بر هم زده و حکم از پیش داده شده را باطل می کند. می شود برنامه هایی ساخت که شخصیت هایش به جای اینکه همه خودخواه و درغگو باشند، همگی در درونشان با همه ی کمبودها و نقایص اخلاقی شان، قلب ها و نیت های پاک داشته باشند و البته این روحیات در پایان بندی بچربد. می شود که شخصیت های خاکستری را بر اساس پس زمینه سپیدشان طراحی کرد و درنهایت داستان را به سمت همان سپیدی برد و نه اینکه بخش سفید شخصیت ها تنها دروغی برای فریب دادن طعمه باشد و برداشت نهایی مخاطب از سریال این باشد که سلام هیچ گرگی بی طمع نیست و البته همه انسان ها گرگ هستند مگر اینکه عکس آن به اثبات برسد.

***دودکش و وضعیت سفید قابل تکرار هستند
اگر چه محمد حسین لطیفی و حمید نعمت الله استثنا محسوب می شوند اما می شود تعداد ساخته هایی مانند “وضعیت سفید” و ” دودکش” در نسبت با تولیدات دیگر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران افزایش داد که این خود می تواند به نوعی رشد در برنامه سازی محسوب شود. باید دید مدیران صدا و سیمای جمهوری اسلامی نشانه های قوت این آثار را رصد می کنند یا همچنان در بر همان پاشنه گذشته اش می گردد.

 نظر دهید »

هفت شرکت بزرگ نقض‌کننده حریم خصوصی + اینفوگرافیک

23 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

در عصر الکترونیکی امروز، سیاست‏‎نامه شبکه‏‎های اجتماعی، سرویس‎های رایانامه‎ای و .. از اهمیت ویژه‎ای برخوردارند؛ زیرا امنیت حریم خصوصی شما به آنها وابسته بوده و مسئولیت صیانت از این اطلاعات بر عهده آنهاست. اما امروزه شاهد نقض آشکار حفظ این حریم شخصی توسط این شرکت‏‌ها هستیم.
در اینفوگرافیک زیر ارائه دهندگان خدمات اینترنتی را معرفی کرده‎ایم که اطلاعات شخصی شما را بدون هیچ دستورالعمل رسمی و قضایی به اشتراک می‏‎گذارند:

هفت شرکت بزرگ نقض‌کننده حریم خصوصی

 نظر دهید »

نگاهی به دو برنامه‌ی رسانه‌ی ملی و مسئله‌ی هنر مقاومت

23 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
«طنز تلویزیونی شبکه‌ی سه سیما»: خنده بازار بیش از یکسال است که این برنامه از شبکه‌ی سه پخش می‌شود. برنامه‌ی روتینی که در ماه مبارک رمضان هم هر شب روی آنتن می‌رود.

سوال اینجاست که رسالت این نوع طنز چیست؟ قرار است در زندگی ما چه نقشی داشته باشد؟ ما باید منتظر این باشیم چه چیزی از دیدن خنده بازار عایدمان شود؟
ذره‌بین فرهنگی: این نوع طنزپردازی‌ها قرار است و رسالتش اینست که با زبان طنز، تلخ‌ترین مسایل و معضلات جامعه را  بیان کند. در قسمت‌های اول که نه، از قسمت‌های میانی این برنامه بود که می‌شد همچین محتوایی را دید، اما در قسمت‌های اخیر انگار با افول محتوی و موضوع مواجهیم. محتوایی که دیگر حاوی مشکلات مردم نیست.

دیگر دیالوگی نمیشنوی که کمی پیچیده باشد و ذهنت را درگیر کند. انگار بجای این که این گروه به دنبال محتوی باشند قرار است بودجه‌ای که در این زمینه در نظر گرفته شده را خرج کنند و ساعت‌های پخش برنامه‌های رسانه‌ی ملی را پر کنند. خلاصه که این برنامه حسابی بوی روزمره‌گی و تکرار گرفته و اندک لبخندی هم روی لب مخاطب نمی‌نشاند و گویی اسیر بداهه‌گویی‌های طنازان شده است. دقیقا مثل همان چیزی که بر سر برنامه‌هایی مثل زیر آسمان شهر آمد.
سریال تلوزیونی ماه مبارک رمضان از شبکه‌ی دوم سیما: سریال خروس


در یکی از قسمت‌های اخیر این سریال، شوهر یکی از شخصیتهای داستان مدتی است بهمراه یکی دیگر از شخصیتهای خانم داستان گم شده‌اند. زن نگران خطاب به برادرش می‌گوید: یعنی کجان این دوتا؟ برادر هم در جواب سریعاً می‌گوید: نمی خواد با غیرت بازی در بیاری! از جواب برادر و صورت حالت دختر براحتی می‌توان فهمید دلیل نگرانی‌اش چیست. برادر در ادامه‌ی دیالوگش اتفاقا از جملاتی مثل بی‌مزه بازی هم استفاده می‌کند.
ذره‌بین فرهنگی: یعنی اگر زن یا مردی در موقعیت مشابهی نگران همسرش شود بازی درآورده و اسمش می‌شود با غیرت بازی؟ چرا غیرت و اندازه‌اش این روزها اینقدر بازیچه شده؟ یعنی ما تعریف درستی از غیرت نداشته و نداریم که در سریال‌های مناسبتی مان مثل ماه مبارک رمضان هم باید این واژه بازیچه قرار گیرد؟ یا دنبال تعریف‌های تازه‌ای از اینگونه واژه‌ها هستیم؟ چرا نگرانی یک زن برای همسرش با غیرت بازی محسوب می‌شود؟
شورای عالی حمایت از فیلم‌نامه، بروکراسی پشت بروکراسی
خبرها حاکی از تشکیل شورایعالی حمایت از فیلمنامه‌ها دارد.  به نقل از پرویز فارسی جانی این شورا تشکیل شده برای جلوگیری از موازی کاری‌ها در میان موسسات و ساخت آثار با الویت‌های سازمانی…

ذره‌بین فرهنگی: اینکه باز می‌شود بروکراسی اداری. باز می‌شود اعمال سلیقه‌ی دولتی‌ها. باز هم کند شدن مراحل به تولید رساندن فیلمنامه‌ها و سردرگمی نویسنده‌ها. نمی‌شود مسایل هنری را محدود و قشری کرد. باید نظرات و سلایق همراه با نگاه کارشناسی در کنار هم قرار بگیرند تا برون‌رفت منطقی‌ای داشته باشد و تاثیرگذار. کاش برای اینکه این دعوای دولتی‌ها و خانه‌ب سینمایی‌ها تمام و ختم بخیر شود تا بجای این شورایعالی، مکانی تعبیه می‌شد که از همه‌ی سلایق و دیدگاه‌های کارشناسان و این‌کاره‌ها استفاده میکردند.
کنگره‌ی شعر مقاومت

چهارمین دوره‌ی کنگره‌ی شعر مقاومت در آبان ماه سال جاری در صدد برگزاری است. خبرگزاری فارس به نقل از احمد نادمی عضو هیئت علمی این کنگره نوشت: این کنگره با حضور شاعران داخلی و خارجی به زبان عربی و فارسی اجرا می‌شود. از لحاظ کیفی هم وی به علمی‌تر شدن کنگره چه در زمینه‌‌ی سختگیری‌های انتخاب اشعار و مقالات و چه در فرستادن مواردی فاخرتر از سوی شاعران، بخصوص شاعران جوان اشاره کرده است. نادمی با تاکید بر اینکه مقاومت یکی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی در مقابل استعمار و استکبار است یکی از ویژگی‌های متمایز این جشنواره را پیوند این کنگره با جریان بیداری اسلامی را برشمرد.
ذره‌بین فرهنگی: برگزاری چنین برنامه‌های بزرگی با چنین اهدافی با حضور شاعران و نویسندگانی جوان و مسلمان از کشورهای منطقه خاورمیانه حتما می‌تواند نتایج پر باری را بدنبال داشته باشد و گام‌های مهمی برای اتحاد و همدلی و تاکید بر وجه اشتراک آنان که همان اسلام و مقاومت است دنبال کند. شاید بتوان گفت که این موضوع می تواند اهداف استراتژیک و راهبردی را هم به همراه داشته باشد. کاش بتوان این اهداف را در زمینه‌های دیگری مثل موسیقی و فیلم نامه‌نویسی و … هم بسترسازی کرد.
 3 نظر

نقدی جالب بر عملکرد شبکه وهابی کلمه

23 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

شبکه کلمه، یکی از شبکه های ماهواره ای وهابی محسوب می شود که در کنار دیگر شبکه های وهابی مثل وصال حق، وصال فارسی و نور مشغول به فعالیت می باشد. اما تفاوتی که یک بیننده این شبکه نسبت به دیگر شبکه های وهابیت احساس می کند ادعاهای بسیار و توهم یکه تازی این شبکه نسبت به رقبای خود می باشد. همان توهمی که سبب شده تا نام شبکه کلمه را به “شبکه جهانی کلمه” تغییر دهند.

و اما اگر کمی تاکید میکنم فقط کمی، عملکرد این شبکه را بررسی کنیم به نتایج جالب توجهی می رسیم که شاید قضاوت در اینباره را کمی راحت تر کند:

1. 1. عوامل این شبکه همواره ادعا کردند که هزینه های گزاف این شبکه تنها از ناحیه کمک های مردمی و از محل زکات های بینندگان این شبکه تامین می شود. ادعایی که در مضحک بودن آن همین بس که هرگز در شبکه شماره حسابی برای ارسال کمک های مردمی حتی زیرنویس هم نشده است.(این درحالی است که زیر نویس این شبکه بصورت 24 ساعته در زمینه های مختلف فعال می باشد)

2. 2. عده ای که با عنوان “کارشناس” در این شبکه حاضر می شوند همگی مستقر در لندن بوده و هیچوقت سوابق علمی شان در هیچیک از مراکز علمی معتبر اهل سنت تایید نشده است.

شبکه کلمه

3. 3. توهم خود بزرگ بینی آنهم از نوع مزمن گریبانگیر دست اندرکاران شبکه کلمه می باشد که این توهم به راحتی قابل درک و مشاهده برای مخاطبان می باشد. که به عنوان نمونه به دو مورد آن اشاره می کنیم:

الف)  در مواردی که تماس بینندگان در آن پخش می شود در انتهای برنامه آماری به اصطلاح مربوط  به تعداد تماس گیرندگان اعلام می شود. این آمار طبق اعلام شبکه بالای 37 هزار تماس طی حدودا 90 دقیقه برنامه است!!! (بایه حساب سرانگشتی می شود 412 تماس در هر دقیقه یعنی اگر بطور متوسط هر مخاطب فقط 10 ثانیه پشت خط بماند تعداد تماس های شبکه کلمه از این سه خط 70 تماس در هر ثانیه می شود) این درحالی است که تعداد شماره های اعلام شده در این برنامه تنها 3عدد بوده و فقط یک اپراتور برای پاسخ گویی به آنها وجود دارد. جدای از اینکه امکان پاسخ گویی به این تعداد تماس وجود دارد یا خیر، فرض پشت خط ماندن این تعداد افراد در این زمان کوتاه نزدیک به محال است. باطل بودن این ادعا زمانی آشکارتر می شود که مخاطبان شبکه بارها از کارشناس برنامه شنیده اند که اعتراف کرده دلیل تطویل و زیاد سخن گفتنش آماده نبودن تماسی برای وصل روی برنامه می باشد.

شبکه کلمه

لینک بدون لوگوی فیلم مربوطه

ب)  نمونه دیگر نحوه خطاب قرار دادن متقابل عوامل شبکه است که از مجری ساده گرفته تا کارشناس شبکه همه را به عنوان استاد خطاب میکنند تا با اینکار فقدان علمی موجود را بپوشانند و برای خود دلگرمی فراهم کرده باشند.

شبکه های وهابیت

4 4. افراطی گری در برنامه های این شبکه به اندازه ای موج می زند که نظرات هیچ عالمی را در مخالفت با خود نپذیرفته و هیچ کدام از علمای اهل سنت ایران را به رسمیت نمی شناسند. چرا که در صورت ارتباط با علما اولا فقدان سواد علمی کارشناسان شبکه آشکار می شود و دوما نظرات علمای واقعی اهل سنت در مقابل انحرافات این شبکه به انظار مخاطبان می رسد که سبب ریزش شدید مخاطبان خواهد شد این مساله زمانی واضح تر می شود که می بینیم هیچکدام از علمای اهل تسنن تا به حال حاضر به تایید و توصیه به دیدن این شبکه نشده اند. (شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از علما این شبکه ها را متعلق به وهابیت می دانند نه اهل سنت!)

از جمله اینکه اخیرا یکی از علمای اهل تسنن جناب “مولوی عبدالمجید مرادزهی” که طرفداران بسیاری در میان اهل تسنن ایران دارد و در نظر مردم جانشین مولوی عبدالحمید (امام جمعه معروف زاهدان) دانسته می شود، به مجرد حضور در یکی از برنامه های شبکه کلمه با نظرات افراطی کارشناسان شبکه مخالفت کرده و عوامل این شبکه را مجبور به قطع سخنان وی و سخن پراکنی و اهانت به این عالم بزرگ نمود که این عمل غیر حرفه ای موجب پدید آمدن موجی از اعتراض بسیاری از اهل تسنن در فضای مجازی گردید.

5. آزادی بیان: آزادی بیان به یک آرزوی دست نیافتنی بین مخاطبان این شبکه تبدیل شده است این مطلب در تماس هایی که در برخی برنامه ها پخش می شود قابل مشاهده است. به محض اینکه بیننده ای کوچکترین انتقاد منطقی مطرح می کند او را متهم به “رافظی” کرده و تماس او را قطع می کنند. اگرچه درصورت موفق شدن به تماس روی شبکه، زمانی که به او اختصاص می یابد زیر 2 دقیقه است که آنهم با قطع مکرر صحبت از سمت مجری برنامه مواجه می شود. این در حالی است که در شبکه مقابل این شبکه یعنی “شبکه ولایت” تمامی مخاطبین حق دارند کامل سخنان و نظرات خود را بیان کنند که گاهی تا نیم ساعت می رسد.
وبلاگ اخبار شبکه های ماهواره ای

 نظر دهید »

20 هزار سال در فیس بوک!

22 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی
 از کودکان و نوجوانان گرفته تا مادر بزرگ ها، مدارس، شرکت های دولتی، انجمن های خیریه، برندهای تجاری و … همه و همه این روزها سعی می ‌کنند در رسانه‌ های اجتماعی حضور پیدا کرده و ضمن تولید محتوا برای خود مخاطبان ثابتی دست و پا کنند.

رسانه‌های اجتماعی در چند سال گذشته تغییراتی اساسی در سبک زندگی مردم جهان داده اند، اگر چه این تغییرات بر حسب مناطق جغرافیایی، فرهنگها و شرایط اقتصادی جوامع مختلف شدت و ضعف دارند اما انکار ناپذیرند. برای درک بهتر تاثیرات رسانه های اجتماعی و مطرح شدن حضور در آنها به عنوان بخشی از سبک زندگی، بهتر است به آمارها مراجعه کنیم:
*هر روز بیشتر از ۲۹۴ میلیارد ایمیل فرستاده می ‌شود.
*هر روز بیش از ۲ میلیون پست وبلاگ نوشته می ‌شود.
*اگر فیسبوک کشور بود امروز سومین کشور بزرگ دنیا بود.
*در هر ثانیه دو کاربر جدید وارد لینکدین می‌ شود.
*هر روز بیش از دو میلیارد لایک در فیسبوک زده می‌ شود.
*هر روز بیش از 340 میلیون توئیت در توئیتر منتشر می شود.
*بیش از ۲۷۰ هزار دلار در دقیقه آنلاین هزینه می‌ شود.
*بیش از یک و نیم میلیارد کاربر آنلاین گفته ‌اند که رویدادها را از طریق برندهای اجتماعی دنبال می کنند! این رقم ۲۰ درصد جمعیت جهان است.
*در مجموع هر روز کاربران بیش از ۲۰ هزار سال در فیسبوک وقت صرف می‌ کنند.
یکی از دلایلی که برای توجه و اقبال به رسانه های اجتماعی مطرح می شود امکان ایجاد و تبادل محتوا برای کاربران است. در این سایتها مخاطب امکان تعامل با دیگر کاربران را دارد و دیگر فقط خواننده نیست، بلکه خود نیز قسمتی از تولید محتوا و اطلاع رسانی را برعهده دارند.
بخش زیادی از کاربرانی که امروز نقش نویسنده، خبرنگار، عکاس، مدیر محتوا و … را در رسانه های اجتماعی بر عهده گرفته اند پیش از آنکه حضور در این عرصه را به عنوان بخشی از زندگی خود قبول کنند، قبول کرده اند که همیشه و در همه جا آنلاین باشند. از طریق موبایل، لپتاپ، تبلت و کامپیوتر شخصی در خانه، محل کار، فرودگاه، کافی شاپ، سینما و غیره. هر وقت از روز یا شب باشد فرقی نمی کند، آنها آنلاین اند و پذیرفته اند که ساعت های زیادی را صرف خواندن محتوای تولید شده دیگران و بازنشر و به اشتراک گذاری آنچه که پسندیده اند باشند، پذیرفته اند که زندگی خود را بین جهان واقعی و جهان مجازی تقسیم کنند.
عصر ارتباطات نه تنها جنبه هایی از زندگی انسان و رفتار جمعی او را تغییر داده بلکه حتی بر روی جسم او نیز تاثیر گذاشته است، فراتر از تأثیراتی مانند آرتروز، چاقی، افزایش تحریک پذیری، تضعیف حافظه، پرخاشگری، گوشه نشینی و … پیچیدگیهای این عصر بر روی عملکرد مغز انسان نیز اثر داشته است، به گفته پرفسور گید: شیوهایی که امروز ما اطلاعات را دریافت کرده، خودمان را سرگرم می ‌کنیم و با دیگران تعامل‌ داریم، در ده سال گذشته بیش از پانصد سال گذشته تغییر کرده‌ است. نوجوانان امروز به طور متوسط حدود یازده و نیم ساعت را با رسانه‌ها سپری می‌کنند. در نتیجه‌ فعالیت‌های کودکان و نوجوانان به میزان زیادی تغییر کرده‌اند.
نوجوانان اولین انطباق پذیران با تغییرات پُرشتاب تکنولوژیک هستند. 38 سال زمان برد تا رادیو در دسترس 50 میلیون نفر قرار بگیرد، این تعداد برای تلفن 20 سال و برای تلویزیون 13 سال بود، برای وب جهانی 4سال طول کشید تا 50 میلیون نفر کاربر بدست آورد، برای فیسبوک 3.6 سال و برای توئیتر اندکی کمتر و برای گوگل پلاس تنها 88 روز.
با نگاهی دقیق به فعالیت های اکثر کسانی که بخش های زیادی از زندگی خود را در این رسانه ها می گذرانند، و نگاهی به آمارهایی که در ابتدای مطلب خواندیم یک سوال به ذهن می رسد، این همه حرف و سخن، این همه فعالیت در فضایی که هر روز گوشه ای از سوء استفاده از آن در راه مقاصد سودجویان رو می شود، چه ضرورتی دارد. از کنار این آمارها ساده نگذریم. 20 هزار سال زمان در هر روز پای فیس بوک بودن توسط کاربران این شبکه اجتماعی، با حضور تک تک ما محقق می شود. اگر این فعالیت ها مجالی برایمان بگذارد این جور وقتهاست که گوشه ای وجدان حق جویمان تحریک می شود که بپرسیم آیا هدف از زندگی ما چنین کارهایی بوده است؟ آیا عمر کوتاه ما مجالی برای این نوع زندگی است؟ و آیا با این سبک از زندگی می توانیم آنجور باشیم که باید و شاید؟ صحبت از کمال و تعالی در این شرایط چه معنایی می تواند داشته باشد؟ دوری انسانها از هم در دنیایی که صحبت از زوال فاصله های شود را این روزها در خانواده ها و سر سفره هایمان بیشتر احساس می کنیم.


مریم محبی

 1 نظر

وقتی شکست‌خوردگان به مصاف زنان می‌روند

22 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

مغز و قلب 2 عضو مهم بدن برای ادامه حیات انسان است؛ اگر مغز شخصی از کار بیفتد می‌گویند طرف مرگ مغزی شده است؛ در این صورت می‌توان سایر اعضای آن فرد مانند قلب و کلیه را اهدا کرد چون هنوز زنده‌اند؛ اما اگر قلب شخصی از کار افتاد، مغز و سایر اندام‌های بدن وی از کار می‌افتد و مرگش را به دنبال دارد.

بر طبق نظریه «Heart Land» اگر برای کره زمین هم مغز و قلبی تصور کنیم، مغز جهان همانند بدن انسان برای ادامه حیات خودش باید قلب جهان را در اختیار داشته باشد.
بر طبق تفکر امریکایی‌‌ها (بخوانید آنهایی که می‌گویند هرچه را که ما فهمیده‌ایم، دنیا باید از ما تقلید کند و مایلند جاهلیت خودشان را بر معرفت عالم غلبه دهند) فکر برتر و مغز متفکر جهان خودشان هستند؛ همان تفکر نظام جهانی رعیتی در اختیار مغز جهان!
می‌ماند مکان قلب، قلب را جایی می‌دانستند که به مرور زمان مؤلفه‌هایی که آنها می‌خواهند داشته باشد؛ در مؤلفه اولشان قلب زمین باید جایی می‌بود که بتواند برایشان قدرت سیاسی تولید کند.
در این نظریه اوراسیا را قلب زمین گرفتند که قسمتی از ایران را هم شامل می‌شد؛ در واقع ماهیت نظام بین المللی به چگونگی تسلط بر این منطقه بستگی داشت و همین تلاش برای تسلط بر اوراسیا منجر به جنگ‌های خونین جهانی اول شد.
گذشت، نیمه دوم قرن نوزدهم بود؛ غرب برای توسعه یافتن تکنولوژی‌اش نیاز به انرژی سرزمین‌های دیگر داشت، در اینجا نفت و گاز بود که اهمیت پیدا می‌کرد؛ در این زمان 61 درصد ذخایر نفتی دنیا و 27 درصد ذخایر گازی جهان در خلیج فارس و 11 درصد ذخایر نفتی جهان و 40 درصد ذخایر گازی جهان در دریای خزر بود.
ایران در مؤلفه دوم قلبی بود که بین 72 درصد نفت و 67 درصد گاز جهان محاصره شده بود! در واقع قرن نوزدهم دوره  کشف ایران برای اروپاییان بود؛ شاید بتوان گفت یکی از علل شروع جنگ جهانی دوم تصاحب انرژی برای چرخاندن پایه‌های صنعتشان بود.
ریچارد نیکسون رئیس جمهور متفکر و فرهیخته امریکا می‌گوید: «خلیج فارس قلب تپنده‌ای است که خون (نفت) را از طریق شاه‌راه‌هایی به مغز زمین پمپاژ می‌کند»؛ با توجه به سیاست جدید امریکا در جهان در دوره نیکسون که همزمان با حکومت محمدرضا پهلوی بود، ایران در خلیج فارس وظیفه ژاندارمی منطقه را پذیرفت؛ وظایف ژاندارمی ایران به مرور در جهت پوشش امنیت برای منافع غرب در منطقه خلیج فارس با تکیه بر نقل و انتقال عادی نفت بود.
می‌گذرد تا اینکه در حدود 3 دهه گذشته اتفاقی می‌افتد که تئوری غرب را بر هم می‌زند؛ نوع سوم حکومت‌داری در دنیا شکل می‌گیرد که نه قصد استعمارگری دارد و نه اجازه می‌دهند تا استعمارش کنند؛ اینجاست که انقلاب اسلامی و اولین موج بیداری اسلامی با ادبیات استکبار ستیزی در ایران شکل می‌گیرد.
گفتمان انقلاب اسلامی پایه غرب را می‌زند؛ پس سومین مؤلفه برای قلب زمین جایی مطرح می‌شود که سرزمینی باشد که تمدن‌ساز است، پس در مؤلفه سوم، ایران تمدن ساز برایشان مشکل آفرین می‌شود.
برای از بین بردن این انقلاب و تفکر تمدن ساز دست به چه کارهایی که نزدند، ترور شخصیت‌ها، تحریم‌ها و 8 سال جنگ سخت اما دیدند باز این تفکر را نمی‌توانند تغییر دهند! بنابراین جنگ دیگری در پیش گرفتند… جنگ نرم.
برای راه‌اندازی جنگ نرم کارگروهی تشکیل دادند تا مانع تحقق دستیابی به اهدافشان را پیدا کنند؛ نتیجه این تحقیق 5 ساله مغز متفکر، چیزی جز یک کلمه نبود:«خانواده»
آنها فهمیده بودند مادامی که جوامع متشکل از یک خانواده سنتی (حاصل از ازدواج یک مرد و زن) باشد، ارزش‌هایی در آن شکل می‌گیرد که متضاد با خواسته‌های نفسانیشان بود؛ اگر خانواده را به منزله یک خیمه تصور کنیم، ستون این خیمه کیست جز «زن » خانواده.
اگر ستون را از بین ببرند، خیمه‌ای دیگر وجود نخواهد داشت؛ اینجاست که جنگ نرم با محوریت زن صورت می‌گیرد؛ راهبرد خانواده زدایی که در صدر آن می‌خواستند و می‌خواهند زن را از موجودی متعالی به موجودی دیگر تغییر دهند و کارکرد وی را عوض کنند؛ در واقع عمر خانواده‌ها را کوتاه و سبک زندگی را از اسلامی ایرانی به سمت غرب و اسلام امریکایی تغییر جهت دهند.
به گفته معمار کبیر انقلاب: «از اول بنا بر این بود که نگذارند انسان درست بشود، که مبادا اینها منافعشان از دستشان برود؛ آنکه می‌تواند منافع را از دست اینها ببرد انسان است؛ انسانی که می‌تواند منافع اینها را به باد فنا بدهد در دامن پرفضیلت مادرها تربیت می‌شود. مادر و مادر بودن و اولاد تربیت کردن بزرگترین خدمتی است که انسان به انسان می‌کند. این را کوچکش کردند، این خیانت را به جامعه ما کردند. همه منافع کشور ما از دامن شما مادرها تأمین می‌شود. اینها نمی‌خواستند بشود».
با این وجود آیا نمی‌توان گفت که مهم‌ترین عنصر در کادر سازی و تربیت نسل بر عهده زنان است و مادران کلید راز ظهورند؟ همین مادری که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگی‌های اخلاقی یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود با خلق خود، با رفتار خود دانسته یا ندانسته به فرزند منتقل می‌کند.
اگر زنان جامعه‌ای از قدرت تحلیل درست اتفاقات بر آیند و با تکیه بر نجابت و حیای ذاتی خود در مسیر صحیح حرکت نمایند جریان ظهور را چنان تسریع می‌کنند که ابداً چنین کاری از مردان بر نمی‌آید! اما افسوس که برخی دختران ما (بخوانید زنان آینده) هدف خود را گم کرده‌اند و امان از نسلی که چنین زنانی (دختران غفلت زده، غرق در تجملات و رویاهای واهی) بخواهند تربیت کنند.
این یک ظلم است، ظلم به خودمان،ظلم به نسل آینده مان و ظلم به ظهور منجی مان…
 نظر دهید »

آیا تخصص و تجربه برای وزارت کافیست؟!

22 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

با معرفی شدن کابینه پیشنهادی به مجلس، 2 نظر در خصوص تأیید صلاحیت ایشان وجود دارد، عده ای تخصص و تجربه را برای تأیید وزارت کسی کافی می دانند و عده ای گوشه چشمی هم به سوابق سیاسی کابینه دارند به خصوص این که برخی از وزیران پیشنهادی به لحاظ مشارکت در فتنه و حضور فعال در کنار سران فتنه مورد انتقاد هستند و برخی از ایشان اگر چه به لحاظ تخصصی، در حوزه معرفی شده متخصصند، ولی همین اتصال شان به فتنه می تواند موجب ضررهای جبران ناپذیری به کشور شود که در این مطلب مختصراً به آنها اشاره می کنم:

1- بزرگترین ایراد مسئله این است که طبق سنت قدیمی تغییر وزیر، اکثریت قریب به اتفاق مدیران میانی نیز به ترتیب تا پایین ترین مدیران صفی تغییر خواهند کرد و این تغییر با توجه به هماهنگ بودن با سیاستهای مقام بالاتر، یقیناً موجب 2 اتفاق خواهد شد، اول این که افرادی که با فتنه و در واقع با ضدانقلاب مرزبندی نداشتند به سمتهای کلیدی و مدیریتی دست می یابند و دوم این که نیروهای دلسوز انقلابی طرد شده و احتمالاً مورد بی مهری واقع شده و موجب محروم شدن انقلاب از این نیروها خواهد شد.

2- تسلط این نیروها در جایگاه های حساسی مانند وزارت کار، وزارت علوم، وزارت آموزش و پرورش، وزارت اطلاعات، وزارت نفت می تواند موجب گردد تا این ارگانهای حساس برای فتنه های بعدی یا به قول اصلاحاتی ها، چانه زنی از بالا و فشار از پایین را تقویت نماید. این وزارتخانه ها یا با توجه به تعداد افراد زیرمجموعه و یا با توجه به حساسیتهای مالی و اطلاعاتی می توانند موجب بروز و یا تشدید مسائل و حواشی زیادی گردند تا در آب گل آلود اختلافات و مشکلات، ماهی های فتنه گرفته شوند، به نظر می رسد وقایعی مانند کوی دانشگاه بازهم و شاید با شدت و تکرار بیشتر و در بخش های دیگر نیز اتفاق افتد.

3- با توجه به شناخت دقیقی از فتنه و اهداف آن در دست است، فتنه گران و وابستگان آنها از هیچ اقدامی که موجب تضعیف کشور و تسلیم آن به غرب گردد دریغ نخواهند کرد و این مسئله در بخشهای مختلف می تواند منجر به کارشکنی های آگاهانه و عامدانه گردد، به عنوان مثال مسئله ای که به شدت در این هفته از سوی مقام معظم رهبری مورد تأکید بود اهمیت اصالت دادن به پیشرفتهای علمی و پرهیز از ورود به مسائل انحرافی بود که به نظر می رسد بخشهای علمی دولت به شدت مورد سوءقصد قرار گرفته باشد چرا که پیشرفتهای علمی به معنی تقویت انقلاب و نظام مترادف با دور شدن از نقطه تسلیم خواهد بود.

 2 نظر

10 نکته اخلاقی در آگهی‌های تبلیغاتی

22 مرداد 1392 توسط میرعیسی خانی

تبلیغات رسانه‌ای سهم زیادی از جدول پخش رسانه‌های مختلف را پر می‌کنند و از آنجا که در عصر رسانه به سر می‌بریم، آگهی‌های تبلیغاتی از زندگی مردم قابل تفکیک به نظر نمی‌رسد و از آنجا که این تبلیغات سوار بر موج بلند و قوی رسانه است تأثیرش نیز می‌تواند آبادگر یا ویرانگر باشد.

کارکرد اصلی و اصولی تبلیغات این است که یک کالا یا خدمت یا یک فرد یا گروه را به صورت صحیح و دقیق معرفی کند تا مخاطب رسانه نسبت به آن کالا، خدمت یا فرد، شناخت پیدا کند اما آنچه که در واقع رخ می‌دهد متأسفانه در اکثر موارد خلاف این کارکرد اصولی است.
در واقع از آنجا که بخش اعظم تأمین مالی رسانه‌ها منوط به قبول و نشر آگهی‌های تبلیغاتی است، بعضاً رسالت رسانه و اصول تبلیغاتِ صحیح، تحت تأثیر مسائل مادی قرار گرفته و اینچنین است که آگهی‌های تبلیغاتی به جای آگاهی دادن، کارکرد اغفال کردن و فریب دادن پیدا می‌کنند.
از آنجا که آفات آگهی‌های تبلیغاتی خیلی گسترده است، در این مطلب سعی می‌کنم به رعایت اخلاق در آگهی‌های تبلیغاتی بپردازم و عوامل غیر اخلاقی رایج در آگهی‌های تبلیغاتی را مطرح کنم:
1-دروغگویی از بداخلاقی‌های رایج در تبلیغات رسانه‌ای است که به صورت جدی یا شوخی در تبلیغات بکار گرفته می‌شود؛ دروغ فقط یک گفتار خلاف نیست، بلکه هر نوع نمایش خلاف واقع و استفاده از نور، رنگ و صدا می‌تواند به مثابه یک دروغ تلقی شود.
به عنوان مثال تبلیغات دروغینی که از تمیزکننده‌ها به نمایش گذاشته می‌شود و با یک پیس و یک پارچه می‌توان کثیف‌ترین شیشه، وان یا گازخوراک پزی را پاک کرد از نمونه‌های این نمایش‌های دروغین هستند که البته دامنه بسیار گسترده‌ای در تمام کالاها و خدمات دارد؛ نمایش خلاف واقع از مواردی است که در احکام معامله نیز به عنوان یکی از موارد غش در معامله و حرام تلقی می‌شود.
2- یکی از مواردی که باید در تهیه تبلیغات مورد توجه قرار گیرد، آثار تبعی آنهاست؛ در تبلیغ یک کالا یا خدمت در رسانه‌های گروهی باید مراقب بود که رسانه مخاطب عام دارد و نمی‌توان مواردی را که موجب آسیب به بخشی از مخاطبان یا اجتماع می‌شود را نادیده انگاشت.
به راستی به کدام مجوز رسانه‌های ماهواره‌ای به خود اجازه می‌دهند کالاهای جنسی را در شبکه‌های خود معرفی کنند و بدون توجه به سن مخاطبان مختلف، موجب ایجاد کنجکاوی منحرف کننده، بلوغ زودرس و آسیب‌های روانی به کودکان و خانواده‌ها و اجتماع شود؟
تبلیغات کالاهای جنسی، اکنون نه تنها در ماهواره‌ها، که در ویترین داروخانه‌ها و فروشگاه‌ها نیز به محرک‌ترین شکل صورت می‌گیرد! و البته غیر از تبلیغات جنسی، موارد زیادی وجود دارد که به آثار تبعی آنها توجه نمی‌شود، به عنوان مثال آگهی‌های تبلیغاتی از کالاها و خدماتی که بسیار تجملاتی هستند و تنها موجب حسرت خانواده‌ها و ایجاد نارضایتی از زندگی و ایجاد رقابت‌های کاذب تجملاتی در اجتماع می‌شود.
3- از موارد غیراخلاقی در آگهی‌های تبلیغاتی، به نمایش گذاشتن مانکن‌های زن و مرد است، که اگر چه در جهان به یک مسئله رایج بدل شده است، اما قطعاً پدیده‌ای در راستای اغوای مخاطب است تا با استفاده از جاذبه‌های جنسی، کالا و خدمات خود را به مردم غالب کنند؛ مسئله‌ای که به غیر از فریب مخاطبان، موجب افزایش فساد در جامعه می‌شود.
4- از مواردی که باید در تبلیغات رسانه‌ای مورد توجه قرار گیرد بحث سلامتی اجتماع است؛ نمی‌توان کالاهایی که موجب آسیب به سلامتی مردم و اجتماع هستند را تبلیغ کرد و مدعی رعایت اخلاق تبلیغاتی شد.
نمی‌توان نوشابه، پفک، چیپس و کِرم‌های مضر را نمایش داد و در افزایش بیماری‌ها و امراض مردم مقصر نشد؛ به راستی با کدام پیام پزشکی می‌توان تأثیر این کالاها را خنثی و وجدان را راحت کرد؟ این پیام‌های پزشکی، در مؤثرترین حالت به اندازه درج شکل ریه بیمار روی جعبه سیگار فایده دارد.
5- از مواردی که در تبلیغات باید مورد توجه قرار گیرد، پرهیز از طرح مسائلی است که موجب تحقیر یا مسخره کردن بخشی از جامعه شود؛ کدام انسان با اخلاقی می‌پذیرد که در یک آگهی تبلیغاتی، پسر بچه به جای اینکه به پدر خودش افتخار کند به پدر همکلاسی‌اش افتخار کند که پسرش را به فلان استخر برده است؟ به راستی می‌توان به خود اجازه داد که گروهی که به هر دلیلی نمی‌توانند یا نمی‌خواهند از کالا یا خدمتی استفاده کنند را تحقیر یا مسخره کرد؟ آیا این شیوه تبلیغات می‌تواند اخلاقی باشد؟
6- از مواردی که باید در تبلیغات مورد توجه باشد، این است که نباید از عواطف انسانی مخاطبان سوء استفاده کرد؛ نباید محبوبیت، محبت، اخلاق و دوستی را صرف تبلیغات کرد، نباید به صرف اینکه بچه‌ها به برنامه کودکی علاقه دارند به آن برنامه اجازه داد تا آگهی ماکارونی یا فلان محصول را به خورد مردم بدهد؛ این قضیه مثل این است که شما به اتفاق فرزندتان به مغازه دوست‌تان بروید ولی ببینید که او فرزند شما را فریفته است تا برای خرید یک کالای مضر از همان مغازه، به جان شما بیفتد.
7- از موارد دیگر غیراخلاقی در تبلیغات، رعایت نکردن مالکیت شخصیت‌های حقیقی، حقوقی یا مجازی است؛ بکار بردن صدا و تصویر افراد و شخصیت‌های محبوب ملی یا بین‌المللی، آنگاه که بدون اخذ مجوز ایشان، مالکان یا وارثانشان انجام می‌شود، یقیناً هم غیرقانونی است و هم غیراخلاقی؛ مسئله‌ای که در رسانه ملی ما با استفاده از شخصیت‌های معروفی مانند مارکوپولو، لورل هاردی، خانم مارپل، چارلی چاپلین یا استفاده بدون اجازه از اذان، دعا و صدای افراد به یک مسئله شایع بدل شده است.
8- استفاده ابزاری از مقدسات برای تبلیغ یک کالا نیز یکی از مسائل رایج در رسانه‌های کشور ماست، در مناسبت‌های مختلف مذهبی، تبلیغات رنگ و بوی مذهبی می‌گیرد، به نحوی که برخی از این بخش‌ها، به شدت با کالا یا خدمتی که تبلیغ می‌شود، در تضادی مسخره قرار می‌گیرد.
9- تخریب‌گری یکی دیگر از نکات غیراخلاقی مورد استفاده در آگهی‌های تبلیغاتی و تبلیغات است؛ در واقع آگهی به جای اینکه از محصول، خدمت یا فرد مورد تبلیغ، آگاهی ببخشد، مشغول تخریب محصول رقیب می‌شود که این مسئله معمولاً با طعنه و کنایه رخ می‌دهد، نمونه بارز این مسئله را در تبلیغات اپراتورهای مختلف تلفن‌های همراه و تبلیغات‌ انتخاباتی دیده‌اید که حتماً به خاطر دارید.
10- یکی دیگر از مسائلی که در فقه اسلامی مورد نهی بوده و موجب فسخ معامله می‌شود، تدلیس است، تدلیس یعنی مخفی کردن معایب و از ریشه تاریکی می‌آید؛ مثل این که کالایی را در تاریکی گذاشته باشند تا مشتری معایبش را نبینید و این نیز از نمونه‌های کلاهبرداری تلقی می‌شود.
متأسفانه این مسئله نیز در آگهی‌های رسانه‌ای به وفور یافت می‌شود که البته با توجه به فاصله‌ای که رسانه یا فروشندگان از اخلاق پیدا کرده‌اند، توقع پایبندی به این مسئله نیز خنده‌دار و گریه‌دار به نظر می‌رسد؛ به راستی ممکن است روزی برسد که در این کره خاکی، یک نفر در کنار بیان نقاط مثبت کالایش، نقاط ضعف و ایرادهای آن را نیز بیان کند؟
البته این مسئله در سطح جامعه بعضاً رعایت می‌شود، مثل فرد منصفی که موقع فروش خودروی خود،  تصادفات و ایرادات خودرویش را به مشتری بگوید، اما این مسئله در سطح کلان  و در رسانه و تبلیغات رسانه‌ای متأسفانه وجود خارجی ندارد، به حدی که می‌گویند «هیچ ماست بندی نمی‌گوید ماستش ترش است».
سیاوش آقاجانی
 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 20
  • 21
  • 22
  • ...
  • 23
  • ...
  • 24
  • 25
  • 26
  • ...
  • 27
  • ...
  • 28
  • 29
  • 30
  • ...
  • 79
تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      

تنها یک دقیقه

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

موضوعات

  • همه
  • عرفانهای نو ظهور
  • ولایت فقیه
  • جنگ نرم
    • رسانه
    • اسباب بازی
    • فضای سایبری
  • معرفی کتاب
  • سبک زندگی
  • مناسبت ها
  • نقد فیلم


دریافت کد همین آهنگ برای وب
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس